با سلام
18 سال است که ازدواج کرده ام . تقریبا" 10 سالش را در حال بحث و دعوا با همدیگر صرف شده است. یک پسر دارم و راستش بخاطر اینکه او دچار مشکل نشود از همسرم جدا نشده ام .
همسرم از هر چیزی ایراد میگیرد . از تمام افراد دورو بر، بطوریکه می گوید یک آدم حسابی در خانواده خودش و من پیدا نمی شود به همه بدبین است . واقعا" از دستش خسته و از او بیزارم. اصلا" امکان حرف زدن به من یا هر کس دیگری نمی دهد با خواهر ها و برادرهایش تقریبا" قهر است یعنی اگر ضرورتی داشته باشد با آنها تماس میگیرد یا به دیدنشان میرود با خواهرها و برادرهای من هم قهر است البته مسائلی پیش آمد که باعث این قهرشدن بود ولی آنها دو بار برای عذر خواهی به خانه ما آمدند ولی همسرم می گوید تا از زبانشان کلمه معذرت خواهی بیرون نیاید قبول نمی کنم .از این موضوع 8 سال می گذرد و وساطتهای اعضای دیگر خانواده به جایی نرسیده است . و منهم دلم برای خواهر ها و برادرهایم تنگ می شود ولی ایشان می گوید یا من و پسرت راانتخاب کن یا آنها را.
مسائل دیگری هم با هم داریم که بسیار ازار دهنده است . با توجه به اصرار های من قرار بود پبش مشاور برویم ولی هنوز معلوم نیست که برود یا نه؟
به من می گوید که تو آدم ساده ای هستی و خواهرها و برادرانت فقط از تو استفاده می کنند البته در هر خانواده مسائلی هست که باید بین خودشان باشد و لی شوهر من
همیشه نکات منفی را می بیند .از نظر او همه چیز یا سیاه است یا سفید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)