به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    اختلال وسواسی اجباری





    سلام
    این مقاله را در مورد وسواس عینا از بانک مقالات کانون دانش براتون انتخاب کرده ام که در ذیل می آورم:

    باز هم دارد دست هايش را مي شويد. اين بار پنجم است.
    مادرش توي آشپزخانه نشسته است و با خودش مي گويد معلوم نيست عاقبت دست هاي اين بچه چه بشود.
    دو هفته قبل دكتر پوست گفته بود اگر همين طوري ادامه بدهد دست هايش زخم مي شود و بعد از آن هم احتمال ابتلا به عفونت دارد.

    به خوبي يادش هست كه اين ماجرا دقيقا" از وقتي شروع شد كه پسرش منظره تصادف دوستش با يك موتوري را ديده بود.
    شير آب همچنان باز است و او دارد براي بار»نمي داند چندم« باز هم دست هايش را مي شويد و…



    وسواس يك ايده، فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر يا مضر كه با نوعي احساس اجبار و ناچاري ذهني و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار متوجه بيگانه بودن حادثه نسبت‏به شخصيت ‏خود بوده از غير عادي و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعي بيماري از سري نوروزهاي شديد مي‏دانند كه تعادل رواني و رفتاري را از بيمار سلب و او را در سازگاري با محيط دچار اشكال مي‏سازد و اين عدم تعادل و اختلال داراي صورتي آشكار است.
    روانكاوان نيز وسواس را نوعي غريزه واخورده و ناخودآگاه معرفي مي‏كنند و آن را حالتي مي‏دانند كه در آن، فكر، ميل، يا عقيده‏اي خاص، كه اغلب وهم‏آميز و اشتباه است آدمي را در بند خود مي‏گيرد، آنچنان كه حتي اختيار و اراده را از او سلب كرده و بيمار را وامي‏دارد كه حتي رفتاري را برخلاف ميل و خواسته‏اش انجام دهد و بيمار هرچند به بيهودگي كار يا افكار خودآگاه است اما نمي‏تواند از قيد آن رهايي يابد.

    وسواس به صورتهاي مختلف بروز مي‏كند و در بيمار مبتلاي به آن اين موارد ملاحظه مي‏شود :

    اجتناب؛ تكرار و مداومت؛ترديد؛شك در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطي؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت.

    به طور كلي وسواس شامل فكر، احساس، انديشه يا تصوير ذهني مزاحم است و اجبار شامل، رفتاري آگاهانه و عودكننده است كه به آن O.C.Dيا obsessive compulsive disorderيا اختلال وسواسي اجباري مي گويند.

    علائم ديگر:

    در مواردي وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدي، آتش زدن جايي، درآوردن جامه خود، بيقراري، بهانه‏گيري، بي‏خوابي، بدخوابي، بي‏اشتهايي،… متجلي مي‏شود آنچنانكه به اطرافيانش اين احساس دست مي‏دهد كه نكند ديوانه شده باشد.

    انواع وسواس:وسواسهايي كه تمام فكر و انديشه افراد را تحت تاثير قرار داده و احاطه ‏شان مي‏كند معمولا بصورتهاي زير است:

    وسواس فكري:
    اين وسواس بصورتهاي مختلف خود را نشان مي‏دهد كه برخي از نمونه ‏هاي آن بشرح زير است:

    انديشه درباره بدن:
    بدين گونه كه بخشي مهم از اشتغالات ذهني و فكري بيمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشك مراجعه مي‏كند و در صدد ب‏دست آوردن دارويي جديد براي سلامت ‏بدن است.
    رفتار حال يا گذشته:
    مثلا در اين رابطه مي‏انديشد كه چرا در گذشته چنين و چنان كرده؟ آيا حق داشته است فلان كار را انجام دهد يا نه؟ و يا آيا امروز كه مرتكب فلان عملي مي‏شود آيا درست مي‏انديشد يا نه؟ تصميمات او رواست‏يا ناروا ؟
    در رابطه با اعتقادات: زماني فكر وسواسي زمينه را براي تضادها و مغايرت‏هاي اعتقادي فراهم مي‏سازد. مسايلي در زمينه حيات و ممات، خير و شر، وجود خدا و پذيرش يا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول مي‏دارد.

    انديشه افراطي:
    زماني وسواس در مورد امري بصورت افراط در قبول يا رد آن است‏با اينكه بيمار خلاف آن را در نظر دارد ولي بصورتي است كه گويي انديشه مزاحمي بر او مسلط است كه او را ناگزير به دفاع از يك انديشه غلط مي‏سازد، از آن دفاع و يا آن را طرد مي‏كند بدون اينكه آن مساله كوچكترين ارتباطي با زندگي او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارويي عقيده‏اي افراطي پيدا مي‏كند بگونه‏اي كه طول عمر، بقاي زندگي و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مي‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتيجه‏اي دست نيابد.

    2- وسواس عملي:
    وسواس عملي به شكل هاي گوناگون خود را بروز مي‏دهد كه ما به نمونه ‏ها و مواردي از آن اشاره مي‏كنيم :
    شستشوي مكرر: مردم بر حسب عادت تنها همين امر را وسواس مي‏دانند و اين بيماري در نزد زنان رايجتر است.

    رفتار منحرفانه:
    جلوه آن در مواردي بصورت دزدي است و اين امر حتي در افرادي ديده مي‏شود كه هيچ‏گونه نياز مادي ندارند.
    دقت وسواسي:
    نمونه ‏اش را در منظم كردن دگمه لباس و… مي‏بينيم و وضعيت فرد بگونه ‏اي است كه گويي از اين امر احساس آرامش مي‏كند.
    شمردن:
    شمردن و شمارش ‏ها در مواردي مي‏تواند از همين قبيل بحساب آيد مثل شمردن نرده ‏ها با اصرار بر اين كه اشتباهي در اين امر صورت نگيرد.
    راه رفتن:
    گاهي وسواس‏ها بصورت راه رفتن اجباري است. شخص از اين سو به آن سو راه مي‏رود و اصرار دارد كه تعداد قدمها معين و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بين دو نقطه از ده قدم تجاوز نكند و هم از آن كمتر نباشد.

    3- وسواس ترس:
    صورتهاي ترس وسواسي عبارت است از: ترس از آلودگي - ترس از مرگ - ترس از دفع - ترس از محيط محدود - ترس از امري خلاف اخلاق - ترس از تحقق آرزو.

    4- وسواس الزام:
    در اين نوع وسواس نمي‏تواند خود را از انجام عمل و يا فكري بيرون آورد و در صورت رهايي از آن فكر و خودداري از آن عمل موجبات تنش در او پديد خواهد آمد.

    وسواس در چه كساني بروز مي كند؟

    الف) در رابطه با سن
    تجارب حيات عادي افراد نشان مي‏دهد كه وسواس همگام با بلوغ و در غليان شهوت در افراد پايه گرفته و تدريجا رشد مي‏كند. اگر در آن ايام شرايط براي درمان مساعد باشد بهبودهاي نسبي و دوره‏اي پديد مي‏آيد وگرنه بيماري سير مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جايي كه خود بيمار به ستوه مي‏آيد.

    ب) در رابطه باهوش:
    بررسيهاي علمي نشان داده‏اند كه وضع هوشي آنها در سطحي متوسط و حتي بالاتر از حد متوسط است. وسواسي‏هايي كه داراي هوش اندك و يا با درجه ضعيف باشند بسيار كمند بر اين اساس رفتار آنها نبايد حمل بر كم ‏هوشي شان شود.

    ج) در رابطه با اعتقاد

    د) در رابطه با شخصيت و محيط:
    تجارب نشان داده‏اند آنهايي كه در زندگي شخصي حساس‏ترند امكان ابتلايشان به بيماري وسواس بيشتر است و غلبه وسواس بر آنها زيادتر است. در بين فرزنداني كه والدينشان معمولا محكومشان مي‏كنند اين بيماري بيشتر ديده مي‏شود.
    پاره‏اي از تحقيقات نشان داده‏اند كه شخصيت والدين و حتي صفات ژنتيكي، روابط همگن خويي و محيطي در اين امور مؤثرند بهمين نظر وسواس در بين دوقلوهاي يكسان بيشتر ديده مي‏شود تا در ديگران، اگر چه ريشه‏هاي اساسي و كلي اين امر كاملا مشهود نيست.
    مساله شخصيت را اگر با دامنه‏اي وسيعتر مورد توجه قرار دهيم خواهيم ديد كه اين امر حتي در برگيرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بيماري هيستري است كه اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده ديده مي‏شود، در جوامع بظاهر متمدن و پيشرفته و حتي در بين افراد هوشمند هم بميزاني قابل توجه ديده مي‏شود.

    ريشه ‏هاي خانوادگي وسواس
    در مورد ريشه و سبب اين بيماري مطالب بسياري ذكر شده كه اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصيت زير ساز يا الحاقي، وضع هوشي، عوامل اجتماعي، عوامل خانوادگي، عوامل اتفاقي، رقابت‏ها، منع‏ها و… كه ما ذيلا به مواردي از آن اشاره مي‏كنيم.

    الف) وراثت:
    تحقيقات برخي از صاحبنظران نشان داده است كه حدود چهل درصد وسواسيها، اين بيماري را از والدين خود به ارث برده‏اند، اگرچه گروهي ديگر از محققان جنبه ارثي بودن آن را محتمل دانسته و قايل شده‏اند، انتقال زمينه‏هاي عصبي مي‏تواند ريشه و عاملي در اين راه باشد.

    ب) تربيت :
    در اين مورد مباحثي قابل ذكرند كه اهم آنها عبارتند از:

    1- دوران كودكي:
    اعتقاد گروهي از محققان اين است كه پنجاه درصد وسواس‏هاي افراد در سنين جواني و پس از آن از دوران كودكي پايه‏گذاري شده و تاريخچه زندگي آنها حاكي از دوران كودكي ويژه‏اي است كه در آن كشمكش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختي‏هاي فوق العاده وجود داشته و كودك در برابر خواسته‏هاي بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.

    2- شيوه تربيت:
    در پيدايش گسترش وسواس براي شيوه تربيت والدين نقش فوق العاده‏اي را بايد قايل شد. بررسيها نشان مي‏دهد مادران حساس و كمال جو بصورتي ناخودآگاه زمينه را براي وسواسي شدن فرزندان فراهم مي‏كنند و مخصوصا والديني كه رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقيق مي‏خواهند و انعطاف پذيري كمتري دارند در اين رابطه مقصرند. تربيت‏خشك و مقرراتي در پيدايش و گسترش اين بيماري زياد مؤثر است. نحوه از شير گرفتن كودك بصورت ناگهاني، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و كنترل كودك در رفتار مربوط به نظم و تربيت و دقت او هم در اين امر مؤثر است.

    3- تحقير كودك:
    عده‏اي از بيماران وسواسي كساني هستند كه دائما اين عبارت به گوششان خورده است كه: آدم بي عرضه‏اي هستي، لياقت نداري، در خور آدم نيستي، بدرد زندگي نمي‏خوري… و از بابت عدم لياقت‏خود توسط والدين، مربيان، خواهران، و برادران ارشد ركوفت‏شنيده و تنبيه شده‏اند. اين گونه برخوردها بعدا زمينه را براي ناراحتي عصبي و يا وسواس آنها فراهم كرده است.

    4- ناامني‏ها:
    پاره‏اي از تحقيقات نشان داده‏اند برخي از آنها كه دوران حيات كودكي آشفته‏اي داشته و با ترس و نا امني همساز بوده‏اند بعدها به چنين بيماري دچار شده‏اند. آنها در مرحله كودكي وحشت از آن داشته‏اند كه نكند كار و رفتارشان مورد تاييد والدين و مربيان قرار نگيرد. اينان در دوران كودكي براي راضي كردن مربيان خود مي‏كوشيدند و سعي داشته‏اند كه دقتي افراطي درباره كارهاي خود روا دارند و در همه مسائل، با باريك‏بيني و موشكافي وارد شوند.
    5- منع‏ها:گاهي وسواس فردي بزرگسال نشات گرفته از منع‏هاي شديد دوران كودكي و حتي نوجواني و جواني است. مته بر خشخاش گذاردن والدين و مربيان، ايرادگيريهاي بسيار، توقعات فوق العاده از زير دستان، اگر چه ممكن است كار را برطبق مذاق خواستاران پديد آورد معلوم نيست عاقبت‏خوش و ميموني داشته باشد.

    6- خانواده افراد وسواسي: بررسيها نشان داده ‏اند:
    - اغلب وسواسي‏ها والدين لجوج داشته‏اند كه در وظيفه خواهي از فرزندان سماجت‏بسيار نشان مي‏داده‏اند.
    - ايرادگير و عيبجو بوده‏اند اگر مختصر لغزشي از فرزندان خود مي‏ديدند، آن را به رخ فرزندان مي‏كشيدند.
    - خسيس و ممسك بوده‏اند به طوري كه كودك براي دستيابي به هدفي ناگزير به شيوه‏اي اصرارآميز بوده است و بالاخره افرادي كم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده‏اند و كودك سعي مي‏كرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور كند تا سرزنش نشود. (6)

    آمار

    خيلي از افراد فكر مي كنند اختلال وسواس اجباري در خانم ها بيشتر است.
    برخلاف تصورر عموم احتمال ابتلاي مرد و زن به OCD(اختلال وسواس اجباري) يكسان است، اما در گروه سني نوجواني، ميزان ابتلاي پسران از دختران بيشتر است كه منشاء ژنتيك دارد.
    از سوي ديگر ميزان ابتلاي افراد مجرد به اين اختلال، بيشتر از متاهل هاست.
    به طور كلي ميزان شيوع اختلال وسواس اجباري(OCD)، 2تا 3 درصد است.

    درمان :

    درمان وسواس از ديدگاه دکتر علي زاده

    براي درمان مي‏توان از راه و رسم‏ها و وسايل و ابزاري استفاده كرد كه يكي از آنها تغيير محيطي است كه بيمار در آن زندگي مي‏كند.

    1- تغيير آب و هوا:
    دور ساختن بيمار از محيط خانواده و اقامت او در يك آسايشگاه و واداشتن او به زندگي در يك منطقه خوش آب و هوا براي تخفيف اضطراب و درمان بيمار اثري آرامش بخش دارد و اين امري است كه اولياي بيمار مي‏توانند به آن اقدام كنند.

    2- تغيير شرايط زندگي:
    از شيوه‏هاي درمان اين است كه زندگي بيمار را در محيطي ديگر بكشانيم و وضع او را تغيير دهيم. او را بايد به محيطي كشاند كه در آن مساله حيات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناي اصلي شخصيت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسيهاي تجربي نشان مي‏دهند كه در مواردي با تغيير شرايط زندگي و حتي تغيير خانه و محل كار و زندگي بهبود كامل حاصل مي‏شود.
    3- ايجاد اشتغال و سرگرمي:
    تطهيرهاي مكرر و دوباره‏كاري‏ها بدان خاطر است كه بيمار وقت و فرصتي كافي براي انجام آن در خود احساس مي‏كند و وقت و زماني فراخ در اختيار دارد. بدين سبب ضروري است در حدود امكان سرگرمي او زيادتر گردد تا وقت اضافي نداشته باشد. اشتغالات يكي پس از ديگري او را وادار خواهد كرد كه نسبت‏به برخي از امور بي‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.
    4- زندگي در جمع:
    فرد وسواسي را بايد از گوشه‏گيري و تنهايي بيرون كشاند. زندگي در ميان جمع خود مي‏تواند عاملي و سببي براي رفع اين الت‏باشد. ترتيب دادن مسافرتهاي دستجمعي كه در آن همه افراد ناگزير شوند شيوه واحدي را در زندگي پذيرا شوند، در تخفيف و حتي درمان اين بيماري مخصوصا در افرا كمرو مؤثر است.
    5- شيوه‏هاي اخلاقي:
    رودربايستي‏ها و ملاحظات فيمابين كه هر انساني بنحوي با آن مواجه است تا حدود زيادي سبب تخفيف اين بيماري مي‏شود. طرح سؤالات انتقادي توام با لطف و شيريني، بويژه از سوي كساني كه محبوب و مورد علاقه بيمارند در امر سازندگي بيمار بسيار مؤثر است و مي‏تواند موجب پيدايش تخفيف هايي در اين رابطه شوند و البته بايد سعي بر اين باشد كه انتقاد به ملامت منجر نشود روح بيمار را نيازارد. احياي غرور بيمار در مواردي بسيار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خواري ناشي از پذيرش رفتارهاي ناموزون وسواسي است و به بيمار قدرت مي‏دهد. بايد گاهي غرور فرد را با انتقادي ملايم زير سؤال برد و با كنايه به او تفهيم كرد كه عرضه اداره و نجات خويش را ندارد تا او بر سر غرور آيد و خود را بسازد. بايد به او القا كرد كه مي‏تواند خود را از اين وضع نجات دهد. همچنين بايد به بيمار اجازه داد كه درباره افكار خود اگر چه بي معني است صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباشد.
    6- تنگ كردن وقت:
    بيش از اين هم گفته‏ايم كه گاهي تن دادن به ترديدها ناشي از اين است كه بيمار خود را در فراخي وقت و فرصت‏ببيند و براي درمان ضروري است كه در مواردي وقت را بر فرد وسواسي تنگ كنند. در چنين مواردي لازم است‏با استفاده از متون و شيوه‏هايي او را به كاري مشغول داريد به امر و وظيفه‏اي او را وادار نماييد تا حدي كه وقتش تنگ گردد و ناگزير شود با سر هم كردن عمل و وظيفه كار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏سريعا انجام دهد. تكرار و مداومت در چنين برنامه‏اي در مواردي مي‏تواند بصورت جدي در درمان مؤثر باشد.
    7- زيرپاگذاردن موضوع وسواس:
    در مواردي براي درمان بيمار چاره‏اي نداريم جز اينكه به او القا كنيم به قول معروف به سيم آخر بزند، حتي با پيراهني كه آن را او نجس مي‏داند و يا با دست و بدني كه او تطهير نكرده مي‏شمارد و به نماز بايستد و وظيفه‏اش را انجام دهد. به عبارت ديگر بيمار را وا داريم تا همان كاري را كه از آن مي‏ترسد انجام دهد. تنها در چنين صورت است كه در مي‏يابد هيچ واقعه‏اي اتفاق نمي‏افتد.

    شيوه ‏هاي اصولي در درمان وسواس:

    الف) روانپزشكي:
    اگر رفتار و يا عمل وسواسي شديد شود نياز به متخصص رواني و درمانگري است كه در اين زمينه اقدام كند. كسي كه تعليمات تخصصي و تحصيلي‏اش در روان پزشكي او به او اجازه مي‏دهد كه براي شناخت ريشه بيماري و درمان بيمار اقدام نمايد. علاوه بر اينكه در زمينه ريشه‏يابي‏ها كار و تلاش كرده و دائما در رابطه با خود هم اقداماتي بعمل آورده و لااقل حدود 300-200 ساعتي هم در رابطه با شناخت‏خويش گام برداشته است. اينان اجازه دارند كه در موارد لازم نسخه بنويسند و يا داروهايي تجويز كنند و يا شيوه‏هاي ديگري را براي درمان لازم مي‏بينند بكار گيرند.
    بيماران را گاهي لازم است كه در مؤسسات روان‏پزشكي و گاهي هم در بيمارستان‏ها به طرق روانكاوي و روان‏درماني درمان نمايند و در موارد ضرور بايد آنها را بستري نمود. درمان بيماري براي برخي از افراد بسيار ساده و آسان و براي برخي ديگر بسيار سخت است ; بويژه كه شرايط اقتصادي و اجتماعي بيمار هم در اين امر مؤثر است.
    ب) روان درماني:
    اين هم نوعي درمان است كه توسط روانكاو يا روانشناس صورت مي‏گيرد و آن يك همكاري آزاد بين بيمار و درمان كننده مبتني بر اعمال متقابل است كه بر اساس روابطي نسبتا طولاني و طبق هدف و برنامه ريزي مشخصي به پيش مي‏رود. درمان اختلال به‏صورت مكالمه و صحبت و يا هر شيوه مفيدي كه قادر به اصلاح زندگي رواني فرد باشد انجام مي‏گيرد. در اين درمان گاهي هم ممكن است دارو مورد استفاده قرار گيرد. البته اصل بر اين است كه بر اساس شيوه مصاحبه و گفتگو زمينه براي يك تحول دروني فراهم شود.

    اصولي در روان درماني:

    در روان درماني افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام كه به اين جنبه‏ها توجه نشود امكان اصلاح و درمان نخواهد بود:

    الف - اصلاح محيط:
    و غرض محيط زندگي بيمار، توجه به امنيت آن، بررسي اصول حاكم بر جنبه‏هاي محبتي و انضباطي، نوع روابط و معاشرتها، فعاليتهاي تفريحي، گردشها، تلاشهاي جمعي، مشاركتها در امور،… است.
    ب - ارتباط خوب و مناسب:
    در روان درماني آنچه مهم است داشتن و يا ايجاد روابط خوب و مناسب همدردي و همراهي، كمك كردن، دادن اعتبار و رعايت احترام، وانمود كردن حق بجانبي براي بيمار، تقويت قدرت استدلال، بيان خوب، خودداري از سرزنش و… .
    ج - روانكاوي و روان درماني:
    كه در آن تلاشي براي ريشه‏يابي، ايجاد زمينه براي دفاع خود بيمار از وضع و حالات خود گشودن عقده‏ها، توجه دادن بيمار به ريشه و منشا اختلال خود، القائات لازم و…

    درمان وسواس از ديدگاه دکتر آخوندزاده

    درمان وسواس مي تواند به 2 صورت دارويي و غيردارويي و يا توام با هم انجام گيرد كه معمولا" بهترين جواب را زماني خواهيم داشت كه اين 2 نوع درمان را در كنار هم داشته باشيم.
    با اشاره به اين كه 20 تا 30 درصد بيماران به خوبي به درمان جواب مي دهند و حدود 40 درصد بهبودي متوسطي دارند، مي گويد: متأسفانه حدود 20 تا 40 درصد از بيماران پاسخ خيلي خوبي به درمان نمي دهند.
    عامل اصلي رفتارهاي وسواسي يك ميانجي شيميايي به نام»سروتونين« مي باشد و بيشتر درمان هاي وسواس مبتني بر »مهار بازجذب سروتونين« است.



    داروهاي مهم وسواس
    1 -قديمي ترين داروي وسواس كه هنوز هم يكي از موثرترين آنها، كلوميپوامين است كه در حقيقت يكي از داروهاي ضدافسردگي سه حلقه اي مي باشد.

    2 - داروهاي اختصاصي مهاركننده بازجذب سروتونين مثل فلوكيستين و به طور اخص فلووكسامين و سرتراسين.

    3 - اگر داروهاي 2 گروه اول و دوم پاسخ ندهند، داروهاي دسته سوم را به اين داروها اضافه مي كنيم؛ اين داروها شامل: باسپيردن، كلونازپام و حتي داروهاي آنتي سايكوتيك مثل هالوپيريدول، پيموزايد و رسپيريدون هستند و حتي گاهي از ليتيوم هم استفاده مي كنيم.



    درمان غيردارويي وسواس
    روشي كه براي درمان غيردارويي وسواس استفاده مي شود(R.E.P) يا Response exposure prevenition است كه مواجهه بيمار با موردي مي باشد كه نسبت به آن وسواس دارد( مثل آلودگي ها) و اين كه از پاسخ دادن جلوگيري كند كه در واقع نوعي حساسيت زدايي است.

    اهميت رفتاردرماني براي درمان اختلال وسواس : گاهي اوقات كارايي اين روش معادل ارزش درمان دارويي است و مي تواند بسيار ارزشمند باشد.

    به صورت كلي وسواس وابسته به شرايط محيطي است و قابليت پيشگيري ندارد، مراجعه به موقع به پزشك را براي درمان بيمار، جهت جلوگيري از توسعه بيماري بسيار موثر مي داند و به اطرافيان بيمار توصيه مي كند كه براي درمان بيمار خود صبر و تحمل كافي داشته باشند.
    به طور كلي ميزان شيوع اختلال وسواس اجباري، 2تا 3درصد است
    بيشتر درمان هاي وسواس مبتني بر مهار بازجذب سروتونين است
    احتمال ابتلاي مرد و زن به اختلال وسواس اجباري يكسان است


    منبع: بانک مقالات کانون دانش




    =================
    لینک مرتبط:
    http://www.hamdardi.net/thread-41890.html

  2. 4 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (جمعه 14 خرداد 89), رها68 (یکشنبه 10 اسفند 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    197
    Array

    وسواس، ويژگيها و علايم آن

    دوستان عزيز
    ممكن است بسياري دچار بيماري وسواس بوده و يا در افراد خانواده ها به نوعي اين مسئله خودنمايي كند. شايد طرح اين مقاله بتواند در شناخت افراد وسواسي و دلايل ابتلا به آن كمك كند.

    متخصصان روان شناسي و روان پزشكان براي بيماري وسواس تعاريف مختلف ارائه داده اند كه در بين اين تعاريف تفاوتهاي قابل توجهي در نوع نگرش به اين بيماري مشاهده مي شود. به گونه اي كه برخي وسواس را نوعي «بيماري» دانسته و برخي ديگر حتي آن را «بيماري» نيز تلقي نكرده، براي تبيين آن واژه «اختلال» را به كار برده اند.

    به طور كلي با توجه به تعاريف مختلف ارائه شده در مورد وسواس به بيان دو تعريف ذيل اكتفا مي شود.

    الف – وسواس عبارت است از «يك نگرش، انديشه، امور ذهني، حركت تكرار شونده يا اصراري كه با گونه اي از حس درماندگي و اجبار ذهني و گرايش به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار با بيگانگي اين واقعه (ذهني) در شخصيت خود آگاه بوده و از غير طبيعي بودن و نابهنجاري رفتار خودآگاهي دارد.

    ب – وسواس عبارت است از تصورات و رفتارهايي كه ايجاد كننده اضطراب و تشويش بوده و همراه با تكرار نمادهاي ذهني و عملي برخاسته از احساس عدم اطمينان مي باشد.

    در مسير شناخت وسواس و علايم ناشي از آن بايد مرز بين احتياط و وسواس را از يكديگر تفكيك نمود. احتياط نوعي رفتار عقلايي است كه توام با تسلط ويژگيهاي شناختي فرد بر امور رفتاري اوست ولي وسواس نشانگر تزلزل ويژگيهاي شناختي است. بنابراين احتياط متعادل، وسواس نبوده، نشانگر نوعي احساس طبيعي بشر براي يافتن اطمينان نسبت به انجام صحيح امور است. بيشتر بيماران وسواسي نمادها و نشانه هايي از ترس را با خود به همراه دارند كه اين نمادهاي دروني ممكن است بر اثر تماس يا مواجهه با شرايط بيروني، نمود عيني يابد و خود را نشان دهد.

    بسياري از اختلالات وسواس داراي دو ويژگي شناختي و رفتاري اند و به طور نسبي داراي علايم و نشانه هاي زير مي باشند:

    الف – گيج شدن در بين مفاهيم «هست» و «نيست» بسياري از بيماران وسواسي در دريايي از «بود» و «نبود»، «صحت» و «سقم»، «خوب» و «بد» و مفاهيمي از اين قبيل شناورند.

    ب- نظم و ترتيب خشك: اين ويژگي به خودي خود خصايص مستقل افراد وسواس تلقي نمي شود، زيرا كه نظم و ترتيب بيش از حد بيماران وسواسي خود ناشي از عامل ديگري است كه آن عبارت است از «احساس عدم اطمينان نسبت به انجام شدن درست كارها.» بنابراين بيمار رواني با توجه به احساس مزبور، با هدف ايجاد رضايت فكري – رواني مبادرت به انجام فعاليت هاي افراطي براي نظم بخشيدن به كارها مي نمايد.

    ج- اعمال قلبي و تكراري: افراد مبتلا به وسواس به خاطر حس ناامني دروني به طرز بيمارگونه اي به تكرار عمل مبادرت مي ورزند، به گونه اي كه حتي برخي از آنها با تكرار چندين باره يك عمل، باز هم به حس اطمينان دست نمي يابند.

    د– كمال گرايي خاص: هر چند كه كمال گرايي يك ويژگي عادي و طبيعي بشر است، اما اين ويژگي در انواع مختلف اختلالات وسواسي داراي حالتي ناموزون، غير طبيعي و نابهنجار است، به گونه اي مثلا در وسواس شستشو، فرد بيمار ممكن است براي دست يافتن به نهايت تميزي و نظافت كه خود نوعي كمال تلقي مي شود مدتها ذهن و فكر خود را مشغول سازد و در نهايت نيز به يك آرامش خاطر دست نيابد.

    ه- افكار ناراحت كننده: عموما افراد وسواسي داراي انواع مختلفي از انديشه هاي آزار دهنده هستند.



    عوامل وسواس
    روان شناسان سه عامل زيستي، شناختي و رفتاري را در ايجاد بيماري وسواس سهيم مي دانند:

    الف – عوامل زيستي (فيزيولوژيك): برخي از روان شناسان فيزيولوژيك در تلاشند تا به توجيه بيماري وسواس براساس ارتباط آن با آسيب ديدگيهاي مغزي بپردازند به گونه اي كه برخي عفونت هاي مغزي را عامل اين بيماري دانسته و در اثبات سبب شناسي اين قضيه تلاش كرده اند، اما موفقيت چنداني به دست نياورده اند.

    به طور كلي براساس يافته هاي علمي، عامل زيستي در روند بيماري وسواس و تأثيرات آن بدون تأثير نبوده، ليكن اين تأثير، جنبه بنيادين ندارد.

    ب- عوامل شناختي: هر فردي در ذهن خود تصويري از خويشتن دارد كه آن را «خودانگاره» ‌يا «خودپنداره» يا «Self image» مي نامند. به اعتقاد صاحبنظران قسمت عمده ويژگي هاي شخصيتي، منش و خصوصيات رفتاري هر فرد به تصويري كه از خود در ذهن دارد بستگي دارد.

    اختلال در تصميم گيري و احيانا بي تصميمي و ترديد بيماران وسواسي ناشي از نوعي حس ناامني موجود در خودانگاره اين گونه بيماران است.

    ج- عوامل رفتاري: بطور كلي از نظر رفتاري، بيماري وسواس مي تواند حاصل و نتيجه نوعي ترس يا اضطراب باشد. به عبارت ديگر اشخاصي كه داراي زمينه هاي مناسب براي كسب رفتارهاي وسواس گونه هستند، ممكن است بر اثر برخورد با عامل اضطرابي يا شرايط ترسزايي ويژه، دچار نوعي اضطراب شوند. در چنين شرايطي در صورت بي توجهي به نمادهاي اضطرابي كسب شده، از اطرافيان، ممكن است اين نمادها جلوه بارز و آشكارتري به خود گرفته، روز به بروز بر شدت ويژگيهاي وسواس گونه بيفزايند.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسر و خانواده وسواسی
    توسط Persianleopaed در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 اسفند 95, 20:41
  2. همسر وسواسی من
    توسط ehsan59 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 23 خرداد 94, 18:11
  3. فکرهای وسواسی من درباره ازدواج سلامتی ام را به خطر انداخته است
    توسط نوروزیان. در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 31 شهریور 92, 15:47
  4. ویزگی های افراد وسواسی
    توسط roya در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 شهریور 88, 10:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:30 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.