سلام دوستای خوبم
من تازه به جمع همدردی پیوستم
من 26 سالمه و همسرم 29 سال. 5/4 ازدواج کردیم .توی خانواده همسرم فقط من و همسرم تحصیلات دانشگاهی داریم . هردو لیسانس هستیم و هردو شاغلیم . مادر شوهرم توی این چن سال خیلی منو اذیت کرد , 4 سال تمام یه چشمم اشک بود یکی خون , ولی خیلی صبر کردم به خاطر همسرم چون عاشقانه دوستش دارم و اونم همین طور , هیچوقت هم توی این 4 سال با خانواده شوهرم قطع رابطه نکردم و بعد از هر دعوا و دلخوری دوباره طوری که انگار اتفاقی نیفتاده رفتم خونشون , همیشه هم بهشون احترام میذارم البته ته ته دلم از مادر شوهرم راضی نیستم و یه جورایی حتی متنفرم ولی اینو حتی به شوهرم هم نمیگم , چون از قهر خوشم نمیاد و میخام با خانواده همسرم رابطه داشته باشیم.
الان دیگه مادر شوهرم با خوبیهایی که بهش کردم قدر منو میدونه و برخلاف قبل همیشه ازم تعریف میکنه , حالا اصل مطلب اینه که من یه برادر شوهر دارم که هم سن خودمه و 26 سالشه و مدتیه نامزد داره , رابطه من با برادرشوهرم عالیه , مثل یه خواهر برادر , با هم درد دل میکنیم و باهم شوخی هم داریم و...نامزدش 13 سالشه و من الان نگران رابطه قبلی با برادر شوهرم هستم , میترسم خراب بشه , چون سن خانمش کمه از این میترسم اگه مثل قبل با برادرشوهرم باشم تفکر بد نسبت به من پیدا کنه و یا حتی حسادت کنه و این رابطه ما رو خراب کنه هم رابطه با برادشوهرم و هم نامزدش,
به نظر شما من چطور بابرادشوهر و نامزدش برخورد کنم که دلخوری پیش نیاد ؟
نگران موقعیتم توی خانواده همسرم هستم چون خیلی تلاش کردم تا این رابطه ها خوب شده و به اینجا رسیده و چون من تهران هستم و خانواده همسرم شهرستان و تقریبا ماه به ماه میبینمشون نمیخام سوئ تفاهم و یا احیانا حسادت نامزد برادرشوهرم دوباره افکار رو نسبت به من خراب کنه. در ضمن من نامزدش رو خیلی نمیشناسم یعنی در ظاهر خوب به نظر میرسه چون بچه است .
در مورد برخوردم باهاش چه کار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)