با سلام
من یه روز که آغاز کلاسم بود و در کلاسم در حال تدریس بودم، یهویی یه خانومی(یکی از شاگردهام) وارد کلاسم شد که در چند لحظه دوتایی زل زدیم تو چشای همدیگه و انگار همدیگه رو پیدا کردیم شاید حدود 15 ثانیه فقط وایسادیم و همدیگر رو نگاه کردیم. البته طوری نشد که دانشجویان دیگه چیزی بفهمند و بعد ایشون رفتند روی صندلی نشستند
من شناختی از ایشون به اندازه کافی ندارم فقط چیزی که کشف کردم از نظر سنی و مذهبی حتما به هم می خوریم و ظاهر ایشون و تحصیلات و مدرک ایشون رو مناسب می دونم
تو کلاس بارها شد که بطور ناخودآگاه به همدیگه نگاه می کردیم و او لبخندی زیبا به من می زد و منم همینطور! باور کنید اصلا عمدی نبود. کاملا ناخودآگاهانه می شد.
الان که دارم این تاپیک رو می نویسم یادم میاد قلبم به تالاپ تولوپ می افته!!!
مسئله فقط اینه که ایشون مال استان دیگه است و از شهر ما تا شهر اونا حدود 700 کیلومتر راهه
البته اینهم بگم من به نیمه گمشده اعتقاد دارم و در زندگیم این دومین باریه که چنین اتفاقی افتاده و با اینکه سالیانه چند صد شاگرد دختر دارم ولی هیچکس تا حالا به دلم ننشسته!!!
به نظر شما من می تونم این مسئله رو ندیده بگیرم و با ایشون ازدواج کنم؟
اگه کسی تجربه اش رو داشته لطفا بهم بگه
از لطفتون ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)