ذکر ایده آل ها در مقالات / زندگی کردن در واقعیات

[danitux]

با سلام
مشکلی که من خیلی با این موضوعات داشتم تفاوت ایده آل ها با واقعیات است
کتاب ها و مقالات زیادی نوشته شده است
به شخصه من
کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی --> از باربارا دی آنجلیس
ازدواج موفق --> دکتر فرهنگ
بعضی مقالات مانند:
تفاوت عشق و هوس
اگر چنین هستید صبر کنید ازدواج نکنید

و ...

را خوانده ام.
اگر بخوام موردی ذکر کنم:
در رابطه با کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی با توجه به اینکه این کتاب را کابردش را باید در خارج از ایران و منطقه ای که باربارا در اون زندگی میکرده یا شبیه اون (مثلا آزادی روابط دختر و پسر / یا بی حجابی و یا...) دید و بازخوردش را نگاه کرد. اما در ایران مثل این میمونه که یه ساختمونی هست پر دختر و همه دم بخت که همه از دم قصد ازدواج هم دارند و ما راحت مثل گالری فرش میریم یکی را انتخاب میکنیم و تجربیاتی که باربارا کسب کرده را روی اونا امتحان میکنیم ببینیم بدرمون میخورند یا نه . که خوب در خارج یه همچین چیزی میتونه وجود داشته باشه بعنوان مثال تو دانشگاه روابط خیلی آزاده/ اما اینجا که روابط محدود هست که چنین کارایی نمیشه کرد

باز سخنرانی دکتر فرهنگ برای ایران بیشتر کاربردی هست اما خوب یه سری کارهایی ذکر میکنند که فکر نمیکنم عملا تو عرف امکان پذیر باشه / مثلا یک هفته محرمیت برای اینکه تصادفی گوشی موبایل طرف را بگیریم و ببینیم عکس العمل طرف چیه / یا خیلی موارد مشابه این یا به شدت اعتقادات و عقاید مذهبیشون را قاطی بحثشون میکنند و به مخاطب تحمیل میکنند

و در مورد مقاله عشق یا هوس که مورد آنرا در همان تاپیک توضیح دادم
و مقاله آخر که اگر اینگونه هستید صبر کنید ازدواج نکنید به نظر من اگه بخوایم به این مظلب بسنده کنیم دخترا و پسرا باید تو سن ۴۰ سالگی با هم ازدواج کنند
چون هیچوقت همه شرایط ذکر شده را با هم پیدا نمیکنند
بعنوان نمونه:

7 – اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي مي گيريد و قادر به درك افكار ، احساس و رفتار ديگران نيستيد. (واكنش دفاعي و خود ميان بيني)

خیلی حتی پدر و مادرهای ما شاید شبیه این موراد را داشته باشند یا چرا راه دور بریم همین مشاوران عزیز برای اینکه ثابت کنند حرفشان درست چنین رفتاری میکنند ( نمونه دکتر فرهنگ ) وخیلی هم عیب نیست هر کسی از حقش و حرفش میتونه دفاع کنه و بگه من درست میگم باید شرایط و حرف را دید
ولی حالا چه بد و چه خوب همه آدما چه تحصیل کردش چه بزرگ سالش کمو بیش این ویژگی ها را دارند گاهی اوقات بی مسولیتی میکنند / گاهی اوقات تند خو هستند و ...
اون هم تو شرایطی که برای مردم درست کردند با این سختی و گرونی خیلی رفتارهای عجیب و غریبی هم نیست . همه خسته میشند. از کوره در میرند و هزاران مساله دیگه
اما ازدواج هم میکنند .
و حرف من اینه چه اصراریه یک پسری حتما باید این ویژگی ها را داشته باشه که معلوم بشه باید ازدواج کنه ؟ و چرا قدری از این مسائل در زندگی زناشویی حل نشه ؟ که خوب ظاهرا هم همین اتفاق داره میوفته
درگیری هایی وجود داره / اختلاف سلیقه هایی وجود داره / زندگی که همش صبح و تا شب بر وقفه مراد نمیشه که و خوشی و عشق ورزیدن ( مانند مقاله عشق و هوس ) که / در همه.
عشق و خوشی و ناراحتی وهمه چیز با هم
همینه
بله درست این ایده آل ها بسیار خوب هست ولی فکر نمیکنم از یه پسری که حالا سن ازدواجش را از ۲۳ سال به بالا در نظر بگیریم انتظار داشتن اینا یا همه اینا کمی معقولانه به نظر برسه
حداقل کسی که همه مورادی که ذکر کردید را داشته باشه باید ۴۰ سال زندگی کرده باشه و نرم شده باشه تو این زندگی
و اینکه صبر کنیم هم، مثل این میمونه که با داشتن امکانات ابتدایی ازدواج از اونا بجای ازدواج کردن برای به سمت گناه کشیده شدن و روابط دوست دختری و دوست پسری و رابطه جنسی استفاده کنیم تا مثلا کمی از اون غرور جوونیمون کم بشه خیلی بحث و مجادله نکنیم با کسی یا حق به خودمون ندیم یا هزاران رفتار و مساله ای که هر جوونی داره

کاش یه مقدار این مقالات واقع بینانه تر بود یا حدالامکان با ذکر چند ماده و ضابطه قابل استفاده
بنده با توجه به این مقاله به هیچ وجه نباید ازدواج کنم با توجه به اینکه شرایطش را دارم چون:

10 – اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده ( خانواده پدري) مي شود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزه هاي زندگيتان تاثير مي گذارد و در هم تنيده مي گردد. (مشكل در تقسيم وظايف و تعارض نقش ها)
13 – اگر بيشتر به جاي گوش كردن ، صحبت مي كنيد و بيشتر از آنكه سعي كنيد ديگران را بفهميد ، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند. (عدم مديريت رابطه)
14 – اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفاً ، هيجانات شما را به سويي مي كشاند و قادر به تعويق انداختن خواسته هايتان نيستيد. (خود يا اگو ضعيف ، هوش هيجاني پائين)
17- اگر در آينه نگاه ديگران، شما فردي غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتي، بدبين، گوشه گير، پرخاشگر، دمدمي مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگين يا تكانشي ( كسي كه يكباره بدون مقدمه و از روي احساس دست به عملي مي زند و پيامدهاي آن را نمي سنجد) به نظر مي آئيد. (اختلال شخصيت)
20 – اگر وضعيت فعلي اتان راضي كننده نيست

هرزگاهی موارد بالا پیش میاد یا بعضی هاش دائما هست ولی دست کم ۱۰۰ خانواده و زوج را میتونم بدون فکر کردن معرفی کنم که وحشتانک تر از این موارد را دارند.ولی زندگیشون را هم دارند میکنند گرچه برخی این موارد هم حل شده
مثلا برای این مورد ۱۷ دست کم هر آدم یا هر جوونی یکی اینا را داره
و مطلب مهم تری که میخوام بگم با مسائل و مشکلاتی که سر راه هر جوونی هست حتی بزرگتر هاشون هم توش مونده اند الان چه برسه جووناش
چه انتظاری دارید؟
از انتخاب واحد خراب دانشگاه بگیر (و اعصاب خوردی این موقع ) و اتفاقات بسیار جزئی و ساده که تو محیط پیرامون میوفته
تا رفتارهای آدم ها در طول مسیر یا استادا یا ایکس و وای و زد
تا عقاید خشک و متعصب خانواده که بعضی خانواده ها خونه را کردند مسجد ۲۴ ساعته روضه- ختم انعام-مولودی و احتمالا اعتراض هم میشه خودخواهی / کج خلقی و ...

[مدیرهمدردی]

سلام
ضمن تشكر از موضوعات مهمي كه مورد اشاره قرار داديد، خواهش مي كنم يك تفكيكي قائل شويم تا بحث هاي عمومي و شخصي در هم مخلوط نشود.

در اين تاپيك شما توضيحات عمومي و سئوالات عمومي را در مورد عناوين مقالات كه انتخاب كرده ايد بياوريد تا جواب داده شود.
ليكن مسائل اختصاصي خودتون و سئوالات شخصي خود را در موارد مختلف از جمله كمالگرايي را در تاپيك خاصي كه ايجاد كرده ايد بياوريد.

[مدیرهمدردی]

با سلام

با تشكر از شما كه كار را ساده كرديد. چون قسمت مقالات صرفا براي ارسال مطالب تخصصي هست، لذا لازم هست مباحث با ذكر لينك در تاپيك جداگانه ادامه داده شود. و اينطوري موجب سردرگمي مراجعين بين آراء مختلف در ذيل مقالات تخصصي نمي شود.
با توجه به اينكه من به هر دو مورد فوق قبلا جواب دادم براي انسجام در كار نقل قولهايش را در ذيل مي آورم.

شفاف سازي در مورد مقاله :
تفاوت عشق و هوس

با سلام
تقریبا نتیجه ای که گرفتید، همان چیزی هست که این مقاله به خوبی آن را شرح می دهد.
آنچه که معمولا بین دختر و پسران به اسم عشق رواج دارد. همان دوست داشتنها هست که اغلب هم مفعول این دوست داشتن خودشان هستند.
و عشق یک رنگ و بویی دارد که محدودیت ندارد.(نظر شما هم صحیح هست که خیلی کم هست.)

اما نکته ای که به آن توجه نداشته اید، و احتمالا به خاطر کمالگرایی شما باشد. این است که ساده سازی مقاله را برای رساندن یک مفهوم مهم در تحلیل خود لحاظ نکرده اید.
یعنی اینکه شما فرض گرفته اید.
که یا هوس یا عشق
اما در واقع هم هوس و هم عشق مراتبی دارد که در یک قسمت عشق نازلتر و یک قسمت هوس صاعد با هم حتی همپوشانی دارند.
یعنی اینطور نیست که بعضی عشق دارند. بعضی هوس.
بلکه اگر برای عشق و هوس هر کدام یک نمره در نظر بگیریم. افراد به میزان آگاهی، شعور، معرفت، مهارت، و به کارگیری آن بر اساس خودآگاهی هایشان از هر کدام نمره ای می گیرند.
مثلا برای ساده سازی: اگر بتوان عملیاتی کرد و مولفه های هوس و عشق را تعیین کرد و به آنها نمراتی بین 0 تا 1000 داد.
مثلا می توان کسی را یافت که نمره عشق او 70 باشد و نمره هوس او 300

البته همه این مثالها برای ساده سازی و عملیاتی کردن هست. نکته ای که اینجا مهم هست. شناخت نسبت به تفاوتهای این دو هست. حالا هر کس به هر میزان می تواند واجد یا فاقد هر یک از اینها باشد.
مثلا یکی وقتی عشق به دختری را به زبان می آورد مثال فیلم تایتانیک منظورش هست.
یکی هم می گوید عاشق دختری بود، او را نتوانست به دست بیاورد به صورتش اسید ریخت. یا خودکشی کرد.

می بینی در هر دو اینها هوس و عشق هست. اما نمراتش فرق می کند.

امیدوارم تونسته باشم مفهوم مقاله را روشن کرده باشم.
با وجود اینکه خطابتون به کس دیگه ای بود، بنده دخالت کردم و جواب دادم به این علت که مولف مقاله خودم هستم.که این هم آدرس منبعش هست:
http://hamdardi.com/?part=menu&inc=menu&id=147
همچنین اگر عشق و هوس را در اینترنت سرچ بزنید دهها سایت این مقاله را منتشر کرده اند و در بسیاری از مجلات تخصصی مثل موفقیت به چاپ رسیده است که نشان دهنده اثر بخشی و تاثیر گذاری آنست.
در مورد جدا کردن مقوله زیبا بودن و کاربردی بودن هم شما همان اشتباه خطای شناختی سیاه و سفید کردن را مرتکب شده اید.

چون میزان زییابی و کاربردی بودن هم دو مقوله کاملا جدا نیست و همپوشانی دارند.

معمولا مفاهیم انتزاعی، محتوایی و سازه ای مثل این مقاله به صورت تئوری و زییا و دسته بندی شده منتشر می شود. لیکن همین مقالات در بستر فرایند سازی و عملیاتی شدن به بوته کاربردی شدن می آیند. که البته به خاطر تخصصی بودن این بحث همین جا کوتاهش می کنم.

اين هم پاسخ شما در ذيل آن كه براي انسجام مطالبتون در ذيل مي آورم:

من الان قانع شدم .مساله ای که هست اینه که من میدونستم آدم کمال گرایی هستم ولی با جزئیاتش آشنا نبودم که خوندم و خوب حالا متوجه برخی مسائل میشم.

همین جوابی را در اون تاپیک دادم اینجا میگذارم

در مورد این تاپیک نمیدونم من که کمال گرام اینجوری احساس میکنم یا بقیه هم همینجورند یا بقیه خیلی جدی نمیگیرند. به عنوان مثال وقتی من این را خوندم کاملا برای ازدواج دلسرد شدم . لازم دیدم بیام یه توضیحی بدم .

امیدوارم تونسته باشم مفهوم مقاله را روشن کرده باشم.

با صحبت هایی که کردید من قانع شدم . یعنی اگر این حرفایی که زدید در انتهای اون مقاله بود من هیچ وقت چنین تاپیکی نمیزدم. و این مکمل اون مقاله بود
حالا نمیدونم من که کمال گرا هستم اینجوریم و یا برای بقیه هم همین احساس بوجود اومده

شفاف سازي در مورد مقاله:
اگر چنین هستید صبر کنید ازدواج نکنید

با سلام danitux
شما به خاطر شخصیت کمالگرایی که دارید، تصور می کنید که باید کامل و تمام خصوصیات لازمه ازدواج را که بصورت الگو ارائه دادیم کسب کنید.
در واقع ما تابلویی را پیش روی افراد می گذاریم که نسبت به رعایت آنها از زندگی بهره می گیرند.
شما وقتی به زندگی ها نگاه می کنید و نمره می دهید آیا به همه آنها صفر می دهید. یا به همه آنها 20 می دهید؟!
نه هر کدام نمره ای می گیرند.
حالا ما با این مقاله که کاملا تخصصی و بر اساس رویکردهای روانشناسی تبیین شده است و در زندگی آدمها در واقعیت جریان دارد. گفته ایم که هر چقدر که دوست دارید در زندگی احساس رضایت بیشتری داشته باشید، باید قبل از ازدواج بذر آن را با خود داشته باشید. برای همین هست که یکی به زندگی خود نمره 5 می دهد یکی نمره 18 ، ما می خواهیم راه به دست آوردن نمره بالاتر را بدهیم، منظورمان این نیست که دانش آموزان مدرسه ازدواج همه نمره 20 بگیرند، که البته اگر هم بگیرند ما بخیل نیستیم و خوشحال می شویم.
حالا این شما هستید که انتخاب می کنید چندتا از این مقولات را و تا چه میزان داشته باشید و وارد زندگی بشوید.

منظور ما اینست، بی گنج رنج میسر نمی شود
یا اینکه هر چی پول بدهی آش می خوری.
یا اینکه هرکه بامش بیش برفش بیشتر

مسلما وقتی ما الگو نصب می کنید سعی می کنیم تقریبا کامل باشد. اما کسانی که از این الگوها پیروی می کنند یقینا منطبق بر آن نمی شوند.
لطفا دقت کنید، این مشکل شناختی سیاه و سفید کردن می تواند شما را به مشکل بیندازد.

در همین رابطه تحلیلت شبیه تحلیلی هست که در مقاله عشق و هوس ارائه دادید که من آنجا هم پاسخی گذرا به آن داده ام
http://www.hamdardi.net/thread-454-post-121371.html#pid121371

همچنين در ذيل نيز پاسخهاي پيگيري شما را مي آورم:

این کمال گرایی را که میگید قبول دارم . و خوب قبلا نمیدونستم که کمال گرایی چیه دقیقا و معایبش چیه ولی یه مواردی خاصی برای من هست که تو این تاپیک در موردش نوشتم . یعنی این موضوع خوبی ها و بدی های داشته برای من که از هیچ کودومش نمیشه چشم پوشی کرد.
میشه یه راهنمایی بفرمایید؟

در مورد این تاپیک نمیدونم من که کمال گرام اینجوری احساس میکنم یا بقیه هم همینجورند یا بقیه خیلی جدی نمیگیرند. به عنوان مثال وقتی من این را خوندم کاملا برای ازدواج دلسرد شدم . لازم دیدم بیام یه توضیحی بدم . با صحبت هایی که کردید من قانع شدم . یعنی اگر این حرفایی که زدید در انتهای اون مقاله بود من هیچ وقت چنین تاپیکی نمیزدم. و این مکمل اون مقاله بود
حالا نمیدونم من که کمال گرا هستم اینجوریم و یا برای بقیه هم همین احساس بوجود اومده