به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1389-4-15
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,032
    سطح
    27
    Points: 2,032, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام
    من مينا هستم 30 سالمه 3 ساله ازدواج كردم . با معرفي يكي از همكارهاي همسرم ازدواج كرديم . متاسفانه شخصيتش اوني نيست كه وانمود ميكرد از همون اول يه عالمه دروغ گفت . شايد باور نكنين . حتي يه برادرش كه معتاد بود رو از ما مخفي كردن .خونه شون هم تازه اجاره كرده بودن كسي نميشناخت شون و وقتي بعد از 2 سال كه اون داشت ميمرد ما فهميديم.و خيلي دروغهاي ديگه..
    هميشه از دروغ متنفر بودم . مشكل ديگه يي هم وجود داره . از همون روزاي اول ازدواج هيچ محبتي ازش نديدم . همش گفتم درست ميشه باهاش خيلي دراين باره صحبت كردم
    مشاوره هم نمياد . خيلي خسته ام . همش احساس تنهايي ميكنم . مخصوصا كه بچه دار هم شديم كه من اصلا اماده نبودم . اخه ازش مطمئن نبودم . و حالا ميبينم كه اون چيزي رو كه يه زن از ازدواج ميخواد با اون ندارم . تو اين مدت همه راهي رو ازمايش كردم خودم بهش محبت كردم اما فايده نداره .
    متاسفانه خونوادش هم ادمهاي خوبي نيستن . روز عقد ما روزه گرفته بودن كه عروسي سر بگيره و كلي اداي ادمهاي مومن رو در اوردن كه ما اعتماد كرديم . اما همينقدر براتون بگم كه خواهر بزرگش چند ماه قبل سر كلي از ادمها كلاه گذاشته و فرار كرده .و اين هم كه بي خبر از من ضامن چند تا از چك هاي اون بوده داره اقساطش رو پرداخت ميكنه
    و جالب اينجاس كه سند خونش كه پيش مادرش بود رو خواهرش برده و وام گرفته حالا شوهرم داره قسط شو ميده كه خونه از دست نره. يه دختر ناز كوچولو هم دارم .
    ادامه اين زندگي برام طاقت فرسا شده . دارم مثه راهبه ها زندگي ميكنم بايد چيكار كنم
    نميدونم جدا بشم يا نه
    از راهنمايي تون متشكرم

  2. کاربر روبرو از پست مفید مينا2010 تشکرکرده است .

    مينا2010 (سه شنبه 15 تیر 89)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام عزيزم،خوش آمديد،ميشه خواهش کنم بيشتر توضيح بديد؟از خصوصيات خودتون يا همسرتون بيشتر بگيد؟چه دروغهايي بهتون گفته؟برخوردش با شما چه چوريه؟اخلاقش؟تحصيلاتش؟سنش ؟مدت آشنايي تون چقدر بود؟منظورتون از محبت نديدم چيه؟

  4. کاربر روبرو از پست مفید مي مي تشکرکرده است .

    مي مي (چهارشنبه 16 تیر 89)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1389-4-15
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,032
    سطح
    27
    Points: 2,032, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام
    من يه دختر خيلي شاد بودم هنوزم اعتقاد دارم با همه سختيها بايد شاد زندگي كرد و قوي بود . واسه همينم تا حالا همه سعيم رو كردم. اول اينكه خيلي بدبينه به همه رفتار ها ي ادمها يعني واسه همه چي نيمه خالي ليوان رو ميبينه
    دروغ هايي كه گفته بود باعث شد من از شخصيتش يه تصوير ديگه داشته باشم بطور مثال يه چيز ساده اگه بگم اينكه. ميگفت عاشق فيلم و سينماس. اما بعد از عقد گفت چند سال كه سينما نرفته
    متاسفانه بخاطر تعصب خانواده ها دوره اشنايي خيلي كم بود و من اشتباه كردم و از رو صحبت هايي كه ميكرذ انتخابش كردم
    محبت نميكنه .... زن از شوهرش ارامش در كنار هم بودن ميخواد اما اون ميگه اينها لوس بازي يه شايد باور نكني هنوز يكبار نيومده دست بكشه رو موهام. از من 5 سال بزرگتره . تحصيلات من ليسانسه . اون هم فوق ديپلم داشت داره ليسانس ميگيره... باز هم اگه چيزي مبهمه بگيد توضيح ميدم

  6. کاربر روبرو از پست مفید مينا2010 تشکرکرده است .

    مينا2010 (چهارشنبه 16 تیر 89)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام عزیزم، شاید به نظرت عجیب بیاد، اما خواهش می کنم نقاط مثبت زندگیتون رو هم بنویسید، شاید فکر کنید که الان اینجا جاش نباشه و ربطی به مشکلتون نداشته باشه، اما خواهش میکنم دلایلی که وجود داره تا بتونید با همسرتون زندگی کنید رو بنویسید..

    ممنون


  8. 8 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (سه شنبه 15 تیر 89)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام مینا عزیز

    خوش اومدی

    عزیزم شما نوشتی همه راه ها رو امتحان کردی اما باید بگم که نه همه راه ها رو امتحان نکردی بلکه راه هایی رو که به نظر خودت درسته رو امتحان کردی .

    ببینید وقتی شما یک طرفه محبت کنید و پاسخ نبینید بیشتر دچار سرخوردگی میشید و نارضایتی تون بالاتر میره و به جایی می رسید که خسته میشید و میگید طاقت ندارم . ببینید شما باید به همسرتون محبت کنید اما سعی کنید میزان محبتتون بیشتر از محبت اون نباشه که توقع برای شما ایجاد نکنه . شما در واقع با محبت بیش از حد برای خودتون توقع پاسخ ایجاد می کنید و در واقع بخشی از شخصیت خودتون رو زیر پا گذاشتید تا با اینکه میدونید که فرد مقابل جواب گو نخواهد بود اما محبت کنید آن هم بیش از اندازه و هر دو اینها در شما احساس سرخوردگی و نارضایتی به بار می آورد . پس محبت کنید اما به همان میزان که او به شما محبت دارد ......

    در مورد خانواده ایشون و اطرافیان و دروغ های که شنیدید باید گفت که شما الان یک زندگی دارید و همینطور یک فرزند پس بهتره تمرکزتون روی زندگی خودتون بوده باشه . هر اتفاقی که افتاده و هر دروغی که گفته شده الان دیگه گذشته و شما باید به ارزش های زندگی تون فکر کنید نه با این چیزها افکار خودتون رو مشغول کنید .

    قبل از ازدواج باید خوب چشم ها رو باز کرد و از کنار هر چیزی ساده نگذشت اما بعد از ازدواج باید کمی چشم ها رو بست و کمی گذشت کرد.

  10. 5 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 15 تیر 89)

  11. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟



    سلام مینا خانم گل

    به تالار خوش آمدی نازنین

    ضمن تشکر از شاد عزیز که به نکته ی خوبی اشاره کرده اند من نیز سئوالی داشتم .

    امروز همسرتان همچنان به شما دروغ می گوید ؟! یا شما آزرده دروغهای قبل از ازدواج ایشان هستید و متاثر از همان دروغها هستید ؟!!!

  12. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 15 تیر 89)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1389-4-15
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,032
    سطح
    27
    Points: 2,032, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام به همه دوستان
    ممنون از راهنمايي هاتون .با تولد دخترم به خودم گفتم همه گذشته رو بخاطر اين دلبندم گذشت ميكنم
    اما اينكه دروغ ميگه يا نه.. شما به پنهان كاري هم دروغ ميگين.شايد فكر كنين غرض ورزي عروس و مادر شوهر باشه اما 2 جاري ديگه من وضع بدتر از من دارن . اونا هم نميدونن شوهراشون چي ميكنن . بطور مثال يه چيز ساده ؛رفتن به خونه مادرشون رو هميشه قايم ميكنن؛ و با زن هاشون نميرن اونجا . مادرشون نميدونم چه تسلطي رو اين بچه ها داره كه حتي تلفن ميزنه اينا نبايد بگن مادرشون زنگ زده .هر وقت هم به حرفاش گوش نكنن ميافته ميگه غش كردم تقصير شما شده.... ممكنه باورتون نشه اما من خودم هم تا قبل از ازدواج هرگز يه همچين چيزايي نديده بودم. جاري بزرگترم كه الان 12 ساله عروس شونه ميگه من از اين خونواده هيچي نميدونم .ميدونين اين باعث ميشه احساس امنيت تو زندگي نباشه.
    و اينكه نكات مثبت زندگي جالب چون خيلي وقت ها سعي ميكنم ليستي ازش تهيه كنم نه اينكه نباشه.
    چيزهايي يه كه هميشه ارزش واقعي ندارن.اين كه دخترم رو خيلي دوست داره مهمترين علت ادامه و مثبت ترين مورد زندگي مه. مگه اينكه بخوام با زندگي هاي بد مقايسه كنم خودم رو اونموقع يه چيزهايي هست كه براتون بنويسم. مثلا: سيگار نميكشه هميشه شبها مياد خونه با زن ديگه يي نيست ( البته تا جايي كه من ميدونم)
    تا خالا دست روي من بلند نكرده فحش بد نميده ( البته اولين باري كه راجع به معرف ازدواج ما شروع به بد دهني كرده بود بهش گفتم فحش باد هواس ،يعني برام بي اهميته ) بعد از اون ادامه نداد
    من نه اينكه خيلي بدونم اما تا جايي كه سعي داشتم براي حفظ زندگيم سعي كردم .
    يه دوست عزيزي علت اين سعي رو پرسيد شاد عزيز اگه سعي كردم اين زندگي رو حفظ كنم بخاطر نكات مثبتش نبود . بخوايم يا نه اينجا ايرانه و من توي يه شهر كوچيك زندگي ميكنم كارمند هستم يه فاميل سرشناس دارم
    همسرم هم كارمند رتبه دار توي يه اداره دولتي يه .. اين چيزها طلاق رو سخت ميكنه و از همه مهمتر من ادمي نيستم كه زود جا بزنم ميخواستم همه سعيمو بكنم اگه بهش محبت ميكردم ( بدون دريافت ) بدون انتظار پاسخ بود ميخواستم اين ديوار سنگي رو كه دور خودش تنيده بشكنم . شايد بد نباشه يه كم هم از گذشته ش بگم
    يه عقدي داشته كه ظرف 3 ماه بهم خورده البته روز خواستگاري عنوان شد كه اون خانم مشكل اخلاقي داشته
    تحقيق كرديم ظاهرا اينطور بوده . يه دختري رو هم قبل از عقد اولش 7 سال ميخواسته اون هم بهش خيانت كرد و همزمان با پسر ديگه يي رفيق شد و بعد هم با اون عروسي كرد ... گفتم با اينهمه مسايل كه داشته بدبين شده
    اعتمادش كه جلب شه خوب ميشه.. اين دليل اوليه بود كه در اين اثنا من باردار هم شدم خوشحال ميشم راهنمايي م كنين. اينم بگم كه( دوستي از گذشت صحبت كرد ...)تو زماني كه ما عقد بوديم همين خانم با وجود اينكه شوهر داشت مدام زنگ ميزد و باهم حرف ميزدن تو هفته اول عروسي شوهر همين خانم رفت پيش همكار
    شوهرم و همه چيز و گفت . من كه تو جريان قرار گرفتم قضيه كات شد .من كم بخشش نكردم .
    الان هم امدامه ميدم با همه اين چيزها ... اگه اون يه تغييراتي تو روابطمون بده . نميخوام خودشو عوض كنه برخوردشو تغيير بده . حتي حاضر نيست بياد مشاوره . ضمنا هم قرص اعصاب ميخورده........ كه نگفته بود
    الانم تا نخوره نميتونه بخوابه .........

  14. کاربر روبرو از پست مفید مينا2010 تشکرکرده است .

    مينا2010 (چهارشنبه 16 تیر 89)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام عزيزم
    شايد جاش نباشه من براتون دم از نکات مثبت و اميدواري بزنم چون خودم شديدا در اين زمينه مشکل دارم،ولي با اجازه دوستان ميخواستم نظرم رو بدم ،بايد بگم شوهر شما هم همش بد نيست،تو تاپيک من دوست عزيزم صبا خواسته بود از خصوصيات مثبت همسرم بنويسم،يادمه اولين بار مشاور هم همينو ازم خواست،باور کن اونقدر برام سخت بود چون همش منفي هاش به ذهنم ميومد تا مثبت هاش ولي الان بهتر شدم،ببين عزيزم با اينکه خيلي کم نوشتي و کاملا معلومه برا ي نوشتن خصوصيات مثبت همسرت زياد حوصله بخرج ندادي ولي همين چند تايي که نوشتي خيلي خوبه:
    1- همسرتون دخترتون رو خيلي دوست داره،همين ميتونه به نظرم در نزديک تر شدن شما به هم کمک کنه مگه نه اينکه گفتن با تولد بچه روابط زن و شوهر استوارتر ميشه.
    2-معلومه که همسرتون توي يه جاي دولتي کار ميکنه پس از اين بابت خيالتون راحته که شوهرتون از نظر شغلي امنيت داره،و اين خيلي خوبه.
    3- شبها مياد خونه و اينو ميرسونه که نسبت به خانوادش حس مسئوليت و تعهد داره.
    4- با هيچ زني نيست،اين که خيلي خوبه.
    5- سيگار نميکشه،معتاد نيست
    6- دست بزن نداره و تا حالا يکي دو مورد فحش و بد وبيراه گفته اينکه خيلي خوبه،تصور کنيد ميتونستيد همسري رو تحمل کنيد که دائم به باد کتکتون بگيره و بي احترامي بهتون بکنه؟همسر من وقتي عصباني ميشه براش بدوبيراه گفتن و توهين سخت نيست و اين به شدت منو آزار ميده پس خدا رو شکر کنيد.
    و...
    خيلي موارد ديگه مطمئناهست که من و يا شما از خصوصيات مثبت همسرمون ميتونيم بنويسيم ولي همش به منفي هاش سوق پيدا ميکنيم،پس ببينيد شوهرتون همش بد نيست همونطور که براي من.
    عزيزم گفته بودي خانوادش نميخوان شما در جريان بعضي کاراشون باشي خوب بهتر،دنبال دردسر ميگردي؟شما هم بي خيال باش و به زندگيت و دختر نازت بپرداز.
    ميگيد بدبينه خوب شما خوش بين باشيد و تحت تاثيرش قرار بديد تا خوش بين بشه(البته شايد گفتن اين حرف از من که خودم خيلي درگير منفي بافي هستم کمي خنده دار باشه)
    ميگيد تا به حال نوازشتون نکرده خوب ابتدا بايد بگم مردها تو ابراز احساستشون اونجور که زنها دوست دارن خيلي ضعيفن حالا براي يکي کمتر براي يکي بيشتر،ميخوام ببينم شما چقدر اينکارا رو انجام ميدي؟ببين من خودم اينکارا رو بدون هيچ چشم داشتي براي همسرم انجام ميدم و تو شرايط خوب بهش ميگم که من از مثلا دست کشيدن به موهام لذت ميبرم نه اينکه فکر کنه چون من انجام ميدم اون هم بايد انجام بده.
    ميگيد بهم گفته بود عاشق فيلم و سينماست ولي الان چند ساله نرفتيم،خوب عزيزم فکر نميکنم اونقدر اين موضوع مهم باشه چون همسر منم تو دوران آشناييمون که حرف ميزديم من بهش گفته بودم که اهل سينما رفتن هستم اون هم گفته بود بدش نمياد بره ولي بعد نامزدي بشدت بدش مياد و به نظرش پول هدر دادنه و دليلش اينه که اولا خيلي از فيلمها ارزش ديدن تو سينما و تو اون شلوغي رو ندارن و وقتي بعد از يه مدت تو همه جا پخش ميشه چرا بايد فلان قدر داد و رفت سينما،البته من از گفته هاش ناراحت ميشدم و ميشم ولي وقتي به فيلمها دقت ميکنم ميبينم حق با اونه چرا بايد وقت و پولمون رو هدر بديم.پس فکر ميکنم اين چيز مهمي نيست که بخوايم اينجوري ناراحت بشيم و فکر ميکنم چيزهاي مهم تري باشه براي ناراحت شدن پس بهش فکر نکن

  16. 4 کاربر از پست مفید مي مي تشکرکرده اند .

    مي مي (چهارشنبه 23 تیر 89)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 مرداد 89 [ 09:41]
    تاریخ عضویت
    1389-4-15
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    2,032
    سطح
    27
    Points: 2,032, Level: 27
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    مي مي عزيز
    ممنون از اينكه با حوصله برام وقت گذاشتي . منظورم از سينما رفتن نبود . اون شخصيت خودش رو با چيزهايي كه ميگفت ،جور ديگه يي نشون داد . اون فقط يه مثال بود . خونوادش هم فكر نكن ازاري نميرسونن . فقط كسي رو تو اون خونه راه نميدن كي باورش ميشه كه نه من نه 2 تا جاري ديگم هنوز يكبار نرفتيم دعوت خونه مادرش چند بار انگشت شمار اونم 1-2 ساعت.
    حقيقت اينكه نميدونم ادامه بدم يا الكي دارم عمرم رو هدر ميدم ........
    ببين بچه من ديگه نميت.نه پيش مادرم بمونه . مريضه اما اون حاضر نيست بذارمش مهد از رو لجبازي
    ميگه بايد بره پيش مادرم تا حالا پيش مادرت مونده مادرش تا حالا بارها و بارها نفرتش رو از هر عروسي گفته
    من شاهد بودم چطور از اون يه نوه ش وقتي كسي نيست ابراز نفرت ميكنه ، چطور خوش بين باشم بچه مو بزارم اونجا . زني كه حتي يكي از بچه هايي كه بزرگ كرده سلامت روحي ندارن ؟

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: ميخوام از همسرم جدا بشم يا نه؟

    سلام عزیزم

    با تمام اوصافی که توضیح دادی از نظر من تنها راه باقی مانده برای شما دوست خوبم طلاق نیست
    طلاق آخرین راهه.چرا باید بخاطر این مسائل به طلاق فکر کنی
    تابحال تاپیکهای دیگه تالار رو مطالعه کردی؟دیدی چه مشکلات جدی میتونستی داشته باشی و الحمد لله نداری؟
    بذار من یکی دو تا بذارم برات:

    شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
    دیگه تحمل خیانت رو ندارم

    طلاق به این افراد توصیه میشه.اما به شما نه عزیز دلم
    قدر زندگی تون رو بدونید و برای نجات از مشکلات بطور صحیحی قدم بردارید و تلاش کنید
    لطفا در تالار به تاپیکهای خانمهایی که طلاق گرفتن هم سر بزنید تا از مشکلات بعد از طلاق آگاه بشین
    دوست نازنینم در مورد شما با طلاق وضعیت زنگیتون بدتر خواهد شد.زندگی شما این پتانسیل رو داره که بهتر بشه
    اما اونایی که اسم تاپیکشون رو آوردم امیدی به بهتر شدن زنگیشون تقریبا نیست پس راه چاره شون طلاقه و بس
    تاپیکهای تالار رو که به دردت میخورن مطالعه کن
    در ضمن لطفا خصوصیات مثبت همسرتون رو با حوصله بیشتری توضیح بدین
    اینطوری خودتون هم یادتون میفته همسرتون چه ویژگیهای مثبتی دارن که شما ازشون غافل شدین
    و به چشمتون نمیاد
    میبینی می می چه خوب حرفهای شما رو باز کرد
    خودت هم همینطور بنویس

  19. 3 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (چهارشنبه 16 تیر 89)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.