به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    با سلام

    شاید شما هم مثل من احساس کردید که بسیاری از مشکلات مطرح شده توسط مراجعین تکراری است و مدیر به مشکلاتی از این قبیل پاسخ دادند و از اونجایی که بسیاری از مراجعین مشتاق هستند تا از مدیر محترم مشاوره بگیرند اما این امکان نیست که مدیر به همه تاپیک ها سر بزنند ، بهتر است مراجعین به این تاپیک سر بزنند و پاسخ های کاربردی و مفید مدیر محترم در تاپیک های مشابه را ببینند .


    تذکر : با کلیک بر روی شکلک پروانه می توانید به پست اصلی مدیر در تاپیک مربوطه مراجعه کنند .





    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    معمولا زمانهایی در زندگی آدم پیش می آید که احساس نگرانی و فشار بیشتری دارد.

    بی شک در این زندگی شما و همسرتان اشتباهاتی داشته اید که برای بهبود این وضعیت می باید این اشتباهات به تدریج اصلاح گردد و روشهای هر دو شما تغییر یابد.

    این را فراموش نکنید که شما مجبور نیستید و در هر حال حق انتخاب دارید.
    - طلاق بگیرید
    - مانند گذشته بسوزید و بسازید
    - سعی در باز سازی زندگی خود بر اساس شیوه ها و مهارتهای جدید کنید.



    پیشنهاد منطقی راه کار سوم را در اولویت قرار می دهد. به همین منظور یک نگاه دوباره به زندگی خود بیندازید.
    - همسر شما مستعد بی مسئولیتی و تنوع طلبی و اجتناب از فشارهای زندگی و روانی هست.
    - شما نیز فردی با مسئولیت پذیری افراطی، و شخصیتی کنترل گر هستید.


    نتیجه:
    به هر اندازه که شما مسئولیت های بیشتری از روی دوش او بر می دارید و کنترل گری را بیشتر می کنید او هم کمتر مسئولیت پذیرفته و برای خارج شدن از فشار از زندگی واقعی به طرف مواد متمایل می شود. شما مرتب والد سخت گیر می شوید و او روز به روز کودک خطاکار.


    بر این اساس:
    یکم:
    نیاز هست صبورانه و به صورت قوی و جدی شروع در تغییر روش زندگی خود کنید. به این منظور با توجه به شرایط کارتون باید میزان کار خود را کاهش دهید. حتی اگر از نظر اقتصادی تحت فشار بودید کمتر پولهای خود را وارد زندگی کنید.

    دوم:
    زمانهای بیشتری باید کنار همسرتان باشید. و طی این زمانها به جای موعظه و ارتباطهای بالا به پائین باید حرفهای گرم و صمیمی رد و بدل کنید. (مثل دو کبوتر عاشق، فارغ از نگرانی های احتمالی)

    سوم:
    باید برای او ثابت شود که شما فقط یک مدیر سخت گیر مدرسه نیستید. یک معلم نیستید، مادرش نیستید. استاد اخلاق نیستید. همسر ، همراه و معشوقش هستید. متاسفانه هم اکنون نقش شما همه چیز غیر از همسر هست.

    چهارم: در این مرحله هدف اول ما بازسازی اعتماد، جذب ایشون، فراهم کردن شرایط ایمن و آرامش بخش و پذیرش غیر مشروط هست.(پس در گام اول قصد ترک اعتیاد او را نداریم. قصد مسئولیت پذیر کردن او را نداریم)
    یعنی:
    در گامهای نخستین هدف اصلی شما باید ایجاد مجدد رابطه حسنه با همسرتان هست. بدون اینکه قصد تغییرش را داشته باشید. پس نیاز دارید زمانهای زیادی در کنار او باشید، مرخصی ، کاهش ساعات کار یا ... که منجر بشود از نظر فیزیکی بیشتر کنار او باشید مهم هست. همچنین تغییر شیوه های رفتاری شما هم مهم هست. یعنی اینکه اصلا نباید امر ونهی ، تجزیه و تحلیل، گفتارهای محتوایی ، روشهای زندگی و .... را با هم بحث کنید. مانند دختر و پسری که که تازه ازدواج کرده اند باید سعی کنید پذیرای هم باشید. روابط عاطفی برقرار کنید. بیشتر شنونده باشید. نسبت به اعترافات او با روی باز عمل کنید. اجازه دهید درد دل کند (حتی اگر حرفهایش غیر منطقی بود یا شما را محکوم کرد)، لازم نیست که شما یا ایشون عذرخواهی کنید. توصیه می کنم کمتر گذشته را یاد آوری کنید.
    مدتی زندگی کنید فارغ از نگرانی هایی که ممکن است پیش بیاید.


    اگر مراحل فوق را بتوانید زیر نظر یک مشاوره خانواده مجرب طی کنید بهتر هست. چون احتمالا خویشتنداری برای شما در این مرحله بسیار سخت هست. و ممکن است واکنشهایی نشان دهید که دوباره کبوتر از بام بپرد.

    اگر چندین ماه این رابطه گرم ادامه داشته باشد، امید به زندگی و انگیزه ترک اعتیاد در همسرتان کم کم پیدا می شود. اینجا نقطه آغازین تغییرات اساسی زندگی شما خواهد بود.

    دقت کنید:
    اولین شرط ترک اعتیاد، پیشیمانی فرد معتاد، خسته شدن او از این وضع و از همه مهمتر دلگرم بودن به وضعیت واقعی زندگی اش هست. او باید بداند در یک طرف اعتیاد خسته کننده هست. و در طرف دیگر یک زندگی عاشقانه و عاطفی و ....

    پس اگر از بیرون شما کمک به ترکش دهید. در حالیکه او شما را در خانه کم دارد (به خاطر اشتغال زیادتون)، و همچنین کنترلگرای و سخت گیری های معلمانه شما پابرجاست امکان عود بسیار بالاست.

    لذا برای تغییرات در زندگی شما دو بال نیاز هست.
    یکم: جو گرم ، پذیرا، با تحمل و آرام و عاطفی زندگی بدور از سخت گیری و در این جو حضور شما باید پررنگ و جذاب باشد (بسیار مهم )

    دوم:
    در سایه این تحمل شما ، برانگیخته شدن درونی همسرتان به تغییر و ترک اعتیاد.



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی


    مهمترین توصیه برای رسیدن به نتیجه مطلوب اینست که:
    همانطور که شیفتگی های آغازین ازدواج منجر میشود که احساسات مثبت افراطی واقعیات را تحریف کرده و یک انتخاب اشتباه صورت گیرد.
    همینطور اگر در این گونه موارد احساسات منفی و تنفر آمیز شدت یابد، گاهی بدون اینکه دقیقا اطلاعات شما ارزیابی شود منجر به تصمیمات ناپخته ای می شود که ممکن است بیشترین آسیب را به خود شما بزند.

    برای فرایند منطقی باید شفاف سازی را با خانم شروع کنید و حتما ضرورت دارد همه حرفهای او را با سعه صدر بشنوید.همچنین شخص ثالث و متخصصی (مثل مشاور خانواده)، را درون صحبت خود وارد کنید. و در نهایت تصمیمی بگیرید که بیشترین منفعت و کمترین آسیب را برایتان در پی داشته باشد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

    يكم:
    همانطور كه دوستان تيزبين و ژرف انديشمان در اين تاپيك اشاره كردند. شما فردي قوي، صبور و با همتي هستيد. مصمم و مهربانيد و پويايي و انرژي گذاري شما براي زندگي قابل ستايش هست.
    بايد نقاط قوتت را حفظ كني همچنين توسعه دهي، كاري كه تاكنون كرده اي.
    من به مراجعاني مثل شما افتخار مي كنم كه چنين مصمم در حل مشكلات زندگي همه انرژي خود را مي گذارند، مشورت مي كنند و بر اساس خرد جمعي و تلاش خود راههاي برون رفت از مشكلات را جستجو مي كنند. و از همه مهمتر با توكل و صبري كه دارند ، گوهر مقصود را به كف خواهند آورد،‌انشاء الله.

    دوم:
    شما در طول زندگي صبر زيادي داشته ايد،‌ و اكنون بيشتر از هميشه به آرامش و صبر جهت تصميم گيري نياز داريد. معمولا وقتي فشارها روي فرد زياد مي شود، تصميم گيري معقول دچار مشكل مي شود. پس به جاي عجله براي تصميم سريع، سعي كنيد با خونسردي و صبر هميشگي خود ، نخست آرام شويد،‌احساسات خود را كنترل كنيد و با تفكر و مشورت تصميم بگيريد.

    سوم:
    به عكس آنچه در نگاه اول به نظر مي رسد، شما در تنگنا نيستيد، شما مجبور نيستيد و اتفاقا به خاطر كثرت راههايي كه در پيش رو داريد و حق انتخابهاي بي شماري كه داريد دچار تعارض شده ايد.
    شما پتانسيل هاي بي شماري داريد، برخي از آنها عبارتند از : مسئوليت پذيري فوق العاده ، انعطاف پذيري عالي، هوش بالا، سخت كوشي مثال زدني ، صبري زيبا، قدرت اقتصادي، همراهي خانواده، داشتن دختري دوست داشتني، شغل ثابت، قدرت تجزيه و تحليل، اعتقاد به مشورت، دوستان دلسوز، تحصيلات عالي، سلامتي بدني، كوله باري از تجربه، و از همه مهمتر داشتن فرصت تصميم گيري. (البته در كنار همه منابعي كه داري،‌شوهرت هم نقاط ضعفي دارد)
    همه اينها شما را به مثابه فردي كرده است كه روي منابع ثروت و انرژي نشتسته است و نگاهش به دست كسي هست كه لقمه ناني به او بدهد. بساني فردي كه همه ثروتش را در گاو صندوقي كرده است و قفل كرده است و دست نياز بسوي فردي بي بضاعت دراز كرده است.



    توجه به اين بند يكي از اساسي ترين نكته هاست كه مي تواند به شما كمك كند. اما چرا شما با همه اين انرژي و منابع مانند فردي مستاصل عمل مي كنيد و دنيا را تيره و تار مي بينيد؟! چرا شما توانايي هايتان به فريادتان نمي رسد؟!
    پاسخ: به خاطر قفلهايي كه بر منابع خود زده ايد. اين قفلها نقاط ضعف شما هستند.

    شما بايد علاوه بر ضعف هاي همسرتون ، اشتباهات و ضعفهاي خود را (همانطور كه خودتان هم به طور كلي اذعان كرده ايد)، نيز دقيقا بشناسيد. چون اگر بنا باشد كه مسيري را اصلاح كنيم يا تصميمي جديد بگيريم بايد با شناخت كامل همراه باشد.
    جا دارد در گام نخست به ضعفهايي از شما اشاره كنم كه اگر آنها را بشناسيد، مي توانيد زندگي خود را به بهترين صورت بازسازي كنيد.


    الف) توهم ترس، يا ترس از ترس
    شايد مهمترين مشكلي كه شما را به اين جا كشانده است و احساس خفگي برايتان آورده است. همين توهم ترس هست.
    زندگي كه شما تعريف كرده ايد،‌نشان مي دهد شما هر گونه رنجي را هم داشتيد و هم پذيرفته ايد. اما وقتي مي خواهيد تصميمي بگيريد شما تصور يك ترس موهوم را داريد كه در آينده برايتان پيش بيايد. لذا از تصميم گيري اجتناب مي كنيد يا تصميم هاي مهم زندگيتان را به ديگران تفويض مي كنيد و اين طفره رفتن از تصميم گيري خود ريشه اصلي بسياري از اين نگراني ها و مشكلات هست.
    مثال: شما چرا با اينكه در ابتداي خواستگاري خواهان اين آقا نبوديد، ولي نهايتا به او بله گفتيد؟!
    شما در شرح حالتون بحث مادرتون را پيش كشيده ايد و خود را منفعل و مانند خميري در دستان مادر ، خاله و .... توصيف كرده ايد. يعني دلايلي آورده ايد كه نشان دهد شما تصميم گيرنده نبوده ايد.
    اين مشكل امروز شما هم هست. آن زمان ترس از تصميم گيري داشتيد،‌اكنون هم داريد. اين ترس موهوم يكي از قفلهايي هست كه نمي گذارد شما از منابع انرژيتون درست استفاده كنيد.

    ب ) عدم جسارت،‌ عدم قاطعيت، و داشتن وابستگي
    مكمل ترس موهوم شما از آينده و تصميماتتون،‌ ترس از نه گفتن هست. شما هر كجا فشار مي بينيد تسليم شدن را مي پذيريد، به خودتان فرصت استفاده از پتانسيل هاي خودتون را نمي دهيد. شما نمي خواهيد هيچ ريسكي بكنيد. نمي خواهيد هيچ هزينه اي بكنيد.و اين منجر مي شود در موقعيتي قرار بگيريد كه مجبور مي شويد صد چندان هزينه كنيد.

    ج)‌ بي مهارتي و دلسوزي ها و حمايت هاي افراطي
    قاعده فلسفي وجود دارد كه:
    هر چيزي كه از اعتدال خارج شود به ضد خود تبديل مي شود.

    همچنين :
    حمايت هاي افراطي درماندگي مي آموزد.


    وقتي شما به صورت افراطي مسئوليت زندگي ،‌و نقش و وظايف همسرتان را خودتان قبول مي كنيد و مابقي آنرا به دوش پدرتان مي اندازيد،‌ يعني به اين شوهر نيازي نداريد. يعني عملا او را حذف كرده ايد.
    از ابتدا اين شوهر وظايفش حذف شده. و خانواده شما، و خانواده ايشون و شخص شما جايگزين شده ايد.

    د) احساس محوري و تمركز بر هيجانات به هنگام مشكل
    شما به جاي استفاده از منطق خودتان بر اساس هيجانات عمل مي كنيد. لذا در بسياري اوقات شما يك تعارض اساسي بين منطق و احساست داري. كه عليرغم فهم جواب صحيح مسئله نمي خواهي از احساست دست بكشي.
    و البته احساس در كوتاه مدت ارضاء مي شود اما نتيجه در دراز مدت رنج آفرين است.

    هـ) فرار از تصميم گيري
    همه ضعفهاي چهار گانه فوق خودش را به صورت بارز در فرار از تصميم گيري و انتخاب در شما بروز پيدا كرده است.
    شما حاضر به پرداخته هزينه تصميم گيري هايتان نيستيد،‌لذا اصولا تصميم نمي گيريد. اما اشتباه مي كنيد،‌همين تصميم نگرفتن خودش بدترين تصميم گيري در مورد زندگي هست.

    فرار از انتخاب و تصميم گيري= واگذار كردن سرنوشت خودمان به تصميم گيري ديگران


    شما مي دانيد اگر بخواهيد تصميم به ادامه بگيريد هزينه دارد. اگر بخواهيد جدا شويد هزينه دارد،‌اگر بخواهيد تصميم به تغيير زندگي بگيريد هزينه دارد. .....
    اما ترس از پرداخت هزينه داريد. خود را كم سرمايه مي دانيد. ترس داريد و مستاصل.


    چهارم:
    شما به جاي اينكه ضعفهاي خود را در زندگي علاج كنيد تا بدينوسيله زندگي را بازسازي كنيد. به ضعفهاي خود دامن زده ايد و اين فرد كه زمينه بي مسئوليتي،‌تنوع طلبي و فرار از مشكلات زندگي را داشته است را آزاد كرديد.
    و از همه بدتر با عذرخواهي هاي بي مورد او را جسورتر كرده ايد. در واقع انرژي هاي شما در جهت بد مورد استفاده قرار گرفته است.

    نكته مهم:
    چرا بنده اين همه روي ضعفها و توانايي هاي شما تاكيد مي كنم و حرفي از همسرتون به ميان نمي آورم؟
    چون مي خواهم بداني كه مرغك پر و بال بسته اي نيستي كه اسير قفس باشي. فرد مستاصل و مجبوري نيستي كه كليد خوشبختي و بدبختي ات دست كسي باشد. فرد ناتواني نيستي كه نياز به دستگيري داشته باشي. شما بايد به خويشتن خود رجوع كنيد و منابع دروني خودت را آزاد كني.
    كليد زندگي به دست شماست.
    شما آنقدر مختار هستيد كه مي توانيد به اين زندگي پايان دهيد، به اين زندگي به همين منوال ادامه دهيد، يا حتي بدون ترس تصميم به تغيير زندگي و بازسازي آن بكنيد.
    اشاره من به توان و قدرت شما و منابع انرژيتان از يك طرف و ضعفهاي شما از طرف ديگر به اين منظور انجام مي گيرد كه بدانيد براي تصميم گيري اين فقط و فقط شما هستيد كه مي توانيد اقدام كنيد و زندگيتان را بهبود بخشيد.
    به جاي خواندن مرثيه براي خود، لازم است به خود فرصت بر طرف كردن ضعفهايتان را بدهيد تا فضاي رواني سالم جهت تصميم گيري شما فراهم گردد.



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    اگرچه همسر شما مقداری در مورد مسئله مالی و انجام آنها کوتاهی می کند(که البته می توان تا اندازه ای یک نقطه ضعف دید، اما مهم نیست چون در یک زندگی خوب به مرور حل می شود).
    اما مشکل اصلی این زندگی بیشتر متوجه شخص شما و انگاره ها و انتظارات و توقعاتتان هست. شما فردی کمالگرا هستید که علیرغم هم موفقیت هایتان هیچ وقت از زمان حال خودتان و آنچه بوده اید لذت نبرده اید. شما صرفا به دنبال کسب موفقیتها و امتیازات و ... در آینده هستید که شاید به وسیله آنها آرام بگیرید. این سراب خیالی که شما در پیش رو همیشه ترسیم کرده اید ، لذت حال را از شما گرفته است.
    شما از ترس اینکه ممکن است در آینده به خاطر بی مسئولیتی همسرتان (به زعم شما)، زندگیتان احتمالا دچار مشکل شود. همین اکنون نقدا زندگی خود را به آتش کشیده اید و از سوزش آن گریه می کنید.


    اگر این نیشتر من طی این پست شما را به هوش نیاورد و این شوک زندگی شما را احیاء نکند، باید بدانید وضعیت فکری و ذهنی شما بسیار از آنچه من حدس زدم آسیب رسان تر هست. و ممکن است صدها مشاور هم نتوانند برای شما کاری کنند.


    مسائل مالی اصلا به شما مربوط نیست. و اصلا اجازه نداشته اید همسرتان را از خودتان جدا کنید. شما به خاطر همه مثبت های همسرتان باید عاشقانه در آغوشش باشید و امور مالی را هم به او بسپارید.
    نترسید شما هرگز مفلس و در آینده از نظر مالی مفلس نخواهید شد.
    اگر مشکلی باشد اکنون هست و اکنون هم صرفا به خاطر ترسهای توهمی شما به آینده است که این مشکلات برایتان ایجاد شده است.
    شاید کنار گذاشتن تحصیلات، شغلی و فعالیت های اجتماعی به شما آرامش و رشد بیشتری در زندگی بدهد.
    متاسفانه به صورت تومور واری در ذهن شما مسائل مسئولیتی و مالی همسرتان رشد کرده است. و این مسئله چون سرطان در همه زندگی شما منتشر شده است.
    فراموش نکنید مبدا این تومور و مشکل درذهن کمالگرای شماست. اگرچه عامل تحریک آن بعضی رفتارهای همسرتان باشد.


    شما هر وقت یاد بگیرید که :
    اصلا کسی نباشید،
    نخواهید رشد کنید،
    نخواهید کنترلگر باشید و دست و پا نزنید،
    و نخواهید زندگی را (با این تقلاها و افکار ها و ترسها ) حفظ کنید و زحمت بکشید

    و در عوض حالت ریلکس بروید. و مسئولیت های زندگی را به همسرتان واگذار کنید (حتی اگر شانه خالی می کند) آن وقت خود را خوشبخت ترین زن دنیا خواهی دید که گرمترین کانون خانواده را دارد.

    البته اگر تمایل داری کار کنی، یا تحصیل کنی یا در خانواده پول خرج کنی، صرفا به خاطر تفنن و علاقه می توانی پول در بیاوری و خرج کنی یا قسط بدهی یا ....
    اما اصلا فکر نکن که زندگی شما وابسته و نیازمند به این پولهاست. چه بسا همین پولها مبدا آسیب زندگی شما باشد.
    شما نه به خاطر زندگی بلکه به خاطر نیازمندیهای شخصیتی اتان کار می کنید و پول خرج می کنید و اینگونه ارضاء می شوید و شاید این مسئله همسر شما را به عقب می راند که کمتر در این حوزه تلاش کند.

    پس یا کار نکن و پول در نیاور، یا اگر اینکار را کردی به آن به عنوان یک ضرورت زندگی نگاه نکن.
    بلکه به عنوان یکی از نیازمندیهای شخصیتی خود بدان. و تصور نکن که لازم است همسرت هم با کار و برنامه ریزی و پول در آوردن نیازمندیهای شخصیتی شما را جواب دهد.

    دقت می کنید.
    مشکل شما پول و امنیت مالی و اقتصادی خانواده نیست.
    مسئله شما ترس از کهتری ، ترس های موهومی مثل شکست در زندگی و .... ... هست.



    شما می توانید برای کاهش ترسهایتان از طریق مشاوره حضوری پیگیری کنید. حداقل بدانید که مشکل شما خانوادگی نیست. مشکل شما فردی هست و باید آنرا درمان کنید.

    امیدوارم ذهنتان دنبال مسائل حاشیه ای نرود. همه مراجعان سروران ما هستند و شخصیت کمک جوی آنها نشانه بالندگی و بزرگواری آنهاست و من همیشه خودم را کوچک همه آنها می دانم.
    ما مشاوران گاهی لازم است با مراجعان آسیب دیده، هم حسی کنیم، و شاید بر اساس رویکردهایی با آنها و طرز نگرششان همراه شویم. اما گاهی مثل اینجا لازم است که رویکردم بسیار محکم باشد. چون وظیفه خود می دانم شما را دقیقا متوجه اصل مشکل کنم و صریحا شوک لازم را جهت احیاء زندگی شما وارد کنم.
    امیدوارم این شوک شما را به هوش آورد.

  2. 10 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 29 فروردین 89)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    با سلام
    بعضی مشکلات زناشویی نسبتا عمیق و ریشه دار هست. نمی شود انتظار حل کامل آن در کوتاه مدت یا از طریق یک راهنمایی ساده اینترنتی داشت.
    اما چارچوب حل مشکل را می شود ارائه داد.
    یکم: با توجه به شرایط شما و فرزندانتان و سابقه همسرتان بسیار تحت فشار هستید. در اینگونه موارد تصمیم گیری ها ممکن است هیجانی و اشتباه باشد.
    دوم:
    مچگیری و کارآگاه بازی هرگز اینگونه مشکلات را حل نمی کند. بلکه مشکلات را شدیدتر می کند.
    سوم:
    چنین مشکلاتی با یکی دو جلسه مشاوره راهی به جایی نمی بره، شما نیاز هست جلسات حضوری مشاوره را ادامه دهید. یا مشکل شما تا اندازه ای حل می شود، یا حل نمیشود اما روش های شما در مواجه قویتر می شود. یا اینکه همسرتون را قابل تغییر نمی بییند و نمی توانید هم با او کنار بیایید نیاز به مشاوره طلاق دارید تا ببینید آیا جدا شدن راه حل بهتری هست و امتیازات بیشتری دارد یا خیر؟
    ما در اینجا صرفا با چند خطی که بین ما می گذرد نمی توانیم به شما بگوییم با این فرد زندگی کن، یا جدا شو ، اما می گوییم که مچگیری نکن، صبور باش و مهارتهای جسورانه ای برای زندگی و ارتباطتت با همسرت پیش بگیر که یا او حداقل مسئولیتهایش را در زندگی متعهدانه قبول کند، یا جدا شوید.

    و همه بررسی ها این موارد فقط در جلسات حضوری امکان پذیر هست.
    شما باید مودبانه، مهربانانه اما با قاطعیت و صریحا برای او روشن کنید در صورتیکه تعهد خودش را در مورد شما نقض کند و این مسئله بر شما آشکار شود تحملش نخواهید کرد و با او ادامه نخواهید داد. اما برای سرنخ جمع کردن نباید اقدامی کنید.

    اگر تصور می کنید با مشاوری به نتیجه نرسیده اید می توانید با مشاور مجرب دیگری ادامه دهید. اما باید ادامه دهید.
    اینکه مرتب مرثیه احساسی برای خودتون بخوانید شما را تخریب می کند.
    معمولا احساسهایی که در چنین مشکلاتی به افراد وارد می شود کارگشاء نیست بلکه مانع های اساسی در حل مشکلات ایجاد می کند.

    نکته مهم:
    معمولا مشاوره های تلفنی و اینترنتی و مکاتبه ای بیشتر نقش راهنمایی دارد. که برای سهولت ارتباط به آن مشاوره اطلاق می شود. شما نباید تصور کنید اگر چند صفحه اینجا نوشتید یا تلفنی صحبتهایی با مشاور داشتید به معنی مشاوره هست.
    این ها را می گویم که تصور نکنی که بن بست شما بی علاج هست. شما باید بدانید برای مشکلاتی این چنین باید مصمم و قوی باشید و حضوری و قاطعانه پیگیری کنید. متاسفانه اکنون بسیار ضعیف و تحت فشار هستید، لذا به جای اینکه مرتب به این نقطه آسیب زای زندگی خودت فکر کنی، سعی کن خود را با امکانات دیگری که داری مدتی سرگرم و تقویت کنید تا جسارت و قدرت لازم برای حل و فصل این مشکل را بیابی.
    فراموش نکن هر اقدامی که بخواهی انجام بدهی (حل مشکل، سازگاری از راه تغییرات شرایط و خودت، یا جدا شدن) همه و همه نیاز به قدرت و توانایی بالا دارد.

  4. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 02 اردیبهشت 89)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی pid='88847


    راهكارهاي عملي بر اساس نكات فوق:
    1 - شما به زمان نياز داريد كه قبل از زندگي مشتركتون، خودت را بازسازي كني و حتي المقدور ضعفهايت را كاهش دهي و قدرت تصميم گيري خود را تقويت و اعمال كني. در اين مرحله نبايد نه اين زندگي را ترك كني و نه اينكه به پاي همسرت بيفتي كه ادامه دهد. بايد صبور باشي. اما نه صبور منفعل ، نه صبور احساسي، نه صبور مستاصل، نه صبور نگران، نه صبور ترسو، نه صبور تنها و غمزده، نه صبور ضعفيف
    بلكه صبور مصمم،‌صبوري كه در پي رفع ضعفهايش هست. صبوري كه انرژي روي آزاد كردن منابع رواني خود گذاشته است. صبوري كه با جسارت و منطق محور در صدد قدرت تصميم گيري و انتخاب هست.

    2 – اگر عجول نباشي و نترسي، و صبور هم باشي با آرامشي كه پيدا مي كني مي تواني پس از مدتي از ضعفهاي خود تا اندازه اي خلاص شوي.
    يعني تصميم گيرنده مي شوي، حاضري هزينه تصميمات خود را بپردازي ، با اعتماد به نفس مي شوي.
    طي اين مدت حتما بايد با يك روانشناس باليني مجرب در ارتباط باشي. دقت كن نمي گويم برو مشكلاتت را با همسرت حل كن يا ....، مي گويم طي اين مدت بايد مهارتهايي را كسب كني كه قدرت تصميم گيري و انتخاب را در شما تقويت كند.

    3 – اگر زماني را با آرامش گذراندي، و اگر طي اين مدت با مشورت روانشناس ضعفهايت را برطرف كردي و ترس هاي موهومت كم شد،‌احساس محوريت كاهش يافت، قاطعيتت تقويت شد و صاحب قدرت تصميم گيري شدي،‌در اين زمان پي خواهي برد. كه هر تصميمي قادري بگيري و جالب اينكه هر تصميمي بگيري نيز فقط و فقط به خوشبختي و آرامشت ختم خواهد شد.

    به نظر مي رسد، شمادر ميان چند راهي ايستاده اي كه همه راهها مي تواند به خوشبختي و آرامش ختم مي شود. راههايي مثل:
    1 – اينكه تصميم بگيري بماني و زندگيت را بازسازي كني و بر اساس مهارتهاي خود و بدون وابستگي صرف به شوهرت در كنار او زندگي كني. و البته صبورانه كمك كني تا ضعفهايش را بر طرف كند. و هزينه هاي مربوط به تغيير را بپذيري.

    2 - اينكه تصميم بگيري جدا شوي و مستقل و با انرژي زندگي جديدي را براي خود فراهم كني و هزينه هاي طلاق را بپردازي.

    3 – اينكه بخواهي همين زندگي را بدون تغيير همسرت ادامه دهي، اما سعي كني با مهارتهاي خود حداكثر بهره اي را كه مي تواند بهت بدهد استفاده كني.و انرژيت را روي فرزندت بگذاري و البته هزينه هاي چنين زندگي را تقبل كني.

    پس مهم اينست كه انتخابي داشته باشي. انتخاب بد بهتر از بي انتخابي و منفعل بودن و ترسو بودن است.
    هر انتخابي هم كه بكني و هزينه هايش را محاسبه كني و بپذيري ، انتخاب صحيح هست.

    خلاصه و نتيجه گيري:


    يكم: يك انبار توانايي،‌ سرمايه رواني، انرژي و ... داري.

    دوم: به خاطر احساس محوري، عدم قاطعيت، ترس موهوم ، حمايت و دلسوزي هاي افراطي و فرار از تصميم گيري نمي تواني از منابعت استفاده كني.

    سوم: عجول،‌خسته و احساس دلتنگي داري، لذا بايد آرام،‌خونسرد باشي و مدتي دست از تلاشهاي بيهوده احساسي و ذهني برداري. و تصميم گيري ات را به تعويق بيندازي

    چهارم: با توجه به 3 بند فوق بايد انرژيت را روي بر طرف كردن ضعفهايت از طريق مراجعه حضوري به روانشناس باليني بگذاري.

    پنجم:‌ حالا مي تواني توان و انرژيت را آزاد كني و براي زندگي ات تصميم بگيري و البته هزينه هر انتخاب را هم به راحتي بپردازي ،‌اينكه بماني و تغيير دهي،‌اينكه بماني و بسازي و اينكه بروي و زندگي جديدي آغاز كني.
    آري هميشه راه وجود دارد، بايد جسارت تصميم گيري داشت.




    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی pid='89029



    از نظر تخصصی ، بخش عمده جواب شما به شخص شما و حساسیت های شما بر می گردد. اگرچه صداقت ایشان نقطه قوت ایشان هست. اما در کنارش نشان می دهد خطوط قرمز ایشان در این زمینه وسعت بیشتری دارد. او صداقت را در آینده هم (به احتمال قوی همانطور که شما اشاره کردید زیر پا نخواهد گذاشت)، اما اینکه آیا در مورد ارتباط جنسی باز هم فعالیت خواهد کرد یا نه به اطلاعات بیشتری نیاز دارد که دوستان به بعضی سرنخها اشاره کردند،(شرمندگی به هنگام بیان، احساس گناه ، و قول به عدم تکرار، وضعیت کنونی او در هنجارهای اجتماعی و مذهبی، نگرشش به این مورد در گذشته که آیا مورد تائیدش هست یا اشتباهی بوده است که سر زده و پایان یافته و ) و مراجعه به مشاور هم کمک بیشتری به شما می کند.

    همچنین هنگام انتخاب همسر باید فرد توانایی خود را در برابر ریسکهایی که مربوط به امتداد گذشته فرد هست ارزیابی کند.



    مثل یک فرد غیرتی مرد سالار در گذشته، یک مرد خسیس در گذشته، یک مرد متعصب در گذشته، یک مرد باز و اپن از نظر ارتباط با جنس مخالف در گذشته، سابقه اعتیاد در گذشته ، سابقه کارزدگی و کم تعاملی در گذشته، سابقه انزوا و درون گرایی در گذشته و ....

  6. 2 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (یکشنبه 05 اردیبهشت 89)

  7. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    مشکل مراجع :
    بدبینی و عدم اعتماد به شوهر به دلیل اتفاقی که یک سال پیش رخ داده ( ارتباط تلفنی و اس ام اس ی همسر با یک دختر 30 ساله ) . با وجود ابراز پشیمانی و طلب بخشش و تلاش شوهر برای اثبات وفاداری (بعد از گذشت یک سال هیچ ارتباطی نداشتند ) ، خانم هنوز هم بدبین هستند و اعتماد ندارند که این موجب گاهی قهر و آشتی هایی شده و همینطور فراموش نکردن اتفاق یک سال پیش .


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    با سلام
    بحثی در اشتباه شوهرتون نیست. اما اینکه ایشون نسبت به تغییرات باز عمل کردند، هم پذیرفته اند، و هم سعی در جبران کردند و هم روش خود را تغییر داده اند. نشان از حسن نیت ایشون هست و اینکه این مسئله پایان پذیرفته است.
    اما از این به بعد مشکل نوع رفتار شماست. که می تواند حتی سهمگین تر و آسیب زاتر از مشکل همسرتون بروز کند.

    شاید شما زمینه افکار وسواسی یا افکار بدبینانه داشته باشید (که این موارد باید حضوری و در جلسه با یک روانشناسی بالینی به تشخیص برسد.) اگر این فرض را بپذیریم به این معنا هست که حتی اگر خودتون مطمئن باشید که این افکار منفی درست نیست و حتی به شما آسیب می رسند ، باز هم نمی توانید ترکش کنید. در این صورت فقط یک روانشناس بالینی و طی مراحل رواندرمانی می تواند با تکنیک هایی از جمله توقف فکر، قصد متضاد یا ... به شما کمک کند، تا شما بتوانید کنترل فکر داشته باشید و از تکرار افکار آسیب رسان و منطقی در ذهنتان ممانعت کنید.

  8. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (چهارشنبه 05 خرداد 89)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    مشکل مراجع :
    دختر خانمی که به تازگی در جایی مشغول به کار شده و پسر جوانی که یک بار ازدواج کرده و جدا شده به او براز علاقه می کند و دختر محل کار را ترک می کند اما پسر همچنان تلفن کره و با ابراز علاقه ، ادعا می کند قصد ازدواج دارد . بعد از برقراری رابطه دوستی به بهانه اینکه باید بدن همسر آینده خود را پیش از ازدواج ببیند با او رابطه برقرار می کند . پسر علاوه بر رابطه ، از دختر سوء استفاده مالی هم می کرده . بعد از چندین بار رابطه حالا دختر عذاب وجدان دارد اما درگیری احساسی پیدا کرده (به علت حرفهای عاشقانه پسر) و در ادامه ارتباط دچار تردید شده .




    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی pid='98666

    با سلام
    مراجع گرامي، ضمن تشكر از اعتماد شما و شرح خوبي كه از مشكل خود داديد توجه شما را به چند نكته جلب مي كنم:
    يكم:
    به نظر مي رسد دختر با دقتي هستيد، خيلي خوب مشكل خود را ارزيابي كرده ايد، اما نقطه ضعف شما سادگي شماست و اينكه شديدا تحت تاثير يك احساس خيالبافانه شده‌ايد.من از سئوال شما متوجه شدم كه حتي شما جواب مشكل را هم به خوبي مي دانيد، اما اين انفجار احساسي شما ، منجر به تعارض مي گردد و تفكر شما را به انحراف مي كشاند.

    دوم:
    ‌بدون يك ذره ترديد، همانطور كه خود فهميده ايد، او هيچ عشقي به شما و زندگي با شما ندارد،‌ و صرفا در پي لذتهاي خودست، و احتمالا همين موضوع در زندگی قبلی اش هم منجر به طلاق او شده است.

    سوم:
    شما همين لحظه بايد، او را براي هميشه از زندگي خود و حتي فكر خود بيرون كنيد. اما هم اكنون با اطمينان و قاطعيت از شما مي خواهم به آنچه كه فهميده اي دقيقا عمل كن، و نگذار كه شكست شديدتري را در زندگي براي خود ايجاد كني.

    چهارم:
    اين آقا متوجه سادگي و تاثير پذيري شديد شما شده است،‌ تجارب قبلي اش به او مي گويد كه هر وقت به او جواب منفي داده ايد يا بحث كرده ايد يا مقاومت كرده ايد ، در انتها او با اصرار و با سفسطه بازي و دلايل خاص خودش ، نظر شما را عوض كرده است تا به خواسته هاي خودش برسد. (‌البته شما هم بعد از آن ، از اينكه فريب او را خورده ايد پشيمان شده ايد ، اما نخواسته ايد از اين تجارب منفي خود درس بگيريد.
    لذا به احتمال قوي، پس از اينكه مجددا او را رد كنيد، او با شما تماس خواهد گرفت و با لطايف الحيل سعي در عوض كردن نظر شما مي كند. كه اگر خودتون بخواهيد كه در چاه بيفتيد،‌هيچكس حتي مشاور نمي تواند به شما كمكي كند. به هر حال شما خودتون مسئول زندگي و كنترل آن هستيد و من به عنوان مشاور در صدها فرسنگ دورتر از شما جز ،‌نشان دادن نقاط قوت و ضعف شما و راهنمايي به روش صحيح ، هيچ كاري نمي توانم بكنم و صرفا اين شما هستيد كه مي بايد دست به انتخاب بزنيد و همانطور كه او را وارد زندگي خود كرده ايد ، قاطعانه او را از زندگي خود بيرون كنيد.(‌توجه داشته باشید که اگر چنين نكنيد بايد منتظر عواقب بدتر از اين هم باشيد).
    شما زمينه هاي ارتباط با او را بايد حذف كنيد،‌مثل محيط كار ،‌عوض كردن شماره تلفن، عدم پاسخگويي،‌عدم حضور در محل هاي ملاقات، (حتي در جريان قرار دادن خانواده اگر ارتباط صميمي با آنها داريد)
    پنجم:
    نكته مهمي هم در خود شما وجود دارد كه منجر به آسيب پذيري شما مي شود، احتمالا سوابق شما ، تربيت شما و مسائلي كه در زندگي شما پيش آمده است، شديد بوده است و شما را ناخودآگاه به طرف رفتار پرخطر سوق مي دهد. آگاه باش كه بعضي وقتها رفتار پرخطر جديد آنقدر شديد است كه بعدا به خاطر اين رفتار جديد بيشتر پشيمان مي شويد.

    شما اگر مشكلات و رنجهايي در زندگي داريد نياز است كه حضوری به مشاور خانواده مراجعه كنيد و آنها را ارزيابي و حل كنيد اين مسئله دو كمك به شما مي كند:

    اول اينكه به خاطر حل مشكلت به اين راحتي به چنين مسائلي دچار نمي شوي،
    دوم اينكه وقتي چنين مشكلي داري روش حل آن را قدم به قدم و با جزئيات مي آموزي (‌كه البته در مشاوره و راهنمايي اينترنتي در چند خط نمي شود به عمق مسائل رفت.)

  10. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (چهارشنبه 05 خرداد 89)

  11. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    مشکل مراجع :
    باسلام.
    من يه خواستگار دارم كه شغلش رسميه و كارمند دولته.22سالشه و ديپلم داره.ميخواد ادامه تحصيل بده.اما نه خونه داره نه ميتونه كرايه كنه.آخه با حقوق ماهي 350 هزارتومن چنين چيزي محاله.منم خودم قراره برم دانشگاه و مهندسیمو بگيرم.هزينه دانشگاهمم زياد ميشه.با اين وجو د كه حقوقشون كمه آيا ميتونن خونه كرايه كنن و هزينه دانشگاه منو بدن؟من فقط مشكلم همينه كه نخوام بعدا آواره باشم و بدون خانه.البته اگه اسمشو تو نوبت بنويسه بهش خانه سازماني ميدن.اما بازم موندم.خانوادمم خيلي تاكيد دارن كه من قبول كنم/ميشه كمكم كنيد.


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    با سلام
    مسائل مربوط به انتخاب همسر 2 سر دارد.
    یکی که مهمتر هم هست طرف خودت هست.
    و دیگری شرایط و خصوصیتات طرف مقابلت.


    مثلا این مورد که شما گفتید، باید خودتون را ارزیابی کنید. که چقدر توان تحمل مشکلات مالی رو دارید. آیا این مسائل براتون مهم هست. اگر از نظر اقتصادی در فشار باشی ، احساس بدبختی داری یا مسائل و شرایط دیگر همسر براتون مهم هست.
    به عبارت دیگر مسائل مالی صرفا در وجود خود بار منفی یا مثبت در ازدواج ندارد، بلکه نگاه شما، تفسیر شما، تعبیر شما و تحمل شما می تواند به آن معنا بدهد. حالا یا معنای منفی ، یا خنثی، یا حتی مثبت

    در توضیحاتی که دادید فرض را بر این گرفته اید که ایشان تمام شرایط مناسب ازدواج با شما را دارند به غیر از مسئله اقتصادی.
    لذا برای بررسی اینکه به ایشان بله بگویید یا نه باید نمره اقتصادی او را با سایر نمرات او (بعدهای شخصیتی، روانی، اجتماعی، اعتقادی، فرهنگی و ....)، جمع کرده و معدل بگیرید.

    برای بررسی بیشتر ایشون به لینک ذیل مراجعه فرمایید.

    انتخاب صحیح، شیوه حل مسئله و تعارضهای ما

  12. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (چهارشنبه 05 خرداد 89)

  13. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    مشکل مراجع :
    در دوره آشنایی به بعضی خصوصیات آقا پی برده اند چه خوب چه بد ، اما در بسیاری موارد معتقد است که با هم تفاهم دارند و آقا هم ایشون رو پیرفتند و پسندیدند اما در نهایت مراجع هنوز هم برای انتخاب در تردید است و طلب راهنمایی دارد .


    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام
    برداشتهای فعلی شما از ایشون بسیار مهم هست(حتی اگر اشتباه باشه).
    چرا؟
    چون شما با شخصیت و شرایطی که دارید طرز نگرش خاصی دارید که منجر به برداشتهای شما و احساسات و رفتار شما می شود.
    شما همین آدم هستید و فردا روز هم با همین نگاه وارد زندگی می شوید و او هم همین آقا هست.
    اگر هم اکنون این آقا هر حسی را در شما بر می انگیزد، فردا در زندگی هم همین حس برانگیخته می شود. (البته با شدت بیشتر و کمیت بیشتر)
    باید بگویم هم اکنون تحت تاثیر احساسهای قبل از ازدواج شما بهترین برداشت هایت را داری. پس از ازدواج با توجه به افت احساسات، و سوابقی که از طرف مقابل دارید ممکن است این برداشتها شدید تر شود.

    معجون احساسات+ حسابگری+ مخفی کاری(مسائل فیش حقوقی و ...)+ کمتر مقید بودن از نظر مذهبی+... ، نشان می دهد که شما باید دقت زیادی در شناختن ایشون به خرج دهید.
    با توصیفی که از خودتون کردید برون ریزی شما بیشتر هست و زودتر این آقا به شناخت شما می رسند. اما شما مشکلتون در شناسایی ایشون بیشتر هست.

    نکته بعدی: همانطور که تا حالا هم این کار را کردی به هیچ وجه نگذار فاز احساسی بر رابطه اتان سایه بیندازد. بسیار رسمی باش. چون ممکن است شناختت نسبت به ایشون تحریف بشه و بعضی واقعیتها را خوب نبینی.

    همچنین پیشنهاد دارم، اگر همه مسائل بر وفق مرادتان پیش رفت، قبل از اینکه به ازدواج منجر شود حتما یک مشاوره حضوری به اتفاق هم با یک مشاور خانواده داشته باشید. این تفاوت شخصیتی شما مهم ارزیابی می شه.

  14. 2 کاربر از پست مفید baran.68 تشکرکرده اند .

    baran.68 (سه شنبه 04 خرداد 89)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 13 بهمن 91 [ 23:57]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    582
    امتیاز
    6,583
    سطح
    53
    Points: 6,583, Level: 53
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    564

    تشکرشده 574 در 212 پست

    Rep Power
    74
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    سلام!
    با تشكر از باران عزيز بابت اين تاپيك مفيد و كاربردي !اميدوارم اجرشو از خدا بگيرياميدوام با ادامه اين تاپيك خيلي از كاربرا مثل من جوابهاي لازم رو بگيرن!
    بازم ممنون!

  16. کاربر روبرو از پست مفید niloofar 25 تشکرکرده است .

    niloofar 25 (سه شنبه 04 خرداد 89)

  17. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    مشکل مراجع :
    مردی هستند 22 ساله که از طریق خانواده با دختری 17 ساله آشنا شده اند. اظهار کردند که دختر در اولین نگاه به دلشون نشسته . خانواده دو طرف مذهبی هستند اما دختر برخلاف خانواده چادر نمی پوشند ، لباس تنگ می پوشند و موهای خود را بیرون میگذارند . مراجع با چادر نپوشیدن مشکلی ندارد اما بقیه موارد را نمی تواند بپذیرد و بارها به دختر گفنه اند اما تغییری حاصل نشده و دختر نتوانسته پوشش مناسبی داشته باشد.
    این آقا می خواهند بدانند که آیا به تغییر این دختر امید داشته باشند ؟ یا قضیه را فراموش کنند ؟



    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    سلام first_love
    به تالار همدردی خوش آمدید .
    فرض در مشاوره ازدواج بر اینست که وضعیت طرفین پس از ازدواج همان وضعیت حین ازدواج خواهد بود.(یعنی در خوشبینانه ترین حالت : شما با دختری که اکنون می بینید ازدواج می کنید نه با یک دختر خیالی که در آینده تغییر کرده است.)
    یعنی اینکه شما نباید دلخوش به تغییر ایشون در آینده باشید. حتی اگر قول بدهد.

    اینکه یکی می گوید بعد از ازدواج کار پیدا می کنم، سربازی می روم، اعتیادم را ترک می کنم، تحصیلاتم را ادامه می دهم، پرخاشگری ام را کنترل می کنم.....، وعده ای در آینده است. که ممکن است به دلایل مختلف انجام نشود.

    ظاهرا در این مورد شما، با خانواده همسرتان تناسب فرهنگی دارید، ولی به نظر می رسد تفاوتها محسوسی با این دختر خانم در مسائل مختلف داشته باشید که البته الان شما به خاطر حساسیتتون ، حجاب را دیده اید، مطمئنا در بسیار مسائل اعتقادی، اجتماعی، سیاسی هم تفاوت دارید.

    مسئله چند تا مو بیرون گذاشتن نیست، معمولا حساسیت روی تفاوت نظر به اینگونه مسائل هست.
    رفتار ما از یک هسته مرکزی نگرشی در ذهنمان تبعیت می کند، وقتی رفتاری از کسی می بینید باید منتظر رفتارها دیگر بر اساس همان نگرش را نیز در فرد پیش بینی کنید.

    به هر حال برای بررسی دقیق اینگونه مسائل نیاز به مشاوره قبل از ازدواج هست، تا توسط مشاور تناسب ها یا بی تناسبی های شما دو نفر را در ابعاد مختلف روشن تر کند.

    اما این مسئله را شما مهم ارزیابی کنید، مخصوصا اینکه گفته اید خیلی در نگاه اول به دل شما ننشسته است.

  18. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (یکشنبه 13 تیر 89)

  19. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: رهنمودهای کارساز مدیر محترم

    دختری 22 ساله ، در دوران عقد علیرغم میل باطنی خود و همسرش ، به اصرار خاواده اش طلاق گرفته . بعد از آن دچار ضعف اعتماد به نفس شده ، طوری که تصور می کند به خاطر مطلقه بودنش کسی حاضر به از دواج باوی نخواهد بود .
    بخوانید راهنمایی مدیر محترم همدردی به این خانم را :



    سئوال شما دو بخش داشت که اتفاقا بخش اول آن مهمتر بود و آن اینکه چگونه با اینکه شما همدیگر را دوست داشتید ، خود را وادر کردید که تسلیم دیگران بشوید. و چرا تصمیم گرفتید که حق انتخاب خود را به خواست دیگران واگذار کنید. ( از این مسئله با همه اهمیت به خاطر قسمت اصلی سئوالتون می گذرم)
    اما اعتماد به نفس بحث بسیار مفصلی هست و فاکتورهای مختلفی روی آن اثر می گذراد. اما مهمترین آن سیستم ارزش گذاری شماست. یعنی اینکه چگونه روی خودتون قیمت می گذراید. و چگونه خود را ارزشمند می کنید مثلا:
    - آیا شما به خاطر قد و قوار ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر کشیدگی بینی و چشمان خمارتون ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر تحصیلاتتون ارزشمندید.؟!
    - آیا به خاطر مال و ثروتی که دارید ارزشمندید؟!
    - آیا به لحاظ موقعیت خانوادگی شما ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر نحوه تعامل و ارتباطات اجتماعی و موقعیت شخصی خود ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر رنگ پوست، لحن صدا، ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر متاهل بودن، یا مجرد بودن ، یا طلاق گرفتن ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر نداشتن بیماری ارزشمندید؟!
    - آیا به خاطر زیبایی و دلربایی ارزشمندید؟!
    اینها بعضی از سئوالاتی هست که من اینجا آورده ام ولی دائما صدها از این نوع سئوالها به طور اتوماتیک در ذهن من و تو تکرار می شود و متاسفانه به صورت خودکار و بدون تعمق کافی جوابهای سرسری می گیرد. و امان از وقتی این جوابها تحریف شده و اشتباه باشد. بر اساس پاسخگویی به این سئوالهاست که به مرور ما احساس بی ارزشی یا ارزشمندی می کنیم( بگذریم که این ارزشمندی یا بی ارزشی ممکن است کاذب باشد، و ارزشمندی وقتی صادق است که در بستر زمان ثابت بوده یا افزایش یابد و منجر به ارزشمندی دیگران نیز بشود)
    به نظر می رسد شما بسیاری از سئوالات بالا را به اشتباه جواب می دهید اما به طور خلاصه من فقط یکی از آنها را در اینجا باز می کنم و آن اینکه آیا متاهل بودن، مجرد بودن و طلاق گرفتن به هر نحوی برای هر کسی ارزش یا ضد ارزش است؟!
    آیا ما مانند عنصر بی فایده ای هستیم که فقط باید در کنار یک عنصر بافایده ارزشمند شویم. مانند صفری که هیچ است و فقط در کنار اعداد ارزش پیدا می کند. آیا تو به تنهایی ضعیف و مفلوکی؟! ( با دقت به این سئوالها فقط فکر کن و در صدد جواب فوری نباش)
    بسیاری از متاهل ها را که خود بهتر می شناسی و شاید دلت هم به حالشون و ذلت آنها سوخته باشد. و چه بسیار کسانی که خود می شناسم که علیرغم طلاق تازه شروع به رشد و بالندگی و فرزانگی کرده اند، به طوری که الان بسیاری از آقایان برای ارزشمند شدن دوست دارند که اسم وی را به شناسنامه خود اضافه کنند.
    تو عزیز، بزرگ و منحصر به فردی، باید برگردی به درون خودت، و ارزشهایت را بیابی. احساسهای زیبایت، تفکرات قویت، و آرزوهای منطقی ات و تلاشهای مضاعفت همه و همه وجودت را تکامل می بخشند. اینکه از میان بی نهایت حادثه در جهان، شما صرفا روی یک نقطه منفی ( که البته جای خود باید بحث و علت یابی شود)، تمرکز کنید، کم کم این کرامتی را که خدا به خاطر آفریدنت خودش را تحسین کرده است که تبارک الله احسن الخالقین، فراموش می کنید.
    خلاصه اینکه اولین قدم در ترمیم اعتماد به نفس، افزایش تفکر به داشته ها و مثبت های خود است، و البته قدم بعد کم کردن توقعات و خواسته هایت از زندگی است. هرچه قد ما کوتاه تر و خرما بر نخل بلندتری باشد این کمبود اعتماد به نفس بیشتر می شود. پس هم باید کم کم در تدارک نردبانی باشیم و هم نخل کوتاهتری را بیابیم . این دو با هم منجر به دست یابی ما به خرما یعنی همان خواسته هایمان بشود و هر چه بیشتر تلاش کنیم ، با دیدن تلاشهایمان و ارزش گذاشتن روی این تلاشها( نه ارزش گذاری روی صراف اهداف)، اعتماد به نفس ما افزایش می یابد.
    یکی از کاربران عزیز در این تالار مطلبی را با «عنوان نامه مادر به فرزندش » نوشته اند و بنده نیز پاسخی داده ام که توصیه می کنم مطالعه فرمائید. همچنین مطالب زیر را نیز کلیک فرمائید و مطالعه فرمائید. پشیمان نمی شوید.
    «بازدید کننده عزیز تو منحصر به فردی»
    «من بدبختم، من بدشانسم»

    دوست عزیز معمولا تصوری که شما از نگاه دیگران به خود دارید، تابع نگاه خودتون به خودتون هست. یعنی باید ابتدا شمادر چشم خودتان باارزش بشوید. سایر پاسخهای این موضوع( اعتماد به نفس)، مخصوصا اولین پاسخ من حاوی مطالب مهمی در مورد ارزشمندی هست، شما هیچ چاره ای ندارید تا ارزشمندی خود را دریابید. یعنی تا وقتی که متوجه این مسئله مهم نشوید که شما ذاتا ارزشمند هستید و این ارزشمندی به خاطر کسب هیچ چیز خاصی نیست. بلکه شما با همه نقاط ضعف ونداشته هایتان به لحاظ منحصر به فرد بودنتان و وجود داشتنتان گوهر تکدانه ای هستید که در همه کائنات فقط یکی هست و یکتاست.
    همواره گفته ام که ما نه فقط از لحاظ اثر انگشت که از هر نظر جسمانی و روانی و توانایی ها ، احساسات، افکار، موقعیت ها ، رفتار و .... منحصر به فردیم و این نشان دهنده ارزشمند بودن ماست.
    اما اگر ما برای خود ایده آلهای سطح بالایی تعریف کنیم که با توانی های و موقعیت واقعی ما متناسب نباشد و نتوانیم با توانایی هایمان آن فاصله را پر کنیم دچار حس حقارت می شویم.

    ---------- ایده آلهای سطح بالا----
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    ........................|
    --------- وااقعیات زندگی ما ------------
    به طور کلی آدمهای کمالگرا با شخصیت های خرده گیر و وسواسی به خاطر دید انتقادی شدید به خودشان و اینکه می خواهند کامل باشند دچار مشکل خودکم بینی و عدم اعتماد به نفس می شوند.
    راهکار اینست که از وضعیت فعلی خود راضی شوید. و دوست داشتن خود را منوط با داشتن یا نداشتی صفتی یا چیزی نکنید.نسبت به خودتان مثبت اندیش باشید به این معنی که فقط سعی کنید مثبت های خود را ببینید و از بابت آن خوشحال باشید و از خود تشکر کنید. نخواهید که رشد کنید تا دوست داشته بشوید. شما همین الان هم دوست داشتنی هستید.
    لطفا اینجا را کلیک کنید و مقاله« آنهایی که از خودشون ناراضی اند، بخوانند» را مجددا و با دقت مطالعه فرمائید.
    چون مشکلی در نقل قول مستقیم بود مجبورم لینک آنرا در ذیل قرار دهم :

    لینک

  20. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (دوشنبه 17 خرداد 89)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.