سلام دوستان نماز روزه هاقبول.
اگه میشه عنوانهای قبلیمو بخونین تا متوجه بشین چه مشکلاتی داشتم . همه چیز مثه قبله بااین تفاوت که شوهرم فوق العاده بداخلاق شده اگه ۵دقیقه خوانوادموبببینه کلی هم به اوناتیکه میندازه هم منو بیچاره میکنه. من باردارم ،مامانم وقتی فهمید بچه دختره خوشحال شدوبعد گف خداروشکر یه داماد گیر شوهرت میاد انشالا بدلش نباشه ودوسش نداشته باشه تاحال منو بفهمه خیلی دلم شکست ، حدود دوهفته مامانم پیش مابود بخاطر شرایطم واینقدر این دوهفته بخاطر مشکلات بین همسرم ومادرم بم سخت گدشت که هرشب خواب بدمیدیدم وفقط ارزو میکردم تنهاباشم. بچها خیلی ازحرفای شوهرت درباره بی مهری بی توجهی خانوادم درسته ازطرفی مامانم میگه داماد مورد علاقه من نیست برای همین نه محبت میکنن نه احترام میزارن هیچی .شوهرم هم انگار افسرده شده باهمه بدشده مخصوصا خانوادم خلاصه من تصمیم گرفتم چندماهی تنها توی یه خونه دیگه که داریم تنهازندکی کنم تا بچم بدنیابیاد بعد درباره زندگیم باشوهرم تصمیم بگیرم نطرتون چیه ؟. حتمامیگید چراباردارشدم قبلا اینقدر حاد نبودمشکل الان چندماهی بعد یه سری اتفاقات که اوضاع خیلی خراب شده وروزبروز بدترمیشه راستش ازهمشون کینه بدل دارم حس میکنم واقعا ازدواجم اشتباه بوده قبلا هم گفتم ازینکه دخترخوبی بودم برای خودم متاسفم که یه عمر دلم میخواس به خواسته مامانم رفتارکنم انگار زندگیمو باختم نه جوونی کردم نه خوشی کردم اینم ازازدواجم ،دقیقا حرف همسرم هم همینه من جوونی نکردم کارایییکه بقیه پسرامیکردم نکردم حقم این نبود برم توخانواده ایکه اینهمه بامن بدرفتاری وبی مهری کنن جونیم رفته عمرم رفته تنهام ادم که متاهل میشه میره سمت خانواده زنش ماتنهاترازقبل شدیم وازین حرفا ، دوستام فامیل هرکیو میبینم واقعا همین طورن ما خیلی بدشانس هستیم هردومون وانگار به بن بست رسیدیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)