به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question از فکر همکارم نمیتونم بیام بیرون

    سلام دوستان
    امیدوارم که حالتون خوب باشه
    یه مدتی بود که وقت نمیکردم به همدردی سر بزنم. تازگیا یک مشغله ذهنی برای بوجود اومده که بازم پناه آوردم به همدردی.
    تقریبا یک ساله که همکار خانم جدیدی به شرکت ما اضافه شده و خلاصه از بدو ورود ایشون یه جورایی من شیفته ایشون شدم. دیگه رک و پوس کنده گفتم !
    البته خب طبیعتا اول ظاهر فرد به دل میشینه و بعد رفتارش. در مورد ایشون هم همین شرایط بوده.
    من 30 سالمه و ایشون تقریبا پنج شش سال از من کوچیکتر هستن.
    دختری نیست که کلا سر و گوشش بجنبه و کلا هیچ گونه سیگنالی نه تنها به من بلکه به بقیه همکارای مجرد هم نداده. البته نظر من اینطوره.

    چند روز پیش که برای یکی دو ساعت کار مشترک انجام میدادیم و از نزدیک کنار هم بودیم یه حس خیلی عجیبی بهش پیدا کرده بودم که تو این چند سال سابقه کاری اصلا همچین حسی رو نسبت به همکار جنس مخالف نداشتم.
    یه جاذبه خاصی دارن. نمیدونم شاید چون برای شروع رابطه تمایلی نشون نمیدن بیشتر من مشتاق میشم راجع بهش.
    اعتراف میکنم که ظاهرشون هم برام جذاب بوده و نمیتونم به دروغ بگم که فقط رفتارش ملاک هست برای من.هم از لحاظ قد، چهره ، اندام و....


    اعتراف دومم هم اینه که اوایل کلا تمایل داشتم که با هم دوست شیم ولی ظاهرا شخصیتی که داره زیاد در این وادی نیس و احتمال میدم کلا قصدش ازدواج باشه.
    از طرفی بحث ازدواج که میاد وسط وسعت مسئله بیشتر میشه و متاسفانه من هنوز هیچ شناخت عمقی از خود ایشون، خانواده شون و بقیه مسائل ندارم.
    حتی روم نمیشه به خانواده مسئله ازدواج رو مطرح کنم و اینکه اونا نظرشون چی باشه.
    خلاصه بدجور درگیرم
    از همون چند روز پیش که نزدیک تر کنارشون بودم، ظاهر زیبای ایشون و رفتار مهربونشون از فکر و ذهنم بیرون نمیره. انگار یه حسی بهم میگه که اگه باهاش ارتباط صمیمی نداشته باشم ، یه شکست رو متحمل شدم.

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad.mp نمایش پست ها

    سلام دوستان

    سلام

    اوایل کلا تمایل داشتم که با هم دوست شیم ولی ظاهرا شخصیتی که داره زیاد در این وادی نیس و احتمال میدم کلا قصدش ازدواج باشه.
    از طرفی بحث ازدواج که میاد وسط وسعت مسئله بیشتر میشه و متاسفانه من هنوز هیچ شناخت عمقی از خود ایشون، خانواده شون و بقیه مسائل ندارم.
    حتی روم نمیشه به خانواده مسئله ازدواج رو مطرح کنم و اینکه اونا نظرشون چی باشه.
    خلاصه بدجور درگیرم
    از همون چند روز پیش که نزدیک تر کنارشون بودم، ظاهر زیبای ایشون و رفتار مهربونشون از فکر و ذهنم بیرون نمیره. انگار یه حسی بهم میگه که اگه باهاش ارتباط صمیمی نداشته باشم ، یه شکست رو متحمل شدم.
    ............

    سلام

    اولین مسئله به نظرم اینکه سعی کن مراقب دلت باشی ،،
    شما ایشون و خانواده اش را خوب نمی شناسی ،،، و از روی ظاهر و چند رفتار و ،، همه چی رو تمام شده برا دلت تموم نکن !
    تازه نظر ایشون را باز نسبت به خودت و خانواده ات نمی دونی ،،
    ازدواج نیاز به شناخت دقیق داره ،، ( از دو طرف )
    از طرفی ازدواج پیوند بین دو خانواده ست ،،، نظر خانواده ها هم تا حدودی مهمه ،،( برای پایداری بیشتر )
    پس بهترین راه می تونه این باشه که اگه شرایط ازدواج را داری ، از طرف خانواده اقدام کن برا شناخت بیشر،،، و ایشون را یه گزینه برا ازدواج در نظر بگیر ( ایشون هم باید شما را یه گزینه در نظر بگیره )

    من سراغ دارم طرف یه ساعت مونده به عقد ازدواجشون بهم خورده ،
    برا همین کارشناسان میگن مراقب دل باشید و خودتون را وابسته نکنید و نشید ( دو طرف ) و همدیگر را گزینه بدونید .
    لذا اگه تو آتیش بریم باید حرارت آتیش را هم قبول کنیم .


    موفق باشی.


    ویرایش توسط باغبان : سه شنبه 01 مرداد 98 در ساعت 22:54

  3. 4 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    mehrdad.mp (سه شنبه 01 مرداد 98), فرشته مهربان (پنجشنبه 03 مرداد 98), فرشته اردیبهشت (سه شنبه 01 مرداد 98), مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 98)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط cry نمایش پست ها
    ............

    سلام

    اولین مسئله به نظرم اینکه سعی کن مراقب دلت باشی ،،
    شما ایشون و خانواده اش را خوب نمی شناسی ،،، و از روی ظاهر و چند رفتار و ،، همه چی رو تمام شده برا دلت تموم نکن !
    تازه نظر ایشون را باز نسبت به خودت و خانواده ات نمی دونی ،،
    ازدواج نیاز به شناخت دقیق داره ،، ( از دو طرف )
    از طرفی ازدواج پیوند بین دو خانواده ست ،،، نظر خانواده ها هم تا حدودی مهمه ،،( برای پایداری بیشتر )
    پس بهترین راه می تونه این باشه که اگه شرایط ازدواج را داری ، از طرف خانواده اقدام کن برا شناخت بیشر،،، و ایشون را یه گزینه برا ازدواج در نظر بگیر ( ایشون هم باید شما را یه گزینه در نظر بگیره )

    من سراغ دارم طرف یه ساعت مونده به عقد ازدواجشون بهم خورده ،
    برا همین کارشناسان میگن مراقب دل باشید و خودتون را وابسته نکنید و نشید ( دو طرف ) و همدیگر را گزینه بدونید .
    لذا اگه تو آتیش بریم باید حرارت آتیش را هم قبول کنیم .


    موفق باشی.
    بله درسته ولی خب هی با خودم فک میکنم که اصن بشینم ببینم با خودم چند چندم. یه حسی بهم میگه که مثلا یه مدت باهاش رابطه نزدیک تری داشته باشم و بهتر خودشو بشناسم، یعنی خارج از محیط کار. اونم هنوز نمیدونم قبول کنه یا نه. یه ترسی هم تو وجودم هس که بحث ازدواج رو باهاش مطرح کنم و رابطه وارد فاز جدی بشه و در صورتی که خودش یا خانواده اش مخالفت کنه ، خاطره بدی بده برام .
    از یه طرفی هم کلا حس انحصار طلبی پیدا کردم بهش، اینطوری که مثلا همش منتظر اینم که نکنه فردا پس فردا خبر ازدواجش برسه . این لحظه واقعا مثل یه تراژدی مجسم شده تو ذهنم. یه نوع شکست بد حساب میشه برام.
    قبول دارم که تو نحوه دلبستگی من به ایشون ایراد وجود داره ولی هر کاری میکنم از فکرش نمیتونم بیام بیرون.
    من چندین سال قبل هم رابطه صمیمی داشتم با کس دیگری ولی تو این موردی که توضیح دادم انگار یه نوع کل کل با خودم انداختم که حتما باید نظرش رو نسبت به خودم جلب کنم . اینکه ایشون هم خویشتنداری میکنن بیشتر انگیزه میده بهم.

  5. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,387 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    اون قسمت که میگی نگرانی بدون ایجاد صمیمیت پیشنهاد ازدواج بدهی رو درک میکنم اما این نکته رو در نظر بگیر اگر دختری که وصفش کردی به عنوان یک فرد بالغ قصد ازدواج داشته باشه همینکه مدتی شما رو در محیط کار دیده کافیه که توی مرحله اول تشخیص بدهد که شما با معیارهای اولیه برای ادامه فرایند آشنایی و خواستگاری مناسبش هستی یا خیر اگر قرار باشه دلیل جواب احتمالی منفیش عدم صمیمیت باشه، ایشون هنوز به اون بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده.

    اما مساله مهم تر خودت هستی. یک متر و معیار بگیری دستت ببین چرا میخوای ازدواج کنی شرایط لازم رو مثل توان تامین مالی یک زندگی داری؟ معیارهات برای انتخاب همسر چیه از چه معیارهایی نمیتونی بگذری و در مورد چه معیارهایی میتونی کوتاه بیایی و منعطف عمل کنی؟ روش تشخیصت برای سنجش طرف مقابل و خانوادش چیه؟ وقتی اینها رو مشخص کردی و زمان رو مناسب دیدی بدون ترس و با روش درست بهش پیشنهاد آشنایی بیشتر با اطلاع خانواده و از مسیر درست رو بده
    توی انجمن مشاوره ازدواج مقالات کوتاه و متنوعی برای ابعاد مختلف انتخاب و خواستگاری هست که میتونی مطالعه کنی برای نمونه دو تا از لینکهای مفیدش پیوست کردم


    http://www.hamdardi.net/thread-4821.html

    http://www.hamdardi.net/thread-8893.html
    ویرایش توسط ammin : چهارشنبه 02 مرداد 98 در ساعت 02:00

  6. 4 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    mehrdad.mp (چهارشنبه 02 مرداد 98), فرشته مهربان (پنجشنبه 03 مرداد 98), مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 98)

  7. #5
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 فروردین 03 [ 23:50]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    89,976
    سطح
    100
    Points: 89,976, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,784

    تشکرشده 6,831 در 2,407 پست

    Rep Power
    0
    Array


    ممنون از پاسختون
    تو پست قبلی خیلی چییزها براتون نوشتم ،،
    به نظرم خط فرمانی که می خوای د رپیش بگیری احساسیت ،،
    انسان باید از تجربه ها استفاده کنه تا بتونه شرابط بهتری برا ی خودش رقم بزنه و از عمر و زمانش مراقبت کنه
    بعضی موقع ها مقوله تفکر را کنار می ذاریم و با دل مسیر زندگی را رانندگی می کنیم
    سخته آدم بتونه کاراکترهای عقل و احساس خودش را مدیریت کنه ،،
    حکایش بعضی از ما انسانها حکایت اون داستانی هست که طرف خودش را درون آب می اندازد و می گوید ببینیم چی میشه .




    ........

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad.mp نمایش پست ها

    بله درسته ولی خب هی با خودم فک میکنم که اصن بشینم ببینم با خودم چند چندم.


    خب به نظرم این خوبه ...اول به خودشناسی برس و معیارهای خودت را تو کاغذ بنویس و بشین خوب فکر کن
    معیار ظاهر و دلنشینی درسته معیار مهمی هست ، ولی این معیارها فقط بخش کوچکی از زندگی هست
    امکان داره چند ماه که از زندگی بگذره، طرف ، معیارهایی پیدا کنه که هیچ وقت بررسی شون نکرده باشه ( کلی میگم برای هر دختر و پسر )




    یه حسی بهم میگه که مثلا یه مدت باهاش رابطه نزدیک تری داشته باشم و بهتر خودشو بشناسم، یعنی خارج از محیط کار. اونم هنوز نمیدونم قبول کنه یا نه. یه ترسی هم تو وجودم هس که بحث ازدواج رو باهاش مطرح کنم و رابطه وارد فاز جدی بشه و در صورتی که خودش یا خانواده اش مخالفت کنه ، خاطره بدی بده برام .


    علاوه بر اینکه این روابط به مشکل می خوره ، یادت باشه : اینجوری هیچ وقت نمی تونی به شناخت دقیق برسی
    با اجازه خانواده ها می تونی شناخت را رسمی تر و دقیق تر کنی .
    شما کلیات ایشون را دیدی ، برا برسی دقیق تر اگه ایشون اجازه جلسه خواستگاری دادند ، رسمی اقدام کن
    اگه اجازه ندادند که هیچ...ان شالله خیره
    در صورتی می تونی اینجوری تفکر کنی که مراقب دلت باشی و احساسی نری جلو و وابسته اش نشی و ایشون را یه گزینه بدونی






    از یه طرفی هم کلا حس انحصار طلبی پیدا کردم بهش، اینطوری که مثلا همش منتظر اینم که نکنه فردا پس فردا خبر ازدواجش برسه . این لحظه واقعا مثل یه تراژدی مجسم شده تو ذهنم. یه نوع شکست بد حساب میشه برام.


    ایراد خیلی از پسرها ودخترها به نظرم اینکه ادعای مالکیت طرف را می کنند
    ما مالک هیچ چیز نیستیم
    ایشون تعهدی به شما ندارند و شما هم تعهدی به ایشون نداری
    فقط یه گزینه اون هم در مسیر درست باید پیش بره !!

    از خبرها و حوادث نترس
    شاید این هم یه موفقیت باشه که بفهمی اون دختر را نتونستی بدست بیاری
    موفقیت فقط بدست آوردن نیست
    مثل این می مونه که یه شخصی بفهمه نمیتونه فوتبالیست بشه ،،همین هم برا طرف موفقیت هست ، زیرا فهمیده و از هدر رفتن عمرش جلوگیری کرده
    به این چیزها خوب فکر کن





    قبول دارم که تو نحوه دلبستگی من به ایشون ایراد وجود داره ولی هر کاری میکنم از فکرش نمیتونم بیام بیرون.


    فقط دلبسته همسر آینده ات بشو
    اگه نتونی حاکم بر احساست بشی ، احساست تو را مدیریت می کند و به تو سلطه می گیرد
    اگه زندانی احساست بشی ، یعنی هدر رفتن عمر و زمان


    من چندین سال قبل هم رابطه صمیمی داشتم با کس دیگری ولی تو این موردی که توضیح دادم انگار یه نوع کل کل با خودم انداختم که حتما باید نظرش رو نسبت به خودم جلب کنم . اینکه ایشون هم خویشتنداری میکنن بیشتر انگیزه میده بهم.

    من سعی کردم از چیزهایی که دیدم و مطالعه کردم و..... تو این مدت از زندگی ام ، به شما بگم
    حداقل می تونی از تجربه ها ی خودت استفاده کنی
    مسئله همونه ،،ولی اعدادش عوض شدن







    می تونی یه مشاور هم بری
    خوبه انسان در مسیر درست و هدفی که دوست داره تلاش کنه ،،،تلاشی که راضی باشه به رضای خدا
    انسان طلبکار از خدا و بنده هاش ، به جایی نمیرسه
    باشد که رستگار شویم


    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 02 مرداد 98 در ساعت 13:00

  8. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 03 مرداد 98), مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 98)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin نمایش پست ها
    سلام

    اون قسمت که میگی نگرانی بدون ایجاد صمیمیت پیشنهاد ازدواج بدهی رو درک میکنم اما این نکته رو در نظر بگیر اگر دختری که وصفش کردی به عنوان یک فرد بالغ قصد ازدواج داشته باشه همینکه مدتی شما رو در محیط کار دیده کافیه که توی مرحله اول تشخیص بدهد که شما با معیارهای اولیه برای ادامه فرایند آشنایی و خواستگاری مناسبش هستی یا خیر اگر قرار باشه دلیل جواب احتمالی منفیش عدم صمیمیت باشه، ایشون هنوز به اون بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده.

    اما مساله مهم تر خودت هستی. یک متر و معیار بگیری دستت ببین چرا میخوای ازدواج کنی شرایط لازم رو مثل توان تامین مالی یک زندگی داری؟ معیارهات برای انتخاب همسر چیه از چه معیارهایی نمیتونی بگذری و در مورد چه معیارهایی میتونی کوتاه بیایی و منعطف عمل کنی؟ روش تشخیصت برای سنجش طرف مقابل و خانوادش چیه؟ وقتی اینها رو مشخص کردی و زمان رو مناسب دیدی بدون ترس و با روش درست بهش پیشنهاد آشنایی بیشتر با اطلاع خانواده و از مسیر درست رو بده
    توی انجمن مشاوره ازدواج مقالات کوتاه و متنوعی برای ابعاد مختلف انتخاب و خواستگاری هست که میتونی مطالعه کنی برای نمونه دو تا از لینکهای مفیدش پیوست کردم


    http://www.hamdardi.net/thread-4821.html

    http://www.hamdardi.net/thread-8893.html
    خیلی ممنونم. حتما مطالعه می کنیم. راستش به نظر خودم فعلا از لحاظ مالی آماده ازدواج نیستم. از طرفی یه سری برنامه برای دو سه سال آینده دارم که اگه مشغول کارهای ازدواج شم دیگه خیلی سخت و شاید ناممکن بشه انجام دادنشون . یعنی حتی به ثبات شغلی هم نرسیدم واقعیتش.
    خانواده اصرار میکنن که ازدواج کنم ولی خودم از شناختی که از خودم دارم هنوز آماده نیستم.

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط cry نمایش پست ها


    ممنون از پاسختون
    تو پست قبلی خیلی چییزها براتون نوشتم ،،
    به نظرم خط فرمانی که می خوای د رپیش بگیری احساسیت ،،
    انسان باید از تجربه ها استفاده کنه تا بتونه شرابط بهتری برا ی خودش رقم بزنه و از عمر و زمانش مراقبت کنه
    بعضی موقع ها مقوله تفکر را کنار می ذاریم و با دل مسیر زندگی را رانندگی می کنیم
    سخته آدم بتونه کاراکترهای عقل و احساس خودش را مدیریت کنه ،،
    حکایش بعضی از ما انسانها حکایت اون داستانی هست که طرف خودش را درون آب می اندازد و می گوید ببینیم چی میشه .




    ........







    می تونی یه مشاور هم بری
    خوبه انسان در مسیر درست و هدفی که دوست داره تلاش کنه ،،،تلاشی که راضی باشه به رضای خدا
    انسان طلبکار از خدا و بنده هاش ، به جایی نمیرسه
    باشد که رستگار شویم
    ممنونم. راستش همونطور که تو پست قبلی هم توضیح دادم به دلایلی فعلا خودم رو آماده ازدواج نمیدونم . حتی شاید تو یک سال آینده به دلیل تحصیل مهاجرت کنم و ایران نباشم. یعنی هنوز به ثبات نرسیدم .
    ولی از طرفی هم شدیدا دلم میخاد با ایشون رابطه صمیمی داشته باشم. حتی اگه ازدواج هم نکنیم. میدونم خیلی خواسته غیر منطقی هست ولی همونطوری که شما فرمودین ظاهرا از پس احساسم بر نمیام واقعا.
    انگار رسیدن به ایشون تبدیل به یک هدف شده برام. اینکه حتما باید برسم بهش. شاید هم حس کمالگرایی من این خواسته رو تشدید کرده که الا و بلا باید باهاش باشم.
    منظورم هم از رسیدن به ایشون خدای نکرده کارهای غیر اخلاقی نیست. فقط در این حد که صمیمی باشیم. یه جورایی با ایجاد رابطه صمیمی با ایشون و ورود به حریمشون انگار خودم رو برای خودم اثبات می کنم. میدونم بده ولی تحلیلی که از خودم دارم الان اینطوریه

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 مرداد 98 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1396-6-04
    نوشته ها
    200
    امتیاز
    4,103
    سطح
    40
    Points: 4,103, Level: 40
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger Second Class
    تشکرها
    244

    تشکرشده 259 در 139 پست

    Rep Power
    40
    Array
    خوااااهش میکنم این کارو نکنین اون دخترو بدبخت نکنین.
    پسرایی که بلا بر سر احساسات من آوردن همشون مثل شما بودن.
    اگه بدونین با این کارتون چه گندی به آینده اون دختر معصوم میزنین هیچوقت این کارو نمیکنین.
    هیچ معنی نداره آدم بخواد بدون قصد ازدواج با کسی صمیمی بشه.
    از اون بدتر که قصد شما هم پنجاه پنجاه هست.
    منم دقیقا تو سن اون دختر بودم که این برنامه‌ها شروع شد، الان ذره‌ای هیچ حسی به هیچ پسری ندارم، فقط و فقط به خاطر این صمیمی شدن‌های مزخرف و پوچ و تو خالی.
    به خاطر وارد شدن به حریم شخصیم با جملات دوستت دارم و تو چقد عشقی و ....
    ببخشیدا ولی خجالت بکشین، با سی سال سن هنوز تو فاز این کارا هستین که چه جوری وارد حریم یه دختر 24-25 ساله بشین.

  11. 4 کاربر از پست مفید Happy.girl.69 تشکرکرده اند .

    f_aghaba (شنبه 05 مرداد 98), فرشته مهربان (پنجشنبه 03 مرداد 98), نیکیا (یکشنبه 06 مرداد 98), مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 98)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Happy.girl.69 نمایش پست ها
    خوااااهش میکنم این کارو نکنین اون دخترو بدبخت نکنین.
    پسرایی که بلا بر سر احساسات من آوردن همشون مثل شما بودن.
    اگه بدونین با این کارتون چه گندی به آینده اون دختر معصوم میزنین هیچوقت این کارو نمیکنین.
    هیچ معنی نداره آدم بخواد بدون قصد ازدواج با کسی صمیمی بشه.
    از اون بدتر که قصد شما هم پنجاه پنجاه هست.
    منم دقیقا تو سن اون دختر بودم که این برنامه‌ها شروع شد، الان ذره‌ای هیچ حسی به هیچ پسری ندارم، فقط و فقط به خاطر این صمیمی شدن‌های مزخرف و پوچ و تو خالی.
    به خاطر وارد شدن به حریم شخصیم با جملات دوستت دارم و تو چقد عشقی و ....
    ببخشیدا ولی خجالت بکشین، با سی سال سن هنوز تو فاز این کارا هستین که چه جوری وارد حریم یه دختر 24-25 ساله بشین.
    نمیدونم شاید به خاطر تجربه بدی که داشتین همچین تصور بدی از گفته های من پیدا کردین. من پست قبلی هم گفتم که واقعا هیچ قصد پلید یا غیر اخلاقی ندارم نسب به ایشون. حتی اگه ارتباطی هم باشه نمیخوام وابستگی به وجود بیاد.
    مشکلم با خودم اینه که انگار ناخودآگاه خودم اصرار داره که بسنجم ببینم مثلا مورد قبول ایشون هستم یا نه. انگار پی بردن به همین دید مثبت ایشون به من یا اینکه بفهمم از من خوششون میاد یا نه ، یه نوع جایزه این کار تعیین شده تو ذهنم.
    یه جوری که مثلا بخوام عیار خودم رو بسنجم.
    اینایی که میگم واقعا از کنترلم خارج شده و خودم حساب کتاب میکنم میبینم کار منطقی نیست ولی از طرفی فکرش راحتم نمیذاره

    اما در مورد دیدگاه صلب شما راجع به صمیمت افراد نظرم اینه که خیلی سفت و سخت نگاه میکنین به قضیه. خب وقتی دو نفر میخان به قصد ازدواج با هم اشنا بشن بالاخره یه صمیمیتی شکل میگیره بخوایم نخوایم. حتی طرف یه جلسه خواستگاری میره ،حالا به دلایلی خانواده مخالفت میکنن ولی دختر خانم ازش خوشش میاد و دلش گیر پسره میشه. اینطوری حساب کنیم دیگه هیشکی نباید به هیچ کسی نزدیک بشه که مبادا صمیمیت بوجود بیاد. صمیمیت با وابسته بودن فرق میکنه

  13. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    افکار وکشش شما کاملا احساسی ،نسنجیده،تائید طلبانه منفی وکشش جنسی هست.

    شما هزاربارهم بگوئی قصد غیر اخلاقی از صمیمیت با ایشان ندارید قانون طبیعت را نمی توانید عوض کنید‌.تحقیقات علمی ثابت کرده که حتی دوتار موی دوجنس متفاوت در مجاورت هم به مرور ربایشی مثل جذب آهنربائی پیدا میکنند ومستند علمی آن از تلویزیون هم پخش شد که همین را آزمایش کرده بودند.
    وقتی طبیعت زن ومرد به گونه ای آفریده شده که در مجاورت مستمر کششهای جنسی غلبه می کند ومردان بخاطر طبیعتشون مهار این کشش وتلاش نکردن برای برقراری رابطه جنسی نه تنها براشون سخت بلکه حتی آسیب جسمی وروحی دارد که مستمر در معرض تحریکات واثر ترشحات دوپامینی باشند وامتناع از ارضاء داشته باشند..‌که هم از نظر ارولوژی دچار آسیب می شوند هم روحی وروانی....چگونه میتواند ادعا کندکه میتواند خود را حفظ کند.
    یکی از مهمترین حکمت های حجاب برای زنان وحفظ نگاه از سوی مردان وپرهیز از اختلاط جلوگیری از همین آسیب هاست.
    چطور شما تصور میکنید فقط با یک توجیه ذهنی اینکه نیت جنسی ندارید وغفلت از اینکه حتی کشش بر تصاحب ارتباطی با ایشان واحساس قدرت از برقراری رابطه صمیمانه هم از نظر علمی ریشه جنسیتی دارد می توانید روی قواعد وقوانین طبیعی پا بگذارید؟!!!!
    راه درست وسالم برای شما یا اقدام رسمی به خواستگاری وتصمیم به ازدواج است. یا دوری از ایشان اگر حتی شده تغییر محیط کار وکظم عین یعنی حفظ نگاه است.
    توجه شما به ظاهر وظرافت های اندامی وی مصداق عدم حفظ نگاه است ودر اصطلاح عامیانه به آن چشم چرانی می گویند که عاقبتش همین وضعیتیست که شما دچار شده اید .

    عدم حفظ نگاه که خداوند بسیار برآن برای مردان تاکید کرده باعث غلبه وطغیان غریزه بر اراده وعقل فرد می گردد تا آنجا که خودخواهانه به سوی سوژه می روند وحتی در شرایط فرهنگی آزاد مثل غرب گاه منجر به تجاوز می شود.
    بی پرده باید بگویم شما در شرایط غلبه غریزه هستید ومواظب طغیان آن باشید که باعث رفتارهائی می شود که هم مشکل ساز است هم موقعیتتان را به خطر می اندازد.
    کلا شما بسیار به کنترل نگاه نیاز دارید...پاشنه آشیل شما همین است.
    تمرین وتمرین وتمرین در این جهت که حتی از تصاویر عکس وفیلم زن وقتی جلب توجهتان می کند پرهیز کنید.

  14. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    نیکیا (یکشنبه 06 مرداد 98)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 آبان 00 [ 22:47]
    تاریخ عضویت
    1394-11-20
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    5,288
    سطح
    46
    Points: 5,288, Level: 46
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    افکار وکشش شما کاملا احساسی ،نسنجیده،تائید طلبانه منفی وکشش جنسی هست.

    شما هزاربارهم بگوئی قصد غیر اخلاقی از صمیمیت با ایشان ندارید قانون طبیعت را نمی توانید عوض کنید‌.تحقیقات علمی ثابت کرده که حتی دوتار موی دوجنس متفاوت در مجاورت هم به مرور ربایشی مثل جذب آهنربائی پیدا میکنند ومستند علمی آن از تلویزیون هم پخش شد که همین را آزمایش کرده بودند.
    وقتی طبیعت زن ومرد به گونه ای آفریده شده که در مجاورت مستمر کششهای جنسی غلبه می کند ومردان بخاطر طبیعتشون مهار این کشش وتلاش نکردن برای برقراری رابطه جنسی نه تنها براشون سخت بلکه حتی آسیب جسمی وروحی دارد که مستمر در معرض تحریکات واثر ترشحات دوپامینی باشند وامتناع از ارضاء داشته باشند..‌که هم از نظر ارولوژی دچار آسیب می شوند هم روحی وروانی....چگونه میتواند ادعا کندکه میتواند خود را حفظ کند.
    یکی از مهمترین حکمت های حجاب برای زنان وحفظ نگاه از سوی مردان وپرهیز از اختلاط جلوگیری از همین آسیب هاست.
    چطور شما تصور میکنید فقط با یک توجیه ذهنی اینکه نیت جنسی ندارید وغفلت از اینکه حتی کشش بر تصاحب ارتباطی با ایشان واحساس قدرت از برقراری رابطه صمیمانه هم از نظر علمی ریشه جنسیتی دارد می توانید روی قواعد وقوانین طبیعی پا بگذارید؟!!!!
    راه درست وسالم برای شما یا اقدام رسمی به خواستگاری وتصمیم به ازدواج است. یا دوری از ایشان اگر حتی شده تغییر محیط کار وکظم عین یعنی حفظ نگاه است.
    توجه شما به ظاهر وظرافت های اندامی وی مصداق عدم حفظ نگاه است ودر اصطلاح عامیانه به آن چشم چرانی می گویند که عاقبتش همین وضعیتیست که شما دچار شده اید .

    عدم حفظ نگاه که خداوند بسیار برآن برای مردان تاکید کرده باعث غلبه وطغیان غریزه بر اراده وعقل فرد می گردد تا آنجا که خودخواهانه به سوی سوژه می روند وحتی در شرایط فرهنگی آزاد مثل غرب گاه منجر به تجاوز می شود.
    بی پرده باید بگویم شما در شرایط غلبه غریزه هستید ومواظب طغیان آن باشید که باعث رفتارهائی می شود که هم مشکل ساز است هم موقعیتتان را به خطر می اندازد.
    کلا شما بسیار به کنترل نگاه نیاز دارید...پاشنه آشیل شما همین است.
    تمرین وتمرین وتمرین در این جهت که حتی از تصاویر عکس وفیلم زن وقتی جلب توجهتان می کند پرهیز کنید.
    با یه قسمت هایی از حرفاتون موافقم ولی با همشون نه. اینطوری که شما فرمودین پس با این حساب جنس مذکر یه موجودی هست که همیشه باید حس جنسی و ابراز احساسات خودشو سرکوب کنه. به نظرم قضیه فقط با کنترل نگاه مرد حل نمیشه. خیلی از آدما تو یه موقعیتی از ظاهر یک خانم خوششان می آید و با بررسی بقیه موارد طرف مقابل به خواستگاری میرن. اینطوری که شما میگی هیشکی نباید به قصد دوست داشتن به بقیه نگاه کنه.
    پوشش ایشون تو محل کار جلف نیس ولی خب لباس هایی که میپوشن هر کسی نگاشون کنه ظاهر و اندامشون جلب توجه میکنه. شاید یه دختر دیگه همون لباسا رو بپوشه اصلا جلب توجه نکنه ولی خب به خاطر اندام ایشون اینطوریه .
    من منکر این نیستم و شاید به قول شما همون غریزه باعث شده من جذب ایشون بشم.
    آدمم تا یه حدی میتونه نگاه نکنه ولی خب جایی که مجبوریم با هم کار کنیم ناخودگاه چشم آدم میوفته به ظاهر طرف مقابل.
    کنترل نگاه رو قبول دارم ولی اینکه شغل رو تغییر بدیم روش خوبی نیس به نظرم چون اینجا نباشه شاید یه جای دیگه دوباره همین اتفاق بیوفته.

    این چند روزه یه ذره که دقیق فکر کردم به این نتیجه رسیدم که شاید عدم تمایل من به تشکیل زندگی با ایشون به خاطر بعضی رفتارهاشون هست که البته شاید اقتضای سنشون باشه.
    ایشون خیلی مبادی آداب هستن و معاشرت خوبی دارن با همه ولی خب به عنوان مثلا کلا تن صدای بلندی دارن و انگار دست خودشون هم نیس یا اینکه بلند میخندن. یا مثلا یه وقتایی حین صحبت راجع به موضوع خاص بعضی جمله ها رو خیلی تند و زمخت مطرح میکنن و ظرافت زنانه به خرج نمیدن.
    یه حسی هم بهم میگه که خیلی درصد کمی کله شق باشن توی بحث و جدل و زیاد منعطف نیستن. البته اطمینان کامل ندارم راجع به این مورد ولی حدس میزنم.
    یه چیزی هم درگوشی بگم اینه که چند وقت قبل خواستم نظر ایشون رو راجع به ازدواج محک بزنم و به صورت آنلاین ولی ناشناس ازشون خواستم که تمایل به ازدواج دارن یا نه اول پرسیدن که کی هستم و من گفتم یه دوست مشترک معرفی کرده بعد نه گذاشت نه برداشت پشت سر هم پرسید خونه دارید، ماشین دارید و....
    در حالی که میتونست بحث رو یه جور دیگه شروع کنه. یعنی یه جورایی هنوز اخلاق و رفتار طرف رو نشناخته داره دو دو تا چارتا میکنه که از لحاظ مالی میصرفه بهش یا نه.
    این موضوع جالب نبود واسم و شایدم بی تاثیر نبوده رو اینکه به جدیت کامل راغب به پا پیش گذاشتن نباشم

  16. 3 کاربر از پست مفید mehrdad.mp تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 04 مرداد 98), نیکیا (یکشنبه 06 مرداد 98), مدیرهمدردی (جمعه 11 مرداد 98)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.