به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 راهنمایی جهت انتخاب یک دختر خانم از میان گزینه های معرفی شده

    با سلام خدمت تمام دوستان گرامی در سایت وزین همدردی.... اینجانب پسری 30 ساله هستم که قصد ازدواج دارم. تا کنون 4 دخترخانم به من معرفی شده اند اما نمی دانم خواستگاری کدام یک بروم. قبل از معرفی دختر خانم ها خودم رو معرفی می کنم. از کلیه دوستان خواهشمندم این پسر تنها رو راهنمایی بفرمایند تا انتخاب درستی داشته باشم چون به دلیل تنهایی زیاد به شدت نیاز به ازدواج دارم. مقصود نیاز عاطفی جهت رفع تنهایی هست نه نیاز جنسی. چرا که من تک فرزند هستم و تمام فامیلهامون در شهرستان هستند و شخصیتی درونگرا و تا حدی خجالتی دارم. فوق لیسانس برق دارم و موهای سرم هم ریخته. در واقع ظاهرم بیشتر از سنم نشون می ده و وقتی می گم سی سال دارم بقیه تعجب می کنند چون فکر می کنند 40 سالمه. اما اگر به خودم برسم جوانتر می شم. مثلا وقتایی که اصلاح می کنم و صورتم رو با نمره صفر می زنم بقیه می گن جوون شدی. همیشه هم شلوار پارچه ای و پیرهن می پوشم اما اگر لباس اسپرت بپوشم جوون تر می شم. البته به غیر از موهام که ریخته....
    فعلا به عنوان کارآموز فعالیت می کنم اما قراره شرکت جدیدی برم که ماهی 1 میلیون درآمد دارم و پدرم هم قراره برام یک واحد آپارتمان بخره و دو تا ماشین داریم که یکیش مال منه. یک پراید قدیمی هست....
    من به شدت عاشق ادبیات و موسیقی کلاسیک هستم و زبان های انگلیسی و فرانسه و اندکی اسپانیایی بلدم. دلیل اینکه تا الان کار ثابت نداشتم این بود که عاشق کارای تحقیقاتی و تدریس در دانشگاه بودم که متاسفانه درآمد زیادی نداره. اما حالا که قراره تشکیل خانواده بدم مجبورم برم دنبال یه کار حقوق ثابت با بیمه. برخلاف ظاهرم انسان بسیار رمانتیکی هستم و فکر می کنم خیلی خوب می تونم نیازهای عاطفی طرف مقابلم رو برآورده کنم چون اون قدر رمان عاشقانه خوندم که اخلاق دخترها کاملا دستم اومده.... در واقع بیشتر نگرانم همسرم نتونه نیازهای عاطفی منو بر آورده کنه.... شاید چون خواهری نداشتم بسیار رمانتیک شدم و زیاد خیال پردازی می کنم و متاسفانه ناخداگاه دنبال عکسای عاشقانه تو نت می گردم. رفتاری که شاید در شان یک پسر 30 ساله نباشه.... متاسفاته یک دوست دختر هم داشتم که دوماهه از هم جدا شدیم و من هم ضربه بسیار سختی از این مسیله خوردم.... و تاپیکش هم هنوز تو سایت هست.... اینم لینکش .... الان تنهایی اونقدر بهم فشار میاره که می خوام زودتر یه نفر بیاد تو زندگیم.... تنها انتظاری که از همسرم دارم اینه که نیازهای عاطفی من رو برآورده کنه و یک لبخند بهم تحویل بده.... راستش الان هیچ انگیزه ای واسه کار کردن ندارم... با خودم می گم پول در بیارم که چی بشه.... وقتی خانواده ای ندارم که خرجش کنم... با کمال میل حاضرم تمام درآمدم رو خرج همسرم کنم.... تنها خواسته ای دارم اینه که شرایط منو درک کنه.... یعنی متوجه شه که من یک میلون بیشتر در ماه درآمد ندارم.... حاضرم همه حقوقم رو بدم به همسرم اما حاضر نیستم سر خرجای الکی و چشم و هم چشمی برم پول قرض کنم...
    خانوادم مذهبی و تا حدی تندرو هستند در برخی مسایل...اما باهشون صحبت کردم و گفتن کاری به کارت نداریم.... حالا مشخصات دختر خانم ها:
    1- یک دختر خانم 18 ساله که امسال کنکور داره و 12 سال از من کوچیک تره. خانوادش مثل خانواده خودم مذهبی و تا حدی تند هستند. تا حالا ایشون رو ندیم اما نعریفشون رو شنیدم و می گن از سنش پخته تر هست....عیبش این هست که اختلاف سنمون زیاده و سن من هم از ظاهرم بیشتر نشون می ده.... اما من اونقدر رمانتیک هستم که می تونم نیازهای عاطفیش رو برآورده کنم.... بیشتر نگرانم شاید ایشون به خاطر سن کم نتونه نیازهای عاطفی من رو برآورده کنه.... مزیتش هم اینه که چون جوون هستند مشکل ناباروری ندارند و تا 20 سال دیگه فرصت برای بچه دار شدن داریم. از طرفی خانوادش هم به لحاظ فرهنگی به ما می خوردن.... از طرفی چون کم سن و سال هست شاید بیشتر با شرایط من بسازه.... اصطلاحا آفتاب مهتاب ندیده.... اما همین سن کم ممکنه باعث یه سری رفتارهای بچه گانه بشه....
    2- دقیقا بر خلاف مورد قبلی.... یک دختر 31 ساله که از منم یک سال بزرگتر هستند.... دکترای ادبیات... پدرشون روحانی هست و خانواده ساده زیست اما اهل مطالعه... یه کتابخونه بزرگ دارن که تو اتاق پدرشون هست و تمام دیوارها تا سقف پوشیده از کتاب هست.... عیبش اینه که 1 سال از من بزرگترن و نهایت تا 40 سالگی می تونن بچه دار بشن.... یعنی ده سال بیشتر وقت نداریم که با شرایط مالی الان شاید فقط یک بچه بتونین داشته باشیم.... چون خانوادشون ساده زیست هستن شاید به مشکل مالی نخوریم.... اما از طرفی خیلی هم مذهبی هستند.... تو عروسی برادرشون یه دونه آهنگم نذاشتن.... ولی من آهنگ و حتی صدای زن گوش می دم و دوست دارم سفر خارجی هم برم.... از طرفی اهل مطالعه هستند و ادبیات هم خوندن که پختگی فرهنگی برای من خیلی مهم هست....
    3- ایشون یه دختر 23 ساله هست و ارشد مدیریت می خونن در تهران.... خانوادشون هم مثل ما مذهبی و از لحاظ مالی در یک سطح هستن.... خانوادشون اصرار دارن که چادر سرشون کنن اما ایشون موافق نیست.... من با این مسیله مشکلی ندارم.... همسرم رو مجبور به چادر سر کردن نمی کنم.... این شاید یک وجه مشترک باشه چون هر دومون یه مقدار از سخت گیری خانواده هامون به تنگ اومدیم.... از طرفی مادربزرگامون یک دعوای قدیمی سر ارث و میراث دارند که می ترسم دخالتاشون در آینده باعث مشکل بشه....مزیتشون این هست که سنشون به من می خوره و هر دو فوق لیسانسیم و در یک سطح.... اما همین سخت گیری خانواده ممکنه باعث شده باشه یه کم جری شده باشه....می ترسم یه کم لجباز شده باشه....
    4- این مورد یکی از همکلاسیهام تو کلاس زبان هستند.... راستش چون یک بار از دوست دختر ضربه بدی خوردم جریت نمی کنم سمتش برم... ایشون 25ساله، لیسانس زبان انگلیسی و فوق فرانسه داره و به شدت علاقه مند مطالعه رمان از همون سبکی که من می پسندم.... دختری چادری اما با فکر باز و احساسی، رمانتیک و اجتماعی هستند چون خیلی رمان های رمانتیک می خونن و فیلم می بینن... موسیقی هم کار می کنن.... یعنی همون حوزه های فرهنگی که من خیلی دوست دارم.... و من هم شیفته همین رویکرد فرهنگی و رمانتیک بودنشون شدم.... مزیتشون این هست که اشتراک فرهنگی زیادی حداقل در حوزه ادبیات داریم و چادری هم هستند و خانوادم قبولشون می کنند.... عیبش اینه که وضع مالیشون فکر کنم از ما بهتر باشه چون در یکی از مناطق اعیان نشین شهر می شینن و شاید حاضر نشه با من زندگی کنه.... از طرفی اگر بهش پیشنهاد بدم و نه بیاره دیگه رومون نمیشه بریم کلاس زبان و چشم تو چشم شیم....
    حالا به نظر شما کدام گزینه مناسب من هست؟ اصلا به نظر شما شرایط ازدواج رو دارم؟ چون به تازگی از دوست دخترم جدا شدم خیلی احساس تنهایی می کنم.... اما نمی خوام احساسی عمل کنم و دختر مردم و خودم رو بدبخت کنم.... خیلی ها میگن با گذر زمان احساسات ناشی رابطه قبلی از بین میره.... اما من بعد از دو ماه بعضی وقتا یاد اون دوران می افتم..... راستش همین احساس تنهایی بود که باعث شد به سمت دوست دختر کشیده شم چون اون زمان جسارت لازم واسه ازدواجو نداشتم. الان به خوبی فهمیدم چرا می گن دوستی ها قبل ازدواج خوب نیست.... اما نمی خوام هم که نسنجیده عمل کنم و از چاله در بیام و به چاه بیفتم.....
    خودم بیشتر به دو گزینه آخر تمایل دارم اما دو گزینه اول هم مزایای خودشون رو دارند که نمیشه نادیده گرفت.... ضمن اینکه دو گزینه آخر ایراداتی هم دارند.... به هبر حال همه نقاط قوت و ضعفی دارند... ممنون می شم راهنماییم کنید....
    و آخرین نکته.... یه مسیله هست که خیلی آزارم میده و از همه خانم ها خواهش می کنم به عنوان یک خواهر در موردش نظر بدن... من تمام موهای سرم ریخته و به خاطر همین مسیله نگرانم هیچ دختری بهم جواب مثبت نده....
    ببخشید خیلی پرحرفی کردم.... اما بحث یک عمر زندگی هست.... پیشاپیش از راهنمایی دوستان متشکرم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    سلام آقا سینا
    درباره دختر خانمی که اول دیدین مطلبی رو عرض کنم.
    ایشان جسته و گریخته با شما ارتباط داشتن و این ارتباط در ذهنتون مونده چون کسی تو زندگیتون نبوده و منبعی احساسی نداشتین. نمیشه با دو تا پیامک رد و بدل کردن درباره نیات افراد اطلاع حاصل کنیم، یا بهشون دل ببندیم.
    زمانی که فرمودین از قبل جدا شدین من فکر کردم روزهای رؤیایی و رمانتیکی با هم داشتین، حرف های عاشقانه و کلی قول و قرار..‌اما چنین چیزی نبوده .پس دوست دخترتون نبوده و همون همکلاسی بوده... شما خیلی بال و پر به موضوع دادین.
    من بشخصه خیلی نمیپسندم دختری خیلی پیگیر باشه و پیامک بازی کنه و شماره بخواد چون کمی متانت و وقار برای هر دختری لازم هست.جزوه گرفتن یک بحث و ارتباط بحثی دیگست.

    اما درباره ی چهار مورد

    مورد اول
    مناسب نیست بهیچ عنوان. ایشون سنشون کمه پس به همین میزان هم از دنیای پیرامون اطلاعات داره، شاید با آمدن نت و ارتباط با مردم نسبت به نسل های قبل بیشتر بفهمن اما برای شروع زندگی مشترک آماده نیستن چون اولا در دنیای هیجانات و افکار رؤیایی بسر میبرن و در ثانی هنوز دانشگاه نرفتن و دنیایی بزرگتر و مردهای بیشتری ندیدن. قطعا چند سال دیگه پشیمون میشن چون از روی احساسات تصمیم میگیرن. بلوغ فکری و آمادگی با گذشت زمان میسر هست و سن مناسب ۲۵ یا بالای ۲۵ هست.

    مورد دوم
    این خانم بنظرم مناسبن چون با روحیات شما جورتر هست و راحت تر ارتباط برقرار میکنه. گرایش به مذهب و مسایل اون در افراد متفاوته میتونین بگین من موسیقی گوش میدم ، تفریح دوست دارم ، دلم میخواد زنم فلان باشه و ببینیند که چی میگن شاید موافق نظر شما بودن! ( اما درباره سن فرمودین این افکار بشدت اشتباه هست که من فرضمو برای ازدواج به این بگیرم یکی سنش یکسال ازم بزرگتره.. در مورد اون خانم هجده ساله واقعا بلوغ فکری و آمادگی زندگی مشترک نیست ولی برای این خانم هست. از طرفی شما میفرمایین بچه ... اگر بخواین به امید زندگی خوب باشین شما پیرتر میشین و کسی حاضر نیست با این شرایط همسرتون بشه دیگه چه برسه بچه بخواد. هر چه سن بیشتر موقعیت ازدواج کمتر. / برای بچه داشتن وقت هست و اکثر خانواده های مذهبی زود فرزند دار میشن.

    مورد سوم
    از طرفی نزاع ها و مسایل قدیمی خانوادگی چیزی نیست که راحت بشه گذشت کرد و ممکنه اثرات بدش رو بر زندگی شما بگذاره..(مخصوصا مسئله ی پول که به پدر و مادر کشیده شده) در اینجا چادری بودن مسئله نیست... اولا ایشون ممکنه بدلیل محدودیت و فشار ازدواج کنه و ثانیا سنشون هم که زیر ۲۵ سال هست.

    مورد چهارم
    سطح مالی... ایشون اگر سطح مالیشون بالاست مناسب شما نیستن چرا که مرد در ازدواج باید یک پله از زن بالاتر باشه و این سطح بعد ازدواج آفت زندگی شما در بحث ها خواهد بود. هنر دوست بودن با دنیای هنر تفاوت زیادی داره. ایشون موسیقی کار میکنن و ... همین باعث ارتباطشون با دختران و پسران زیادی هست که ممکن هست با افکار شما جور در نیاد. اکثر هنرمندان محفلی برای مسایل هنری دارن یا جایی دعوت میشن برای ارائه ی کار...که آقایون شرکت میکنن و شاید برای شما غیر قابل هضم باشه. چادری بودن ملاک خوبی نیست.
    قطعا بدلیل وضعیت مساعد مالی خواستگاران بهتری دارن که امر ممکنه بعدها اثر خودشو نشون بده . ما در دینمون داریم که با کسی هم سطح خودمون ازدواج کنیم.

    در کل گزینه ی دوم مناسب تر هستن و با سؤال و جواب میتونین ببینین آیا مثل شما فکر میکنن یا نه.
    اما حتما از اخلاق و افکار طرفتون مطلع بشین .
    اینو عرض کنم یک خانواده ی خوب پشت سر یک دختر بسیار مهم هست و اینو باید در نظر داشته باشین چون خانواده های آزاد و یا کسانی که رفتار و افکار نادرستی دارن مثل ترکش به بدنه ی زندگی شما اصابت میکنن.
    (
    درباره مسایل مالی خرجی دست خودتون باشه فقط مبلفی بعنوان ماهیانه به همسرتون برای رفع نیازش بدین و خرجتون رو بر طبق نیازهای منزل و خودتون قرار بدین.)
    (در ازدواج هرگز نگین من کچلم که دیگران سوء استفاده کنن . از طرفی نگین من نیاز عاطفی دارم، همه ی آدمها همینطورن حتی کسی که دورش شلوغه ... اینا میتونه ابزار و اهرمی برای فشار همسرتون و توهین و درگیری و قهر باشه تا با درخواستش موافق باشین)

    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 20 بهمن 96 در ساعت 20:17

  3. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    سینای تنها (شنبه 21 بهمن 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها
    سلام آقا سینا
    درباره دختر خانمی که اول دیدین مطلبی رو عرض کنم.
    ایشان جسته و گریخته با شما ارتباط داشتن و این ارتباط در ذهنتون مونده چون کسی تو زندگیتون نبوده و منبعی احساسی نداشتین. نمیشه با دو تا پیامک رد و بدل کردن درباره نیات افراد اطلاع حاصل کنیم، یا بهشون دل ببندیم.
    زمانی که فرمودین از قبل جدا شدین من فکر کردم روزهای رؤیایی و رمانتیکی با هم داشتین، حرف های عاشقانه و کلی قول و قرار..‌اما چنین چیزی نبوده .پس دوست دخترتون نبوده و همون همکلاسی بوده... شما خیلی بال و پر به موضوع دادین.
    من بشخصه خیلی نمیپسندم دختری خیلی پیگیر باشه و پیامک بازی کنه و شماره بخواد چون کمی متانت و وقار برای هر دختری لازم هست.جزوه گرفتن یک بحث و ارتباط بحثی دیگست.

    با سلام. در ابتدا از خانم sahar66 تشکر می کنم که با حوصله وقت گذاشتند و پاسخ من را دادند. ظاهرا تاپیک قبلی من رو هم مطالعه فرمودید. اما رابطم با دوست دختر قبلی چیزی بیش از ارسال پیامک بود. ما چندین بار بیرون رفتیم. جاهایی مثل پارک، سینما، رستوران و ... تا اینکه یک بار یه دفعه گفت با پسر دیگری در ارتباط هست و من هم همون موقع تصمیم به قطع رابطه گرفتم. اما دوباره خودش با من تماس گرفت و حتی اصرار کرد که بیرون بریم. منم فکر کردم شاید وقتی گفت با پسر دیگه ای در ارتباط هست می خواسته من رو امتحان کنه ببینه چقدر بهش علاقه دارم. خلاصه من هم دوباره اشتباه کردم و رفتم. بار آخر د. هفته تموم اصرار می کرد بریم سینما و بعدش شام. منم سرم شلوغ بود. نمی رسیدم. هوا هم سرد بود گفتم شاید برف بیاد. گفت امیدوارم برف بیاد تا تو برف قدم بزنیم. حتی فیلمشم انتخاب کرد. منم به خاطر ایشون کارم رو عقب انداختم... اما درست صبح روز بعدش بهم پیام داد که من با کسی در ارتباطم و نمی تونم بهش خیانت کنم! منم بهش گفتم تازه الان یادت اومد با کسی در ارتباطی؟ اونم گفت دوست پسرم خبر داشته با تو می رفتم بیرون و این چیزا تو خانواده ما طبیعی هست! دست آخر فهمیدم پسره اومده خواستگاریش و قرار با هم از ایران برن. ظاهرا از مدت ها قبل هم دوتایی واسه مهاجرت اقدام کرده بودن و حالا که اسمش در اومده من رو کنار گذاشته بود.... حالا بگذریم که منم یه زمانی قصد مهاجرت داشتم و شرایطم از هر دوتاشون رو هم بهتر بود..... دست آخرم من رو بلاک کرد و دیگه جوابم رو نداد.... مدعی بود نامزدش راضی نیست و این کار حرامه.... البته قبلش چندتا دعوای درست و حسابی باهش کردم و اشکش رو هم درآوردم.... خلاصه به بی رحمانه ترین شکل ممکن من رو کنار گذاشت و من مدت ها در بهت، نفرت، حسادت و .... غوطه ور بودم. البته ایشون قرص اعصاب هم مصرف می کرد و حتی یه بار دست به خودکشی هم زده بود.... به طور مفصل در تاپیک قبلی توضیح دادم..... از خدا می خوام برای ابد فراموشش کنم.... حتی حاضر نیستم نفرینش کنم.... فقط می خوام فراموشش کنم و یک نفر پیدا کنم کنارش آرامش داشته باشم.....
    اما در مورد گزینه دوم (خانم دکتر) که خانم sahar66 پیشنهاد دادند باید بگم من برخلاف بعضی پسرها خیلی دوست دارم همسرم تحصیل کرده باشه و اگه از من بالاتر هم باشه بهش افتخار می کنم چون می تونم با افتخار بگم همسرم تحصیل کردست. اما چون در یک محیط مذهبی رشد کردن و پدرشون هم روحانی هستند نگرانم شاید اون طور که باید نتوانند نیازهای عاطفی من رو برآورده کنند. خانواده بسیار ساده ای هستند و اتفاقا خیلی هم خوب هست چون بعدا با دار و ندار من می سازند. ایشون هم طبعا چادری و با ظاهری بسیار ساده هستند. شرمندم این حرفو اینجا می گم اما من دوست دارم همسرم به خودش برسه، آرایش کنه و لباس های خوب بپوشه (البته جلوی من...نه نامحرم) و برای من ناز و کرشمه بیاد (شرمنده این قدر صریح می گم). اما چون در یک محیط مذهبی بزرگ شده و سنشم یه کم بالاست می ترسم از این کارا بلد نباشه. یا دوست دارم دست هم رو بگیریم تو پارک قدم بزنیم، بریم سینما..... اما راستش نمی دونم یه دختر چادری که پدرش هم روحانی هست حاضره همچین جاهایی بیاد.... متاسفانه رابطه قبلی که داشتم باعث شده بخشی از اعتقاداتم رو از دست بدم.... چون ایشون راحت با پسرا گرم می گرفت و همه جا می اومد و بعضی وقتا عکس سرلخت از خودش تو تلگرام می ذاشت.... می دونم این حرفم درست نیست اما گاهی فکر می کنم دخترای چادری و مذهبی نمی تونن نیازهای عاطفی همسرانشون رو برآورده کنند.... هرچند این تفکر درست نیست و خیلی از پسرها آرزوشن هست که با یک دختر ساده زیست اونم با مدرک دکتری وصلت کنن....من هم حداکثر سعیم رو می کنم تا رابطه قبلی رو فراموش کنم و دوباره اعتقاداتم رو بدست بیارم.... حالا می فهم چرا میگن روابط قبل ازدواج خوب نیست چون اگه گیر آدم بد بیفتی همه چیزتو از دست می دی

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    1. نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
      با سلام. در ابتدا از خانم sahar66 تشکر می کنم که با حوصله وقت گذاشتند و پاسخ من را دادند. ظاهرا تاپیک قبلی من رو هم مطالعه فرمودید. اما رابطم با دوست دختر قبلی چیزی بیش از ارسال پیامک بود. ما چندین بار بیرون رفتیم. جاهایی مثل پارک، سینما، رستوران و ... تا اینکه یک بار یه دفعه گفت با پسر دیگری در ارتباط هست و من هم همون موقع تصمیم به قطع رابطه گرفتم. اما دوباره خودش با من تماس گرفت و حتی اصرار کرد که بیرون بریم. منم فکر کردم شاید وقتی گفت با پسر دیگه ای در ارتباط هست می خواسته من رو امتحان کنه ببینه چقدر بهش علاقه دارم. خلاصه من هم دوباره اشتباه کردم و رفتم. بار آخر د. هفته تموم اصرار می کرد بریم سینما و بعدش شام. منم سرم شلوغ بود. نمی رسیدم. هوا هم سرد بود گفتم شاید برف بیاد. گفت امیدوارم برف بیاد تا تو برف قدم بزنیم. حتی فیلمشم انتخاب کرد. منم به خاطر ایشون کارم رو عقب انداختم... اما درست صبح روز بعدش بهم پیام داد که من با کسی در ارتباطم و نمی تونم بهش خیانت کنم! منم بهش گفتم تازه الان یادت اومد با کسی در ارتباطی؟ اونم گفت دوست پسرم خبر داشته با تو می رفتم بیرون و این چیزا تو خانواده ما طبیعی هست! دست آخر فهمیدم پسره اومده خواستگاریش و قرار با هم از ایران برن. ظاهرا از مدت ها قبل هم دوتایی واسه مهاجرت اقدام کرده بودن و حالا که اسمش در اومده من رو کنار گذاشته بود.... حالا بگذریم که منم یه زمانی قصد مهاجرت داشتم و شرایطم از هر دوتاشون رو هم بهتر بود..... دست آخرم من رو بلاک کرد و دیگه جوابم رو نداد.... مدعی بود نامزدش راضی نیست و این کار حرامه.... البته قبلش چندتا دعوای درست و حسابی باهش کردم و اشکش رو هم درآوردم.... خلاصه به بی رحمانه ترین شکل ممکن من رو کنار گذاشت و من مدت ها در بهت، نفرت، حسادت و .... غوطه ور بودم. البته ایشون قرص اعصاب هم مصرف می کرد و حتی یه بار دست به خودکشی هم زده بود.... به طور مفصل در تاپیک قبلی توضیح دادم..... از خدا می خوام برای ابد فراموشش کنم.... حتی حاضر نیستم نفرینش کنم.... فقط می خوام فراموشش کنم و یک نفر پیدا کنم کنارش آرامش داشته باشم.....

    نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
    اما در مورد گزینه دوم (خانم دکتر) که خانم sahar66 پیشنهاد دادند باید بگم من برخلاف بعضی پسرها خیلی دوست دارم همسرم تحصیل کرده باشه و اگه از من بالاتر هم باشه بهش افتخار می کنم چون می تونم با افتخار بگم همسرم تحصیل کردست. اما چون در یک محیط مذهبی رشد کردن و پدرشون هم روحانی هستند نگرانم شاید اون طور که باید نتوانند نیازهای عاطفی من رو برآورده کنند. خانواده بسیار ساده ای هستند و اتفاقا خیلی هم خوب هست چون بعدا با دار و ندار من می سازند. ایشون هم طبعا چادری و با ظاهری بسیار ساده هستند. شرمندم این حرفو اینجا می گم اما من دوست دارم همسرم به خودش برسه، آرایش کنه و لباس های خوب بپوشه (البته جلوی من...نه نامحرم) و برای من ناز و کرشمه بیاد (شرمنده این قدر صریح می گم). اما چون در یک محیط مذهبی بزرگ شده و سنشم یه کم بالاست می ترسم از این کارا بلد نباشه. یا دوست دارم دست هم رو بگیریم تو پارک قدم بزنیم، بریم سینما..... اما راستش نمی دونم یه دختر چادری که پدرش هم روحانی هست حاضره همچین جاهایی بیاد.... متاسفانه رابطه قبلی که داشتم باعث شده بخشی از اعتقاداتم رو از دست بدم.... چون ایشون راحت با پسرا گرم می گرفت و همه جا می اومد و بعضی وقتا عکس سرلخت از خودش تو تلگرام می ذاشت.... می دونم این حرفم درست نیست اما گاهی فکر می کنم دخترای چادری و مذهبی نمی تونن نیازهای عاطفی همسرانشون رو برآورده کنند.... هرچند این تفکر درست نیست و خیلی از پسرها آرزوشن هست که با یک دختر ساده زیست اونم با مدرک دکتری وصلت کنن....من هم حداکثر سعیم رو می کنم تا رابطه قبلی رو فراموش کنم و دوباره اعتقاداتم رو بدست بیارم.... حالا می فهم چرا میگن روابط قبل ازدواج خوب نیست چون اگه گیر آدم بد بیفتی همه چیزتو از دست می دی
    سلام
    ببینید هر طوری قضیه اون خانم قبل رو بررسی میکنیم میبینیم نه صلاحیت اخلاقی داشتن و‌ نه ثبات عمل. تناقض گویی فراوان.. از یک طرف گفتن فلان چیزی طبیعیه و از طرف دیگر گفتن حرام. پس اینجا شما سرگرمی بودین و ایشون روی پول بیشتر و‌ موقعیت بهتر زندگی خودشونو تنظیم کردن... میخواستن ببینن کی بهتره. بگذریم
    من خدمتتون عرض کردم از دختر شماره دو سؤال کنین و بگین این چیزا رو دوست دارین ببینین اهلش هستن یا نه.
    آقایی خیلی مؤمن همسایه ما بودن ما خیلی کم همسرشو میدیدم و خیلی روی خودشونو میگرفتن و مؤمن بودن. یکسال عید که اکثر مردم خونه نبودن، ما چراغ منزلمونو خاموش کرده بودیم و توی تاریکی سریال میدیدم که من متوجه شدم پنحرشون بازه،ناخوداگاه داخل منزلشونو دیدم ... والا اگر بگم همون خانم محجبه از من آدم عادی خوشتیپ تر و دلربا تر بود دروغ نگفتم. شا نپرسیده
    قضاوت نکنین.
    اما همسرت اگر از شما بالاتر باشه بمراتب قدرت بیشتری در منزل خواهد داشت و این برای یک مرد حالت ضعف و حقارت داره مخصوصا شرایط مالی بالا... اگر اهل تهدید هم باشه بدتر میشه، با هر بحثی میتونه با موقعیتش شما رو بشکنه.
    شما مدرک گرا نباشین، اصلا فکر کنین یه دختر دیپلمه ولی با شعور سر راهتون میاد.
    مدرک داشتن دلیل قطعی بر شعور و دانایی افراد نیست. افتخار شما باید اخلاق، اصالت و بلوغ فکری خانمت در مسایل مختلف باشه. افتخار رو شما باید برای خانوادت رقم بزنی با تلاش و کوششت. بقیه ی چیزها عادی میشن ولی ارزش ها و خوبی ها هیچ وقت متوقف نمیشن.
    شما خیلی روی عدد سن تأکید میکنین مگر خودتون سنتون کمه؟ اونم باید بگه طرفم مو نداره و ظاهرا از سنش بیشتر میزنه!
    این تأکیدتون واقعا معنی خاصی نمیده و ناشی از افکار غلط هست. اون یکسال بزرگتره دلیل بر بالا بودن سنش نیست. در دختر خانم مورد اول شما به دختر هجده ساله فکر کردین .. این خیلی بده یه نوع تفکر مربوط به شصت، هفتاد سال قبل!که همون زمان منسوخ شد.


    ویرایش توسط sahar.66 : شنبه 21 بهمن 96 در ساعت 21:15

  6. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    سینای تنها (جمعه 27 بهمن 96)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 تیر 98 [ 01:12]
    تاریخ عضویت
    1396-3-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,939
    سطح
    26
    Points: 1,939, Level: 26
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    4

    تشکرشده 12 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar.66 نمایش پست ها

    اما همسرت اگر از شما بالاتر باشه بمراتب قدرت بیشتری در منزل خواهد داشت و این برای یک مرد حالت ضعف و حقارت داره مخصوصا شرایط مالی بالا... اگر اهل تهدید هم باشه بدتر میشه، با هر بحثی میتونه با موقعیتش شما رو بشکنه.
    شما مدرک گرا نباشین، اصلا فکر کنین یه دختر دیپلمه ولی با شعور سر راهتون میاد.
    مدرک داشتن دلیل قطعی بر شعور و دانایی افراد نیست. افتخار شما باید اخلاق، اصالت و بلوغ فکری خانمت در مسایل مختلف باشه. افتخار رو شما باید برای خانوادت رقم بزنی با تلاش و کوششت. بقیه ی چیزها عادی میشن ولی ارزش ها و خوبی ها هیچ وقت متوقف نمیشن.
    شما خیلی روی عدد سن تأکید میکنین مگر خودتون سنتون کمه؟ اونم باید بگه طرفم مو نداره و ظاهرا از سنش بیشتر میزنه!
    این تأکیدتون واقعا معنی خاصی نمیده و ناشی از افکار غلط هست. اون یکسال بزرگتره دلیل بر بالا بودن سنش نیست. در دختر خانم مورد اول شما به دختر هجده ساله فکر کردین .. این خیلی بده یه نوع تفکر مربوط به شصت، هفتاد سال قبل!که همون زمان منسوخ شد.


    با سلام. از خانم sahar66 مجددا تشکر می کنم که لطف می کنند وقت می گذارند و جواب تمام دوستان رو می دهند. برای من خیلی جالب بود که شما به عنوان یک خانم چنین دیدگاهی دارید که خانم نباید از آقا بالاتر باشه. اما به قول خود شما همه چیز به درک متقابل طرفین باز می گرده. ممکنه یک خانمی شرایط بهتری داشته باشه اما واقعا اهل زندگی باشه و با طرف مقابل بسازه. در مقابل خانم هایی هم می شناسم که از همسرشون پایین تر هستند اما همیشه اختلاف نظر دارند. خلاصه همش به درک متقابل بر می گردد.
    سن طرف مقابل برای من خیلی مهم نیست. ولا به خدا من به خاطر مسایل جنسی دنبال دختر 18 ساله نیستم. من فقط دنبال یک نفر برای رفع نیازهای عاطفیم هستم چون سی سال تنهایی کشیدم. نه خواهری داشتم و نه فامیلی که جای خالیش رو برام پر کنه. با اون خانم دکتر 31 ساله هم هیچ مشکلی ندارم. اتفاقا چون خانواده محترم و ساده زیستی هستند فکر می کنم به راحتی می تونم بهشون اعتماد کنم و مدیریت منزلم رو بهشون بسپرم و مادر شایسته ای برای فرزندانم می شن. اما راستش دوست دارم قبل از ازدواج مدتی با طرف مقابلم صحبت کنم تا با اخلاق هم بیشتر آشنا بشیم. اما راستش چون پدرشون روحانی هستند بعیده اجازه بدن با هم بیرون منزل قرار بزاریم و صحبت کنیم. نهایت همون جلسه خواستگاری یکی دو ساعتی صحبت کنیم. در این دو ساعت هم که نمیشه به شناخت کامل رسید. به نظر شما چه طوری می تونم شناخت کامل تری از ایشون بدست بیارم؟
    یک مسیله ای هم خیلی فکر من رو درگیر کرده. مسایل مالی هست. من در آمدم همون ماهی 1 میلیون هست. البته خانوادم هم کمکم می کنند. از شما دخترخانم ها می پرسم آیا حاضرید با همچین مردی زندگی کنید؟ از سایر دختر خانم ها خواهش می کنم خواهری کنند و من رو راهنمایی بفرماییند.
    متشکرم

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 تیر 97 [ 10:10]
    تاریخ عضویت
    1396-11-02
    نوشته ها
    627
    امتیاز
    9,101
    سطح
    64
    Points: 9,101, Level: 64
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 249
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocial3 months registered5000 Experience Points
    تشکرها
    199

    تشکرشده 1,077 در 458 پست

    Rep Power
    122
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سینای تنها نمایش پست ها
    با سلام. از خانم sahar66 مجددا تشکر می کنم که لطف می کنند وقت می گذارند و جواب تمام دوستان رو می دهند. برای من خیلی جالب بود که شما به عنوان یک خانم چنین دیدگاهی دارید که خانم نباید از آقا بالاتر باشه. اما به قول خود شما همه چیز به درک متقابل طرفین باز می گرده. ممکنه یک خانمی شرایط بهتری داشته باشه اما واقعا اهل زندگی باشه و با طرف مقابل بسازه. در مقابل خانم هایی هم می شناسم که از همسرشون پایین تر هستند اما همیشه اختلاف نظر دارند. خلاصه همش به درک متقابل بر می گردد.
    سن طرف مقابل برای من خیلی مهم نیست. ولا به خدا من به خاطر مسایل جنسی دنبال دختر 18 ساله نیستم. من فقط دنبال یک نفر برای رفع نیازهای عاطفیم هستم چون سی سال تنهایی کشیدم. نه خواهری داشتم و نه فامیلی که جای خالیش رو برام پر کنه. با اون خانم دکتر 31 ساله هم هیچ مشکلی ندارم. اتفاقا چون خانواده محترم و ساده زیستی هستند فکر می کنم به راحتی می تونم بهشون اعتماد کنم و مدیریت منزلم رو بهشون بسپرم و مادر شایسته ای برای فرزندانم می شن. اما راستش دوست دارم قبل از ازدواج مدتی با طرف مقابلم صحبت کنم تا با اخلاق هم بیشتر آشنا بشیم. اما راستش چون پدرشون روحانی هستند بعیده اجازه بدن با هم بیرون منزل قرار بزاریم و صحبت کنیم. نهایت همون جلسه خواستگاری یگی دو ساعتی صحبت کنیم. در این دو ساعت هم که نمیشه به شناخت کامل رسید. به نظر شما چه طوری می تونم شناخت کامل تری از ایشون بدست بیارم؟
    یک مسیله ای هم خیلی فکر من رو درگیر کرده. مسایل مالی هست. من در آمدم همون ماهی 1 میلیون هست. البته خانوادم هم کمکم می کنند. از شما دخترخانم ها می پرسم آیا حاضرید با همچین مردی زندگی کنید؟ از سایر دختر خانم ها خواهش می کنم خواهری کنند و من رو راهنمایی بفرماییند.
    متشکرم
    سلام خواهش میکنم آقا سینا
    ببینین من واقعیت رو عرض میکنم و برای همین موجب تعجب شما شدم. چون هیچ وقت طرف همجنس خودم نیستم مگر حق با اون باشه.
    بله طرفین باید درک متقابلی از هم داشته باشن واحساسات و نیازهای همو درک کنن .
    شما درست میفرمایین ما در دنیای احتمالات هستیم و استثنی همیشه وجود داره... اما برای جلوگیری از خطرهای احتمالی توصیه میکنیم که آقا یا خانم فلانی شما به این شکل رفتار کن، اینگونه حرف بزن، این شخص برای شما مناسبه یا نه .
    اشتباه نکنین من از نظر مسایل جنسی نگفتم.. اتفاقا منظورم رفع عطش های روحی شما بود.
    بی شک دختری با سن کم دنیای یک مرد سی ساله رو درک نمیکنه و افکارشون با هم تضادهای زیادی داره. اون زمان تفریح و هیجان هاشه.، دنیای بزرگی پیش روش، ورود به دانشگاه و آدمهای هزاررنگ...اما شما تمامی این اتفاقات رو پشت سر گذاشتین، هیجانها، شور و شوق ها و خیلی چیزهای دیکه..
    من تأکید روی اون خانم کردم چون اون هم مثل خودتون زمان هیجاناتش سپری شده و الان به پختگی خوبی رسیده و درک و فهمش حتی از دختر ۲۵ ساله بمراتب بالاتره.
    گذشت زمان و بزرگ تر شدن به تجربیات آدمها اضافه میکنه و اونها رو مثل آهنی که بخواد شکل بگیره ضربه میزنه و شکل میده. از طرفی محیط زندگی سالم خیلی مهمه. اینکه همسرتون قلب سالم و فکر سالمی داشته باشه ... پاک باشه.
    شما نباید به این فکر کنین که قبل ازدواج با یه خانم آشنا بشین . این همون نقطه ای هست که اشتباهات و ضربات عاطفیتون شروع میشه .. چرا که هر بار به امید زندگی خوب و عشق جلو میرین و هر بار اگر کسی به دل شما بشینه و جا بزنه و بره شما با یک دنیا عواطف و احساسات ناتمام باقی میمونین.(نه کسی در جریانه و کسی براش مهمه)
    برای آشنا تر شدن توسط پدر یا مادرتون از والدین ایشون تقاضا کنین چند جلسه بعنوان آشنایی ازدواج اجازه بدن با ایشون صحبت کنین... برای شناخت آدمها حتما نباید چند ماه وقت گذاشت.. اول اون شخصو در چند جلسه میبینین و بعد اگر رفتار، گفتار و افکارش و حتی ظاهرشو پسندیدین اونوقت اجازه میگیرین خواستگاری رسمی تشریف ببرین. بعد خواستگاری سه، چهار ماه باهاش صحبت میکنین و گاهی اجازه میگیرین که ببینینش و اگر همه چیز اوکی بود برای مراحل بعدی ازدواج اقدام میکنین.
    مسئله ی مالی مهم هست اما اگر منزل دارین و نگران اجاره نیستین تا حدی خوب هست اما یک تومن کافی نیست. با توجه به مدرکتون در دانشگاه یا جای دیگر تلاش کنین سر کار برین . پروژه های مختلف هم در آمد زا هستن و هر چه که بتونه درآمد شما رو بالا ببره.
    یک زن ساده زیست میتونه با این مسایل کنار بیاد ولی یه دختر که همیشه پول داشتن و یا حتی عادی بودن نمیتونه.
    یک دختر که سنش کمه نمیتونه با نداری کنار بیاد.
    من خیلی تحلیل کردم و بشما پاسخ دادم. شما توی همون دو، سه بار ملاقات حداقلی و فرضی که میگین میتونین بفهمین دنیای اون خانم چقدر بهتون نزدیکه و آیا میتونه خواسته ها و نیازهاتونو برآورده کنه یا نه که بعدا آیا پیگیرش بشین یا نه.اگر ایشون باب میل بودن ادامه بدین و اگر نه ادامه ندین و عذر بخواین تا فرصتی دیگر


    ویرایش توسط sahar.66 : جمعه 27 بهمن 96 در ساعت 14:00

  9. کاربر روبرو از پست مفید sahar.66 تشکرکرده است .

    Amirhossein96 (جمعه 27 بهمن 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عاشق بازیگر ایرانی فیلم سینمایی شدم
    توسط sajjadfox در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 خرداد 95, 02:05
  2. حس حقارت و بازیچه بودن از یه رابطه آشنایی
    توسط آی تک در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: جمعه 20 فروردین 95, 12:09
  3. آیا جدایی گزینه مناسبی است؟
    توسط sheydaee در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مرداد 92, 20:57
  4. رهایی از گزینش؟؟؟؟
    توسط setareh در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 03 دی 90, 22:48
  5. چه خانمهایی را نباید به عنوان همسر خود برگزینیم؟
    توسط حنان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 شهریور 89, 13:31

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.