به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 234567891011
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 108 , از مجموع 108
  1. #101
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 95 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-10-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به همگی
    راستش وقتی میبینم تو فضای مجازی که هیچ کس همدیگر رو نمیشناسه خود خانوم ها از اینکه مردی از خانمش حمایت میکنه اینقدر جبهه میگیرن تازه میفهمم که همسر عزیزم در دنیای واقعی با چه جون و دلی و با چه مقاومتی با چنگ و دندون از من مقابل خانوادش حمایت کرده و میکنه. از خدا میخوام که همیشه سالم و تندرست و پابرجا باشه و خدا سایشو از سر من و بچه هام کم نکنه.

  2. 2 کاربر از پست مفید زمستان تشکرکرده اند .

    shahrouz (سه شنبه 06 مهر 95), خانم مهندس (شنبه 10 مهر 95)

  3. #102
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شیدا. نمایش پست ها
    سلام

    من این یکی دو روز به موضوع شما فکر می کردم ( منظورم گاهی فکر می کردم چرا این تاپیک اینطوری شد؟) ولی فرصت نمی کردم فکرم را مرتب کنم و بیام براتون بنویسم.

    پستهای اخیر را زیاد نخوندم. نمی خوام برای کسی هم جواب بنویسم. بحث در مورد این که در حالت جنرال یا کلان چی درسته و چی غلطه ... دردی از شما دوا نمی کنه.

    همین که شما اومدید تاپیک زدید ( آقایون کمتر دنبال راه حلهای این چنینی می رن) و حتی در مورد مشاوره پیگیر هستید نشون میده شرایط موجود را نپذیرفتید اما راهش را نمی دونید.
    من همیشه فکر می کنم برای بررسی مشکلات بین آدمها و تاپیکهایی که اینجا مطرح می شه باید به کودکی و خانواده ی اون فرد و شخصیتش دقت کرد.
    ریشه مشکل از کجاست

    مشابهت زندگیها در رشته ی دانشگاهی مشترک نیست. زندگی شما اشتراک چندانی با زندگی سحر نداره. من تاپیکهای سحر را می خوندم و تقریبا بیشتر جاها احساس می کردم رفتارش درست بوده و مشابهتی بین رفتار ایشون و رفتار خانم شما ندیدم.
    سحر، خانمی زیر سی سال و همسرش آقایی حدود چهل سال هست. این اختلاف سن خیلی مهم تر از تشابه رشته همسر شما و سحر هست. رابطه این دو آدم ( و زندگی همسر سحر و علت مخالفت خانواده ی همسرش) خیلی با زندگی شما فرق داشت.

    نیکیا هم همینطور. زندگیش مشابهتی با شما نداره و شخصیت همسرش و خودش با شما متفاوته.

    آقای شهروز، مگه می شه بخش اعظم مواد اولیه شما ( خانواده تون، ژنهاتون، کودکیتون) بد باشن و شما که محصول این ترکیب هستید خوب یا حتی عالی باشید؟

    همه ی ما نواقص و ایرادات و مشکلات تربیتی و ... داریم، ولی در مجموع کنار گذاشتن یک خانواده به شکل کامل نشون می ده همسر شما معتقده خانواده شما اشکالات اساسی دارند که قابل کنار اومدن نیست.
    همسر شما بخاطر ناتوانی در مدیریت ارتباط، صورت مساله یعنی خانواده شما را کاملا حذف کرده.

    نمی دونم مشاوره قبل ازدواج رفتید یا نه. در مورد شخصیتهاتون بررسی کردید یا نه.
    من فکر می کنم بیشتر از اون که به زوج درمانی نیاز باشه به روانشناس نیاز دارید یا حتی روانکاو.
    اول خودتون را بشناسید شخصیتتون را بشناسید ...

    ممکنه فاصله سنی شما با مادر و خواهرتون باعث شده به خانمهای بزرگتر گرایش داشته باشید. خانمی که به نوعی به شما مسلط باشه و هدایتتون کنه به سمت مورد نظر
    ممکنه به خاطر این که همیشه پسر کوچولوی خانواده بودین الان از تامین یک زن اینقدر خوشحالید که حتی مسئولیتهای شخصی اون را به عهده می گیرید.
    یه روانشناس خوب می تونه کمکتون کنه از بین این ممکنها علتهای محتمل تر را پیدا کنید و مسلط تر و مدبرانه تر رفتار کنید.


    به هر حال ایشون اگر هفت هشت سال هست دندانپزشک هستند و به قول خانم فکور با درآمد چند ماهشون می تونستن جهیزیه بخرن
    ( می دونم که دندانپزشکهای جوان و کم سابقه درآمد خاصی ندارن اما دونستن من مهم نیست، خود شما باید باور کنید که چیزی کمتر از خواستگارهای دیگه اش ندارید که نکردید)
    اگر غروری که امینا می گه توی عمق وجودش بود، هیچوقت قبول نمیکرد شما کاری را که باید ایشون می کرده بکنید. سهم ایشون در این زندگی مشترک چی بود؟
    چی گذاشت وسط برای ساختن این زندگی؟ تنها نقشش و هنرش این بود که پای خانواده شما را از زندگیتون ببره؟

    همسر شما خوب می دونه چطور از دیگران استفاده کنه و از بین خواستگارانی که می گید اونی را که قابل سواستفاده تر بود انتخاب کرده.
    اگر طبق روال عادی پیش رفته باشید ایشون هشت ساله دندانپزشکه و شما شش ساله لیسانسید.
    اما یه لیسانس با جنم و باعرضه که روی پای خودش وایساده و ازدواج کرده و همه چیز زندگیش را خودش آماده کرده
    و یه دندانپزشک که احتمالا اجاره مطبش را هم شما می دید ( یکی از نزدیکترین آدمهای زندگی من دندانپزشک متخصص هستن. برای دوستان دندانپزشک سوتفاهم نشه)

    می دونید وقتی به نقل قولهای شما از ایشون فکر می کنم و این که می گید خواستگارهای خوب داشت
    به خودم می گم یعنی آقا شهروز این همه برتری های خودش را نمی بینه؟
    من به جای خواهر و مادر شما از این که اینطور خودتون را در مقابلش نادیده می گیرید ناراحت می شم
    نمی شه که همه ی خانواده ی شما اشتباه کنن و همسرتون نه.
    یه جای این کار یه اشکالی داره ... باور کنید اونا اینقدر هم که خانمتون می گه بد نیستن و خانمتون هم اونقدر که باورش شده، خاص نیست.

    حتی پیشنهادشون برای ادامه تحصیل باز نوعی ... منو ببر روسیه درسم را بخونم تو هم یه کاری بکن دیگه !
    شاید صحبت من درست نباشه، ولی فکر می کنم حقوق در هر کشوری تا حد زیادی فقط توی همون کشور کاربرد داره.

    ایشون فقط یکی را برای پیشبرد زندگیش پیدا کرده، نه همراه و همدم
    هر جا هم خسته بشه خداحافظ

    شخصیتش این مدلیه و البته شخصیت شما هم سرویس دهنده هست. اصلا شخصیت شما برای اون شخصیت ساخته شده، دعوای ما هم بی فایده است.

    اما اگر با روانشناس صحبت کنی، متعادل تر رفتار می کنی ( بعید می دونم به این راحتی بهتر بشید) و روزی که چشمهاتون باز بشه کمتر احساس متضرر شدن می کنید

    براتون لینک یه سری تاپیک را می ذارم ببینید همسر این آقا وقتی به اندازه کافی جلو رفت و احساس کرد دیگه این مرد برای استفاده چیزی نداره
    چه راحت گفت ... همونطور که تو را به دست آوردم از تو بهترش را هم به دست می آرم و رفت ... (نقل به مضمون)

    هدفش از این زندگی جلو رفتن بود نه با هم رفتن.
    به مقصدش که رسید راهش را جدا کرد.

    من خانمی در شرایطی تقریبا مشابه می شناسم که حتی از اون مرد بچه دار شد
    در صورتی که وقت جدایی گفت من هفت ساله دارم برای جدایی آماده می شم ( قبل از بچه داشتن)
    و وقتی همسرش پرسیده بود پس چرا بچه دار شدی ... گفته بود چون می خواستم پدر بچه ام و خانواده پدری بچه ام شما باشید.

    این جور آدمها تا این حد بقیه را وسیله ی زندگی خودشون می دونن.
    حتی تصمیم می گیره که بچه اش فرزند اون مرد باشه ( بخاطر منافعش ) اما قصد زندگی با اون مرد را نداره.

    نمی خوام بگم یه آدمهای خبیث و پلیدی هستن که دائم در حال نقشه کشیدن هستن
    خوبیهایی هم دارن ... اما این بخش اصلی شخصیتشونه. دیگران وسیله ی زندگی تو هستن.

    نوع رفتار و ازدواج و ... همسرتون به من می گه توی این گروه هست.
    اشکالی هم نداره. به هر حال شما با هر کس ازدواج می کردید یه ایراداتی داشت و تکرار می کنم که احتمالا شخصیت شما هم همچین فردی را می طلبه
    اما می تونی با شناخت بهتر از خودت و همسرت، متعادل تر در این مسیر پیش بری.
    همه ی زندگیت را نذار در گرو رسیدن ایشون به اهدافش.

    امیدوارم بتونی رابطه ات را با خانواده ات به مسیر درستی هدایت کنی که خودت هم خوشحال باشی.


    این لینک تاپیکهای اون آقا

    اینم لینکهایی که شاید کمکتون کنه

    http://www.hamdardi.net/thread-38860.html#post384485

    تیپ شناسي شخصیت در فضای آنلاين


    تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟



    این لینک خیلی عمیق تر هست ولی اگه وقت دارید و علاقمندید مجموعه سخنرانیهای جالبی داره برای رسیدن به عمق موضوع

    دکتر بابایی زاد


    منبع

    آیا عشق ورزیدن در مردان با زنان متفاوت است؟




    خانم شیدا پست شما رو چهارپنج مرتبه خواندم ...
    بخش هایی از حرفهای شما درباره من تا حدودی درسته من از اینکه خانمم رو تحت حمایت بگیرم لذت میبرم و فکرمیکنم هر مرد نرمالی این خصوصیت رو داشته باشد البته دوز بالا و پایین داره .
    مشاوره ازدواج رفتیم ولی شخصیت شناسی خیر
    درباره همسرم قبول دارم دوست داره پیشرفت داشته باشه انرژی زیادی داره و دوست نداره بیکار باشه ولی متوجه میزان علاقش هستم بله حقوق هرکشوری در همان کشور فقط کارآیی دارد و من به همین رشته علاقمندم و تردید من برای ادامه تحصیل در خارج به همین علت هست
    برای لینک ها متشکرم .خصوصا لینک دکتر بابایی زاد. با مطالب ایشون تا حدودی آشنایی دارم حتما مطالعه میکنم



    نقل قول نوشته اصلی توسط بهاره جون نمایش پست ها


    یه مثال میزنم.. شما نیاز داشتید که در عروسی خواهرزادتون شرکت کنید. طبق صحبت های خودتون هیچ طرفی تلاش جدی نکرده... خانوادتون میتونستن یه واسطه (یا حتی مادرتون) بزارن که به خانمت زنگ بزنه و زاضیش کنه با شما بیاد عروسی... نه بخاطر خانمت... به خاطر شما...به خاطر خود خود شما! ... همسرتون هم میتونست یکم راحت تر ببخشه یا این وسط یه تلاشایی بکنه که در نهایت هردوتون با هم برین عروسی.... نه به خاطر خواهرتون... به خاطر خودتون!
    شاد باشید.


    از نظر عاطفی بله همه جوره هوای من رو داره چون من تیپا" آدم عاطفی هستم و توجهم زیاده اگر خانمم نامهربان بود یا کم میگذاشت زندگیم برای من سخت میشد.فقط این مورد رفت و آمد نکردن که...!
    دقیقا یکی از مشکلات رو خیلی خوب اشاره کردید خانوادم وقتی مشکلی بوجودمیاد سعی در برطرف کردنش ندارند مثلا من با خانمم دعوا کردم بخاطر مشکلات آنها وهمسرم ... خودشان رو کنارمیکشند.چند روز دیگه روز تولدم هست خانمم دیشب میگفت برای تولدت به مادرو پدرت بگو بیان. مستقیما نگفت خواهرو برادرت نیان ولی میدونم غیرمستقیم یعنی نمیخواد بیان.منم میدونم به مادرم بگم اون حرفش اینه بچه هایم نیستند منم نمیام پدرت دوست داره بیاد.
    قبلا این رفتار رو داشتن! خوب مادر ،من رو ببین چرا آنها رو میبینی؟
    نتیجه اینکه مادر هم نمیاد و ....
    نمیدونم منظورم رو تونستم برسونم خانوادم اگر مشکلی برای من در زمینه زندگی مشترکم پیش میاد خودشان رو کنار میکشند اهمیتی نداره برایشون ولی مثلا درخواست مالی داشته باشم سه سوته است که من هیچوقت چنین درخواستهایی ندارم.
    ویرایش توسط shahrouz : سه شنبه 06 مهر 95 در ساعت 19:35

  4. کاربر روبرو از پست مفید shahrouz تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 09 مهر 95)

  5. #103
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 مهر 95 [ 19:38]
    تاریخ عضویت
    1394-10-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    761
    سطح
    14
    Points: 761, Level: 14
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خوب کسی نگفته قراره خانم ایشون تاآخر عمر با خانوادش قهر باشه!!!!!!
    منزل ما و پدرشوهرم تو یک شهره و بهم نزدیک هست هر دوماه یکبار مهمون سفرشون میشم-شاید تو یک ماه یبار پیش بیاد که برا نیم ساعت با همسرم اونجا باشیم بقیه موارد هر موقع که خودم کار داشته باشم باهاشون خودم میرم برمیگردم ولی در حدسرپایی و فقط حرفم رو بهشون میرسونم و برمیگردم منزل خودمون.ده ساله عروسشونم میدونم اگر بیشتر از این باشه همینیم که هست به کل از بین میره.
    ولی همسرم خودش شاید هر روز به خانوادش سر میزنه در ضمن یه خواهر شوهر خیلی حسودم دارم که کاری بهش ندارم و به همسرم گفتم که روابط شما و خواهرت بمن ربطی نداره هر وقت دلت خواست برو ببینش و گاهی به اونم سر میزنه ولی اجازه ی هیچ دخالتی رو بهش نداده و نمیده.البته قبلنا خیلی بهم گیر میداد که همسرم جمعش کرد و الأن خود همسرم بهم میگه که از اون موقع حتی یه جمله هم نتونسته در مورد تو بهم چیزی بگه.در ضمن بچه هام با بچه های عمه شون در ارتباط هستن.
    مدیریت روابط به این معنی نیست که ما باید حتمأ با همه روابط داشته باشیم با بعضی ها ممکنه خیلی صمیمی باشیم با بعضی ها دوری و دوستی رو انتخاب بکنیم و دسته آخر برخی افراد به هیچ عنوان انعطاف پذیر نیستن و فقط باید تحمل بکنی و بیماری اعصاب بگیری پس ترجیح می دهیم کلأ قطع ارتباط بکنیم و این قطع ارتباط بمعنی ناتوانی نیست چون ارتباط یک رابطه دوطرفه هست و تا یکی نخواد ارتباط سازنده داشته باشه شما خودتم بکشی بی فایدست.

  6. کاربر روبرو از پست مفید زمستان تشکرکرده است .

    shahrouz (سه شنبه 06 مهر 95)

  7. #104
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    با سلام
    آقا شهروز توی نظرات کاربر شیدا یک نکته هست که من هم روش تاکید می کنم و اون هم اینکه شما نباید صرفا پله ترقی همسرتون بشید و این وسط خیلی چیزها رو از دست بدید
    درسته که هر فردی در جهت پیشرفت همسرش اگر کاری از دستش بربیاد باید انجام بده ولی نه به قیمت اینکه خودش خیلی چیزها رو از دست بده و بعد تبدیل به فردی بشه که تنها چیزی که داره پیشرفتهای همسرش هست که اگر همسرش هم یک روز به هر دلیلی نخواد باهاش ادامه بده احساس ندامت یک لحظه رهاش نکنه
    اگر برای رشته شما ایران مناسب هست خوب خانمتون هم میتونن همینجا ادامه تحصیل بدن
    و البته این توقع از طرف ایشون که شما بخواین موقعیت شغلی و تحصیلیتون رو کلا کنار بذارید و صرفا ایشون رو همراهی کنید توقع منطقی نیست که البته با گفتگو قابل حل هست
    از خودم براتون مثال میزنم بعد از گرفتن مدرک ارشدم میتونستم با بورسیه برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به خارج از کشور (منظورم کشورهای تاپ در رشته خودم هست نه کشور درجه 2) برم بعد از صحبت با همسرم به نتیجه رسیدیم که به صلاح زندگیمون نیست چون همسرم موقعیت خوب شغلیش رو باید به طور کامل از دست میداد و بعد ادامه تحصیل اگر برمیگشتیم ایشون باید تازه دنبال کار می گشت و البته اون موقع بحث خانوادش هم مطرح بود چون پدر ایشون فوت شده بودن و برادرهاشون هنوز ازدواج نکرده بودن و ایشون معتقد بود باید حواسش به زندگی اونا هم باشه
    برای رفتن به اون کشورها بحث هزینه نبود اصلا قرار نبود ما خرجی بکنیم به صورت بورسیه می رفتیم
    بعدش هم استادم کلی عصبانی شد که چرا قدر این موقعیت رو ندونستی

    ادامه تحصیل رو توی همین ایران دادم و توی همون دوران بچه دار شدم و به همین دلیل فرصت مطالعاتی هم نتونستم برم
    به هرحال وقتی آدم ازدواج می کنه نمیتونه فقط خودشو ببینه باید قبول کنه که یک سری موارد با مجرد بودن فرق داره نمیشه با همون سرعت پیشرفت کرد مگر اینکه مسیرش با همسرش دقیقا یک مسیر باشه که چنین چیزی هم احتمالش کم هست

    *شیدا جان یادت هست توی تاپیک یکی از کاربرها وقتی شوهرش می گفت چرا فلان خونه رو پدرت ازمون گرفت (در حالیکه واقعا پدر ایشون وظیفه خونه دادن به دخترش رو نداره) شما بهش می گفتی برای حفظ آرامش زندگیت با احساس همسرت همراهی کن و بهش بگو راست میگی پدرم نباید اون خونه رو از ما می گرفت و ... این تاپیک هم همون مدلیه منتها جای زن و مرد ماجرا عوض شده شما قدرت تجزیه تحلیل فوق العاده ای داری منتها دیدگاه هات مرد سالارانه هست یعنی خیلی مهم هست که کاربری که خانواده همسرش رفتار اهانت آمیز داشته مرد بوده باشه یا زن. توصیه هات فرق می کنه زن باید با شوهرش همراهی کنه ولی مرد اصلا نباید بپذیره (البته این نظر شخصی من هست که ممکن هم هست به دلیل شناخت محدودم از شما کامل هم درست نباشه)

    آقا شهروز پیشنهاد خانمتون رو در مورد تولد به فال نیک بگیرید حضوری از مادرتون دعوت کنید اگر توقع داشتن خواهرتونو دعوت کنید بگید یه مهمونی کوچک خودمونی هستش ان شا الله در فرصتی دیگر اونا رو دعوت می کنیم. خیلی من و خانمم دوست داریم که شما و پدر هم توی این مهمونی باشید
    و البته متقابلا خواهر برادر خانمتونو هم دعوت نکنید ایشون هم اگر قراره از خانوادشون دعوت کنن در حد همون پدر مادر باشه (خانمتون هم باید درک کنه که اگر خواهر برادر شما نمیان اومدن خواهر برادر ایشون ایجاد سو تفاهم و ناراحتی میکنه و این کار نباید انجام بشه) یا اینکه اصلا یه مهمونی دیگه برای اونا بگیرید اگر قرار هست تعداد بیشتری از اونا بیان که جلوی چشم مادرتون نباشه

    اگر هم فکر می کنید این دعوت زمینه کینه و دشمنی میشه خودتون دو نفری تولد بگیرید امسالو

    موفق باشید
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : چهارشنبه 07 مهر 95 در ساعت 10:51

  8. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 07 مهر 95), shahrouz (چهارشنبه 07 مهر 95), شیدا. (جمعه 09 مهر 95)

  9. #105
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام

    شهروز جان یه نصیحت خواهرانه برات دارم، امیدوارم بهش فکر کنی.

    سعی کن کمتر حرف بزنی. تا گفتن چیزی ضرورت پیدا نکرده، صحبتی ازش نکن. البته چون در حیطه ی این تاپیک صحبت می کنیم، می دونی که منظورم چه نوع حرف هاییه.

    مثلا همین جریان تولد. یه اتفاق خوشاینده که فقط می تونی اولا شکرگزار باشی که کسی اونقدر دوستت داره که برای تولدت از چندروز قبل برنامه ریزی می کنه. و دوما خوشحال و امیدوار از اینکه همسرت نسبت به پدر و مادرت نرم تر شده.

    اما وقتی به ما می گیش چه اتفاقی میفته؟

    مثلا فکور معتقده این خوبه اما حالا که خواهر و برادر شما نیستند، خواهر و برادر خانمتون هم نباشن که دلخوری پیش نیاد. یا اینکه مراسم رو جدا بگیرید.

    شما مثلا می گی اینجوری دل خانمم می شکنه. رفتار خواهر و برادر من با رفتار خواهر و برادر همسرم یکسان نبوده که یکسان باهاشون برخورد کنم.

    یکی دیگه میگه آره بهتره در مورد هرکسی مستقلا تصمیم بگیری، و محبت همسرت رو هم بدون قید و شرط بپذیری و از عشقت لذت ببری.

    شما می گی آره اما دوست دارم مادرم باشه ولی اونم بدون خواهرم نمیاد.

    مثلا من میام می گم شهروز اینقدر در مقابل رخدادهای زندگی مقاومت نکن. شما پدر و مادرت رو دعوت کن، اما به هر تصمیمی که در این مورد گرفتن احترام بذار. و به چیزی اصرار نکن. این آدما خودشون فکر دارن، بذار هرکس در جایگاه خودش تصمیم بگیره. صبر داشته باش تا خودشون رابطشون رو بسازن. اگر هم خواهرت یا برادرت یا مادرت روزها برای تولد شما برنامه ریزی کرد اما همسرت رو در اون مراسم دعوت نکرد، شما برو و عشقش رو بپذیر. بذار اون شوق و امید رشد کنه، شاید سالهای بعد همسرت رو هم دعوت کرد.

    بعد از اون ور یکی به خون خواهی مادرت قیام می کنه. یکی دیگه می گه خجالت بکش برادرت شهید شد که این افریته تو محرم برای شما تولد بگیره؟ (شوخی)

    خلاصه این داستان تا قیام قیامت می تونه ادامه پیدا کنه. و شما به جای اینکه خوشحال باشی، ذهنت پر می شه از فکر و فکر و حرف و حرف و حرف. جریان روسیه هم همینه. و خیلی چیزهای دیگه که مادرت می گه یا خواهرت یا همسرت.

    این یک.

    دوم همون که امیر مسعود گفت. اینقدر به جزئیات زندگی اهمیت نده. چیزی که من در این تاپیک می بینم اینه که ذهنت تناقض یابه. از صدها چیزی که سرجای خودشون خیلی خوب ایستادن می گذری، و مشغول و گرفتار اونی می شی که کجه. این البته مشکل خیلی از ماست. منفی بافی و کمال گرایی.

    سوم اینکه نوشته بودی اینکه خانمم کمتر با دیگران بر می خوره رو دوست دارم. حالا من کاری ندارم که دوست داری یا دوست نداری، مهم اینه که شما این آدم رو با این ویژگی دیدی و "انتخاب کردی" که زندگیت رو با زندگی این آدم پیوند بزنی. پس از این دختر انتظار نداشته باش با همه خیلی گرم و عاشقانه بشه، یه ارتباط محترمانه و یکم رسمی، بهترین رویکردیه که نسبت به بعضی از تیپ های شخصیتی می تونه داشته باشه.

    چهارم اینکه سعی می کنی همه رو از خودت راضی نگهداری. این شدنی نیست. اینکه خدا رو از خودت راضی نگهداری کافیه.

    رضایت حقیقی مادرت هم در خوشبختی شماست. ببین کار درست چیه، همون رو انجام بده. و ایمان داشته باش که نفع همه در همونه.

    ما در مقابل انجام کار درست مسئول هستیم. کار درست، مثل احترام گذاشتن و حفظ حقوق انسان ها، مثل انجام وظایف همسری، مثل احترام به والدین.

    مسئول هستیم، یعنی از ما سوال می شه. سوال می شه که به حقوق دیگران احترام گذاشتی؟ اما سوال نمی شه که مطابق میلشون رفتار کردی؟ سوال می شه که کاری که درست بود رو انجام دادی؟ وظایفت رو انجام دادی؟

    پنجم در مورد اختلاق سنی معکوستون بود. و یه عالم مثالی که من شاهد بودم این دخترها چون خیلی بیشتر خودشون رو ملزم به مراقبت از خودشون می کنن، با گذر زمان جوون تر هم می شن. خصوصا اونهاییکه زیبا هم هستند (بخاطر ویژگی های فیزیکی خاصشون). و مطالعاتی که در مورد میل جنسی داشتم. و اثر رابطه جنسی خوب دوره جوانی، در دوران میانسالی و کهنسالی در زن و مرد. اما خستم دیگه نمی تونم توضیح بدم.

    ششم اینکه دختری مثل همسر شما (با ویژگی هایی که داره) به همون اندازه ای که در شما حس های مثبت ایجاد می کنه، می تونه در دیگران حس های منفی ایجاد کنه و نسبت بهش خصومت کنن. پس این دختر بیشتر از یه دختر عادی به حمایت و مراقب شما نیاز داره.

    هفتم اینکه اصلی ترین ویژگی همسر شما اینه که هنر زن بودن رو داره. زن در جامعه ما موجود نادریه. پس خوش به حال شماست که اون رو دارید، اون هم خوش به حالشه که شما رو داره. بحث استفاده و سوء استفاده و حسن استفاده نیست. بحث انطباق های فطریه.

    من فکر نمی کنم شما خوش شانس بودید که همسرتون رو دارید. فکر هم نمی کنم همسرتون شانس آورده که شما رو داره. من معتقدم هر دونفر شما شایستگی داشتن این علاقه و این زندگی رو دارید.

    شاد و شکرگزار باشید. تولدتون هم مبارک.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...


    ویرایش توسط میشل : چهارشنبه 07 مهر 95 در ساعت 16:32

  10. 2 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    nardil (چهارشنبه 07 مهر 95), shahrouz (چهارشنبه 07 مهر 95)

  11. #106
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سپاس خانم میشل .من خانمم رو قلبا" دوست دارم و یه تار موهاش رو با دنیا عوض نمیکنم. مهمتر اینکه کاملا میشناسمش برای تغییرات هم عجله ندارم خدا به دل آدم نگاه میکنه وقتی من به دوست داشتنش اعتماد میکنم اعتماد متقابل هم می بینم. به مرور خدا خودش همه اتفاقات خوب رو کنار هم توی زندگی ما میچینه.به قول معروف دنبال هرچیزی رو یگیری همان رو برایت میاره دنبال اعتماد باشی اعتماد میاره دنبال پول باشی پول دنبال دوست داشتن باشی عشق دنبال خیانت باشی خیانت و هر مورد دیگه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید shahrouz تشکرکرده است .

    میشل (چهارشنبه 07 مهر 95)

  13. #107
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اردیبهشت 96 [ 11:33]
    تاریخ عضویت
    1393-4-29
    نوشته ها
    89
    امتیاز
    2,403
    سطح
    29
    Points: 2,403, Level: 29
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 58 در 38 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلطه گر به دنبال مظلوم و قرباني مي گرده تا بازيشو اجرا کنه. مثلث کارپمن ،ناجي، ستمگر، قرباني.
    محبت مي تواند از سر ترس هم باشد.در اين تاپيک کّل اش وسواس و اضطراب موج مي زنه
    دکتر مجد گفت اگه پزشک هستيد زن پزشک بگيريد وگرنه مشکل پيدا ميشه حالا شکا سن بالاتر رو هم اضافه کن.
    حميدجمعه پور هم گفت اگه خونه ي مامان جونم نمي آيي منم خونه ي مامان جون تو نمي آيم.

  14. #108
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-12-11
    نوشته ها
    396
    امتیاز
    15,136
    سطح
    79
    Points: 15,136, Level: 79
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,467

    تشکرشده 2,190 در 377 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام و احترام،

    جناب شهروز، تعداد پست‌های تاپیکتان از حد مجاز گذشته است و علاوه بر آن، روند مثبتی در آن دیده نمی‌شود. لذا ناچار هستیم که آن را ببندیم.
    در مورد مشکلتان، علاوه بر رفتارهای نسنجیده اطرافیان (منجمله خانواده و همسر شما) که اشاره نمودید، به نظر می‌رسد که رفتار انفعالی و عدم اقتدار شما (در ارتباط با همسر و اطرافیان) نیز در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته است.
    با توجه به مسائلی که مطرح نمودید، توصیه می‌کنم که برای برون‌رفت از این شرایط حتما از مشاوره حضوری بهره بگیرید. در جلسه اول به تنهایی مراجعه نمایید. بسته به صلاحدید مشاور، شاید لازم باشد که همسرتان را نیز در برخی جلسات همراه نمایید.

    ---

    از اعضای تالار انتظار می‌رود که قوانین تالار را رعایت نمایند.
    اکثر پست‌های تاپیک مخصوصا در صفحات آخر، به بحث بین کاربران گذشته و برخی پست‌ها لحن مناسبی نداشتند.

    با تشکر

  15. 4 کاربر از پست مفید مسافر زمان تشکرکرده اند .

    Mr DaNi (پنجشنبه 08 مهر 95), shahrouz (چهارشنبه 07 مهر 95), ستاره زیبا (دوشنبه 12 مهر 95), شیدا. (جمعه 09 مهر 95)


 
صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 234567891011

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.