به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    تحلیل رفتار متقابل در ایران و خاورمیانه - تحلیل رفتار متقابل چه می‌گوید؟
    تحلیل رفتار متقابل یک نظریه‌ی روان‌شناسی است که توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارائه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روان‌شناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینه‌های مشاوره، روان‌کاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعه‌شناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریه‌هی جدیدی اریه نموده و گسترش پیدا کرده است. ابهام و پیچیدگی در مفاهیم، تخصصی بودن و زمان طولانی درمان در دیگر روش‌هی روان درمانی باعث شد تا تحلیل رفتار متقابل با مفاهیم اساسی و واژه‌هی ساده سریعاً جیگزین روش‌هی روان درمانی قدیمی گردید. به همین جهت تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسان‌ها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه می‌نمودند کاربرد عملی پیدا کرد و ابزاری برای تغییر و حل مشکلات قرارگرفت. تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی می‌باشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شده است و نظریات آن به صورتی مطرح شده‌اند که به راحتی مي‌توان آنها را مشاهده و تجربه نمود.

    در تحلیل رفتار متقابل نقش محیط و ارتباط اجتماعی از اهمیت فراوانی برخوردار است با این حال نهایتاً افراد خود مسؤول زندگی و رفتار خود هستند و فرد باید این مسؤولیت را پذیرا باشد و به نقش خود در زندگی بیشتر از هر عامل دیگری توجه نماید.

    تحلیل رفتار متقابل به روابط و مشکلات درونی شخص و رابطه انسان‌ها با یکدیگر توجه خاصی دارد و اعتقاد بر این است که اگر افراد با یكدیگر روابط سالم، صمیمانه و صادقانه داشته باشند و آن را جایگزین روابط مخرب، منفی و تحقیر‌آمیز نمایند قادر خواهند بود که از فشار‌های روانی خود و دیگران بکاهند و از زندگی لذت بیشتری ببرند.

    تحلیل رفتار متقابل در عین سادگی این توانایی را دارد تا افکار و احساسات پیچیده، سردرگم و پریشان شخص را سامان بخشد تا فرد با تفکیک و سازماندهی افکار و احساسات، شناخت بهتری از خود به دست آورد و در نتیجه با آگاهی بیشتر به نقاط ضعف و قدرت خود، رفتارهای سالم و سازنده‌ای را اختیار نمایند، انسان را توانمند مي‌سازد که در بحران‌های روحی- روانی خود قادر به تجزیه و تحلیل مشکل و حل آن باشد. همچنین تحلیل رفتار متقابل این امکان را فراهم مي‌آورد که ساختار شخصیت را به صورت نمودارهای شخصیتی ترسیم نمود، به طوري‌که هر فرد آشنا با این روش با دیدن نمودار می‌تواند به ساختار شخصیتی و روابط متقابل فردی که نمودار آن ثبت شده پی ‌ببرد.

    امروزه متخصصین تحلیل رفتار متقابل مي‌توانند ادعا کنند که با استفاده از روش‌های کاربردی و زبان تازه‌ای که برای روان‌شناسی ابداع شده دامنه آن به علوم اجتماعی، آموزشی، مدیریت منابع انسانی، ساختارهای سازمانی، روانکاوی و گروه درمانی کشیده شده است. بدین ترتیب پویایی نظریه‌ی تحلیل رفتار آن را متمایز از دیگر مکاتب قرار داده است.

    اساس نظریه اولیه تحلیل رفتار متقابل، بر پایه حالت‌های شخصیتی ارایه گردیده، اریك برن این حالت‌های شخصیتی را در سه بخش «والد»، «بالغ»و «كودك» معرفی نمود كه شامل نوعی نظام به هم پیوسته فكر كردن، احساس كردن و رفتار كردن است؛ در مرحله دوم و در تكامل نظریه، تحلیل رفتار متقابل یعنی رابطه بین افراد مورد توجه و بررسی قرار گرفت و براساس واكنش‌های همزمان روانی و اجتماعی و تبادل رابطه‌های متقابل طبقه بندی و ارائه گردید.

    در مرحله سوم با مشاهده رابطه‌های پنهان و دو سطحی در ارتباط‌‌های متقابل، بازي‌های روانی كه بین افراد در جریان است كشف گردید و پیش بینی نتیجه نهایی این گونه بازي‌های روانی مشخص و تعریف شد.

    چهارمین مرحله رشد و تكمیل نظریه تحلیل رفتار متقابل، تحلیل زندگی‌نامه یا نمایش‌نامه زندگی است كه به بازي‌های روانی مشابهی كه مردم بارها آن را تكرار مي‌كنند مي‌پردازد. این طرح كلی، شیوه زندگی افراد را تعیین می‌نماید و ساختار نمایش‌نامه زندگی هر کس را مشخص مي‌کند.

    با دستیابی به نظریه تحلیل رفتار متقابل مي‌توان به شناخت مشكلاتی كه در افراد موجب عدم تعادل در ساختار شخصیت و ارتباط با دیگران و تكرار بازي‌های روانی و نمایش‌نامه زندگی مي‌گردد دست یافت و راه كارهای تغییر و درمان آنها را كشف و ارایه نمود.

    درمانگرهای نوگرا در تحلیل رفتار متقابل، با ارایه نظریه‌ها و روش‌های جدید و اقتباس از نظریه‌های دیگر، به نوعی مكتب روانی درمانی اقتضایی دست یافتند كه در درمان و تغییر رفتار بسیار مؤثر و كار آمد بوده است.

    اصلي‌ترین كاربرد تحلیل رفتار متقابل در انسان‌ها، ایجاد شناخت رفتاری، احساسی و ذهنی است كه سه جنبه مهم شخصیت است. با كمك تحلیل رفتار و به منظور كسب معرفت از شخصیت بالقوه و كشف جایگاه واقعی خویشتن، تغییر در ساختار شخصیتی كاملاً امكان پذیر مي‌گردد.

    در تحلیل رفتار متقابل هرتغییر رفتاری یا احساسی در مرحله اول با بینش منطقی شروع مي‌گردد كه در واقع شناخت مجموعه نقاط ضعف و قوت رفتار، تفكر و یا احساس فرد است و پس از پذیرش منطقی آن، توسط حالت‌های شخصیتی، درك احساسی جهت تغییر نهایی حاصل مي‌شود. مهم‌ترین عوامل كمك كننده برای قبول و پذیرش تغییر در نظریه تحلیل رفتار متقابل شفاف بودن، عامل بودن؛ و انعقاد قرار داد برای تغییر در خویشتن است كه قرار داد توسط خود درمان جو و یا بین او و درمانگر تعیین مي‌شود.

    نظرات و مفاهيم در TA


    حالات نفساني خود

    درون هر انساني يك مكالمه دايمي وجود دارد، گاهي يك جروبحث ، گاهي جدل. وقتي شخص
    تصميمي ميگيرد ، درواقع اين تصميم ناشي از مكالمات ذهني و دروني فرد و آنچيزي است كه به خود مي گويد.
    TA به اين انواع تجليات خود حالات نفساني من ميگويد TA همچنين شرح ميدهد كه اين گرايشهاي دروني متفاوت از كجا نشات ميگيرند.
    حالات نفساني خود شامل والد، بالغ و كودك است TA براي هر يك از اين حالات نفساني خود صفات مثبتي را در شرايط خاص قائل است. هر يك از اين حالات نفساني احساسات، تفكرات و قضاوتهاي ارزشي خاص خود را دارا ميباشد.

    والد: مجمو عه اي از پيشداوريها، باورها و تعصبات ميباشد . اين بخش از شخصيت با دستورالعملهاي زندگي و بايد و نبايدهاي آن سر و كار دارد و داراي دو بعد ميباشد يكي بعد نوازشگر است كه حالت حمايتي دارد و بعد ديگر انتقادگر است كه بر خلاف بعد قبلي سختگير ويا آزارگر نيز ميتواند باشد. والد ميتواند كنترل كند، تصميم بگيرد، نقش بازي كند و دليل تراشي كند و نيز ممكن است دربعضي موارد نيز حق با او باشد. والد انتقادگر را معمولا در افرادي با عزت نفس پائين وعناد بخود همراه دانسته اند.

    بالغ: خوب پردازش كردن اطلاعات و برخورد مناسب و شايسته از حالات نفساني بالغ سرچشمه ميگيرد. تصميماتي كه منطقي و برمبناي حقايق موجود ميباشند نيز از حالات نفساني بالغ نشات ميگيرند.
    اظهارنظرهاي منطقي و احساسات اخلاقي ، اهداف و واقعگرايي با اين بخش از شخصيت ما سروكار دارند.

    كودك: در تعاريف TA كودك بعنوان منبع خلاقيت ، بازآفريني و منبع اساسي سرزندگي محسوب ميشود. هيجانات، احساسات و تصوراتي كه كودك دارد ممكن است توسط يك والد سختگير و حتي توسط يك والد نوازشگر سركوب شود كه ميتواند در دراز مدت بر شخصيت فرد اثرات نامطلوبي داشته باشد كه خود ممكن است به بيماريهاي روان تني نيز منجر شود. اين بخش از شخصيت چنانچه تحت نظارت بالغ قرار نگيرد ميتواند ديدگاه غير واقعي نسبت به زندگي داشته و براساس تكانه هاي احساسي و هيجاني رفتار كند.


    هدف TA كمك به فرد است تا انتخاب كند كه در شرايط و زمانهاي خاص ميخواهد در كداميك از حالات نفساني باشد بجاي اينكه صرفا اجازه دهد تا اين حالات نفساني دائما احساسات ، افكار وگرايشات و رفتار او را كنترل كنند.


    نوازش ها و مبادلات

    TA معتقد است كه تمام تعاملات بين افراد از نوازشها و مبادلات ساخته شده.

    نوازش: هر نوع ارتباط متقابل بين دو نفر در واقع به معناي آن است كه فرد ديگري متوجه حضور ما شده و يا به ما اين احساس را بدهد كه حضور ما را درك كرده است. نوازش ميتواند كلامي يا غيركلامي، مثبت (در آغوش گرفتن)يا منفي( كتك زدن) ، شرطي يا غير شرطي و داراي شدتهاي متفاوت باشد.
    يك مبادله ارتباط بين دونفر يا يك معامله دو جانبه نوازش بين آن دوميباشد.
    گاهي مبادلات «متقاطع» و گاهي «پنهاني» ميباشند و گاهي باعث سو تفاهمات و يا قطع شدن روابط ميگردند. بطور كلي شش رابطه بين حالات نفساني دو نفر وجود دارد كه عبارتند از رابطه: والد- والد ، والد-كودك، والد – بالغ، بالغ – بالغ، بالغ – كودك و كودك- كودك.


    به عنوان مثال:

    صحبت راجع به آب و هوا ميتواند راهي براي ارتباط والد- والد باشد ، يك گفتگوي منطقي بين دو نفر ميتواند راهي براي ارتباط بالغ- بالغ باشد و همچنين زماني كه دو نفر با هم شوخي و تفريح ميكنند نيز ميتوانند در حالت نفساني كودك- كودك باشند.




    مواضع فرد در زندگي

    مفهوم ديگري كه در TA مطرح است آن است كه مردم نگرشهاي اساسي خاصي را نسبت به خود و ديگران انتخاب ميكنند كه ميتواند مثبت يامنفي باشد . اين نگرشها ميتوانند به اين صورت باشند : من خوب هستم يا من خوب نيستم وديگر آنكه : تو خوب هستي يا تو خوب نيستي.

    ساختارهاي زماني

    TA به شش روش گذراندن وقت وزمان اشاره مي كند:



    1- كناره گيري
    2- تشريفات
    3- وقت گذراني
    4- فعاليت
    5- بازيها
    6- صميميت

    اريك برن در معروفترين كتاب خود «بازيها» به تشريح و آشكار كردن اينكه مردم چطور با انجام عادات وكارهاي رواني ناسالم باعث رنجش و ناراحتي خود و ديگران ميشوند پرداخته
    است كه البته ميتوان آنها را تغيير داد .


    بازي ها و نمايشنامه ها


    بازي ها راه هايي هستند كه فرد در كودكي آموخته و با انجام آنها فرد از ايجاد صميميت اجتناب ميكند( آگاهانه يا ناآگاهانه)، كه البته ميتواند با بازنگري بالغ آنها را تغيير دهد. بازيها بر خلاف مفهوم رايجشان لزوما به معناي لذت بردن و داشتن اوقات خوب نيست بلكه در واقع بايد از آن اجتناب كرد وتا حد امكان سعي در رها شدن از آن داشت.


    نمايشنامه:

    هر يك از ما در دوران كودكي داستان زندگي خود را مينويسيم اين نمايشنامه براي تمام مدت عمر طراحي ميشود و مبتني بر تصميمات دوران كودكي و برنامه نويسي پدر و مادر هستند كه پيوسته تقويت ميگردند. مهمترين تصميم درباره نمايشنامه برنده يا بازنده بودن آن است

  2. 6 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 05 مهر 88)

  3. #2
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    بانك جامع مقالات روانشناسی - شاید شما هم از رفتارهای آدمیان به شگفت آمده باشید. اگر با نظریه تحیلی عاملی”ارک برن” آشنا شوید ، خود و دیگران را بهتر درک کرده و می توانید رفتارتان را بهبود بخشید. ضمنا کمتر نسبت به رفتار دیگران متعجب می شوید. در این نظریه شخصیت هر فردی از بخش تشکیل شده است. ولی در هرفردی یکی از این بخشها غالب هست ، لذا بیشتر کارهای فردی از بخش غالب سرچشمه می گیرد. در ادامه به توضیح مفصل این سه بخش شخصیت می پردازیم.

    ، ارک برن می گوید رفتارها ، افکار ، احساسات و عواطف مختلف انسان از بخش های مختلف شخصیت وی سرچشمه می گیرد.

    وی اجزاء شخصیت انسان را به ۳ بخش تقسیم می کند.

    ۱ – حالت من کودک child ego stage

    ۲ – حالت من والــد parent ego stage

    ۳ – حالت من بالــغ ego stage adult

    ۱ – حالت من کودک child ego stage

    کودک به هنگام به دنیا آمدن ،احساس های درونی و نیازهایی دارد که منجر به رفتارهایی در وی می شود . مثلا با گرسنه بودن، می گرید . و با تامین بودن ، می خندد…. و این حالت در کودکی پایان نمی پذیرد و تا بزرگسالی در افراد مختلف به انحاء مختلفی ادامه می یابد.

    این بخش شخصیت بدون هیچ تدبر ، فکر یا بررسی جوانب ، فقط با احساسات و لذات سرو کار دارد . پیوسته به دنبال لذت جویی و دفع درد و رنج است.

    سه خاصیت کلی << حالت من کودک >> عبارت است از:

    ۱ – هرگز از لذت جویی سیر نمی شود.

    ۲ – آینده را نمی بیند.

    ۳ – خواسته اش را به تاخیر نمی اندازد.

    احساسات منفی ، خلاقیت ، کنجکاوی ، علاقه به دانستن ، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصیات حالت من است. این بخش از شخصیت فرد را وا می دارد که هر چیزی را شخصا خودش تجربه کند . اصلا خویشتن دار نیست و به عواقب احتمالی رفتارش توجهی ندارد.

    تمایلی به رعایت قیود اجتماعی ، عرف ، مذهب ، قانون ، تعقل و… ندارد….

    ۲– حالت من والد

    در سالهای اولیه کودکی ( مخصوصا ۵ سال اول ) ، باید و نباید های زیادی از طرف والدین به کودکان تحمیل شده یا یاد داده می شود.

    این مجموعه عظیم از وقایع خارجی و تحمیلی غیر قابل سئوال در حالت من والد کودک ثبت می گردد. و در آینده بخشی از شخصیت فرد را تشکیل می دهد.

    این بخش شخصیت ، مسئول خشک و متعصب کارهای انضباطی فرد ، قانون مداری ، باید ها و نبایدها در افراد مختلف است. وقتی فردی بدون توجه به احساسات و عواطف ، یا بدون توجه به تعقل و منطق به امری مبادرت می کند و یا صحبت می کند و یا دیگران را مجبور به انجام چنین اموری می نماید از این بخش شخصیت خود استفاده می کند.

    همانطور که بعدا خواهیم گفت . ۳ بخش شخصیت در هر فرد وجود دارد ولی مقدار اثر گذاری آنها از فردی به فرد دیگر فرق می کند. همچنین حاکمیت شخصیت در هر فرد ممکن است به عهده یکی از این اجزاء باشد که هر کدام طبیعتا حکومتهای متفاوتی را بنا خواهند گذاشت. پس شخصیت افراد متفاوت خواهد شد.

    شاید شما کسانی را دیده باشید که برای آنها زندگی کار است و کاراست و کار .

    و یا کسانی را دیده باشید که بسیار سخت گیر و منضبط هستند به مانند یک نیروی نظامی مقید به تریبت و توالی خاصی هستند و هیچ انعطافی را در زندگی نمی پذیرند.

    این افراد باید سر ساعت خاصی بیدار شوند یا به رختخواب بروند و استثنائی بر این امر قائل نیستند.

    اضافه کاری و غرق شدن در کارهای جدی چنان است که تفریح و سرگرمی خانواده ، دوستان و فرزندانشان بی اهمیت جلوه می کنند. جلسات متعدد دارند. قرارهای متعدد دارند. در شیوه تربیتی سخت و خشک و متعصب عمل می کنند.دیدن خنده آنها مانند خورشید گرفتگی هر چند سال یکبار در یک زمان کوتاه اتفاق می افتد و البته آنها هم روی نظم معین خودش که می توانید رصد کنید.

    ( فراموش نکنید شخصیتی نداریم که فقط همین یک جزء را داشته باشد ولی شخصیت های زیادی در فرهنگ و جامعه ما هستند که این بخش بر سایر بخشهای شخصیت غلبه داشته و آنها را زیر حکومت خود دارد.)

    ۳ – حالت من بالغ

    این بخش شخصیت مخ شخصیت است. در واقع مجموعه ای از احساسات ، نگرشها و طرحهای رفتاری خود مختار و مستقل است که فرد را با واقعیتهای موجود تطبیق و هماهنگی می دهد.

    این بخش شخصیت است که :

    - تجزیه و تحلیل می کند.

    - آینده نگری می کند.

    - میان احساسات و تعقل فرد تعادل برقرار می کند.

    - احتمالاتی را که برای حل و فصل موثر دنیای خارج ضروری هست محاسبه می کند.

    - فعالیتهای دو بخش قبلی ( کودک و والد ) را تنظیم می کند و واسطه عینی شدن میان آنهاست

    در واقع شخصیت کامل انسانی ، شخصیتی هست که ۳ بخش فوق ( کودک – والد – بالغ ) توام به صورت متعادل در آن حضور داشته باشد. لیکن رئیس بخش بالغ باشد و با روشنفکری در جای خود به کودک و در جای خود به والد اهمیت دهد. و شخصیت را با تجزیه وتحلیل متعادل نگه دارد.

    سرنخهای شناسایی شخصیت

    ● چه بخشی از شخصیت شما بر شما حاکم است؟

    از دید ارک برن شخصیت ما از تعامل ۳ جزء مختلف ( ۱ – کودک ۲ – والد ۳ – بالغ ) تشکیل شده است . همچنین توضیح داده شد که خصوصیات هر یک از این ۳ بخش چگونه است و اگر هر کدام بر شخصیت یک فرد حاکم شود آن شخص چگونه رفتار می کند ، احساس می کند ، فکر می کند و یا صحبت می کند.

    ● هر یک از سرنخهای زیر نشان دهنده یکی از بخشهای سه گانه شخصیت است:

    ۱ – جزء کودک

    الف ) سرنخهای کلامی :

    - کاشکه

    - دلم می خواد

    - نمی دونم

    - می خوام

    - به من چه

    - شاید وقتی که… ( بزرگتر شدم ، قبول شدم ، مدر ک گرفتم ، …..)

    - نگاه کن چه کار کردم …( گزارشم را ببین ، ماشینم را ببین ، لباسم را ببین ، کارم رو ببیین و…)

    - صفات تفصیلی ( مثل بهتر ، بهترین ، بزرگتر ، بزرگترین ….)

    مثالی در زیر که همه سرنخهای کلامی از جزء کودک شخصیت ناشی می شود:

    ” کاش پارسال این زمین را خریده بودم داشتم .

    دلم می خواد بهترین فرزند را داشته باشم

    نمی دونم چطور باید حرفهایم را به بعضی ها بفهمانم.

    شاید وقتی تجربه دار بشم بتونم .

    در گزارش من ، بهترین ، پرمحتواترین و… مطالب را خواهی یافت.

    ب ) سرنخهای جسمانی

    - غش غش خندیدن

    - وول خوردن

    - شعف

    - چشم پائین انداختن

    - کج خلقی

    - جیغ

    - ناله

    - چشم گرداندن

    - شانه بالا انداختن

    - لج کردن

    - قهر کردن

    - سر به سر گذاشتن

    - رجز خواندن

    ( بررسی کنید چه مقدار از نظر کیفی و کمی این سرنخها کلامی و جسمانی در شما و اطرافیانتان وجود دارد . آیا این سرنخها در شما یا آنها غالب نیست؟)

    ۲ – جزء والد

    الف ) سرنخهای کلامی :

    - دیگه نمی تونم

    - جونم به لب رسیده

    - گوش کن ، همیشه هم یادت باشه

    - قیودی مثل : هرگز ، همیشه ، هیچ وقت

    - آخه چند دفعه بهت بگم

    - می خوام ته و توی این موضوع را در آورم، برای اولین و آخرین بار

    - بیشتر کلمات تنبیه کننده یا تشویق کننده استفاده می کنند مثل : بی شعور ، مسخره ، بد ، نفرت انگیز ، وحشتناک ، تنبل ، مزخرف ، بی خود ، طفلک ، جرات نمی کنه ، خوشگل ، نکن ، عیب نداره ، باز دیگه چه شد ، بازم و کلمه های باید و مجبور است.

    ب ) سر نخهای جسمانی :

    - اخمها و چین های پیشانی

    - سر تکان دادن

    - نگاه ترس آور

    - انگشت روی لبها نهادن

    - دستها روی سینه گذاشتن

    - آه کشیدن

    - لبهای در هم فشرده

    - انگشت سبابه که اشاره می کند.

    کسانی که بخش والد شخصیتشان بر آنها حاکم هست. افراد جدی ، خشک ، کاری و غیر قابل انعطاف هستند. آنها محکم حرف می زنند و کمتر اهل مشورت هستند. گویا همیشه حق همان است که از دهان آنها در می آید و در این مسئله حتی تردید هم نمی کنند ، چه برسد به اینکه بخواهند مشورت دیگران را قبول کنند. بر خلاف دسته اول ( کسانی که جزء کودک شخصیت بر آنها حاکم است) ، این افراد به جای لذت طلبی ، فقط به دنبال واقع نگری ، آینده نگری و سخت کوشی هستند. معمولا خانواده این افراد از دستشان کلافه اند.

    از تفریح و … در زندگی آنها اثر زیادی به چشم نمی خورد. بکن و نکن ها و دستورات متوالی آنها اطرافیانشان را در فشار می گذارد. گوش شنوای زیادی ندارند. فقط به هدف می اندیشند و هیچ انعطافی را با دیگران نشان نمی دهند.

    زندگی تک بعدی آنها ، اگر چه بر خلاف گروه اول است ولی چون تک بعدی هست رضایت خودشان و دیگران را به همراه ندارد و آرامش آنها مخدوش است.

    خود و اطرافیانتان را از نظر این سرنخها مورد دقت قرار دهید

    ۳ – سرنخهای جزء بالغ شخصیت:

    - کلماتی که نشان دهند تجزیه و تحلیل و بررسی هست. مثل :

    - چرا ؟ چه ؟ کجا ؟ کی ؟ چطور ؟ چقدر ؟ از چه طریق ؟

    - استفاده از قیودی مثل : تا حدی ، احتمالا

    - کلماتی که انعطاف فرد را نشان می دهد: به نظر من ، من فکر می کنم.

    - کلماتی که نشان دهنده تامل و صبر است؟ تا فردا بررسی می کنم . صبر کنم بیشتر ارزیابی کنم

    ‌● خلاصه و نتیجه گیری:

    اگر بخواهید در زندگی لذت ببرید و به آرامش برسید باید قسمت بالغ شخصیتتان بر شما حکومت کند. (البته منظور این نیست که دو بخش کودک و والدتان از بین بروند.)

    در واقع این جزء بالغ است که شما را متعادل می سازد . یعنی تا حدی کودک وجودتان را ارضاء و شاد می کند . ولی نه آنقدر که فرامین والد شخصیت را زیر پا بگذارد و موجب شود پیشرفت و موفقیت و آینده نگری فرد به خطر بیفتد.

    قسمت بالغ شخصیت ، مخ متفکر و مرکز کنترل شخصیت هست که با تجزیه و آنالیز موقعیت های گوناگون سعی می کند آنها را با درون فرد سازگار کند.

    - اگر متعصب هستید

    - اگر دائما فقط به فکر لذت بردن هستید و به آینده توجهی ندارید

    - اگر فقط به فکر خودتان هستید

    - اگر انتقاد پذیر نیستید

    - اگر در برابر مشکلات همیشه به شیوه تکراری از یک روش منسوخ استفاده می کنید

    بدانید که قسمت بالغ شخصیتتان بر شما حاکم نیست.

    از طرف دیگر اگر همیشه فقط با سخت کوشی اتان همه را خسته کردید و فقط به دنبال ثروت ، قدرت ، پیشرفت و علم هستید و هیچ وقتی به خود و اطرافیانتان برای لذت بردن ، نمی دهید ، بازهم بدانید که قسمت بالغ شخصیتان کنترل شما را به عهده ندارد.

  4. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 13 مهر 88)

  5. #3
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    بانك جامع مقالات روانشناسی - تعریف " کودک "

    بسیاری از افکار، احساسات و رفتارهای ما در دوران بزرگسالی، دقیقاً تکرار افکار، احساسات و رفتارهای ما در زمان کودکی هستند. برای کشف این حالت نفسانی، لحظه‌ای چشمان خود را ببندید، چند نفس عمیق بکشید، و سعی کنید یکی از عکس‌های دوران کودکی خود را به یاد آورید. به دست و پای کوچک خود نگاه کنید. سعی کنید به این سؤال پاسخ دهید که در زمان کودکی در اندیشه‌های خود چه چیزی می‌گفتید؟ چه دریافتی از سایر افراد و جهان پیرامون خود داشتید؟ زمانی که خسته هستید، در حال لذت بردن از کامل کردن یک پازل هستید، از خوردن یک غذای خوشمزه لذت می‌برید، ... احساسات و رفتارهایی مشابه احساسات و رفتارهای دوران کودکی خود دارید و در حالت نفسانی کودک قرار گرفته‌اید. دو خصوصیت عمده‌ی "کودک" این است که ریشه در گذشته و اتفاقات درونی ما دارد. مانند "والد" در مورد کودک هم تقسیم‌بندی کنشی مورد توجه قرار گرفته است.

    تقسیم‌بندی کنشی



    "کودک" هم مانند "والد" دو نمود متفاوت دارد. گاهی اوقات کودکان از انتظارات و فرامین والدین خود مطلع می‌شوند و با توجه به این اطلاع، واکنش نشان می‌دهند. یا این فرامین را اجرا می‌کنند و یا به شورش در مقابل این دستورات می‌پردازند. برای مثال، اکثر والدین از کودکان خود می‌خواهند که با دیگران رفتار مؤدبی داشته باشند. یا ممکن است والدی از فرزندش انتظار داشته باشد که در حضور او ساکت باشد. یا برای صحبت در کلاس باید از معلم اجازه می‌گرفتیم. در تمام این حالات ما در "کودک" قرار داشته‌ایم و از پیام‌های "والدی" نیز مطلع بودیم. چنین "کودکی"، "کودک سازگار" نامیده می‌شود. اما همانطور که گفتم، واکنش به این پیام‌های "والدی" می‌تواند به صورت اطاعت یا شورش باشد. در گذشته طغیان در برابر پیام‌های "والدی" را به "کودک طغیانگر" نسبت می‌دادند. اما با گذشت زمان، اکثر اهالی TA "کودک طغیانگر" را هم جزئی از "کودک سازگار" تشخیص دادند. زمانی که دور از چشم والدین، یکی از دستورات آن‌ها را زیر پا می‌گذاریم، و برای مثال برای پسر همسایه زبان درازی می‌کنیم، در "کودک طغیانگر" هستیم.

    "کودک سازگار" هم بخش‌های مثبت و منفی دارد. اگر به این دستور والدین خود که "با دیگران مؤدب باش" عمل نکنیم، احتمالاً از جامعه طرد شده و با مشکلات بسیاری روبرو خواهیم شد. به همین دلیل زمانی که برای ورود به اتاق استاد دانشگاه مانند زمان کودکی خود، در می‌زنیم و خیلی مؤدبانه وارد اتاق می‌شویم، در بخش مثبت "کودک سازگار" قرار داریم. اما گاهی اوقات ما به تکرار برخی از رفتارهای دوران کودکی خود، که تناسبی با وضعیت بزرگسالی ما ندارند، می‌پردازیم. من در خانه معمولاً وقتی از کسی ناراحت می‌شدم، اخم می‌کردم و این باعث می‌شد که مورد توجه قرار بگیرم. اما مطمئناً چنین رفتاری برای یک انسان بالغ رفتار مناسبی نیست. هر چند که من تا همین چند سال پیش، هر وقت از کسی ناراحت می‌شدم، اخم می‌کردم. در آن لحظات من در بخش منفی "کودک سازگار" قرار داشتم. مثال دیگری از جنبه‌ی منفی "کودک سازگار" عدم تسلط و آرامش بسیاری از ما هنگام صحبت برای یک جمع است. بسیاری از ما، به شیوه‌های گوناگون، هنگام کودکی به این نتیجه رسیدیم که ابراز وجود کار امنی نیست! به همین دلیل هم اکنون با اینکه می‌دانیم که به عنوان یک انسان بالغ توانایی صحبت در یک جمع را داریم، اما به طور ناخودآگاه دچار استرس و فشار می‌شویم. در این لحظات دقیقاً همان احساساتی را تجربه می‌کنیم که در کودکی در شرایط مشابه تجربه کرده‌ایم. در این زمان‌ها در بخش منفی "کودک سازگار" قرار داریم.

    نمود دوم "کودک" با نام "کودک طبیعی" ("کودک آزاد") شناخته می‌شود. زمان‌هایی که بدون اطلاع از پیام‌های "والد" عمل کرده‌ایم، وقتی که خسته بودیم، خوابیده‌ایم. زمانی که اسباب بازی مورد علاقه‌ی خود را از دست داده‌ایم، گریه کرده‌ایم. زمانی که گرسنه بوده‌ایم، غذا خورده‌ایم. در این زمان‌ها در "کودک طبیعی" قرار داریم. "کودک طبیعی" هم جنبه‌های مثبت و منفی دارد. زمانی که تصمیم می‌گیریم که برای شنا به استخر برویم، و این شنا زیانی برای ما ندارد، در بخش مثبت "کودک طبیعی" هستیم. اما اگر من امروز امتحان داشته باشم و به خاطر خستگی، از خواب بلند نشوم و امتحان را از دست بدهم، در بخش منفی "کودک طبیعی" قرار گرفته‌ام.

    با توجه به اینکه قصد دارم در مورد عشق صحبت کنم، باید همینجا اشاره کنم که عشق و جذابیت جنسی بخشی از احساسات "کودک طبیعی" به حساب می‌آیند. همانطور که گفتم زمانی که در "کودک" قرار داریم، افکار، احساسات و رفتارهای دوران کودکی خود را تکرار می‌کنیم. ممکن است اعتراض کنید که: "با توجه با اینکه بلوغ جنسی در سنین بالاتر اتفاق می‌افتد، چگونه عشق و جذابیت جنسی را به "کودک" نسبت می‌دهید؟" در پاسخ به این اعتراض باید بگویم، درست است که بلوغ جنسی در سنین بالاتر اتفاق می‌افتد، اما شناخت هویت جنسی در سنین کودکی اتفاق می‌افتد، یک کودک 4 ساله به خوبی متوجه هویت جنسی خود و تفاوت آن با جنس مخالف خود هست. و می‌داند که دو انسان با جنس مخالف با هم ازدواج می‌کنند، مثل مامان و بابا. و بر همین اساس نوعی گرایش نسبت به جنس مخالف را در درون خود تجربه می‌کند. مطمئنم که اگر در خاطرات دوران کودکی خود بگردید، چنین حالتی را کشف خواهید کرد. و حتی می‌بینید اینکه در زمان دیدار با محبوبتان ضربان قلبتان افزایش پیدا می‌کند را، دقیقاً در دوران کودکی و زمان دیدار محبوب تجربه کرده‌اید!

    حتی برخی روانشناسان خارج از پارادایم TA (هم قبل و هم بعد از اریک برن) معتقدند عمل جنسی، نوعی بازنواخت احساسات زمان کودکی در آغوش پدر و مادر است.

    http://rezaashtiani.mihanblog.com/post/552#.#.#.

  6. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 20 آبان 88)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    با سلام
    لطفا ذیل هر مقاله و پست جداگانه منبع ذکر شود

  8. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (دوشنبه 25 آبان 88)

  9. #5
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    شما خودتان پیش نویس زندگیتان را نوشته اید

    بانک مقالات فارسی - از دیدگاه مکتب تحلیل تبادلی ، طرح زندگی آدمی از بدو تولد در حال نگاشته شدن است. این طرح زندگی که توسط خود کودک نگاشته می شود در چهار سالگی به مرحله تصمیم گیری توسط کودک درباره خود ، دیگران و دنیا می رسد و تا هفت سالگی جزییات این طرح زندگی تکمیل می گردد. ما در این مجال قصد داریم درباره ریشه و ماهیت طرح زندگی که در مکتب تحلیل رفتار متقابل به پیش نویس زندگی معروف است بپردازیم. پیش نویس زندگی برای اولین بار توسط اریک برن و کلاد اشتاینر در اواسط دهه ۱۹۶۰ بنیان نهاده شد و بعدها توسط نویسندگان دیگر تحلیل رفتار متقابل ، تحلیل و بررسی شد و بسط یافت.



    ● محتوای پیش نویس زندگی

    کودک در سال های اولیه زندگی خود ، بر اساس شناختی که از جهان به دست می آورد داستانی برای زندگی خود در نظر می گیرد. این داستان مانند همه داستان ها و افسانه های دیگر ، یک نقطه شروع ، میانی و پایانی دارد. در این داستان کودکانه ، افراد خوب ، شریر و دیو صفت ، سیاهی لشکر و فرعی وجود دارد و هر کدام از این افراد در این داستان نقشی بر عهده دارند. طرح زندگی می تواند کمدی ، تراژدی ، روح افزا یا کسل کننده باشد و می تواند پایان خوب یا بدی داشته باشد.

    اریک برن در کتاب « اصول درمان های گروهی » پیش نویس زندگی را « طرح ناخود آگاه زندگی » می نامد و در کتاب « بعد از سلام چه می گویید » در یک تعریف کامل تر می گوید : « طرح زندگی که در دوران کودکی ریخته شده است ، به وسیله والدین تقویت شده و با حوادث بعدی توجیه شده است و بالاترین نمود آن در انتخاب هایی است که شخص در زندگی به عمل می آورد.»

    ● مقیاس مفهوم پیش نویس با سایر مکاتب روانشناختی

    این مفهوم که زندگی بزرگسالی انسان ، تحت تأثیر دوران کودکی وی قرار دارد از مفاهیم رایج در دنیای روانشناسی است و بسیاری از مکاتب روانشناسی ، اصول خود را بر این مفهوم پایه نهاده اند. طرح پیش نویس زندگی هم یکی از مفاهیمی است که مستقیما به این تأثیر دوران کودکی اشاره می کند. اما در مقایسه با سایر مکاتب ، خصوصا مکتب روان تحلیلی چند خصوصیت شاخص و منحصر به فرد دارد که در ذیل به آنها خواهیم پرداخت :

    ۱) تصمیمات پیش نویسی توسط خود کودک گرفته می شود

    آنچه اریک برن بر آن تاکید می کرد اهمیت نقش فاعلی کودک در طرح پیش نویس زندگی خود وی می باشد و اینکه عوامل بیرونی مانند والدین در درجه دوم تاثیر گذاری قرار دارند.
    به عبارتی کودک خودش تصمیم می گیرد ، البته با یکسری داده های احساسی از دنیای بیرون که در اکثر اوقات منطبق بر واقعیت نمی باشد.

    ۲) پیش نویس زندگی به سرانجامی هدایت می شود

    هر پیش نویسی به یک پایان و سرانجام ختم می شود . همانطور که اشاره کردیم کودک برای داستان خود یک پایان هم در نظر می گیرد و تمام بخش های ابتدایی و میانی را طوری طرح ریزی می کند که به سرانجامی معین ختم شود. در دنیای بزرگسالی این مفهوم اینگونه نمود پیدا می کند که ما با انجام یکسری اعمال و دوری از یکسری افعال دیگر ، زمینه را برای رسیدن به سرانجامی از قبل تعیین شده فراهم می کنیم. به عنوان مثال زنی که در پیش نویس زندگی خود، سرانجامی با عنوان « همه مرا ترک می کنند . » در ذهن دارد بالاخره کارهایی می کند که همسرش پس از یک دوره معین وی را ترک می کند. پس ما رفتارهایی از خود نشان می دهیم که ما را به سرانجامی از پیش تعیین شده نزدیک می کند.

    ● چرا پیش نویس زندگی را می نویسیم

    دنیایی که کودک در آن زندگی می کند با دنیای بزرگسالی بسیار متفاوت است . آنچه کودک می بیند و درک می کند بسیار متفاوت با ماست . هر صدای بلندی یک انفجار مهیب ، هر فرد غریبه ای یک هیولای بزرگ و خطرناک و هر تنها ماندنی یک طرد و تنها ماندن تا پایان عمر به نظر می آید.
    دنیای کودک پر است از فجایع و خطرات قریب الوقوعی که باید فکری برای آنها بکند. پس کودک با توجه به این واقعیت سنجی ناقص خود ، یک سری عقاید و افکار درباره دنیای اطراف و خودش می سازد و دنیا را بوسیله این افکار ، تحلیل و بررسی می کند و در ادامه با توجه به این تحلیل ها ، تصمیماتی درباره دنیای اطراف خود می گیرد. به عنوان مثال فرض کنید کودکی در بیمارستان بستری می شود و تحت عمل جراحی قرار می گیرد . این عمل جراحی که برای زنده ماندن کودک بسیار حیاتی است ، از نظر کودک یک فاجعه و ظلم بسیار بزرگ است که در آن مادر ، وی را تنها گذاشته و رفته است. خشمی که کودک از مادر خود در دل دارد به این تصمیم پیش نویسی ختم می شود که « مادر قابل اعتماد نیست » و بر اساس یک مکانیزم همیشگی در اینگونه موارد ، به این تصمیم کلی میرسد که « زن ها قابل اعتماد نیستند .»

    این مفهوم در دنیای بزرگسالی سرنوشت روابط عاطفی وی را تعیین می کند.نکته قابل توجه این است که تصمیمات کودکی بر اساس هیجانات و احساسات خام گرفته می شوند و رنگ و بوی عقلانی ندارند و ردپای عقل سلیم و منطق بزرگسالی در آن به چشم نمی خورد و کودک با این اطلاعات غلط درباره نیات و اعمال و پدیده ها ، نسبت به تصمیم گیری و تعمیم آنها اقدام می کند. پس در کل باید گفت تصمیمات پیش نویسی بهترین روش برای کودک است تا برای دنیای پرآشوب و پرمخاطره ای که در آن زندگی می کند تدابیری بیاندیشد.

    ● تحریف واقعیت ها بر اساس پیس نویس زندگی

    همانطور که پیشتر از قول اریک برن عنوان کردیم وی در مورد پیش نویس زندگی می گفت : « با حوادث بعدی توجیه می شود...». این توجیه در حقیقت فرایندی است که برای تایید پیش نویس زندگی انجام می شود. انسان چه در کودکی و چه بزرگسالی در بررسی واقعیت طوری به تحلیل و تفسیر می پردازد که دیدگاه وی درباره جهان یا همان پیش نویس زندگیش مورد تهدید واقع نشود و تایید شود. به عنوان مثال در مورد فردی با دیدگاه « زنها قابل اعتماد نیستند » ، در هر واقعه ای تحلیل و تفسیری انجام می شود که در نهایت این دیدگاه وی را تایید کند. به عبارتی برای تایید دیدگاه عدم اعتماد ، فرد شواهد و مدارکی بی پایه جمع می کند که البته از نظر خودش کاملا درست است.

    ● طبقه بندی انواع پیش نویس ها

    بر اساس محتوا ، سه نوع پیش نویس تعریف شده است :
    ۱) برنده و موفق
    ۲) بازنده
    ۳) غیر برنده یا معمولی

    الف ) برنده و موفق

    از نظرگاه اریک برن ، کسی که پیش نویس برنده و موفق دارد به اهداف مورد نظر خود می رسد. نکته بسیار مهم این است مه فقط وقتی عنوان برنده و موفق قابل استفاده است که فرد با آرامش و شادکامی به اهداف خود برسد. اگر شما یک میلیونر هستید تنها زمانی عنوان برنده به شما اطلاق می شود که شادکام و خوشبخت باشید و خودتان نیز در مورد خود و موفقیت هایتان احساس خوبی داشته باشید.

    ب) بازنده

    به عکس مفهوم برنده ، بازنده شخصی است که به اهداف خود نمی رسد . به عنوان مثال فردی که تصمیم به میلیونر شدن می گیرد و در نهایت از فقر سر در می آورد یک بازنده است . بازنده دیگری هم داریم که میلیونر شده است ولی شادکام و خوشبخت نیست و دچار انواع صدمات جسمی و روحی شده است.
    پس از نظر برن موفق و برنده بودن باید بسیار دقیق تعیین شود . اگر شما در کودکی تصمیمی پیش نویسی با این عنوان بگیرید که « من معمولا شکست می خورم.» ، رسیدن به این تصمیم پیش نویسی ، صدمات جسمی و روحی زیادی برای شما به همراه می آورد.

    ج) غیر برنده و معمولی

    افرادی هم هستند که در زندگی راهی حاشیه ای را انتخاب می کنند و خود را به خطر و دردسر نمی اندازند و بسیار محتاطند و خود را درگیر هیچ مسأله ای نمی کنند و همیشه در حاشیه زندگی می کنند.
    مثل کارمندی که سی سال بدون وقفه در یک بخش جانبی اداره ای کار می کند و بدون هیچ تغییر و پیشرفت چشمگیری بی سر و صدا بازنشسته می شود و به کنج خانه اش برمی گردد و مدام می گوید اگر شانس و فرصت مناسب بود من حتما موفق می شدم.
    توجه به این نکته الزامی است که باید در طبقه بندی های بالا احتیاط لازم را به عمل آورد. باید دقت کنیم که این طبقه بندی ها نسبی است و برای هر فرد متفاوت است و برنده و بازنده بودن را باید اغلب در هدف هایی که فرد انتخاب می کند و در احساسی که فرد درباره محتوای زندگیش دارد جستجو کرد. اغلب پیش نویس هایی که ما انتخاب می کنیم ترکیبی از سه نوع بالاست. به عنوان مثال فردی که تصمیم گرفته در زمینه فکری موفق ، در زمینه بدنی منفعل و در زمینه عاطفی بازنده بزرگی باشد.

    ● در پایان کلام

    پیش نویس زندگی در خارج از حیطه آگاهی ما قرار دارد و ما در بزرگسالی از فرایند تشکیل آن در کودکی بی خبریم و هیچ خاطره ای از آن نداریم. اما این دلیل بر تغییر ناپذیری پیش نویس ها نیست. شما با شناخت طرح های پیش نویسی خود به وسیله خودتان یا با کمک روانشناس تحلیل رفتار متقابل می توانید نسبت به تغییر آنها اقدام کنید. وجود پیش نویس های برنده و موفق در زندگی شما می تواند کیفیت و سرنوشت زندگی شما را به کلی دگرگون نماید.




    منبع:رضا آشتیانی
    www.aftab.ir
    http://www.oxinads.com/articles/article.php?id=1429&title=%D8%B4%D9%85%D8%A7+%D8%A E%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D9%BE%DB%8C%D8%B4 +%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3+%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF %DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D8%B1%D8%A7+%D9%86%D9%88 %D8%B4%D8%AA%D9%87+%D8%A7%DB%8C%D8%AF

  10. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 17 فروردین 90)

  11. #6
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    آشتی با کودک درون

    تک‌تک ما برای اینکه در زندگی واقعا احساس رضایت داشته باشیم ، لازم است تا کودک درون‌مان را کشف کنیم، با او دوباره ارتباط بر قرار کنیم، او را بپذیریم و در آغوش بگیریم.



    در واقع هیچ‌یک از ما، به عنوان فردی بالغ قادر نیست بدون زنده کردن و شفا بخشیدن کودک درونش، در زندگی خوشبخت و کامل باشد.



    اگر با کودک درونمان ارتباط برقرار نکنیم او تنها و منزوی می‌شود و خود را پنهان می‌کند. اگر به احساس‌ها و علاقه‌مندی‌هایش اهمیت ندهیم او سرکوب می‌شود و آسیب می‌بیند.



    متاسفانه بسیاری از افراد وقتی با کودک درون‌شان مواجه می‌شوند در می‌یابند نیاز کودک‌شان به مهر و محبت، اعتماد و امنیت و پشتیبانی و احترام برآورده نشده است. افرادی که از زندگی‌شان ناراضی هستند و یا مشکلاتی مثل اعتیاد، افسردگی و روابط نادرست و مشکل‌ساز دارند، باید توجه کنند که مدت‌هاست پیام‌های کودک درون‌شان را نادیده گرفته‌اند. اما نکته ی مثبت این است که هر لحظه که اراده کنند ، می‌توانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درون‌شان و آشنا شدن با آن راهی جدید به سوی زندگی‌ای تازه و شاد و پر‌انرژی باز کنند.



    منبع اصلی مشکلات بسیاری از افراد می‌تواند مربوط به گذشته‌شان باشد. مشکلاتی که در گذشته برای آنها پیش آمده و حالا بعد از سال‌ها بر تمام مسایل زندگی‌شان سایه اندخته است. مسایلی از گذشته که در زندگی امروز ظاهر می‌شود و لحظه حال را تحت تاثیر قرار می‌دهد.



    در درون هر یک از ما لایه‌های مختلفی وجود دارد و یکی از آنها کودک ماست که باید او را از لابه‌لای لایه‌ها، بیرون بیاوریم و به او زندگی تازه‌ای ببخشیم. با کمک این روش می‌توانیم از گذشته رها شویم و زندگی‌مان را در زمان حال هدایت کنیم.

    مرحله ی شناخت کودک درون و نشان دادن جهان به او و دعوت کردن او به زندگی می‌تواند به طرز معجز‌ه‌آسایی مسیر زندگی و نحوه ی انتخاب‌های‌تان را تغییر دهد و شما را به سمت انتخاب‌های بهتر و مثبت‌تر هدایت کند.



    برای این کودک نام‌های مختلفی به کار گرفته شده: عده‌ای به او کودک غیب‌گو می‌گویند و عده ای آن را کودک «معجزه‌گر» نامیده اند، بعضی روان درمان‌گران نام «خود واقعیت‌گر» را انتخاب کردند و در نهایت چارلز فیلمور نام "کودک درون " را برگزید.



    کودک درون ، ‌بخشی از درون ماست که می‌تواند در اوج سرزندگی و شادابی قرار داشته باشد. کودک درون همان خود عاطفی ماست، او در جایی است که احساسات ما زنده هستند. وقتی احساس لذت، غم، خشم، ترس، یا محبت و شفقت می‌کنیم ، این همان کودک درون ماست که ظاهر شده است.


    وقتی بازی‌گوش می‌شویم و پر جنب‌وجوش، وقتی خلاق و آگاه می‌شویم و اوقاتی که حسی شهودی در ما زنده می‌شود و با خویشتن معنوی‌مان رابطه برقرار می‌کنیم، همان خود اصلی‌مان، کودک درون‌مان، چیزی که می‌دانیم در عمق وجودمان ریشه دارد خود را نشان می‌دهد، به ما خوشامد می‌گوید و ما را تشویق می‌کند تا در لحظه ی حال حضور داشته باشیم.



    بهتر است باور کنیم که همه ما کودکی در درون‌مان داریم و نحوه ی برخورد ما با این کودک، زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. علاوه بر خودمان، والدین و جامعه نیز در شکل‌گیری این کودک تاثیر‌گذار هستند. وقتی این کودک اجازه پیدا نکند تا خود را نشان دهد، شنیده نشود، و حتی حضورش به کلی نادیده گرفته شود و هیچ شناختی از او نداشته باشیم، کم‌کم یک خود غیرواقعی ظاهر می‌شود، تصویری غیرواقعی از ما.



    در این شرایط است که در زندگی در نقش یک قربانی ظاهر می‌شویم و با خودمان احساس غریبی می‌کنیم و بسیاری از مسائل به صورت حل نشده در ذهن‌مان باقی می‌ماند و کم‌کم انباشته شدن این احساسات سرکوب شده ، منجر به خشمی مزمن، ترس، احساس خلا، بی‌انگیزگی و احساس نارضایتی می‌شود.



    یکی از مواردی که باید مراقبش باشیم و در دامش گرفتار نشویم، خود انتقاد‌گر ماست. بخشی که دایم در پی پیدا کردن ایراد و بهانه و سرکوفت زدن به ماست. بخشی که می‌خواهد زندگی ما را کنترل کند، صدایی که دایم از کودک درون‌مان ایراد می‌گیرد، به او طعنه می‌زند و او را به یاد انتقاد می اندازد. این همان صدایی است که تمام اشتباهات و شکست‌هایی که داشته‌ایم را دایم به رخ‌مان می‌کشد و احساس بی‌کفایتی را به ما منتقل می‌کند. اما در عوض بخشی نیز هست که در نقش حامی کودک درون ظاهر می‌شود. وظیفه او این است که به کودک درون عشق بورزد، او را تشویق کند و به او این احساس را منتقل کند که ارزشمند است.




    انکار و نادیده گرفتن کودک درون در افرادی که در خانواده‌های ناکار آمد بزرگ شده‌اند بیشتر نمود دارد. این افراد معمولا دچار بیماری‌های روان‌تنی شده و به افرادی سخت‌گیر، انعطاف‌ناپذیر، سردمزاج و بی‌محبت تبدیل می‌شوند.


    اگر احساس می‌کنید که بعضی یا همه ی این خصوصیات در شما یا آشنایان‌تان هست اصلا ناامید نشوید. برای رهایی از این حالات راهی هست...


    راهی که کمک می‌کند تا کودک درون‌تان را کشف کنید و او را شفا بخشید.

    شما می‌توانید خود را از حلقه باورهای غلط نجات دهید و زندگی جدیدی را تجربه کنید. در طی پروسه ی شفای کودک درون برای شما بسیار آسان می‌شود تا با درون‌تان ارتباط بر قرار کنید. در این پروسه مهم نیست که چه سن و سالی دارید.



    مهم این است که دوباره متولد می‌شوید، و این بار خودتان والد و حامی خودتان هستید. کودک‌تان را حمایت می‌کنید، به خودتان عشق و محبت لازم را هدیه می‌دهید. تمام تشویق‌هایی که از کودکی به شنیدنش احتیاج داشتید و دریافت نکردید را از این بار از زبان خودتان می‌شنوید و اوج می‌گیرید. شما قادر خواهید بود تا یک بار دیگر رشد کنید، دوران رشدی همراه با عشق و حمایت عمیق.



    باورهای شما تغییر می‌کند و در می‌یابید که این گذشته نبوده که زندگی شما را تحت تاثیر قرار می‌داده چون گذشته، گذشته است و هیچ‌قدرتی ندارد بلکه این تصویر ما از گذشته بوده که در ذهن‌مان نگه داشته بودیم و حالا می‌توانیم ذهن‌مان را از آن تصویرها رها کنیم و تصاویر جدیدی به ذهن‌ مان هدیه دهیم.



    در طی دوره ی شفای کودک درون ما قدم به حیطه ی خودآگاه و ناخودآگاه ذهن‌مان می‌گذاریم، باورهای کهنه را زیر و رو می‌کنیم و ارزش‌های جدیدی برای ادامه ی زندگی‌مان انتخاب می‌کنیم.



    به تدریج و با کمک تمرین‌های مختلف و ایجاد آشتی با کودک درون‌تان، این کودک هوشمند و شفا یافته، حرف‌هایی به شما می‌زند که شما تمام عمر می‌خواستید آن را بر زبان بیاورید، اما نمی‌توانستید.

    اما حالا کودک‌تان رها و آزاد است و به خود حق می‌دهد که زنده باشد و زندگی کند. برای این که در درون‌تان یک کودک سرزنده و شاداب و سرشار از انرژی داشته باشید هیچ‌وقت دیر نیست.



    کاری از تیم مترجمان مجله ی موفقیت

    http://rezaashtiani.mihanblog.com/post/578

  12. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (دوشنبه 16 آذر 88)

  13. #7
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    اقدام عملی جهت متعادل کردن اگوگرام حالات نفسانی




    از آنجا که اکثر انسانها با توجه به میزان فشارها ی موجود بخش های مختلف حالات نفسانی سازگار منفی شان فعال است . نیاز است که بر روی حالات نفسانی سازگار مثبت کار کنیم تا به متعادل سازی و بالانس حالات نفسانی خود کمک کنیم و با درک کامل حالات نفسانی در خود و دیگران زندگی بهتری را در راستای تحلیل رفتار متقابل تجربه کنیم .

    از این رو اقداما ت عملی برای رشد حالات نفسانی مثبت و سازنده لازم است که در زیر به این شرح به عنوان نمونه آمده است .

    بالغ ( حالت نفسانی بالغ کاملا به دور از احساس است)
    ----

    - تمیز و تشخیص حالات نفسانی
    - نوشتن برنامه روزانه در تقویم و مشخص کردن ساعات ملاقات - اعلام خواند تاب و مشخص کردن تعداد صفحات در روز .
    - کارهای شخصی را مسئولانه انجا دادن .
    - معرفی موضوع گفتگو در جلسات و سخنرانی ها .
    - تشخیص موارد موثر مورد توافق در گفتگو .
    - خود را جای دیگان گذاشتن و درک کردن موقعیت آنها .
    توجه و گوش دادن ب نظرات دیگران .
    - اذعان بر کارهایی که موثر نبوده .
    -طلب بخشش از افراد و یا اعلام اینکه آنها را بخشیده اید .
    - خدمت صادقانه موثر همراه با برنامه ریزی .
    - با حسن نیت با عقاید و نظرات دیگران روبرو شدن .

    والد مستبد مثبت ( کاملا با احساس سروکار دارد )
    --------------------------------------------

    - ایجاد نظم در مجامع .
    -جلوگیری از هم همه در محیط های خاص .
    - مشخص کردن حد و مرز خود و دیگران .


    والد مهربان ( کاملا با احساس سروکار دارد )
    ------------

    -مراقبت مسئولانه از خود و سلامتی خود . چکاپ سالیانه .
    - تحسین خود و دیگران در مورد نتایج .
    -ابراز علاقه کردن .
    - در صورتی که عمل خیری برای کسی انجام می دهید بدون پاداش و توقع تشکر این کار را انجام دهید .
    -آقایان کمک در امور خانه .
    - کمک به افرادی که نیازمند کمک می باشند . مثل : عبوردادن کودکان و سالمندان از عرض خیابان .
    - آب دادن و غذا دادن به گیاهان .
    - مراقبت و غذا دادن به حیوانات .
    - ابراز احساسات و دلجویی از افراد سالمند و نوازش فیزیکی دادن . مثل مالیدن شانه ها و در آغوش گرفتن آنها .
    - توجهبه نیاز و مراقبت و نگهداری از کودکان

    کودک سازگار مثبت ( کاملا با احساس سروکار دارد )
    -----------------------

    -اجرای آداب و معاشرت . به کار بردن کلمات : ببخشید - متاسفم - خواهش می کنم - در خواست می کنم .
    - خوش رویی با دیگران و تقدیر و تشکر
    - احترام به حقوق دیگران از قبیل رعایت نوبت در صف
    - اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی از قبیل بستن کمربند ایمنی - و استفاده از بوق در مواقع ضروری - راه دادن به اتومبیل های دیگر و عابرین .
    - مراعات دیگران و همسایه در هنگام استفاده از ضبط صوت و تلویزیون .
    - رعایت سکوت در هنگام استفاده از دزدگیر ماشین و قسمت مشاع ساختمان
    -بیرون گذاشتن زباله راس ساعت 9 شب .
    - نریختن زباله درکوچه و خیابان- استفاده از کیسه زباله در ماشین جهت زباله و ته سیگار .
    - اجرای آنچه که حرفش را می زنید و قول می دهید - حاضر شدن سر وقت درقرارها .
    - تحویل دادن محلی که از آن استفاده کرده اید - تمیز و مرتب مثل زمانی که آنرا تحویل گرفته اید .
    - پیش قد شدن در کارها - و مشارکت در حل مسائل .

    کودک طبیعی
    ----------------

    - خرید چیزی که دوست دارید و نه اینکه احتیاج دارید . با درنظر گرفتن - مسئولانه .
    - مطرح کردن یک نکته طنز مرتب در جلسات کسل کننده .
    - گذراندن لحظاتی دلچسب در تنهایی و دور شدن از مسائل اصلی زندگی .
    - ایجاد شور و انرژی در خود و دیگران .
    - رفتن در طبیعت و آرام گرفتن افکار شلوغ .
    - شادی همراه با موزیک .
    - پیگیری و گفت و شنود ،لطیفه های روز ( جوک ) بدونتمسخر دیگران ،برنده و برنده .
    - رفتن به سونا و استخر .
    - ترتیب دادن و یا رفتن به مهمانی های دلچسب .
    - بازی کودکانه با کودکان .
    - در جای مناسب احساسات خود رادر میان گذاشتن .

  14. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 17 فروردین 90)

  15. #8
    عضو پیشرو آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    بازدارنده ها و سوق دهنده ها


    يكي از كارهاي مهم گولدينگ اينست كه در تحليل رفتار متقابل بازدارنده ها و تصميمات اوليه اي را كه كودك مي گيرد و طبق آن پيش نويس زندگي را مي سازد مشخص مي نمايد . وقتي والدين از رفتار بچه ها عصباني مي شوند ، پيامهاي دستوري به آنها مي دهند اين پيامها اشاراتي دارد به پيامهايي كه آنها در كودكي از والدين خود دريافت نموده اند ، و اغلب اين پيامها باز دارنده مي باشند برخي از اين پيامها نا اميدي ، ناكامي، اضطراب را به همراه دارند و بچه ها نيز آنها را مي آموزند . به عبارتي برخي از اين بازدارنده ها هستند كه باعث انواع احساسهاي نامطلوب در كودكي مي گردند

    از نظر آسيب شناختي رواني والدين انواعي از بازدارنده ها را به كودكان خود مي دهند كه شامل : نبايد / نبايد اينطور باشي/ نبايد از من جدا شوي/ نبايد بخواهي/موفق نمي شوي/ فكر نكن/ خودت نباش/ رشد نكن/ قرض نده/ خوب نباش و...گولدينگها، 1979

    .اين پيامها غالباً به صورت غير كلامي در دوره هاي سني ما بين تولد تا هفت سالگي به بچه ها داده مي شوند .كوري، 2000

    طبق نظر ماري گولدينگ بچه ها خودشان در همان سنين آغازين تصميم به قبول يا رد آن پيامها مي گيرند . يعني خود آنها هستند كه تصميمات اوليه را از پيامها به دســت مي آورند برخي بر ضد بازدارنده ها رفتار نموده و مخالفت مي كنند و بعضي از كودكان طبق نظر والدين بزرگ مي شوند.كوري، 2000

    كودكاني كه پيامهاي والدين ( بازدارنده ها ) را مي پذيرند به دقت به اين نكته توجه دارند كه آنها چگونه مورد پذيرش والدين قرار مي گيرند و فقط با اطاعت از آن پيامها در صدد و جلب توجه والدين هستند كه همين امر باعث مي شود قسمت اصلي ساختار شخصيتي آنان طبق آن پيامها ساخته شود .والديني كه از عملكرد بچه هاي خود ناراضي هستند با سوق دهنده هاي اوليه خيلي زودتر مواجه مي شوند . يعني كودك پيامي را بر عليه باز دارنده اي كه پدر يا مادر مي فرستد ، رفتار مي كند كه در نتيجه ي آن مخالفت با پدر و مادر شروع مي شود. البته سوق دهنده ها نيز از من والديني آنها داده مي شود و شامل پيامهايي مانند بايد و نبايد و... را بيان مي كند

    سوق دهنده ها شامل : فكر كن / عالي باش / عجله كن / سخت كار كن / تا حد توان كوشش كن / مؤدب باش مي باشد .نكته مهم در رابطه با سوق دهنده ها اينست كه كودك هنوز به قدر كافي بزرگ و كامل نيست كه براي خشنود كردن ديگران تلاش زيادي انجام دهد . و همينطور براي اجرا كردن ساير سوق دهنده ها فرد بايد بيش از حد توانايي خود تلاش كند كه آنهم باعث بروز مشكلاتي مي گردد

    .بازدارنده ها و سوق دهنده هايي كه كودك از والــــدين دريافت مي كند به مراتــب درد ناك تر از پيامهايي است كه فرد ممكن در جامعه و يا ساير افراد ديگر دريافت كند .اعضاي شركت كننده در جلسات گروه درماني با كمك يكديگر و شركت در گفتگو هاي جلسات بسياري از پيامهاي بازدارنده و ضد بازدارنده ها نظير بــكن / نكــن / بايد / نبايد و ...را كشف نموده و الگويي از طرح طرح اوليه زندگي به دست مي آورند . در واقع طرح هاي اوليه اي را كه فرد بر اساس آن پيش نويس زندگي را طرح مي كند را به دســت مي آورند . پس از به دست آوردن طرح هاي اوليه از پيامها ، آگاهي از باز دارنده هايي كه آنها در زمان كودكي پذيرفته اند ، شناخت خود و تجزيه وتحليل پيامها ، در يك موقعيت بهتر ( در گروه ) آنها را نقد و بررسي نموده و خود تعيين مي كنند كه تا چه حد مايلند آن دستورات را ادامه دهند و يا كاملاً آنها را تغيير دهند.كوري 2000، صفحه


    تصميمات و باز تصميمها


    همانطور كه در آغاز توضيح داده شده بود تحليل ارتباط بر شـــــناخت / منطق و جنبه هاي رفتاري تأكيد دارد ، به خصوص بر اينكه خود ما از توانايي هايي كه براي آگاه شدن داريم مطلع شويم يعني ما خودمان به اين درك برسيم كه مي توانيم با آگاهي و شناخت تصميمات را عوض كنيم و يا باز سازي نمائيم و با تغييري كه در آنها به وجود مي آوريم از زندگي بهتري بهره مند شويم .در اين قسمت تمركز اصلي كار بر تصميماتي مي باشد كه مطابق با بازدارنده ها و سوق دهنهد هاي پدر و مادر يا جانشين آنها است و اينكه اعضاي گروه ياد بگيرند اين تصميمات اوليه را تغيير دهند و تصميماتي جديد و درست را انتخاب كنند

    اجازه دهيد مثالي از يك تصميم ساخته شده كه به وسيله ي پيام هاي باز دارندة والدين به بيل منتقل شده را بيان كنم :بيل ظاهرأ از مادر و پدرش اين پيام ( بازدارنده ) را دريافت نموده است« به هيچ كس اعتماد نكن ».رفتاري كه بيل متعاقب اين تصميم اوليه كه از بازدارنده گرفته شده است بطور تلويحي در تعدادي از ويژگي هاي شخصيتي بيل بارز و آشكار است :« اگرمن از خود نگه داري كنم به كسي نياز ندارم »« هر گاه من از ديگران در خواستي داشته باشم صدمه مي بينم»اين پيامها فقط نشانه ي بسته بودن فرد به تجارب و يا ديگران نيست بلكه با اين تصميمات اعضاي گروه به اين نتيجه رسيده اند كه بيل با پذيرش بازدارنده اي كه از پدر و مادرش دريافت كرده است به هيچ كسي اعتماد ندارد . در نتيجه او هميشه تصميماتي را مي سازد كه در نهايت به دوري از ديگران ختم مي شود

    با پذيرش باز دارنده ي« به هيچ كس اعتماد نكن» بيل در گروه درماني نيز داده ها و پيامهايي رادريافت مي كرد كه دليل بر عدم اعتماد او به اعضا بود .به صورتي كه بر طبق تصميم اولية بيل او ممكن بود از هر كسي در گروه صدمه ببيند و صدمه نديدن از ديگران برايش غير قابل اجتناب بود در نتيجه او به طور نا آگاهانه دستوراتي را كه از والدينش دريافت كرده بود را اجرا مي كرد .در گروههاي TA نه تنها بيل شانس اين را داشت كه از اين تصميمات و دستوراتي را كه پشت آن بود آگاه شود بلكه به بيل كمك شد كه تشخيص دهد اين تصميمات هنوز پا بر جا هستند و او از آنها استفاده مي كند .بازدارنده ي« به هيچ كس اعتماد نكن» در يك دوره ي سني (دورة كودكي) براي حفظ او از خطراتي مفيد و لازم بوده است اما حالا براي او يك مانع در جهت رشد فردي محسوب مي شود . بيل در گروه از اعضا مي پرسد كه تصميمات اوليه اي كه او گرفته است مفيد هستند يا مانعي براي رشد او شده اند .(كوري، 2000).بعد از پرسش و پاسخ و رسيدن بيل به آگاهي ، او تصميمات جديدي را در جهت اطمينان به مردم ساخت به صورتي كه بيل نگاهي دوستانه به مردم دارد و و آنها را به عنوان دوست در نظر مي گيرد به جاي آنكه آنان را دشمنان خود فرض كند .گولدينگ ها اضافه مي كنند كه تمام تصميمات اوليه اي كه كودكان گرفته اند صرفاً به وسيله ي بازدارنده هاي والدين نبوده است بلكه بعضي از آن تصميمات بر اثر خيال بافي هاي كودكانه يا سوء تفسيرهاي كودكي بوده اند . به صورتي كه كه بچه ها خودشان سوء برداشت مي كنند و آنها را تعميم مي دهند

    توجه به اين نكته مهم است كه يك دستور والديني ممكن است به صورتهاي گوناگوني برداشت شده و پرورش داده شود و خود دليلي براي آسيب شناختي باشد . به صورت نمونه ، بازدارنده (دستور) «احمق نباش» ممكن است كودك از آن چنين درك كند كه«من هرگز كاري را دوباره انجام نمي دهم » به اين تعميم يابد كه « من به ديگران اجازه مي دهم كه در مورد من تصميم بگيريم » يا به اين مسئله ختم شود « من احمقم و مي خواهم احمق باقي بمانم »همينطور بازدارنده اي كه پيام « خودت نباش» را مي دهد مي تواند به تصميم گيري هاي زير منجر شود :« من مي خواهم خود را از اينكه واقعاً هستم پنهان كنم » به اين « من گاهي اوقات مي خواهم كس ديگري باشم » به اين برداشت برسد كه » من مي خواهم خودم را بكشم تا اينكه آنها مرا دوست داشته باشند و مرا بپذيرند« گاهي اوقات بازدارندة «خودت نباش» اين پيام را مي دهد كه از جنس خودت نباش كه در نتيجة آن فرد دچار سر در گمي در هويت جنسي خود مي شود و نمي داند كه از نظر جنسي مرد يا زن است. كوري2000،صفحه 344


    http://mehrcc.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=59&It emid=74

  16. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (شنبه 21 خرداد 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.