با درود
چندتا تاپیک درمورد ناامیدی خواندم که ، میخواستم باهاشون یجوری همدردی کنم و یه جوراییم تخلیه کنم خودمو، چون کسی درکم نمیکنه ، یه برخوردایی میشه باهام که انگار معلول ذهنی جسمی خل وضع هستم! یا از فضا اومدم ، یا سرم خورده جایی هذیون میگم!
چندتا پست هم خوندم که در مورد افزایش اعتماد به نفس و لیست توانایی ها و ... بود
یه مدت بود که خودمو فراموش کرده بودم، با خوندن اون پستهایاد مشکلاتی که همیشه باهاشون درگیر بودم و هستم افتادم...
از حل مشکلاتم نا امید شدم ،احساس خستگی میکنم ، ...خیلی راهها رو انجام دادم که لااقل سالم بمونم،نشکنم
یه لیست بلندبالا از مشکلات گوناگون دارم،و اتفاقات بدی که برام افتاده
خیلی تو زندگیم سختی کشیدم
با اینحال فکر نمیکنم آدم بدبختی باشم
یک مورد از مشکلامو میخوام عنوان کنم
دوست ندارم در موتورهای جستجو نشون داده بشم،برای همین محاوره ای مینویسم ...
سرِ هر تاپیک وپستم، یه عده بهم سرکوفت میزنن و توهین میکنن و مسخرم میکنن،یا کلا باورم نمیکنن
لطفا صفحه مو ببندین اگه بازم اینجوری میخوایین پاسخ بدین، و قضاوت اشتباه میکنین
**********خیلی کلی میگم، خداوند مجموعه عظیمی از استعدادها،علایق، توانایی ها،زیبایی،هوش و ... بهم داده
و من تااونجا که تونستم فقط با تلاش خودم (بدون کوچکترین حمایتی ازجانب هیچکسی حتی خانواده )گسترششون دادم، با وجود تمامی سد هایی که جلو راهم بودن
همین امتیازات باعث شده خیلی برام مشکل ایجاد بشه
تابحال نشده فعالیتی رو بخوام انجام بدم، نتونم،یا تنبلی کنم
هرروز یه چیز جدید یادمیگیرم، یه کارجدید میکنم
همین توانایی هام،جای اینکه باعث بشه زندگی بهتری داشته باشم، باعث شده همیشه درحال جنگ باشم
مثلا،حامعه محدودی که محل زندگیمه، خیلی به حالت تحقیر، به دخترایی مث من نگاه میکرده همیشه، بیشتر دیدِ جنسی داره،تا اینکه بستری برای پیشرفت داشته باشه
بارها شده دنبالِ کاربودم برای حرفه های مختلفی که بلدم، حتی با پارتی، کارو دادن به یه پسری که اعتبارمالی داشت
یا بخاطر اینکه صاحب کار دید جنسی داشت بهم،ازمحل کارم دراومدم
بعد از چندسال با وجود افتخاراتی که کسب کردم،بهم ثابت شد که هیچ ارزشی ندارم برای کسی
اگه یه دختر معمولی باشم که هیچی بلد نیست ارزش و احترامم بیشتره
همه برای دخترایی سرودست میشکونن که مغزش پوک باشه ، وقتی یکیومیبینن که از مرداهم بیشتر حالیشه،فقط اذیتش میکنن
یا هم اینکه باید پولدار باشم،پول باشه نیازی به استعداد نیست!
یه سری از مشکلاتم اینا هستن
بخاطر همین ویژگی هایی که دارم،نمیتونستم خاسگارامو قبول کنم،
اونایی که مثل من هستن، میتونن بفهمن چی میگم!
یه مردی رو میخواستم که توانایی هاش ازمن بیشتر هم نباشه در حد من باشه و جلوی پیشرفتمو نگیره
،حساسیتمو نسبت به ظاهر گذاشته بودم کنار، میگفتم چهرش قابل تحمل باشه، قدش ازم کوتاهتر نباشه
خاسگار زیاد داشتم، خیلی هاشون میخواستن باهام پز بدن
متاسفانه، اکثرا بدنبال دوستی بودن، عاشقین سینه چاک!!!! هم سواستفاده جنسی میخواستن بکنن
اونایی هم که قصد ازدواج داشتن،فقط توجهشون به حجاب بود
چند نفرشون هم آدمای خوبی بودن اما حرفی برای گفتن نداشتم، وجه اشتراک نداشتم حالت خفگی بهم دست میداد وقتی به ازدواج فکر میکردم
برای بقیه هم مامانشون تصمیم میگرفت و پسر هیچ نقشی نداشت
یه عده معدودی که کمی تفکرشون مثل من بود،دنبال پول بودن، بعدا یه دخترایی رو گرفتن که اصلا اهل هیچی نبودن، صرفا بخاطر پول بابای دختره بود ازدواج
یه عده هم که کلا ازم فرار میکردن، میگفتن دخترای مثل منو نمیشه تو سرشون زد و محدود کرد
تو فامیلمون پسر عمه عمو هم خاسگار داشتم، اتفاقا درکم میکردن، اما معتقدم حس خویشاوند نزدیک مثل حس خواهروبرادره
ترجیح میدادم ازدواج نکنم کلا، و خیلی اتفاقی اینطور نشد و بقیشم که قبلا گفته بودم
معدود زن موفقی که در جامعه ای مثل محل زندگیم رشد کرده، حامی بوده پشت سرش هیچکسی تنهایی موفق نشده ، که اونم فقط در زمینه آرایش و غذا بوده
من جایی زندگی نمیکنم که یه زن مجردی مث من بتونه بدون سو استفاده موفق بشه و جامعه قبولش کنن
مجبورم ازدواج کنم
مثلا خواستم از چاله تو چاه نیفتم ، برای فرار از محیط خونه ازدواج نکردم
ازدواج هم مانع فعالیت های من نشه،اگه یه روز برسه که هیچ فعالیتی نداشته باشم،اون روزِ مرگمه
به خاطر تفکر و اعتقاداتم و سبک زندگیم خیلی بهم توهین شد، خیلی تهمت خوردم، خیلی مسخره ام کردن
من که نمیتونم تا آخر عمرم خودمو محدود کنم چون کسی قبولم نداره،
دوست دارم برای جامعه ام کاری کنم، نه اینکه بشینم خونه برای خودم فعالیت کنم، اما الان اینطوری شدم
و با این واقعیت که هیچ جایی در اجتماع ندارم کنار اومدم
شرایط پیوستن به استارت آپ هایی که تازه دارن پا میگیرن هم ندارم، و این خیلی بده چون 10 سال پیش ایده شو داشتم، اما نذاشتن که انجام بدم
نمیدونم آیا من نفرین شدم؟!!!
آیا گناهکارم که با بقیه فرق دارم؟!!
آیا من آنرمالم چون زندگیم بخور بخاب برو دانشگاه، زود ازدواج کن، به شوهرسرویس بده،مطیع باش،بمیر نیست؟!!
آیا من آدم نیستم که یه روزی رو بدون مشکل سرکنم؟!!
قبول دارم که هرکی بیشتر میفهمه،بیشتر مشکل داره، اما دیگه نه اینقدر که!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)