به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سلام دیگه دارم دیوونه میشم از بحث و قهر های مکرر ک شوهرم بهم میگه دیگه سکتم دادی

    سلام دوستان واقعا دارم دیوونه میشم و من فقط 18 سالمه همسرمم23 سال شوهرم دوستم داره ولی مرد سالاره میگه باید بگی چشم فقط وقتی عصبی میشه هرچی دلش میخواد بارم میکنه حتی به خانوادمم فحش زشت میده وقتی پیگیر حالش میشم بهم میگه بهم گیز نده بدم میاد مرگمه یکسال عقد بودیم الانم دو ماهه عروسی کردیم من بخاطر شرایط تحصیلیم اومدم شهرستان خودم که امتحانامو بدم برگردم وقتی بهش مبگم میخوام برم بیرون یا خونه کسی میگه نه مشکل دارن وقتی بهش میگم محدودم نکن میگه همینه که هست ابراز علاقه که میکنم جوابی نمیگیرم بعد که بهش میگم میگه بخدا خیلی درگیرم وگرنه نباشی نیستم من ی دختر جوونم دلم عشق و علاقه میخواد ولی..
    ی هفته پیش باهم بحثمون شد تلفنی بهم گفت تو اصلا قبل ازدواجت معلوم نبوده با کی بودی و نبودی چ کار کنم بخدا دوسش دارم دیشبم ی کلام ازش پرسیدم میری تو اتاقت بخوابی یا فعلا نشستی پیش خانواده بعد شروع کرد به پیام دادن ها چیه بع اینم شک داری بعد گفتم شاید لحن من بوده صدبار گفتم ببخش معذرت بعد گفت نه دیگه راه نداره چندبار ببخشم یکسال و نیمه از دسته تو دارم زجر میکشم دیشبم گفت میدونی اخرش تو منو سکته میدی پیام داد قلبم و بین دو کتفم درد میکنه و حالت تهوع دارم کلی التماس و دعا کردم ک خدایا چیزیش نشه خانوادش یقه منو بگیرن امروز اومدم زنگ زدم معذرت خواهی جواب نداد پیام دادم دوستت دارم بعد نوشت به درک جان بابات ولم کن پیام نده دارم از درد میمیرم بدبختم کردی
    حالا بچه ها تو رو خدا بگید چ کار کنم دیگه هیج انگیزه ای ندارم فقط بخاطر مامان بابامه خودمو نمیکشم وگرنه...
    نمیدونم الانم نگرانشم ک چیزیش نشه نمیدونم بخدا اگه قبول کنه فقط بخاطر اسایش اون میگم طلاقم بده به هنه هم میگم مشکل از من بوده😭😭
    تووووروووو خدااااا کمکم کنیو

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    عزت نفس داشته باش.
    یعنی چی به خاطر آسایش اون.
    به هم میگم مشکل از من بوده.
    مدام زنگ میزنی به خاطر کاری که نکردی معذرت خواهی میکنی.
    همین کارا رو کردی ازت زده شد دیگه.
    یکم اعتماد به نفس داشته باش ، چقد خودتو له میکنی ، آخه اینم شد حرف که میخوام برم خودکشی کنم.
    خودکشی برای چی ، برای کی.
    خیال کردی این کارو کنی ، همه میگن آخی دختره فلان و . . . .
    نه دو روز دیگه همه یادشون میره و شوهرت میره یه زن دیگه میگیره.
    انقد واسه مردن عجله نداشته باش ، همه آخرش میمیریم ، هیچکی نمونده.

    اصلا این مشکلی نیست که بخوای طلاق بگیری ، یه سری سوتفاهمات و لجبازی های کودکانه هست که کارو به اینجا رسونده.
    صد در صد تو رفتارهای هر دو شما مشکل بوده ولی بخوام قضاوت یک طرفه کنم ، میگم مشکل از شما هست.
    تو زندگی هیچوقتتتتتت نباید آویزون مرد شد.
    راست برمیگردی بهش میگی محدودم نکن ، خب این حرف خیلی بده.
    اون پیامی هم که دادی ، با چند لحن مختلف میشه خوند ، هم عصبانی ، هم شکاک ، هم مهربون ، خب حق بده که ادم تو خوندنش اشتباه کنه.
    من که با لحن دعوایی خوندم.
    حالا وایسا دوستان پیشکسوت میان بهت مشاوره میدن

  3. کاربر روبرو از پست مفید maral569 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 22 اردیبهشت 95)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام گلم.
    اول از همه آرامش خودتو حفظ کن.
    هردوی شما سن کمی دارین و خیلی راه درازی دارین برا یادگرفتن مهارت ها
    عزیز دلم شما مردتو محدود کردی.مردا متنفرررن از اینکه حس کنن تحت کنترل هستن.
    شاید شما هدفت فقط پرسیدن و احوالپرسی بوده ولی ایشون حس میکنن تو قفس هستن و مدام تحت کنترل شما واین عصبیشون میکنه
    هیچ وقت نباید سه پیچ مردا شد که کجایی داری چیکار میکنی و....این شدیدا کلافه شون میکنه.
    پس همیشه حریم بین خودت و همسرت رو حفظ کن و کاری کن حس کنه کاملا بهش اعتماد داری و سین جیم نمیکنی.
    الانم بزار یه کم هردوتون آروم بشین.هی پشت هم پیام و تماس نگیر.بزار شرایط کمی تعدیل بشه تا بعد.
    دوستان دیگه میان بهتر راهنماییت میکنن

  5. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 22 اردیبهشت 95)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط raha_ashegh نمایش پست ها
    سلام گلم.
    اول از همه آرامش خودتو حفظ کن.
    هردوی شما سن کمی دارین و خیلی راه درازی دارین برا یادگرفتن مهارت ها
    عزیز دلم شما مردتو محدود کردی.مردا متنفرررن از اینکه حس کنن تحت کنترل هستن.
    شاید شما هدفت فقط پرسیدن و احوالپرسی بوده ولی ایشون حس میکنن تو قفس هستن و مدام تحت کنترل شما واین عصبیشون میکنه
    هیچ وقت نباید سه پیچ مردا شد که کجایی داری چیکار میکنی و....این شدیدا کلافه شون میکنه.
    پس همیشه حریم بین خودت و همسرت رو حفظ کن و کاری کن حس کنه کاملا بهش اعتماد داری و سین جیم نمیکنی.
    الانم بزار یه کم هردوتون آروم بشین.هی پشت هم پیام و تماس نگیر.بزار شرایط کمی تعدیل بشه تا بعد.
    دوستان دیگه میان بهتر راهنماییت میکنن
    خیلی ممنوووونم از راهنماییتون
    من نگران حرف همسرم هستم چون ی فررررررد فووووووق العاده مذهبیه میگه بخدا دوس دارم زن دوم بگیرم من دوسش دارم اونم دوسم داره ولی باهم نمیسازیم اون میگه خدا مارو برای هم نساخته بزور دعا کردیم مال هم شدیم

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط maral569 نمایش پست ها
    عزت نفس داشته باش.
    یعنی چی به خاطر آسایش اون.
    به هم میگم مشکل از من بوده.
    مدام زنگ میزنی به خاطر کاری که نکردی معذرت خواهی میکنی.
    همین کارا رو کردی ازت زده شد دیگه.
    یکم اعتماد به نفس داشته باش ، چقد خودتو له میکنی ، آخه اینم شد حرف که میخوام برم خودکشی کنم.
    خودکشی برای چی ، برای کی.
    خیال کردی این کارو کنی ، همه میگن آخی دختره فلان و . . . .
    نه دو روز دیگه همه یادشون میره و شوهرت میره یه زن دیگه میگیره.
    انقد واسه مردن عجله نداشته باش ، همه آخرش میمیریم ، هیچکی نمونده.

    اصلا این مشکلی نیست که بخوای طلاق بگیری ، یه سری سوتفاهمات و لجبازی های کودکانه هست که کارو به اینجا رسونده.
    صد در صد تو رفتارهای هر دو شما مشکل بوده ولی بخوام قضاوت یک طرفه کنم ، میگم مشکل از شما هست.
    تو زندگی هیچوقتتتتتت نباید آویزون مرد شد.
    راست برمیگردی بهش میگی محدودم نکن ، خب این حرف خیلی بده.
    اون پیامی هم که دادی ، با چند لحن مختلف میشه خوند ، هم عصبانی ، هم شکاک ، هم مهربون ، خب حق بده که ادم تو خوندنش اشتباه کنه.
    من که با لحن دعوایی خوندم.
    حالا وایسا دوستان پیشکسوت میان بهت مشاوره میدن
    اره حق با شماست در مقابلش خودمو خیلی پایین اوردم چون نمیخواستم هیچوقت ناراحت بشه.حالا استرس حالشو دارم نکنه سکته کنه نکنه چیزیش بشه ای خداااا

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 شهریور 95 [ 02:00]
    تاریخ عضویت
    1394-2-16
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    2,724
    سطح
    31
    Points: 2,724, Level: 31
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 138 در 51 پست

    Rep Power
    26
    Array
    عزیزم انقد نگران نباش.
    به خودت مسلط باش.
    هیچ اتفاقی نمی افته نه سکته میکنه نه هیچی.
    الان فقط سعی کن آرامش خودتو حفظ کنی میدونم خیلی سخته.
    همسرمنم وقتایی ک دعوا میکردیم میگفت تو اورژانسمو قلبم درد میکنه و....
    هیچ بارم هیجیش نشد.
    ایشون اینجوری گفتن که شما عذاب وجدان بگیرین از کارتون.ی جور ذره چشم.
    زن دوم گرفتن و....هم الکی نیست که دختر خوب
    انقد خودتو زود نباز.
    فقط ارامشتو حفظ کن و تصمیمی نگیر فعلا تا هردوتون ب شرایط نرمال برگردین و بتونین درست تصمیم بگیرین.
    هیچ مشکلی بدون راه حل نیست.
    شما فعلا تمرکز کن رو خودت.
    کاری که من تا زمانی که نکردم حال و روزم همش مثل الان شما بود.
    خیلی مهارت هارو باید یاد بگیری.
    اولین چیزی که از همین چندسطر نوشته هات معلومه تشویش و نگرانی و اشفتگیه.اول همین و حل کن گلم.سعی کن فقط اروم بشی و هیچ تصمیمی نگیر فعلا

  8. کاربر روبرو از پست مفید raha_ashegh تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 22 اردیبهشت 95)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط raha_ashegh نمایش پست ها
    عزیزم انقد نگران نباش.
    به خودت مسلط باش.
    هیچ اتفاقی نمی افته نه سکته میکنه نه هیچی.
    الان فقط سعی کن آرامش خودتو حفظ کنی میدونم خیلی سخته.
    همسرمنم وقتایی ک دعوا میکردیم میگفت تو اورژانسمو قلبم درد میکنه و....
    هیچ بارم هیجیش نشد.
    ایشون اینجوری گفتن که شما عذاب وجدان بگیرین از کارتون.ی جور ذره چشم.
    زن دوم گرفتن و....هم الکی نیست که دختر خوب
    انقد خودتو زود نباز.
    فقط ارامشتو حفظ کن و تصمیمی نگیر فعلا تا هردوتون ب شرایط نرمال برگردین و بتونین درست تصمیم بگیرین.
    هیچ مشکلی بدون راه حل نیست.
    شما فعلا تمرکز کن رو خودت.
    کاری که من تا زمانی که نکردم حال و روزم همش مثل الان شما بود.
    خیلی مهارت هارو باید یاد بگیری.
    اولین چیزی که از همین چندسطر نوشته هات معلومه تشویش و نگرانی و اشفتگیه.اول همین و حل کن گلم.سعی کن فقط اروم بشی و هیچ تصمیمی نگیر فعلا
    خیلی دوست دارم زودتر پخته بشم تنش های بچگونه ازم دور بشن ولی نمیشه هرکاری کردم رو خودم کار کردم کتاب خوندم هر چیزی ولی شوهرم ازم راضی نیس خیلی برام سخته بهم میگه واگذارت کردم ب حضرت زهرا بخدا دوسش دارم
    چ کار کنم بیخیال باشم به شوخی هایی ک من جنبشو ندارم یا چ کار کنم برای اینکه بیخیال سخنچینی های خانوادش بشم چ کار کنم ک کلا فقط زندگی خودمو ببینم و نسبت ب بقیه بیخیال باشم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    دوست عزیز ، مهم اینه که اول خدا ازت راضی باشه ، بعد خودت ، البته همسرت هم باید راضی باشه.
    ولی اینکه میگه واگذارت میکنم به حضرت زهرا رو زیاد اعتنا نکن ، (با احترام کامل به حضرت زهرا ، خدا منو ببخشه که اینجوری گفتم ) منظورم اینه که خدا و حضرت زهرا علیه سلام هم میبینن و اینجوری نیست که واگذار بشی به ایشون و . . . استغفرالله
    از این مسايل نترس.
    دل همسرت پر بود و یه چیزی گفت.
    مشکل اینجاست زیاد با هم کل کل کردین ، تو خواستی حرف خودت ثابت کنی ، همسرت هم میخواست خودشو ثابت کنه.
    اینجوری شد که عصبی شد و یه حرفهایی زد که تو هم تحت فشار عصبی قرار گرفتی.
    همه چیز باید دو طرفه باشه ، اگه تو میخوای رفتارهای خودتو اصلاح کنی ، همسرت هم باید متقابلا بعضی رفتاراشو عوض کنه ، اگه قراره کتابی برای بهبود رابطه بخونی ، ایشون هم باید بخونه.
    نمیشه تنها تنها همه کارا رو شما بکنی و مسئولیت یه رابطه دو طرفه رو تنها به دوش بکشی.
    الان فقط باید هر دونفر آروم بشین ، یکم تماس ها رو کمتر کن.
    یکم آرامش و تمرکزت رو حفظ کن.
    یکم صبور باش ، قرار نیست با خوندن چند تا کتاب همه چیز عوض بشه ، به مرور زمان باید تو موقعیت های مختلف از چیزایی که خوندی استفاده کنی ، فایل سخنرانی کلید مرد هم حتما گوش کن.
    مطالب مربوط به عزت نفس و اعتماد به نفس رو بخون.
    به خودت بیشتر اهمیت بده ، منظورم از لحاظ روحی هست.
    اول خودتو راست و ریس کن و بعد وارد مذاکره شو.
    سنت خیلی کمه ، ناراحت نباش ، همه چی درست میشه ، بعدا به این روزات میخندی.
    به هیچ وجه دیگه لحظه ای به طلاق و خودکشی فکر نکن.
    الان فقط تمرکزت رو خودت باشه.
    هیچوقت هم خودتو به خاطر کس دیگه حتی همسرت ، به طور کامل عوض نکنه ، چون خودم تجربه دارم که داشتم دچار افسردگی میشدم از اینکه خودم نبودم و یکی دیگه شده بودم ، طبق سلیقه یکی دیگه و . . . .

    ولی اینکه برای بهبود رابطه و زندگی مشترک ، بخوای بعضی رفتاراتو اصلاح کنی ، خیلی هم عالیه ، هم موجب آرامش خودت میشه ، هم همسرت.
    بالاخره همه انسانها کم و کاستی دارن.
    هیچکس کامل نیست.
    باید سعی کنیم با کمی و کاستی های همدیگه هم کنار بیان.
    گذشت و فداکاری و. . . تو زندگی مشترک همیناست دیگه.

    پست اولی که برات نوشتم یکم تند بود لحنم ، از عمد این کارو کردم ، میخواستم دیگه به اون دو مورد فکر هم نکنی

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 اردیبهشت 95 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maral569 نمایش پست ها
    دوست عزیز ، مهم اینه که اول خدا ازت راضی باشه ، بعد خودت ، البته همسرت هم باید راضی باشه.
    ولی اینکه میگه واگذارت میکنم به حضرت زهرا رو زیاد اعتنا نکن ، (با احترام کامل به حضرت زهرا ، خدا منو ببخشه که اینجوری گفتم ) منظورم اینه که خدا و حضرت زهرا علیه سلام هم میبینن و اینجوری نیست که واگذار بشی به ایشون و . . . استغفرالله
    از این مسايل نترس.
    دل همسرت پر بود و یه چیزی گفت.
    مشکل اینجاست زیاد با هم کل کل کردین ، تو خواستی حرف خودت ثابت کنی ، همسرت هم میخواست خودشو ثابت کنه.
    اینجوری شد که عصبی شد و یه حرفهایی زد که تو هم تحت فشار عصبی قرار گرفتی.
    همه چیز باید دو طرفه باشه ، اگه تو میخوای رفتارهای خودتو اصلاح کنی ، همسرت هم باید متقابلا بعضی رفتاراشو عوض کنه ، اگه قراره کتابی برای بهبود رابطه بخونی ، ایشون هم باید بخونه.
    نمیشه تنها تنها همه کارا رو شما بکنی و مسئولیت یه رابطه دو طرفه رو تنها به دوش بکشی.
    الان فقط باید هر دونفر آروم بشین ، یکم تماس ها رو کمتر کن.
    یکم آرامش و تمرکزت رو حفظ کن.
    یکم صبور باش ، قرار نیست با خوندن چند تا کتاب همه چیز عوض بشه ، به مرور زمان باید تو موقعیت های مختلف از چیزایی که خوندی استفاده کنی ، فایل سخنرانی کلید مرد هم حتما گوش کن.
    مطالب مربوط به عزت نفس و اعتماد به نفس رو بخون.
    به خودت بیشتر اهمیت بده ، منظورم از لحاظ روحی هست.
    اول خودتو راست و ریس کن و بعد وارد مذاکره شو.
    سنت خیلی کمه ، ناراحت نباش ، همه چی درست میشه ، بعدا به این روزات میخندی.
    به هیچ وجه دیگه لحظه ای به طلاق و خودکشی فکر نکن.
    الان فقط تمرکزت رو خودت باشه.
    هیچوقت هم خودتو به خاطر کس دیگه حتی همسرت ، به طور کامل عوض نکنه ، چون خودم تجربه دارم که داشتم دچار افسردگی میشدم از اینکه خودم نبودم و یکی دیگه شده بودم ، طبق سلیقه یکی دیگه و . . . .

    ولی اینکه برای بهبود رابطه و زندگی مشترک ، بخوای بعضی رفتاراتو اصلاح کنی ، خیلی هم عالیه ، هم موجب آرامش خودت میشه ، هم همسرت.
    بالاخره همه انسانها کم و کاستی دارن.
    هیچکس کامل نیست.
    باید سعی کنیم با کمی و کاستی های همدیگه هم کنار بیان.
    گذشت و فداکاری و. . . تو زندگی مشترک همیناست دیگه.

    پست اولی که برات نوشتم یکم تند بود لحنم ، از عمد این کارو کردم ، میخواستم دیگه به اون دو مورد فکر هم نکنی
    اره حق با شماست دقیقا
    من دیگه طرفش نرفتم وقتی گفت ولم کن پیام نده
    دیروز مادرش بهم زنگ زد گفت سحر علی سر پا بوده یهو قلبش گرفته غش کرده تو باهاش بحث کردی؟منم گفتم اگه خودش میخواست میگف بعد گف فقط خواستم بددنی داره از قلب درد میمیره
    حالا امروز به خودش پیام دادم خوبی بعد نوشت بابا ولم کن چی ازم میخوای کشتیم رفت
    من واقعا نمیدونم باید چ کار کنم گیجم اگه حالشو نپرسم گیرم اگه بپرسمم گیرم
    در اومد بهم مبگه سگ تو این زندگی اخه گناه منه 18 ساله چیه اینه ک به ی فرد به قول خودش سرباز امام زمان اعتماد کردم

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 بهمن 95 [ 04:00]
    تاریخ عضویت
    1394-1-06
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    2,999
    سطح
    33
    Points: 2,999, Level: 33
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    101

    تشکرشده 183 در 100 پست

    Rep Power
    33
    Array
    حرف زیاده واسه گفتن.
    ولی این تاپیکی که گذاشتم رو بخون ، مخصوصا پست آخرشو.
    ببین چطور داره تلاش میکنه.
    ایشون تجربه کرد ، تو هم برو تجربشو بخون و استفاده کن.
    با ناراحتی هیچی درست نمیشه ، خدا اون بالاست.
    http://www.hamdardi.net/thread41545-7.html

  13. کاربر روبرو از پست مفید maral569 تشکرکرده است .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 22 اردیبهشت 95)

  14. #10
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 31 اردیبهشت 95 [ 13:25]
    تاریخ عضویت
    1395-2-01
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    181
    سطح
    3
    Points: 181, Level: 3
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sahar.R نمایش پست ها
    سلام دوستان واقعا دارم دیوونه میشم و من فقط 18 سالمه همسرمم23 سال شوهرم دوستم داره ولی مرد سالاره میگه باید بگی چشم فقط وقتی عصبی میشه هرچی دلش میخواد بارم میکنه حتی به خانوادمم فحش زشت میده وقتی پیگیر حالش میشم بهم میگه بهم گیز نده بدم میاد مرگمه یکسال عقد بودیم الانم دو ماهه عروسی کردیم من بخاطر شرایط تحصیلیم اومدم شهرستان خودم که امتحانامو بدم برگردم وقتی بهش مبگم میخوام برم بیرون یا خونه کسی میگه نه مشکل دارن وقتی بهش میگم محدودم نکن میگه همینه که هست ابراز علاقه که میکنم جوابی نمیگیرم بعد که بهش میگم میگه بخدا خیلی درگیرم وگرنه نباشی نیستم من ی دختر جوونم دلم عشق و علاقه میخواد ولی..
    ی هفته پیش باهم بحثمون شد تلفنی بهم گفت تو اصلا قبل ازدواجت معلوم نبوده با کی بودی و نبودی چ کار کنم بخدا دوسش دارم دیشبم ی کلام ازش پرسیدم میری تو اتاقت بخوابی یا فعلا نشستی پیش خانواده بعد شروع کرد به پیام دادن ها چیه بع اینم شک داری بعد گفتم شاید لحن من بوده صدبار گفتم ببخش معذرت بعد گفت نه دیگه راه نداره چندبار ببخشم یکسال و نیمه از دسته تو دارم زجر میکشم دیشبم گفت میدونی اخرش تو منو سکته میدی پیام داد قلبم و بین دو کتفم درد میکنه و حالت تهوع دارم کلی التماس و دعا کردم ک خدایا چیزیش نشه خانوادش یقه منو بگیرن امروز اومدم زنگ زدم معذرت خواهی جواب نداد پیام دادم دوستت دارم بعد نوشت به درک جان بابات ولم کن پیام نده دارم از درد میمیرم بدبختم کردی
    حالا بچه ها تو رو خدا بگید چ کار کنم دیگه هیج انگیزه ای ندارم فقط بخاطر مامان بابامه خودمو نمیکشم وگرنه...
    نمیدونم الانم نگرانشم ک چیزیش نشه نمیدونم بخدا اگه قبول کنه فقط بخاطر اسایش اون میگم طلاقم بده به هنه هم میگم مشکل از من بوده😭😭
    تووووروووو خدااااا کمکم کنیو
    مرد سالار یعنی چی زن و مرد با هم مساویند هیچکدومشون سالار نیستند ، این موضوع بخاطر فقر اقتصادی زنها و نیازشون به مرد شکل گرفته و مبنای منطقی نداره. داستان زنهای مظلوم در دست مردان بی تربیت و چیز یاد نگرفته داستان پر اب چشمی است که به کرات و مرات شنیده میشه و نشان از خوی زشت و عدم تربیت و اگاهی مرده و متاسفانه درمان عاجلی نداره

  15. 2 کاربر از پست مفید بهرام گور تشکرکرده اند .

    bitabi man (شنبه 25 اردیبهشت 95), سمیراه (یکشنبه 26 اردیبهشت 95)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا باید مادرمو در جریان سرچ های پدرم بذارم؟دارم دیوونه میشم!
    توسط ماه رخسار در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 فروردین 95, 16:34
  2. ترس از طلاق داره دیوونه ام میکنه
    توسط raha_ashegh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 فروردین 95, 12:26
  3. خانواده شوهرم چسبیدن به ما و منو دارن دیوونه میکنن
    توسط sidni در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آذر 92, 17:37
  4. دیوونه شدم کمک لطفا
    توسط idontknow در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 آذر 91, 16:43
  5. کمکم کنید دارم دیوونه میشم
    توسط reza18 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 23:57

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:54 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.