به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array

    Tavajoh نامزدی و استخاره

    سلام خدمت دوستان


    من چند مدته حالم خیلی بده. اردیبهشت ماه آقایی از فامیل های دور به خواستگاری من اومدن(تایپیکی در این باره زده بودم). 11 اردیبهشت آزمایش خون رفتیم و بعد از گرفتن جواب آزمایش، انگشتر و یه هدیه ی کوچکی به عنوان نشونه برای من خریدند و نامزد شدیم



    همه چیز خوب بود تا تقریبا 10 روزه گذشته. چون ایشون در یه شهر دیگه هستن و من در یک شهر دیگه، بیشتر ارتباط ما از طریق تماس تلفنی و پیامکی بود. بعد از نامزدی فقط 2 بار به منزل ما اومدن. از 10 روز گذشته کم کم تماس تلفنش کم شد و تا چند روز گذشته اصلا نه تماسی می گرفت و نه پیامکی می داد و جواب تلفن من رو هم نمی داد گهگاهی. می گفت حال روحیم چند روزه اصلا خوب نیست و...
    خلاصه 2 شب پیش مادرم باهاش تماس گرفت و پرسید چیزی شده؟ که اون گفت روزی که رفتیم آزمایش خون و شیشه آزمایش شکست بد به دلم اومد..




    (روز آزمایش خون بعد از اینکه خون گرفتن، من سر کلاس مشاوره بودم که گفتن آزمایشگاه گفتن شیشه آزمایش خونت شکسته دوباره آزمایش بده. یادمه به دو دختر دیگه هم که سر کلاس بودن گفتن) خلاصه به مادرم گفت روزی که رفتیم آزمایش خون و شیشه آزمایشه شکست، بد به دلم اومد ولی گفتم شاید مهم نباشه پی گیر نشدم. ولی بعد از چند مدت احساس خوبی نداشتم و فکرای بدی به ذهنم میومد که شاید شگون نداره و چون شیشه شکسته عواقب خوبی نداره...



    گفت خیلی دو دل و ناراحت بودم، رفتم استخاره بگیرم، گفت اون کسی که استخاره می گرفته بهش می گه این چیز مهمی نیست اگه ته دلت راضیه استخاره نگیر که اگه بد اومد نباید انجام بدی. خلاصه استخاره می گیره بد میاد و ذهنش می ریزه به هم و به مادرم گفته چند روزه اصلا حال روحی خوبی ندارم.

    واقعا" استخاره جایز بود؟ اگه بر خلاف اون عمل کنیم و ازدواج کنیم اتفاق بدی ممکنه پیش بیاد؟ شکسته شده شیشه آزمایش خیلی اتفاق بدیه؟ من نگرانم و خیلی دوستش دارم.



    مادرم به خونوادش که تماس گرفتن، گفته بودن خیلی حساس و وسواس فکری داره یه کم. به همه چیز حساسه ولی نه به شدت خیلی زیاد. ولی خب یه کم طبیعی نیست. و اونها هم از این ماجرا ناراحت بودن و از نظر اونها شکسته شدن شیشه آزمایش چیز مهمی نبوده و می گفتن نباید استخاره می کرده والانم از تصمیم پسرشون ناراحتن.



    از یه طرفی من یه خواهر دارم که خیلی بد بینه. شب قبل از اینکه بیان ما همدیگرو ببینیم و صحبت کنیم خواب دیده بوده پنجره خونه ما رو به جنگل بوده، من در رو باز می کنم می رم توی جنگل و اون مدام منو صدا می زده که بیا خطرناکه، ولی من گوش نمی دم و می رم داخل جنگل که یک دفعه یه شیر خطرناک میاد و خواهرم فریاد می زنه که بیا داخل ولی من نمیام و شیر به من حمله می کنه و منو تیکه پاره می کنه. نمی دونم می شه به این خواب استناد کرد یا نه؟ خواهرم واقعا بد بینه ولی خب این آقا رو تاحالا ندیده بود و نمی شناخت..



    دیروز طاقت نیاوردم و به نامزدم زنگ زدم، خودش خیلی ناراحت بود می گفت دست خودم نیست همش بد به دلم میاد به خاطر استخاره. باورم نمی شد داشت گریه می کرد می گفت می دونم چندسال دیگه حسرتتو می خورم و دلم طاقت نداره. منم بغض کرده بودم. جهنم بود برام.. باهم خداحافظی کردیم و تمام ........ اما هنوز اتفاق خاصی نیوفتاده. به نظر شما ممکنه نظرش عوض بشه؟

    امروز سرکار توی اینترنت سرچ کردم مراجع گفتن عمل به استخاره واجب نیست و اگه بر خلاف استخاره عمل کنید صدقه بدید و به خدا توکل کنید.



    من توی جهنم هستم الان. خواهش می کنم کمکم کنید.



    ویرایش توسط بانوی آفتاب : دوشنبه 24 خرداد 95 در ساعت 17:18

  2. 2 کاربر از پست مفید بانوی آفتاب تشکرکرده اند .

    ستاره زیبا (چهارشنبه 26 خرداد 95), سرشار (سه شنبه 25 خرداد 95)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 دی 96 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1394-12-24
    نوشته ها
    138
    امتیاز
    2,794
    سطح
    32
    Points: 2,794, Level: 32
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 106
    Overall activity: 20.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    20

    تشکرشده 180 در 88 پست

    Rep Power
    31
    Array
    مشاوره ازدواج رفتید؟به اندازه کافی وقت برای شناخت همدیگه گذاشتید؟با این دیدارهای کمی که داشتید شک دارم اصلا واقعا به اخلاق و خصوصیات طرف مقابلتون در حدی که لازمه آشنا شده باشید.روابط راه دور ریسکشون خیلی بالاتر هست برای شکست.از نظر من استخاره خرافاته.خدا به آدم عقل و شعور داده که ازشون استفاده کنه و کسی که استفاده نمیکنه تو زندگیش به مشکل میخوره.قرآن مقدسه ولی تو تاریخ زدنش سر نیزه و با استفاده نا به جا تاریخ عوض شد.شما هم به جای فکر کردن به استخاره و خواب بقیه وقت بزار طرفت را بشناس که اگر بری توی زندگی و ضربه بخوری به خاطر عمل نکردن به استخاره و ندیده گرفتن خواب خواهرتون نیست.به خاطر کم بودن شناختتون از نامزدتونه.صحبت تلفنی و حتی ویدیو چت جای نشست و برخاست و رفت وآمد با طرف را نمیگیره.

  4. کاربر روبرو از پست مفید kaspian تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (سه شنبه 25 خرداد 95)

  5. #3
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بانوی آفتاب نمایش پست ها


    مادرم به خونوادش که تماس گرفتن، گفته بودن خیلی حساس و وسواس فکری داره یه کم. به همه چیز حساسه ولی نه به شدت خیلی زیاد. ولی خب یه کم طبیعی نیست. و اونها هم از این ماجرا ناراحت بودن و از نظر اونها شکسته شدن شیشه آزمایش چیز مهمی نبوده و می گفتن نباید استخاره می کرده والانم از تصمیم پسرشون ناراحتن.



    امروز سرکار توی اینترنت سرچ کردم مراجع گفتن عمل به استخاره واجب نیست و اگه بر خلاف استخاره عمل کنید صدقه بدید و به خدا توکل کنید.

    ...



    من توی جهنم هستم الان. خواهش می کنم کمکم کنید.






    با سلام
    مشکل شما با این آقا اصلا و ابدا به هیچ وجه به خاطر استخاره نیست.
    مشکل عمیق تر از اینهاست.

    دیدگاه، نگرش و روش تصمیم گیری این آقا نامتعارف و غیر منطقی هست.
    روش ادراک و حل مسئله این آقا ناکارآمد هست.
    لذا خصوصیات شخصیتی این آقا برای ازداج مشکل ساز هست.
    از این دیدگاه ازدواج با چنین شخصی در برگیرنده مشکلات شدیدی خواهد بود که تقریبا غیر قابل حل هست.
    چرا غیر قابل حل؟!
    چون هر مشکلی باید از طریق عقل و منطق و مشاوره حل شود.
    اما چنین افرادی به خاطر افکار نامتعارف تحریف شده (اینکه به دلم بد می آید) از روش های صحیح حل مسئله اجتناب می کنند.
    یعنی نه خوب فکر می کنند، نه مشاوره می کنند، و نه روش صحیحی را به کار می گیرند. بر اساس ذهن و دل خود تصمیم می گیرند که خطرناک هست.
    شاید از شانس شما بوده است که بر اساس اتفاقی نحوه تصمیم سازی این آقا را متوجه شوید.
    این روش آخرین بارش نیست. این روشی هست که در زندگی مشترک مرتب تکرار می شود و آسیبش متوجه زندگی شما و شما خواهد بود.

    لذا اینکه می فرمایید:
    من توی جهنم هستم الان.
    قابل درک هست.
    اما اگر تمایل ندارید که در همین چهنم باقی بمانید، بهتر هست در بررسی و شناخت این آقا کاملا تجدید نظر فرمایید.

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  6. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    kaspian (سه شنبه 25 خرداد 95), نیکیا (چهارشنبه 26 خرداد 95), بانوی آفتاب (سه شنبه 25 خرداد 95), سرشار (سه شنبه 25 خرداد 95), عشق آفرین (سه شنبه 13 تیر 96)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها





    با سلام
    مشکل شما با این آقا اصلا و ابدا به هیچ وجه به خاطر استخاره نیست.
    مشکل عمیق تر از اینهاست.

    دیدگاه، نگرش و روش تصمیم گیری این آقا نامتعارف و غیر منطقی هست.
    روش ادراک و حل مسئله این آقا ناکارآمد هست.
    لذا خصوصیات شخصیتی این آقا برای ازداج مشکل ساز هست.
    از این دیدگاه ازدواج با چنین شخصی در برگیرنده مشکلات شدیدی خواهد بود که تقریبا غیر قابل حل هست.
    چرا غیر قابل حل؟!
    چون هر مشکلی باید از طریق عقل و منطق و مشاوره حل شود.
    اما چنین افرادی به خاطر افکار نامتعارف تحریف شده (اینکه به دلم بد می آید) از روش های صحیح حل مسئله اجتناب می کنند.
    یعنی نه خوب فکر می کنند، نه مشاوره می کنند، و نه روش صحیحی را به کار می گیرند. بر اساس ذهن و دل خود تصمیم می گیرند که خطرناک هست.
    شاید از شانس شما بوده است که بر اساس اتفاقی نحوه تصمیم سازی این آقا را متوجه شوید.
    این روش آخرین بارش نیست. این روشی هست که در زندگی مشترک مرتب تکرار می شود و آسیبش متوجه زندگی شما و شما خواهد بود.

    لذا اینکه می فرمایید:
    من توی جهنم هستم الان.
    قابل درک هست.
    اما اگر تمایل ندارید که در همین چهنم باقی بمانید، بهتر هست در بررسی و شناخت این آقا کاملا تجدید نظر فرمایید.



    سلام

    بسیار بسیار ممنونم از اینکه من رو به خوبی راهنمایی کردید..

    این آقا خیلی با ملاحظه هست و می دونم به خاطر رودربایستی نمی تونه خوب نظرش رو بیان کنه.. خانواده م می گن شاید خودش هم به نتیجه استخاره تا این حد اکتفا نکرده باشه و اگه تو رو می خواست کار به اینجاها نمی کشید. دوراقع تو رو نمی خواد و از این طریق وارد شده که دل کسی رنجیده نشه و همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه.
    من هم با اونها موافق بودم تا اینکه خودم تلفنی باهاش صحبت کردم و دیدم خودش هم ناراحت هست و گریه کرد از اینکه قراره همه چیز تموم شه..

    ولی باز هم نمی دونم..

    به خاطر نسبت فامیلی که بین ما بود، در این مدت نامزدی ما خیلی با هم صمیمی شدیم و من خاطره های خوبی ازش دارم. البته رابطه ما کاملا محترمانه و رسمی ولی همراه با صمیمیت بود که من به سختی می تونم فراموش کنم.. الآن خیلی دارم اذیت می شم و به سختی می تونم فراموش کنم.

    از خدا گله دارم که وقتی تقدیر دو نفر با هم نیست چرا از همون اول راهی رو به آدم نشون نمی ده که همه چیز تموم شه تا روح و ذهن آدم آزرده نشه.. من نمی تونم خوب احساساتم رو بیان کنم الآن، ولی دلم خیلی گرفته. روزهای اول که من رو دید می گفت من خیلی شانسم خوب بوده که شما رو دیدم. می گفت همیشه به همکارام می گم من به هرچیزی می خوام می رسم ولی دیر.. الانم شما همونی هستی که من می خواستم ولی توی سن 37 سالگی بهش رسیدم...
    همه چیز که خوب بود و من مثل همون روزهای اول بودم.. چرا اینطوری شد؟! من ناراحتم الان. خیلی زیاد...

    امیدوارم هیچ وقت ضربه های روحی و احساسی این چنینی نخورم..




  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    من سر کار هستم. مادرم بهم زنگ زد گفت صبح باهاش تماس گرفته و گفته حرف آخر و حرف دلت رو بزن. اون هم گفته بوده من به بد بیاری و استخاره و اینها اعتقاد دارم. و گفته همه چیز رو فراموش کردم و خداحافظی کردن...

    واقعا نمی دونم به خاطر استخاره بوده یا دیگه مایل به ادامه نبوده... هر چه بود دیگه تموم شد.

    ممنونم از مدیر همدردی که جواب من رو به خوبی دادند.

  9. #6
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,432
    امتیاز
    287,744
    سطح
    100
    Points: 287,744, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,603

    تشکرشده 37,102 در 7,012 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    اینکه از نظر احساسی شرایط اذیت کننده ای دارید شکی نیست.

    به همین خاطر هست که ما تقریبا درهمه مقالاتمان که درخصوص ازدواج و شناخت و خواستگاری هست، روی این نکته تاکید کردیم که کانال شناخت را به مسائل احساسی و صمیمیت آلوده نکنید.

    تا وقتی عقدی خوانده نشده است، دل نبندید و بروز احساسی نداشته باشید و قبول احساسات نکنید.
    رسمی و منطقی و عقلانی کار را پیش بگیرید.

    البته اینها همه نسبی هست. نمی توانیم احساساتمام را به صفر برسانیم، اما می توانیم با آگاهی آن را تا اندازه زیادی کنترل کنیم.

    لینکهای مرتبط که تا اندازه ای کمک کننده هستند:
    ترمیم و التیام شکست عاطفی
    http://www.hamdardi.net/thread-11486.html
    http://www.hamdardi.net/thread-14782.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19072.html
    http://www.hamdardi.net/thread-19383.html

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  10. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    بانوی آفتاب (سه شنبه 25 خرداد 95), عشق آفرین (سه شنبه 13 تیر 96)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 شهریور 98 [ 10:44]
    تاریخ عضویت
    1395-2-21
    نوشته ها
    176
    امتیاز
    4,752
    سطح
    44
    Points: 4,752, Level: 44
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 198
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 319 در 122 پست

    Rep Power
    42
    Array

    Tavajoh عقد و نامزدی

    سلام.
    تبریک میگم بابت بیرون اومدن از یک زندگی اشتباه که قطعا در آینده باعث نابود شدن روح و روانتون میشد.

    در مورد این وقایع دو احتمال وجود داره:

    1- این آقا تمام این کارها رو بهانه کرده تا جدا بشه. که در این صورت شخصی که در همون اول راه جا بزنه، بهتره که بره برای همیشه و زندکی با چنین فردی شکل نگیره.

    2- این آقا واقعا به این چیزهایی که گفته اعتقاد داره! که در این صورت خداروشکر کن تموم شد و راحت شدی. کسی که با یه شیشه شکستن و خرافات و استخاره و این چیزها بخواد زندکی رو پیش ببره پس فردا تو زندکی با شکسته شدن یه لیوان آب پدر اون زندکی رو در میاره!!

    در مورد استخاره:
    من در 21 سالگی در اوج احساسات و حماقت با همکلاسیم ازدواج کردم. 6 ماه بعد جدا شدیم و هر دو ضربه خوردیم. اما نکته جالب توجه اینه که هم خونواده من هم خونواده ایشون پیش از عقد استخاره کرده بودن و هر دو استخاره "خیلی خوب" در اومده بود! ولی نتیجه زندگی ما فاجعه شد!

    ویرایش توسط مدیرهمدردی : چهارشنبه 26 خرداد 95 در ساعت 10:36 دلیل: مواردی که مربوط به تحقیر همه ما مردم بود حذف گردید.

  12. کاربر روبرو از پست مفید سوشیانت2 تشکرکرده است .

    بانوی آفتاب (چهارشنبه 26 خرداد 95)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 18 فروردین 03 [ 18:08]
    تاریخ عضویت
    1393-6-24
    نوشته ها
    168
    امتیاز
    12,832
    سطح
    73
    Points: 12,832, Level: 73
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,836

    تشکرشده 281 در 127 پست

    Rep Power
    39
    Array
    سپاس فراوان بابت وقتی که گذاشتید و من رو راهنمایی کردید..

    خدا رو شکر می کنم که زندگی آینده ام رو با اون آقا گره نزدم. فقط از خدا می خوام که هرچه به صلاح نیست، ما رو نسبت به اون متمایل و دلبسته نکنه. آمین


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.