سلام. من امسال باید کنکور بدم و دوماه دیگه فقط مونده ،دوماهی که خیلی روزاش سریع میگذرن
ماه بهمن انگیزم بد نبود .اما ده روزی میشه که انگیزمو ااز دست دادم و مشغولیت فکری یا به اصلاح وسواس فکری نمیزاره درس بخونم. توی این ده روز درس خوندنم به نصف رسیده و بیشتر از یک هفته هم هست که حوصلم هم خیلی کم شده
باتوجه به اینکه قبلا مدت کوتاه چندماهه داروهای افزایش سروتونین و وسواس مصرف کردم میدونم بخاطر کمبود سروتونین و افسردگی های سال های انزوای من هست که البته الان هم به خاطر درس این دوماهه رو باید توی انزوا باشم
خیلی بده حالا که بعد از کلی زحمت انخاب رشته و کتاب خریدن و عوض کردن و شش ماه دغدغه فکری دوباره به این حد از بی انگیزگی و بی تمرکز بودن رسیدم.
مشکلی ندارم که به دکتر روانپزشک مراجعه کنم چون جنون و دگر ازاری ندارم و مشکلم افسردگی و وسواس فکریه اما مشکل بزرگ اینه که من دو سری داروی ضد افسردگی عوض کردم که هیچکدومش بهم نساختن و حتی منو به مرز ماتم کامل بردن بعلاوه میگرن گرفتم و بخاطر حالت تهوع اصلا نمیتونستم از خونه برم و توی هیچگونه وسیله نقلیه دووم نمی اوردم
و بخاطر عوارضش بی قراری شدید داشتم و اصلا حالم به خودم نبود ومجبور شدم قطعش کنم و فقط دعا میکردم حالم مثل سابق بشه و بتونم به حال خودم مسلط بشم
حالا توی این فرصت محدود دوماهه دارو میتونه تمکزمو و مشغولیت فکریمو تا حدی کم بکنه اما قطعا خوابمو زیاد میکنه و این بی قراری و بد شدن حالم هم وضع رو خراب میکنه
نمیدونم چه تصمیمی بگیرم. چون روانپزشک اصولا کاری به این نداره که درس میخوای بخونی یا نه و عوارض دارو و پرخوابی هم دست اون نیست . چکار باید بکنم کمک کنید میدونم ادم باید موقع بی حوصلی و بی انگیزگی به این احساس هاش بی توجهی بکنه و درسشو بخونه و به قول معروف برپایه دلش زندگی نکنه. ولی مشکل بزرگتر وسواس فکریم هست و اینکه من بخاطر دوسال انزوا واقعا سروتونین مغزم پایینه و دست خودم نیست با مادرم هم دوسه ماه مشکل دارم و توی خونه هم دلخوشی ندارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)