سلام دوستان. من قبلا هم در مورد فحاشی همسرم تاپیک گذاشته بودم و راهنمایی دوستان رو به کار بردم. ولی متاسفانه کملا مقطعی بود...من سه ساله ازدواج کردم و یه دختره یک ساله و نیمه دارم. همسر من متاسفانه فحش های رکیک توی دهنش مثل نقل و نباته و همچنین بدبین تشریف داره. فکر میکنه عالم و ادم از شکستش تو زندگی خوشحال میشن و به قول خودش چشم ندارن خوشبختی و موفقیتش رو ببینن..جالبه میگه پدر و مادرت منتظرن من زمین بخورن و به من بخندن!!!
اینو تو پرانتز بگم که پدر من یه لطف بزرگ کرد و باوجودیکه خیلی توانایی مالی نداره یه پول هنگفتی داد به ما که اول زندگی خونه بگیریم و بعد مااونوفروختیم و سه دانگ مغازه به نام من گرفتیم که البته سه دانگه دیگش به نام شوهرم بود از قبل. به عبارت دیگه ما با اون پولی که بابام داده بود سه دانگ رو از شریکش خریدیم و مغازه در کل شد ماله خودمون....شوهرم با این لطف می بایست قدر دان باشه مگه نه؟ ولی نیس اینقد پررو و گستاخه....بگذریم از این قضیه من مشکله اصلیم بد دهنیه شوهرمه.یکی از دوستان تو همین سایت بهم پیشنهاد کرده بود که هربار فحش داد بهش بگو خودت مستحقشی و این کار ارزشت رو میاره پایین پیشه من بهش گفتم سکوت کرد شاید چندروز نداد بعد دوباره شروع کرد......
مثلا دیروز نشستیم داشتیم حرف میزدیم بهش گفتم عزیزم مغرور نباش اینقد خوب نیس به همین ارامش چون کلا فوق العاده غد و مغروره و ما سر این رفتارش زیاد ضربه خوردیم......یه دفعه قاطی کرد که فلان فلان شده این حرفای اون مادرفلانو خواهره فلانته ...بابا فلانت توقع داره من هر روز بهش زنگ بزنم حالشو بپرسم نه که نمیزنم بره گوره باباش و..................(پدرمن عمل سختی کرده و تو دورانه نقاهته)..باورتون نمیشه پدر مادره من از گل کمتر بهش نمیگن و فوق العاده احترامشو دارن...من تو اون لحظه گفتم نگو فحش نده جلو بچه فحش نده لطفا اونم گفت دوست دارم بگم لیاقتشونه و.....و من ...منه بدبخت فقط رفتم تو اتاق و سرسجاده نمازم رو خوندم....و اون به فحاشی و توهین ادامه میداد...........من خیلی صبورم به خدا الان من شاغلم اقا به دلایلی بیکار من یک بار اعتراض نکردم..کلا اینطوریه که حرفم به مذاقش خوش نیاد سریع بحث رو میکشونه به ختنوادمو فحش میده من حتی یک بارم به خانوادش توهین نکردم..توی خوشیهامون هزار بار با ارامش ازش خواستم ارواح خاک پدرشو قسم خوردم به خونوادم فحش نده زشته جلو بچه همون موقع میگه باشه ولی دریغ که فراموش میکنه.این ریشه خانوادگی داره براش حتما...خلاصه ببخشید توضیحاتم زیاد بود..کم اوردم خسته شدم دیگه من تمام مقالات مهارت گفتاری رو خوندم و عمل میکنم ولی اون رو نتونستم اصلاح کنم..اصلا امیدی هست؟ من دوست ندارم جلو بچه ام فحش بده و خونواده منو که لایقه بهترینا هستن رو تحقیر کنه...مامانم بچه ام رو نگه میداره خوب نیس فحش بشنوه راجبه مامانم.....هرچی خونواده من محبت کردن به ما ما از خانواده اون هیچی ندیدیم باورتون میشه مادرشوهر من تا حالا یک بارم زنگ نزده خونه ما حال بپرسه در صورتیکه من کلی زنگ زدم ولی به پسرش هر روز میزنگه و پسرش یه روز درمیون میره سر میزنه تنها میگه دوست ندارم شما رو ببرم دوری و دوستی..............
دوستان تورو خدا راهنماییم کنید دیگه خسته شدم دارم آب میشم اینقد ریختم تو خودم و تو چشمام ذل زده و به پدر و مادر بهتر از جونم فحش داده و توهین کرده و اینقد منفی بافه
- - - Updated - - -
اینم بگم که من این رفتاره بدش رو به خانوادم نگفتم که اونا ازش دلگیر شن همیشه به شوهر میگم خوانوادم همیشه ازت تعریف میکنن و خوب میگن و ....و حسه خوشبینانه ایش رو تحریک میکنم ان بدبینی همه ذهنه خراب و منفیبافه خودش نشعت میگیره و عکس العمل بیرونی نداره حتی فکر میکنه برادرش هم چشم دیدنه ماشین جدیدش رو نداره!!!
- - - Updated - - -
من همیشه باهاش با احترام حرف زدم اصلا اینطوری بار اومدم یک بار بهش یه فحش هم ندادم اصلا بلد نیستم این فحش های رکیکی که شوهرم میگه رو من اصلا نشنیده بودم......سعی میکنم با رفتارم شرمندش کنم ولی متاسفانه اصلاح نشده و فقط همون لحظه میگه باشه.....من تو خانواده چهارنفری بودم و اون خانواده ده نفری و فرزند اخر میدونم وقتی تو خونه فحش داده مادرش تو دهنش نزده که اینطور عادت نکنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)