به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array

    افسردگی، عدم اعتماد به نفس،مشکل در هدف گذاری، ترس و افکار منفی

    سلام به همه دوستان عزیز
    منو کمو بیش دوستان میشناسن تاحالا چند تا تاپیک داشتم که بعضیاش به نتیجه رسیده بعضیام نه.
    من 24 سالمه،کارشناسی معماری و الانم بیکار توخونه هستم(اصلی ترین مشکلمم همینه)،بخاطر وضع مالی نامناسب هیچ کلاسی نمیتونم ثبت نام کنم و بخاطر محدودیتای وحشتناک مادرم کلا از خونه نمیتونم بیرون برم.
    مشکل من دقیقا چیزیه که تو عنوان تاپیک آوردم تقریبا نزدیک 1 سال پیش تاپیکی داشتم که این لینکشه: http://www.hamdardi.net/thread-37317.html
    اون موقع داشتم واسه امتحان ارشد میخوندم که متاسفانه قبول نشدم رتبم بد نشد اماخب ظرفیت 60 نفر بیشتر نبود و من 90 شدم.
    تمام مشکلاتی که تو اون تاپیک آوردمو الان به شکل بدتری دارم افسردگیم واقعا بده هیچ امید و انگیزه ای واسه زندگی ندارم هیچ هدفی ندارم و اصلا حتی واسم مهم نیست زندگیم چی میشه.
    مدام ذهنم پر از افکارمنفیه مثلا همش فک میکنم من لیاقت هیچی ندارم، زندگیم درست نمیشه،ازون آدماییم که همیشه بدبخته و...
    اعتماد به نفسم به صفر رسیده خودمو یه آدم بی مصرف به درد نخور میدونم که عرضه هیچ کاری نداره.
    هیچ هدفی واسه آینده و زندگیم ندارم و روزام کاملا الکی میگذره.
    ازین شرایطم واقعا خستم و امکان مراجعه به مشاور حضوریم ندارم خواهش میکنم کمکم کنید چون واقعا کم آوردم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    سلام دوست عزیز

    من همه حرفها و احساساتت رو درک میکنم . منم همچین شرایطی رو تجربه کردم . مثل خیلی های دیگه.

    مشکل بیکاری هم که الان مشکل اکثر جوونهای ماست که امیدوارم به زودی حل بشه.

    ولی الان تو همه چیز رو خیلی بدتر از چیزی که هست داری میبینی.

    باور کن تو خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی توانمند هستی. همین که رتبه کنکورت خوب شده بوده میتونه یه انگیزه باشه واسه تلاش مجدد عزیزم.

    یه کتاب هست به اسم از حال بد به حال خوب برای رهایی از افکار منفی . اگر امکان تهیه کتاب برات نیست توی نت میتونی دانلودش کنی و یا خطاهای شناختی رو

    سرچ کن.
    با این روش تو افکار منفی خودت رو مینویسی ،خطاهای اونها رو از توی فهرست پیدا میکنی و اون رو با افکار مثبت تر جایگزین میکنی.

    از یه جایی شروع کن . این شروع میتونه ورزش کردن توی خونه باشه. فقط تسلیم نشو . تحت هیچ شرایطی تسلیم نشو.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    اعتماد به نفس چیست ؟

    اغلب مردم معنای واقعی کلمه ی “اعتماد به نفس” را به خوبی درک نمی کنند …به همین دلیل ان نوع از اعتماد به نفس وخود باوری را که مطلوب ومورد نظرشان است در زند گی تجربه نمی کنند چون فکر می کنند اعتماد به نفس یعنی این که ایمان واعتماد به موفقیتها یی که در کارها به دست می اورند. در صورتی که اعتماد به نفس واقعی وحقیقی ان است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام ان کار داشته باشیم .

    “عزت نفس” یک منبع انرژی است. یک چتر وسیعی است که ” اعتماد به نفس ” زیر سایه ان است .اعتماد به نفس یعنی دیدن خودبه عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی ومنحصر به فرد .کفایت یعنی توانایی که درحد کافی وتسلط بر امور باشد. منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی.

    به تعبیر دیگر اعتماد به نفس یعنی ان احساس و شناختی که از توانایی ها و محد ودیت های بیرونی ودرونی خود دارید .

    بنا براین وقتی که اعتماد به نفس وخود باوری خود را بر اساس آنچه به راستی هستید و نه بر اساس موفقیت ها و دست یابی ها یا شکست ها وناکامی های خود بنا می کنید چیزی را در خود خلق می نمایید که هیچ کس وهیچ چیز یارای گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهیم بالا می توان گفت که اعتماد به نفس واقعی همواره در درون خود شما تولید می شود نه از بیرون . اعتماد به نفس واقعی زاییده ی تعهد شما به خودتان است. این تعهد که هر انچه لازم باشد انجام خواهید داد تا به خواسته ها ونیازهایتان برسید. اعتماد به نفس باور شخصی شماست نسبت به روح خودتان به عنوان یک انسان .اعتمادبه نفس حقیقت این نیست که نترسیم . بلکه ان است که بدانید ومطمئن باشید با این که می ترسید اما بی گمان دست یه عمل خواهید زد .


    انواع اعتماد به نفس

    * اعتماد به نفس رفتاری

    * اعتماد به نفس احساسی ، عاطفی

    * اعتماد به نفس روحی ومعنوی

    به منظور انکه اقتدار شخصی لازم را به دست آورده و رضایت و غنایی که استحقاقش رادارید تجربه کنید ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نیاز دارید.

    • اعتماد به نفس رفتاری ، به معنای قابلیت وتوانایی در عمل کردن وانجام دادن کارهاست .از کارهای ساده گرفته تا کارهای سخت همانند جامه عمل پوشاندن به رویاهایتان .این همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .

    • اعتماد به نفس احساسی وعاطفی به معنای توانایی در تسلط وبه کنترل در آوردن دنیای احساس وعواطف شماست . این که بدانید چه احساساتی دارید ، معنای ان ها را بفهمید وبتوانید انتخابهای احساسی درست بکنید و ازخود در مقابل درد و رنج روحی ولطمه ها وصد مه های عاطفی محافظت کنید و بدانید چگونه روابطی صمیمی ، سالم و ماندگار خلق نمایید .

    • سومین نوع از اعتماد به نفس که مهم ترین انها می باشد ، اعتماد به نفس روحی ومعنوی است . این نوع از اعتماد به نفس همانا اعتماد و ایمان شما به جهان هستی وکل آفرینش و موجودات است . این ایمان روحی که زندگی ، هدف ونهایتی مثبت را در پی خواهد داشت وشمابه خاطر هدفی این جا هستید وزندگی تان برروی این کره خاکی هدف ومقصودی را دنبال می کند .

      اعتماد به نفس آن است که باور داشته باشید می توانید وتوانایی ان را دارید که تمام توانتان رابه کار بگیرید و شرایط واوضاع زندگی را آن گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغییر دهید .


    چگونه اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم ؟

    اصل اول – گذشته را بپذیرید و ا ینده را دگرگون کنید

    شما باید بدانید که گذشته را نمی توان تغییرداد اما آینده هنوز آفریده نشده است . آینده چیزی نیست جز اندیشه های شما وکوشش برای افریدن انها . منظور ما این است که در بند گذ شته نباشید نه اینکه از تجربیات ، خطاها وشکستهای گذشته درس نگیرید .پس باید عاقلانه به گذشته نگاه کرد و اندیشه و وقت خود را صرف چیزی کنیم که توان آفریدن ودگرگون ساختن آن را داریم .

    اصل دوم – درباره اهدافتان با خود گفتگو کنید .

    اهداف را به صورت جملاتی مشخص در اورید و به صورت جملات مثبت به خود بگویید. اهداف باید واقعی ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسی به انها ممکن نباشد ونه پیش پا افتاده که ارزش کوشیدن را نداشته باشند .اهداف معقولی برای هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنید . موفقیت در اهداف کوتاه شما را برای دست یافتن به اهداف بلند مدت تشویق می کند و انگیزه تلاش را در شما بیدار می سازد . همواره اهداف را یاداور شوید تا بخشی از ضمیر ناخوداگاه شما گردد.

    اصل سوم – تصمیم گرفتن را تمرین کنید .

    روانشناسان نشان داده اند که کودکانی که در سالهای اولیه زندگی خود تشویق شده اند تا برای خود تصمیم بگیرند از دیگر کودکانی که این موقعییت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتری کسب کرده اند .تمرین تصمیم گیری به شما کمک می کند تا نسبت به قدرت قضاوت خود اطمینان بیشتری به دست اورید ودرنتیجه اعتماد به نفس کامل تری کسب نمایید . مهم تصمیم گیری است . یادتان باشد که :قضاوت درست نتیجه تجربه است وتجربه خود نتیجه چندین قضاوت نادرست .بنابراین از هر فرصتی برای تصمیم گیری استفاده کنید و این نیرو را در خود پرورش دهید .تصمیم گیری مستلزم خطر پذیری و احساس مسئولیت است.

    اصل چهارم – نتایجی را که می خواهید در ذهن خود مجسم کنید .

    تصویر روشنی را از آنچه می خواهید به دست اورید ، داشته باشید این کار باعث می شود تا انرژی خودرا بر ان هدف متمرکز کنید . این برخورد تصویری با همه آرمان ها و اهداف برای ما مفید است و یاری تان می دهد تا کم کم زمینه های دست یابی به انها را فراهم سازید .اگر می خواهید از شر خصلتی رها شوید خودر ا در حالتی تصور کنید که از آن خصلت هیچ اثری در شما نیست .همین تصویر وتکرار آن و انجام دادن تمرینهای اصلاحی به شما کمک می کند تا از آن خصلت نا خوشایند رها شوید .این کار خیال پردازی ، بی خاصیت نیست بلکه واقعیت روانشناختی پذیرفته شده ای است که به بسیاری از افراد یاری رسانده است .

    اصل پنجم – دربرخی زمینه ها متخصص شوید .

    آگاهی عمومی لازمه زندگی فردی و اجتماعی است اما کافی نیست . برای پیشرفت در زندگی فردی وحرفه ای شما باید در زمینه هایی متخصص ومنحصر به فرد باشید . همین نکته که شما چیزی می دانید ودیگران نمی دانند به شما اعتماد به نفس می دهد . باید اموزش مداوم را به عنوان یک اصل در زندگی خویش بپذیرید .

    به خودتان عشق بورزید

    شرط اساسی اعتماد به‌ نفس، خود را دوست داشتن و اساسی‌ترین مانع آن، خودشکنی است. برای اینکه اعتمادبه‌نفس داشته باشید، باید خودرا دوست داشته باشید . باید عاشق جسم و روح بود و شناخت و درک درستی از خویشتن خویش داشته باشید. شما در حقیقت، برگزیدهء آفریدگان خدائید. چرا که خداوند خطاب به انسان می‌فرماید: ”ای انسان، من از روح خودم در تو دمیدم” شاید درک همین یک جمله، اعتمادبه‌نفس را در شما به کمال برساند. در حقیقت، مقدمهء عشق به خود، عشق الهی است. شما تنها زمانی احساس پستی و خواری می‌کنید که خود را درست نشناخته و به حقیقت انسان بودن خود پی نبرده باشید.

    خود را تشویق و ستایش کنید به خاطر کوچکترین کار خوبی که انجام می‌دهید، خود را ستایش و تشویق کنید. شما عادت کرده‌اید برای کارهای بد و نادرست خود، هزاران بار خود را سرزنش کنید؛ اما یک بار هم خود را شایستهء تشویق و ستایش ندانسته‌اید. هیچ کدام از کارهای مثبت خود را کوچک و بی‌اهمیت تلقی نکنید.

    سلامت باشید

    اعتماد به‌ نفس تا حد فراوانی به میزان سلامت جسم و روح بستگی دارد. به‌طور معمول، افرادی که بیماری‌های جسمی و روحی داشته باشند، از اعتمادبه‌نفس خوبی برخوردار نیستند. خشم، رنجش، ترس، اضطراب، کینه، حسادت و بیماری‌های روحی و ذهنی باعث می‌شد کاهش اعتمادبه‌نفس شما به مراتب بیشتر گردد.

    اعتماد به‌ نفس، خودپرستی نیست خودشیفتگی با خودپرستی متفاوت است. شخصی که روح عالی اعتماد به‌ نفس در او است، به خود و دیگران عشق می‌ورزد؛ چون خود و دیگران را نشانه‌هائی از آفریدگار می‌داند. شما باید همواره متوجه باشید که برای خود و دیگران، همزمان ارزش قائل شوید. هم وقتی را برای رسیدن به خود و نیازهای خود در نظر بگیرید و هم وقتی را به دیگران اختصاص دهید و در هر زمان با عشق، به خود و دیگران خدمت کنید.

    احساس شایستگی کنید

    اعتماد به‌ نفس، احساس شایستگی نمودن است. خداوند فرموده‌اند: ”ما انسان را شبیه به خود آفریدیم” بنابراین تمامی صفت‌های خداوندی هر چند نه به طور مطلق، در ما به ودیعه نهاده شده است. تصور اینکه ما لیاقت موهبت‌های بزرگ را نداریم، به معنی نفی ارزش‌های الهی و ناسپاسی است. وقتی در حال استفاده از موهبتی هستید، به خود یادآوری کنید که من شایستگی این و بیشتر از این را دارم.

    از موهبت‌های الهی لذت ببرید.

    خود را از موهبت‌های الهی محروم نکنید. هر محرومیتی که به درازا بکشد، عدم شایستگی را به ذهن القاء می‌کند. با چشم بازتری به جهان اطراف خود نگاه کنید. چه امکانات بی‌شماری دارید که از آنها استفاده نکرده‌اید. بهره بردن یعنی احساس عدم شایستگی و این احساس، یعنی از بین بردن اعتماد به‌ نفس، بدون احساس گناه از موهبت‌های الهی لذت ببرید.

    احساس گناه بزرگترین مانع اعتماد به نفس است

    یکی از بزرگترین مانع‌های اعتماد به‌ نفس شما، احساس گناه است. احساس گناه،اعتماد به‌ نفس را در شما سرکوب و نابود می‌کند. شایع‌ترین احساس گناه، این است که شما براساس نظام ارزشی و وجدان خود عمل نکنید. بهترین شیوه برای تغییر دادن خود و مسلط شدن بر شرایط، عشق ورزیدن به خویشتن است.

    خود را سرزنش نکنید

    پیامد احساس گناه که نقش اصلی را در از بین بردن اعتماد به‌ نفس بازی می‌کند، سرزنش خود است. سرزنش خود یک برخورد بسیار خشن و ناملایم با خود است. غصه خوردن، غذا نخوردن، اعتصاب غذا کردن، عصبانی شدن و … از جمله برخوردهای خشن با خود می‌باشد. اگر دوست‌دار خود هستید، نباید با خود تند برخورد کنید.

    بیان و ذهنیت مثبت داشته باشید

    وقتی قرار است شما هر روز رشد کنید و شخصیتی کامل‌تر و بهتر باشید، نسبت به تصمیم و آینده? خود با بیان مثبت حرف بزنید. نگوئید: ”اعتمادبه‌نفس ندارم”، ”اراده‌ام ضعیف است”، ”مضطرب هستم” و … به‌جای آنکه با بیان منفی از خود حرف بزنید، به خود بگوئید: ”هر روز و هر شب شخصیت من از هر جهت، بهتر و بهتر می‌شود و اعتمادبه‌نفس من روز به روز بیشتر و بیشتر می‌گردد”.

    غلبه بر ترس

    یک مانع بزرگ اعتماد به‌نفس، ترس است. بهترین و مؤثرترین راه غلبه بر ترس، اقدام است. در روانشناسی ترس گفته می‌شود به هر آنچه که از آن می‌ ترسید، نزدیک شوید و در آن فرو روید. اگر از کنفرانس دادن می‌ترسید، تنها راه‌حل شما کنفرانس دادن است. بار اول ممکن است از ترس، صدایتان بلرزد و نفس، کم بیاورید؛ اما با این وجود، دفعه بعد برایتان آسانتر خواهد بود.

    در پی کسب موفقیت، هر چند کوچک باشید

    اگر هدف‌های بزرگی دارید، ولی اعتمادبه‌نفس ندارید، این هدف‌ها خطرناک هستند. هدف‌های کوچک و موفقیت‌های سریع و کوتاه‌مدت، بسیار بهتر است. حتی هدف‌های بزرگتان را به هدف‌های کوچک تبدیل کنید ومرحله به مرحله سعی کنید به این هدف‌های کوچک برسید تا هدف نهائی و بزرگ شما عملی شود.

    همیشه تبسم بر لب داشته باشید

    اولین نماد درونی اعتمادبه‌نفس، رضایت خاطر است. شما برای اینکه در خود اعتمادبه‌نفس ایجاد کنید، باید حالت تبسم بگیرید. بدون تبسم از منزل خارج نشوید. از همه مهمتر، در تنهائی هم تبسم داشته باشید. تبسم و خندیدن، ”هورمونی” را در مغز ترشح می‌کند که ترشح این هورمون هنگام درد، سبب تسکین درد می‌شود. به‌خصوص هنگام وقوع مشکل، لبخند بزنید.

    حالت افراد موفق را به خود بگیرید.

    حالت، کسانی را به خود بگیرید که موفق، مصمم، پرتلاش و با اعتمادبه‌نفس هستند. در کمال آرامش، قدم‌ها را محکم برداشته، با چهره‌ای متبسم و روئی گشاده راه بروید، حالتی به خود بگیرید که گوئی از زندگی خود، کمال رضایت را دارید و هدف‌دار و جهت‌دار هستید.

    تنفس عمیق را تمرین کنید.

    تمام افراد افسرده و کم‌روحیه، بدون استثناء، تنفس سطحی دارند. میزان تبادل هوا در هر دم و بازدم، بسیار کم است. وقتی شما دم و بازدم عمیق دارید، اکسیژن بیشتری به مغز خود می‌رسانید. در نتیجه، کارآئی مغز افزایش می‌یابد.

    به خود مسلط باشید.

    با ورزش می‌توانیم عضله‌های خود را از خمودگی درآورده و نیروی جسمی را افزونی بخشیم. تسلط بر جسم،توانائی جسمی و روحی و تسلط بر عواطف و امیال را به ارمغان می‌آورد که منجر به اعتمادبه‌نفس می‌شود. دربرنامهء روزانهء خود، زمانی را برای ورزش در نظر بگیرید.

    ارتباط با خدا و نیروی توکل

    به خدا توکل کنید. هر چه ارتباط شما با خدا نزدیکتر باشد، اعتمادبه‌نفس بیشتری را در خود تجربه می‌کنید و هرچه ارتباط شما با خدا محدودتر گردد، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می‌شود. ارتباط با خدا به شما نیرومی‌دهد.

    کمک به دیگران

    کمک به دیگران، این نکته را در ذهن تثبیت می‌کند که من آنقدر توانا هستم که می‌توانم به دیگران کمک کنم.اعتمادبه‌نفس واقعی زمانی در شما شکل می‌گیرد که بخشی از وقت خود را به دیگران اختصاص دهید. البته کمک‌هائی که دیگران را به شما وابسته می‌کند، به هیچ وجه کمک نیستند و در حقیقت نوعی ظلم و ستم به‌شمار می‌روند.

    خود رابه دیگران وابسته نکنید

    اعتمادبه‌نفس با هر نوع وابستگی منافات دارد. شما به‌کار خود وابسته نیستید. با خود تأکید کنید کار شما است که به شما و انرژی و توانائی شما وابسته است. هیچ‌کس نمی‌تواند اسباب آرامش و رضایت شما را فراهم کند به‌جز خودتان، مراقب باشید دوست داشتن و علاقه شما ابتدا متوجه خود شما باشد و بعد متوجه دیگران. خود را تحت هیچ شرایطی به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکنید. شما دیگری را همیشه به خاطر روح انسانی و رفتار او باید دوست بدارید تا این دوست داشتن، روح انسانی شما را درهم نشکند.

    سعی نکنید همه را راضی نگه دارید

    کسانی‌که می‌خواهند همه از آنان راضی باشند، در واقع در تلاش هستند که خود نباشند. کسی که می‌خواهدهمه از او راضی باشند، مجبور است در آن واحد، ارزش‌ها، باورها و سلیقه‌های مختلفی را بپذیرد. این افراد در ”خودشیفتگی” ضعف دارند.

    برای خود ارزش و احترام قائل باشید.

    دکترمحمد جواد حریری ، پزشک وهیپنوتراپ ( هیپنوتیزم درمان گر


  4. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام و تشکر از آنیتا و هلنا جان بخاطر وقتی که گذاشتید و ممنونم از راهنماییاتون

    آنیتای عزیزم مرسی از دلگرمیت. عزیزم من اون کتابو خوندم خطاهای شناختیمم تا حدودی میدونم اما مشکلم اینه اصلا واسم مهم نیست که رفع بشه یا نه!خیلی بی انگیزه شدم خیلی سردرگمم اصلا حتی نمیدونم چی میخوام. بخدا من میخوام تسلیم نشم ولی اینکه نمیدونم باید چیکار کنم اذیتم میکنه. من عاشق درس خوندنم اما حتی نمیتونم دوباره واسه ارشد درس بخونم.

    هلنا جان متنی که واسم گذاشتی خوندم خلاصه بگم هرچیزی که تو متن گفته باید باشه غیر از 3 مورد آخر من ندارم و درعوض تمام رفتارایی که نهی شده به شدت دارم یعنی اصلا نمیتونم به ترسام غلبه کنم،دید مثبت ندارم،مدام خودمو سرزنش میکنم باور کردم بی خاصیتم،امید به آینده ندارم و... .
    ممکنه درطول روز یا چند روز یه بار درحد 1 ساعت یکم امیدوار بشم اما این احساس زیاد دووم نمیاره و باز برمیگردم به حالت اول. احساس درموندگی میکنم

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    افسردگی

    افکار غیرمنطقی، غیرواقعی و فریب‏ آلود، علت افسردگی هستند و چنانچه این افکار، تصحیح و اصلاح شوند، افسردگی نیز درمان خواهد شد. در واقع افسردگی‌ عبارت‌ است ‌ از احساس‌ غم‌، ناامیدی یا دلسردی‌، ‌ به‌ مدت‌ حداقل‌ ۲ هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ همراه‌ علایم‌ آن .

    افسردگی، یک بیماری روانی ناشی از اختلالات مغزی و سیستم عصبی نیست، افسردگی، یک انحراف عاطفی است. به عبارت دیگر، افکار منحرف و فریب‏آلود، مجموعه‏ای از احساسات: غم و اندوه، عدم اعتماد به نفس، بی‏تفاوتی و بی‏حوصلگی، خستگی و ضعف، ناامیدی و… را تحت عنوان افسردگی به دنبال می‏کشند و قربانی خود را به طرف خودکشی سوق می‏دهند.

    عللافسردگی

    برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ واقعی‌ هیچ‌ علت‌ یگانه‌ و روشنی‌ نمی‌توان‌ متصور بود. بعضی‌ از عوامل‌ زیست‌شناختی‌ مثل‌ بیماری‌های‌ جسمی‌، اختلالات‌ هورمونی‌، یا بعضی‌ داروها می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
    عوامل‌ اجتماعی‌ و روانی‌ نیز می‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.
    اختلالات‌ ارثی‌ نیز می‌توانند مؤثر باشند.
    بروز این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقایع‌ ناراحت‌کننده‌ زندگی‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.


    علایم‌ شایع‌افسردگی

    از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بی‌حوصلگی‌ و دلزدگی‌؛ ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌

    احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی‌

    بی‌خوابی‌؛ خواب زیاد یا ناراحت‌

    احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نیاز نبودن‌ و گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌؛

    بی‌اشتهایی‌ یا پرخوری‌؛ یبوست‌

    از دست‌ دادن‌ میل‌ جنسی‌

    مشکل‌ داشتن‌ در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکز

    یکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌

    احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی‌

    تحریک‌پذیری‌؛ بی‌قراری‌؛ افکار خودکشی‌

    دردهای‌ مختلف‌، مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌

    عوامل تشدید کننده بیماری افسردگی

    عصبانیت‌ یا احساس‌ دیگری‌ که‌ فرو خورده‌ شده‌ باشد.

    داشتن‌ شخصیتی‌ وسواسی‌، منظم‌ و جدی‌، تکامل‌گرا، یا شدیداً وابسته‌

    سابقه‌ خانوادگی‌ افسردگی‌

    شکست‌ در کار، ازدواج‌، یا روابط‌ با دیگران‌

    وابستگی‌ به‌ الکل‌

    مرگ‌ یا فقدان‌ یکی‌ از عزیزان‌

    از دست‌ دادن‌ یک‌ چیز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمایه‌)

    تغییر شغل‌ یا نقل‌ مکان‌ به‌ یک‌ جای‌ جدید

    انجام‌ بعضی‌ از اعمال‌ جراحی‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌ سرطان‌

    وجود یک‌ بیماری‌ یا معلولیت‌ عمده‌

    گذر از یک‌ مرحله‌ از زندگی‌ به‌ مرحله‌ای‌ دیگر، مثلاً یائسگی‌ یا بازنشستگی‌

    استفاده‌ از بعضی‌ از داروها مثل‌ رزرپین‌، داروهای‌ مسدودکننده‌ بتا آدرنرژیک‌، یا بنزودیازپین‌ها

    محرومیت‌ از داروها و مواد محرک‌ مثل‌ کوکائین ‌، آمفتامین‌ها، یا کافئین‌

    بعضی‌ از بیماری‌ها مثل‌ دیابت‌، سرطان‌ لوزالمعده ‌، و اختلالات‌ هورمونی‌

    پیشگیری از افسردگی ‌

    تغییرات‌ عمده‌ زندگی‌ را پیش‌بینی‌ و آمادگی‌ لازم‌ برای‌ مواجهه‌ شدن‌ با آنها را کسب‌ کنید.

    حتی‌الامکان‌ از عوامل‌ خطر پرهیز کنید.

    عواقب‌ مورد انتظار
    در بسیاری‌ از موارد، بیماری‌ خود به‌ خود خوب‌ می‌شود، اما با کمک‌ گرفتن‌ از پزشک‌ می‌توان‌ مدت‌ افسردگی‌ را کم‌ کرد و روش‌های‌ مقابله‌ با افسردگی‌ را فرا گرفت‌. عود افسردگی‌ شایع‌ است‌. درصد بهبودی‌ بالا است‌، حتی‌ اگر فرد به‌ هنگام‌ افسردگی‌، نسبت‌ به‌ بهبودی‌ خود دید منفی‌ داشته‌ باشد.

    عوارض‌ احتمالی‌ افسردگی

    خودکشی‌. علایم‌ هشداردهنده‌ آن‌ عبارتند از: ـ گوشه‌گیری‌ از خانواده‌ و دوستان‌ ـ عدم‌ توجه‌ به‌ ظاهر خود ـ به‌ زبان‌ آوردن‌ این‌ که‌ فرد می‌خواهد «همه‌ چیز را تمام‌ کند» یا اینکه‌ «زیادی‌ است‌ و مزاحم‌ دیگران‌.» ـ شواهدی‌ از داشتن‌ نقشه‌ برای‌ خودکشی‌ (مثلاً نوشتن‌ وصیت‌نامه‌ یا توجه‌ به‌ یک‌ سلاح‌ قتاله‌) ـ خوشحالی‌ ناگهانی‌ پس‌ از احساس‌ نومیدی‌ طولانی‌ مدت‌ ـ عدم‌ بهبود افسردگی

    افسردگی وپیشگیری از افسردگی

    پیشگیری از افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت روان است. بنابر اعلام سازمان جهانی بهداشتی در سال ۲۰۰۲ افسردگی از نظر باری که به جامعه تحمیل می کند، چهارمین رتبه را در بین بیماری ها داراست و شایع ترین علت ناتوانی محسوب می شود.عوامل تغذیه ای نقش مهمی در بروز افسردگی دارند. از طرف دیگر، کسانی که دچارافسردگی هستند غالباً تغذیه نامناسبی دارند و بنابراین از این جهت در معرض خطر هستند. هنگامی که فردی دچار افسردگی باشد سطح انرژی در او کمتر از حد معمول است و اشتیاق و اشتها برای بسیاری از چیزها از جمله غذا در او از بین می رود و در نتیجه تغذیه فرد دچار اختلال می شود.کاهش یا افزایش وزن ناخواسته و جذب ناکافی ویتامین ها و مواد معدنی غالبا با افسردگی ارتباط دارد. افرادی که بیشتر در معرض این خطرات هستند افراد مسنی هستند که تنها زندگی می کنند و یا کسی که آنها را تشویق به خوردن مواد غذایی مناسب و کافی کند را ندارند. افسردگی و برخی از مهم ترین علل تغذیه ای اثر گذار بر آن

    کمبود برخی مواد مغذی:
    کمبود برخی از مواد مغذی در رژیم غذایی فرد می تواند سبب ایجاد افسردگی شود یا حالت افسردگی فرد را تشدید کند.

    این مواد مفید عبارتند از:

    اسیدهای چرب امگا ۳: کمبود این مواد در رژیم غذایی می تواند فرد را مستعد افسردگی کند. منابع غذایی این اسید چرب شامل غذاهای دریایی به ویژه ماهی های چرب، تخم مرغ های غنی شده با امگا ۳، روغن کانولا، روغن بذر کتان، گردو، سویا و سبزیجات برگ سبز هستند. بر همین اساس توصیه کلی این است که تمام بزرگسالان حداقل دو بار در هفته ماهی مصرف کنند.اسید فولیک: سطح اسید فولیک در خون برخی از افراد مبتلا به افسردگی پایین است. جگر، قارچ و سبزی های برگ سبز (به ویژه اسفناج و کلم بروکلی)، گوشت گاو کم چربی، سیب زمینی، نان گندم کامل، آب پرتقال و لوبیا از منابع اسید فولیک هستند.ویتامین B۱۲: سطوح بالاتر این ویتامین در خون افراد افسرده سبب می شود که این افراد به درمان پاسخ بهتری بدهند. منابع غذایی ویتامینB۱۲ شامل جگر، شیر، تخم مرغ، ماهی و گوشت هستند.روی: این عنصر نقش مهمی در عملکرد سیستم عصبی دارد. تعادل این عنصر در بدن در پیشگیری و درمان افسردگی موثر است. گوشت، مرغ، ماهی، شیر و فرآورده های آن، جگر، غلات کامل، لوبیا و مغزها از منابع روی هستند.آهن: کمبود آهن می تواند سبب بی حوصلگی شود و مکمل یاری با آهن باعث بهبود خلق می شود. این ماده مغذی در جگر بیش از سایر منابع غذایی و سپس در غذاهای دریایی، گوشت بدون چربی، گوشت پرندگان، زرده تخم مرغ، میوه های خشک، غلات کامل و نان غنی شده وجود دارد. آهن موجود در منابع گیاهی مانند حبوبات و برخی سبزی های سبز رنگ به مقدار کمتری جذب می شود.ویتامینB۶: مصرف این ویتامین در درمان و پیشگیری از افسردگی مؤثر است. این ویتامین به طور گسترده در غذاها وجود دارد. گوشت، غلات کامل به خصوص گندم، سبزی ها و مغزها حاوی این ویتامین هستند.ویتامین E : این ویتامین به علت اثرات آنتی اکسیدانی زیادی که دارد می تواند در درمان و پیشگیری از افسردگی مؤثر باشد. از آنجایی که این ویتامین توسط گیاهان ساخته می شود، روغن های گیاهی بهترین منابع آن هستند. میزان ویتامینE در روغن آفتابگردان، کلزا، ذرت، زیتون و مغزها به ویژه بادام زیاد است. باید توجه داشت که سرخ کردن در حرارت بالا باعث تخریب این ویتامین می شود.ویتامینC :غلظت این ویتامین در مغز زیاد است و به نظر می رسد در تنظیم فعالیت های عصبی نقش داشته باشد. به علاوه این ویتامین دارای خواص آنتی اکسیدانی است. سبزی ها و میوه ها به ویژه مرکبات بهترین منبع آن هستند. ویتامین C بسیار حساس است مقداری از آن در زمان پخت از دست می رود حتی در یخچال نیز بعد از ۲۴ساعت ۴۵درصد این ویتامین کاهش می یابد.منیزیم: سطح منیزیم در بدن افراد مبتلا به افسردگی کمتر از افراد سالم است. به نظر می رسد که دریافت منیزیم در کاهش افسردگی مؤثر است. دانه ها، مغزها، حبوبات، سبزی های برگ سبز تیره مانند منیزیم منابع خوب این ماده مغذی هستند. شیر نیز در صورتی که به مقدار کافی مصرف شود، یکی از منابع منیزیم محسوب می شود.سلنیم: کمبود این ماده می تواند با افسردگی مرتبط باشد. میزان سلنیم غذا بستگی به محتوای آب و خاک هر منطقه دارد. غذاهای دریایی، جگر، گوشت قرمز و ماکیان منابع عمده این ماده هستند.تریپتوفان: یک اسیدآمینه ضروری است که بدن قادر به ساختن آن نیست. این ماده پیش ساز سروتونین است. سروتونین اثرات ضدافسردگی دارد. هنگامی که سروتونین در مغز فعال است، احساس «خوب بودن» در فرد تقویت می شود. به نظر می رسد برخی از افرادی که دچار افسردگی هستند، دارای کمبود سروتونین هستند. این ماده مغذی در گوشت مرغ و گاو، مغزها، ماهی، شیر، تخم مرغ، پنیر و برخی سبزی ها به میزان زیاد موجود است. مصرف مواد حاوی کربوهیدرات، ورود تریپتوفان را به مغز افزایش می دهد. مواد غذایی حاوی کربوهیدرات شامل غلات، حبوبات، سبزی های نشاسته ای مانند سیب زمینی، لبنیات و میوه ها هستند.افسردگی و الگوی غذایی آن


    مصرف بیشتر سبزی، میوه، مغزها، حبوبات و غلات کامل (سبوس دار) ، روغن زیتون، دانه های خوراکی، ماهی و لبنیات کم چرب در مقایسه با مصرف گوشت قرمز پرچرب، لبنیات پرچرب، کره و روغن های حیوانی، الگوی غذایی مناسب تری برای پیشگیری و درمان افسردگی هستند.افسردگی و چاقی


    افراد چاق به علل مختلف بیشتر به افسردگی مبتلا می شوند. از سوی دیگر افسردگی نیز می تواند فرد را مستعد چاقی کند . بنابراین در افراد افسرده باید مراقب چاقی بود و افراد چاق را تشویق به داشتن فعالیت بدنی و کاهش مصرف مواد پرکالری کرد.برخی مواد غذاییچای سبز: شیوع افسردگی در افرادی که به طور مرتب چای سبز مصرف می کنند کمتر است.ماهی: شیوع افسردگی در کشورهایی که مصرف سرانه ماهی در آنها بالاست، کمتر است.روغن زیتون: این روغن دارای ماده مؤثری است که اثرات ضدافسردگی دارد.چربی های ضروری: یکی از روش های کمک به روحیه افراد، خوردن چربی به مقدار کافی و نه زیاد است. برای این منظور باید انواع درست و مناسبی از چربی ها را انتخاب کرد. وجود چربی های اشباع نشده (غیرجامد) در رژیم غذایی هر فرد ضرورت دارد.قهوه و مواد دیگر حاوی کافئین: افرادی که دچار افسردگی هستند، معمولاً از کافئین برای بالا بردن انرژی خود استفاده می کنند. اما این اقدام می تواند کاملاً اشتباه باشد. کافئین سیستم عصبی را تحریک می کند بنابراین مقدار زیاد آن می تواند مانع استراحت خوب شبانه شود. کافئین از خواب عمیق جلوگیری می کند. تحریک بیش از حد سیستم عصبی می تواند به طور بالقوه باعث افزایش سطح اضطراب شود. اضطراب و افسردگی معمولاً دست در دست هم حرکت می کنند و این امر بهبودی را دشوارتر می کند.پیروی از یک رژیم غذایی سالم، متنوع و متعادل، دریافت مواد مغذی به اندازه کافی و داشتن وزن مناسب در پیشگیری و درمان افسردگی مؤثر است. پیروی از هرم غذایی، راهنمای مناسبی برای انتخاب غذاهای سالم و متنوع است.

    در صورتی‌ که‌ علایم‌ افسردگی بسیار خفیف‌ باشند، روش‌های‌ به‌ عهده‌ گرفتن‌ مراقبت‌ از خود را در پیش‌ گیرید:با دوستان‌ و خانواده‌ صحبت‌ کنید.به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنید

    یک‌ رژیم‌ غذایی‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌ داشته‌ باشید.الکل‌ مصرف‌ نکنید؛کارهای‌ عادی‌ زندگی‌ خود را ادامه‌ دهید.فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد ببینید.در صورت‌ امکان‌ به‌ تعطیلات‌ بروید.احساسات‌ خود را در یک‌ دفتر خاطرات‌ روزانه‌ بنویسید.
    سعی‌ کنید مشکلات‌ در روابط‌ با دیگران‌ را حل‌ کنید (البته‌ بهتر است‌ که‌ در این‌ زمان‌ تصمیمات‌ عمده‌ نگیرید).تا حدی‌ که‌ می‌توانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ‌ کنید.مسؤولیت‌های‌ خود را تا زمان‌ بهبودی‌ به‌ فرد دیگری‌ واگذار کنید.به‌ گروه‌های‌ حمایتی‌ در مورد افسردگی‌ بپیوندید.فعالیت در زمان ابتلا به این بیماریمحدودیتی‌ برای‌ آن‌ وجود ندارد. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری ها و علایق‌ روزانه‌ را حفظ‌ کنید حتی‌ اگر حوصله‌ آنها را ندارید.رژیم‌ غذایی‌یک‌ رژیم عادی‌ و متعادل‌ داشته‌ باشید حتی‌ اگر اشتها به‌ غذا ندارید.درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان علایم‌ افسردگی‌ دارید.اگرشخص احساس‌ تمایل‌ به‌ خودکشی‌ یا ناامیدی‌ دارد.





  6. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام مجددهلنا جان ممنونم که وقت میذارین.طبق این پست من علائم زیر رو دارم:از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بی‌حوصلگی‌ و دلزدگی‌؛ ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی‌بی‌خوابی‌؛ خواب‌ زیاد یا ناراحت‌احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نیاز نبودن‌ و گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌؛مشکل‌ داشتن‌ در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکزیکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی‌تحریک‌پذیری‌؛ بی‌قراری‌؛ افکار خودکشی‌دردهای‌ مختلف‌، مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌یعنی تقریبا همه علائمو دارم و شدتشم کم نیست.متاسفانه اصلا نمیتونم به خودم امید بدم و از طرفی اصلا امکان مراجعه به مشاور حضوریم ندارم.همونطور که توی تاپیک اول گفتم بیکاری،تحقیرا و محدودیتای بیش از حد مادرم، ناتوانی در ارتباط با دیگران( من فوق العاده برونگرا هستم و عاشق ارتباط با افراد جدید و ازینکه روز ها توی خونه هستم و هیچکس نیست حتی باهاش حرف بزنم وافعا عذاب میکشم)، به دلیل مشکل مالی خیلی زیاد نه میتونم کلاس های ورزشی برم و نه به علایقم برسم، انگیزمو واسه درس خوندنم کامل از دست دادم .خواهش میکنم از دوستان که بهم راهکار بدید و کمکم کنید خودمو پیدا کنم من حتی امیدمو به خدا هم دارم از دست میدم.تو این 1سال خیلی مقاله و کتاب خوندم باور کنید تاثیر نداشت چون من نمیتونم به تنهایی این مشکلاتو حل کنم نیاز به راهنمایی دارم ممنونم از همه.

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام صبح بخیر

    عزیز تا کی می خای این جوری ادامه بدی گفتی ادم برونگرایی هستی پس عمده مشکلت در اینه که با کسی ارتباط

    نداری
    مادر شما بهتون اجازه داده 4 سال بیرون از خونه در محیط جدید درس بخونی که از اون دوران حساس گذشته که

    ممکن بود برا ی هر کسی مشکلی پیش بیاد یا مثلا مسیر انحرافی بیشتری داشته باشی چون سنت کمتر بوده والان که بالغ

    تر شدی چرا مادر حساس شده ؟؟؟؟؟

    استین بالا بزن با مادرت صحبت کن بگو من نیاز دارم با هم سن سالام ارتباط داشته باشم با رفیقای قدیمی ارتباط برقرار کن از

    دانشگاه رفتنتون صحبت کنین از شادی ها و خنده هایی بی موردی که داشتین دنبال کار باش شما که رشته خوبی داری

    کار براش هست حتی اگه حقوقش کم باشه ولی سبب میشه شما استقلالت رو برگردونی و با این حقوق میتونی به خاسته

    هات برسی همش به خودت بگو من ادم موفقی هستم من شادم در تصمیمت مصمم باش هیییییچ کس جز خودت نمیتونه

    کمکت کنه این دوتا تایپیکی که برات گذاشتم را به دقت بخون سرسری نگیر خیلی کمکت میکنه چون راه حل راگفته تغذیت را

    کامل تر کن میگن عقل سالم در بدن سالمه میتونی تو ی خونه ورزش کنی بی تاثیر نیست

    موفق باشی التماس دعا

  8. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 مهر 98 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1393-11-10
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    8,629
    سطح
    62
    Points: 8,629, Level: 62
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    136

    تشکرشده 130 در 60 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام هلنا جان ممنونم که همراهمی
    بخدا خودمم خستم نمیخوام اینجوری باشم و دنبال راهم.
    مادرم همون دوران دانشگاهم حساس بود با وجود اینکه خدا شاهده من هیچوقت کاری نکردم که باعث شکش بشه اما به نظرش دختر باید محدود بشه وگرنه حتما یه مشکلی پیش میاره و خدایی نکرده اگه کسی با دیدن خودم خواستگاری کنه حتما مشکل از منه!!!1
    من حتی دوران مدرسه هم هیچوقت حق اردو رفتن نداشتم چون ممکن بود جایی که میریم پسر باشه.!!!!تمام 4سال دانشگاهم با اینکه خوابگاهی بودم بابام منو میاورد و میبرد و اگه خدایی نکرده واسه نیازای روزمره خرید میرفتم و مامانم میفهمید یه جنجال بزرگ داشتیم.
    حساس تر شدن الانشم بخاطر اینه که ما تازگی اومدیم شهر جدید متاسفانه هیچ دوست و آشنایی اینجا ندارم و ازونجا که مامانم ترس از اجتماع شدید داره و به نظرش جامعه پر از گرگه و ما هم بره حتی نمیذاره یه خرید ساده برم خودشم هیچ جا نمیاد اگرم بیرون بریم اینقد ترس داره و غر میزنه که میگم کاش برگردیم.
    تنها راه ارتباطم یه گروه تلگرامه که اونم نهایتا روزی 1 ساعت با کلی ترس و حرف شنیدنه چون میگه حتما با کسی در ارتباطم و گوشیم دستمه.
    بخدا دنبال کارم اما هرجا میرم میگن اوضاع کار بده من حتی دنبال کار آموزیه بدون حقوقم هستم اما مامانم نمیذاره میگه فلان جا دوره باید تاکسی سوار بشی شرکت خصوصی نمیذارم و.. خب من کار دولتی نزدیک خونمون که نیاز به رفت و آمد با ماشین نداشته باشه تو شهر بزرگ کجا پیدا کنم؟؟
    بخدا تاپیکارو کامل خوندم به تغذیم اهمیت میدم بدنم مشکلی نداره اما روحم داغونه اینقد هرروز دعوا و تحقیر میشم هیچ امیدی واسم نمونده باور کنید مامانم بخاطر مدرکمم بهم حرف میزنه که چرا درس خوندی جلو همه میگه نباید درس میخوند بیکاره علافه. جلو آدمایی تحقیرم میکنه که واقعا نمیتونم مثل اونا زندگی کنم مثلا میگه تو خوبی شوهر و بچه داری دخترمن هی الکی درس خوند!!
    واقعا هیچ راهی به ذهنم نمیرسه تو این دو سال هر راهیو رفتم نشده درمونده شدم.

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اردیبهشت 96 [ 07:07]
    تاریخ عضویت
    1394-7-04
    نوشته ها
    273
    امتیاز
    4,637
    سطح
    43
    Points: 4,637, Level: 43
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsOverdrive1 year registered
    تشکرها
    270

    تشکرشده 319 در 160 پست

    Rep Power
    52
    Array
    سلام لطفا این لینک ها را بخون خیلی کمکت میکنه و باعث میشه رفتاری قاطع داشته باشی حتی در مقابل خانوادت

    1_چگونه منفعل نباشیم ؟

    2_http://www.hamdardi.net/thread-16079-post-144997.html#pid144997

    موفق باشین

  10. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 28 اسفند 94 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-5-13
    نوشته ها
    333
    امتیاز
    8,314
    سطح
    61
    Points: 8,314, Level: 61
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 29.0%
    دستاوردها:
    Social5000 Experience PointsTagger First Class3 months registered
    تشکرها
    1,080

    تشکرشده 814 در 264 پست

    Rep Power
    82
    Array
    از دست دادن ...
    مخصوصا وقتی انسان خودش بدستش آورده باشه...
    باعث رنج و درد انسان میشه ...

    امان از دلبستگی و وابستگی...
    چه میکنه با روح و روان و زندگی آدمی....


    سلام ...
    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaeii نمایش پست ها
    من علائم زیر رو دارم:از دست‌ دادن‌ علاقه‌؛ بی‌حوصلگی‌ و دلزدگی‌؛ ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌احساس‌ ناامیدی‌؛ بی‌حالی‌ و خستگی‌بی‌خوابی‌؛ خواب‌ زیاد یا ناراحت‌احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ ومورد نیاز نبودن‌ و گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌؛مشکل‌ داشتن‌ در تصمیم‌گیری‌؛ مشکل‌ داشتن‌ در تمرکزیکباره‌ به‌ گریه‌ افتادن‌ بدون‌ توضیح‌ مشخص‌احساس‌ گناه‌ شدید به‌ خاطر وقایع‌ بی‌اهمیت‌ یا خیالی‌تحریک‌پذیری‌؛ بی‌قراری‌؛ افکار خودکشی‌دردهای‌ مختلف‌، مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌

    دردهای جسمی گاهی از روح و روان نشات میگیرن و برعکس...حتما از یک پزشک متخصص مشورت بگیرید .

    نظر شخصی : از گیاهان آرام بخش هم استفاده کنید به خصوص از دم کرده (دمنوش) "بادرنجبویه" عصرها چند ساعت قبل خواب ...

    همچنین دم کردن گلبرگ های گل محمدی همراه چای معمولی یا بدون اون.


    و نظر شخصی تر یاس پاییزی :

    تمرکز،

    داشتن یا نداشتن...

    مسئله اینست...

    (ریشه یابی کنید!)


    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaeii نمایش پست ها
    به دلیل مشکل مالی خیلی زیاد نه میتونم کلاس های ورزشی برم و نه به علایقم برسم،
    اگر مسئله مشکل مالی باشه و مسئله تنبلی نباشه میتونید در ورزش های صبحگاهی رایگان سراسر کشور چه در "باشگاه ها" و چه در پارک ها شرکت کنید و وقتی روحیه مضاعفی پیدا کردید ان شاءالله توان مالی مناسب هم میتونید پیدا کنید و به مورد علاقه هاتون بپردازید ...
    این راهیه که خودم وقتی تو شرایطش بودم انجام دادم و چندین نفر اطراف من همینکارو کردن و اونها هم الان مشغول علایقشون هستن...

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaeii نمایش پست ها
    انگیزمو واسه درس خوندنم کامل از دست دادم .
    انگیزه در پی یک هدفی معنی و مفهوم پیدا میکنه ...یعنی هدفتون از درس خوندن کمرنگ شده ؟ میدونید به چه علت ؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaeii نمایش پست ها
    من حتی امیدمو به خدا هم دارم از دست میدم.
    خدا تو زندگی و افکار شما کجاست ؟


    نقل قول نوشته اصلی توسط tanhaeii نمایش پست ها
    تو این 1سال خیلی مقاله و کتاب خوندم باور کنید تاثیر نداشت چون من نمیتونم به تنهایی این مشکلاتو حل کنم
    ***کتاب و مقاله خوندن تنها معجزه نمیکنه این عمل کردنه که نتیجه بخش و اثر گذار میشه تو زندگی ...

    البته من خودم تا دو سه سال(بیشتر ازشما) فقط میخوندم انواع و اقسام کتاب هارو ...اما بزرگترین

    "نتیجه کلی" که گرفتم: باید "کتاب مناسب" رو خوند ...

    و

    "نتیجه بزرگ "ی که گرفتم : عمل کردن بدون بهانه و مانع تراشی(مخصوصا ذهنی)...


    مثلا برای کسی که از بیکاری و کم بود ارتباط گله داره کتاب فلسفی و روانشناسی صرف خوندن گرهی از کارش باز نمیکنه اصولا(هرچند در طولانی مدت اثرات جانبی خوبی داره) این فرد باید بره سراغ
    کتاب های با رویکرد مهارتهای ارتباطی و حضور بیشتر از قبل در اجتماع(شده حتی نیم ساعت بیشتر)

    تا هم شناخت نسبی از خودش پیدا کنه و هم از انزوای فکری بیرون بیاد تا جرئت عمل پیدا کنه چرا که اراده و عزم بر اجرا و عمل لازمه برای همه اونچه که (با خوندن ،دیدن،شنیدن یا فکر کردن)در سر داریم...



    برااینکه پست طولانی نشه حرف های جزئی تر بمونه برای بعد...

    عقلانی هست اینکه منفی هارو درنظر بگیریم تو زندگی اما نباید غرق اونها شد...باید گذشت دختر خوب
    شعار نیست وقتی از حرف تا عمل فاصله ای نباشه ....

    ************************************************** *********

    باختم ولی "مسیر" را یافتم...

    در بزرگراه زندگی راهت "راحت" نخواهد بود...

    هرچاله ای "چاره ای" بمن آموخت...

    دوباره فکر کن....

    فرصت ها "دوبار"تکرار نمی شوند ...

    برای جلوگیری از پس رفت...

    پس،

    "باید رفت" ...


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل جدی تنبلی، زندگیم فلجه
    توسط Mehdi55 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 مهر 96, 14:03
  2. بیماری، عدم اعتماد به نفس، ترس از ازدواج
    توسط Deltacode در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 مهر 95, 21:13
  3. عدم اعتماد بنفس کافی، بخاطر تیپ و ظاهرم
    توسط بانوی آفتاب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 دی 93, 13:17
  4. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  5. مشکل من با همسرم ( افسردگی، بی توجهی، جنسی ) بعد از رفتن به مشاور
    توسط نیلا در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 85
    آخرين نوشته: دوشنبه 05 اردیبهشت 90, 13:15

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.