چطور میتونم ازینکه توسط دیگران قضاوت میشم بهم نریزم؟

[lost-in-paradise]

سلام به همگی..
اول از همه بگم که من از تاپیک قبلی هیچ نتیجه ای نگرفتم :-( با اینکه کلی هم توضیح دادم و امیدوار بودم به کمک شما مشکلم حل شه.. انگار عنوان مشکل داشت و منم بلد نبودم عوضش کنم ..
فقط با توجه به راهنمایی یکی از دوستان متوجه شدم واقعا آرامش یه چیز درونی هست و نباید تو دنیای بیرون دنبالش گشت ازونجایی که هر چیزی رو ممکنه یه روز از دست بدی و در نتیجه آرامشی رو که به واسطه وجود اون شی تو زندگیت بدست اوردی بودی.
حالا مشکلی که امروز بخاطرش این تاپیکو ایجاد کردم اینه که من خیلی راجب قضاوت دیگران بابت خودم حساسم. و وقتی مثلا یکاری میکنم بعد برداشت دیگران رو راجب خودم تحلیل میکنم و بهم میریزم. مثال میزنم. من به دوستی بهمن ماه پارسال یه پولی رو قرض داده بودم که قرار بود دو هفته ای پس بده،هنوز که هنوزه پس نداده. و علاوه بر این کلی هم نامردی کرده در حقم اما من هیچ وقت به روش نیوردم که ب من بدهکاری. بعد امروز که یه مشکل مالی برام پیش اومده بود تصمیم گرفتم به دوست همین دوستم پیام بدم و ازش بخوام به این دوست با معرفت که از قضا منم بلاک کرده!پیام بده و ازش بخواد بدهیشو با من صاف کنه. بعد فقط دو مین از فرستادن پیام گذشته بود که پشیمون شدم.که کاش پیام نمیدادم این پول بهرحال جور میشه اما خب اون شخص و همینطور دوستش که بش پیام دادم راجب من چه فکری میکنن؟درحالی که میدونم این حق منه که پولمو بخوام.. کلا ازینکه دیگران راجب من حرف بزنن استرس میگیرم و حالم بد میشه.البته الان خیلی بهتر شدم چون پارسال یه دوره پیش روانشناس رفتم و مشاوره گرفتم.اما خب هنوز اون چیزی نشدم که میخوام..
اگه خوب توضیح ندادم و سوالی هست بپرسید جواب میدم

[lost-in-paradise]

دوستان من واقعا نیاز به کمک دارم.. اگه تجربه ای دارین خوشحال میشم بم بگید و کمکم کنید..

[*مونا*]

سلام دوسته عزیز به نظر من شما باید پست رفتار جراتمندانه که در این سایت هست رو بخونی

[بالهای صداقت]

چطور میتونم ازینکه توسط دیگران قضاوت میشم بهم نریزم؟

سلام و وقت به خیر
جواب سئوال بالا یک کلمه هست : "به وسیله اعتماد به نفس "
وقتی شما اعتماد به نفس داشته باشی و در راه درست و صحیح قدم برداری ، اون وقت هست که اصلا قضاوت دیگران روی تو اثری نخواهد گذاشت
اما پستی که شما نوشتید و توضیحاتی که دادید مصداق ماهی خواستن است و من در خط بالا به شما گفتم درصدد باش که ماهیگیری را بیاموزی
حال باید چی اقدامی بکنید؟
الف) مقالات و راهکارهای بدست آوردن اعتماد به نفس و تقویت آن را پیدا کن ، و بخون ، هرآنچه از مقالات بدست آوردی ، رو یادداشت کن و در زندگی روزانه و شرایط اطراف تمرین کن
ب)راه درست وصحیح در زندگی را پیدا کن ، قدم اول برای این کار ، هدف گذاری برای زندگی و در راستای هدفگذاری پیدا کردن معنای زندگی و نحوه زیستن در زندگی هست
پس با خودت خلوت کن و خوب ِ خوب فکر کن هم به خودت هم به اهدافت و هم به معنای زندگی ات
پرسش هایی را هنگام هدف گذاری باید از خود بپرسی و پاسخ بدهی ( سرچکن و پیداشون کن) عجله نکن و با آرامش خوب وقت بگذار و دقیق هدف گذاری کن
بسنج تا اهدافت با معنای زندگی ات مغایر نباشد
پس از موارد بالا که حدود یک تا سه ماه زمان می خواهد شما می بایست راه صحیح و درست زندگی را پیدا کرده باشی و با تمریناتی که در مقاله ها آموخته ای و درصدد انجامشون هستی اعتماد به نفست هم باید افزایش پیدا کرده باشد اون وقت خودت خواهی دید که اصلا قضاوت های دیگران برایت اثری نخواهد داشت

[esm]

خوب باید مهرطلبی رو حذف کنین, عزت نفس رو بالا ببرید و روی اعتماد بنفستون کار کنید.
در راستای حذف مهرطلبی یکی از چیزهایی که به شخصه کمک بسیاری به من کرد این بود که رفتار هر ادمی در قبال خودم رو نمره بدم, اینکه با توجه به رفتار اون ادم من براش چقدر ارزش دارم,فرض میکنیم جواب دو از ده باشه,در این صورت من اجازه ندارم ده تا محبت کنم
ادمی که این همه وقته شما رو ایگنور کرده یعنی ارزش کمی براتون قایل شده,هیییییچ دلیلی نداره که با او دربایستی داشته باشین
مهرطلبی ادم رو نابود میکنه, مراقب خودتون و احساساتون باشید

[ammin]

سلام

هرچه خود پنداره ای که از خودت داری معمولی تر ومیانه تر باشه اینطور مواقع ترست از سرزنش دیگران کمتر میشه

مطلوبش اینه همه ما بعد از طی مراحل مختلف بلوغ کار درست رو نه به خاطر ترس از سرزنش اجتماعی یا میل به خاطر تحسین اجتماعی ٬ بلکه به خاطر انچه که فکر میکنیم واقعا درست هست ٬
انجام بدیم

همه ما به مرحله ای نرسیدیم که تمام رفتارهای خودمون رو براساس اون رستگاری اجتماعی انجام بدیم بعضی از رفتارها رو هنوز در مرحله ترس از سرزنش یا میل به تحسین شدن هستیم و بعضی از اونها رو واقعا براساس انچه که فکر میکنیم درست هست ٬انجام میدیم

هرچند خود اون ترسهای اجتماعی هم مفیده اگر ما هنوز نتوانسته ایم از مرحله سرزنش اجتماعی عبور کنیم چون نگه دارنده ما از خطاهای مهلک میتونه باشه(امیدوارم تا اینجا سنگین توضیح نداده باشم)

روانشناسان اجتماعی میگن که هرچه ابهام انسان بیشتر باشه دست به عصا تر راه میره و کارهای اون بیشتر براساس تقلید ونگاه دیگران خواهد بود


بنابرین اگه میخوای این ترست کاهش پیدا کنه از یه طرف نیاز داری شناخت خودت رو بالاتر ببری و براساس یقینیات خودت عمل کنی و از طرف دیگه اگر مشکلی در اعتماد به نفس داری اون را تا حد ممکن حل کنی


حتی پخته ترین افراد هم ارزو نمیکنن که دوستشون پولشون رو قرض نده که مجبور بشن بهش بگن اما اینحا خود پنداره وتفسیری که از خودت داری تعیین کننده میتونه باشه هرچه این خودپنداره دست نیافتنی تر و باشکوه تر باشه اونوقت موقعی که میخوای به دوستت بگی« الان به پولی که بهت قرض دادم نیاز دارم»٬دچار تردید وترس بیشتری میشی چون این عمل با تصویر وتفسیر بسیار عالی که از خودت داری یا ساختی در تضاد هست و به نظر خودت اون رو مخدوش میکنه

البته اینم اضافه کنم سایر ارزشهایی که یه شخص باور داره ممکنه باعث بشه مثلا راحت از این قرض بگذره که اون ارتباطی به تضاد وخودپندازه ضعیف یا عالی نداشته باشه (این یه بحث دیگست)

http://www.hamdardi.net/thread-154.html

[lost-in-paradise]

سلام. آقای aminn و بالهای صداقت و esm عزیز..
ممنونم از راه کار هایی که پیشنهاد دادید ..منم با شما موافقم که اعتماد به نفس پایینی دارم.. اون کسی که واسطه کرده بودم که از اون شخص پول منو بپیره نتونست کاری کنه و منم نمیخوام مستقیما با اون شخص حرف بزنم و بیخیال اون پول شدم :(
آخه شدیدا میترسم که اون طرف چجوری برخورد کنه.. میترسم جواب نده یا مثلا یجوری از سرش وا کنه و اون وقت من بدتر داغون میشم.. میدونم حرفام ممکنه غیر منظقی به نظر برسه اما این منم... یکی از کابوسای زندگیم اینه که کسی منو ناراحت کنه! شدیدا ازین جور موقعیتا فرار میکنم.. الانم میترسم با طرف تماس بگیرم چون سابقه درست حسابی هم نداره یا کلا بزنه زیرش بگه پولی ازت نگرفتم یا مثلا بگه نمیخوام بدم حرفیه؟ من بیخیال پوله شدم اما بی خیال خودم نشدم.. خیلی دوست دارم اعتماد به نفسمو بیشتر کنم.. در مورد مهر طلبی تو همین سایت خوندم اما چیز زیادی دستگیرم نشد.خطاهای شناختی رم مطالعه کردم تقریبا بیشترش در من وجود داره اما برا از بین بردنش چیزی ننوشته بود.. مثلا همون تفکر دو قطبی از نوع بسیار قوی اش در من وجود داره.. مثال میزنم اگه فردی فلان کارو برام انجام بده دوستم داره اگه نده صد درصد دوسم نداره و حد وسطی هم وجود نداره.. یا همون باید ها و نباید ها.. من باید بتونم فلان کارو انجام بدم در غیر این صورت کل روزم خراب میشه.. حرف دیگران واقعا برام مهمه نمیدونم چرا خیلیم زود روم تاثیر میذاره.. دیروز خیلی با انرژی رفتم محل کارم اونجا یکی از همکارا گفت اا صورتت ورم ش خوب نشده نگرانت شدم چی شده؟ سه روزه اینو تکرار میکنه درحالیکه من اضن متوجه نیستم صورتم ورم کرده! روز اول گفتم خواب بودم و سرما خوردم شاید بخاطر اونه.. دیروز که این حرفو زد انگار کل انرژیمو گرفته باشن دیگه تا اخر ساعت کاری حال و حوصله نداشتم.. :(