سلام عزیزم خوبی؟سلامتی؟
ببین دختر خوب ،میدونم دوستتشون داری و خب سخته فراموش کردن ، کاملا درکت میکنم ،من خودمم دختر احساساتی هستم،مطمعنا جای شما اگر بودم همین احساس ناراحتی و حسرت شمارو میداشتم، اما زندگی به من یاد داده که گاهی تو زندگیم باید احساسات و کنار بگذارم و عاقلانه تر راهی که دارم میرم و خواسته ای که دارم و بررسی کنم!
حالا من که مورد شما رو نمیشناسم اما از همینایی هم که میگی میشه حدس هایی از شخصیت این آدم مورد نظر شما زد.هرچند قضاوت در خصوص این اشرف مخلوقات از روی چهار تا پست و جمله درست نیست ، اما شما که با ایشون مدتی زندگی کردین میتونین به درستی و غلطی این صفات پی ببرین و خودتون تصمیم درست و بگیرین !ما فقط اینجا میتوانیم هشدارهای لازم و به شما بدهیم که ممکنه درست باشند ممکنه درست نباشد چون براساس چند کلام شما در همینجاست.
1- ایشون
مسولیت پذیر و متعهد نیستند چون خیلی راحت با روبرو شدن با یک مشکل کوچک جا زدن ، ما همه میدونیم هیچ زندگی ای بی مشکل نیست ،اگر قرار باشه با دیدن یک مشکل ، یک حرف ناراحت کننده اون زندگی و از پایه و اساس نیست و نابود کنیم که اصلا به بلوغ لازم جهت ازدواج و قبول مسولیت نرسیدیم.
2-ایشون
در شرایط بحرانی بلد نیستند واکنش درستی نشون بدهند، قهر کردن واکنش درستی برای یک مرد پخته که قراره مسولیت یک زندگی و قبول کنه و در آینده الگوی فرزندانش باشه نیست. شما اگر تصمیم گرفتین با ایشون زندگی کنین تا آخر عمرتون باید قبول کنین که چه شما اشتباه کردین چه ایشون این شما هستید که باید برین منت کشی و ازشون عذر خواهی کنین !
چشم هاتون و ببندین و کمی فکر کنین ، آیا در تمام مشکلاتی که در زندگیتون با این اقا پیش آمده شما مقصر بودین؟
در تمام این قضایا کی پیش قدم شده برای آشتی و بهبود رابطه؟ شما یا ایشون؟
آیا ایشون تا حالا یکبار اعتراف کردن که اشتباه کردن و عذرخواهی کردن؟
اگر جواب سوال آخر بالا خیر است، پس یک لحظه تصور کن با همچین آدمی باید سالها زندگی کنی ، بنظرت چقدر میتونی تحمل کنی؟ یک سال ؟ دوسال؟ سه سال؟ چهار سال؟ ده سال؟ چقدر؟ حوب فکر کن ، به مشکلاتی که پیش میاد! به احساسی که بعد این مدت طولانی بهت دست میده! شاید اولش انرژِی داشته باشی ولی بعد سالها چی باز هم میتونی تحمل کنی؟
3- این آدم کاملا مشخصه که
گذشت در زندگیشون معنا و مفهومی نداره، شاید شما درست بگید ایشون دوستتون داشته باشند ایشون واقعا الان پشیمون باشند، اما یک آدم برای اشخاصی که براش تو زندگیش ارزشمند هستند گذشت داره، غرورش و برای این آدم ها میذاره زیر پا!
ولی این آدم چی ؟ شما چندین مرتبه غرورتون زیر پا گذاشتین ولی این آدم حتی حاضر نشدن با شما صحبت کنند! در صورتی که بحثی که بینتون پیش آمده کاملا پیش افتاده و کوچک است، بنظرم آدمی که برای همچین مسله ی کوچکی گذشت نداره، فردا روز در برابر مسایل بزرگتر میخواین چکار کنند؟
4- فرد مورد نظر شما متاسفانه
قدرشناس خوبی نیستند، با مادر خودشون دعوا کردند و اصلا متاسفانه
روحیه انتقادپذیری ندارند، اگر کسی ازشون انتقاد کنند اون شخص و کامل کنار میذارند. حتی اگر اون اشخاص مادرشون و خانوادشون باشه!
ایشون
خانواده دوست نیستند فرض کنید براحتی مادر و پدر و خانواده خودشون و میخواهند ترک کنند و خونه مجردی بگیرند. خانواده ای که به اندازه سنش باهاش زندگی کردن و زحمتشو کشیدن !
5- انسانی که
دمدمی مزاج هست ، بنظرت زندگی کردن باهاشون ساده است؟ بنظرت به کسی که در تصمیماتش ثبات درستی نداره و میشه اعتماد کرد؟
عزیزم شما اگر با ایشون ازدواج کنین چقدر باید تلاش کنی تا تلاش ها ت و محبت هات اندازه مادر ایشون بشه؟ چند سال باید باهاشون زندگی کنی تا حداقل به اندازه تعداد سالهایی بشه که با خانوادشون زندگی کردند! تازه بعد این مدت هیچ تضمینی وجود نداره ایشون در کنار شما باشند چون ممکن هر لحظه شما رو هم مانند خانوادشون ترک کنند! به همین راحتی!
دوست داشتن تنها که کافی نیست! پس
اعتماد چی میشه؟
گذشت و
فداکاری در زندگی چی میشند!؟ دوست داشتن بدون این صفات هیچ ارزشی نخواهد داشت.
کمی فکر کن ، آیا تو تمام این مدت که با این آدم نامزد بودی آرامش داشتی؟
آیا از ایشون گذشت دیدی؟
آیا ایشون توانستند اعتماد شما و جلب کنند؟ میتونین بهشون اعتماد کنین که یک روزی با یک بچه ترکتون نکنند؟
آیا ایشون ثابت کردن تکیه گاه خوبی از نظر مالی و روحی و روانی برای شما در زندگیتون خواهند بود؟
اگر ایشون از زندگیتون حذف بشوند چه چیزی و از دست میدهید؟ و چه چیز هایی و بدست می آورید؟(منظورم مالی نیست ، از نظر روحی و معنوی هم میتونه باشه.)
و اگر در زندگیتون حضور داشته باشند چی چیزی و از دست میدهید و چه چیز و بدست می آورید؟
پ ن: پیشنهاد میکنم تاپیک های خانم sahar51 حتما بخونی ، ببین همسرشون چطور آدمی بودند ، تاپیک هاشون اصلا پیشرفتی نداشته ، فقط سرشار از خواهش و التماس به مردیه که خودش مقصره ، و زندگیش و نیست و نابود کرده، ایشون به اشتباه فکر میکنند اگر قهر نمیکردند اینظور نمیشد ، تو هر تاپیکی مانند شما متاسفانه همین ها و میگویند اما
اولا هیچکس حرف های ایشون و تایید نمیکند.
دوم اینکه با خوندن تاپیکشون متوجه میشوید که دیر یا زود این اتفاق می افتاد . چون ایشون تا آخر عمر که نمیتونستند تحمل کنند بالاخره یروزی صدای اعتراضشون بلند میشد ، همسر ایشون هم اهل شنیدن اعتراض نیستند.متاسفانه!
سوم اینکه انسان اگر اشتباه کرد اشتباهشو میپذیره و قبول میکنه و عذرخواهی هم میکنه ، اما اگر انسان خودش مقصر شرایط پیش آمده نیست نباید عذرخواهی کنه و محبت کنه،
چون عذرخواهی بیجا و محبت بی مورد بیشتر باعث توقع و وظیفه میشه. باز هم خود دانی.
علاقه مندی ها (Bookmarks)