به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array

    چه جوری موانع ازدواجم رو با سیاست رفع کنم؟؟؟

    سلام دوستان.من با کمک خیلی هاتون تونستم یک سری معیارهای عاقلانه برای ازدواجم تعیین کنم
    و اینکه شروع کردم توی خودم و خانواده ام جستجو کردن و ایرادهایی که باعث می شوند من خواستگاری نداشته باشم رو پیدا کردم البته کمی.به خاطر همین ازتون میخوام که با راهنماییهاتون بهم کمک کنید تا بتونم این موانع و ایرادات رو رفع کنم و بتونم خواسگارهای مناسب و در اخر ازدواج درستی داشته باشم.چون با توجه به سنم نیاز دارم به ازدواج و دوست دارم سریعتر این امر به نحو احسن ممکن بشه ممنون میشم که با توجه به توضیحاتم راهنماییم کنید.
    معیارهای ازدواج:
    1_ ایمان و مذهب.من خودم از نظر مذهب خودم و خانواده ام رو مذهبی میدونم چون از وقتی یادمه تو خانواده ام همه واجبات دین رو انجام میدادند و از محرمات دوری می کردند.من خودم ادم کنجکاوی بودم و بابت همه چی دین از پدرم سوال میکردم و پدرم در کمال ارامش اونها رو با دلایل منطقی برام توضیح میداد به خاطر همین اعتقادات دینیم بر پایه ی منطق شکل گرفتم و این اعتقادات برای من کاملا قلبی هست و اعتقاد دارم که این عادات باید هم در ظاهر و هم در باطن یکی باشند.به خاطر همین دوست دارم همسرم هم به دین و مذهب ایمان قلبی داشته باشه و عمل کنه.
    2_ اخلاق.طی تحقیقاتی که انجام دادم اخلاق از نظر اسلام در صدر معیارهای ازدواج قرار گرفته و از این حیث که تاثیر مستقیم توی زندگی داره خیلی مهمه.به خاطر همین دوست دارم طرفم در عین مرد بودن خوش اخلاق هم باشه و از این نظر هم کفو باشیم.
    3_شغل مناسب.ادم زیاده خواهی نیستم در همین حد که همسرم یه شغل مناسب داشته باشه که بتونه خرج زندگی ساده رو بده برام کفاف میکنه و اینکه ادم کاری باشه و سست عنصر نباشه.
    4_قدرت درک متقابل.تو این مدت تمام سعی خودم رو کردم که بتونم قدرت درکم رو بالا ببرم و کمی موفق هم شدم.دوست دارم طرفم من رو درک کنه و بتونه در کارها راهنما و پشتیبان خوبی برام باشه همین طور دوست دارم خودم اینجوری باشم.دوست دارم بتونه حامی خوبی برام باشه یه تکیه گاه محکم.
    5_منطقی باشه.دوست دارم قدرت منطق بالایی داشته باشه تا بتونه تمام مسایل رو درک کنه و حرفهاش رو با دلایل منطقی بیان کنه و همچنین حرف های منطقی رو درک کنه و قبول کنه.
    6_خودخواه و مغرور نباشه.فقط خودش رو نبینه متوجه اطرافیانش هم باشه.
    7_احترام.به من و خانواده ام احترام بذاره(سعی میکنم خودم هم همینگونه باشم)و به هیچ عنوان به خانواده ام بی احترامی نکنه.
    8_تحصیلات.حداقل دیپلم باشه.دیگه تحصیلات دانشگاهی خیلی مد نظرم نیست چون فهمیدم هستند ادمهایی که با مدرک دیپلم از صدتا دکتری بیشتر میفهمند.ولی نمیخوام جلوی پای من سنگ بندازه و نذاره کار کنم یا ادامه تحصیل بدم.
    9_ظاهر.اراسته باشه و به دل بشینه.
    حالا موانع موجود در من و خانواده ام :
    از نظر ظاهری کمی چاق هستم که دارم با برنامه ریزی از وزنم کم میکنم و اگه خدا بخواد حداثر تا یک سال دیگه به وزن ایده الم میرسم.
    موانع خانوادگی:
    خانواده ی من پرجمعیت هستند و اینطور که من فهمیدم متاسفانه کمتر کسی دست روی دختر از خانواده پرجمعیت میذاره نمیدونم چرا؟چه جوری باید این مساله رو در انتخاب طرفم کمرنگتر کنم؟؟
    مادر من اخلاقهای قدیمیش رو متاسفانه ول نکرده و فکر میکنه ادم ها مثل قدیم صاف و ساده اند و متاسفانه پیش هر کس و ناکسی سفره ی دلش رو باز میکنه هر چقدر هم ما بهش گوشزد میکنیم باز گوشش بدهکار نیست و اگر کم بیاره شروع میکنه به دعوا کردن و در اخر هم باهامون قهر میکنه.نمیدونم چیکار کنم این رو چون باعث میشه خیلی ها دیگه مارو به کسی معرفی نکنند حتی فامیل نزدیکمون.این رو چیکار کنم؟؟؟
    با اینکه وضع مالی خوبی داریم خدارو شکر طوری که تو بهترین منطقه شهر میشینیم ولی مادرم همش از بی پولی می ناله و این رو جلوی همه میگه.طوری که بعضی اوقات حس شدیدا بدی پیدا میکنم و در و همسایه بد نگاهمون می کنند.اینو چیکار کنم؟
    و در اخر مادرم اصلا به وضع خونه نمی رسه اصلا خونه رو جمع و جور نمیکنه و میگه این وظیفه ی شماست در حالی که خواهرم شاغله و منم دارم درس میخونم ولی باز کمکش میکنیم ولی میگه اینارو شما باید همیشه انجام بدید و کار من نیست.خونمون طوریه که اگر کسی بی خبر بیاد واویلاست .از طرفی اصلا سعی نمیکنه وسایل کهنه رو جایگزین کنه هر چقدر هم میگیم که مردم عقلشون به چشمشونه باز قبول نمیکنه.
    متاسفانه این اخلاقای مادرم بعد از فوت پدرم بدتر شده و همش در حاله نالیدن و غرلند کردنه اگر هم حرف بزنیم دعواست و یک هفته قهر و بی غذایی.از همه انتظار کمک داره.
    لطفا نگید که ببریدش پیش مشاور چون یه بار بنده بهشون پیشنهاد دادم کلی مورد مواخذه قرار گرفتم و اینکه متهم شدم زبونم لال ایشون رو دیوانه فرض کردم.لطفا بگید چه جوری این موانع رو بردارم از سر راهم؟چون دوست ندارم تو گناه بیوفتم و از طرفی نیاز به ازدواج دارم.
    منتظر راهنماییهاتون هستم ...

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    29
    Array
    سلام موانع شخصی رو میتونی رفع و رجوع کنی ولی مسائلی کثه اخلاق مادرت به نظرم مانع نیست ... ما تو انتخاب خانواده هامون نقشی نداشتیم ،ازطرفی هیچ بنده ای بدون عیب و نقص نیس و اینکه مادر شما روراست و ساده هس مزیته نه عیب ... منم کارای خونه به عهدمه خب درسته بعضی وقتا خیلی غر میزنم و میگم وظیفه مادره ولی درست و منطقی که فکر میکنم میبینم اونم گناه نکرده که همه کارارو خودش تنهایی کنه و از طرفی ما یه خانواده ایم و باید کارا بین همه تقسیم بشه تا یه رضایت جمعی بوجود بیاد ، خودتو جای اون بزاری میفهمی کمک کردن لازمه. امیدوارم نظرم مفید باشه....

  3. 2 کاربر از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده اند .

    setareh 1390 (یکشنبه 08 تیر 93), شیدا. (شنبه 07 تیر 93)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    ستاره جان،

    پست اولت را خیلی طولانی نوشتی، اگر تاپیک درباره موانع ازدواج هست، چرا معیارهات را اولش گذاشتی؟
    طولانی شدن پست و نامرتبط بودن مطالبش باعث می شه پاسخهای کمتری بگیری.
    شاید در مسایل خواستگاری و آشنایی هم باید حواست باشه اینقدر طولانی و نامرتبط صحبت نکنی.

    برای چاقی که گفتی خودت برنامه داری. حتما اجراش کن.

    در مورد مرتب نبودن خونه،
    شما هفته ای یکبار با کمک خواهرت دو ساعت وقت بذارید خیلی راحت می تونید تمام خونه را تمیز کنید.

    هر کس هر وسیله ای می آره بذاره سرجاش.
    کارهای کوچیک روزمره مث غذا درست کردن و شستن سرویس بهداشتی و ... که برای سه نفر خانم کار زیادی نیست.

    شما که می خواهی ازدواح کنی و در کنارش درس هم بخونی، قرار نیست توی خونه همسرت مستخدم داشته باشی.
    اونجا می خوای چیکار کنی؟ الان یک سوم همون کارها را نمی تونی انجام بدی و می گی درس دارم.
    تازه اگر بچه دار بشی که دیگه ........

    کسی که می خواد بیاد خواستگاری به خانواده دقت می کنه،
    اما بیشتر از اون به خود شما نگاه می کنه. دو تا دختر دم بخت و خانوم توی خونه هستن و خونه همیشه نامرتب !!

    بخشی از رفتار مادرتون هم مربوط به همین مساله است.
    شما برای خودت درس می خونی
    خواهرت برای خودش می ره سرکار
    ایشون هم تنها و بدون همدم و ... فقط باید کارهای شما را بکنه.
    اگر فضای خونه را صمیمی تر کنید، رفتار مادرت هم بهتر می شه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  5. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    ازتون ممنونم دوستان.حرفاتون کاملا درسته.
    در مورد پست اولم اره طولانی شد ولی خواستم اگه توی معیارهام اشکالی بود بهم بگید تا درستش کنم یا روش فکر کنم.
    منم قبول دارم که مادرم وظیفه نداره تمام کارها رو انجام بده منم قبول دارم که من برای خودم درس میخونم و خواهرم برای خودش کار میکنه.ولی اینکه تماما مادرم انتظار داشته باشه که هر روز کارها رو ما انجام بدیم درسته؟اونم طوری که خواهرم میگه من نمیتونم خسته و کوفته بیام تو خونه هم کار کنم مادرم هم به خاطر لجبازی با اون دست به هیچی نمیزنه.میمونم من که اونم انتظار دارند هر روز کل خونه رو از بالا تا پایین تمیز کنم.من کار میکنم بعضی اوقات تمام جای خونه رو هم تمیز میکنم ولی نمیتونم هر روز اینکار رو انجام بدم.البته الان که تابستونه تقریبا کل کارهای خونه با منه.اینا فقط یه طرف ماجراست.از اون طرف درد و دلهای بی جای مادرم برای هر کسی شده یه مشکل بزرگ.این واقعا حسنه؟به خاطر این رفتاراش اگر کسی هم بخواد دست رو ما بذاره از طرف دوست و فامیل برگردونده میشه.حتی یه موردش عینا برای خواهرم پیش اومد.نمیدونم چه جوری بگم؟واقعا این مشکلات راه حلی جز سرزنش من ندارند؟؟مقصر تمام اینها که من نیستم.منظورم از کارهای مادرم اینه که دقیقا غرور ما رو جلوی همه میشکنه؟بدم میاد کسی به شکل ترحم بهم نگاه کنه.واقعا راه حل اینها فقط سرزنش من بود؟؟؟؟

  6. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    عزیزم توی تاپیک قبلیتون هم فرشته مهربان گفتند،
    که نمی تونید خیلی انتظار تغییر مادرتون را داشته باشید.

    به هر حال سنی ازشون گذشته و به این راحتی نمی تونید ازشون بخواهید طبق خواسته ی شما رفتار کنند.

    اگر بتونید یه مقدار فضای بینتون را صمیمی تر کنید و باهاش بیشتر صحبت کنید
    شاید کمتر برای دردودل با دیگران وارد مسائل ریز خانوادگیتون بشه.
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  7. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    ammin (دوشنبه 09 تیر 93)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 اسفند 93 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1393-3-10
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 352 در 135 پست

    Rep Power
    29
    Array
    خب نزار این فرصت برای مادرت پیش بیا که درد دل کنه ، مثلا تو جمع های خانوادگی تا دیدی با کسی تنها شده و احتنال میدی شروع کنه به درددل برو و بحث رو عوض کن و تو بحثشون شرکت کن ...

  9. کاربر روبرو از پست مفید سپیده ی تاریک تشکرکرده است .

    setareh 1390 (دوشنبه 16 تیر 93)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    25
    Array
    سلام
    میخواسم نظر بدم اما دیدم محیط و حرفها زنانه هست و فقط حرفی زده میشه که احساسات منفی تخلیه بشه!

    بهتون پیشنهاد میکنم لینک زیرو دنبال کنید و بگیرید و گوش کنید :

    http://shahinfarhang.ir/post/7/%D8%A...%86%DA%AF.html

    موفق و پیروز باشید

  11. کاربر روبرو از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده است .

    setareh 1390 (دوشنبه 16 تیر 93)

  12. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    جناب احساس بهاری ممنون از راهنماییتون.ایکاش شماهم نظر خودتون رو میگفتید.من کم و بیش سخنرانی های اقای فرهنگ رو گوش دادم اما چیزی دستگیرم نشد.
    بچه ها ببخشید من این سوال رو اینجا مطرح میکنم چون یکم هم مربوط میشه به این مبحث.من تو دبیرستان والیبال بازی میکردم ولی بعد مدرسه ولش کردم ولی الان میخوام ادامه بدم به نظرتون سن و وزنم برام مشکلی ایجاد میکنه؟ایا سنم برای شروع این ورزش زیاد نیست؟

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 دی 00 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1393-2-11
    نوشته ها
    121
    امتیاز
    7,040
    سطح
    55
    Points: 7,040, Level: 55
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 110
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 288 در 108 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    25
    Array
    سلام
    من هرچی پست شمارو خوندم توش موانع ازدواج ندیدم!
    فقط چن تا مشکل کوچیک دیدم که بیچاره ها(مشکلات کوچیک)به شما و به ازدواج شما کاری ندارن،یه تعداد مساله کوچیکه که با حرف زدن حل میشه
    مثلا به مادرت با حالت ارامش و خنده بگو الهی دورت بگردم اگه مساله زندگیمونو به کسای دیگه بگی دهن به دهن میشه بعد یکی بخواد بیاد خاستگاری ما یه کوچیک تحقیق کنه ابرومون میره و بیچاره پشیمون میشه هاااا اگه ترشیده شدم مقصر تویی...
    با این لحن باهاش صحبت کن و یادت باشه مادرت حرفایی که میزنی رو خیلی خ جدی میگیره واسش شوخی و حرف بدون منظور معنی نداره (امتحان کن :جلوی مادرت به خواهرت بگو الهی بمیری از دستت کل انسان ها خلاص بشن!ببین چقد جدی میگیره و چه جوابی بهت میده) اونوقت بهتر درکش میکنی،به حرکاتش دقت کن تا یه عشق مادرانه رو توش ببینی که چقد خالصه و از همه چیزش (به معنی واقعی )بخاطر شما میگذره و شما کی میتونید اینطور باشید؟! (هیچ وقت)اما گاهی بلد نیست چطور طبق خواسته های شما رفتار کنه

    مشکل اساسی رو شما با افکار اشتباهتون ایجاد کردید!گشتید گشتید معیار تعیین کردید گفتید بذا چن تا مانع ام پیدا کنم تا تحقیقم قشنگتر بشه!هرچی فکر کردید موانع بزرگتر پیدا نکردید و همینارو بعد از انالیز فراوان و کبری صغری کردن روشون سرمایه گذاری کردید(الان تصور کنید این موانع اونطور که میخوایید برطرف شده ایا انچنان تاثیری گذاشته رو ازدواج شما؟)


    پس از این نوع افکار الکی که شمارو توی خودش محصور کرده بیاید بیرون ! چرا میذارید این نیاز ازدواج (به قول گفته خودتون!)شمارو عاجز نشون بده!شما حق دارید بسیار بسیار بد اخلاق بشید اما یه همسر خوش اخلاق واستون پیدا بشه که هر روز بهش ظلم کنید!(اینجور فکر کنید)وقتی خودتون خودتونو دست کم بگیرید این انتظارو دارید دیگران شمارو خیلی بدونن!
    بهتون لینکی رو دادم که تا با اطلاعاتش بهتون کمک کنه تا واقعبینانه تر فکر کنیدو تصمیم بگیرید و یه انرژی خاصی در شما ایجاد کنه
    اون شوهر خوب خودش میاد به اینکه خونتون جارو کرده باشه یا شما نیم کیلو وزنتون بالا پایین باشه کار نداره!

    شما اینطور که گفتید پدرتونو از دست دادید و این یه نیاز عاطفی بیشتر در شما ایجاد کرده که نیاز به یه مردو(شوهر)احساس میکنید(فقط مواظب ارتباط با جنس مخالف باشید و هرگز... )

    چون خودم والیبال بازی میکنم(الان مصدوم شدم از ناحیه مچ پا) بهتونم توصیه میکنم همین ورزشو ادامه بدید، روزانه برای ایجاد امادگی طناب بزنید و روی مچ دستو پا و کمر کار کنید(برای کنترل وزن و روحیه شما مفیده و هم با دوستان جدید اشنا میشید که شاید .... با شوهر شما نسبتی داشته باشن!)

    موفق باشید

  14. کاربر روبرو از پست مفید احساس بهاری تشکرکرده است .

    setareh 1390 (چهارشنبه 18 تیر 93)

  15. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 خرداد 96 [ 08:11]
    تاریخ عضویت
    1392-1-27
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    4,855
    سطح
    44
    Points: 4,855, Level: 44
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    129

    تشکرشده 303 در 118 پست

    Rep Power
    34
    Array
    باز هم تشکر جناب احساس بهاری.برام دیدگاهتون در مورد نوشته هام جالب بود.فکر نمیکردم یک اقا اینها رو موانع ندونه برای انتخاب.اخه توی همین تالار دیدم تاپیکهایی رو از جانب اقایون که دقیقا به این موارد اشاره شده.ولی در کل حرفاتون درسته برای خودن مانع تراشی کردم ولی فکر میکردم اینها برای خودشون موانع بزرگی باشند.
    در مورد مادرم من باهاش خیلی راحتم و دوستیم خیلی وقتها این حرفها رو به شوخی و خنده بهش میگیم ولی ماشاالله هر دفعه یه راه برای جدی نگرفتن پیدا میکنه.مثلا یه بار یه چنین حرفی رو به شوخی گفتم در جواب من گفت اگه تو قصد ازدواج داشتی برای چی فلانی رو ندیده رد کردی(حالا طرف چی بود نه کار داشت نه بقیه ی معیارهام رو فقط دانشجو بود).
    رفتارهاش نمیگم از رو عمده میدونم از سر دلسوزی و مادرانه است ولی در عین مهربانی کمی لجبازه.مثلا اونروز زنگ زده به یکی از اشناهامون میگه اره دخترم مهندسیش رو گرفته اگه یه موقع کاری سراغ داشتید حتما بگید.حالا این در حالیه که من روز قبلش نشستم با کلی مهربانی در مورد برنامه اینده ام و اینکه اگه بشه و خدا بخواد میخوام تا اخر سال برای خودم کار راه بندازم و اگه بشه درامدش خوبه و ... .بهش میگم چرا گفتی میگه بدکاری کردم برات دنبال کارم؟؟
    در مورد نیاز به ازدواج هم باور کنید اونقدر عاجز نشدم که به هر در و دیواری بزنم تا بخوام ازدواج کنم.این نیاز رو فقط تو این تالار مطرح کردم و بس.خدا رو شکر تا الان جلوی وسوسه ی شیطون برای ارتباط با جنس مخالف ایستادگی کردم و خدا کمکم کنه این رو ادامه هم میدم.
    حرفتون در مورد فوت پدرم درسته.چون هم بعد فوت پدرم واقعا احساس میکنم دیگه تکیه گاه ندارم و از طرفی بعد از پدرم ارامش خونمون هم رفت شاید بزرگترین دلیلم برای نیاز ازدواج همین احساس نیاز شدید به ارامش باشه.واقعا الان محتاج یه جای اروم هستم و یه ادمی که کنارش ارامش داشته باشم دور از تمام دقدقه های دنیا و تمام اعصاب خورد شدنها اروم بشم.
    از راهنماییتون در مورد والیبال ممنونم نیاز داشتم کسی این رو تایید کنه.چون میترسیدم به خاطر سن و وزنم نتونم برم دنبالش به هر حال برخلاف ظاهرم در باطن کمبود اعتماد به نفس دارم و شدیدا شکننده ام.
    و در اخرممنون که نظراتتون رو صادقانه بیان کردید.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مسیرتونو ،چطور پیدا کردین؟؟؟
    توسط اسناء در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 20:48
  2. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10
  3. از دست نامزدم، هوش سیاه واقعی چطور خلاص بشم؟؟؟
    توسط Black Intelligence در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 28 تیر 92, 13:26
  4. چه مسیری رو انتخاب کنیم؟؟؟
    توسط sanjab در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: جمعه 01 مهر 90, 21:32
  5. تردید در انتخاب همسر؟؟؟(جنسیات یا منطق؟)
    توسط tarkan59 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: یکشنبه 15 آذر 88, 20:00

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.