به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 فروردین 93 [ 20:19]
    تاریخ عضویت
    1392-7-15
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    502
    سطح
    10
    Points: 502, Level: 10
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 22 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانمی خوبی؟ سال نو مبارک
    عزیزم من تازه داشتم داستانت رومیخوندم ازخیلی وقته هم درجریان تایپیکت بودم ولی نمیدونستم چی بهت بگم..خیلی حرفها دارم ولی ترجیح دادم کارشناسها راهنماییت کنن فقط اومدم اینجا یه چیزایی بهت بگم نمیخوام سرزنشت کنم که چرا بااین پسره هستی نمیخوام نهی ات بکنم که باش قطع رابطه کنی ولی میخوام مثل یه خواهر باهات حرف بزنم چون درکت میکنم حرفات میخونم انگارخودمی....من یه زمانی اینطور بودم یه زمانی وقتم احساسم عشقم رو وجودم رو تلف کسی کردم که ازکارهاش سر درنمی آوردم که دوستم داره یانه ؟ تا الان هم بعضی وقتها ازخودم میپرسم اون اصلا دوستم داشت؟ ببین فانوس شب بزار برات قصه خودم بگم بهت بگم من چجور بودم وچطور شدم والان چی شدم
    عشق اول منم محمد اسمشه...اولین عشقم بود اونم اوایل بهم اهمیت میداد ولی بعدا اهمیتش کمرنگ شد کمرنگ کمرنگ شد...میدونی برای یک تماس تلفنی من باید تا 3شب صبر میکردم..تا آقا از بیرون بیاد خونه وجوابم بده....اسمس بهش میدادم جواب نمیداد تا وقتی که بیاد خونه من 4سال باهاش بودم این 4 سال اینجورگذروندم 4سال تاشب منتظرش میموندم.....بعضی وقتها میگفتم یعنی جواب یه اسمس کوتاه چیه که من بایدتانصفه شب منتظرش بشم؟ جواب دادن یه تلفن جوابدادن اسمس به موقع جواب دادن بی دردسر همیشه برای من یک رویا بودهمیشه وقتی میدیدم دوستام راحت به یکی زنگ میزنن وراحت طرف جوابشون میداد تعجب میکردم وعجیب بود اون موقع سنم کم بود خیلی چیزا رو درک نمیکردم همش فداکاری میکردم تحمل میکردم ولی نمیدونستم اینجور کم کم روحیه ام رو ازدست میدادم خلاصه من خیلی زجر کشیدم...تومیگی من همه زندگیم رو بااون میدیدم.......خب منم همه زندگیم رو بامحمد میدیدم یه قسمتی ازوجودم بود ازوقتی چشمامو باز کردم اونو دیدم تا 4سال....4سال لحظات شیرین وتلخ زندیگمون رو باهم گذروندم....خودمون مثل زن وشوهر فرض میکردیم...محال بود باش تموم کنم محال بود بقیه زندگیم رو بدون اون باشم محال بود بعدازاون عاشق بود اینا همه باورهایی بود که من اون موقع داشتم همه این چیزها محال بود برام.............به خودم اجازه نمیدادم چیزی غیرازاین پیش بیاد.......ولی الان کجا؟؟؟؟ الان کجا رفت؟ الان من کجام؟ یه 2سال خورده ای پیش ازدواج کرد ورفت بدون اینکه پشت سرش رو نگاه کنه من یه عشق جدید پیدا کردم....شخصی که الان دوستش دارم بنظر تو تصور میکردم بعدازمحمد کسی رو دوست داشته باشم؟ نه اصلا همچین تصوری نکردم به نظرتو بااون عشق وعلاقه ای که من توگذشته داشتم میشدبعدش عاشق بشم؟وتو دلم کسی روجا بدم؟ وحتی بیشتر ازمحمد اون روبیشتر دوست داشته باشم؟ قبلا برامن غیر ممکن بود..ولی الان شده...بنظرت چه چیزی باعث شد اینطوری بشه؟ نه چون خودم اراده کردم عشق اولم رو فراموش کنم....اون کسی که مگیفتم محاله فراموشش کنم الان نسبت بهش بی احساس وبی اهمیت شدم وفقط به عنوان یک شخص درگذشته در ذهنم جاداره......اوایلش سخت بود خیلی برام سخت بود که با ازدواجش کنار بیام........ولی آخرش کنار اومدم به مرور این کنار اومدن باعث شد هرچی احساس هرچی خاطره هرچی عشق که باهاش داشتم رو به کل فراموش کنم خدا به انسانها نعمت فراموشی داده...خدا به آدمها قدرت عشق ورزیدن داده که تمام نشدنیه...فکرنکن اگه این رفت دیگه نمیتونی عشقی داشته باشی براشوهرت...ولی ازمن میشنوی الان چیزایی که تومیگی محاله اینا یه روزی محال میشه بدون اینکه تومتوجه بشی کم کم ولی باتلاش

  2. کاربر روبرو از پست مفید fati_2013 تشکرکرده است .

    sobhan13 (سه شنبه 05 فروردین 93)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    فکرکن من باهات دردودل میکنم
    عزیزم من بایه پسرحرف میزنم یعنی چندسالیه حرف میزنیم اوایل خیلی خوب بودهمش زنگ میزد پیام میداد ولی تازگیها جواب پیامهام رونمیده زنگ میزنم بهانه میاره بهم میگه زنگ میزنم زنگ نمیزنه
    مدام منتظربهانست فوری باهام قهرمیکنه حرفهاش نگرانم میکنه حس میکنم برگشته تاانتقام بگیره یایجورهایی بهم صدمه بزنه وووو به نظرت چرااین کاررومیکنه؟
    ازکارزیادبهم زنگ نمیزنه؟
    دوستم داره؟
    اخه من ایندم روبااون دیدم قراربودباهم ازدواج کنیم ولی خواستگاری نیومده یعنی من رومیخواد؟
    بنظرت من چیکارکنم ؟
    وابسته هم شدم نمیدونم چه کاری درست وچه کاری غلطه؟ چیکارکنم
    یعنی سرکارم گذاشته ؟
    میشه جوابتون روبدونم

  4. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    sara 65 (سه شنبه 05 فروردین 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 29 اسفند 93 [ 18:29]
    تاریخ عضویت
    1392-4-03
    نوشته ها
    116
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    106

    تشکرشده 219 در 87 پست

    Rep Power
    22
    Array
    فانوس شب امیدوارم بیای و حرفای بچه ها رو بخونی ...

    مطلبی یادم اومد از کتاب -- آیا تو آن گمشده ام هستی ؟ --

    میگه : ده نوع رابطه که سرانجامی نخواهد داشت

    1 رابطه اي که در آن بیش از آنچه نامزد /همسرتان به شما عشق می ورزد ، شما به او عشق می ورزید .
    2 رابطه اي که در آن کمتر از آنچه نامزد /همسرتان به شما عشق می ورزد ، شما به او عشق می ورزید .
    3 رابطه اي که در آن عاشق توانایی هاي بالقوه ي نامزد /همسر خود هستید.
    4 رابطه اي که در آن مأموریت نجات نامزد /همسرتان را به عهده دارید .
    5 رابطه اي که در آن به نامزد /همسر خود به عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته اید .
    6 رابطه اي که در آن به دلایل بیرونی شیفته ي نامزد /همسر خود شده اید.
    7 رابطه اي که در آن شما و نامزد /همسرتان از « تفاهم جزئی » برخوردار هستید .
    8 رابطه اي که در آن نامزد /همسرتان را از روي سرکشی و عصیان انتخاب کرده اید .
    9 رابطه اي که در آن نامزد /همسرتان را به عنوان « عکس العملی» در برابر همسر قبلی تان انتخاب کرده اید .
    10 رابطه اي که در آن نامزد /همسر شما در دسترس شما نیست .



    طبق اطلاعاتی که شما دادین ، هم مورد 1 و هم مورد 10 کاملا برای شما صدق میکنه ...

  6. کاربر روبرو از پست مفید sobhan13 تشکرکرده است .

    sara 65 (سه شنبه 05 فروردین 93)

  7. #14
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من باید بگم کسی که نظرای منو حذف کرد واقعا آدم کم شعوریه حالا چه بهش بر بخوره و چه نخوره
    اگه واقعا منطق داشتید اجازه میدادید نظر منم در کنار نظرات شماها میبود
    واقعا متاسفم...




    ویرایش مدیر همدردی: پاسخ ذیل کاملا غلط و دقیقا راهی هست که می تواند مشکل ایجاد کند یا مشکلات موجود را تشدید بدهد. جهت اطلاعات بیشتر به لینکهای ذیل مراجعه فرمایید
    ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!
    دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر
    پیوست تاپیک دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر >>>



    سلام فانوس شب
    ببین دوست من اول از همه باید بدونی هر دوستی قرار نیست به ازدواج منجر بشه میدونی چرا!چون وقتی دو نفر تازه با هم اشنا میشن یا خیلی سنجیده رفتار میکنن و مشخص میکنن که قرار نیست برای ازدواج رابطه ای رو شروع کنیم بلکه فقط برای دوستیه یا اینکه از همون اول به صورت نسنجیده به هم قول ازدواج میدن!!ببین اولی خیلی خیلی بهتره چون فقط یه احساس عاطفی بین دو طرف شکل میگیره که فقط برای همون دورانه یا حداقل خودشون تو ذهنشون به این فکر میکنن که شاید این همون کسی باشه که میخوام همسر اینده ی من باشه که بدون هیچ فشار روانی طرف خودشون رو میسنجن که چقد از معیاراشونو داره!ولی مورد دوم اصن خیلی مزخرفه چون هنو که همو نمیشناسن میگن ازدواج و همون اول اینقد صمیمی میشن که اص بعد یه مدت از هم زده میشن و کلی دردسر دیگه!! حالا که شما میگی هدف دوستیتون ازدواج بود مشکل پیدا کردی!!
    به نظر من اگه میخوای حداقل خودت ارامش پیدا کنی این کارایی رو که میگم انجام بده!!
    اول از همه اینکه قراره باهاش ازدواج کنی رو بی خیال شو .... دوم اینکه برای خودت ارزش قائل باش و به خودت بگو اگه قراره سر بار کسی باشم همون بهتر که اصن نباشم....سوم اینکه سعی کن زیاد باهاش ارتباط نداشته باشی یعنی صد دردصد اگه یکمی ازش فاصله بگیری براش جذاب تر میشی اصن چه دلیلی داره هر روز هر روز باهاش حرف بزنی اخه!!این جوری بدتر از هم زده میشید اصن وقتی که حرف تازه ای برا گفتن نباشه خب جذابیتاتون برا همدیگه از بین میره سعی کن یکم ازش دور باشی ...بعد از رعایت مورد سوم اصن گاهی خودت وقتی که میدونی سرش خلوته بهش زنگ بزن منتظر نباش که حتما اون بهت زنگ بزنه یا اینکه اصن یه وقتی که به نظرت اونم وقتش خالیه دعوتش کن برای یه نهاری شامی بستی چیزی بزار اونم حس کنه براش احترام قائلی به نظر من اگه واقعا میخوای از رابطتت لذت ببری باید این کارا رو انجام بدی و سعی کن مث دخترای نباشی که همش پسره بهشون زنگ میزنه یا اصن کارت شارژ براشون میخره یا کلی خرج میزارن رو دست پسره بدبخت یکمم بدونید که قراره تو این رابطه هر دوتاتون لذت ببرید یعنی به نظر من همه کارتون باید دونگی باشه خیلی بهتره...
    اصن میدونی همینجورکی یه مناسب گیر بیار بهش کادو بده (البته وقتی که اون موارد بالا رو رعایت کرده باشیا یعنی ازش فاصله گرفته باشی که جذابترت بکنه)در ضمن لازمم نیست یه کادو خفن باشه اصن یه بسته شکلات تلخو دورش پاپیون بزن با یه شاخه رز قرمز بهش بده(به نظر من بهترین کادو همینه). خلاصه یکم ازش فاصله بگیر و بدون قرار نیس جایی باشی که برات ارزش قائل نیستن(البته این کوردو با فکر مثبت در نظر بگیر و نه منفی)
    یه دیالوگ از یه فیلم هست که به نظرم فوق العادس برات مینویسم اگه قراره دوستی بین دو نفر شروع بشه به نظرم بهترین مورد همین مورده نه با اینکه خودمون رو گول بزنیم به اسم هدف ازدواج:
    اول فضاش رو توصیف میکنم بعد دیالوگاش رو مینویسم:
    ببین یه خانومی تو قطار نشسته و یه مردی هم همینطور که خلاصه این مرد به قول معروف با نگاه اول عاشق میشه و میره جلو::
    مسافر مرد: من یه ایده دارم که کاملا دیوونگیه، ولی اگه ازت نپرسمش.. بقیه عمرم همش منو اذیت میکنه
    مسافر زن: چی؟
    مسافر مرد: من میخوام بازم باهات صحبت کنم، اصلا نمیدونم وضعیت تو چطوره، ولی من حس میکنم یه جورایی اشتراکاتی داریم، درسته؟
    مسافر زن: آره، منم همین طور
    مسافر مرد: خب، عالیه، این کاریه که میکنیم.. اینجا با من توی ویانا پیاده شو و بیا شهر رو سیاحت کن
    مسافر زن: چی؟
    مسافر مرد: این جوری بهش فکر کن... 10 ، 20 سال برو جلوتر، باشه؟ و تو متاهل هستی.. ولی ازدواجت دیگه اون انرژی همیشگی رو نداره، شروع میکنی به سرزنش کردن شوهرت، راجع به تمام مردایی که توی زندگیت باهاشون آشنا شدی فکر میکنی و اینکه چه اتفاقی ممکن بود بیفته اگه تو با یکی از اونا همراه میشدی... من یکی از اونا هستم، پس بهش به عنوان یه سفر در زمان فکر کن، از اون موقع تا الآن... تا بفهمی چه چیزی رو از دست داده بودی، این یه لطف بزرگه به تو و شوهرت... تا بفهمی که تو چیزی رو از دست ندادی، منم به اندازه ی اون بی حال و خسته کننده ام و تو تصمیم درست رو گرفتی و واقعا خوشبختی.!!!!




    من فقط یه چیزی به بعضی دوستان بگم :
    میدونی توضیحاتی که شما میاید و به عنوان مشاوره و همدردی به یه نفر میدید مث این میمونه که اون نفری که مشاوره میخواد تو یه بیابون گرم داره به زور راه میره خیلی خیلی تشنس بعد میرسه به یه برکه که اب خیلی خیلی زلالی توشه خب به نظر شما اون شخص چی کار میکنه!؟خب حالا شما به عنوان کسی که یه بار این اتفاق رو تجربه کردید همش فریاد میزنید که ای داد این اب زلال رو با همه ی تشنگیت نخور که این آب سمیه!!خب حالا شما هر کاری بکنید به احتمال 80 دردصد روی اون شخص تاثیر نداره و هیچ اتافقی نمیفته مگه اینکه خودتون یه لیوان اب بدید دستش!
    تا تو ایران همه خوشیا و جشنا ممنوع و خلاف دین و شرع و عرف هزار تا از این عناوین دیگست هیچ اتفاق خاصی نمیفته و بازم همین اشه و همین کاسه!بابا جان جوونی که هیچ خوشی نداره که فقط خوشیشو تو این چیزا میبینه دیگه که با یکی دوست بشه که حداقل از نظر عطفی تامین بشه!اینجا رقص و جشن که کلا ممنوعه!!دوتا کنسرت درست و حسابی هم که نیست!یا اگرم باشه چندتا آدم ... وایمیستن بالاسرت تا از جات تکون نخوری!!اصن هر چیزی به آهنگ ربط پیدا کنه ممنوعه در صورتی که اگه همین یه مورد رو ممنوع نمیکردن و ازاد هر کسی هر کاری میخواست میکرد خیلی از این مشکلا وجود نداشت یا اصن وجود داشت بازم از این بدتر نمیشد!!البته خیلی چیزای دیگه هم ممنوعه که سرانجامش این همه افسردگی تو این کشور فراوونه حالا بازم بعضیا میان و میگن افسردگی!!!!اصن داریم!!!؟؟ ولی باید بگیم داره فریاد میکنه!!



  8. #15
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,426
    امتیاز
    287,538
    سطح
    100
    Points: 287,538, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,593

    تشکرشده 37,095 در 7,008 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reza 12 نمایش پست ها
    من باید بگم کسی که نظرای منو حذف کرد واقعا آدم کم شعوریه حالا چه بهش بر بخوره و چه نخوره
    اگه واقعا منطق داشتید اجازه میدادید نظر منم در کنار نظرات شماها میبود
    با سلام
    کاربر محترم، همانطور که در قوانین همدردی آمده است. ذیل تاپیک مشکلات مراجعان محل بحث و چالش و مجادله نیست. و روند تالار همدردی این نیست که مراجع را قاضی مجادلاتی در ذیل عناوین مشکلش کنیم. بلکه صرفا جوابهای صحیح مورد تایید همدردی قرار می گیرد.
    البته نظر هر عضوی از همدردی کاملا محترم هست. لیکن باید در تاپیک جداگانه ای باز شود و بحث ها به طور مستقل انجام شود. ما چنین انجمنی به نام انجمن آزاد داریم که به این امر اختصاص یافته است.
    لذا مدیری که چنین پستهای غیر تخصصی اعضاء را حذف می کند کم شعور نیست. بلکه لطف می کنند تاپیک های مراجعان را از پاسخهایی که مورد تایید متخصصان تالار نیست حذف می کنند.

    ========
    پاورقی: بنده به زودی یکی از پاسخهای مشروح شما را که حذف شده است به همراه پاسخ در تاپیک جداگانه ای قرار خواهم داد. تا متوجه بشوید حذف ارسال شما به خاطر این نیست که پاسخ ندارد. بلکه وقت مشاوران صرفا خرج پاسخگویی به مراجعان می شود نه اینکه بخواهیم مراجع را فراموش کنیم و در تاپیک او مشغول جدل با جوابهای غلط شویم.
    با تشکر

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبـــود
    زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

    http://www.hamdardi.com
    دسترسی سریع به همدردی و مدیر همدردی با عضویت در کانال همدردی در ایتا

  9. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    khaleghezey (سه شنبه 05 فروردین 93), mohammad6599 (پنجشنبه 07 فروردین 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 05 فروردین 93), فرشته مهربان (چهارشنبه 06 فروردین 93), مسافر زمان (چهارشنبه 06 فروردین 93)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44
  2. پسرم خیلی قلدر و خرابکار و شیطون شده زودم میزنه زیر گریه
    توسط مادر در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 تیر 90, 16:02

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.