برتری خواستگارم نسبت به خودم!

[khaleghezey]

اول ببین واقعا پسندش کردی بعد

حتما بهش بگو حقشه بدونه.

بزار یکچیزی رو بهت بگم تا بهتر متوجه بشی.من خودم همسرم واقعا عالیه همون جلسه اولم بهش گفتم حتی از اونی که توی تصورتامم بوده بهتره خیلی بهتره. من خودم موقع ازدواج خانوادم گفتم معرفی کنن لیست کنن و بهترینش رو انتخاب کنن بقیش که همون گرفتنش میشه بسپرن به خودم

انصافا هم بهترین رو انتخاب کردن یعنی سرلیستشون رو واقعا میگم من حتی تصورشم برام سخت بود آبجیم اینقدی خوشسلیقه باشه فکر میکردم یه دختر معمولی رو برام انتخاب کنن.

خوب پس منم باید مثل شما میگفتم نه این تحصیلاتش بالاتره یا چون دانشگاه تدریس میکرده از من بالاتره پسفردا توی کلم نزنه یکوقت(وای مامانم اینا)

بخدا هزار بار دیگه هم که این تایپیک رو ادامه بدی و یه تایپیک دیگه بزنی میام اینجا بست میشینم بهت میگم اشتباه میکنی اگه با معیارات میخونه بهش جواب منفی بدی بخدا اشتباه به پیر به پیغمبر به همه مقدسات اشتباهه بخاطر این موضوع ردش کنی.

بله حداقلش بهش بگو نگرانی ببین چی میگه شاید تونست از نگرانی درت بیاره.من فکر میکنم بهش نگی اشتباه بزرگتریه

- - - Updated - - -

ناراحت نشی ولی من یکی فکر میکنم داری به شعورش توهین میکنی با این حرکتت

[صبوری]

سلام ريحانه جان .

همه چيز به خودت برميگرده اين كه چطور با اين قضيه برخورد كني اگر الان حس كني خواستگارت نسبت به تو برتر هست اگر جواب مثبت بدي وارد اون خانواده هم بشي اين حس رو داشته باشي ناخود آگاه اين ذهنيت رو هم براي همسرت هم براي خانوادش القا ميكني كه از تو برتر هستند و برخوردشون رو اينطور تنظيم ميكنند.

شما همسطح هستيد شك نكنيد .شما از خونه پدري فقط يه جهزيه ميبريد . ولي اون آقا وضعيت مالي خودش مهم هست چون ميخواد يه خانواده رو اداره كنه.

يه جمله رو هيچوقت يادت نره خودت رو دست كم نگير باعث ميشه بقيه هم دست كمت بگيرن.

به نظر من تو ازدواج همساني بايد باشه اونم از لحاظ فكري و درك و شعور همساني اين نيست كه از لحاظ اقصادي يكي باشيد يا از لحاظ محل زندگي يا ...

[mis-marjan]

دوست عزیز حستو کاملا درک میکنم چون تاپیکی مشابه شما قبلا ایجاد کردم فقط تفاوتی که می بینم برتری ایشون از بعد ظاهری بود (تازه به نظر من اینطور بود دیگرون می گفتن به هم میاید)
متاسفانه من اون خواستگار رو رد کردم و الان پشیمونم یعنی یه بهانه مسخره آوردم برای خانوادم و قبول کردن
ولی خواستگار خیلی مشتاق بودن و زنگ می زدن و چون مادرشون منو خیلی دوست داشتم ته دلم حس می کردم خودش خیلی مایل نیست و به اجبار مادرش اومده
در حالی که الان پشیمونم چون اون وقتا خودمو اینطوری متقاعد می کردم که این ظاهرا شرایط خوبی داره پس ممکنه بد اخلاق باشه یا با این شرایط خوب حتما دختر دور و برش زیاده یا چون محل کارش بالاشهره حتما پسری هست که دخترا زیاد سراغش میان
حتی استخاره هم خوب اومد ولی دیگه دیر شده بود
حالا هم دارم چوب اشتباهمو می خورم چون با حرفی که زدم خونواده دیگه قبولش ندارن و با اینکه الان مایلم دوباره بیان خانواده زیر بار نمیرن
دوست خوبم این فرصت رو از دست نده اگه از لحاظ فکری نزدیک هستید و تحقیقات کامل انجام شده بهتره به خدا بسپاری و قبول کنی
اصلا به نظر من باید پسر از لحاظ اقتصادی بالاتر باشه چون میخواد یه زندگی رو اداره کنه و به قول دوستان شما فقط یه جهاز قراره ببری
ضمنا اگر آدم متواضعی باشه و برتری اقتصادی رو به رخ شما نکشه دیگه چه بهتر
کی از زندگی بی دغدغه بدش میاد؟؟؟؟
دوست خوبم اینطور که به نظر میاد دختر عاقلی هستی پس مطمئن باش لیاقتشو داری که ایشون شما رو انتخاب کرده
و به قول دوستان اعتماد به نفستو از دست نده و تمام تمرکزت رو بر شناخت ایشون بذار
امیدوارم به زودی با خبرای خوب بیای

[toojih]

سلام خانم ریحانه، من هم گفتم چند خطی برات بنویسم.

هم از نظر اقتصادی، هم هوش آقاپسر،هم ایمانش! هم اینکه اخلاقش!
خب یعنی یه جورایی خودم احساس میکنم لیاقت این آقاپسر دختری بهتر از من هست!

بجز مورد اقتصادی بقیه موارد که مهمتر هم هستند چیزهایی نیستند که شما با یکی دو بار دیدن خودش یا خانواده اش بتونین به اینها برسین. نیاز به بررسی بیشتر داره. اگه بعد از یکی دو بار با قاطعیت داری در مورد اینها صحبت میکنی یعنی یه چیز دیگه باعث شده که این تصمیم رو بگیری و در اصل یعنی ظاهر تو رو تحت تاثیر قرار داده!

هم اینکه ترس این رو دارم با ادامه دادن خواستگاری ،اون آقا منصرف بشن!!!!

حالا این شد یه حرفی! این قابل پذیرفتنه. یعنی شما میترسی که رد بشی و برات افت داره به همین خاطر توی ادامه دادن دو دل شدی. این مورد رو نمیشه کاریش کرد. این قضیه ازدواج همینه دیگه. شما صادقانه میری جلو، شرایط خودت رو میگی و شرایط طرف مقابل رو دقیق بررسی میکنی. همونطور که اون هم ممکنه رد بشه و براش سخت باشه شما هم همینطور. کلن اگه آدم نخواد که رد بشه باید بشینه گوشه خونه و هیچ کاری نکنه. یعنی دقیقا هیچ کاری! نه تنها ازدواج. نترس یکی دوبار که رد بشی برات عادی میشه!

من همیشه فکر میکنم باید یا از نظر اقتصادی یا مدرک تحصیلی بالاتر از همسرم بالاتر باشم!! یعنی از یه نظر بالاتر باشم تا همیشه قدرمو بدونه..

یه جایی مدیر همدردی به نقش زن در خانواده اشاره کرده بود که من خیلی نوشته شون رو دوست داشتم. نقل به مضمون اینطوری بود که زن باید بتونه آرامش، نشاط و لطافت به زندگی بده. یه همچین چیزی. یا برداشت من این بوده. بهرحال اینها به نظر من اصلند و تا وقتی یک زن این نقش رو بتونه حفظ کنه و همسر درستی بر اساس معیارها برای خودش انتخاب کرده باشه هیچ جای نگرانی که نیست بماند مواردی که شما گفتی اگه بالاتر باشه زندگی شون خیلی هم بهتر میشه.

خیلی دیدم خانمایی که تو یه مورد از شوهراشون بالاترن، اونوقت مرد خیییییلییییی واسه زنش احترام و ارزش قائله...

اون حتما دلیل دیگه ای داشته.

به نظرتون این موضوع رو با خود آقا پسر مطرح کنم؟؟؟؟؟ یا نه؟؟

به نظرمن همچین چیزی رو مطرح نکنی بهتره.

-------------------------

کلن جمع بندی من اینه که شما باید معیارهات رو مشخص کنی. اول مطمئن بشی معیارهات رو داره(اینکار فوق العاده سخته. به این راحتی که شما میگی نمیشه فهمید کی چه جور اخلاقها و ویژگی هایی داره. مخصوصا اگه طرف مقابل کمی مبادی آداب و شسته رفته باشه که دیگه این خصلتها نهان هستند و در برخوردهای اولیه و با صحبتهای معمولی خاله قزی هم نمیتونه بفهمه طرف چه کاره است چه برسه به شما که دختری و احساساتی) و دوم اینکه خودت هم صادقانه همه شرایطت رو به ایشون بگی. اگه همه تو پسندیدی هم اون که دیگه چی از این بهتر. مگه اینکه دنبال بهونه باشی که ازدواج نکنی!

[reihane_b]

خوب پس منم باید مثل شما میگفتم نه این تحصیلاتش بالاتره یا چون دانشگاه تدریس میکرده از من بالاتره پسفردا توی کلم نزنه یکوقت(وای مامانم اینا)
- - - Updated - - -

ناراحت نشی ولی من یکی فکر میکنم داری به شعورش توهین میکنی با این حرکتت

آقای خاله قزی خب شما مردی!! خیالتون راحته چون میدونستید خانما متواضع هستن!! و همیشه متعهد و وفادار به زندگی و همسرشون هستن.
پس برتریش هم خیلی خوبه!
وای ببخشید آقای خاله قزیا، شما اونجا به اون بنده خدا میگی احمق!! اینجا هم میگی من دارم به شعورش توهین میکنم... گناه داره بنده خدا!

سلام ريحانه جان .

همه چيز به خودت برميگرده اين كه چطور با اين قضيه برخورد كني اگر الان حس كني خواستگارت نسبت به تو برتر هست اگر جواب مثبت بدي وارد اون خانواده هم بشي اين حس رو داشته باشي ناخود آگاه اين ذهنيت رو هم براي همسرت هم براي خانوادش القا ميكني كه از تو برتر هستند و برخوردشون رو اينطور تنظيم ميكنند.

شما همسطح هستيد شك نكنيد .شما از خونه پدري فقط يه جهزيه ميبريد . ولي اون آقا وضعيت مالي خودش مهم هست چون ميخواد يه خانواده رو اداره كنه.

يه جمله رو هيچوقت يادت نره خودت رو دست كم نگير باعث ميشه بقيه هم دست كمت بگيرن.

به نظر من تو ازدواج همساني بايد باشه اونم از لحاظ فكري و درك و شعور همساني اين نيست كه از لحاظ اقصادي يكي باشيد يا از لحاظ محل زندگي يا ...

مرسی صبوری عزیز
ولی پستهایی که لایک کردی با این پست خودت متفاوت به نظر میرسن!! چرا لایکشون کردی پس؟؟
خب من سعی میکنم از نظر فکری بیشتر بررسی کنم، درسته... ولی این مسائل هم تاثیرگذاره...
ولی سعی میکنم اگه رفتم تو همچین خانواده ای خودم رو دست بالای بالا بگیرم

mis-marjan
مرسی که از تجربه ات بهم گفتی
نه هنوز تحقیقاتمون رو کامل نکردیم.... ولی داریم تحقیق میکنیم در موردشون

سلام خانم ریحانه، من هم گفتم چند خطی برات بنویسم.

ممنون آقای توجیه... خیلی لطف کردید...

بجز مورد اقتصادی بقیه موارد که مهمتر هم هستند چیزهایی نیستند که شما با یکی دو بار دیدن خودش یا خانواده اش بتونین به اینها برسین. نیاز به بررسی بیشتر داره. اگه بعد از یکی دو بار با قاطعیت داری در مورد اینها صحبت میکنی یعنی یه چیز دیگه باعث شده که این تصمیم رو بگیری و در اصل یعنی ظاهر تو رو تحت تاثیر قرار داده!

یعنی میگید شناختم درست نبوده؟؟ دارم از روی ظاهر قضاوت میکنم؟احساسی برخورد میکنم؟؟
ولی ایشون که اومدن من هیچ تصوری ازش نداشتم،یعنی البته خیلی از تصورم دور بودن!!پس پیش زمینه ای هم نداشتم که بخواهم احساسی فکر کنم یا...

به نظرمن همچین چیزی رو مطرح نکنی بهتره.

خودم هم فکرشو کردم بهش بگم خیلی خوب نیست... هر چند تعدادی از دوستان نظرشون بر اینه که بگم (مستقیم یا غیرمستقیم)، ولی این نشون دهنده بی اعتماد به نفسی من نمیشه واسش؟!

-------------------------

کلن جمع بندی من اینه که شما باید معیارهات رو مشخص کنی. اول مطمئن بشی معیارهات رو داره(اینکار فوق العاده سخته. به این راحتی که شما میگی نمیشه فهمید کی چه جور اخلاقها و ویژگی هایی داره. مخصوصا اگه طرف مقابل کمی مبادی آداب و شسته رفته باشه که دیگه این خصلتها نهان هستند و در برخوردهای اولیه و با صحبتهای معمولی خاله قزی هم نمیتونه بفهمه طرف چه کاره است چه برسه به شما که دختری و احساساتی) و دوم اینکه خودت هم صادقانه همه شرایطت رو به ایشون بگی. اگه همه تو پسندیدی هم اون که دیگه چی از این بهتر. مگه اینکه دنبال بهونه باشی که ازدواج نکنی!

خب من که گفتم به معیارام خیلی نزدیکه تا الان کلی گفتم
ببینید ما تا الان چند ساعت صحبت کردیم، معیارهای اولیه که همه میدونن چیا هستن رو پرسیدم.... الان هم که بیشتر با اخلاقشون دارم آشنا میشم، چیز متضادی با خودم ندیدم
بله میدونم خیلی وقت میبره شناخت، ولی به عقیده متاهلا، تا آخر عمرت هنوز یه رفتارها و اخلاق هایی از طرفت واسه ناشناخته میمونه!! چه برسه تو طول آشنایی

صداقت باید داشته باشیم درسته،بگم شما رو بالاتر از خانواده خودمون میدونم؟!
او هر چی بپرسه من راستش رو میگم، ولی نمیتونم همه اسرار زندگیمون رو بهش بگم!! غیر از اینکه بعدها بدونه
به نظرم هیچکس نمیگه!چون نیازی نیست

راستی شما هم چرا پست هایی که لایک وتشکر کردید با نظر خودتون کمی متفاوته؟؟
و چند تا ازدوستان دیگه...
من به لایک ها وتشکرها توجه دارم.خیلی برام مهمه چه تعداد از دوستان موافق کدوم نظرن مخالف کدوم...
از همتون یه دنیا ممنونم

و اینکه ،تا الان مطمئن تر شدم که ادامه بدم، و البته مردد شدم نسبت به شناختی که ازشون پیدا کردم تا به اینجا!!!

[toojih]

خب من که گفتم به معیارام خیلی نزدیکه تا الان کلی گفتم
ببینید ما تا الان چند ساعت صحبت کردیم، معیارهای اولیه که همه میدونن چیا هستن رو پرسیدم.... الان هم که بیشتر با اخلاقشون دارم آشنا میشم، چیز متضادی با خودم ندیدم
بله میدونم خیلی وقت میبره شناخت، ولی به عقیده متاهلا، تا آخر عمرت هنوز یه رفتارها و اخلاق هایی از طرفت واسه ناشناخته میمونه!! چه برسه تو طول آشنایی

صداقت باید داشته باشیم درسته،بگم شما رو بالاتر از خانواده خودمون میدونم؟!
او هر چی بپرسه من راستش رو میگم، ولی نمیتونم همه اسرار زندگیمون رو بهش بگم!! غیر از اینکه بعدها بدونه
به نظرم هیچکس نمیگه!چون نیازی نیست

راستی شما هم چرا پست هایی که لایک وتشکر کردید با نظر خودتون کمی متفاوته؟؟

سلام، نه گویا فایده نداره شما رو باید سپرد به دست همون خاله قزی تا به روش خودش باهات کنار بیاد.

حرف من این نبود که شناخت کامل باید بدست بیاری. چون گفته بودی در خیلی از معیارها ازت بهتره گفتم که اینها چیزهایی نیست که به این راحتی بشه فهمید.

صداقت داشتن هم توی مواردی هست که اون میخواد وجود معیارهایی که مورد نظرش هست رو در شما بررسی کنه نه اینکه شما در مورد همه اسرار زندگیت و اینکه توی سرت چی میگذره و فلان هنرپیشه رو که دیدی چی پیش خودت فکر کردی و دیشب خواب چی دیدی .... اینجور چیزها بری بهش صادقانه بگی! (بله فایده نداره. همون خاله قزی بهترین کار رو پیشنهاد داده)

من فقط از پستهایی تشکر کردم که حتما چیزی در اون بوده که به نظرم درست اومده. یکبار دیگه پستها رو با دقت بخون. اصلن نیازی به جواب دادن نیست. فقط با آرامش پستها رو بخون.

پ.ن: البته حالا که پرسیدی پست خاله قزی رو که لایک کردم یک دلیل دیگه هم داره! من با خاله قزی قرارداد تبادل لایک داریم. آخه شماها که پستهای ما رو لایک نمیکنین. اگه همینطوری دست روی دست بزاریم هیچ کس ما رو لایک نمیکنه. تا اینجا 3 تا لایک دیگه ازم طلب داره که در به در دارم دنبال یک پست نسبتا آبرومند ازش میگردم طلبش رو بدم! (چقدر پیدا کردنش هم سخته)

[khaleghezey]

سپاس از توجیح عزیز

خدا خیرت بده دوروز قبل مدیر همدردی زد جانباز 99 درصدمون کرد تا مرز نوشیدن شربت شهادت رفتم ولی قسمت نشد ایشالله دفعه بعدی

بانو ریحانه فعلا نگرانی هات رو بزار کنار بزار تموم شه همه چی جلسات خواستگاری کامل برگزار شه وقتی مطمئن شدی مورد قبولته.(سعی کن تا میتونی شناختت رو ازش ببری بالا توی جلسات خواستگاری) ببعدشم زمان تحقیق شناختتون بیشتر میشه ازشون نگران نباشین. بهش بگو میخوای یه جلسه خصوصی باهاش حرف بزنی در مورد یه موضوعی بعد رفتی براش از نگرانیت بگو ولی خودت رو مثال نزن بگو یکی از اطرافیان یا دوستام اینجوریه من دیدیم شوهرش اینکارو میکنه.بهش بگین شناختی که ازتون پیدا کردم 180درجه با این مورد فرق داره ولی میخوام مطمئن بشم که خدایی نکرده شما چنین اخلاقی نداری چون فوق العاده من حساسم توی این موضوع تحمل کوچیکترین بی احترامی رو نمیدم به هیچ عنوان قاطع و محکم باش بزار از همین اول بدونه باهاش شوخی ندار یو توی این مورد کاملا جدی هستی

[reihane_b]

سلام به همه دوستان خوبم
خیییلیی ممنونم از راهنماییاتون، خیلی ارزشمند هستن واسم
اومدم بگم با داداشم دیروز در مورد همین بحث تاپیک مفصل تر حرف زدم،میدونید داداشم چی گفت!؟ گفت ریحانه خواهشا میخوای خودتو پایین بگیری ودست کم ،بگیر... ولی خانواده رو با خودت نکش پایین!!!!
ظاهرا واقعا اعتماد به نفسم رو همون شب اول در برابر اون آقا کمی از دست دادم،شاید به قول میشل جان به این خاطر که ایشون جلسه اول بهتر از من ظاهر شدن...
ولی خانواده م میگن اختلاف سطح اقتصادی اونقدر که تو فکر میکنی زیاد نیست،اختلافمون فاحش نیست، و در اون حد نیست که تو نگران بشی.(خب یعنی نوع سرمایه گذاری دو خانواده کمی متفاوته، شاید برای همین اونا خیلی بالاتر به نظر میان، ولی در واقع خیلی خیلی بالاتر از ما نیستن...بازم خداروشکر!!)

راستش من قبلا اعتماد به نفسم خیلی پایین تر بود، الان خیلی خیلی بهتر شدم ولی این چند روز دوباهر یه کم پایین اومد،که بازسازی لازم رو انجام دادم البته با کمک شما دوستان عزیز!!
خلاصه ش اینکه اون آقا دارن مخ بنده رو میزنن به قول خودمونی
ولی یه مسئله ای هست،
تا اینجا تفاهم بوده... یعنی من میدونم ایشون هم صددرصد یه نقاط ضعفی دارن و... ولی هنوز پیداشون نکردم (به جز اونایی که خودشون گفتن!)
ولی یه سوال دارم از دوستان عزیز:
شما توی صحبت های اولیه چقدر ایراد رو میتونید تو طرف مقابلتون پیدا کنید؟؟ یا اینکه هیچی دیده نمیشه تا بعد از عقد و ازدواج؟!

این سوالاتی که از طرف مقابل می پرسیم، باید زرنگ باشیم تا بتونیم از توی جوابای خیلی خوب طرف هم یه نکته ای اگر مخفی هست رو بکشیم بیرون! درسته؟ خب اگه من تا الان موفق به این کار نشدم،یعنی تیزبین نیستم و نتونستم شناخت درستی بدست بیارم؟ یا اینکه ممکنه واقعا هیچی نبوده باشه...(البته یه تفاوتهای کوچیکی دیدم فقط)
نمیدونم میتونم منظورم رو خوب برسونم یا نه! منظورم این هست که ایشون خیلی خوب به سوالا جواب میدن! و البته خیلی هم کامل توضیح میدن... من نباید به این قضیه شک کنم؟؟
چرا این آقا همیشه اونطور برخورد میکنه که مدنظر من هست!؟!؟

وقتی به زندگی های شکست خورده اطرافیانم و یا این سایت فکر میکنم، میگم اونا هم روزای اول همینطور بینشون تفاهم بوده، بعد به اونجاها کشیده واقعا؟ یا از اولش یه چیزایی بود که نادیده گرفتن؟
منم دارم نادیده میگیرم یا اصلا نمی بینم!؟ یا نیست واقعا؟!!؟

[asemaneabi222]

سلام reihane
اول ازهمه هیجانی نشو این خیلی مهمه،دوم اینکه نشونه ها و سرنخ هارو دنبال کن و وقت بذار این مطالب رو مطالعه کن.

چه نوع سوالاتی باید بین دو نفر در جلسه خواستگاری مطرح شود؟

پست 10 مدیر عالیه

این تایپیک هم نشونه های خوبی داره

سرنخهایی که نشان دهنده شکست زندگی شماست

[khaleghezey]

یعنی خیلی داداش گلی داری نزده پس کلت ولی از جوابش انصافا خوشم اومد

یه سوال واسم پیش اومده اصلا ایشون چند جلسه اومدن خواستگار؟!!!تا اونجایی که من متوجه شدم یک جلسه هستش و شما میخواین توی این یک جلسه همه چی رو متوجه بشین؟!!!!!

والا من یکی دخترم نه ماهشه بهش دقت کردم توی این نه ماه فقط یک چیز رو خوب متوجه شدم یکی اینکه پدرسوخته ورپریده فتوکپی خودمه هرچی بهش میدن بخوره نه نمیاره سر سفره هم بخوره اینقدی میخوره تا بترکه سفره میندازیم همچین میپره طرف سفره مثل قحطی زده های سومالی میمونه.عاشق کنترله مثل من تا میبینه دستم میپره میگیره.توی این نه ماه تا اینجا اینارو متوجه شدم.

خداکیلی فکر میکنی شرلوک هلمزی توی یه جلسه متوجه بشی؟چقدر هولی تو دختر بزار چند جلسه بیادش بعدش بیا کامل بنویس حداقل 5جلسه باهاش حرف میزنی تا برسین به مرحله تعیین مهریه و زمان عقد و عروسی اونم زمان خودش رو میبره اووووووووووووو هنوز کلی راهه تا مراسم عروسی.حساس نشو زیاد فقط سعی کن اطلاعاتت رو بیشتر کنی