سلام 24سال سن دارم لیسانس بیکار ومجرد دوسدارم دردودل کنم توروخدا باهام حرف بزنیدمشکل خود ازاری دارم همه بدنم رو زخمی کردم تو فشارم
- - - Updated - - -
پس چرا کسی چیزی نمیگه
تشکرشده 37 در 22 پست
سلام 24سال سن دارم لیسانس بیکار ومجرد دوسدارم دردودل کنم توروخدا باهام حرف بزنیدمشکل خود ازاری دارم همه بدنم رو زخمی کردم تو فشارم
- - - Updated - - -
پس چرا کسی چیزی نمیگه
arash_omidi86 (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 633 در 254 پست
سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید. متاسفانه این کار خیلی اعتیاد آوره. من یه مدت برای این که تمرکز کنم خودمو میزدم که دردم بیاد و دیگه حواسم پرت بشه بعد یه مدت دیدم انگار ازاینکه خودمو بزنم خوشم میاد ترسیدم و سریع این کارو ترک کردم پس شما هرچه زودتر این کارو کنار بزارید بهتره.
شما مشاوره ی حضوری رفتید؟
چرا خود آزاری میکنید؟ چی شد که شروع کردید؟ چند وقته؟
در پایان باید بگم سعی کنید روند تاپیک مشاوره ای پیش بره و فقط جنبه ی دردودل نداشته باشه چون خلاف مقرراته. آخ اگه بدونید همین چند ساعت پیش چه بساطی به راه افتاده بود.
- - - Updated - - -
دوست عزیز کمی صبور باشید هنوز چند دقیقه بیشتر نیست که تاپیک زدید.
- - - Updated - - -
دوست عزیز کمی صبور باشید هنوز چند دقیقه بیشتر نیست که تاپیک زدید.
roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 37 در 22 پست
چند سال هست تحت نظرروانپزشک هستم میترسم برم جلو ایینه
11سال هست این مشکل رو دارم افسردگی اضطراب شدید خود ازاری
تشکرشده 633 در 254 پست
دوست عزیز با توجه مدت و همیطور چیزای دیگه( نرفتن جلو آیینه) فکر نمی کنم بتونیم از طریق فضای مجازی به شما کمکی بکنیم. شما که نظر روانپزشک هستید چطور هنوز نتیجه نگرفتید؟ به توصیه های اونا عمل نمی کنید؟
دوست خوبم عنوان تاپیک شما هم مبهمه. عنوان تاپیک باید دربرگیرنده ی مشکلتون باشه واگر نه قفل می شه. یه عنوان مناسب انتخاب کنید و از طریق مثلث گوشه راست و پایین پستتون گزارش کنید تا عنوان مناسب جایگزین بشه.
امیدوارم مشکلتون زود زود حل بشه
roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 37 در 22 پست
پس کجا رفتید
- - - Updated - - -
نه ازم قفلش نکنید راهنماییم کنید باهام حرف بزنید بخدا دارم گریه میکنم من بدبخت من بیچاره تنها
- - - Updated - - -
تنها هستم بیکارم پول ندارم برم کلاس تفریح لااقل شما باهام حرف بزنید
تشکرشده 48 در 26 پست
شما چیزی رو دوست دارید که نتونستید اون رو بدست بیارید.......
میشه اونا رو بگید؟
Pooh (شنبه 04 آبان 92), roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 37 در 22 پست
راستش هیچوقت به چیزایی که خواستم نرسیدم مشکل من اینه که تو گزشته بدم موندم نمیتونم فراموشش کنم همیشه باهام هست واسه فراموش کردنش حاظربودم هر کاری بکنم اما نشد که نشد هیج امیدی سرگرمی تو زندگی ندارم بچه که بودم خواستم مثل همسالام بچگی کنم نشددوران بچگیم خیلی بد بودجنگ دعوا بی پولی نوجوان که بودم بخدا غدا واسه خوردن نداشتیم باشکم گرسنه میرفتیم مدرسه بخاگر وضع بد مالی دوستام تو کو چه مسخرم میکردن بهم میگفتن بیکلاس باهام بازی نمیکردن
تشکرشده 12 در 7 پست
چرا خودت رواین همه بیچاره معرفی میکنی مکه همه چیز پوله چرا به خودت اعتماد به نفس نداری چرا در کذاشته ات سیرمیکنی به آینده امیدوار باش ایمانت رو قوی کن به خدا تکیه کن
ویرایش توسط hossein856 : سه شنبه 15 مرداد 92 در ساعت 20:45
PAPA1 (یکشنبه 20 مرداد 92), roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92), sookoot (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 792 در 312 پست
سلام.
شاید یه ادم خسته و داغون مث من نتونه راهنمای خوبی برای شما باشه. ولی لااقل میتونه یکمی درک کنه.
میل به خود آزاری و ... رو بزار کنار حرفشو باید بهت بگم مشکل شما فقدان اعتماد به نفسه که متاسفانه گریبانگیر خیلی از ماهایی که اینجا میایم یا نمیایم هست...
نداشتن پول، موقعیت اجتماعی و تحصیلی، نداشتن کار، تنهایی، بی هدفی، بی انگیزگی و... اینا همه باعث میشه که ادم به مرور اعتماد به نفسش رو از دست بده و به جای اینکه تلاشی بکنه همش بگه :
1- چرا پول ندارم و بقیه اینطورین !
2- چرا من مث بقیه سر کار نمیرم! نکنه من بی عرضه ام؟
3- چرا درس نخوندم اه لعنتی من چقدر تنبلم!
4- ازین زندگی کوفتی خسته شدم کاش زودتر بمیرم راحت بشم
و ازین حرفا و باعث میشه ادم یه وقتایی اینقدر از خودش متنفر بشه که خودش رو ازار بده اینطوری دلش سبک میشه و فک میکنه مبارزه کرده با خودش..
نمیدونم تا چه حد درست گفتم من خودم خیلی وضع روحیم خرابه الان و گاهی دوست دارم واقعا سرمو بکوبم به دیوار ولی خوب با خوندن مطالب دوستان و نظرات اونا احساس تنهاییم کمتر میشه و امیدم بیشتر میشه
من ایمانم ضعیفه امیدوارم شما سعی کنین ایمانتون رو قوی کنین و انشالله زندگیتون بهتر میشه. از کارای کوچیک شروع کنین من اولا دنبال یه کاری بودم مثلا با درامد یک میلیون تومن و بیشتر ولی وقتی دیدم نمیشه نا امید شدم ولی الان یه کار خیلی معمولی و پاره وقت دارم ولی کم کم داره بهتر میشه درامدش و خداروشکر زندگی شخصیم میچرخه لااقل
یه کاغذ بردار و نعمت ها و نقات قوت خودت رو بنویس و ضعف های خودتم بنویس فک میکنم کمکت کنه.
موفق باشی
[size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی!
یکی دیروز و یکی فردا . [/size]
PAPA1 (یکشنبه 20 مرداد 92), roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92), sookoot (سه شنبه 15 مرداد 92)
تشکرشده 21 در 11 پست
دوست عزیز به این کتاب گوش کن!
قصه زندگی یک پروفسور
دانلود رایگان کتاب گویا (کتاب صوتی) زندگینامه استاد عشق | دانلود کتاب گویا دانلود کتاب صوتیسید محمود حسابی در سال ۱۲۸۱ (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند. پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه کشیش های فرانسوی آغاز کردند و همزمان, توسط مادر فداکار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتنداستاد, قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشتند. شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به کالج آمریکایی بیروت رفتند و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه کشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده کمک می کردند. استاد همچنین در رشته های پزشکی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آکادمیک پرداختند. شرکت راهسازی فرانسوی که استاد در آن مشغول به کار بودند, به پاس قدردانی از زحماتشان, ایشان را برای ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدین ترتیب در سال۱۹۲۴ (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال ۱۹۲۵ (م) فارغ التحصیل شدندهمزمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به کار گردیدند و پس از پایان تحصیل در این رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت "سار" آغاز کردند. سپس به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیک پرداختند و در سال ۱۹۲۷ (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را , با ارائه رساله ای تحت عنوان "حساسیت سلول های فتوالکتریک", با درجه عالی دریافت کردند. استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی کلاسیک غرب به خوبی آشنایی داشتند وایشان در چند رشته ورزشی موفقیت هایی کسب نمودند که از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود.
hooty (دوشنبه 21 مرداد 92), PAPA1 (یکشنبه 20 مرداد 92), roze sepid (سه شنبه 15 مرداد 92), sookoot (سه شنبه 15 مرداد 92), پسرایرونی (شنبه 09 شهریور 92), دختر مهربون (دوشنبه 06 آبان 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)