به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 شهریور 91 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم

    سلام دوستان نماز و روزه هاتون قبول باشه
    راستش امروز داشتم تو نت چرخ می زدم که این سایت رو دیدم
    خیلی خوشم اومد و اومدم ثبت نام کنم
    راستیتش خواستم باهاتون مشورت کنم
    راجع به یک موضوع که ذهنم رو بد جور درگیر کرده
    قصه ام طولانی اما خواهش می کنم کمکم کنید
    یادم کلاس اول راهنمایی بودم که واسه خونه همسایمون مستاجر اومد
    تو اون خونواده یه دختری بود که از همون بچگی که می دیدمش قلبم تپ تپ می زد اون هم هم سن و سال خودم بود آرزوم بود ببینمش خلاصه الان که ۱۷ ساله هستم و بد جوری عاشقش شدم
    جریان از اون جا شروع شد که من از بچگی تو کامپیوتر خیلی وارد بودم تا اینکه امسال مادر همین دختر به من گفت کامپیوتر داداش کوچیک همین دختر خراب شده من رفتم درستش کردم و از اون موقوع دو هفته ای یکبار تو خونشون به همین بهونه می رفتم
    تا اینکه یک روز از کنارم رد شد صدای نفساش قلبم رو فشار داد نمی دونم انگار قلبم وایستاد دست خودم نبود رنگم سرخ شد به هر بهونه ای بود از تو خونشون اومدم بیرون و از اون روز شب ها تا صبح بیدارم شاید باورتون نشه اما خیلی تحقیق کردم خیلی پرسیدم واقعا دختر پاکیه این رو مطمئنم شاید پیش خودتون بگید سنت واسه آشنایی خیلی کم خودمم قبول دارم اما می ترسم از دستش بدم آخه همین چند وقت پیش یه خواستگار رو رد کرد تو رو خدا کمکم کنید به نظرتون. بهش بگم یانه ؟ یا صبر کنم چند سال دیگه
    در آخر بگم من سربازی معافم و درسم هم بسیار عالیه و عضو بنیاد نخبگان هم بودم اما از اون روز نگاه به کتاب هم نمی تونم بکنم و تک فرزند خونواده هم هستم
    قد و هیکلمم عالیه و تنها مشکل صورتم شکستن بینم که بد جوری اذیتم می کنه و باید دو سال دیگه عمل کنم
    این بود قصه زندگی من
    ببخشید زیاد شد
    ممنون میشم اگه کمکم کنید

  2. کاربر روبرو از پست مفید esteghlaloscar تشکرکرده است .

    esteghlaloscar (جمعه 13 مرداد 91)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    140
    Array

    RE: کمک به یک جوون عاشق

    به همدردی خوش اومدی داداش من.
    نمیخوام عشق و علاقت و همین اول کاری خشک کنما ولی آخه عزیز من با شنیدن صدای نفس یه دختر عاشق سینه چاکش شدیو و روز و شب نداری و میخوای ازدواج کنی؟؟؟

    درسته هرچیزیو ساده بگیری ساده هم میگذره ولی نه ازدواجو..به این آسونیام نیست عزیز من.

  4. 6 کاربر از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده اند .

    نادیا-7777 (پنجشنبه 12 مرداد 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 شهریور 91 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک به یک جوون عاشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط نادیا-7777
    به همدردی خوش اومدی داداش من.
    نمیخوام عشق و علاقت و همین اول کاری خشک کنما ولی آخه عزیز من با شنیدن صدای نفس یه دختر عاشق سینه چاکش شدیو و روز و شب نداری و میخوای ازدواج کنی؟؟؟

    درسته هرچیزیو ساده بگیری ساده هم میگذره ولی نه ازدواجو..به این آسونیام نیست عزیز من.
    درسته
    من خیلی فکر کردم با خیلی ها صحبت کردم
    شاید باورت نشه اما این دختر تنها از تو خونه بیرون نمیره
    نماز و روزه هاش سر جاش شاید این ها معیار برای ازدواج نباشه و به هزار چیز دیگه بستگی داره من هم نگفتم امسال می خوام ازدواج کنم چون هنوز به سنی نرسدم که بخوام یه زندگی رو بچرخونم فقط من می خوام کاری کنم از دستش ندم.

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: کمک به یک جوون عاشق

    فقط من می خوام کاری کنم از دستش ندم.
    نگران نباش! چیز خاصی رو از دست نمیدی,مطمئن باش انقدر دخترهای خوب و لایق در آینده به پستت میخورن که هرگز حسرت این یکی رو نمیخوری...

    هر چیز زمان خاص خودش رو داره,سن شما خیلی کم هست,حتی برای اقدام کردن و آشنایی..چه برسد به ازدواج!!! حتی اگه به فرض(!) الان شغل و پس انداز و خونه و ماشین هم داشته باشی باز هم یک چیز رو نخواهی داشت و اون هم تجربه و منطق هست که فقط با افزایش سن و پخته شدن به دست میاد و بدونه اینها احتمال شکستت خیلی خیلی زیاد میشه!

    شدیدا درگیر احساس و عاطفه هستی که خب در این سن کاملا طبیعی هست...رفت و آمدت رو به خونه اونها قطع کن .سعی کن اصلا نبینیش.بچسب به درس و برای ساختن آیندت تلاش کن!

    یه روز خودت به همچین احساسهایی که الان داری خواهی خندید!

  7. 8 کاربر از پست مفید mehrdad_m تشکرکرده اند .

    mehrdad_m (پنجشنبه 12 مرداد 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 شهریور 91 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک به یک جوون عاشق

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehrdad_m
    فقط من می خوام کاری کنم از دستش ندم.
    نگران نباش! چیز خاصی رو از دست نمیدی,مطمئن باش انقدر دخترهای خوب و لایق در آینده به پستت میخورن که هرگز حسرت این یکی رو نمیخوری...

    هر چیز زمان خاص خودش رو داره,سن شما خیلی کم هست,حتی برای اقدام کردن و آشنایی..چه برسد به ازدواج!!! حتی اگه به فرض(!) الان شغل و پس انداز و خونه و ماشین هم داشته باشی باز هم یک چیز رو نخواهی داشت و اون هم تجربه و منطق هست که فقط با افزایش سن و پخته شدن به دست میاد و بدونه اینها احتمال شکستت خیلی خیلی زیاد میشه!

    شدیدا درگیر احساس و عاطفه هستی که خب در این سن کاملا طبیعی هست...رفت و آمدت رو به خونه اونها قطع کن .سعی کن اصلا نبینیش.بچسب به درس و برای ساختن آیندت تلاش کن!

    یه روز خودت به همچین احساسهایی که الان داری خواهی خندید!
    خیلی ممنون از راهنماییت اما می دونی بدی خونه ما این که قشنگ در خونمون روبروی خونشون و من ناخودآگاه می بینمش
    دوما من اصلا دنبال این نیستم که الان اقدام کنم می خوام یه جوری حالیش کنم دوستش دارم تا بعدا سر حرف رو باهاش باز کنم

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم


  10. 7 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (جمعه 13 مرداد 91)

  11. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم

    سلام

    از اینکه با یکی از اعضای انجمن نخبگان آشنا میشوم بسیار خوشحالم . قطعا این مرد جوان قابلیت درک بالایی دارد .

    حالا حرف من با این مرد جوان چیست ؟

    تو عاشق این دختر نیستی . تو جرقه های نیاز جنسی ات خورده است و کاملا برای سن و سال تو طبیعی است . و حتی همرزی این دو احساس که منجر به خطای درک احساس فردی میشود .

    اشکالی هم ندارد که آدم در مورد احساساتش و کلماتی که به کار می برد اشتباه کند یا آن را کاور کند تا از اصل ماجرا دور بشود .( سانسور و سرکوب خطای شناختی به همراه دارد ) این به شکل ناخودآگاه اتفاق می افتد و آدم های بزرگتر از تو هم در جوامع بسته چنین اشتباه احساسی دارند و به کرات اشتباه می کنند .



    به جای کلمه ی عشق و عاشقی می توانی بگویی من کلاس اول راهنمایی که بودم برای این دختر تحریک جنسی شدم .............و ..............و الان هم که 17 سالمه ..............

    در نتیجه وقتی شناخت درستی از این حس و حال داشته باشی بهتر می توانی آن را آنالیز کنی و با آن رو به رو بشوی و رفتارت رو بر حسب سنت - مذهب - فرهنگ خانواده ی خودت و این دختر هماهنگ کنی .


    ضمن اینکه ترس از دست دادن خودت را تجسم کن . به دنیای خیال برو . اگر این دختر رو از دست بدی چی میشه ؟! چه اتفاقی می افته ؟! به لحاظ احساسی و فکری و عملی خودت رو طی زمان سوگواری و .........بسنج و بعد ببین واقعا چی میشه و چه اتفاقی می افته ؟!
    !

  12. 4 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (جمعه 13 مرداد 91)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 شهریور 91 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم

    سلام خیلی ممنون که کمکم کردید. شاید اگه این سایت رو پیدا نکرده بودم تا حالا هزار تا قدم اشتباه رفته بودم

    اما یه چیزی رو بگم بدونید

    خونواده ما طوری که ما به هم خیلی وابستگی داریم یعنی خونه داییم و خاله هام کنار خونه خودمون . دو تا پسر دایی دارم که باهم رفیق جون جونی هستیم اون ها هم می گفتن که از این دختر خوششون اومده ولی از لحاظ بدنی و مسائلی که خودتون بهتر می دونید اما من حاضرم قسم بخورم من از همون بچگی دنبال این مسایل نبودم و حتی یک بار هم به خاطر بدنش بهش نگاه نکردم

    اما

    از امروز تصمیم گرفتم روی همه چیزم کار کنم و هر روز از روز قبل بهتر بشم و از خدا هم خواستم خودش واسم نگهش دار تا من دانشگاهم رو برم و شرایط ازدواج رو پیدا کنم خلاصه سرتون رو در نیارم می خوام این دختر واسم یه سکوی پرتاب باشه و یک امید و هدف برای زندگی و برای رسیدن به قله های موفقیت

    از امروز تنها هدف من رسیدن به اون

    به نظرتون تصمیم خوبی گرفتم؟

    لطفا باز هم کمکم کنید چون به کمکتون نیاز دارم



  14. 2 کاربر از پست مفید esteghlaloscar تشکرکرده اند .

    esteghlaloscar (جمعه 13 مرداد 91)

  15. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 اردیبهشت 98 [ 09:11]
    تاریخ عضویت
    1391-2-29
    نوشته ها
    939
    امتیاز
    15,687
    سطح
    80
    Points: 15,687, Level: 80
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,262

    تشکرشده 5,821 در 1,048 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    140
    Array

    RE: عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم

    واقعا بهت تبریک میگم خیلی تصمیم خوب و عاقلانه ای گرفتی
    ایشالله که موفق میشی و به خواسته دلت میرسی.
    پسر خوب فقط یک نکته رو هم در نظر بگیر که اگه خدا نکرده یه زمانی دختره ازدواج کرد نری تو فاز افسردگیو اینحالات یا خدا نکرده کار غیر عقلانی انجام بدی.
    نه نه نه

    مهم اینه که تو داری پیشرفت میکنی و برای خودت هدفی تعیین کردی.بعد مدتی که شرایتت برای ازدواج بهتر شد درخواستتو رسمی بیان کن و اگه دختره هم دلش باهات بود منتظرت میمونه ولی الان زوده.
    اگرم بر فرض ازدواج کرد خواست خودش و قسمتش بوده تو تلاشتو ادامه بده در جهت بهتر شدن موقعیتت.

  16. کاربر روبرو از پست مفید نادیا-7777 تشکرکرده است .

    نادیا-7777 (جمعه 13 مرداد 91)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 شهریور 91 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    504
    سطح
    10
    Points: 504, Level: 10
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عاشق دختر همسایمون شدم می ترسم از دستش بدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نادیا-7777
    واقعا بهت تبریک میگم خیلی تصمیم خوب و عاقلانه ای گرفتی
    ایشالله که موفق میشی و به خواسته دلت میرسی.
    پسر خوب فقط یک نکته رو هم در نظر بگیر که اگه خدا نکرده یه زمانی دختره ازدواج کرد نری تو فاز افسردگیو اینحالات یا خدا نکرده کار غیر عقلانی انجام بدی.
    نه نه نه

    مهم اینه که تو داری پیشرفت میکنی و برای خودت هدفی تعیین کردی.بعد مدتی که شرایتت برای ازدواج بهتر شد درخواستتو رسمی بیان کن و اگه دختره هم دلش باهات بود منتظرت میمونه ولی الان زوده.
    اگرم بر فرض ازدواج کرد خواست خودش و قسمتش بوده تو تلاشتو ادامه بده در جهت بهتر شدن موقعیتت.
    فقط یه سوال دارم بهتر چه سنی بهش بگم؟
    می دونم می گید بستگی به شرایط داره اما به نظرتون بعد کنکورم بهش بگم چطور؟


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ترس های مبهم و استرس
    توسط مدیرهمدردی در انجمن اضطراب و استرس
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 31 خرداد 92, 12:37
  2. داستان غم زندگیه من
    توسط پدربزرگ در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 23 تیر 91, 11:05
  3. داستان زندگی کارافرین برتر کشور..احد عظیم زاده
    توسط بهار.زندگی در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 14:49
  4. نقش ورزش در کاهش استرس(مدیریت استرس)
    توسط keyvan در انجمن تاثیر متقابل ورزش و روان
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: جمعه 21 فروردین 88, 10:57
  5. داستانی از عشق (داستان کوتاه)
    توسط هوشیار در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 شهریور 87, 17:12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.