به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    24
    Array

    با هجوم خاطرات بد گذشته که مانع اصلاح رابطم میشه چکار کنم؟

    مدتها بود تاپیک جدیدی باز نکردم.تو این مدت بارها و بارها تصمیم به اصلاح رابطه گرفتم.مدتی خوب پیش رفتم و بعد از چند روز یه اشتباه اساسی میکردم و دوباره همه چیز خراب میشد. شدم مثل معتادی که داره مصرف مواد رو ترک میکنه و ممکنه بعد از چند روز دوباره به مصرف رو بیاره
    آدرس تاپیکهای قبلیم:
    http://www.hamdardi.net/thread-31405.html
    http://www.hamdardi.net/thread-31528.html
    http://www.hamdardi.net/thread-28582.html
    http://www.hamdardi.net/thread-30237.html
    http://www.hamdardi.net/thread-28916.html
    رویهمرفته همسرم نسبت به قبل تغییر رویه خیلی خوبی داده.البته فقط تو چند تا زمینه خاص(که البته خیلی ارزشمنده)مثلا یکیش اینه که بعد از هر بحث و مشاجره ای حتما برای آشتی پیشقدم میشه با وجودیکه بارها اشتباه از سمت من بوده...علیرغم غرور زیادی که داره تقریبا بعد مدت کوتاهی میاد سراغم.بغلم میکنه و اشتی میکنیم..به همین دلیل علیرغم تنشهایی که هست هیچ کدوم از بحثهامون به قهر منجر نمیشه..
    اگرچه روال قدیم اس ام اس دادن و مشغول بودنش با گوشی تا پاسی از شب ادامه داره و هر بار که من اعتراض میکنم ادعا میکنه که تمام این اس ام اسها از مسائل درسی دانش اموزاش گرفته تا مسائل عادی و اس ام اسهای متفرقه اس و جای نگرانی نیس...اما من هر بار با فکر کردن به این موضوعات دوباره همه چیو خراب میکنم.بارها تصمیم به اصلاح رابطه میگیرم.دو سه روز همه چیز خوبه اما تا میبینم شوهرم بازم تا دیر وقت سرش تو گوشی و تبلتشه اعصابم بهم میریزه و اعتراض میکنم...
    من واقعا نمیدونم اینجور وقتها چطوری باید جلو عکس العملهای آنی رو بگیرم؟
    نمیدونم وقتی فکرهای منفی هجوم میارن سمتم و خاطرات بد قدیمیم میاد جلو چشمم چیکار کنم؟
    راهی یا تکنیکی برای این جور مواقع هست؟
    من واقعا بیشتر از یه هفته نمیتونم رو تصمیمم مبنی بر نادیده گرفت خطای هر شب همسرم بمونم.
    بنظرتون اینطور وقتها چکار کنم تا باعث ناراحتی هردومون نشم؟
    ضمنا اینم بگم بارها راجع به این موضوع باهاش حرف زدم(چه اروم چه با دعوا) اما هیچ تغییر رویه ای نمیده و حاضر نیس وقتی میاد خونه دل از گوشیش بکنه
    بخاطر شغلی که داره تمام وقت باهم بودنمون محدوده .فقط از 9/5 شب به بعده که اونم بیشتر به این شکل میگذره
    اینک همه چیز را از نو می سازم.
    ویرایش توسط الهه آذر : دوشنبه 29 اردیبهشت 93 در ساعت 00:09

  2. کاربر روبرو از پست مفید الهه آذر تشکرکرده است .

    mahtisa (دوشنبه 29 اردیبهشت 93)

  3. #2
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    شما باید از شگردهای عاطفی برای جلب نظر ایشان استفاده کنی . اینکه این ابزار شده هوی شما یعنی اینکه شما فضا را برای ایشان جذاب نرکده ای و به عبارتی همین اضطرابها و نگرانی پالسهای منفی که دافعه ایجاد می کند ساطع می کند و او را از شما دور می کند . فکر می کنی چرا در دین ما تأکید شده به اینکه تجسس نکنید ؟ چون عوارضش همین فاصله هاست ، اضطراب است ، سیگنال منفی و کنترلگرانه فرستادن است سیگنال ضعف و ابستگی نشان داده است . هرچقدر شما نشان دهی اگر هم خطابرود به خودش ضربه زده البته با رفتار قوی خودتان و طوری رفتار کنی که عشق و محبت و اعتماد نسبت به او از رفتارتان بریزد و در عین حال زندگی کنی آرام و شاد و با نمودی از عدم وابستگی و توانمند بودن و ...... فضا و رفتار شما به گونه ای خواهد بود که او نگران می شود مبادا کاری کند که این زن قوی و با نشاط را از دست بدهد و به سوی شما جذب می شود . به یکی از عزیزان گفتم زنها باید برای شوهرانشان مثل ماهی زنده در دست صیاد باشند یعنی صیاد آنها را لغزنده ببیند و بترسد که مباد از دستش برود و این ممکن نیست مگر اینکه زن نشان دهد قوی است ، مستقل است و وابسته نیست و زندگی می کند بدون نیاز به تجسس و کنترل همسر چون اگر از همسر خطایی یعنی عدم تعهد سر بزند ماه پشت ابر نخواهد ماند و نهایتش این است که یا دست بر می دارد یا جدایی و لذا خود را درگیر ذهنیات و نگرانی ها نمی کنی .... با این رفتار و سیگنالهای ارسالی مرد زنش را قوی و توانمند و بدون وابستگی می بیند با جاذبه های منحصر به فردی ( که شما با ظرافت در جهت جذب او فعالش کرده ای )لذا خیالش نگران این می شود که این زن اگر روزی نخواهد با من زندگی کند محکم است و جدا می شود و بخیال زندگی دیگری را در پیش می گیرد و لذا می ترسد که این زن قوی و جذاب را از دست بدهد اینجاست که غیر مستقیم در پی اینکه زنش از چه خوشش می آید خواهد افتاد تا به کار بگیرد

    این یعنی ماهی بودن یعنی ظرافت های زنانه را فعال کردن و بهره بردن

    موفق باشی





  4. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), del (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), mahtisa (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), الهه آذر (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), بی نهایت (جمعه 02 خرداد 93)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    24
    Array
    فرشته مهربون اینکه اولین پاسخ تاپیکم از سمت شما بود برام باعث خوشحالیه
    متاسفانه من یسری از مسایلو نمیتونم تو ذهنم کنار هم قرار بدم و ازشون نتایج منطقی بگیرم
    تو همین تالار بهم گفته شد بد نیست خودت رو نیازمند به شوهرت نشون بدی تا غرور مردونشو احیا کنی مرز این نوع نیازمندیه آگاهانه و حفظ استقلالی که شما فرمودید کجاس؟چطور میشه مستقل بود در عین حال احساس قدرت رو به مرد القا کرد
    در مورد تجسس بارها تو این تالار خوندم که منعش کردین. بنظر شما گاهی همین تجسسها باعث کسب آگاهی نمیشه. اگه من علیرغم تلاشهام ندونم و هیچ وقت هم نهمم که در طول سالهای زندگی مشترکم همسرم از اعتمادم سواستفاده میکرده بعد از فهمیدن موضوع دچار فروپاشیق نمی شم. مثلا اگه بعد ده سال زندگیه به ظاهر خوب بفهمم در تمام این سالهاهمسرم بهم خیانت میکرده دیگه چی ازم میمونه؟وقتی میتونم الان تکلیفمو با زندگیم معلوم کنم چرا خودمو به خواب بزنم؟
    ممنون میشم جواب سوالاتمو بدین
    اینک همه چیز را از نو می سازم.

  6. 2 کاربر از پست مفید الهه آذر تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), mahtisa (دوشنبه 29 اردیبهشت 93)

  7. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    با سلام

    ببیند اینکه خط قرمزها برای شما مهم هست را باید به گونه ای جدی و محکم اما مودبانه و با احترام و روشن و واضح با همسرتان مطرح کنید و جدی نشان دهید که اگر رعایت نشود با وی ادامه زندگی نخواهید داد که نمونه بارزش خیانت هست و البته گفتن قاطعانه آن باید در صورتی باشد که همین واقعاً عقیده شما باشد یعنی آنقدر این برایتان جدی و روشن باشد که بدون نگرانی و دو دلی نخواهی با او زندگی کنی وگرنه اگر مستأصل می مانی و از جدایی وحشت داری نگو و اول این را با خودت حل کن که واقعاً به اینجا برسی که چنین خواهی کرد و نگران عواقبش نیستی یعنی هزینه هایش را می پذیری . بعد از اعلام خط قرمز ، شما تجسس نکن اما اگر رفتار مشکوکی دیدی خیلی دوستانه بخواه که شفاف سازی کند و حتی در جهت شفاف سازی برنامه هایی را با هم تعیین کرده و توافق کنید که به اجرا در بیاید مثلاً گوشیش پسورد نداشته باشد ، در دسترس باشد و از شما پنهان نکند ( در عین اینکه شما سراغش نمی روید ) ، هروقت بخواهید راحت به شما بدهد و جلوی چشم خودش ببینید . رفتارهایی که اذیتتان می کند را با دلیل منطقی و به روش عاطفی به او بگویید و تقاضا کنید که ترک کند و از او بخواهید متقابلاً ایشان هم رفتارهایی که از سوی شما اذیتش می کند را به شما بگوید و شما هم سعی در عدم تکرار این رفتار داشته باشید .... در یک کلام با هم جلسه ای جدی و اما با روش عاطفی بگذارید و سنگهایتان را با هم وا بکنید و منطقی با هم حتی قرارداد مکتوب بنویسید و .... بعد از آن شما اغماض داشته باشید یعنی با تجسس و بدبینی او را ننگرید و خوشبین باشید و اعتماد کنید و در جهت رفع روند بدبینی در خودتان هم تلاش کرده و حتی نزد روانشناس بروید و لذا با مثبت اندیشی و جذابیت با او رفتار کنید و به او گیر ندهید و هر حرکتی را مشکوک ندانید که توضیح بخواهید و در خصوص مشغول شدن به گوشی و تبلت و ... هم از در عاطفی وارد شده و تنهایی خود و هوو شدن این ابزار ها را مطرح کنید ضمن اینکه در قرار دادتان به توافق برسید که در ساعات مشخص و معقولی از این ابزارها دست بکشد و با هم و برای هم باشید و در این ساعات با هم بودن شما چنان جذابیت زنانه را به صورت هنرمندانه نشان داده و احساس سرور بودن را به او منتقل کنید که او خود شوق رها کردن این ابزارها و بیشتر کردن ساعات با شما بودن را پیدا کند .

    این ابزارها در صورت عدم مدیریت بهره گیری از آنها اعتیاد آور هست متأسفانه و شما هم همین را تصور کنید که معتاد به استفاده از آنها شده مثل خیلی ها و لذا هوس آنها را با جذاب کردن خود و محیط از سر او بیاندازید و خود را ماهرانه جایگزین کنید .

    حفظ استقلال و عدم وابستگی هم هیچ منافاتی با نشان دادن نیازمندی شما به عنوان یک خانم و همسر به او ندارد شما نیاز داری او توجه داشته باشد و تأمین امنیت و معاش شما را داشته باشد . او نیاز دارد که ببیند شما به او تکیه دارید و نیاز دارید که او تأمینتان کند و امنیت شما را حفظ کند و به او اعتماد دارید و او را قدرتمند می دانید و رجوعتان در اغلب نیازهایتان به اوست حتی نیاز به مشورت در مورد برنامه هایی که مستقلاً دارید اینها درایت است و معنایش وابستگی و معطل ماندن نیست و ... لازم هست برای بیشتر متوجه شدن به اینکه چه باید بکنید بهتر هست مقالات و کتابهایی که محتوایش ارائه راه های خانمی کردن و ملکه شدن هست برای همسری که او را به پادشاهی رسانده و به عنوان سلطان زندگی به او نگاه می کنید را بخوانید .


    موفق باشی
    عزیزم





  8. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemaneabi222 (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), del (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), Esssssi (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), khaleghezey (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), mahtisa (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), الهه آذر (دوشنبه 29 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array
    "مقالات و کتابهایی که محتوایش ارائه راه های خانمی کردن و ملکه شدن هست برای همسری که او را به پادشاهی رسانده و به عنوان سلطان زندگی به او نگاه می کنید را بخوانید ."

    با اجازه ی الهه جان!
    فرشته ی عزیزم، میشه یه چند تایی عنوان کتاب در این مورد برامون معرفی کنی؟!
    ممنون میشم از راهنمایی های خوبت.
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  10. 3 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), mahtisa (دوشنبه 29 اردیبهشت 93), الهه آذر (دوشنبه 29 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    24
    Array
    فرشته مهربون بی نهایت از راهنمائیتون ممنونم.
    اگه کتابها رو بهم معرفی کنید ممنون میشم.
    منتظر نظر دوستان دیگه هم هستم اگه تجربیات مشابه دارن.
    اینک همه چیز را از نو می سازم.

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 مهر 93 [ 02:50]
    تاریخ عضویت
    1392-6-28
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    1,050
    سطح
    17
    Points: 1,050, Level: 17
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 50
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    77

    تشکرشده 47 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام الهه خانوم صبور

    امروز ناخوذآگاه نشستم همه تاپیکهای شما رو خوندم ! حیف این روزها که همین جوری میگذره البته شما دوست دارید تلاش کنید واین خیلی زیباست .

    مشکل شما رو که خوندم یاد این تاپیک افتادم شاید موردش مثل شما نباشه ولی راه حلهایی که به کاربرده برای جذب شوهرش دقیقا همون کاریه که شما باید انجام بدی . پست های فرشته مهربان عزیز تو این تاپیک فوق العاده است برای من که خیلی کاربردی بود . البته شاید خونده باشی چون با تاپیکهای قبلی شما تقریبا همزمان هست . ولی به هرحال دوباره خوندنش خالی از لطف نیست :

    http://www.hamdardi.net/thread28833-8.html
    به نظر من هیچ کس نبوده که از محبت کردن واقعی نتیجه نگیره می دونم خیلی خیلی سخته که وقتی دلت از دست کسی شکسته بخوای بهش محبت کنی بهش مهربونی کنی اما من معتقدم هنرمند کسیه که تو این جور مواقع بتونه خوبی کنه واگرنه اگه شرایط نرمال باشه و خودمونی بگم گل و بلبل باشه که عشق ورزیدن و محبت کردن هنری نیست . پس هنر خودت رو بهش نشون بده . یکبار دیگه بلندشو و تلاش کن . یه چیزی بپرسم راستش رو بگو . دوستش داری ته ته دلت ؟ اگه آره که واقعا حیفه ادامه ندی و تلاشت رو متوقف کنی . البته میدونم تواین گیر ودار تو این فاصله ها شاید بگی عشق و دوست داشتن دیگه معنا نداره واسم اما من فهمیدم دوستش داری : چون یه توجه هرچند ناچیز از جانب همسرت امید دوباره بهت میده و خوشحالت میکنه مگه نه ؟


    میدونی یه بازه زمانی رو برای خودت مشخص کن مثلا ده روز . بعد بشین واسه این ده روز خیلی حساب شده توی کاغذ برنامه ریزی کن که چه کارهایی باید انجام بدی و چه کارهایی نباید انجام بدی .


    اول از همه اینکه گریه رو کلا تعطیل کنی باور نمیکنی این گریه چقدر مارو از چشم شوهرامون میندازه

    (اینو آقای خاله قری نوشته تو تاپیک من :


    ((همسرم اصلا راضی به صحبت نمیشه همیشه میگه من هیچ حرفی ندارم . بذارید یه بار دیگه اعتراف کنم تقصیر خودمم هست چون خیلی احساسی هستم آخر گفت و گو را یا گریه میکنم یا به دعوا تبدیل میشه و ناراحتی و قهر و.....))

    قهر کردن یه حرکت منفعلانه هستش.دعوا کردن هم که خودتان بهتر میدانید کار درستی نیست.و از همه مهمتر

    گریه کردنه سعی کنید گریه نکنید جلوی شوهرتان مواقع بحث کردن علتش اینیه که برایتان مینویسم

    گریه کردن زن از دید مرد= نشانه ضعف که نمیتواند مشکل را حل کنید هیچوقت جلوش گریه نکن.)
    میدونم خیلی سخته ولی باور کن من تو این دوسه ماهی که گریه نمیکنم عزیزتر شدم جلو شوهرم حتی مواقعی که دلم میگیره میرم حموم اونجا گریه میکنم که اگه چشمام قرمز شد بگم صابون رفته تو چشمم یعنی در این حد. وقتی من گریه میکنم دقیقا میبینم شوهرم داغون میشه احساس ضعف میکنه چون ما با گریه به طرف القا میکنیم که تو بی عرضه هستی نمیتونی یه کاری کنی من گریه نکنم . یا اینکه سرنمازو دعا یا برای امام حسین (ع)گریه میکنم که حداقل از یه جا حساب بشه دیگه یه اجری هم از گریه مون ببریم .

    دوم اینکه بهش بدون توقع بهتر شدن رابطه محبت کنی اگه حتی بهت بی محلی کرد یا بی احترامی بازم ادامه بده اگه گفت چته چرا اینجورری میکنی بگو اگه صدبارم به من بدکنی بازمن کارخودمومیکنم من به جز تو کسی رو ندارم به همسرم محبت نکنم به کی محبت کنم ؟ طاقت بیاراین همه طاقت آوردی این ده روز هم روش مبادا اگه محبت کردی و باهات بدرفتارکرد بری دوباره تو اتاق گریه کنیا اصلا به روت نیار و لبخند بزن . اینقدر محبت کن تا شرمنده بشه

    بعدشم خواهشا دیگه نامه ننویس اگرم می نویسی سرتاسر نامه ات احساس باشه همین و بس .

    تواین ده روز همه جوره بهش برس : اول از همه خودت شاد باش و روحیه ات رو حفظ کن سخته ولی ممکنه ، بهترین غذاهارو براش بپز ، هر روز براش آبمیوه بگیر ، بهترین لباسهات رو بپوش ، تمیزی خونه به بهترین شکل ممکن باشه ، کارهای مورد علاقه اش رو انجام بده ، همیشه در دسترسش باش تو کارهاش دخالت نکن و به هیچ کاریش گیر نده ،اگه کاری هرچند کوچیک برات انجام داد ازش تشکرکن ، لباس راحتی چند دست براش بخر که تو خونه بپوشه راحت باشه راستی اهل قولنج و مشت ومال هست ؟!!اگه آره از سرکارکه اومد مشت ومالش بده شونه هاش رو ماساژبده ، بدون هیچ توضیح اضافه ای بگو فقط این کارهارو برای راحتی تو میکنم عزیزم تو از صبح تا شب کارمیکنی زحمت میکشی حق داری وقتی میای خونه از همه لحاظ احساس راحتی کنی . بگو راحتی و آرامش تو برای من از همه چیز مهم تره . اصلا هم براش قیافه نگیر . خلاصه بزار این ده روز پادشاهی کنه برا خودش .

    راستی در مورد اون فیلمها اصلا مستقیم باهاش حرف نزن فایده که نداره هیچ ضررهم داره . بهش بگو میدونم دیدن اینا کار درستی نیست ولی بهت حق میدم عزیزم تو ازدواج کردی تا کنار همسرت کسی که بهت حلاله آرامش بگیری ولی خوب شاید من بلد نبودم چه جوری بهت آرامش بدم میخوام ازاین به بعد زن خوبی برات باشم تو حق داری از رابطه جنسی بازنت لذت ببری وقتی میبینم توبهترین روزهای جوونیت رو اینطوری میگذرونی عمیقا ناراحت میشم شاید اگه منم جای تو بودم همین کارو میکردم البته می دونم خودت اعتقادت ازمن قوی تره و قلبا دوست نداری این کارو انجام بدی ولی خوب مشکلاتمون خسته ات کرده و طاقتت تموم شده می دونم الان خودت هم داری اذیت میشی ولی به روت نمیاری تو خیلی صبوری بیشتر از اینکه به فکرشادی و رضایت خودم باشم آرامش و راحتی تو برام اهمیت داره و این حرفا........
    بهترین راه همینه که از در احساس واردبشی
    . یعنی من هرموقع منطقی با شوهرم صحبت کردم نتیجه عکس گرفتم .

    دیدگاه یک آقا در این مورد منطق و احساس :(تاپیک خودمه )

    دیروز مامان زنگ زد واسه روز پدر شام دعوتمون کنه رستوران میخواست بابامو غافلگیر کنه منم به شوهرم گفتم میای بریم اول یه خورده اخم کرد و گفت مگه من فردا صبح سرکار نمیخوام برم ؟(با عصبانیت )منم گفتم چرا می دونم منم به خاطر همین گفتم اول با تو صحبت کنم اگه مایل بودی بگم میاییم . بعد از چند ساعت گفت باشه میام دیگه چیکار کنم همین جوری یه عالمه حرف پشت سرمن هستش دیگه نمیخوام بیشتر بشه منم گفتم اگه اینجوری و با این نارضایتی میخوای بیای نریم بهتره . بهمون خوش نمیگذره.


    ما مردا منطقی هستیم و شما بانوان احساسی قدرت مرد در بازوانشه و قدرت زن در زبانش و عشوه و نازی که میادش.ولی شما چیکار کردید در همین مورد!یک برخورد منطقی بجای استفاده از ظرافت های زنانگی که دارید اینو یاد باشه هیچوقت با منطق به جنگ آقایون نرید لطفا شما بجای اینکه این حرف را بزنید بهتر نبود:

    ایشونو بغل میکردید و خودتان رابرایش لوس میکردید بدون تو اصلا خانه بابام خوش نمیگذره و وقتی تو کنارمی خیلی احساس بهتری دارم و معلومه هیچوقت بدون شوهر خوشگل و خوشتپیم جایی نمیرم تازشم برم رام نمیدن میگم باید با داماد گلمون بیای یه شیطنت کوچیک کنی و لپشو بکش یو خلاصه از اینکارایی که خودتان بهتر بلدین .)
    راستی هنوز جدامیخوابین ؟ اگه آره این کارو کنیدالبته به نظربچه گانه میاد ولی من خودم به کاربردم . شب موقع خواب اگه دیدی عصبی و کلافه نیست و نسبتا آرومه بهش بگو من اخیرا چند شبه تو اتاق که تنها میخوابم خوابهای بد میبینم کابوس میبینم چندبار از خواب میپرم یا احساس میکنم یه چیز سنگینی رو سینمه نفسم بند میاد میشه لطفا کارهاتو که انجام دادی بیای تو اتاق بخوابی اینجوری خیالم راحته دیگه نمی ترسم اگه قبول کرد که بهترین فرصته وقتی اومد تو اتاق خوابید کم کم خودت رو بهش نزدیک کنی دستشو بگیری وآروم آروم از شبای بعد فراتر بری و............ نقشه ات رو پیاده کنی ! یا حتی نصف شب یکی دوبارادای خواب دیدن رو دربیاری و از خواب بپری بری تو بغلش وقتی احساس کنه به تو آرامش میده مطمئن باش خیلی خوشحال میشه اگرم گفت نه بگو باشه پس من میام تو حال میخوابم . بازم میگم شاید به نظرخنده داربیادولی من خودم این روش رو پیاده کردم عالی جواب میده غرورت هم شکسته نمیشه اونم فکرمیکنه چه تکیه گاه خوبیه برات که وقتی می ترسی میخوای اون بهت آرامش بده . البته خدا کنه مشکل جدا خوابیدنتون تا حالا حل شده باشه نمی دونم .

    ببخشید طولانی شد .

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط mahtisa : سه شنبه 30 اردیبهشت 93 در ساعت 01:30

  13. 3 کاربر از پست مفید mahtisa تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), گل شب بو (سه شنبه 30 اردیبهشت 93), الهه آذر (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 مهر 96 [ 22:35]
    تاریخ عضویت
    1392-3-16
    نوشته ها
    135
    امتیاز
    4,002
    سطح
    40
    Points: 4,002, Level: 40
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 42.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    207

    تشکرشده 148 در 68 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    24
    Array
    mahyisa عزیزم ممنونم از اینهمه صبر و حوصله ای که بخرج دادی و از تک تک راهنمائیهای خوبت تشکر میکنم.امیدوارم خودتم تو زندگیت همیشه شاد و موفق باشی.
    عزیزم ممنونم که بهم قوت قلب دادی..خوشبختانه من از بچگی صبور بودم و تو هر شرایطی آستانه تحملم بالا بوده .فقط گاهی که غصه هام تلنبار میشه منفجر میشم و البته خیلی زود به حال قبلم برمیگردم..من بهش محبت میکنم البته به شیوه خودم.متاسفانه زیاد اهل محبت کلامی نیستم اما تمام تلاشمو میکنم با کارهام نشونش بدم.ضعف من سر نداشتن همون طنازی و دلبری زنونه اس.
    گاهی واقعا کم میارم دلم میخواد خواستنی باشم.دلم میخواد یه وقتایی غافلگیر بشم.احساس کنم بهم علاقه داره ..ازینکه همش من باید فکر درست کردن رابطه باشم ناراحتم.ازینکه من باید اینهمه تلاش کنم تا عادتهای بد از سرش بیفته ناراحتم.
    دیروز بهش اس دادم دلم میخواد تو خونمون آرامش باشه.صداقت و اعتماد باشه.اما تنهایی نمیتونم تو باید کمکم کنی.جواب داد چشم.گفتم چشم جواب من نیس.تو خواسته هاتو بهم نمیگی.کمبوداتو.نیازاتو...چر باید کنار هم بشینیم هر کی سرش تو گوشیش باشه(البته من سرم تو گوشیم نیس میخواستم جبهه نگیره)غرق ارتباط با دیگرون و غافل از اونی که کنار دستمون نشسته...بازم گفت چشم.شب اومد خونه .بعد از شام بازم همون روند همیشگی تکرار شد..دلم میخواست بنا به گفته فرشته مهربون سعی کنم باهاش ارتباط برقرار کنم و بتونم لااقل چند دقیقه حواسشو از گوشیش پرت کنم.اما حتی نمیدونستم چی باید بهش بگم؟؟؟
    امروز با خودم فکر میکردم هیچ حرف مشترکی نداریم...بخودم گفتم یعنی لیاقت رابطه سالم رو ندارم که توش لااقل خیالم جمع باشه که همسرم فقط متعلق به منه؟؟متاسفانه در مورد کارهاش صددرصد مطمئن نیستم که پای کسی وسط بوده وگرنه اصلا دوست ندارم مثه خیلیها فکر کنم که باید شوهرم رو از یه غریبه پس بگیرم به هر قیمتی..اگه مطمئن بودم سریعا تصمیم جدایی میگرفتم..انقد قشنگ انکار میکنه که منم به شک میندازه
    نمیدونم گاهی واقعا انرژیم تموم میشه و فکرای منفی میاد سراغم...نمیدونم اینجور وقتها چطوری خودمو شارژ کنم


    اینک همه چیز را از نو می سازم.

  15. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,058
    امتیاز
    147,349
    سطح
    100
    Points: 147,349, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,674

    تشکرشده 36,015 در 7,406 پست

    Rep Power
    1093
    Array
    اگر مهارتهای کلامی را یاد بگیری ، و غرور و خجالت را در ابراز عواطف و احساسات کنار بگذاری می بینی که حرف مشترک هم پیدا می کنی و یا بدون نظر مشترک هم شما می توانی ارتباط برقرار کنی .





  16. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93), الهه آذر (چهارشنبه 31 اردیبهشت 93)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 09 آبان 99 [ 11:16]
    تاریخ عضویت
    1392-10-21
    نوشته ها
    406
    امتیاز
    13,219
    سطح
    74
    Points: 13,219, Level: 74
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 547 در 219 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام
    منم مشكل تورو دارم دااارم ديووووونه ميشم دوس دارم با يه نفر صحبت كنم كه مشكله منو داره
    شوهرمنم همشششش سرش تو گوشيه و همش نگران اينكه اس بيادو دو ديقه دير ج بده ولي اصلااااً به اس ها و زنگاي من توجهي نداره ما هنوز نامزديم و اون يه شهر ديگه كار ميكنه

  18. کاربر روبرو از پست مفید Sahar51 تشکرکرده است .

    الهه آذر (پنجشنبه 01 خرداد 93)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.