به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array

    چرا دچار تردید میشیم 2

    دوستان عزیز این تایپیک قبلی من هست که مشکلم رو بازگو کردم

    http://www.hamdardi.net/thread-46446.html

    من هنوز در همون شرایط هستم و قصد قطعی جدایی دارم اما همسرم دوباره میخواد که ی فرصت مجدد بدیم اما از نظر من هیچی عوض نشده.
    فقط من بعضی وقتها که داستان زندگی های بقیه رو میخونم حس میکنم شاید باید فرصت میدادم و بیشتر میجنگیدم

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    سلام

    1. چند بار توی تاپیک قبلتون اشاره به تهمت و یکسری مطالب کذب از جانب همسرتون و خانوادش کردین. میتونین اون مطالب رو برای ما توضیح بدین؟ اونها به چه چیزهایی اشاره میکردن؟

    ( حتما همه تجربیاتی داشتن که مثلا مقصودشون از حرف یا رفتارشون چیزی نبوده که دیگران برداشت کردن, اما خب اونها برداشت های خودشون رو داشتن و خیلی وقت ها قانع نشدن و تلاش ها بی ثمر بوده ) بهمین دلیل میپرسم.

    2. شما قبل از ازدواج دوست بودین یا ازدواجتون به شیوه ی سنتی پیش رفت؟

    3. زمان ازدواج خانواده همسرتون مخالف بودن؟

    4. همسرتون در دوران عقد چه مطالبی رو مطرح میکرد و یا بهتره بگم چه دغدغه هایی داشت که همیشه بیان میکرد؟




  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    سلام

    1. چند بار توی تاپیک قبلتون اشاره به تهمت و یکسری مطالب کذب از جانب همسرتون و خانوادش کردین. میتونین اون مطالب رو برای ما توضیح بدین؟ اونها به چه چیزهایی اشاره میکردن؟

    ( حتما همه تجربیاتی داشتن که مثلا مقصودشون از حرف یا رفتارشون چیزی نبوده که دیگران برداشت کردن, اما خب اونها برداشت های خودشون رو داشتن و خیلی وقت ها قانع نشدن و تلاش ها بی ثمر بوده ) بهمین دلیل میپرسم.

    2. شما قبل از ازدواج دوست بودین یا ازدواجتون به شیوه ی سنتی پیش رفت؟

    3. زمان ازدواج خانواده همسرتون مخالف بودن؟

    4. همسرتون در دوران عقد چه مطالبی رو مطرح میکرد و یا بهتره بگم چه دغدغه هایی داشت که همیشه بیان میکرد؟



    2و3 .ما سنتی ازدواج کردیم و مادر همسرم اصرار بیش از اندازه به این ازدواج داشت و ماه ها منتظر جوابه بله من بود اما بعد از ازدواج متاسفانه انگار حس کرد من رقیبش هستم هر سری که خونه شون مهمون بودم یا با هم مهمونی میرفتیم بعد از اون ی حرفی از توش درمیومد و من باید توضیح میدادم که من همچین کاری نکردم و همیشه هم به دروغگو بودن متهم میشدم
    چون همسرم عقیده داشت مادرم که دروغ نمیگه پس تو دروغ میگی .

    4. همش میگفت تو چون کوچکتری باید به همه ی اعضای خانواده ی من احترام بزاری . حتی اگر اونا بهت محل نمیزارن و جواب سلامتو نمیدن تو انقدر باهاشون صمیمی بشو تا رابطه شون باهات خوب بشه. (اما متاسفانه من شخصیت درونگرایی دارم و واقعا انقدر باهاشون نمیتونستم صمیمی بشم و وقتی رفتارشون رو میدیدم بیشتر هم فاصله میگرفتم .)

    همیشه هم سر هر موضوع کوچیکی همسرم قهر میکرد و میرفت و من بخاطر ترس از جدایی میرفتم سراغش و برای آشتی پیش قدم میشدم.
    حتی یادمه ی بار با من 20 روز بخاطر خانواده ش قهر کرد و با خانواده ش همگی رفتن مسافرت و وقتی برگشت گفت به مادرم زنگ بزن تا من بیام خونه تون و منم برای حفظ زندگیم به مادرش زنگ زدم و ی جورایی غیر مستقیم عذرخواهی کردم تا اجازه بده همسرم بیاد پیش من .


    1. اما اصل ماجرا از اینجا شروع شد که خواهر همسرم اعلام کرد که من از ی شماره ناشناس بهش پیام دادم و توهین کردم و اون پیامها رو نشون همسرم داد و اصلا همسرم نذاشت من توضیح بدم تلفن رو روی من قطع کرد . همسرم و خانواده ش گفتن مطمینن که کار من هست و باید عذرخواهی کنم. راستش من از هر طریقی فکر کنید گفتم شکایت کنید و پیگیر باشید من اینکار رو نکردم اما اهمیت ندادن و خودش و خانواده ش منو از همه جا بلاک کردن و همسرم دیگه برنگشت و گفت هرکاری دوست داری بکن منم بعد از 4 ماه و کلی واسطه که فرستادم و اونا اهمیت ندادن مهریه رو اجرا گذاشتم و اوضاع بدتر شد شروع به تهمت زدن به من کردن و بعدش هم شکایت فریب در ازدواج و تلاش همسرم برای اینکه ثابت کنه من روانی هستم تا مهریه بهم تعلق نگیره ، دلایلش هم دقیقا همین مطالبی بود که بالا اعلام کردم که توی همون جلسه درخواستش رد شد و قاضی بهش گفت شما باید بری مشاور خانواده تا بیای دادسرا.

    اما نمیدونم چی شد که بعد از چند ماه برگشت و اصرار زیاد که زندگی کنیم من چندجلسه ای باهاش حرف زدم و دیدم اصلا تغییر نکرده و اصلا از کارهایی که کرده ناراحت نیست و باز هم منو مقصر میدونه .
    من بیش از اندازه عاشق همسرم بودم اما چیزی که منو خیلی آزار داد شکسته شدن من در اون دادگاه فریب در ازدواج بود. چون همسرم ریز ترین حرفایی که من در خلوت دو نفره بهش گفته بودم رو برای دادگاه تعریف کرد که شاید بتونی دلایل محکمه پسندی بیاره

    الان هم ماه هاست میگم بیا مذاکره کنیم و تموم بشه اما قبول نمیکنه و من واقعا نمیدونم باید فرصت مجددی به این فرد بدم یا نه؟

    نمیگم خودم اصلا مقصر نبودم اما رفتار همسرم و اینکه اصلا از من سوال نپرسید و تهمت زد برام خیلی سخت و سنگین بود وهست.

  4. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    متشکرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    الان هم ماه هاست میگم بیا مذاکره کنیم .
    بر سر چه مواردی؟ چون اشاره کردین چند جلسه صحبت کردید ولی تغییری مشاهده نشده.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    متشکرم



    بر سر چه مواردی؟ چون اشاره کردین چند جلسه صحبت کردید ولی تغییری مشاهده نشده.

    قبلا صحبت کردم که بریم مشاوره بلکه بتونیم زندگیمون رو حفظ کنیم اما ایشون اعلام کرد ما با همدیگه مشکلی نداریم و تو ارتباطت رو با خانواده م قطع کن اما خودم باهاشون ارتباط داشته باشم و اینجوری تمام مشکلات حل میشه. چون حق رو به خانواده ش میده و هنوز هم عقیده داره اون پیامها رو من دادم.
    خانواده ش هم به هیچ عنوان پیش قدم نشدن و نمیشن.


    حالا شما چه راهکاری میتونید برای من داشته باشید؟؟

  6. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    مینا جان

    من اطلاعات ناقصی از همسرت دارم ولی یه جایی در تاپیک قبلت گفتی؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    گاهی وقتها دلم برای اون روزای خوبمون تنگ میشه چون ما هیچ بحث و مشکلی خودمون با هم نداشتیم .
    در جای دیگرم همینو همسرتون اشاره کرد و بنظرم شما با توجه به پیشنهاد همسرتون فکر میکنم بتونین ایشون رو تا حدی به سمت خودتون جذب کنین و موفق بشین.

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    ایشون اعلام کرد ما با همدیگه مشکلی نداریم و تو ارتباطت رو با خانواده م قطع کن اما خودم باهاشون ارتباط داشته باشم .
    اگر این خواستش هست، چه پیشنهاد خوبی بسیار خوب ، شما هم روش خودت رو پیاده کن !

    چه روشی؟!؟

    * اعتماد همسرتون رو جلب کنین

    موارد لازم ؛ ( گوشی برای شنیدن، چشمی برای خیره شدن، زبانی برای بیان زیبا _ تحمل به مقدار زیاد_ حذف خشم )

    باید جلوی رخته ی مسائل به بیرون از رابطه ی خودتون و همسرتون رو بگیرید، تا خانوادش نفوذشون کم بشه و نتونن روی زندگی شما تسلط پیدا کنن. لازمش
    اعتماد سازی و انتقال احساس آرامش و امنیت به همسرتون هست. اینکه برای من حرف بزن و نگران نباش چه واکنشی نشون میدم یا نمیتونم درکت کنم. نگران نباش تحملم کم بشه و بینمون دعوا بشه... من با زبان نرم و خوشرویی میتونم ساعت ها و روزهای زیادی پای حرفات بشینم و با تو رفیق صمیمی بشم.

    * بحث درباره ی خانوادش رو متوقف کنین

    شکایت های مداوم به همسر یا پیش کشیدن برخی بحث ها سبب ایجاد تنش میشه چون شما نمیتونین با یک بحث همسرتون رو به اقناع چنین مسائلی نزدیک کنین، پس این راهش نیست.

    * رابطه ی عاطفی خودتون رو با همسرتون تقویت کنین

    تقویت رابطه ی عاطفی به معنی القای وابستگی و چسبندگی نیست مثل اندک اشتباهاتی که در گذشته داشتین. بلکه بمعنای این هست در نقش خودتون قوی ظاهر بشین. شما در زمان های عادی اگر رابطه ی قوی عاطفی داشته باشین، پاره کردن این طناب محکم به این سادگی ها ( دروغگویی خانوادش و ... ) امکان پذیر نیست!


    * پشت سر به خانوادش و جلوشون به اونها احترام بگذارین

    این یک حرکت هوشمندانه هست، یعنی با علم به اینکه اونها چنین و چنان هستن اما در ظاهر جور دیگری عمل میکنین. احترام مثل سپر عمل میکنه و جلوی تیرهای زهر آلود به زندگیتون رو میگیره. همسر شما هر چند وابسته یا ... وقتی متوجه میشه شما گارد نمیگیرین و در همه حال با احترام رفتار میکنین دلیلی نمیبینه نسخه های اونها رو روی زندگیش پیاده کنه! همانطور که همسرتون بهتون گفت؛

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    همش میگفت تو چون کوچکتری باید به همه ی اعضای خانواده ی من احترام بزاری . حتی اگر اونا بهت محل نمیزارن و جواب سلامتو نمیدن تو انقدر باهاشون صمیمی بشو تا رابطه شون باهات خوب بشه.
    * تقویت خودباوری، اعتماد بنفس و کمک به استقلال فکری همسرتون

    سعی کنین همسرتون به خود باوری برسه و اعتماد بنفسش رو افزایش بدین. این کار با برجسته کردن رفتارهای های مثبتش و کم رنگ کردن و چشم پوشی از اشتباهاتش میسر میشه.
    شما میتونین برای اینکه حریم شخصی ایجاد کنین و حرف ها و مسائل زندگیتون به بیرون از خونه نره به همسرتون تاکید کنید که تو یک انسان بالغ و باهوش هستی و میتونیم بتنهایی مسائل خانواده کوچکمون رو مدیریت کنیم و من میدونم میتونیم با هم و در کنار هم مشکلات و نقص ها رو برطرف کنیم.. از طرفی من میتونم روی کمک تو حساب کنم و نظراتت برام ارزشمند هست.



    * دور شدن از مکان آلوده

    هر وقت روابطتون در آینده به ساحل آرامش رسیدید و سر و سامانی گرفتین، سعی کنین اگر امکان پذیر هست محل زندگی خودتون رو انتقال بدین تا این دوری زمینه ساز آرامش برای هر دوی شما، قطع رشته های نادرست و مجالی برای تفکر همسرتون در رفتارش باشه. ( البته اجبار نکنین اگر شد و اگر نشد که هیچ )

    درباره ی قهرشونم مطالبی رو بعدا مفصل برای شما میگم.



    ویرایش توسط سحر بهاری : دوشنبه 12 خرداد 99 در ساعت 18:25

  7. 2 کاربر از پست مفید سحر بهاری تشکرکرده اند .

    mina_ (دوشنبه 12 خرداد 99), حیاط خلوت (دوشنبه 26 خرداد 99)

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    مینا جان

    من اطلاعات ناقصی از همسرت دارم ولی یه جایی در تاپیک قبلت گفتی؛


    در جای دیگرم همینو همسرتون اشاره کرد و بنظرم شما با توجه به پیشنهاد همسرتون فکر میکنم بتونین ایشون رو تا حدی به سمت خودتون جذب کنین و موفق بشین.


    اگر این خواستش هست، چه پیشنهاد خوبی بسیار خوب ، شما هم روش خودت رو پیاده کن !

    چه روشی؟!؟

    * اعتماد همسرتون رو جلب کنین

    موارد لازم ؛ ( گوشی برای شنیدن، چشمی برای خیره شدن، زبانی برای بیان زیبا _ تحمل به مقدار زیاد_ حذف خشم )

    باید جلوی رخته ی مسائل به بیرون از رابطه ی خودتون و همسرتون رو بگیرید، تا خانوادش نفوذشون کم بشه و نتونن روی زندگی شما تسلط پیدا کنن. لازمش
    اعتماد سازی و انتقال احساس آرامش و امنیت به همسرتون هست. اینکه برای من حرف بزن و نگران نباش چه واکنشی نشون میدم یا نمیتونم درکت کنم. نگران نباش تحملم کم بشه و بینمون دعوا بشه... من با زبان نرم و خوشرویی میتونم ساعت ها و روزهای زیادی پای حرفات بشینم و با تو رفیق صمیمی بشم.

    * بحث درباره ی خانوادش رو متوقف کنین

    شکایت های مداوم به همسر یا پیش کشیدن برخی بحث ها سبب ایجاد تنش میشه چون شما نمیتونین با یک بحث همسرتون رو به اقناع چنین مسائلی نزدیک کنین، پس این راهش نیست.

    * رابطه ی عاطفی خودتون رو با همسرتون تقویت کنین

    تقویت رابطه ی عاطفی به معنی القای وابستگی و چسبندگی نیست مثل اندک اشتباهاتی که در گذشته داشتین. بلکه بمعنای این هست در نقش خودتون قوی ظاهر بشین. شما در زمان های عادی اگر رابطه ی قوی عاطفی داشته باشین، پاره کردن این طناب محکم به این سادگی ها ( دروغگویی خانوادش و ... ) امکان پذیر نیست!


    * پشت سر به خانوادش و جلوشون به اونها احترام بگذارین

    این یک حرکت هوشمندانه هست، یعنی با علم به اینکه اونها چنین و چنان هستن اما در ظاهر جور دیگری عمل میکنین. احترام مثل سپر عمل میکنه و جلوی تیرهای زهر آلود به زندگیتون رو میگیره. همسر شما هر چند وابسته یا ... وقتی متوجه میشه شما گارد نمیگیرین و در همه حال با احترام رفتار میکنین دلیلی نمیبینه نسخه های اونها رو روی زندگیش پیاده کنه! همانطور که همسرتون بهتون گفت؛



    * تقویت خودباوری، اعتماد بنفس و کمک به استقلال فکری همسرتون

    سعی کنین همسرتون به خود باوری برسه و اعتماد بنفسش رو افزایش بدین. این کار با برجسته کردن رفتارهای های مثبتش و کم رنگ کردن و چشم پوشی از اشتباهاتش میسر میشه.
    شما میتونین برای اینکه حریم شخصی ایجاد کنین و حرف ها و مسائل زندگیتون به بیرون از خونه نره به همسرتون تاکید کنید که تو یک انسان بالغ و باهوش هستی و میتونیم بتنهایی مسائل خانواده کوچکمون رو مدیریت کنیم و من میدونم میتونیم با هم و در کنار هم مشکلات و نقص ها رو برطرف کنیم.. از طرفی من میتونم روی کمک تو حساب کنم و نظراتت برام ارزشمند هست.



    * دور شدن از مکان آلوده

    هر وقت روابطتون در آینده به ساحل آرامش رسیدید و سر و سامانی گرفتین، سعی کنین اگر امکان پذیر هست محل زندگی خودتون رو انتقال بدین تا این دوری زمینه ساز آرامش برای هر دوی شما، قطع رشته های نادرست و مجالی برای تفکر همسرتون در رفتارش باشه. ( البته اجبار نکنین اگر شد و اگر نشد که هیچ )

    درباره ی قهرشونم مطالبی رو بعدا مفصل برای شما میگم.




    سحر بهاری عزیز ازت ممنونم
    حرفای شما خیلی خوب هست اما همسرم من اصلا علاقه ای به حل مشکلات گذشته و پیدا کردن راه های جدید برای ارتباط نداره. مثلا هر چندوقت یکبار میاد و اصرار میکنه زندگی کنیم بدون خانواده بدون مشاوره ،بعد میره و منو دوباره ماه ها بلاک میکنه. اخه کی همسرش رو بلاک میکنه ؟؟ من هر چند وقت یکبار ماه ها بلاک هستم جوری که ی پیامک هم نمیتونم بزنم چه برسه به زنگ .

    شما فکر میکنید من این راه ها رو نرفتم ؟؟ بارها ازش خواستم حرفامون بین خودمون بمونه مخصوصا وقتی که بعد از 9 ماه جدایی اومد قول داد اما همون جلسه دوم دیدار به خانواده ش اطلاع داد و اونا هم به کل فامیل وآشناها گفتن و من از همه جا بی خبر و حتی به خانواده م نگفته بودم دوستام پیام دادن که شنیدیم آشتی کردی
    و جالب اینجاست که همسرم پسر 22/23 ساله نیست 38 سالشه . اما اصلا نمیتونه مفهوم زندگی مشترک رو درک کنه که ی زندگی دو نفره هست و قرار نیست بقیه اطلاع پیدا کنند.

    اصل مشکل هم اینجاست که من دیگه نمیتونم به ایشون اعتماد کنم چون همش ترس اینو دارم که نکنه میخواد دوباره ازم شکایت کنه و حرفامو به نفع خودش تو دادگاه استفاده کنه.
    من خودم فکر میکنم مهمترین اصل در زندگی اعتماد بین زوجین هست که دیگه در ما وجود نداره.

  9. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 02 [ 11:21]
    تاریخ عضویت
    1398-4-16
    نوشته ها
    1,559
    امتیاز
    27,432
    سطح
    98
    Points: 27,432, Level: 98
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 918
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveVeteranTagger Second Class25000 Experience Points
    تشکرها
    1,379

    تشکرشده 2,636 در 1,206 پست

    Rep Power
    291
    Array
    خواهش میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    دوباره ماه ها بلاک میکنه. اخه کی همسرش رو بلاک میکنه ؟؟ من هر چند وقت یکبار ماه ها بلاک هستم جوری که ی پیامک هم نمیتونم بزنم چه برسه به زنگ .
    یهو میره یا اینکه قبل از رفتنش بحثتون میشه؟ سر چی و از طرف کدومتون شروع میشه؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mina_ نمایش پست ها
    بارها ازش خواستم حرفامون بین خودمون بمونه مخصوصا وقتی که بعد از 9 ماه جدایی اومد قول داد اما همون جلسه دوم دیدار به خانواده ش اطلاع داد و اونا هم به کل فامیل وآشناها گفتن و من از همه جا بی خبر و حتی به خانواده م نگفته بودم دوستام پیام دادن که شنیدیم آشتی کردی .
    دو تا پرانتز مهم باز میکنم؛

    ( این درخواست رو نمیشه بصورت مستقیم و اونم بدون بستر سازی بیانش کرد. باید ابتدا اون راههای مقدماتی رو برید، اعتماد سازی انجام بشه و پیوند عاطفیتون محکم بشه و بعد کم کم ایشون رو تشویق کنین )
    ( نباید فعلا با یک قول توقع داشته باشین این حالت های ایشون ترک بشه، این مسائل ترکش زمانبر هست و نیاز به صبر و تلاش داره و با قول و قرار رفع نمیشه)

    حدس میزنم تو این رفت و آمد ها همسرت بین شما و خانوادش قرار گرفته چون بیان میکنین مشکلی ندارین و همین مشکل نداشتنه به نظر من شاید علت تردید هر دوی شما به پایان هست.

    یک سؤال دیگر مهریه شما چقدر هست؟

    ما به همسرتون دسترسی نداریم بهمین علت شما میتونین یکسری اقدامات انجام بدین.

    اما برای قهرشون ( که قبلا در تاپیک دیگری نوشتم براتون قرار میدم)

    علل قهر کردن های طولانی و مکرر به مسائل زیر برمیگرده؛

    ۱. فقدان فضای گفتگوی صمیمی و بیان صحیح نیاز و خواسته_ نگرانی از واکنش طرف مقابل و در نتیجه عدم حل مسئله و جایگزین شدن قهر


    ۲. الگوهای غلط و باج گیری عاطفی

    الگو گیری اشتباه در گذشته از رفتارهای والدین یا افرادی که سرکوب گر و زورگو بودن یا تربیت غلط در زمان شکل گیری شخصیت باعث توسل آگاهانه به قهر در این افراد میشه، بصورتی که باج گیری عاطفی میکنن تا با این ترفند کار رو پیش ببرن و رضایت مخاطبشون رو برای اهدافشون بدست بیارن.

    ۳. نفی وظایف

    گاهی قهر کر ن به این دلیل هست که فرد با سلب مسئولیت وظایف خودش رو رها میکنه و در اینصورت به همسرش انتقال میده که از اون هیچ انتظاری نداشته باشه. این نوع قهر باعث میشه کمتر سرزنش بشن و پاسخگوی بی مسئولیتی های اخیر خودشون نباشن.

    ۴. عزت نفس آسیب دیده یا پایین

    در شرایطی که در معرض اختلاف عقیده یا رفتارهای نچندان مهم دیگران قرار میگیره دچار زودرنجی میشه و یا با حساسیت بالا در رفتارهای اونها بدنبال بی ارزش سازی میگرده که فلانی مثلا با چنین رفتاری قصدش توهین بمن بود، که حتی در صورت آشتی مجدد این مشکل پابرجا هست.

    اما چاره چه هست؟

    * گفتگوی صحیح
    فقدان گفتگو یا گفتگوی ناموفق یکی از عللی هست که باعث قهر میشه.
    برای گفتگو نیاز هست وقتی مشکلی پیش میاد شما با صبر و آرامش سعی کنین درباره ی مشکل پیش آمده صحبت کنین. این هم نیاز داره به اینکه اولا شنونده خوبی باشین و ثانیا فرد مقابل نگران عکس العمل شما نباشه و ثالثا در فضایی به دور از تنش صورت بگیره.

    در گفتگو به نیازها، نگرانی ها و ... طرف مقابلتون هم فکر کنین و حق به جانب صحبت نکنین.
    نیاز هست همسرتون از خودش دفاع کنه و دغدغه های ذهنیش رو بیان کنه تا احساس ظلم پذیر بودن و شکست نداشته باشه و در نتیجه فرصت بروز واکنش هایی مثل تلافی و قهر رو از دست بده.

    * دوری از پرخاش و هیجانات منفی

    برای این امر باید هنگام درگیری لفظی و خشم روی اعصاب و رفتار خودتون کنترل داشته باشین و طرف مقابل رو آماده ی واکنش های اشتباه نکنین و این فرصت رو ازش سلب کنین.

    نکات مهمی که باید متوجهش باشین؛

    ← حذف پاداش یا اجابت سریع درخواست ها در زمان قهر
    با کم توجهی و اجابت نکردن خواسته ها در زمان تنش و قهر میتونین مانع تقویت رفتار غلطی مثل قهر و جلوگیری از تکرار مجدد اون بشین و در نتیجه فرد رو ترغیب به تبادل نظر کنین.

    ← تفکیک مسائل و طبقه بندیشان با توجه به ارزشمندی اونها
    مسائل رو تفکیک و ارزش اونها رو بررسی کنین.‌ برخی مواقع این شما هستین که روی یک مسئله نچندان مهم مانور میدین و همین باعث تقویت رفتارهای غلطی مثل قهر خواهد شد .

    ← وقتی میدونید مقصر شما هستین
    در اینصورت پا پیش گذاشتن، قبول اشتباه و ابراز پشیمانی میتونه باعث رفع کدورت بین شما و همسرتون و مانع قهر های طولانی یا مکرر باشه.




  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سحر بهاری نمایش پست ها
    خواهش میکنم



    یهو میره یا اینکه قبل از رفتنش بحثتون میشه؟ سر چی و از طرف کدومتون شروع میشه؟



    دو تا پرانتز مهم باز میکنم؛

    ( این درخواست رو نمیشه بصورت مستقیم و اونم بدون بستر سازی بیانش کرد. باید ابتدا اون راههای مقدماتی رو برید، اعتماد سازی انجام بشه و پیوند عاطفیتون محکم بشه و بعد کم کم ایشون رو تشویق کنین )
    ( نباید فعلا با یک قول توقع داشته باشین این حالت های ایشون ترک بشه، این مسائل ترکش زمانبر هست و نیاز به صبر و تلاش داره و با قول و قرار رفع نمیشه)

    حدس میزنم تو این رفت و آمد ها همسرت بین شما و خانوادش قرار گرفته چون بیان میکنین مشکلی ندارین و همین مشکل نداشتنه به نظر من شاید علت تردید هر دوی شما به پایان هست.

    یک سؤال دیگر مهریه شما چقدر هست؟

    ما به همسرتون دسترسی نداریم بهمین علت شما میتونین یکسری اقدامات انجام بدین.

    اما برای قهرشون ( که قبلا در تاپیک دیگری نوشتم براتون قرار میدم)

    علل قهر کردن های طولانی و مکرر به مسائل زیر برمیگرده؛

    ۱. فقدان فضای گفتگوی صمیمی و بیان صحیح نیاز و خواسته_ نگرانی از واکنش طرف مقابل و در نتیجه عدم حل مسئله و جایگزین شدن قهر


    ۲. الگوهای غلط و باج گیری عاطفی

    الگو گیری اشتباه در گذشته از رفتارهای والدین یا افرادی که سرکوب گر و زورگو بودن یا تربیت غلط در زمان شکل گیری شخصیت باعث توسل آگاهانه به قهر در این افراد میشه، بصورتی که باج گیری عاطفی میکنن تا با این ترفند کار رو پیش ببرن و رضایت مخاطبشون رو برای اهدافشون بدست بیارن.

    ۳. نفی وظایف

    گاهی قهر کر ن به این دلیل هست که فرد با سلب مسئولیت وظایف خودش رو رها میکنه و در اینصورت به همسرش انتقال میده که از اون هیچ انتظاری نداشته باشه. این نوع قهر باعث میشه کمتر سرزنش بشن و پاسخگوی بی مسئولیتی های اخیر خودشون نباشن.

    ۴. عزت نفس آسیب دیده یا پایین

    در شرایطی که در معرض اختلاف عقیده یا رفتارهای نچندان مهم دیگران قرار میگیره دچار زودرنجی میشه و یا با حساسیت بالا در رفتارهای اونها بدنبال بی ارزش سازی میگرده که فلانی مثلا با چنین رفتاری قصدش توهین بمن بود، که حتی در صورت آشتی مجدد این مشکل پابرجا هست.

    اما چاره چه هست؟

    * گفتگوی صحیح
    فقدان گفتگو یا گفتگوی ناموفق یکی از عللی هست که باعث قهر میشه.
    برای گفتگو نیاز هست وقتی مشکلی پیش میاد شما با صبر و آرامش سعی کنین درباره ی مشکل پیش آمده صحبت کنین. این هم نیاز داره به اینکه اولا شنونده خوبی باشین و ثانیا فرد مقابل نگران عکس العمل شما نباشه و ثالثا در فضایی به دور از تنش صورت بگیره.

    در گفتگو به نیازها، نگرانی ها و ... طرف مقابلتون هم فکر کنین و حق به جانب صحبت نکنین.
    نیاز هست همسرتون از خودش دفاع کنه و دغدغه های ذهنیش رو بیان کنه تا احساس ظلم پذیر بودن و شکست نداشته باشه و در نتیجه فرصت بروز واکنش هایی مثل تلافی و قهر رو از دست بده.

    * دوری از پرخاش و هیجانات منفی

    برای این امر باید هنگام درگیری لفظی و خشم روی اعصاب و رفتار خودتون کنترل داشته باشین و طرف مقابل رو آماده ی واکنش های اشتباه نکنین و این فرصت رو ازش سلب کنین.

    نکات مهمی که باید متوجهش باشین؛

    ← حذف پاداش یا اجابت سریع درخواست ها در زمان قهر
    با کم توجهی و اجابت نکردن خواسته ها در زمان تنش و قهر میتونین مانع تقویت رفتار غلطی مثل قهر و جلوگیری از تکرار مجدد اون بشین و در نتیجه فرد رو ترغیب به تبادل نظر کنین.

    ← تفکیک مسائل و طبقه بندیشان با توجه به ارزشمندی اونها
    مسائل رو تفکیک و ارزش اونها رو بررسی کنین.‌ برخی مواقع این شما هستین که روی یک مسئله نچندان مهم مانور میدین و همین باعث تقویت رفتارهای غلطی مثل قهر خواهد شد .

    ← وقتی میدونید مقصر شما هستین
    در اینصورت پا پیش گذاشتن، قبول اشتباه و ابراز پشیمانی میتونه باعث رفع کدورت بین شما و همسرتون و مانع قهر های طولانی یا مکرر باشه.





    اون میخواد که رابطه ی احساسی ما مثل قبل ازاین اتفاقات باشه (ما رابطه ی خیلی خوبی داشتیم )و جوری رفتار میکنه که انگار نه انگار 9 ماه منو ترک کرده بود . منم راستش دیگه نمیتونستم با کسی که ی روزی تمام وجودم بود اما پای منو به دادسرا و کلانتری باز کرد و تمام تلاشش رو کرد تا فسخ نکاح بگیره و تاکید زیاد میکرد به قاضی که باید بفرستینش پزشک قانونی ، مثل اون اوایل رابطه ی احساسی داشته باشم و ایشون ناراحت میشد و قهر میکرد و دوباره بلاک و میرفت.

    ایشون عقیده داره هیچ اتفاقی نیفتاده و زندگی های بدتر از این برگشته و برای ما که چیز خاصی نبوده

    اما خانم سحر بهاری عزیز واقعا میشه به همچین مردی که با کوچکترین ناملایمات زندگی درجا میزنه اعتماد کرد؟ کسی که اصلا اجازه حرف زدن بهت نمیده و سریع نتیجه گیری میکنه؟

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 مرداد 00 [ 12:26]
    تاریخ عضویت
    1395-6-23
    نوشته ها
    108
    امتیاز
    5,974
    سطح
    50
    Points: 5,974, Level: 50
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 176
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 130 در 63 پست

    Rep Power
    24
    Array
    من دلیل قهرهای مکرر همسرم رو میدونم
    قهر کردن جز ویژگی های خانوادگیشون هست. هر کاری بر خلاف نظر مادرش انجام میداد مادر باهاش قهر میکرد. خواهرش هم مرتب ماه ها با همسرش قهر میکرده و به خانه ی پدری برمیگشته تا شوهرش بیاد دنبالش و به خواسته هاش برسه.
    همسر منم دقیقا گفت تمام این مدت منتظرت بودم تو بیای سراغم . اما من حتی محل کارش زنگ میزدم تا صدای منو میشنید قطع میکرد و تلفن هم که بلاک بود من فقط تعجبم که چه جوری منتظر من بوده وقتی هیچ پل ارتباطی نزاشته بوده.
    در مورد مهریه هم 200 تا هست


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.