به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array

    من در برخورد با افراد پرخاشگر

    سلام دوستان خوبم مجددا به راهنمایی هاتون احتیاج دارم

    موضوعی چند وقته خیلی فکرمو مشغول کرده

    من همیشه در قبال افراد پرخاشگر موضع ضعف دارم و هرچی تلاش میکنم از این موضع خارج شم در توانم نیست
    چند روزی رو با همسرم در منزل شخصی مهمان بودیم. خانم خونه به شدت پرخاشگر بودن جوریکه به طور متوسط هر نیم ساعت یکبار دادو بیداد و بدو بیراه میگفتن به همسر یا فرزندانشون (هیچوقت من و همسرم و پسرم مخاطب پرخاششون نبودیم)
    من به شدت حالم اونجا بد بود و نمیفهمیدم چرا
    احساس ناامنی احساس خفقان و اضطراب داشتم حتی خواب راحت نداشتم!

    خیلی فکرمو مشغول کرد که چرا حال من اینطوریه؟ در صورتیکه فرزندان و همسر اون خانم خیلی ریلکس بودن و اصلا مضطرب نمیشدن
    من درقبال همسرم هم کل زندگیم همین حسو داشتم و حتی پسر کوچولوم هم وقتی پرخاش میکنه مضطرب میشم!!!!!!!!!! به فکر فرو رفتم که اگر من مثل همسر این خانم بودم پرخاش های همسرم برای طبیعی و عادی بود خیلی روی احساسم به همسرم تاثیر داشت که حتما روی زندگی مشترکمون هم اثر میذاشت

    اما دلم میخواد با تمام وجود از افراد پرخاشگر فاصله بگیرم! یکی از دلایلی که نبود همسرم خوشحالم میکنه شاید این باشه.

    در منزل اون خانم هم لحظه شماری میکردم که ازونجا بریم... با ااینکه قلبا خیلی بهشون علاقه دارم ولی نمیتونستم بیش از این تعامل باهاشون رو تحمل کنم و به قولی دوری و دوستی رو میخواستم
    یکبار مدیر محترم گفتن باید ترس های موهومیت درمان کنی اما توضیحی ندادن چطور و چیکار

    من چه مشکلی دارم و باید چیکار کنم که در قبال افراد پرخاشگر اینطوری نباشم؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده است .


  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 06 تیر 02 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1389-10-26
    نوشته ها
    101
    امتیاز
    10,730
    سطح
    68
    Points: 10,730, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 50.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 342 در 91 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام
    راستش من نمیخواهم راهکاری ارائه بدم. یعنی احساس میکنم این چیزی که می فرمایید مشکل نیست که راهکار بخواد! چرا باید پرخاش دیگران برای ادم طبیعی باشه؟ اصلا به نظرم این که عادی باشه خوب نیست. اون خانواده ای که میفرمایید عادت کردن به این موضوع. اما پرخاشگری ویژگی مثبتی نیست که ادم نسبت بهش بی تفاوت باشه.
    میفرمایید اگر حساس نبودید رابطه تون با همسرتون بهتر بود. من احساس میکنم اون دیگه شما نبودید! راستش این به نظرم به نگاه شما برمیگرده. من به نظرم میرسه ادم یک سری ارزشهای وجودی داره. مثلا همین اکراه نسبت به پرخاش به نظر من یک ارزشه. این که بخواد در برابر یک امر ‌قراردادی مثل ازدواج رنگ ببازه من میگم مطلوب نیست.
    به نظرم اضطرابها بعضی هاشون خودساخته ان. مثل کسی که دائم دنبال پول میدود و همیشه اضطراب داره که از کار عقب نیفته. این به نظرم منفیه چون از سر زیاده خواهیه. اما مثلا من میبینم به یک نفر بی حرمتی میشه ظلم میشه درون من یک نارامی پدید میاد. این به نظرم اصلا نکوهیده نیست.
    هر چند هر کس میتونه داوری متفاوتی با این نگاه داشته باشه.

  4. 3 کاربر از پست مفید محمد89 تشکرکرده اند .

    gholam1234 (چهارشنبه 01 آبان 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,220 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    والا بخدا، این چیزی که میگین خیلی خوبه که!!!
    یحتمل خانوم هم هستین، اتفاقا برای خانوم خیلی خیلی این ویژگی مثبته (نظر شخصیم). وقتی یه خانوم ویژگی مثبتی مثه این داشته باشه بنظرم خیلی عالیه. مثلا من خودم یه مدتی روی اعصابم بود انسانهایی که عفت کلام نداشتن، هر چیزی که به دهنشون میرسید میگفتن. خیلی با خودم درگیر بودم، نهایتا به این نتیجه رسیدم که مشکل از اوناس، مشکل از من نیست و بهترین کار اینه که مراوده با اینگونه افراد را به حداقل برسونم.
    یادتون باشه نیازی نیست با تمام انسانهای روی کره زمین، ارتباط گرم و صمیمانه و زیادی داشته باشین. بعضی انسانها رو فقط باید در حد سلام و احوالپرسی باهاشون مراوده داشت.

    ولی توی صحبتهاتون گفتین، "
    یکی از دلایلی که نبود همسرم خوشحالم میکنه شاید این باشه.
    " این قسمت جای بحث داره ...

  6. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  7. #4
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام

    ما زیاد به محیط بیرون خودمون کنترلی نداریم ....
    ولی می تونیم به خودمون کنترل داشته باشیم
    امکان داره دنبا طبق میل ما جلو نره
    انتظارت را کلا از دیگران بر دارید و بیشتر به خودتون کار کنید



    یه بار داشتم با یه راننده کامیون خیلی حرفه ای صحبت می کردم :)
    می گفت هیچ وقت نباید از راننده های اطرافت یا عابران پیاده توقع داشته باشی،،،باید خودت کامل قوانین را انجام بدی و دیگران را یه کودک نو پا فرض کنی !



    به نظرم این اولین قدم ما می تونه باشه در این مسیر.( در برخورد با افراد پرخاشگر )
    اولین قدم را برداریم ، قدم های بعدی را یاد می گیریم
    ویرایش توسط باغبان : چهارشنبه 01 آبان 98 در ساعت 17:49

  8. 3 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (چهارشنبه 01 آبان 98), Mvaz (چهارشنبه 01 آبان 98), شمیم الزهرا (چهارشنبه 01 آبان 98)

  9. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام خیلی ممنونم از همتون که پاسخ دادید

    درسته که این یک کار نکوهیده است اما منظور من اینه نباید این بشه یک نقطه ضعف برام منظورم اینه این ارزش هام باید بمونه اما نباید از درون ضعف داشته باشم
    . مثال:
    من در برخورد با افراد پرخاشگر بهشون باج میدم تا پرخاش نکنن تا من مضطرب نشم! اینکه ناراحت بشم از بی ادبی کسی خیلی خوبه اما من غیر از ناراحتی مضطرب میشم مثلا تپش قلب میگیرم اینش میشه ضعف و اشکال

    حتی در قبال پرخاش اون خانم با همسرش هم من ناخودآگاه میرفتم کمک همسرش و کارای خونرو انجام میدادم تا خانمش کمتر بهش ایراد بگیره (خانمش مریض بود و کارهای خونه با اقا بود البته همیشه این اقا از زمانی که میرسن خونه کار خونه انجام میدادن اما چون الان کل کارها با ایشون بود میزان درگیریشون و ایرادات خانم خیلی بالا بود)

    این باز یک بخشش خوبه که من نخوام مردی خورد بشه و واقعا هم برام مهم بود اما بخش بدش اینه که چرا من اینقدر ضعیفم که نتونم محیط پرخاش رو تحمل کنم؟

    مثال دیگه: من به همسرم خیلی باج میدم تا اون عصبانی نشه ناراحتیمو بهش نمیگم چون میدونم انتقاد پذیر نیست عصبانی میشه و پرخاش میکنه و من برای جلوگیری از پرخاش حرف نمیزنم و حتی میدونم همسرم ناخودآگاه همیهش در قبال من نسبت به بقیه پرخاش بالاتری داره چون میدونه اینجوری به هرچی میخواد میرسه


    مثال: در محیطی من زیر دست یک آقا بودم که بسیار عصبی و پرخاشگر بود برای اینکه با پرخاشش مواجه نشم کلا کارامو با معاونش انجام میدادم در حالیکه باید با خودش طرف میشدم و کلی مشکل برای کارمون پیش اومد چراکه معاونشون ادم مریضی بود...

    مثال: هروقت با پدرم قراره جایی برم یا ایشون قراره بیان دنبالم من اضطراب میگیرم! چون میدونم اگه دیر کنم سرم داد میزنن و من مضطربانه برنامه میچینم که کلی هم زودتر حاضر باشم!


    فکنم الان بهتر سوالمو مطرح کردم. من مشکل این ترس درون خودمه. کاری به اشتباه طرف مقابل ندارم
    ممنون میشم کمک کنید

  10. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    gholam1234 (چهارشنبه 01 آبان 98)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    امروز [ 11:53]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,064
    امتیاز
    23,521
    سطح
    94
    Points: 23,521, Level: 94
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 829
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,686

    تشکرشده 2,220 در 905 پست

    Rep Power
    221
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط شمیم الزهرا نمایش پست ها
    سلام خیلی ممنونم از همتون که پاسخ دادید

    درسته که این یک کار نکوهیده است اما منظور من اینه نباید این بشه یک نقطه ضعف برام منظورم اینه این ارزش هام باید بمونه اما نباید از درون ضعف داشته باشم
    . مثال:
    من در برخورد با افراد پرخاشگر بهشون باج میدم تا پرخاش نکنن تا من مضطرب نشم! اینکه ناراحت بشم از بی ادبی کسی خیلی خوبه اما من غیر از ناراحتی مضطرب میشم مثلا تپش قلب میگیرم اینش میشه ضعف و اشکال

    حتی در قبال پرخاش اون خانم با همسرش هم من ناخودآگاه میرفتم کمک همسرش و کارای خونرو انجام میدادم تا خانمش کمتر بهش ایراد بگیره (خانمش مریض بود و کارهای خونه با اقا بود البته همیشه این اقا از زمانی که میرسن خونه کار خونه انجام میدادن اما چون الان کل کارها با ایشون بود میزان درگیریشون و ایرادات خانم خیلی بالا بود)

    این باز یک بخشش خوبه که من نخوام مردی خورد بشه و واقعا هم برام مهم بود اما بخش بدش اینه که چرا من اینقدر ضعیفم که نتونم محیط پرخاش رو تحمل کنم؟

    مثال دیگه: من به همسرم خیلی باج میدم تا اون عصبانی نشه ناراحتیمو بهش نمیگم چون میدونم انتقاد پذیر نیست عصبانی میشه و پرخاش میکنه و من برای جلوگیری از پرخاش حرف نمیزنم و حتی میدونم همسرم ناخودآگاه همیهش در قبال من نسبت به بقیه پرخاش بالاتری داره چون میدونه اینجوری به هرچی میخواد میرسه


    مثال: در محیطی من زیر دست یک آقا بودم که بسیار عصبی و پرخاشگر بود برای اینکه با پرخاشش مواجه نشم کلا کارامو با معاونش انجام میدادم در حالیکه باید با خودش طرف میشدم و کلی مشکل برای کارمون پیش اومد چراکه معاونشون ادم مریضی بود...

    مثال: هروقت با پدرم قراره جایی برم یا ایشون قراره بیان دنبالم من اضطراب میگیرم! چون میدونم اگه دیر کنم سرم داد میزنن و من مضطربانه برنامه میچینم که کلی هم زودتر حاضر باشم!


    فکنم الان بهتر سوالمو مطرح کردم. من مشکل این ترس درون خودمه. کاری به اشتباه طرف مقابل ندارم
    ممنون میشم کمک کنید

    به نظر من، راهکار ساده است، صحبت!!!
    شما باید با طرف صحبت کنین و بهشون توضیح بدین که پرخاشگریشون کار اشتباهیه و درست نیست. حالا این هنر شماس که چجوری بهش بگین تا تاثیر داشته باشه.

    حال بفرض شما صحبت کردین، و تاثیری نگذاشت. اگه امکان قطع رابطه رو دارین (مثه اون حالت رییستون، میتونین کار تون رو عوض کنین) انجام بدین. در غیر اینصورت میزان مراودات رو کاهش بدین...

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    به نظر من، راهکار ساده است، صحبت!!!
    شما باید با طرف صحبت کنین و بهشون توضیح بدین که پرخاشگریشون کار اشتباهیه و درست نیست. حالا این هنر شماس که چجوری بهش بگین تا تاثیر داشته باشه.

    حال بفرض شما صحبت کردین، و تاثیری نگذاشت. اگه امکان قطع رابطه رو دارین (مثه اون حالت رییستون، میتونین کار تون رو عوض کنین) انجام بدین. در غیر اینصورت میزان مراودات رو کاهش بدین...

    البته اینایی که گفتم نظر شخصیمه و ممکنه درست نباشه

  12. 2 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    شمیم الزهرا (شنبه 04 آبان 98)

  13. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    ببینید، هم پرخاشگری مسیری اشتباست و هم منفعل بودن ،،،رفتار جراتمندانه انتخاب صحیح این مسیر هست
    پرخاشگری و منفعل بودن دو مقوله ای هست که باید برسه بشه ،،
    هر کدام علل مختلفی داره،،،عللی از شیوه های نادرست تربیتی و محیطی ، تا خصوصیات ژنتیکی تا طیف ساختار مغز و نورونهای عصبی افراد،،، میتونه گسترش پیدا کنه،،
    بعضی موقع ها این مسائل حالت بالینی دارد وبعضی موقع ها خیر
    خوشبختانه با تمرین میشه درستش کرد ،،،
    قدم صفر همان طور که در پستی قبلی براتون نوشتم اینکه در این مسیر از تفکر محیط بیرونی خارج بشید ،،،
    یعنی نباید توقع داشته باشیم محیط خارج خودمون ، طبق استاندارد های خودمون در جریان باشه...امکان داره هر لحظه اعتماد به نفس و عزت نفس ما مورد هدف قرار بگیره

    یه کتاب هست که دکتر شیری معرفی کرده بود و بهتون معرفی می کنم :
    " بترسید ، ولی با این حال انجام دهید ""
    تقریبا 250 صفحه ست ،،، به نظرم برنامه ریزی کنید بخریید بخونید مطالب مفیدی داره


    این تاپیک هم با تمام نظراتش بخونید ، بهتون کمک می کنه :
    http://www.hamdardi.net/thread-19883.html


    ..........................


    خوب شد بیان کردید خانم شمیم الزهرا ،،
    یه مسئله ای هست که باید براش زمان بذارید ( هر کاری زمان می خواد )
    یه برنامه ریزی 5 ماهه انجام بدید ( تا قبل عید ) ...سپس بخودتون بگید چقدر پیشرفت کردید
    هندی ها شعار خوبی دارنند : آهسته ....ولی پیوسته
    ما ایرانی ها دیده شده برعکس انجام میدیم ...یعنی گازش را میگیریم میزیم ،،خسته میشیم ،،ول می کنیم .
    اون کتاب و اون تایپک را بخونید ...
    سپس حتما حضوری با یه مشاور صحبت کنید ،،
    در این مسیر حتما از مطالب دوستان و تجربیاتشون استفاده کنید
    ممنون میشیم در این مسیر از تجربیاتتون بگید،،، تا استفاده کنیم



    تجربه من این بود که از محیط بیرونی توقع نداشته باشم ،،شاید یه فرد پرخاشگر در اون موقع اتفاقی براش افتاده که من نمی دونم و شاید یه حالت بالینی دارد ،، و شاید رفتار من اشتباه بوده
    یه روز در زمان پیامبر (ص) یه مردی اومد نزدیک صورت مبارک پیامبر (ص) ،، با حالت بدی گفت اسلام این بود! ( یه انتقادی کرد )
    پیامبر (ص) اول اومد عرق پیشانی اش را پاک کرد !
    یه جوری طرف را خلع سلاح کرد




    موفق باشین
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 02 آبان 98 در ساعت 01:14

  14. کاربر روبرو از پست مفید باغبان تشکرکرده است .

    شمیم الزهرا (شنبه 04 آبان 98)

  15. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 14:52]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,163
    امتیاز
    90,341
    سطح
    100
    Points: 90,341, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,823

    تشکرشده 6,799 در 2,375 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببخشید نصف نیمه تمام ماند ( زمان ویرایش یه خورده کمه )
    تجربه من این بود که از محیط بیرونی توقع نداشته باشم ،،شاید یه فرد پرخاشگر در اون موقع اتفاقی براش افتاده که من نمی دونم و شاید یه حالت بالینی دارد ،، و شاید رفتار من اشتباه بوده
    یه روز در زمان پیامبر (ص) یه مردی اومد نزدیک صورت مبارک پیامبر (ص) ،، با حالت بدی گفت اسلام این بود! ( یه انتقادی کرد )
    پیامبر (ص) اول اومد عرق پیشانی اش را پاک کرد ! ( عرق پیشانی اون طرف را که داشت بی احترامی می کرد پاک کرد )
    یه جوری طرف را خلع سلاح کرد


    ..................

    در ترس ها هم :
    باید از قفس ترس هایمان خارج بشیم ...
    بعضی موقع ها این ترس ارباب های ما میشن و ما را در کنترل خودشون قرار میدن و ما را افسرده و منفعل و گاهی پرخاشگر می کنند
    بعضی موقع ها ،،،،این فکر اشتباه ما هست که ما را منفعل می کنه با روبرو شدن با ترس ها ،،
    با مواجه شدن با اون ترس ها ، می بینیم ترسی د ر کار نیست ،،فقط محدودیت ذهنی خودمونه و حصار قفس ها....


    اگه فرصت کردین ، اون کتاب و تاپیک را مطالعه بفرمایید ،
    موفق باشین
    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 02 آبان 98 در ساعت 01:41

  16. 2 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 02 آبان 98), شمیم الزهرا (شنبه 04 آبان 98)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام ممنونم از پاسخ هاتون
    در قبال پست آقای غلام: دنبال تغییر کسی نیستم قبلا که سعی میکردم و با همسرم صحبت میکردم که پرخاشش چه اثری روی من داره هیچ تاثیری صحبت هام نداشت و میگفت این روش من تو کل زندگیم بوده بیای سر کارم میبینی با زیردستام چطوریم خداروشکر میکنی باتو اینطور نیستم!
    آقای کرای: ممنونم این تایپیک قبلا خونده بودم و در قبال زندگی غیر مشترک کاربرد بالاتری برام داشت ولی تو زندگی مشترک یا خوب اجراش نمیکردم یا اصلا در ظرفیت زندگی من جراتمندی نیست و اوضاع بدتر میشه
    ولی دید جالبی به جریان داشتین که در عمل باید جراتمند باشم تا از درون ضعیف نباشم
    من عکسشو فکر میکردم که چطور از درون قوی بشم و دنبال راهکار بودم

    دارم مجدد تاپیک جراتمندی رو پست به پست میخونم
    کتابی که گفتین تو نت خرید اینترنتی پیدا نکردم البته سایت معتبر، ان شاالله سرم خلوتر بشه باید برم از بیرون بخرم

    واقعا این مووضوع رو باید ادامش بدم به نتیجه برسه چون هربار اومدم شروع کنم باز رهاش کردم و بی تغییر موندم
    بازم نکته ای هرکس از دوستان داشت بهم بگه ممنون میشم

    - - - Updated - - -

    راستی فرمودید از تجربیاتم بگم:
    فعلا پیش روم تولد پسر خالمه که هفته اینده دعوت هستیم و من هنوز نتونستم به همسرم بگم این دعوت به خاطر تولده (از تولد به خاطر هزینه ای که باید بکنیم بیزاره و اغلب وقتی بفهمه مهمونی که از طرف ما دعوته تولد هست دعوا میشه )
    برنامم اینه در شرایط مناسب و با لحن با محبت جریان رو عنوان کنم اما نه به شکل خواهش و با ترس بلکه به شکل دوستانه و جملات خبری به شکل جراتمندانه ان شاالله

  18. 2 کاربر از پست مفید شمیم الزهرا تشکرکرده اند .

    نیکیا (یکشنبه 05 آبان 98)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 آذر 98 [ 10:00]
    تاریخ عضویت
    1395-7-04
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    5,613
    سطح
    48
    Points: 5,613, Level: 48
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 70.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    426

    تشکرشده 287 در 117 پست

    Rep Power
    37
    Array
    میگفت این روش من تو کل زندگیم بوده بیای سر کارم میبینی با زیردستام چطوریم خداروشکر میکنی باتو اینطور نیستم!
    دوست عزیزم، به قدری این جمله به نظرم عجیب اومد که نتونستم برات چیزی ننویسم!!!!
    اگر من جای شما بودم، در جواب بهشون خیلی قاطع و محکم میگفتم من زیر دست یا کارمند شما نیستم! پس منو با اونا مقایسه نکن!
    عزیزم من همسرت رو قضاوت نمیکنم چون اصلا نمیشناسمش و چیزی در موردش نمیدونم اما اینو مطمئنم که نود درصد مواقع رفتاری که با ما میشه دلیلش خودمون هستیم نه طرف مقابل.
    برو فکر کن ببین چطوری باهاش زندگی کردی که الان با زیردستاش داره مقایست میکنه؟
    اطاعت زیادی خوب نیست! گاهی وقتا لازمه نظر بدی و نظر خودت رو هم علی رغم محالفت طرفت انجام بدی که به دنیا این پیامو بدی تو هم هستی! جرات مند بودن یعنی این. یعنی تابع نظر بقیه بودنت، به فردیتت لطمه نزنه! زیاده روی بده، افراط بده، تفریط هم بد و غلط و لطمه زننده س. خیلی دقت کن، خیلییی...

  20. 2 کاربر از پست مفید خانم مهندس تشکرکرده اند .

    نیکیا (یکشنبه 05 آبان 98), شمیم الزهرا (یکشنبه 19 آبان 98)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.