سلام دوستان ، شااید تا الان تایپکهای منو خوانده باشین،من به این اقا جواب منفی دادم اما بازم از طریق واسطه ازم خواستن بازم فکر کنم و بعد جواب بدم یعنی اون کسی که واسطه است به من اینطور میگه حالا نمیدونم خود این اقا چی گفتند خودشونم هر چند وقت یه بار به من اس میدن و اما حرفی نمیزنن................................من همیشه قدرت تصمیم گیری ام فوق العاده بد بوده همون 2 سال پیش هم چندین ماه طول کشید که جواب منفی دادم و این اقا میدونه که من بلد نیستم تصمیم بگیرم شاید برای همین هر بار میگن بازم فکر کن چون من اصولا موقع تصمیم گرفتن برای یه کاری خیلی دودل هستم و همیشه یکی باید جای من تصمیم بگیره اما برای ازدواج هیچکی جز خودم نمیتونه تصمیم بگیره الان من توی این مدت که دارم به این اقا فکر میکنم یه بار با خودم میگم من به این اقا هیچ علاقه ای ندارم و اصلا برام جذاب نیستند و کششی نسبت بهش ندارم وخیلی پر رو هستند و از نظر مالی هم که خیلی پاییند و شغل هم ندارند و خونه هم ندارند از نظر مذهبی هم بعدا دچار مشکل میشم پس اصلا لازم نیست فکر کنم دیگه و جوابم منفی قطعا ...........اما هنوز چند ساعت نشده با خودم فکر میکنم نه احتمالا میتونم باهاش خوشبخت بشم و بهش علاقه مند بشم و از نظر مالی هم پدرم بهم کمک میکنه و هم خودمون کار میکنیم مهم اینه که اهل کاره و مسولیت پذیره و اینکه مثل من خیلی دوست داره جفتمون تا دکترا بخونیم و نسبت بهش از طریق واسطه شناخت کامل داریم و اخلاقشم جوری نیست که بگه حتما حتما همین کار باید بشه اگه دلیل منطقی براش بیاری خیلی راحت قبول میکنه و خیلی ادم احساساتی هست و خیلی ابراز علاقه میکنه و اینکه مومنه اهل نماز و روزه است و اینکه انعطاف پذیره یعنی اگه یه عقیده داشته باشه من بشینم باهاش حرف بزنم اگه حرفام قانع اش کنه میگه شما درست میگی و کلی از این فکرها با خودم میکنم .........................................خلاص سرتون رو درد نیارم یه بار احساس میکنم من با این اقا خوشبخت میشم و بار دیگه به این نتیجه میرسم خیلی بدبخت میشم ........خواهشا بهم کمک کنید تا بتونم وقتی میگه بازم فکر کن به جواب خودم مطمئن باشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)