به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bow من نمی تونم تصمیم قطعی بگیرم؟؟؟؟؟؟

    سلام دوستان ، شااید تا الان تایپکهای منو خوانده باشین،من به این اقا جواب منفی دادم اما بازم از طریق واسطه ازم خواستن بازم فکر کنم و بعد جواب بدم یعنی اون کسی که واسطه است به من اینطور میگه حالا نمیدونم خود این اقا چی گفتند خودشونم هر چند وقت یه بار به من اس میدن و اما حرفی نمیزنن................................من همیشه قدرت تصمیم گیری ام فوق العاده بد بوده همون 2 سال پیش هم چندین ماه طول کشید که جواب منفی دادم و این اقا میدونه که من بلد نیستم تصمیم بگیرم شاید برای همین هر بار میگن بازم فکر کن چون من اصولا موقع تصمیم گرفتن برای یه کاری خیلی دودل هستم و همیشه یکی باید جای من تصمیم بگیره اما برای ازدواج هیچکی جز خودم نمیتونه تصمیم بگیره الان من توی این مدت که دارم به این اقا فکر میکنم یه بار با خودم میگم من به این اقا هیچ علاقه ای ندارم و اصلا برام جذاب نیستند و کششی نسبت بهش ندارم وخیلی پر رو هستند و از نظر مالی هم که خیلی پاییند و شغل هم ندارند و خونه هم ندارند از نظر مذهبی هم بعدا دچار مشکل میشم پس اصلا لازم نیست فکر کنم دیگه و جوابم منفی قطعا ...........اما هنوز چند ساعت نشده با خودم فکر میکنم نه احتمالا میتونم باهاش خوشبخت بشم و بهش علاقه مند بشم و از نظر مالی هم پدرم بهم کمک میکنه و هم خودمون کار میکنیم مهم اینه که اهل کاره و مسولیت پذیره و اینکه مثل من خیلی دوست داره جفتمون تا دکترا بخونیم و نسبت بهش از طریق واسطه شناخت کامل داریم و اخلاقشم جوری نیست که بگه حتما حتما همین کار باید بشه اگه دلیل منطقی براش بیاری خیلی راحت قبول میکنه و خیلی ادم احساساتی هست و خیلی ابراز علاقه میکنه و اینکه مومنه اهل نماز و روزه است و اینکه انعطاف پذیره یعنی اگه یه عقیده داشته باشه من بشینم باهاش حرف بزنم اگه حرفام قانع اش کنه میگه شما درست میگی و کلی از این فکرها با خودم میکنم .........................................خلاص سرتون رو درد نیارم یه بار احساس میکنم من با این اقا خوشبخت میشم و بار دیگه به این نتیجه میرسم خیلی بدبخت میشم ........خواهشا بهم کمک کنید تا بتونم وقتی میگه بازم فکر کن به جواب خودم مطمئن باشم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 خرداد 03 [ 23:25]
    تاریخ عضویت
    1391-7-15
    محل سکونت
    زیر باران
    نوشته ها
    779
    امتیاز
    24,332
    سطح
    94
    Points: 24,332, Level: 94
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    VeteranTagger First Class10000 Experience PointsOverdriveSocial
    تشکرها
    2,325

    تشکرشده 1,636 در 592 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.
    احتمالا شناخت شما ازمعیارهای ازدواج کمه.به نظرمن سمینارازدواج دکتر فرهنگ رو باحوصله حتما گوش کنید و یادداشت بردارید.معمولا معیارهای جوونا خیلی کلیه مثلا خانواده خوب و تحصیلات و شغل مناسب و ...درحالیکه برای زندگی اینا شایدلازم باشه ولی اصلا کافی نیست.اگه معیارهای خودتو مشخص کنی اون وقت قاطع تر عمل میکنی و بهتر تصمیم میگیری
    موفق باشی

  3. کاربر روبرو از پست مفید Eram تشکرکرده است .

    mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام،ممنونم از راهنمایتون، من سخنرانی دکتر فرهنگ رو در مورد ازدواج گوش دادم به طور کامل و یاداشت برادری هم کردم در واقع دوست عزیزی در همین سایت لطف کردن و بهم پیشنهاد کردن.......دوست عزیز من کلا واسه هر موضوعی اینقدر بد تصمیم میگیرم و اسه دانشگاه رفتنم هم همینطور بودم یعنی کلا عادتمه که تو ساعت نظرم عوض میشه برای هر تصمیمی که بخوام بگیرم

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لینک تاپیکتون رو لطفا قید کنید... این طوری رجوع به مسأله‌ی شما برای دوستان راحت‌تر می‌شه.

    چیزی که فعلا به ذهنم می‌رسه که بگم اینه که ایشون خیلی هم معیارهای یک مؤمن رو ندارند، واگرنه یکی از بدترین کارها اینه که آدم از نقطه ضعف یک انسان( به عبارتی مؤمنی دیگر) بخواد سوء استفاده کنه. البته حرف من رو فعلا لایت(light) بخونید. منتظر لینک هستم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید myself تشکرکرده است .

    mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    http://www.hamdardi.net/thread-28622.html

    اینم لینک تاپیک قبلی ایشون .

    - - - Updated - - -

    سلام مهسا جان
    تا جایی که یادمه مشکلات قبلی تو با این آقا موارد زیر بود . درسته ؟

    1. ترس از اختلافات عقیدتی یا فرهنگی (به خاطر اینکه به تیپ تو (با وجود سنگین و ساده بودن) گیر دادن ، البته گفتن که قبول دارن ، اما ممکنه فامیل سخت با این موضوع کنار بیان ) ، تو از این می ترسی که این موضوع فقط شاخ و برگ مشکل باشه و بعدا مشکلات ریشه ای تر ایجاد بشه

    2. عدم علاقه : در حال حاضر بیان کردی که بهش علاقه نداری یا حداقل از علاقه خودت مطمئن نیستی . این موضوع ممکنه به خاطر ابراز علاقه زیاد اون آقا باشه . اما دوستانت تو رو به شک می اندازن که علاقه بعدا ایجاد خواهد شد.

    3. ابراز علاقه زیاد اون آقا و احساسی بودنش: اولا اینکه این موضوع باعث شده درست نتونی بفهمی که علاقه خودت چیه و دوما می ترسی مجددا باهاش صحبت کنی و جواب رد بدی که اون آسیب روحی بخوره

    4. رفتار بچه گانه : که برامون مثالی نزدی

    5. ترس از عدم استقلال فکری : چون نظر خواهران و خانواده براش مهمه . (این موضوع شاید با موضوع 4 بهم وابسته باشن)

    6. بعد اقتصادی : که ایشون الان شغلی ندارن ، اما چون اینده روشنی دارن ، این مشکل خیلی برات حاد نیست و در صورت حل مشکلات قبلی می تونی از این موضوع چشم پوشی کنید.
    ویرایش توسط asemani : جمعه 04 مرداد 92 در ساعت 17:31

  8. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92), myself (جمعه 04 مرداد 92)

  9. #6
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بگذارید نکاتی را برایتان کاملا واضح کنم بعد نظر خودت را به من بگو .
    1- شما چگونه می گویید این خانواده و این آقا مذهبی هستند؟ به نظر من آنها بیشتر متعصب و سنتی هستند. مذهبی بودن به تیپ و قیافه نیست. حالا به دلایلم توجه کن :

    1. این آقا قبل از هر صحبتی به شما اس ام اس عشقی داده است. در حالی که مراجع این کار را گناه می دانند. خانم و آقای نامحرم نباید این صحبت ها را بکنند.و اگر هم پسری می خواهد ازدواج کند حق ندارد احساسات دختر را تحت فشار قرار دهد. متاسفانه دخترها در مقابل ابراز محبت و حرف های عشقولانه حساس هستند و این کار باعث مختل شدن شناخت صحیح و تصمیم گیری آنها می شود. مرد باید خیلی منطقی و با صداقت و احترام و صرف وقت کافی و بدون عجله با خانم صحبت کند. این کار آقای محترم یکی از علل مردد شدن الان شماست و فشار به شما آورده است. آیا انسانی و شرعی است که با دختری این کار را بکنند؟

    در مذهب آمده است حجاب باید کامل باشد و جزییات آن ذکر شده است به طور دقیق. در اسلام هر خانمی این پوشش را که گفتم داشته باشد محترم و مومن است. در اسلام حجاب واجب و چادر مستحب است. حالا این خانواده مذهبی هستند که به یک زن مومن به خاطر اینکه یک کار مستحب را انجام نمی دهد بی احترامی کنند و سلام نکنند؟ آیا می دانید تحقیر مومن و بی احترامی و حتی جواب ندادن سلام مومن یا مومنه گناه است و گناه بزرگی هم است؟ آیا می دانید در اسلام اگر کسی کاری را انجام می دهد باید از روی نیت خالص و اعتقاد باشد. یعنی اگر کسی نخواهد نماز صبح بخواند کسی حق ندارد بیدارش کند. واجبات این طور است. حالا اگر اعتقاد به انجام یک کار مستحب نداشته باشد و آمادگی روحی لازم را نداشته باشد باید به او این طور رفتار شود ؟

    - - - Updated - - -

    3- در اسلام خانم ها احترام فراوان دارند و اجازه دارند برای ازدواج خود تصمیم بگیرند. حتی پدر نمی تواند دخترش را وادار به ازدواج کند. آن وقت شما چندین بار با دلایل مستند عدم تناسب ها را ( همان طور که به ما هم خیلی خوب گفتی ) توضیح دادی و جواب دادی. حالا این آقا چه حقی دارد شما را وادار به قبول خواستگاری کند؟ چه حقی دارد وقتی این همه با هم حرف زدید و بعد شما با دلیل جواب منفی دادی و جوابت هم منطقی بوده است ، شما را تحت فشار قرار دهد و هی به شما اس ام اس دهد و هی بگوید فکر کن. آیا این به نوعی اجبار وارد کردن به شما نیست؟ یک مرد حتی نباید با محارمش این کار را بکند چه برسد به دختر مردم ، دختری که نامحرم و غریبه است و تعهدی هم نداده است؟


    - - - Updated - - -

    4- در اسلام مرد باید نگاهش را به زیر بیندازد اگر هم خانم نامحرمی به هر دلیل نظرش را جلب کرد او را فراموش کند. حالا این آقا از یک خانواده چادری دختر مردم را دیده و به جای اینکه نگاهش را کوتاه کند دقیق شده و به تجزیه تحلیل لباس خانم پرداخته است!!!!!!

    - - - Updated - - -

    5- در اسلام مرد می تواند از همسرش بخواهد با اطلاع و اجازه او به جایی برود ( شرایط این کار توضیح دارد) آن هم در جهت منافع خانواده نه به خاطر هوس دلش. اما باید با زن مدارای بسیار کند و به هیج عنوان حق ندارد خانمش را مجبور کند به جای خاصی برود. حتی مسجد. یعنی اگر یک فامیل همسرش را ناراحت کند و باعث استرس او شود مرد مجاز نیست بگوید من این حرف ها سرم نمی شود و باید بیایی. حالا این آقا صریحا این قاعده را نادیده گرفته و می گوید باید خانه فلانی بیایی حتی اگر نخواهی و حتی اگر فلانی باعث ناراحتی ات شود.
    ویرایش توسط نوروزیان. : جمعه 04 مرداد 92 در ساعت 17:59

  10. 4 کاربر از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 05 مرداد 92), mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92), myself (جمعه 04 مرداد 92), فرشته مهربان (شنبه 05 مرداد 92)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 07 مرداد 93 [ 10:57]
    تاریخ عضویت
    1392-5-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    875
    سطح
    15
    Points: 875, Level: 15
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 115 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    روی حرف‌های <نوپو> دقیق بشید...
    من تاپیک شما رو از سیر تا پیاز خوندم... اولین چیزی که متعجبم کرد دید شما نسبت به ایمان و مذهب بود... گاهی افراد طوری از ایمان صحبت می‌کنند و در مورد ایمان بقیه نظر می‌دن که من شک می‌کنم نکنه مؤمنومتری چیزی اختراع شده! و گاهی شنیده ‌می‌شه می‌گن فلانی از بهمانی مؤمن‌تره که به نظر آدم می‌رسونه که نه تنها این دستگاه وجود داره که گویا دیجیتال و خیلی دقیق هم هست!

    ایمان رو می‌شه از نمود بعضی صفات در انسان‌ها شناخت. که خطای شناختی بسیار وجود داره. می‌تونید به قرآن رجوع کنید و برخی صفات رو بررسی کنید.

    تا جایی که من متوجه شدم این آقا قطعا سنتی هستند... یعنی خانواده‌ای و طایفه‌ای دارند که سنت‌هایی داره و باید رعایت شه... حالا هر چی می‌خواد باشه...
    برای اینکه دید خوبی از این خانواده‌ها به دست بیارید مثالی براتون می‌زنم...
    خانواده‌ای بودن خانم در اون اجازه نداشت با هیچ نامحرمی(تعریف نامحرم رو در ادامه میگم) صحبت کنه، حتی برای خرید منزل هم نمی‌تونه بره بیرون! اونوقت توی منزل باید جلوی برادر شوهر راحت لباس بپوشه( البته خیلی راحت)... حالا تعریف نامحرم رو دیدید؟! یعنی خودشون تعریف کردند... طبق سنتشون نه دین!

    شما به خودتون نگاه کنید ببینید می‌تونید توی خانواده‌های سنتی( و نه مذهبی ) زندگی کنید؟ بعضی‌ها خوب از پس کار بر میان. در همین مورد خانمی رو می‌شناسم که عروس خانواده‌ی سنتی شد... به جای اینکه وارد خانواده‌ی داماد بشه و طبق سنت‌های اونها عمل کنه، شوهرش رو از اون خانواده کند و حتی از شهرشون هم مهاجرت کردن وخیلی به ندرت اون هم به مادر پدر آقاپسر سر می‌زن.

    گفتید این آقا سنش نسبت به خواهر برادراش خیلی کم‌تره... طوری که بعضی خواهر برادراش داماد و عروس هم دارن... یه حسی ممکن هست در این آقا ایجاد شده باشه که بخواد سنت شکنی کنه و با کسی ازدواج کنه که اون رو توی فامیل شاخص کنه... یعنی یه فرقی با بقیه داشته باشه... اینکه بقیه دوستان فرمودند که این آقا حتما در مورد نوع پوشش شما بعد از ازدواج سخت‌گیر می‌شه و اعمال نظر می‌کنه و سعی می‌کنه شما رو ( در این مورد )‌ تغییر بده، به نظرم درست نیست... من خیلی دیدم از این آقایون که دوست دارن خانمشون با خانم‌های دیگه‌ی فامیل فرق کنه( به خصوص ظواهر ) ...

    سطح تحصیلات این خانواده احتمالا زیاد بالا نیست... یعنی خواهرها و برادرها و عروس‌هاشون و دامادهاشون... شما الان برای این خانواده یه جور جنس لوکس هستید! اتفاقا به نظر من ایشون خیلی هم پزه شما رو خواهد داد در فامیل! اینکه می‌بینید جلوی شما سنگین رنگین برخورد می کنن دقیقا به همین خاطر هست که شما رو یه جوری خاص می‌بینن.

    نکته‌ی دیگه اینکه... فامیل شما چه طور هست؟ آیا فامیل شلوغی دارید؟ با روابط زیاد بین فامیل‌های درجه‌ی دو و سه؟
    فامیل این آقا مشخص هست که شاخ و برگ زیاد داره و روابط زیادی برقرار می‌کنن... آیا شما با این نوع روابط آشنایی دارید؟ خاصیت اینگونه روابط فامیلی این هست که لزوما از روی علاقه نیست و فقط سنت هست و تا جایی که بنده مطلع هستم پر از سیاست بازی... آیا شما مهارت اینگونه روابط رو دارید؟ می‌دونید کی باید حرف بزنید، کی ساکت باشید؟ کجا چی کار کنید که به کسی برنخوره؟ توی این طور فامیل‌ها معمولا اتفاقات ریز پیامد‌های درشت داره!

    در مورد اینکه این آقا به شما می‌گن که خواهرشون هنوز دارن شما رو بررسی می‌کنن... مگر شما پرونده‌ی شورای امنیت هستید؟! شما حدس می‌زنم اصلا به روابط پیچیده اما خنده‌دار خواستگاری در بعضی خانواده‌ها آشنایی ندارید... به نظر بنده که هم خانواده و هم خود این آقا شما رو پسندیدند ولی این حرف رو می‌زنن که شما خیلی ذوق نکنید، البته این برهان خودشون هست...

    در روابط خواستگاری دو طرف سعی می‌کنن حالتی رو ایفا کنن که انگار کسی که منتظر هست و تصمیم قطعی نگرفته خودشون هستند! در مورد شما ایشون داره این رول رو ایفا می‌کنه. خیالتون راحت که شما قرار هست بله بدید و کار از طرف ایشون تموم هست و این حرف‌ها که کسی ممکن هست بت سلام نکنه، یا خواهرم یا ... همش جزء همین سناریو هست...

    در مورد علاقه می‌ترسم حرفی بزنم خدای‌ناکرده تأثیر بدی روی تصمیمتون بذاره... پس خواهش می‌کنم خیلی لایت بخونید...

    وضعیت آشنایی و خواستگاری کسانی که به شما می‌گن که بعد از ازدواج علاقه ایجاد می‌شه چه طوری بوده؟ آیا اونها فرصت داشتند که قبل از ازدواج علاقه‌مند بشن؟ آیا اساساً زمان این کار رو داشتن؟
    بعضی‌ها (که باید بگم خیلی‌ها) خواستگاریشون خیلی سنتی برگزار می‌شه... یعنی آقا و خانم کمی با هم صحبت می‌کنن و تموم... نه اینکه بخوان با هم برن بیرون و اس و ایمیل... و برای بعضی روابط کمی پررنگ‌تر می‌شه... اما شما این فرصت رو پیدا کردید که مدتی با این آقا بیرون برید، رفتارش رو ببینید، ولی باز حسی بهش ندارید... البته یکی از دوستان حرف خوبی زدند که ابراز علاقه‌ی افراطی و نسنجیده‌ی ایشون ممکن هست سدی برای این کار شده باشه. و اینکه گذر زمان هم در مورد شما کار خودش رو کرده... شما گفتید که دو سال پیش ایشون به خواستگاریتون اومدن و اینکه مدت‌هاست ایشون رو می‌شناسید... اگر اون موقع هنوز ابراز علاقه نکرده بودن و باز هم شما بی‌میل بودید که نشانه‌ی خوبی نیست...

    در مورد دو دل بودنتون... در چه مواردی دو دل هستید؟ موارد مهم یا هرچیزی؟ مثلا موقع خرید لباس هم خیلی دو دل می‌شید؟


    ویرایش توسط myself : جمعه 04 مرداد 92 در ساعت 18:52

  12. 4 کاربر از پست مفید myself تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 05 مرداد 92), mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92), sanjab (شنبه 05 مرداد 92), نوروزیان. (جمعه 04 مرداد 92)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    برای این که راحت تر تصمیم بگیری خصوصیات مثبت و منفی این اقا رو یادداشت کن
    چیزهایی که از همسر اینده ات رو میخواهی هم یادداشت کن
    به خصوصیات ایشون نمره بده احساس رو بگذار کنار و بدون احساس نمره بده
    این طوری راحت تر میتونی تصمیم بگیری

  14. کاربر روبرو از پست مفید hamrahi تشکرکرده است .

    mahsa.. (جمعه 04 مرداد 92)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 92 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    360
    سطح
    7
    Points: 360, Level: 7
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام myself عزیز،ممنونم ازت،این تصور منه که میگم شاید به این دلیل که من بلد نیستم تصمیم بگیرم از طریق واسطه میگن بازم فکر کنم و اگر من یه جواب محکم بدون دودلی خودم بهشون بدم این اوضاع حتما تموم میشه ..................این اقا خودشون وقتی من اخرین بار باهاشون صحبت کردم اس دادن و گفتند فردا هم با هم بریم بیرون و من گفتم من فردا نمی تونم بیام بیرون و فردا شب بهشون اس دادم که جواب من منفی هست ایشون جواب دادن هر جور راحتین و موفق باشین و قبول کردند اما یه ساعت بعدش بهم اس دادند که من 2 روز دیگه از سربازی میام اون موقع بهتون اس میدم اگه حاظر بودین بریم با هم بیرون لازم نیست الان جواب منو بدین و 2 روز بعد اس دادن که میاین میخوام باهاتون یه سری حرف بزنم من جواب دادم نه دیگه دلیلی نداره من با شما بیام بیرون و صحیح نیست که ایشون گفتند هر جور راحتین اما من میخواستم یه کتاب به عنوان هدیه بهتون بدم و احساس کردم که بار اخر ناراحت شدین ازم میخواستم یه بار دیگه بار هم صحبت کنیم و من بهشون گفتم که اگه صحبتی دارین تلفنی با هم صحبت میکنیم و بعد ایشون یه اس طولانی به من دادن و نظراتشون رو موردی در مورد من گفتند و گفته بودند از اخرین باری که باهم بیرئن رفتیم و من ناراحت شدم به ذهنشون رسیده که اخلاق من هم شاید خوب نباشه و یه ده مورد همین طور برام ردیف کرده بودند و من بهشون زنگ زدم چون نمی تونستم جواب حرفاشون رو با اس بدم و طولانی میشد و بعد حدود 2 ساعت با ایشون حرف زدم البته بیشتر ایشون صحبت کردند و از خانوادشون گفتند و از اینکه نمیفهمن چرا من ناراحت شدم و البته از اینکه من ناراحت شدم خیلی اعصابشون تا چند روز خورد بوده و من که دلیل ناراحتی ام رو توضیح دادم (همون موضوع که گفتم من رفتم پیش یکی از فامیلاشون) گفتند من نباید ناراحت میشدم و اونها میخواستند شرایط رو براشون توضیح بدم و من بهشون گفتم شما گفتین خواهرتون هنوز نظر قطعی در مورد من ندادند(البته غیر مستقیم) و ایشون گفتند نه من اینطوری نیستم و ازم دلیل جواب منفی ام رو خواستند و من گفتم به نظر من چون از لحاظ اعتقادی با هم نظراتون فرق داره ما تو مسائل جزیی مثل داشتن یا نداشتن ماهواره با هم تفاهم نداریم و بعدا ممکنه تو خیلی مسایل با شما دچار مشکل بشم و ایشون اول گفتند نه من ماهواره مشکلی ندارم و میشه شما ببینی (اخرین باری که باهاشون رفتم بیرون ایشون گفتند ماهواره نه وقتی دیدند من رفتم تو هم وقتی داشتند منو میرسوندند خونه گفتند ماهواذه میگیرم و الانم از طریق واسطه بهم رسوندند که ایشون رفتند خریدند) بعدم جواب منفی منو قبول کردند و تموم شد اما چند وقت بعد اون کسی که واسطه بود اومد به من گفت بشین فکر کن بازم و اشتباه کردی جواب منفی دادی (البته من با این واسطه که میگم صمیمی هستم و این اقا با واسطه فامیل هستند)و بازم فکر کن و بعد خود این واسطه رفتند با کسی صحبت کردند که با من حرف بزنه که بیشتر فکر کنم و گفتند اونا خیلی ناراحت هستند که جواب منفی دادی و اما خود این اقای خواستگار اصلا مستقیم به من نگفتند بازم فکر کنیدو فقط واسطه ها هستند که خیلی بهم میگن و این اقا تو این چند وقت به من اس دادند اما نه اینکه به من بگند بازم فکر کن مثلا اس دادند فلان اموزشگاه ثبت نام میکنه ...........ببخشید که خیلی حرف زدم اخه فقط خواستم به طور کامل توضیح بدم که بهتر بتونید بهم کمک کنید

    - - - Updated - - -


    بازم واقعا ممنونم ازتون myself عزیزخیلی حرفاتون برام مفیده..............خواهش میکنم بهم کمک کنید تصمیم قاطعبگیرم.....................در مورد خانواده حودم باید بگم اصلا مثل خانواده ایشون نیستند شلوغ و پر رفت و امد و خیلیعدی با همه افراد فامیل نه اما با بعضیهاشون که بیشتر جوریم همیشه بهم سر میزنیم و از هم سراغ میگیریم و تقریبا هر هفتههمو میبیینیم و اکثر دایی و خاله و همسراشون همه تحصیلاتشون بالا هست و جراحهستند یا پزشک یا دکترا دارند و استاددانشگاه.....اما خانوادم واقعا مثل اونها رفت و امد نمیکنند و چیزی که هست دوست صمیمی من تقریبا یه سال میشه عروس اینخانواده هست و در مورد خانوادشون که از خود دوستم یا مادرشون میپرسم خیلی تعریفشونرو میکنند و میگن اصلا ازاری ندارند و خیلی زیادی مظلوم هستند و فوق العاده مهربونهستند که مهربونی خانوادشون رو خودمم دیدم و تقریبا هیچ اعترلضی نمیکنند............از نظر تحصیلی هم خانوادشون یعنی خواهراشون و برادراشون در حد دیپلمتحصیلات دارند و اما بازم میگن فوق العاده محبت دارند و صمیمی هستند با هم من اینمحبت و صمیمیتشون رو دوست دارم و خود ایناقا خیلی با خانوادشون حال میکنند.................اینکه میگین من اصلا از پس اینچیزها برنمیام و در واقع وقتی تو یه جمعی بهم میگن دیدی فلانی بهت تیکه انداخت امامن خودم نمیفهمم و اصلا تو این جوها نیستم که بخوام سیایت کسی رو بفهمم یا باسیاست باهاش رفتار کنم............در مورد دودلی بودن خودمم بگم من تو لباس خریدناینجوری نیستم اما تو تصمیم هایی که میخوام برای زندگی ام بگیرم تقریبا اطرافیانمرو دیوانه میکنم مثلا برای دانشگاه که میخواستم برم بین اینکه برم یا یه سال دیگهبخونم واقعا مونده بودم و اصلا قدرت تصمیم گیری ندارم


    - - - Updated - - -

    asemani عزیز یه دنیا ازت ممنونم که بهم کمک میکنی و اینکه دقیقا درست گفتی بله مشکلاتم همین ها بود و ازت خواهش میکنم بهم کمک کنی تصمیم قطعی بگیرم اخه خسته شدم از دست خودم...................مورد 3 که گفتین مثال نزدم باید بگم مثلا من از اینکه بعد جلسه اول که جهت این بود که خانواده ایشون من رو ببینند و بعدش اس که میخواستند بدن با لفظ خاص منو میگفتند و اس عاشقانه میدادند و من واقعا تعجب میکردم اخه من که با ایشون هیچ ربطی ندارم اما وقتی به واسطه میگفتم بهم میگن اخه این از 2 سال پیش خیلی تورو دوست داره و همون 2 سال پیش ام که گفتی نه یه 6 ماه خیلی اوضاع خوبی نداشت ..........مورد 4 هم بگم ایشون خودشون قبول ندارند اصلا و میگن من با همه مشورت میکنم اما نظر اخر رو خودم میدم و به غیر خواهرام با ادمهای دیگه هم مشورت میکنم ...بازم ممنونم خیلی دقیق گفتی

  16. کاربر روبرو از پست مفید mahsa.. تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 05 مرداد 92)

  17. #10
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 آبان 93 [ 11:18]
    تاریخ عضویت
    1392-3-26
    نوشته ها
    1,155
    امتیاز
    3,537
    سطح
    37
    Points: 3,537, Level: 37
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 113
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive1000 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    153

    تشکرشده 2,575 در 920 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ببین خانمی. جدای از تفاوت هایی که گفتم این آقا در شرایطی است که پذیرفتنش ریسک زیادی دارد. نه به خاطر اینکه آدم بدی است. در ضمن اگر ایشان نخواهد و نگوید واسطه ها به خودشان اجازه نمی دهند دوباره موضوع خواستگاری را مطرح کنند چه برسد به اینکه بروند یک کس دیگری را بیاورند با شما صحبت کند.
    نکته این است که ایشان فوق العاده نسبت به شما حساس شده و به بیان واضح تر نوعی حالت ( انگیزشی معطوف به هدف ) دارد. کسانی که این حالت را دارند می خواهند هر طور شده است به یک ( هدفی ) که ذهنشان را مشغول کرده است دست پیدا کنند. این افراد فقط ( می خواهند به دست آورند) و اصلا نمی توانند منطقی فکر کنند و تجزیه و تحلیل کنند که آیا آن چیز یا آن کس برایشان مناسب است یا نه. این حالت یک ( عاطفه ) خاص نیست. بلکه یک حالت هیجانی است و آنها به نوعی وابستگی به هدف پیدا می کنند. نمونه اش را در این تالار می توانی فراوان پیدا کنی. گاهی یک طرفه است و گاهی دو طرفه. این حالت فقط در روابط دوستی پیش نمی آید بلکه در خواستگاری هم اتفاق می افتد و ریشه اش در افکار و شخصیت فرد است. من نشانه های آن را در رفتار این آقا می بینم. اگر خواستی توضیح می دهم. فقط بدان ایشان الان به شما این حالت را دارد. ولی چون به چیزهایی مقید است ممکن است این حالت به چشم نیاید و پنهان بماند.

  18. کاربر روبرو از پست مفید نوروزیان. تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 05 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  2. نمیتونم راجع به خواستگارم تصمیم قطعی بگیرم
    توسط shabnam z در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 مهر 92, 12:18
  3. یک تصمیم واقعی
    توسط مینا 22 در انجمن راههای شکست در زندگی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 آذر 87, 16:12
  4. +کادو تولد؟؟؟؟؟؟
    توسط kuchake tanha در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 مرداد 87, 08:11

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.