به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    36
    Array

    برای بهترشدن زندگیمون انگیزه ای ندارم

    سلام دوستان
    من ۳۴ سال دارم وشوهرم ۳۶سال یه دختر۲سال دوماهه داریم و۶ساله زیر یک سقفیم
    بعدازبچه دارشدن من نسبت به خیلی مسائل سرد شدم نمیدونم علتش چیه؟مشغله های بچه داری وکمبود وقت یاناسپاسی هایی که ازشوهرم تواین ۶سال دیدم
    مثلا قبلا همیشه غذارو توی دیس میکشیدم تزیین میکردم غذاهای جورواجوردرست میکردم کیک ودسر درست میکردم الان اونطور نیستم البته اوایل که دخترم بدنیااومده بود بعداززایمانم که مادرم رفت وتنها شدم نمیرسیدم غذاهای سرخ کردنی ووقت گیر مثل کتلت درست کنم اکثرا غذای برنجی درست میکردم یادیگه غذارو تودیس نمیکشیدم که یه ظرف کمترکثیف بشه تاوقتم کمترگرفته بشه ولی الان که دخترم یه مقدارازآب وگل دراومده بازمن همونطوری هستم البته تنوع غذایی رو رعایت میکنم
    ولی قبل ازبچه دارشدن که ۳روز یه باریه مدل گیک درست میکردم نشد شوهرم تعریف کنه یاجایی بگه الان که نمیپزم میگه یادش بخیر چه کیک هایی میپختی

    یامثلالاغروخوش اندام بودم ولی هیچوقت ازم تعریف نکرد الان که چاق شدم هیکلمو دوست نداره ولی منم هیچ انگیزه ای برای لاغرشدن ندارم

    قبلا توخونه دامن های کوتاه میپوشیدم قبل ازاومدنش حتماآرایش میکردم الان اونطور نیستم هیچی دراین موردنگفته شایدم اصلا متوجه نشده
    یااکثرشب جمعه ها یه سورپرایزی داشتم میزمیچیدم شمع روشن میکردم ولی آخرین باری که این کارو کردم تودوران حاملگیم بود

    شوهرم امروز میگه سردشدی بودونبود من برات فرقی نداره راست میگه سردشدم ولی هیچ انگیزه ای برای بهترشدن ندارم
    من تحت نظرروانپزشک دارم دارو میخورم که فکرمیکنم اون داروهاهم بی تاثیر نباشن حالا علتش یاداروهاس یاناسپاسی هایی که ازشوهرم تواین چندسال دیدم
    یه مثال دیگه بزنم
    من همیشه بیدارمیشدم وصبح هاصبحونه درست میکزدم برای شوهرم وبدرقه اش میکردم ولی الان حدود۵_۶ماهی میشه که بیدارنمیشم میگیرم میخوابم وشوهرم یاصبحونه میخوره ومیره یاصبحونه نخورده میره
    اتفاقا براش وعده صبحونه واینکه چه جوری ازدرخونه بره بیرون خیلی مهمه وتواین ۶ماهه بارها وبارها گفته ولی نمیتونم صبح هابیداربشم ومثل سابق باشم حتی چندروزپیش خودم بهش گفتم صبح که بیدارشدی منم بیدارکن دیگه میخوام پاشم برات صبحونه درست کنم ولی وقتی بیدارم کرد ازجام بلند نشدم
    چرااینقدرسردوبی انگیزه شدم؟

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام شاپرک جان

    حدود 20 تا تاپیک داری...از این تایپک ها چه نتیجه ای گرفتی؟
    اختلافات قبلی که با همسرت داشتی چقدرش حل شده و به کجا رسیده؟
    مراقب این حرف همسرت باش که احساس کرده سرد شدی بهش..این یک هشداره برای تو و زندگی مشترکت...

    همسرت یه خواسته هایی ازت داره و تو هم متقابلا یه سری خواسته ازش داری...وقتی انجام نمیدی این خواسته ها رو متقابلا نباید توقع خاصی هم ازش داشته باشی..صبحانه درست کردن یک موضوع بسیار ساده است که زنی باید برای همسرش انجام بده ..بخصوص همسر تو که انقدرم رو این قضیه حساسه...دقیقا میتونی از این اهرم برای تو دلش جا کردن خودت استفاده کنی...

    این چیزی که گفتی وقتی که خوب بودی ازت تعریف نمیکرد و ....
    این خاصیت خیلی از ادمهاست.مثلا وقتی همه چیز خوبه چیزی نمیگن اما وقتی او چیزها رو از دست میدن تازه قدرش رو میدونن...حالا هم که همسرت داره اذعان میکنه اون چیزها رو ، از این فرصت استفاده کن و دوباره گرمایی به زندگیتون بده...دقیقا بی اعتنایی به همین موارد باعث میشه زن و شوهر از هم فاصله بگیرن و دچار طلاق عاطفی بشن...

    در هر صورت یادت باشه همسرت برای تامین ارامش و رفاه تو و دخترت صبح زود از خوابش میزنه و میره دنبال رزق و روزی....حالا تو این مسیر انصاف نیست تنها بمونه...
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    Quality (یکشنبه 15 بهمن 96), بارن (سه شنبه 19 دی 96)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام‌ مریم جان
    ازخوندن تاپیک شماواقعاناراحت شدم وبراتون آرزوی سلامتی وشفای عاجل دارم ممنونم که برام نوشتید

    راستش تاپیک های قبلی من بیشترشون مال قبل ازبچه دارشدن بودن بعدازبدنیااومدن دخترم شرایط واقعافرق کرده خیلی مسائلی که باعث دلخوری ودعوابین مامیشدبعدازتولددخترم بی اهمیت شدن طوری که الان فکرمیکنم میبینم سرچه مسائل کوچیکی ماباهم بحث میکردیم یامثلا خودمن یه اخلاق بدی که داشتم کش دادن دعوابوداما ازوقتی دخترم اومده دیگه وقتشو ندارم اینقدرکل کل کنم پیام بدم زنگ بزنم یاوجوددخترم باعث میشه ماباهم حرف بزنیم دلخوری هازودتموم بشن ولی قبلا یکی ازبزرگترین گله های شوهرم این بودکه من دعوارو خیلی کش میدم

    بعدازبدنیااومدن دخترم مشکل جدیدی پیش اومده که قبلا نبودیاخیلی کم حس میکردم اونم سردی تورابطمونه درسته خیلی دعواداشتیم امارابطمونم گرمتربودالان شایدرابطه مامنطقی تروآروم تر شده ولی اون گرمای سابقو نداره باهم خوبیم هاولی اون حس علاقه ازطرف من کمترشده خودم که حس میکنم بنظرم شوهرم زیادفرقی نکرده هنوزمحبتشوداره من سردشدم مثلا ماعادت داشتیم موقع رفتن شوهرم به سرکاریابرگشتنش همدیگرو میبوسیم ولی من نمیرم طرفش اکثراوقات شوهرم میادطرفم

    یاشبا که شوهرم میادخونه دوست دارم بچه رو نگه داره من راحت برای خودم کارموردعلاقموانجام بدم گوشیمو بگیرم دستم یه استراحتی کنم حتی شبادوست ندارم ظرف بشورم به زور اینکارو میکنم دوست دارم راحت باشم ولی شوهرمم ازمن توقع رسیدگی داره

    یکی ازمشکلات من باشوهرم تواین چندسال وقت نذاشتن برام وتعطیل نکردن کارش بوده شوهرمن حتی جمعه هاوروزهای تعطیل هم سرکارمیره درسته ۳سالی میشه که تقریبا بااین موضوع کناراومدم وبه شدت قبل ناراحتم نمیکنه ولی هنوزجزخواسته های منه
    اینکه درماه ۱روزجمعه تعطیل کنه خواسته زیادیه واقعا؟
    درسته شوهرم برای رفاه من ودخترم داره کارمیکنه ولی خواسته اصلی من امکانات ورفاه نیست اینه که برامون وقت بذاره تو۲۴ ساعت فقط ۲_۳ساعت باماهست خب واقعا کمه
    من ازش انتظارات مالی آنچنانی ندارم زن قانعی هستم خودش بلندپروازه خودش ماشینوعوض کرده توخونه تعمیرات انجام داده من هیچکدوم اینارو ازش نخواستم خودشو به زحمت انداخته برای شیک ترشدن خونه وماشین دستش دردنکنه خوبه ولی اولویت اول من چیزدیگه ایه


    امکانش هست تاپیک منو منتقل کنن به درگیری واختلاف زن وشوهرم اون روزهرکاری کردم نشداون قسمت تاپیک بزنم
    تاپیکم اونجا بیشتردیده میشه

  5. کاربر روبرو از پست مفید شاپرک 114 تشکرکرده است .

    maryam123 (چهارشنبه 27 دی 96)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام
    دوستان میشه خواهش کنم لطف کنیدوبرام بنویسید
    امشب حرفایی ازشوهرم شنیدم که واقعا ناراحتم کردواشک منودرآورد
    شوهرم گفت که اصلا لطافت وزنانگی درمن نمیبینه وعشوه بلدنیستم وهمیشه باعصبایت حرف میزنم وانگارمن مرد این خونه هستم واون زن این خونه
    من هم تحت درمان روانپزشک هستم هم تحت نظر روانشناس بالینی ولی بازم زودعصبانی میشم بازازکوره درمیرم بازنق ونوق های دخترم وغذانخوزدن هاش منو ناراحت میکنه وبهم میریزه
    من اززندگیم راضی نیستم محبتی که میخوامو ازشوهرم نمیگیرم برام وقت نمیذارهمیشه کارداره درمغازه اس خسته شدم انگیزه ای برای تغییرندارم

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام شاپرک جان
    بچه داری فرایندی نیست که بشه با قرص خستگی و ناراحتیشو از بین برد! اگر مشکل جدی ای ندارین با دکترتون مشورت کنین که دوز داروهارو کم و سپس قطع کنن مشاوره رو ادامه بدین فقط. چون اگر داروهایی مثل ضدافسردگی مصرف میکنید روی میل جنسی و به تبع اون عشوه گری و تمایل به کارهای تحریک کننده جنسی اثر خیلی منفی ای داره. سعی کنید تا جای ممکن داروهای روانپزشک هارو مصرف نکنید و به جاشون از گیاهان دارویی استفاده کنید.
    اگر میتونید یک باشگاه ثبت نام کنید و هفته ای سه چهار بار ورزش کنید.
    مسلما چون قبلا خیلی فعالیت داشتین (مثل کیک پختن و میز غذا چیدن و دامن کوتاه و...) همسرتون الان تفاوت رو حس میکنن و ناراحتی نشون میدن. ممکنه در نظر یک مردی که همسرش این کارهارو براش هیچ وقت نکرده رفتار فعلی زنی مثل شما اصلا خیلی هم خوب و زنانه بیاد ولی چون شما قبلا این کارارو میکردین الان برای همسرتون ناراحت کننده ست. سعی کنید خودتون رو به کارهایی که قبلا میکردید مجبور کنید تا از این حالت دربیاید. کار سختی نیست دوباره دامن کوتاه پوشیدن و بوسیدن و...
    شما محبت کنید همسرتون هم بیشتر محبت میکنن و بیشتر تمایل میکنن کنارتون بمونن.
    خودتون رو به تغییر مجبور کنید به ظاهرتون بیشتر برسید روی خلقتون هم اثر خوبی داره و کمتر عصبانی میشید.
    و اینکه نخواین رابطه تون دقیقا به شکل قبل بشه بچه کلا زندگی رو تغییر میده ولی به این معنی نیست که نشه شکل دیگه ای از عشق و رابطه ای حتی محکم تر از قبل داشت.
    به نیت حال خوش خودتون اول فعالیت رو شروع کنید نه برای صبحانه درست کردن برای همسرتون. بوسیدن و غذا درست کردن و آرایش و ورزش و... رو همه اول برای سرحالی خودتون انجام بدین. اینجوری که نگاه کنید دیگه سخت نیستن! حال خودتون که سرحال تر بشه به همسرتون هم بیشتر میتونید برسید و ایشونم در جواب بیشتر محبت میکنن.
    شما تغییرات رو شروع کنید الکی دارو نخورید انگیزه ی همه چیز خودش برمیگرده.


    - - - Updated - - -

    سلام شاپرک جان
    بچه داری فرایندی نیست که بشه با قرص خستگی و ناراحتیشو از بین برد! اگر مشکل جدی ای ندارین با دکترتون مشورت کنین که دوز داروهارو کم و سپس قطع کنن مشاوره رو ادامه بدین فقط. چون اگر داروهایی مثل ضدافسردگی مصرف میکنید روی میل جنسی و به تبع اون عشوه گری و تمایل به کارهای تحریک کننده جنسی اثر خیلی منفی ای داره. سعی کنید تا جای ممکن داروهای روانپزشک هارو مصرف نکنید و به جاشون از گیاهان دارویی استفاده کنید.
    اگر میتونید یک باشگاه ثبت نام کنید و هفته ای سه چهار بار ورزش کنید.
    مسلما چون قبلا خیلی فعالیت داشتین (مثل کیک پختن و میز غذا چیدن و دامن کوتاه و...) همسرتون الان تفاوت رو حس میکنن و ناراحتی نشون میدن. ممکنه در نظر یک مردی که همسرش این کارهارو براش هیچ وقت نکرده رفتار فعلی زنی مثل شما اصلا خیلی هم خوب و زنانه بیاد ولی چون شما قبلا این کارارو میکردین الان برای همسرتون ناراحت کننده ست. سعی کنید خودتون رو به کارهایی که قبلا میکردید مجبور کنید تا از این حالت دربیاید. کار سختی نیست دوباره دامن کوتاه پوشیدن و بوسیدن و...
    شما محبت کنید همسرتون هم بیشتر محبت میکنن و بیشتر تمایل میکنن کنارتون بمونن.
    خودتون رو به تغییر مجبور کنید به ظاهرتون بیشتر برسید روی خلقتون هم اثر خوبی داره و کمتر عصبانی میشید.
    و اینکه نخواین رابطه تون دقیقا به شکل قبل بشه بچه کلا زندگی رو تغییر میده ولی به این معنی نیست که نشه شکل دیگه ای از عشق و رابطه ای حتی محکم تر از قبل داشت.
    به نیت حال خوش خودتون اول فعالیت رو شروع کنید نه برای صبحانه درست کردن برای همسرتون. بوسیدن و غذا درست کردن و آرایش و ورزش و... رو همه اول برای سرحالی خودتون انجام بدین. اینجوری که نگاه کنید دیگه سخت نیستن! حال خودتون که سرحال تر بشه به همسرتون هم بیشتر میتونید برسید و ایشونم در جواب بیشتر محبت میکنن.
    شما تغییرات رو شروع کنید الکی دارو نخورید انگیزه ی همه چیز خودش برمیگرده.

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 26 خرداد 97 [ 15:05]
    تاریخ عضویت
    1393-3-05
    نوشته ها
    177
    امتیاز
    5,897
    سطح
    49
    Points: 5,897, Level: 49
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    337

    تشکرشده 305 در 123 پست

    Rep Power
    36
    Array
    سلام
    ممنون فریبا جون که برام وقت گذاشتید
    دارو مصرف کردن من بخاطر خستگی وافسردگی بچه دارشدن نیست قبل ازبچه دارشدن هم چندین دوره روانپزشک برام دارو نوشته بودحتی گفتن ممکنه لازم باشه تاآخرعمر دارو بخورم
    من خودمم تمایل دارم داروهامو بخورم چون هرموقع قطعشون کردم ونخوردم اوضاع فقط بدترشده
    آخرین دکتری که رفتم گفت مشکل من جسمیه وبخاطر ترشح زیادیه ماده ای درمغز من اینطور دوره ای بهم میریزم تازه من الان دارو مصرف میکنم واینطوربهم ریخته ام اگه نخورم که بدترمیشم

    اینکه شوهرم بهم گفت لطافت زنونه ندارم بخاطرنپوشیدن دامن کوتاه وآرایش کردن واین چیزها نیست چون تاحالا شوهرم اصلاگله نکرده چرااین کارهارو نمیکنم شایداصلا متوجه ام نشده مثل قبل نیستم شوهرم این حرفو بخاطر عصبانیت هام تندحرف زدن هام وپرخاشگریم میگه خودمم خسته شدم ازاین همه عصبانیت ازاینکه اینقدرهمه چی منو بهم میریزه ناراحت میکنه ازاینکه رفتارم بده مادربدی هستم زن عصبی وخشمگینی هستم اصلا بلد نیستم رفتارمو مدیریت کنم خودموکنترل کنم تاچیزی ناراحتم میکنه خیلی سریع وبدون فکرواکنش نشون میدم
    برای یک بارم نشده که تو یه موقعیت رفتارعاقلانه وپخته داشته باشم ازخودم بدم میاد خیلی زیاد ازخودم خیلی ناراضی ام کاش یه کم آدم خودداری بودم

  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 خرداد 97 [ 16:28]
    تاریخ عضویت
    1396-8-23
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    1,218
    سطح
    19
    Points: 1,218, Level: 19
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    44

    تشکرشده 89 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متوجه شدم شاپرک جان. آیا مواقعی که در استرس و فشار قرار میگیرین حالت های اون بیماری ای که بخاطرش دارو میخورین بدتر میشن؟
    عزیزم شما مادر بدی نیستین به خودت تلقین منفی نکن. همین که اومدی اینجا و سعی داری کاری در جهت بهبود اوضاع انجام بدی نشون دهنده اینه که مادر و همسر وظیفه شناسی هستین. اینکه چطور جلوی پرخاشگری و تند حرف زدن رو بگیری قابل کنترل و یادگیریه. و البته اگر به بیماری شما هم ربط داره باید پزشک و مشاور روی بیماریتون بیشتر کار کنن و اطرافیان هم ملاحظه حال شمارو بیشتر بکنن.
    فکر میکنی اگر مثلا بچه رو بتونی در روز چندساعت دست مادر یا کسی دیگه بدی و به خودت برسی بتونی کاری انجام بدی که به آرامشت کمک کنه؟ مثلا بری استخر یا یوگا یا کاری که علاقه داری و میدونی بهت آرامش میده؟
    میتونی برای آروم شدن اعصابت هر روز عصر یه استکان گل گاوزبون با سنبل طیب درست کنی
    همچنان نظر من این هست که خانمی که به ظاهرش به قدر کافی میرسه کمتر پرخاشگری و تندی از خودش نشون میده. من خودم وقتی یه روز بیشتر به خودم میرسم کلی سرحال میشم و حتی به اشتباهای شوهرم کمتر اهمیت میدم و چیزی بهش نمیگم.
    ببین چه عوامل و شرایطی عصبانیت میکنه؟ از اینکه در اون شرایط قرار بگیری تاجای ممکن جلوگیری کن. با خودت قرار بذار که در عصبانیت سکوت کنی سرتو به یک کار مشخص گرم کنی و نظرتو بعدا که آروم شدی بگی . من خودم وقتی خیلی اعصابم خورده شروع میکنم جمع و جور کردن خونه تا وقتی آروم بشم بتونم صحبت کنم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید Fariba.89 تشکرکرده است .

    Erica (یکشنبه 15 بهمن 96)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 فروردین 93, 08:09
  2. من نفرت انگیزم
    توسط shilaa در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 بهمن 92, 15:14
  3. هدف و انگیزه؟!!؟از کجا بیارم؟!؟
    توسط tanin-91 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: دوشنبه 16 دی 92, 21:16
  4. خیلی تنهام انگیزه ای واسه بودن ندارم
    توسط مرمر تنها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 09 آذر 92, 18:44
  5. مردایی که می گن دختر باید ریزه میزه و کوچولو باشه ،دروغ می گن؟؟؟؟
    توسط نازنین آریایی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 55
    آخرين نوشته: پنجشنبه 01 تیر 91, 16:44

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.