یک دُنیا ازت ممنونم صبا جان
چشم حتما از همین امشب شروع می کنم و با آرامش تحلیل می کنم و تصمیم میگیرم ...
سپاسگزارم
تشکرشده 277 در 110 پست
یک دُنیا ازت ممنونم صبا جان
چشم حتما از همین امشب شروع می کنم و با آرامش تحلیل می کنم و تصمیم میگیرم ...
سپاسگزارم
تشکرشده 3,495 در 804 پست
راستش تو نوشته های قبلیتون دنبال یه رفتار بالغانه از همسرتون بودم که بالاخره پیدا کردم. این خیلی نکته مثبتیه. همینطور اینکه الان شما اینجایید اینم خیلی مثبته.به پیشنهاد همسرم قبل از سفرمون دو تا کتاب تهیه کرده بودیم که راهکار عملی میداد که شاید با مطالعه ش مشکلمون تا حدی حل شه که متاسفانه رفتیم سفر و قضیه اینجوری شد و فرصت نشد با هم مطالعه کنیم ...
فعلا تمرکزتون رو بذارید روی رفتارهای خودتون و خیلی نگران برگشتن یا برنگشتن شوهرتون نباشید چون این در حقیقت خواسته ی کودکتونه و شما رو از مسیر درستی که درش هستید بازمیداره.
در همین راستا یه تاپیک در مورد مثلث کارپمن زدم حتما بخونیدش و سعی کنید تو تحلیلاتون ازش استفاده کنید؛ حتما خودتونم تایید میکنید که مدام در حال جابجا شدن بین رئوس این مثلث هستین.:
http://www.hamdardi.net/thread-45259.html
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم / هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
tavalode arezoo (پنجشنبه 09 فروردین 97), گیسو کمند (شنبه 11 فروردین 97), ملودی 94 (پنجشنبه 09 فروردین 97), آنه ماری (شنبه 11 فروردین 97), صبا_2009 (پنجشنبه 09 فروردین 97)
تشکرشده 2,882 در 761 پست
ملودی جان خواستم یه نکته ای رو بگم
تا وقتی توی این زندگی همسرت رو به معنی واقعی رها نکنی ، نمیتونی تلاش کنی ،
و تا وقتی تمام تلاشت رو نکنی نه الان زندگیت درست میشه اگه تصمیم به ساختن بود (ساختن و نه سوختن !) ، نه اگه روزی تصمیم جدایی بود میتونی بعد از جدایی راحت با خودت کنار بیایی .
رها = همینطور که هست بپذیری ، بی تفاوت نباشی ، مهربون باشی ، وظایفت رو نسبت به این رابطه انجام بدی ، و نه اینکه لطف کنی که بعدش لطف نگیری و اذیت بشی ، از همسرت هیییچ توقعی نداشته باشی ،
فکر کن یه مهمون در خونه ات هست که قراره گاهی هم صحبت شی و در کل احترامش کنی .
در مورد خود بحث طلاق و ازدواج ، عزیزم هیچ مشاوری با هیچ سطح سواد و تجربه نمیتونه به شما بگه با کی ازدواج کن یا از کی جدا شو ،
شما خودت بهتر از هر کسی خودت رو خانوادت رو ، استعدادات رو میشناسی ،
یه خانواده طلاق رو ننگ میدونن ، طلاق گرفته رو طرد میکنن و یا اصلا بحث این نیست
بلکه در خانواده ها فرهنگ و آگاهی نیست به کنار ، انسجام و همدلی و روابط عاطفی درستی وجود نداره ،
یه خانواده خیلی عادی برخورد میکنن ، و با آغوش باز فرزندشون رو میپذیرند ، حمایتش میکنند و اصلا یادش میره یه زمونی یه همچون تجربه ای بوده .
شما خودت باید همه جوانبی که فقط خودتون بهش مسلط هستید با کمک مشاور بسنجید ، مشاور میتونه سرنخ بده ، بقیه اش خودتی و شرایطت .
خودت رو نباز و تمرکزت روی خود خودت باشه ، فقط خودت با همه قوت و ضعف .
ان شاالله خدا کمکت میکنه و بهترینها برات رقم میخوره ،
هر چی شد خیره ان شالله.
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
ملودی 94 (شنبه 11 فروردین 97)
تشکرشده 2,882 در 761 پست
یه نکته ای یادم رفت ،
ملودی یه وقت هایی توی زندگیت کنار بایست ، از دور به زندگیت نگاه کن ،
چقد این وسط میدوی ، حالا همسرم ناراحته برم سریع از دلش دربیارم ،
حالا دلم تنگ شد برم سریع هدیه سورپرایز کنم ،
اشتباه فکر میکنه برم سریع قانع اش کنم ،
مسئولیتشو کوتاهی میکنه برم سریع توضیح بدم قول بگیرم ،
میدونی مثل چی میمونه ،
انگار میخواهی خیلی سریع پرونده اشتباها و خاطرات بد رو با چندتا ببخشید و محبت و قول و تعهد و.. ببندی و یه شروع دوباره
و دوباره و دوباره داشته باشی !
یکم این هیجانات رو کنترل کن ،
هم خودتو داری نابود میکنی و هم دافعه ایجاد میکنی .
سنگین و رنگین سرت رو بنداز پایین و خودتو دریاب ،
رابطه اتون رو بسپار به همسرت ، همراهیش کن و خودت سرگرم خودت باش .
** با این حجم از مسئولیت کار تمام وقت برای شما سمه .
برو یه کار نیمه وقت پیدا کن حتی با حقوق ناچیز ،
اینهمه کار کردی چی رو تونستی تغییر بدی ?! هر چی بدست آوردی چندتا چیزم خراب شد . فعلا فعلا یه مدت خانه دارتر باش ، بار مسئولیتت رو کم کن .
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
tavalode arezoo (شنبه 11 فروردین 97), ملودی 94 (شنبه 11 فروردین 97)
تشکرشده 15 در 10 پست
ملودی عزیز با اختلافات زیادی ک بین شما و خانواده همسرتون وجود داشته ب نظر شما یک تماس تلفنی تبریک عید تمام کدورت ها رو از بین میبره و همه چیز درست ميشه؟ ب نظر من اينطوري فکر نکن دید خانواده همسرت نسبت ب تو اينطوره ک پسرشون رو ازشون گرفتی تو باید این دیدگاه رو درست کنی روابط بین خودت و خانواده همسرتون رو ترمیم کنید اما يادتون باشه محبت و خوبی شما نسبت ب اونها حساب و کتابی ندارد ک اگر شما باهاشون تماس گرفتین یا ب منزلشون رفتين اونا هم فوری ب منزل شما بيان اصلا رفتار خانواده همسرت رو ناديده بگیر بذار هر طور دوست دارند با شما رفتار کنند در این بین همسر شما شاهد تلاش های شما برای بهبود روابط تون با خانوادش خواهد بود و دید همسرتون نسبت ب شما تغییر خواهد کرد امیدوارم منظور منو فهمیده باشید انقد هم با خودتون کلنجار نرید ک چرا پدر شوهرم اينطوري کرد مادر شوهرم اينطوري کرد شما فقط همسرت رو در نظر بگیر ک ببينه شما چقد علاقه مند ب برقراری رابطه و محبت ب خانوادش هستید.
ملودی 94 (دوشنبه 13 فروردین 97)
تشکرشده 277 در 110 پست
ممنونم از لطف و محبت همه دوستان
فرصتی فراهم شد تا با اون آقا در مورد مسائل پیش اومده صحبت کنیم و ایشون فرمودن چون عصبی هستن من صحبت هامو براش ایمیل کنم که منم همین کارو کردم و سعی کردم ریشه مشکلات، اشتباهات خودم، و اشتباهات ایشون رو یادآوری کنم تا بعد بتونیم راهکار پیدا کنیم ...
که ایشون در جوابم اول ذکر کرده بودن که فلانی و فلانی و فلانی و فلانی اعلام کردن که دیگه نمی خوان با تو ارتباط داشته باشن ! و بعدم تحقیر و سرزنش من به اینکه شب مراسم عقد ما (سه سال پیش !) دامادتون تنهایی شام خورده و فلان دامادتون از دستتون فرار کرده (در صورتی که با خواهرم خوش و خرم خارج از کشور زندگی می کنن و با پدر و مادر من هم رابطه خوبی دارن و تصمیم به خارج رفتنشون هم صرفا بخاطر مسائل کاری بوده و هیچگونه ربطی به خانواده من نداشته) ... و فلان عروستون باهاتون رفت و امد نمی کنه ... و یک سری توهمات و حرفای عجیب غریب دیگه که اصلا واقعیت نداره از جمله اینکه شبی که تو تنها برگشتی این یک کار از پیش هماهنگ شده با همکاری پدرت بوده و این نقشه پدرت برای شکنجه روحی من بوده(در صورتی که پدر من روحشم از ماجرا خبر نداشت) و .................
اصلا مغزم سوووووت کشید! دوباره اون سردرد و گردن درد عصبی به سراغم اومد و دوباره به حد مرگگگگ عصبی شدم و بهش بد و بیراه گفتم تا صبح خوابم نبرد ..
همش این اون فلانی و ... همش حاشیه حاشیه حاشیه ...
مشاور درست میگفت که این زندگی به ضررتونه و دارید بهم آسیب میزنید چون من که واقعا و رسما دارم مریض میشم از این حجم توهم و تنفر و چسبیدن به همممممه چیز غیر از اصل رابطه و زندگی زناشویی ....
کاملا به این نتیجه رسیدم که هرگونه تلاشی برای حفظ این زندگی و برقراری ارتباط مسالمت آمیز با این فرد صرفا آب در هاون کوبیدنه ....
ویرایش توسط ملودی 94 : دوشنبه 13 فروردین 97 در ساعت 21:54
صبا_2009 (دوشنبه 13 فروردین 97)
تشکرشده 17 در 12 پست
دوست عزیز
رفتارهای شوهرتون تا حد زیادی شبیه رفتارهای سابق همسر منه. البته ما الان هم باهم مشکل داریم ولی خیلییی کمتر شده. من فقط همین تاپیکتون رو خوندم خیلی نمیدونم مشکلتون با خانواده همسر سر چی بوده و... ولی درهرصورت به نظر من هم با بهبود رابطه تون با خانواده ش تعداد تنشها و مشاجره هاتون به نصف کاهش پیدا میکنه. این تجربه عملی زندگی خودم هست.البته باید زمان بدی و صبوری کنی.مشکلی که سه سال قدمت داره و مدام ریشه کرده و کینه رو کینه اومده با یکی دو روز و یکی دو ماه حل نمیشه. اول از همه به خودت فرصت بده.نگران نباش چرا دنبالت نمیاد منت کشی.شوهر من که این کار رو هم نکرد هیچوقت اینقدر مغروره. در عوض دیدت رو به دنیا عوض کن یه مقدار بزرگ منشانه فکر و رفتار کن.ببخش و گذشت کن.مطمئن باش جواب میگیری.شاید یکی دو سال طول بکشه ولی جواب میده.از ته دل برای خانواده همسرت نیت خوب داشته باش. آروم باش.سعی کن آرامش در نگاه و رفتار تو موج بزنه.طوریکه اگر همسرت عصبی شد مثل آب روی آتش باشی.
خانواده همسر من خیلی به من بدی کردن.جواب احترام و محبت من رو با بی اعتنایی میدادن. از یه جایی به بعد منم کم آوردم گفتم بءذار مثل خودشون باشم.میدونی نتیجه ش چی شد: از دست دادن آرامشم.بعد از اون بود که تصمیم گرفتم خودم باشم هرکسی هرچقدر حسود و گستاخ و قدرنشناس و ... به خودش ضربه میزنه. ذات ما انسانها فقط با خوبی آرامش داره و بس. تو برای آرامش خودت به همسرت و خانواده ش خوبی کن. در جا جواب نمیده.کمی صبر کن.از یه جایی به بعد اونها کم میارن.
موفق باشی
tavalode arezoo (چهارشنبه 15 فروردین 97), ملودی 94 (چهارشنبه 15 فروردین 97)
تشکرشده 277 در 110 پست
ممنونم ازت fgh عزیز که به زیبایی برام نوشتی
تشکرشده 309 در 154 پست
ملودی جان به نظرم حرف مشاورت منطقی و بجا بوده.نمیدونم چرا ناراحت شدی!متاسفانه همسرت اخلاقای خیلی بچگونه داره.بزرگ نشدهو زودتر از موعدش ازدواج کردهظ! ایشون هنوز تو حال و هوای مجردیه و نهایت کاری که حاضره واسه زندگی متاهلیش بکنه ،کار کردن و تامین بخشی از هزینه های زندگیه! و مشخصه که بابت همین هم ازت طلبکاره و توقع داره بقیه وقتش کاملا مال خودش باشه و شما مزاحمش نشی و توقعی نکنی...رفتاراش رفتار یه ادم متاهل مسوولیت پذیر و بالغ نیست و زمان زیاذی خواهد برد تا اصلاح بشه چون خودشهم تمایلی به تغییر نداره و همونجوری راحت تره
ویرایش توسط میس بیوتی : چهارشنبه 15 فروردین 97 در ساعت 15:24
ملودی 94 (چهارشنبه 15 فروردین 97)
تشکرشده 325 در 136 پست
ملودی جان هر وقت همسرت وارد حاشیه شد تو سکوت کن و ادامه نده.
اگر داری چت میکنی یا اس ام اس میزنی بگو یه کاری پیش اومده و باید بری و دیگه ادامه نده. بزار همسرت تا اونجا که میخواد بنویسه تو هیچ جوابی بهش نده .
اگر رو در رو داره باهات صحبت میکنه و رفته تو حاشیه تو سکوت کن و محیط را ترک کن بهترین کار هم حموم رفتنه.
وقتی همسرت وارد فاز نابالغ میشه شما نباید دیگه ادامه بدی بحث را چون هیچ فایده ای نداره.
بزار زمان بگذره بعد دوباره مطلبی را که میخوای به همسرت بگی را بگو.
ملودی 94 (چهارشنبه 15 فروردین 97)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)