به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 آبان 01 [ 21:11]
    تاریخ عضویت
    1393-1-11
    محل سکونت
    مگه فرقی داره!؟
    نوشته ها
    809
    امتیاز
    24,401
    سطح
    95
    Points: 24,401, Level: 95
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 949
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    3,979

    تشکرشده 3,495 در 804 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    191
    Array

    تحلیل رفتار متقابل - مثلث کارپمن

    مثلث کارپمن توسط روان شناسی به همین نامطراحی شده است. این مثلث شامل سه ضلع زیر است.




    در این مثلث با این که سه ضلع وجود دارداما همیشه دو نفر در آن بازی می کنند. و همواره تغییر نقش می دهند. این دو نفر هموارههمدیگر را پیدا می کنند و در ابتدا هر دو از بازی لذت می برند. کسی که وارد این

    بازیمی شود، فرقی نمی کند که در کدام نقش بازی می کند، به دنبال کنترل کردن و یا کنترلشدن است. خیلی از رابطه های دوستانه و حتی زناشویی در قاعده مثلث کارپمن می گنجند.زن های سنتی ای که همیشه

    در نقش قربانی بازی می کنند و با افتخار می گویند که از نوکریکردن برای مردشان لذت می برند یا مردهای سنتی ای که همیشه دوست دارند در نقش ناجی زنها بازی کنند و وقتی زن دیگر دوست ندارد ناجی داشته

    باشد، مردها از زجر دادن لذت میبرند.
    حس یک زن بعد از ناتوانی در ایجاد یک رابطهاحساسی با یک مرد دیگر، حس یک قربانی است. وقتی نمی خواهد قربانی باشد پس سعی می کندبا زجردادن طرف مقابل، کنترل

    بازی را دست بگیرد و طرف مقابل را نگه دارد. این مثلثدر خیلی از دوستی ها و همکاری ها هم اتفاق می افتد. نقش ها همواره تغییر می کنند ویک ناجی هم می تواند نقش قربانی را بازی کند. مطلب نا امید کننده این

    است که برای خارج شدن از این مثلث فقط باید رابطه راقطع کرد.


    ناجی: نجات دهنده ها معمولاً کسانی هستندکه همواره دوست دارند با توانایی هایی که دارند مشکلات دیگران را حل کنند. کسانی کهاین نقش را بازی می کنند حتماً از توانایی احساسی، معنوی و یا کاری بالایی

    برخوردارنیستند. بلکه در بسیاری از موارد ( و شاید بشود گفت همه موارد) از ضعف شخصیتی شدیدیهم رنج می برند. در حقیقت ناجی به دنبال پوشش دادن بر حس ضعف خودش است.


    زجردهنده:
    زجر دهنده کسی است که از کمک خودپشیمان شده است و حالا برای جبران به دنبال زجردادن طرف مقابل است. زجردهنده می توانندنجات دهنده ای باشند که حالا قربانی به حرف او گوش نمی دهد و می

    خواهد کنترل بازی رااز دست ندهد. یا می تواند قربانی ای باشد که می خواهد از نقش خود خارج شود و کنترلبازی را به دست بگیرد. یا حتی دوستی که کمکی کرده و می خواهد برای جبران پشیمانی خود،طرف مقابل را زجر بدهد.


    قربانی: قربانی کسی است که از لحاظ روحیخودش را شکست خورده و ناامید می پندارد. دلیلی ندارد که واقعاً شکست خورده باشد.یا حتماً ضربه ای خورده باشد. همین که حس کند در یک رابطه، همکاری، یا زندگی

    خود شکستخورده کافی است تا وارد نقش یک قربانی بشود. او نمی تواند با این موضوع کنار بیایدکه مسئله را کنار بگذارد یا شکست را بپذیرد. برای پوشش دادن این ضعف خود به دنبال ناجیمی گردد. یا سعی می کند طرف مقابل را رنج بدهد.



    چگونگی تغییر نقش ها:
    در بالا گفتم که مثلث کارپمن یک بازی دونفره است که با تغییر نقش ها کامل می شود. دلیلی ندارد که نقش ابتدایی تا انتها باشخص باقی بماند. حتی یک ناجی می تواند مدت زمان زیادی

    نقش قربانی را بازی کند. پس زیاددلخوش نباشید که می توانید همیشه بازی را کنترل کنید.


    ناجی به زجردهنده:شایع ترین تغییر نقش در مثلث کارپمناست. یک نجات دهنده که معمولاً خودش هم وارد بازی می شود، سعی دارد طرف مقابل را نجاتبدهد. ایده ها و راهنمایی های اولیه ممکن است مؤثر باشند و

    جواب هم بگیرند. اما وقتیدر مقابل این ایده ها نوازش مورد نظر را دریافت نمی کند یا حتی در مورد ایده های بعدیجواب کافی را نمی گیرد، سعی می کند با زجر دادن طرف مقابل را کنترل کند. زجر دادن شیوههای

    متفاوتی دارد که فحش دادن، دعوا کردن، فشار آوردن کلامی و… از این شیوه هاست.



    زجردهنده به ناجی:
    شخصی که مدام زجر می دهد بالاخرهموفق می شود که شخص مقابل را راضی کند تا کاری را که می خواهد انجامدهد. پس نجات دهنده می شود.

    زجردهنده به قربانی: وقتی یک زجردهنده نمی تواند حرفخودش را به کرسی بنشاند، در حقیقت شکست خورده است. او زمان و انرژی خود را در رابطهباخته است و حالا تبدیل به یک قربانی شده است.

    قربانی به زجردهنده:یک قربانی می تواند مدام با شکایتکردن از وضع خود، تبدیل به یک زجردهنده بشود. وقتی یک ناجی قربانی را پیدا می کند،در ابتدا می تواند کنترل بازی را دست بگیرد. قربانی از حضور ناجی

    خوشحال است. اما وقتیکه یک قربانی دیگر نخواهد نقش خود را ادامه بدهد، ناجی را تحت فشار می گذارد و با زجردادن سعی می کند که از این نقش بیرون بیاید.


    ناجی به قربانی
    : وقتی یک قربانی تبدیل به زجردهندهمی شود، ناجی احساس می کند که در نجات دادن طرف مقابلش شکست خورده است. او تبدیل بهیک قربانی می شود.

    قربانی به ناجی:وقتی یک قربانی به حرف ناجی خودگوش نمی دهد و ناجی تبدیل به یک زجردهنده می شود، حالا او است که سعی می کند ناجی رامتقاعد کند که دست از این وضعیت بردارد. در حقیقت قربانی سعی

    می کند به ناجی بفهماندکه رفتار او از سر ضعف است و می خواهد ناجی خود را حالا تبدیل به زجردهنده شده از اینوضعیت عصبی نجات بدهد.


    چگونگی خارج شدن از مثلث:
    همان طور که گفتم مطلب نا امید کننده ایناست که برای خارج شدن از این مثلث فقط باید رابطه را قطع کرد. اما می شود وارد رابطهنشد. رابطه مثلث کارپمن یک نوع بازی است. در یک

    بازی به چه چیزی می رسیم؟ ایجاد نوازش،تثبیت وضعیت موجود، جلوگیری از صمیمیت و حتی پر کردن وقت. بازی تلاش کودک درون استبرای کنترل وضعیت و رهایی از احساس بد درونی. اما تنها چیزی که با این بازی

    عاید اینکودک درون می شود جدایی او از دیگران و تشدید احساس وابستگی است.
    می تواند یادمان باشد وقتی قرار است بهکسی کمک کنیم، قرار نیست او را نجات بدهیم. و وقتی کمک کردیم با میل درونی این کاررا

    کردیم و از بی مهری طرف مقابل ناراحت نشویم. و یادمان باشد که وقتی از کسی کمک میخواهیم، در حقیقت برای همین یک کار از او کمک خواسته ایم و قرار نیست که او ما را نجاتبدهد و یا مسئول شکست های ما

    باشد.


    اما وقتی کسی می خواهد باما وارد بازی شود چه کار باید کرد؟ وقتی با محرکی روبرو شدیم که کسی می خواهدوارد بازی شود؟ معمولاً از سه طریق زیر یک شخص وارد بازی می شود.

    ۱) ناجی: «می دونم این کار به من مربوطنیست اما…»، «با این که وظیفه ام نیست اما من می تونم این مشکلتون رو حل کنم…» . (یکناجی که به دنبال قربانی می گردد.)

    راه حل: از لطف او تشکر کنیم و مسئله را خودتانحل کنیم. اصلاً نگذاریم حرفش را بزند. اما بی احترامی نکنیم که محرک زجر دهنده اش راتحریک کنیم. «از لطف شما ممنون. شاید بتونیم خودمون مسئله رو حل کنیم.»،

    ۲) زجردهنده: «می خوام باهات رک صحبت کنم.»یا «از این که این قدر رک حرف می زنم معذرت می خوام…» . (زجر دهنده ای که به دنبالقربانی می گردد و می خواهد تیشه اش را فرود بیاورد.)

    راه حل:
    با متانت به حرف های او گوش بدهیم. حتیبا شوخی جلوی عصبانیت او را بگیریم. یا حتی بحث را عوض کنیم. «حالا چرا این قدر خشن؟!»،«اول بشین یه چایی بخوریم بعد…»

    ۳) قربانی: «تو خیلی توی این کار واردی…»،«من یه همکار خیلی جدی می خوام…» . (یک قربانی که دنبال ناجی می گردد.)

    راه حل
    : موضوع را دست کم بگیریم و بحث را عوضکنیم. «تا منظورت چه کاری باشه! (با ادا اطوار)»، «دوستان زیادند. من هم یه چیزهاییبلدم…»



    منبع :

    http://www.forum.mahtaa.com/Thread-%...BE%D9%85%D9%86

    http://khanevadeh.ir/page.aspx?id=1403
    من دیوانه چو زلف تو رها می‌کردم / هیچ لایق‌ترم از حلقه زنجیر نبود



    ویرایش توسط m.reza91 : پنجشنبه 09 فروردین 97 در ساعت 01:33

  2. 3 کاربر از پست مفید m.reza91 تشکرکرده اند .

    sahar.66 (پنجشنبه 09 فروردین 97), tavalode arezoo (پنجشنبه 09 فروردین 97), صبا_2009 (پنجشنبه 09 فروردین 97)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.