یک تجربه ی تلخ دوباره

[فرشته مهربان]

با سلام

وقتی کسی به سمت یک تجربه اشتباه دوباره کشیده می شود بلافاصله باید بررسی عمیقی روی خود داشته باشد و ریشه ای حل کند ...

شما بار اول در برابر این دختر خوب عمل کردید که اجازه ادامه ارتباط ندادید و کات کردید ( اگر چه بخشی از روشتون نیرنگ بوده ) .... اما دوباره برقراری ارتباط و ادامه دادن که به نوعی خودخواهی در آن نهفته بوده اشتباه بوده ،نکته ای که شاید خود پسرها در این ماجراها متوجه آن نیستند البته آن دسته که توجه دارند این راه و ارتباط اشتباه است چون مردد در ازدواجند یا سنخیتی نمی بینند این است که به نوعی بار را روی دوش دختر می اندازند یعنی مثلاً گفتن اینکه این رابطه نتیجه نداره و ممکنه ازدواج نشه و ...... نوعی فرار از مسئولیت است برای آنکه اگر دختر خامی کرد و بنا به احساسات ادامه داد پسر خیال خودشو راحت کنه که گفته و هشدار داده و دختر خودش پذیرفته .... در حالیکه کار درست عمل به آنچه هست که این پسر خودش می داند یعنی قطع ارتباط و ادامه ندادن که در واقع ادامه ای که مطمئن به آن نیست و نتیجه ندارد به هر بهانه هم باشد سوء استفاده است و بنا به طبیعت مدیریت اینجا دست جنس مرد است و قاطعیت هم از جانب او .... لذا ادامه ندادن ولو به قیمت ناراحتی دختر و حتی وابستگی کار درستی بوده که همون اول انجام دادید .... اما دوباره برگشتن و ادامه دادن و از همه مهمتر عمیقتر کردن رابطه تا شکل یک رابطه زن و شوهری بسیار اشتباه بوده و مسئولیت شمائیست که آگاه به این عواقب بودید و می فرمایید که می دونستید نمیشه به ازدواج منجر بشه اما قول داده بودید .... حتی اگر قول نمی دادید و صریح به این دختر می گفتید نمیتونید ازدواج کنید و ایشون می پذیرفت با شما باشد حتی اگر به ازدواج نکشد اشتباه بوده و شما باید قاطعانه ادامه نمی دادید و هرگونه راه ارتباطی را قطع می کردید در بیرون و در ذهن .... ( که قول و وعده ازدواج برای ادامه دادن بوده چون خود شما هم وابسته این رابطه شدید )

بار مسئولیت شما سنگینتر است و به همین دلیل هم به هم ریخته و نگران ایشان هستید اما راهش این نیست که بخواهید حتی خبری بگیرید .....طبیعیه که اون دختر آسیب روحی و شخصیتی بخورد و مدتی هم درگیرش باشد و این را هم باید بپذیرد چون اشتباه کرده وارد ارتباط با شما شده و بعد از یک بار قطع آن دوباره پذیرفته و عمیقتر هم کرده و .... که ضعف عزت نفس ایشان را می رساند ....

شمایا باید قاطعانه از این قطع ارتباط استقبال کنید یا اگر وجدانی درگیرید و خود را مسئول آسیب می دانید و آسیبی به او زده اید که برای تشکیل زندگی مشترک مشکلی بر سر راه اوست برای ازدواج به طور رسمی و جدی اقدام کنید ... نه اینکه فقط ابراز نگرانی کنید و احتمالا پیگیر ارتباطی دوباره و .... بی حاصل .

موفق باشید

================================================== ===============

پاورقی :

آقایان !

لطفاً وارد ارتباطات با دختران نشوید که تبعات تکوینی آن قطعاً دامنگیر زندگی شما خواهد شد بخاطر ظلمی که بطور قطع در این روابط روا می دارید که به طور طبیعی عشقی که نصیبتان می شود عشق جنسی است نه عشق به شخصیت و مبتنی بر سنخیت چون اگر این باشد قطعاً برای ازدواج اقدام می کنید نه طالب رابطه اینچنینی و این ظلم است و تبعات تکوینی دارد حتی اگر طرفی که به او ظلم روا داشته اید بارها شما را ببخشد .... و فقط تصور کنید خودتان صاحب دختر شوید و کسی وارد زندگی دختران شود و عین شما با او وارد شود قطعاً نمی پسندید و تصورش هم برایتان سخت است پس مانع نفس خودخواه شوید برای ورود به این روابط و ادامه آن ....

یک نکته دیگر که متوجه آن شده ام این است که بعضی آقایون چه در موقعیت خواستگاری چه در روابط به اصطلاح به منظور شناخت وقتی نمی خواهند ادامه دهند رو به این می آورند که کاری کنند که طرف بدش بیاد و خود را کنار بکشد .... مثل کاری که استارتر این تاپیک بدان اشاره داشته .... این یعنی نیرنگ و ظلمی زشت است توجیه آن هم این است که نمی خواهند طرف از اینکه مواجه با رد شدن می شود دلش بشکند و ناراحت شود و کاری می کنند که بدتر از آن ناراحتی و دل شکستن ناشی از صداقت است می شود و از این رو نیرنگ است و ظلمی زشت .... لطفاً صریح و قاطع نه بگویید و نگران ناراحتی طرف مقابلتان نباشید که آن ناراحتی ناشی از احساسات بسی بهتر از ناراحتی ناشی از ظلم و نیرنگ است که باز برای شما تبعات تکوینی دارد


خانمها !

لطفاً قوی باشید و هیچ ارتباطی را خارج از چهارچوب خواستگاری نپذیرید و وارد این روابط نشوید که شمایید که ضرر می کنید و آسیب جدی و گاه جبران ناپذیر را شما می بینید. اگر نگران ازدواج هستید و به امید ازدواج می پذیرید و ادامه می دهید که نشان از ضعف اعتماد به نفس و ضعف عزت نفس است و مطمئن باشید که کسی که خواهان شما برای زندگی باشد در برابر مقاومت شما برای عدم ورود به رابطه و ادامه آن و ..... دست بردار نخواهد بود و از راه درستی که شما پیش پایش می گذارید که خواستگاری رسمی و ... هست اقدام خواهد کرد و اگر نکند یعنی خواهان شما نیست و حرف شناخت و ازدواج و ... فریبی هست که حتی ممکن است خودش هم از خودش بخورد و توجیهی در مقابل تردیدهای خودش باشد شما خود را درگیر بی ثباتی این افراد و فریب نکنید ....

به هیچ وجه وارد این رابطه ها نشوید که شما ضرر می کنید مثل این دختری که در این تاپیک ضرر را متوجه خود کرده .


بگذارید اشاره کنم به نمونه ای که می تواند نصب العین باشد :

آقایی که از همان آغاز ارتباط به منظور شناخت تردیدهای جدی داشته و حتی ادعا می کرده ترسیمش هم اینه که نشود و در مقابل اینکه ادامه دهد یا قطع کند چون معتقد به استخاره هم بوده می گفته می ترسد استخاره کند که مبادا بد بیاید ..... و در مقابل نهیب های درونی هم بی ثباتی و بالا و پایین شدنهای هراز گاهی و ..... و آخر سر هم رفتارهایی که باعث شود خود خانم کنار بکشد را را پیش گرفته که بی احترامی و گفتارهای تحقیر آمیز از جمله آنها بوده

نظر من این هست که ترس ایشان از بد آمدن استخاره برای آن بوده که اگر بد بود باید قطع ارتباط می کرد و ادامه نمی داده و احتمالاً دختر مورد نظرشان هم که معتقد بوده هم می پذیرفته اما ظاهراً آقا نیاز به این ارتباط داشته و نمی خواسته قطع کند(بنا به توصیف ها و دلایلی که هست و ذکر آنها اینجا ضرورت ندارد ) و از نظر من توجیه شناخت هم فریبی بوده که ایشان از خود دریافت کرده و دختر مورد نظر را هم درگیرش ساخته چون شرط اولیه و از نظر وی مهم و جدی برای ازدواج را حاصل نمی دیده و چون این شرط برای دختر هم مطرح بوده و ایشان پیگیر مشاوره در این رابطه بوده آقا اذعان داشته که زوده مطرح شدنش بایک مشاورو اصلاً جدی گرفتن و پی گیری خانم را قبول نداشته در حالیکه همین فاکتور می بایست ادامه برای شناخت را تعطیل می کرده نه اینکه زود ببیند پرداختن به آنرا و جدی گرفتن موضوعیت ازدواج را و دو دلی خود را اول حل می کرده که یا عبور می کرد از آن یا نه و دودلی می رسید به نتیجه منفی ... که اینگونه آن دختر را درگیر خود و .... نمی کرد که ظلمی هم روا داشته نمی شد که تبعات تکوینی دارد بگذریم از حق الناسی که حتی بخشش هم دریافت کرده .نه اینکه به امید حل شدن با تداوم رابطه غیر جدی و ..... می بوده و آخر هم کاسه کوزه اشتباه خود را سر طرف شکستن پیش آید و ....

اینرا برای این اینجا نقل کردم که بگویم دختران عزیز شما خود مراقب خود باشید آقایون اکثراً بنا به سیستم تربیتی غالب و نیز بنا به مقدم بودن نیاز جنسی ( که بحث و توضیح آن مفصل است )

اولاً :
بیشتر در رابطه های بخصوص اینچنین خودخواه هستند و خود و دختر طرفشان را توجیه می کنند و فریب خود خواهی خود را می خورند و فریب می دهند حتی اگر نخواهند .

ثانیاً :
غالباً عشق آنان جنسی است برای همین هم روابط متعدد و حتی در آن واحد را راحت وارد می شوند و حتی ادعای عشق دارند ....

خانم متاهلی که همسرش برای بار چندم پیگیر ارتباط با زن دیگری شده بود از من پرسید یعنی میشه مردی همه جوره از همسرش ابراز رضایت داشته باشه و عاشق همسرش باشه اما بره سراغ زن دیگری و او را هم دوست داشته باشد ..... گفتم بله در این خصوص آقایون دیگر تک فایلی نیستند بلکه چند فایلی هستند چون میل جنسی حکمرانی می کند و بها که دهند سیرمونی ندارد و این عشق غالباً جنسی است و برای همین هم قابلیت تعدد زوجات را هم دارند

پس فکر نکنید اگر پسری خیلی به شما ابراز عشق کرد ... در چشم او شما منحصر به فردی و خود را اسیرش سازید در چند قدم آنطرف تر می تواند عاشق دیگری شود و همینگونه و همان حرفهایی که به شما زده به دیگری بزند ... پس باز هم شما مراقب خود باشید ....

خانمها و اقایون !

لطفاً هم جنسیت خود و ویژگیها و نیازهایش را در شرایط مختلف بشناسید هم جنسیت متفاوت را و ویژگیها و نیازهایش را .... تا بتوانید در مواجهه ها وضعیت خود را درک کنید و خود را مدیریت کنید و درست و صحیح پیش بروید و آسیب نبینید و آسیب نزنید و مهمتر از همه اینکه برای ازدواج معیارهای واقع بینانه و رشد مدارد تنظیم کنید و انتخابی مفید داشته باشید

موفقیت همگی را از درگاه خدا خواستارم

[sadman]

ممنونم از همه ی دوستانی که پاسخ دادن . راهکار نشون دادن و اشتباهاتمو بهم گوشزد کردند
امان از تنهایی فقط همین
تنهایی آدم رو به اشتباهاتی دچار می کنه که جبرانشون دیگه ممکن نیست
میخوام صادق باشم . من خودم مشکل شخصیتی دارم . اعتماد به نفسم به خصوص در مقابل جنس مخالف فوق العاده پایینه . تا حالا حتی یکبار خودم به دختری ابراز علاقه نکردم ! بخاطر ترس از نه شنیدن . حاضرم بمیرم و حرف دلمو نگم که نه نشنوم .. به همین خاطر همین دو تجربه افرادی بودن که خودشون اول به سمت من اومدن و ابراز علاقه کردن و منم استقبال کردم ! در صورتی که به گفته ی بقیه حتی سرتر بودم ! در صورتی که همیشه بقیه تعریفمو کردن
نمیدونم غروره اعتماد به نفسه چیه که اصن نمیتونم ..
این خانوم هم وقتی اومد قاطعانه جلوش ایستادم بار اول .. با همه ی وجودم جلوی خودمو گرفتم . بعدش بخاطر ترحم و محض کمک کردن بنا به درخواست دوستش برگشتم اما همین برگشتن سبب شد رابطه ای شکل بگیره که تهش به اینجا کشید .. نمیدونید چه ها کرد برای من که دل باختم . شاید هرکسی بود و اینا کارها رو میدید نمیتونست مقاومت کنه . البته منم کم نذاشتم از محبت مالی و عاطفی . تو راه دور دلخوش بودم به دیدار های چند ماه یکبار و به خودم اجازه ی خیانت نمی دادم . قصد من دوستی نبود . من اهل دوستی اصلا نیستم.
قضیه ی ما ی ارتباط ساده نبود . پیچیده تر از چیزی بود که بیان کردم.
با این همه دیروز با ی خط دیگه پیام دادم و حلالیت طلبیدم . بالاخره منم مقصر بودم . من نباید میذاشتم به اینجا بکشه . باید این اشتباه رو در نطفه خفه می کردم .
نمیدونم سرنوشت چی بعد از این برام رقم میزنه اما چیزی که میدونم اینه که من نقطه ضعف زیاد دارم . باید روشون کار کنم . شاید باید از کسی کمک بگیرم نمیدونم
برام دعا کنید دوباره اشتباه نکنم ..