به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49
  1. #11

  2. 4 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 18 آبان 93), بهزاد10 (یکشنبه 18 آبان 93), تیام (یکشنبه 18 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  3. #12
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بالاخره!

    سرانجام بعد از حدود یکماه تاپیکی شده که داره واقعاً به من کمک میکنه . باشه از حالت چت و گفتگوی سریع خارجش میکنم و بیشتر میشنوم تا حرف بزنم . چون پست هایی که می نویسید واقعاً میتونه به من کمک کنه!!!

    اما کاربر عزیز آنیتا مواردی رو مطرح کرد که باید به اونها بپردازم:

    1) حدس های شما همه اش درست بود!! من بسیار کنترل گر هستم . با اینکار دیگران آزرده میشن،حس میکنن از طرف من تحت فشارن . بعدش رو هم که درست پیش بینی کردید . . .

    2) این چیزی که نوشتید مطلقاً درسته : احساس ضعف و حماقت میکنه و حس میکنه اعتماد به نفسشو از دست میده،غرور و شخصیتش خورد میشه،نسبت به شما حس بدی پیدا میکنه و عکس العمل نشون میده. همسرم از این موضوع فوق العاده در رنج بود . . .

    3) درست گفتید . شخصیتی فوق العاده کمال گرا دارم و اکثر اوقات به خاطر نا کامل بودن دنیای خارج ، خشم سراسر وجودم رو میگیره . . .

    4) رابطه ام با خانوادم خوبه ولی همشون رو نابود کردم!!!!! من اونا رو دوست دارم و اونها من رو ولی تقریباً همشون رو به خاطر یک چیزی با بحث های پی در پی و بی پایان ، آزار می دم . . .

    5) شرایط کودکی و نوجوانی من مساله و شکل خاصی رو نداشته و خوب و طبیعی بوده . ولی از وقتی سری توی سرا درآوردم با افراد بسیار زیادی به مشکل خوردم!

    6) یکی دو دوست صمیمی بیشتر ندارم که اونها رو هم با بحث ها و تحلیل های بی پایان نابود کرده ام!!!!

    7) پرسیدید : تا چه حد برای اطرافیان کمک کننده و تکیه گاه و همدم و آرامش بخش هستین؟ خوب جواب به این سوال خیلی سخته. من به خانوادم کمک می کنم ولی بعضی وقتها هم در مشکلات اونقدری که لازمه توجه نمی کنم . بعضی وقتها زیادی کمک می کنم و بعضی وقت ها به قدر کافی کمک نمی کنم . در کل افراط و تفریط دارم . . .

    8) پرسیدید : خودتون فکر میکنین دلیل رفتارهای پرخاش گرانه و تمایل به تحقیر بقیه از کجا سرچشمه میگیره؟ خوب دلیلش خشم درونی از دیگران هست به دلیل حماقت ها ، اشتباهات ، اعتراف نکردن به خطاها ، لجاجت ها ، کوته بینی ها ، پرخاش گری ها ، خیانت ها و هر کار بد دیگه ای که دیگران بکنن!

    کلاً هر نقصانی در هر چیزی من رو خشمگین میکنه . اولش آرام میگم تا اصلاح بشه . بعدش توضیح میدم تا روشن بشه . بعدش بحث میکنم تا تغییر ایجاد بشه و بعدش کم کم ممکنه وارد فضای منفی هم بشیم ، یعنی کار به مجادله ، پرخاش ، تحقیر ، توهین ، قهر ، اصرار چند ماهه و چند ساله بر مواضع و غیره میکشه . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : یکشنبه 18 آبان 93 در ساعت 17:42

  4. 5 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 18 آبان 93), maryam240 (پنجشنبه 06 آذر 93), فرشته مهربان (یکشنبه 18 آبان 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  5. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 08 آذر 93 [ 15:36]
    تاریخ عضویت
    1393-1-06
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    693
    سطح
    13
    Points: 693, Level: 13
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 22 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی خوشحال شدم که موضوع من به بهبود اوضاع آقای بهزاد کمک کرد. من شدیدا اعتقاد دارم که توی هر اتفاقی یه حکمتی هست و حکمت حضور من در این جا حتی اگر به خود من کمک چندانی نشه کمک به یه دوست دیگه ست.

  6. 7 کاربر از پست مفید maryam 020 تشکرکرده اند .

    maryam240 (پنجشنبه 06 آذر 93), meinoush (یکشنبه 18 آبان 93), فرشته مهربان (یکشنبه 18 آبان 93), واحد (دوشنبه 19 آبان 93), بهزاد10 (یکشنبه 18 آبان 93), تیام (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  7. #14
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    سلام
    ادم واسه خودش یه مواضعی یه حدودی تعیین می کنه. درست و غلط هایی تعیین می کنه که در حالت کلی صادق هستن (در مواردی همین درست ها و غلط ها هم جابه جا میشن)
    هر کسی یه راستایی داره این حدودش. مثلا بعضی ها بر اساس مذهب زندگی می کنن. بعضی ها بر اساس اصول اخلاقی و انسانی بعضی ها بر اساس اهداف شخصیشون و ... .

    بر هر اساس و راستایی یک شخص مواضع و خطوط و حدودی داره. اما برای خودش.
    به نظرم شما این درست و غلط هاتونو این مواضع شخصیتون رو می خواین دیگران هم برای خودشون رعایت کنن. اما هر انسانی راه و عملکرد شخص خودش رو داره. شما درست می دونین برای خودتونه. این "درست " برای یکی دیگه ممکنه اصلا جور درنیاد. در نظر بگیرین که افکار شما بر اعمال شخص شما می تونه نسلط داشته باشه. نه بر هیچ موجود دیگه ای.

    فرض کنین شما یه خونه دارین. این خونه ی شماست (افکار و حدهای غیر قابل تغییرتون).
    هر انسانی هم توی خونه ی خودش نشسته (افکار خودش)
    شما نمی تونین کسی رو مجبور کنین بیاد تو خونه اتون. بتونین هم نمی تونین همه ی ادم ها رو مجبور کنین.

    الان چی نیازه؟ پذیرش
    الان نیازه یه کم از خونه ی خودتون بالا تر برین. دلتونو بزرگ کنین. پذیرش داشته باشین که هر کسی منحصر به فرده
    فکر کنین خونه اتون (افکارتون) یه بالکن خوشگل داره. گاهی برین تو بالکن خونه ی افکارتون. هنوزم تو خونه ی خودتون هستین و امنه جای شما. اما از اونجا می تونین ببینین کلی خونه هست. همه ی خونه هام واسه صاحبشون قشنگه. اینجا می تونین پذیرش رو تمرین کنین. یه نفس عمیق بکشین. به خودتون بگین هم شما قشنگین هم بقیه.

    پذیرش رو بالا ببرین بعد می بینین هیچی قطعیت نداره. یه اصول کلی داریم هر کدوم از ما برای زندگی و رعایت می کنیم. اما همین اصول کلی در زمان و در شرایطی زیرسوال می رن. پذیرش اگه داشته باشیم نرم می شیم. نرمش داشته باشیم راه درستی که فکر می کنیم رو می ریم. اما اگه کسی راهی رو رفت که به نظر ما درست نبود حرص نمی خوریم حرصش هم نمی دیم. بتونیم کمکش می کنیم کنارش هم هستیم.

    ببینین زیبایی دنیا در گوناگونیش هست. اگه همه ی رنگ ها فقط یک رنگ بودن. اگه همه ی فکر ها فقط یک فکر بودن چیزی زیبا نبود.
    شما تو خونه ی خودتون بشینین. اما گاهی هم دیدتون رو دلتون رو پذیرشتون رو بزرگ تر کنین. بگین خونه ی من اینجاست. اما هر کسی جای خودشو داره. هر کسی افکار خودشو داره. خونه های زیادی هستن. و من کنار همه ی اونا تنوع و زیبایی رو تجربه می کنم. در حالی که در خانه ی امن خودم هم هستم.

    از هر ادمی یه چیزی میشه یاد گرفت. خونه اتون هم قشنگ تر می شه (افکارتون) پذیرشتون هم بیشتر میشه. ارام تر میشین. شاد تر هم خواهید بود
    موفق باشید


    ------

    maryam 020 جان
    نمی دونم مشکلت چی بوده اما پیگیر مشکلت باش اگه نیاز داری حلش کنی
    حالا با مشاوره خصوصی اینجا با مشاوره حصوری یا هر کار که نیاز می بینی
    ویرایش توسط meinoush : یکشنبه 18 آبان 93 در ساعت 18:49

  8. 6 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    m.reza91 (یکشنبه 18 آبان 93), maryam240 (پنجشنبه 06 آذر 93), بهار.زندگی (پنجشنبه 04 دی 93), بهزاد10 (یکشنبه 18 آبان 93), تیام (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (یکشنبه 18 آبان 93)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 مهر 94 [ 19:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-06
    نوشته ها
    1,013
    امتیاز
    19,589
    سطح
    88
    Points: 19,589, Level: 88
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 261
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second ClassSocialOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    5,188

    تشکرشده 3,056 در 916 پست

    Rep Power
    196
    Array


    سلام اقا بهزاد بهتون تبریک میگم این یه تایپک سازنده ست نه تنها برای شما بلکه برای همه ما میتونه سازنده باشه . هیچ کس بی نقص نیست . مهم اینه که متوجه اون باشیم و سعی در باز سازی خودمون داشته باشیم . شما قدم اول رو برداشتید . موفق باشید .

  10. 3 کاربر از پست مفید واحد تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 20 آبان 93), بهزاد10 (دوشنبه 19 آبان 93), تیام (سه شنبه 20 آبان 93)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    آقای بهزاد

    اگر فرض کنیم شما بیمار نباشید،به نظر من در رده ی اول مشکل شما عدم فرهنگ پذیریه. فرهنگ رایج در جامعه با رفتارها و طرز تفکر شما فاصله ی بسیار زیادی داره قرار نیست جامعه مثل

    شما باشه این شمایید که دور افتادین. در واقع مشکل اصلی شما اینه که توانایی درک رفتار افراد جامعه به معنای واقعی رو ندارید و صرفا با توجه به طرز فکر خودتون دارید با افراد رفتار میکنید

    البته همه این طور هستند ولی این طرز فکر شما کمی دور از واقعیتهای موجوده.

    مثلا شما اگر برای انجام کار اداری به فردی مراجعه کنید قطعا در برخورد با اون فرد به این فکر میکنید که قصد پایمال کردن حق شما رو داره یا عمدا داره کاری میکنه که به مشکل شما

    نرسه یا حلش نکنه.رفتار شما گرفتن جبهه و انجام رفتاری خشونت امیز و ابراز احساس ناراحتی تون به بدترین شکل ممکن خواهد بود. شما مدام در حال این فکر هستید که همه میخواهند

    حق من رو بخورند و من باید از خودم دفاع کنم.

    اگه چنین مشکلی دارین لطفا در مورد کیفیت و کمیت اون توضیح بدین و اینکه فقط به خانواده تون اعتماد دارید یا افراد دیگه ای هم هستند؟ در خانواده مشخصا چه کسی و چرا؟

    اما میشه از نگاه دیگه ای هم به شخصیت شما و مشکلاتتون هم گریزی زد. شما در جواب پست خانم آنیتا فرمودین دوران کودکی خاصی نداشتین، اما باید این رو بدونید اتفاقا به نظر من

    شما یه فرد خاص بودین. دارای مشکلات زیادی بودین و با توجه به این که فرمودین از زمانی که سری از سرها درآوردین مشکلاتتون شروع شده، میشه گفت گویا خودتون زیاد شناختی رو

    خودتون ندارید. ببینید شما همین جوری الکی و ژنتیکی فردی نشدید که به دیگران اعتماد نداره، از دوران کودکی زمینه ای داشتین و بعد از بزرگسالی متاسفانه تشدید شده.

    متاسفانه از سن 24 تا به حال هم دچار مشکلات زیادی شدین که من نمیدونم چی شده وچی به شما گذشته اما قطعا فقط بحث طلاقتون نیست که شما رو اینقدر خشمگین کرده.

    شما قرص خاصی مصرف میکنید؟

    در مورد حس تنفرتون هم بگید. چقدر اهل کمک به اطرافیان هستین؟ شما جز افرادی هستین که به هر قیمتی اول خودشون رو میبینن و بعد در صورت اضافه ماندن به دیگران هم کمک میکنن

    یا نه به هیچ عنوان حاضر به کمک کردن به دیگران نیستین. دیگران منظور اعضایی به غیر خانواده. مثلا همکار یا همکلاسی یا مثلا همسایه.

    ببینید کمک کردن به دیگران بدون توجه به منافع شخصی خود و فقط کمک کردن منظوره.نه اینکه قبلش فکر کنید اگه من به فلانی کمک کنم اون هم به من کمک خواهد کرد.کلا کمک از روی

    محبت.

    راستی یک سوال مهم دیگه هم داشتم. واقعا واقعا چقدر از وضعیت شخصیت خودتون ناراحتید؟ از 1 تا 20 یک عدد بدین. از این که مدام در حال درگیری هستین و تعداد دوستان کمی دارین

    واقعا چقدر ناراحتید. علاقه تون به تنهایی چی؟ ترس از تنها ماندن بابت رفتارهاتون هم دارید یا نه اصلا براتون مهم نیست که همه تنهاتون بذارن؟

  12. 2 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    واحد (سه شنبه 20 آبان 93), بهزاد10 (دوشنبه 19 آبان 93)

  13. #17
    Banned آغازکننده
    آخرین بازدید
    یکشنبه 29 فروردین 95 [ 20:54]
    تاریخ عضویت
    1393-7-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    3,246
    سطح
    35
    Points: 3,246, Level: 35
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    104

    تشکرشده 313 در 129 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز کاربر تیام

    بخش اول فرمایشات شما در مورد من مصداق نداره ، لطفاً توجه بفرمایید که من نه در این تاپیک و نه در 2 تاپیک قبلی که ایجاد کرده بودم از صداقت فاصله نمی گیرم . موضوعی که در اوایل پست تون فرمودید در مورد من بصورت زیر هستش :

    در مجموع این جمله شما تا حدی درست بود : توانایی درک رفتار افراد جامعه به معنای واقعی رو ندارید . در کل من تمایل زیادی به اون چیزی که اسمش رو «فرهنگ پذیری» هم گذاشتید ندارم . اما با کسی دنبال جنگیدن هم نیستم ! شاید به نظر تون برسه که دارم تناقض گویی می کنم یا شاید فکر کنید که دارم از خودم دفاع می کنم . نه! اینجوری نیست!!!

    برای مشخص شدن موضوع شما مثال زیر رو زدید :

    مثلا شما اگر برای انجام کار اداری به فردی مراجعه کنید قطعا در برخورد با اون فرد به این فکر میکنید که قصد پایمال کردن حق شما رو داره یا عمدا داره کاری میکنه که به مشکل شما نرسه یا حلش نکنه.رفتار شما گرفتن جبهه و انجام رفتاری خشونت امیز و ابراز احساس ناراحتی تون به بدترین شکل ممکن خواهد بود. شما مدام در حال این فکر هستید که همه میخواهند حق من رو بخورند و من باید از خودم دفاع کنم.

    نه! من اینطور نیستم! من در برخورد اول خوشبین هستم و مثبت فکر می کنم . به هیچ وجه هم جبهه گیری ندارم و اصلاً تمایلی ندارم با هر کسی که باش به مشکل خوردم ، شروع کنم به جدل و جبهه گیری. برای افرادی که با من نسبت نزدیک ندارن هم به هیچ عنوان ابراز ناراحتی شدید نمی کنم ، اصلاً شاید ابراز ناراحتی لطیف هم نکنم!!

    داخل خانواده به پدر و مادرم اعتماد دارم و از میان دوستان هم فقط به یکی از اونها اعتماد دارم . ولی خوب اعتماد به پدر و مادر قابل مقایسه با اعتماد به دوست نیست . مساله اعتماد نداشتن رو ظاهراً خوب بیان نکردم!

    من به این اعتماد ندارم : سخنان افراد حکیمانه و از روی تدبیر باشد . مثلاً به مشاوران اعتماد ندارم! لطفاً مدیران محترم این بخش رو به خودشون نگیرن. مطمئن هستم بیشتر مشاوران در زندگی شخصی شون مشکلات روانشناختی شدید دارن! با خوندن تئوری های غربی نمیشه به جامعه ایرانی مشاوره صحیح داد . بعلاوه خیلی از مشاورها بی سواد یا کاسب هستن . خیلی از مشکلات نسل حاضر هم بخاطر مباحث فمنیستی و به خاطر مشاوران ضعیف شکل میگیره . . .

    مثلاً من اونقدر به همسرم در ابتدای زندگی اعتماد کرده بودم که مهریه اش رو از 14 به 1000 افزایش دادم و بعدش خونه خودم رو به نام برادر خانومم خریدم . درسته که در اعتماد کردن افراط کردم و هزینه بدی هم دادم ولی به هیچ وجه هم بی اعتماد نیستم . حتی امروز هم که به فکر ازدواج مجدد هستم نسبت به خانم ها بدبین نیستم. بهتر بود بجای اینکه بگم «نمیتونم به افراد اعتماد کنم» می گفتم : «اصلاً نمیتونم اعتماد کنم که سخنان افراد حکیمانه و از روی تدبیر باشد»

    من در عمرم قرص برای مسائل روحی و روانی نخوردم . من به هیچ عنوان جزء افرادی نیستم که به هر قیمتی اول خودشون رو میبینن و بعد در صورت اضافه ماندن به دیگران هم کمک میکنن . به همکاران ، دوستان و افراد دیگه بعضاً لطف های بزرگ می کنم . بعضاً تا حدی خوبی می کنم که طرف فکر میکنه احمق هستم . ولی بعدش اگر رفتار زشتی بکنه ، از دماغش در میارم!

    بله خیلی از وقت ها بدون منفعت مادی ، کمک می کنم . مثلاً در همین وبسایت . در حالی که مدیر تالار گفت اگر راهنمایی بکنی مسدود میشی و خیلی از دوستان به من پرخاش هم کردن ، من وقت خودم رو که خیلی براش ارزش قائل هستم گذاشتم و تلاش کردم به بعضی از مراجعین کمک کنم و تجاربم رو به اونها بگم . مراجعه کننده آقا و خانوم هم برام فرقی نداشت . . .

    محبت کردن من شکل بسیار خاص و پیچیده ای داره . یک کاربری بود به نام تقدیر . من واقعاً نسبت به ایشون محبت قلبی داشتم و داشتم تلاش می کردم با عقل و تدبیر ، زندگی ایشون به بهترین شکل مدیریت بشه . ولی در بعضی مواقع لحن من با خود ایشون تند می شد . ولی همان لحن تند هم از روی محبت بود!!!!!

    فرمودید که : راستی یک سوال مهم دیگه هم داشتم. واقعا واقعا چقدر از وضعیت شخصیت خودتون ناراحتید؟ اصلاً از شخصیت خودم ناراحت نیستم . اعتقاد دارم که مشکلاتی در شخصیت من هست که باید برطرف بشه ولی هیچگونه ناراحتی از خودم ندارم . اگر قرار باشه برای نمره قبولی از 1 تا 20 به شخصیت خودم نمره بدم، به خودم نمره خوبی میدم ولی نه نمره کامل . . .

    ببینید! درگیر بودن من با افراد هم به اون میزان که فکر کردید نیست . هست ولی نیست!!!! روی برخی مسائل درگیرم ولی نه روی همه مسائل . مثلاً روی اون بحثی که بود در خصوص خیانت کردن همسرم و اینجور مسائل . شدیداً با بعضی دوستان اختلاف نظر بود . . .

    به تنهایی علاقه بسیار زیادی دارم ولی از مردم هم گریزان نیستم . اگر دلیل تنها موندنم این باشه که دیگران «حرف حق رو نپذیرفتن» اصلاً از تنهایی ناراحت نمیشم. ممکنه دوباره برم و تلاش کنم به عنوان 2 انسان با هم رابطه خوبی داشته باشیم ولی روی اختلاف نظری که بوده نظرم عوض نمیشه . . .
    ویرایش توسط بهزاد10 : سه شنبه 20 آبان 93 در ساعت 10:27

  14. 2 کاربر از پست مفید بهزاد10 تشکرکرده اند .

    تیام (سه شنبه 20 آبان 93), شیدا. (سه شنبه 20 آبان 93)

  15. #18
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    تاپیک در مورد شخصیت شناسی که گفتم این دو لینک هست:

    تیپ های شخصیتی ( نظریه شخصیتی گورجیوف)


    چه همسری مناسب کدام شخصیت >>>


    تاپیک اول مقدمه ی خوبی داره:

    شخصیت افراد مختلف طبق نظریه ی روانشناسی گورجیوف به ۹ دسته یا تیپ تقسیم میشود که از ان ها به عنوان تیپ های شخصیتی یاد میشود .

    هیچ تیپ شخصیتی بهتر یا بدتر از تیپ های دیگر نیست در واقع تیپ ها مثل ۹ اتاقی است که ما وقتی بدنیا می اییم بخاطر شرایط بیولوژیکی ،فیزیولوژیکی ، ژنتیکی ، بیوشیمیایی و محیطی که در ان بدنیا می اییم در یکی از ان ها قرار میگیریم البته این اتاق موقت است تا وقتی که به سن بیست سالگی برسیم و در سن بیست سالگی ما ساکن دائم یکی از این اتاق ها هستیم. طبق گفته ی گورجیوف تیپ شخصیتی هیچکس عوض نمیشود بلکه در خود این اتاق دو ضلع وجود دارد دو ضلع سالم و ناسالم و البته بین این دو، ضلع میانه ای هم وجود دارد .
    هدف ما این است که در ان اتاق از ضلع ناسالم به سمت میانه و سپس به ضلع سالم برسیم.

    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا

  16. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    بهزاد10 (سه شنبه 20 آبان 93), تیام (سه شنبه 20 آبان 93)

  17. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 15 آذر 93 [ 21:23]
    تاریخ عضویت
    1393-4-19
    نوشته ها
    311
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocial3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    958

    تشکرشده 757 در 256 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    45
    Array
    سلام
    آقای بهزاد گرامی، هدف من از طرح پست قبلی شناخت بیشتر از شخصیت شما بود، که به صورت خیلی کامل و عالی پاسخ دادین اما احساس کردم که لازم هست مطلبی رو خدمت شما

    عرض کنم.

    ببینید دوست عزیز اگر من از واژه ی فرهنگ پذیری استفاده کردم و به شما پیشنهاد این رو دادم که فرهنگ پذیر تر باشید، منظورم اون فرهنگ که فکر میکنم شما برداشت کردین نیست، مثلا

    به شما بگم که برای فرهنگ پذبری باید نماز جمعه به مصلی تشریف ببرید!!! یا لباس خاصی بپوشید و یا سایر مسائلی از این دست که خوب تو جامعه ما بیشتر رایجه حالا به خاطر دین و

    مذهب و .... منظور من به هیچ وجه اینها نبود و باید بگم که اسمش در جامعه شناسی، فرهنگ پذیری هست و یکی از مدیران تو همین تالار من رو با این بحث آشنا کردن.

    بهتره منظورم رو به نحو دیگه ای توضیح بدم.

    فرض کنید در اطرافیان نزدیک شما فردی با اعتماد به نفس پایین داره زندگی میکنه که شما به عنوان کسی که نه روانشناسید نه جامعه شناس و نه تخصص خاصی در این زمینه دارید، با

    توجه به اینکه رفتارشناسی این نوع افراد، در نگاه اشخاص بی اطلاع امکان نداره درک بشه، در مورد این فرد طرز نگاه خاصی خواهید داشت مثلا شما فکر میکنید این فرد شخصی با سطح

    هوشی پایین، دست و پا چلفتی، گیج و منگ، نا توان در اداره ی امور خودش، تنبل، با رفتارهای ناگهانی یا متناقض نما و رفتارهای عجیب، با عصبانیت ها یا مهربانیت های بی موقع و ....

    هست . خوب این طرز نگاه شما و در واقع فرهنگ رایج جامعه به این فرد هست.

    اما از نگاه جامعه شناختی و با نگاه علمی، این فرد شخصی با قابلیت های زیاد ، استعدادهای فراوان، سطح هوشی قابل قبول ، توانمندی در حد مطلوب و ... خواهد بود.فقط به علت کمبود

    اعتماد به نفس چنین عملکردی داره و باعث شده برخی از استعداداش تلف بشه و از نقطه نظر جامعه هم فردی سطح پایین تلقی بشه. اصول روانشناسی نه تنها این فرد رو طرد نمیکنه و

    اون رو پایین تر از افراد دیگه نمیدونه بلکه کاملا درکش میکنه و با نگاه علمی به کمکش میاد و اون رو به اغوش جامعه بر میگردونه.

    این فرد در بین افراد با سطح درک و سواد بالا زندگی نمیکنه بلکه تو شرایطی داره زندگی میکنه که نگاه جامعه به اون مطلوب نیست. پس باید خودش رو بالاتر بکشه و مطابق فرهنگ و نگاه

    جامعه عمل کنه.

    ببینید من اگه این مثال رو گفتم قصدم روشن گری شرایط شما برای خودتون بود. امیدوارم که از طرز صحبت من دلخور نشید. من به هیچ عنوان به این فکر نمیکنم که به اصلاح مچ شما رو

    بگیرم. من به تک تک سوال هایی که از شما پرسیدم فکر کردم و اکه دقت کنید من فقط به دنبال بحث خاصی بودم که جوابم رو گرفتم.

    به نظر من هیچ فردی و رفتارهاش رو نمیشه با کلام و چند تا جمله توضیح داد ولی تک تک رفتارهای هر فرد نشون دهنده ی طرز فکر اون فرده.

    ببینید دوست عزیز، همون طور که فردی با اعتماد به نفس پایین رفتارهایی رو انجام میده که از نظر شخصی دیگه ممکنه بسیار بد و لایق مردن باشه، رفتارهای هر فردی با مشکلات دیگه هم

    به همین مقدار برای عموم جامعه پذیرفتنی نیست.

    امیدوارم شما خودتون بیشتر از خودتون بگید و عقایدتون رو برای افراد حاضر در تالار روشن تر کنید تا بتونن مشارکت بیشتری داشته باشن. چون اینجا کسی شما رو نمیشناسه و شما

    خودتون باید در مورد چیزهایی که فکر میکنید در رفتارتون مشکل داره صحبت کنید تا براتون راه حل ارائه بشه.

    اما حرفی دیگه دارم

    آقای بهزاد عزیز، آیا تا به حال شخص بی سواد یا کم سوادی رو دیدید که بتونه یک نوع غده ی سرطانی خاص رو در اعماق مغز خودش تشخیص بده و بدون مراجعه به پزشک و بدون mri و

    نخوردن دارو بتونه درمانش کنه؟ اگه شما سراغ دارید بدونید اون فرد باید ما فوق بشر باشه!!!! من که سراغ ندارم.

    دوست عزیز من خودم روانشناس یا روانکاو نیستم اما این رو میدونم که افراد مختلفی عمر و زندگی خودشون رو به پای دروس علوم روانشناسی گذاشتن و دکتری گرفتن و قطعا اطلاعاتشون

    در این باره از من نوعی که صرفا بابت علاقه و حل مشکلات شخصی خودم به سراغ این علوم فوق العاده سخت و پیچیده و با دانش تخصصی خاص خودش و نا آشنا برای من به واسطه ی

    اینکه تمام دوران تحصیل رو سرگرم حساب کتاب تیر و ستون و زلزله بودم ، بیشتره. و باید بدونید ریشه ی روانشناسی در عصب شناسی نهفته هست و خوب بسیاری از رفتارهای ما رو

    هورمون ها و مواد موجود در مغزمون دیکته میکنن و در صورتی که مشکلات رفتاری ما ناشی از عملکرد اشتباه این مواد باشه با مصرف داروی مناسب و در زمان مناسب و کوتاه ترین مدت

    ممکن مشکلات ما حل خواهد شد و در صورتی که علل رفتار ما شناختی باشه با یادگیری طرز تفکر درست و اون هم با چندین جلسه صحبت حل میشه و مغز من ایرانی و مغز فرد

    آمریکایی نداریم مشکلات ما چندان عجیب نیستن که قرار باشه اگه علومی منطبق به ایران نباشه حل نشه!!! فردی که افسردگی خفیف داره و برای انجام کارهای روزمره ی خودش انگیزه

    نداره در همه جای دنیا یک نوع رفتار رو داره و شناخت اون برای روانشناس هم کار خاص و شاقی نیست درمانش هم یکسان. پس کسی که به روانشناس مراجعه میکنه صرفا بیمار روانی با

    مغز معیوب و غیر قابل درمان و دیوانه نیست بلکه بسیاری از افراد با سطح علمی بالا و دوستدار خودشون، هستن که به دنبال سلامتی خودشون به این گونه پزشکان هم مراجعه میکنن و نه

    تنها به خودشون بلکه به اطرافیانشون هم لطف بزرگی میکنن . چنین افرادی قدر عمر و لحظات زیبای زندگی خودشون رو میدونند

    و با عرض معذرت بابت پست طولانی و خسته کننده ی من. به علت مشغله ی کاری نتونستم کامل جواب پست قبلیتون و دیدگاه کلی خودم رو در مورد شما بگم و سوال هایی هم در ذهنم

    بود مخصوصا در مورد طرز محبت خاصتون و حرفی که در مورد از دماغ در اوردن بود که نتونستم بپرسم. امیدوارم بتونم فردا هم با شما هم صحبت باشم.

    موفق و موید باشید.

  18. 5 کاربر از پست مفید تیام تشکرکرده اند .

    maryam240 (پنجشنبه 06 آذر 93), واحد (پنجشنبه 22 آبان 93), آنیتا123 (سه شنبه 20 آبان 93), اقای نجار (پنجشنبه 04 دی 93), بهزاد10 (سه شنبه 20 آبان 93)

  19. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 96 [ 12:23]
    تاریخ عضویت
    1393-6-30
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    3,791
    سطح
    38
    Points: 3,791, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 26.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 243 در 62 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باسلام به آقا بهزاد و همه دوستان
    میخواستم بگم آفرین به شما و خوش به حالتون.تصمیم گرفتین روی خودتون متمرکز بشین.به نظر من این بزرگترین قدم برای شروع موفقیته
    توی یکی از پستای تاپیکم گفتم اخلاقتون مثل همسرمه. اما الان میبینم نه انگار.چون شما شروع کردید به خودبینی و خودیابی اما همسر من هنوز سر جاش ایستاده و معتقده لزومی نداره تغییر کنه و همه ایرادارو از من میبینه.حتی الان که زندگیش داره به آخر میرسه

    من احساس میکنم شما باوجود برون ریزی هایی که همه متوجه می شن اتفاقا درون حساس و شکننده ایی دارید.اون درونتون آسیب دیده ناراحت شده و غصه خورده(حالا به هر دلیلی که خودتون باید پیداش کنید)و بعد این ضربه رو به صورت خشم بروز میده که البته این خشم الان تبدیل شده.یعنی شاید شما احساس خشم نداشته باشید اما این حس خودشو به چیز دیگه ایی تو رفتارتون تبدیل کرده مثل تحکم مثل رفتاری که نتیجش پایین آوردن اعتماد به نفس بقیه است.یا عدم اعتماد.

    در هر صورت میخواستم بگم به اون کودک حساس و شکننده درونتون البته اگر درست گفته باشم یه سری بزنید
    و حالا بعد این که این تاپیک رو دیدم میخوام که به تاپیک منم سر بزنید و نظر بدین

    یه سوالی که ازتون داشتم اینه که چی شد تصمیم گرفتین به خودتون بپردازین.یعنی چی شد که احساس کردین باید خودتون رو تغییر بدین؟
    ببینید اینو به خاطر همسرم میپرسم اما فکر نکنید قصد تغییرشو دارم چون من خودمو بتونم تغییر بدم شاهکار کردم و میدونم فقط خودم در کنترل خودم هستم.اما الان میبینم اگر همسرم کمی از موضعش کوتاه بیاد و بپذیره که یکسری تغییرات بکنه زندگیمون نجات پیدا میکنه.میخوام ببینم آیا من میتونم کاری انجام بدم که به این نتیجه برسه که شاید اونم باید تغییر بکنه؟
    ببخشید خیلی شد
    ویرایش توسط تقدیر : جمعه 23 آبان 93 در ساعت 11:28

  20. کاربر روبرو از پست مفید تقدیر تشکرکرده است .

    maryam240 (پنجشنبه 06 آذر 93)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.