آقای sci نمی دونین که چقدر ازتون ممنونم و چقدر ذوق زده شدم از اینکه جوابتون رو با اون همه دقت و تحلیل فوق العاده دیدم
راستش مثال های من جزو بهترین و آبرومندانه ترین مکالمات ما بود !! و خدا میدونه با این حساب در مورد بقیه شون چی به من می گفتین!!
هر چيز ديگري چه بهتر و چه بدتر مي گفتيد،فرقي نمي كرد! شما مشكل انفعال رو بدوش مي كشيد!
.
با اجازتون من سه تا سوال داشتم و یک تجربه بد رو هم میخواستم بگم:
1. آیا "تایید طلبی" هم به خاطر انفعاله؟ این که بیشتر از رضایت خودم به دنبال رضایت دیگران هستم که بهم بگن من دختر خوبیم؟
نگاه دیگران برام خیلی مهمه و گاهی فکر می کنم خودم خودم رو دوست ندارم. البته این موضوع با اینکه بعضی وقتا خودخواه میشم تناقض داره. چطور میشه آدم هم خودخواه باشه و هم خودش رو دوست نداشته باشه و منتظر تشویق و تایید دیگران باشه؟!!!
: اين كه شما دنبال تاييد ديگران هستيد و عملا مسئوليت سنگين خوشحالي ديگران رو قبول كرده ايد ناشي از عدم رفتار جرات مندانه شماست! من معمولا يك موضوعي رو خيلي تاكيد مي كنم، مي گم اگر جايي از كسي پرسيديد چي مي خوري؟ و در جواب به شما گفت : هر چي تو دوست داري! اين آدم عملا شما رو دوست نداره و يك دردسر بزرگ در زندگي شما خواهد بود، چرا كه يك فرد منفعل يا پرخاشگر، فرقي نمي كنه، يك درد سر بزرگ براي خودش و اطرافيانش هست!
2. من معمولا با صدای آروم حرف میزنم. گاهی وقتا کلمه ها و جمله ها خوب شنیده نمیشه و ازم میخوان که بلندتر بگم. به هیچ وجه محکم حرف نمیزنم. به خصوص وقتی از رد شدن میترسم یا وقتی درخواستی دارم و نگرانم در مورد من چه فکری می کنند. قبلن خیلی بدتر بودم فکر کنم کمی بهتر شدم. توی تاپیک های شما خوندم که این هم به خاطر انفعاله. من این رو به حساب یه جور ترس میذاشتم. توی این تالار هم اینو بهم گفته اند: تو انگار میترسی! ولی از چی می ترسی؟!!
: دقيقا به خاطر انفعاله! و البته براي عدم اعتماد به نفس... شما دوست داريد همه بگن: چقدر تو خوبي! و البته اين رو همه دوست دارند! اما بايد بدونيد كه فقط و فقط در يك شرايط اين رو خواهند گفت، و اون زمانيست كه شما دوست نداريد اونها رو خوشحال كنيد! زمانيست كه سعي نداريد مطابق ميلشون رفتار كنيد! زمانيست كه شما جرات مند و با قاطعيت برخورد مي كنيد و اونها مي دونند شما از چه چيز خوشحال و از چه چيز ناراحتيد!
من حاضرجواب نیستم.
: مشكل خاصي نيست!
چون اصولا نمیخوام جواب بدم! تصمیم دارم سکوت کنم و حرص بخورم! اگر هم جواب بدم لحن بدجنسانه یا مغرضانه ای پیدا می کنم که طرف رو ناراحت می کنه و یا جلوی جمع من آدم بده میشم. یا یه جوری میگم که کسی نمیشنوه یا نمی فهمه چی گفتم. ترجیح میدم حرف نزنم!
هیچ وقت نمی تونم در مقابل مادرشوهرم یا خواهرشوهرام یه حرف ساده بزنم و اجازه میدم اونا هر چی میخوان بگن و بعدش میشینم حرص میخورم، هزاربار صحنه رو توی ذهنم تکرار می کنم و تمام دیالوگ های ممکن رو بررسی می کنم و تا چند شب نمیخوابم. با خودم میگم دفعه بعد جواب می دم و ...باز هم روز از نو روزی از نو. احساس بی عرضه گی می کنم. می ترسم. احساس بی عرضه گی می کنم. می ترسم .....
: اين ترس نيست! عدم اعتماد به نفسه كه نتيجه روشنه انفعال است
سوال دومم : چه کار کنم که نترسم و حرفم رو بزنم؟ حتی نمی دونم که آیا واقعن باید حرفی بزنم؟
اغلب مواقع اتفاق خیلی بدی نمی یوفته که نشنیده بگیرم. یه سوء تفاهم کوچیک یا سوء استفاده کوچیک از سکوتم میشه. اما موضوع اینه که اصلن جذاب نیست. اینکه مث احمق ها لبخند بزنی یا موضوع رو عوض کنی. و هیچ وقت نتونی جوابگو باشی. آغازکننده که دیگه هیچی!!!
: كارهاي زيادي براي اين هدف بايد انجام بديد... امروز بعضي از اونها رو مي گم
3. نمی دونم چرا میگین که من انعطاف پذیر نیستم؟ به نظر خودم هستم. یه مثال ساده هست : من دوست دارم با غذام ماست بخورم و همسرم سالاد دوست داره. نتیجه : ما هر وعده(دقیقن هر وعده) با غذامون سالاد می خوریم. اون ماست نمیخره و من هم دیگه ازش نمیخوام که بخره!!! یا مثلا بعد از این سه سال تمام دستگاه های ذخیره کننده و پخش کننده ی موسیقی! از آهنگ ها و ترانه های خارجی خالی شدند و ما فقط آهنگ های فارسی گوش میدیم. چون شوهرم زبانش خوب نیست و دوست هم نداره آهنگ خارجی رو درحالیکه من قبلا زیاد گوش میدادم. این معنی اش انعطاف پذیری من نیست؟
: ببينيد شما يك سري تعريف داريد كه به نظرم اشتباهه! انعطاف پذيري با منفعل بودن محض فرق مي كنه... شما در هر دو مثال بالا از حقوق خودتون گذشته ايد و اون رو پايمال كرده ايد! ببين خانم! ما تحت هيچ شرايطي حق نداريم كه حقوق خودمون و ديگران رو ناديده بگيريم و به خودمون بگيم من منعطفم! انعطاف اين نيست... انعطاف يعني اينكه شما جرات مند هستيد، و اجازه مي دهيد ديگران هم حقوقشون رعايت بشه و نسبت به اين موضوع حساس هستيد اما حاضريد، دقت كنيد اما حاضريد مقداري از حق خودتون رو محدود كنيد با توجه به زمان يا مكاني خاص ! ولي از حقوق خودتون نمي گذريد و حق خودتون رو هم ابراز مي كنيد! زماني كه شما به همسرتون بگيد من خيلي دوست دارم ماست بخورم! ولي براي شما سالاد درست كرده ام! منعطف هستيد! نه وقتي كه بگيد من دوست دارم ماست بخورم اما سالاد مي خورم! گاهي انعطاف تغيير عقيده براي كوتاه مدت و متوقف كردن روند جرات مندي در شرايط خاص كه قبلا هم گفتم مي تونه تعبير بشه! اما بايد بدونيد كه در مورد همسر و افرادي كه با اونها دائما در ارتباط هستيد، متوقف كردن روند جرات مندي مگر در مواردي كه در مخمصه اي گرفتار شده اند و استثنائاتي كه گفته شد، خطايي غير قابل بخششه!
آقای دانشمند از اینکه این ها رو بخونین و پاسخ بدین هزاربار ممنون میشم. حتمن به حرفاتون گوش میدم و میخوام که این وضع عوض بشه. من زندگیم و همسرم رو دوست دارم و میخوام تکلیفم رو با خودم روشن کنم. تا همین جا هم کمک بزرگی به من کردین.
علاقه مندی ها (Bookmarks)