به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 154
  1. #11
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    دارم به پدرم فکر می کنم : پدر من هیچ وقت هیچ درخواستی از کسی نمی کنه!! هیچ وقت!! سر سفره مثلا اگر نمکدون رو بخواد یا خودش میره میاره یا میگه : شی جان نمی خوای به غذات نمک بزنی؟!! اگر میخوای بیار!! یا اگر سبزی دوست داری توی یخچال هست!!
    بعضی وقتا ما متوجه نمیشیم و میگیم نه مرسی نمی خوام! در حالی که معمولا می دونیم منظورش چیه! منظورش اینه که من سبزی میخوام برام بیار!!
    .
    همسرم البته خیلی راحت دستور میده! برو برام آب بیار مثلا! یا کنترل تلویزیون رو بده به من! شاید همسرم فقط در مورد خانواده اش منفعله! شایدم نیست! نمی دونم. ولی می دونم توی این زمینه اوضاع من خرابتر از اونه.
    .
    شاید من خوب نمی شناسمش.
    .
    می خوام اول خودم رو بشناسم. دیگه فقط به خودم فکر می کنم...

  2. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  3. #12
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array
    سلام

    این لینک و کارگاه رو هم مطالعه کن ،
    آروم و با حوصله پیش برو

    کارگاه آموزشی - رفتار جرات مندانه

    http://www.hamdardi.net/thread-18343.html

    «خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
    تو ای والاترین مهمان دنیایم،
    بدان آغوش من باز است،
    شروع کن، یک قدم با تو،
    تمام گامهای مانده اش با من…»

  4. 5 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 27 شهریور 92), khaleghezey (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), Opal (چهارشنبه 03 مهر 92), she (یکشنبه 19 آبان 92), رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  5. #13
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    سلام خانم، فعلا كاملا جواب شما رو مي دم تا ابهامات ذهني شما بر طرف بشه،‌ اما راهكارهايي رو مي گم كه شروع كنيد!
    نقل قول نوشته اصلی توسط she نمایش پست ها
    آقای sci نمی دونین که چقدر ازتون ممنونم و چقدر ذوق زده شدم از اینکه جوابتون رو با اون همه دقت و تحلیل فوق العاده دیدم راستش مثال های من جزو بهترین و آبرومندانه ترین مکالمات ما بود !! و خدا میدونه با این حساب در مورد بقیه شون چی به من می گفتین!!
    هر چيز ديگري چه بهتر و چه بدتر مي گفتيد،‌فرقي نمي كرد! شما مشكل انفعال رو بدوش مي كشيد!
    .
    با اجازتون من سه تا سوال داشتم و یک تجربه بد رو هم میخواستم بگم:

    1. آیا "تایید طلبی" هم به خاطر انفعاله؟ این که بیشتر از رضایت خودم به دنبال رضایت دیگران هستم که بهم بگن من دختر خوبیم؟
    نگاه دیگران برام خیلی مهمه و گاهی فکر می کنم خودم خودم رو دوست ندارم. البته این موضوع با اینکه بعضی وقتا خودخواه میشم تناقض داره. چطور میشه آدم هم خودخواه باشه و هم خودش رو دوست نداشته باشه و منتظر تشویق و تایید دیگران باشه؟!!!
    : اين كه شما دنبال تاييد ديگران هستيد و عملا مسئوليت سنگين خوشحالي ديگران رو قبول كرده ايد ناشي از عدم رفتار جرات مندانه شماست! من معمولا يك موضوعي رو خيلي تاكيد مي كنم، مي گم اگر جايي از كسي پرسيديد چي مي خوري؟ و در جواب به شما گفت : هر چي تو دوست داري! اين آدم عملا شما رو دوست نداره و يك دردسر بزرگ در زندگي شما خواهد بود،‌ چرا كه يك فرد منفعل يا پرخاشگر، فرقي نمي كنه، يك درد سر بزرگ براي خودش و اطرافيانش هست!


    2. من معمولا با صدای آروم حرف میزنم. گاهی وقتا کلمه ها و جمله ها خوب شنیده نمیشه و ازم میخوان که بلندتر بگم. به هیچ وجه محکم حرف نمیزنم. به خصوص وقتی از رد شدن میترسم یا وقتی درخواستی دارم و نگرانم در مورد من چه فکری می کنند. قبلن خیلی بدتر بودم فکر کنم کمی بهتر شدم. توی تاپیک های شما خوندم که این هم به خاطر انفعاله. من این رو به حساب یه جور ترس میذاشتم. توی این تالار هم اینو بهم گفته اند: تو انگار میترسی! ولی از چی می ترسی؟!!
    : دقيقا به خاطر انفعاله! و البته براي عدم اعتماد به نفس... شما دوست داريد همه بگن: چقدر تو خوبي! و البته اين رو همه دوست دارند! اما بايد بدونيد كه فقط و فقط در يك شرايط اين رو خواهند گفت، و اون زمانيست كه شما دوست نداريد اونها رو خوشحال كنيد! زمانيست كه سعي نداريد مطابق ميلشون رفتار كنيد! زمانيست كه شما جرات مند و با قاطعيت برخورد مي كنيد و اونها مي دونند شما از چه چيز خوشحال و از چه چيز ناراحتيد!

    من حاضرجواب نیستم. : مشكل خاصي نيست!
    چون اصولا نمیخوام جواب بدم! تصمیم دارم سکوت کنم و حرص بخورم! اگر هم جواب بدم لحن بدجنسانه یا مغرضانه ای پیدا می کنم که طرف رو ناراحت می کنه و یا جلوی جمع من آدم بده میشم. یا یه جوری میگم که کسی نمیشنوه یا نمی فهمه چی گفتم. ترجیح میدم حرف نزنم!
    هیچ وقت نمی تونم در مقابل مادرشوهرم یا خواهرشوهرام یه حرف ساده بزنم و اجازه میدم اونا هر چی میخوان بگن و بعدش میشینم حرص میخورم، هزاربار صحنه رو توی ذهنم تکرار می کنم و تمام دیالوگ های ممکن رو بررسی می کنم و تا چند شب نمیخوابم. با خودم میگم دفعه بعد جواب می دم و ...باز هم روز از نو روزی از نو. احساس بی عرضه گی می کنم. می ترسم. احساس بی عرضه گی می کنم. می ترسم .....
    : اين ترس نيست! عدم اعتماد به نفسه كه نتيجه روشنه انفعال است
    سوال دومم : چه کار کنم که نترسم و حرفم رو بزنم؟ حتی نمی دونم که آیا واقعن باید حرفی بزنم؟ اغلب مواقع اتفاق خیلی بدی نمی یوفته که نشنیده بگیرم. یه سوء تفاهم کوچیک یا سوء استفاده کوچیک از سکوتم میشه. اما موضوع اینه که اصلن جذاب نیست. اینکه مث احمق ها لبخند بزنی یا موضوع رو عوض کنی. و هیچ وقت نتونی جوابگو باشی. آغازکننده که دیگه هیچی!!!
    : كارهاي زيادي براي اين هدف بايد انجام بديد... امروز بعضي از اونها رو مي گم

    3. نمی دونم چرا میگین که من انعطاف پذیر نیستم؟ به نظر خودم هستم. یه مثال ساده هست : من دوست دارم با غذام ماست بخورم و همسرم سالاد دوست داره. نتیجه : ما هر وعده(دقیقن هر وعده) با غذامون سالاد می خوریم. اون ماست نمیخره و من هم دیگه ازش نمیخوام که بخره!!! یا مثلا بعد از این سه سال تمام دستگاه های ذخیره کننده و پخش کننده ی موسیقی! از آهنگ ها و ترانه های خارجی خالی شدند و ما فقط آهنگ های فارسی گوش میدیم. چون شوهرم زبانش خوب نیست و دوست هم نداره آهنگ خارجی رو درحالیکه من قبلا زیاد گوش میدادم. این معنی اش انعطاف پذیری من نیست؟
    : ببينيد شما يك سري تعريف داريد كه به نظرم اشتباهه! انعطاف پذيري با منفعل بودن محض فرق مي كنه... شما در هر دو مثال بالا از حقوق خودتون گذشته ايد و اون رو پايمال كرده ايد! ببين خانم! ما تحت هيچ شرايطي حق نداريم كه حقوق خودمون و ديگران رو ناديده بگيريم و به خودمون بگيم من منعطفم! انعطاف اين نيست... انعطاف يعني اينكه شما جرات مند هستيد، و اجازه مي دهيد ديگران هم حقوقشون رعايت بشه و نسبت به اين موضوع حساس هستيد اما حاضريد، دقت كنيد اما حاضريد مقداري از حق خودتون رو محدود كنيد با توجه به زمان يا مكاني خاص ! ولي از حقوق خودتون نمي گذريد و حق خودتون رو هم ابراز مي كنيد! زماني كه شما به همسرتون بگيد من خيلي دوست دارم ماست بخورم! ولي براي شما سالاد درست كرده ام! منعطف هستيد! نه وقتي كه بگيد من دوست دارم ماست بخورم اما سالاد مي خورم! گاهي انعطاف تغيير عقيده براي كوتاه مدت و متوقف كردن روند جرات مندي در شرايط خاص كه قبلا هم گفتم مي تونه تعبير بشه! اما بايد بدونيد كه در مورد همسر و افرادي كه با اونها دائما در ارتباط هستيد، متوقف كردن روند جرات مندي مگر در مواردي كه در مخمصه اي گرفتار شده اند و استثنائاتي كه گفته شد، خطايي غير قابل بخششه!
    آقای دانشمند از اینکه این ها رو بخونین و پاسخ بدین هزاربار ممنون میشم. حتمن به حرفاتون گوش میدم و میخوام که این وضع عوض بشه. من زندگیم و همسرم رو دوست دارم و میخوام تکلیفم رو با خودم روشن کنم. تا همین جا هم کمک بزرگی به من کردین.
    خب اما شروع كنيد:( اين تمرينات براي شروع رفتار جرات مندانه لازم و اساسي است)
    - براي شما حقوق فردي رو نام بردم! در پست قبل خونديد اونها رو...
    يك دفترچه تقويم كوچك برداريد: از اين تقويمها كه براي هر روز يك نيم صفحه يا چند خط جاي يادداشت دارند. ابتدا در صفحه اول اون،‌ حقوق فردي رو بنويسيد و براي هر بندي يك كد در نظر بگيريد و در هر روز بنويسيد چه حقوقي رو پايمال كرديد با كد: مثلا بنويسيد : بند 5 رو رعايت نكردم براي همسرم!
    يا ناديده گرفتن بند 4 براي خودم
    2. استفاده تکنیک xyz در گفتگوها: از جملاتی استفاده کنید که با فرمول xyz باشند. هنگامی که در موقعیت x، عمل y را انجام دادی، احساس z کردم! دقت کنید که ترتیب مهم نیست، ادبیاتش مهم نیست... فقط ابراز کنید! من از شما خواهش می کنم ابراز کنید! مثال: وقتی با هم هستیم و باهات حرف می زنم ( موقعیت x) و تو به چشمام نگاه نمی کنی (رفتار y) احساس ناراحتی می کنم و رنجیده می شم (احساس z)
    3. استفاده از جملات "من":
    از جانب خودتون صحبت کنید! این نخستیم مهارت حرف زدن است! و در مقابل جملات "تو" قرار دارد. وقتی به کسی می گویید: تو اصلا گوش نمی کنی چی می گم! (این جمله "تو" است) جملات " تو" حالت دفاعی در دیگران ایجاد می کند و باعث می شود که آنها در مقابل حرفهای شما مقاومت کنند! جالبه؟ نه؟؟
    استفاده از فرمول بالا xyz یکی از تکنیکهای جملات "من" هست. گاهی هم بیان افکار و احساسات شما باید ابراز شود:
    مثالی از جملات "من" و شیوه صحیح بیان افکار و احساسات:
    - در مورد خودتون: از وقتی پیاده روی می کنم ، احساس بهتری دارم
    - در مورد رابطه: احساس می کنم از وقتی با هم صریح صحبت می کنیم، روابطتمون بهتر و گرم تره!
    - در مورد همسر: احساس می کنم مدت زیادیه که کار می کنی و خسته می شی!

    4. شنونده خوبي باشيد: وقتي كسي حرف مي زنه،‌ تمام تلاشتون رو كنيد كه به حرفاش گوش كنيد ! و از اول به جوابي كه مي خواهيد بدهيد فكر نكنيد

    5. در پاسخ به تمام درخواستهايي كه از شما مي شه،‌ بگيد: اجازه بديد فكر كنم و خبر بدم!

    6. ذهن خواني آفتي است كه شما با آن درگير هستيد! ذهن خواني رو فورا متوقف كنيد... چطوري؟ هر زماني كه خواستيد ذهن خواني كنيد،‌ فورا با صداي بلند بگيد:‌شايد اينطور كه من فكر مي كنم نباشه!!! صبر كن ببينيم چي مي شه/ چي مي گه!

    7. قضاوت نكنيد! شما حق نداريد قضاوت كنيد... هر زمان كه خواستيد قضاوت كنيد با صداي بلند بگيد: استپ!!!! قضاوت ممنوع!

    8. تمرين آيينه براي شما: هر روز به مدت 2 دقيقه/ دو بار در روز،‌ در مقابل آيينه بايستيد و يك تا دو بيت شعر يا متني كه دوست داريد، با صداي بلند بخونيد

    9. دو هفته پيش رو، بهترين لباسهاتون رو مطابق سليقه خودتون بپوشيد. همه جا شيك ظاهر بشيد! حتي جاهايي كه اصلا نيازي نيست و ارزشي شايد نداشته باشد... عطر بزنيد و خوب و تميز و آراسته باشيد. به شكل راه رفتن خودتون توجه ويژه اي داشته باشيد و سعي كنيد صحيح راه بريد

    موفق باشيد
    سوالي بود بپرسيد

  6. 9 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    **روشنا** (شنبه 31 خرداد 93), *پرستو* (شنبه 30 شهریور 92), khaleghezey (چهارشنبه 04 آذر 94), Opal (چهارشنبه 03 مهر 92), sahelneshin (یکشنبه 05 آبان 92), she (یکشنبه 19 آبان 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 دی 92), میشل (چهارشنبه 08 آبان 92), رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  7. #14
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    مي نوش عزيز،
    چون احتمالا اين سوال she هم خواهد بود جواب مي دم...
    كسي كه رفتار جرات مندانه داره،‌ كسي ازش ناراحت نمي شه! جالبه!!‌نه؟ اون هيچ تلاشي هم نمي كنه كه رضايت كسي رو جلب كنه چون معتقده كه مسئول خوشحالي ديگران نيست! معتقده نمي تونه رضايت همه رو بدست بياره... اما چون بلده چطور احساساتش رو ابراز كنه... به هيچ وجه چيزي براي ناراحتي نمي مونه! وقتي ناراحته... با احترام به حقوق فردي ديگري مي گه كه من ناراحتم! و وقتي خوشحاله،‌ خوشحاليش رو با وجد و شعف تمام ابراز مي كنه... چيزي رو تو ذهنش نگه نمي داره!
    چون به حقوق فردي ديگران اهميت مي ده ،‌همه دوستش دارند و براي همگان همصحبتي با او ارزش به حساب مياد! همه دوست دارن باهاش دوست باشند... هر چند كه او مسئول شادماني اطرافيانش نيست!
    حالا بر عكس،‌ فرد منفعله! مسئول شادماني و رضايت همگانه... و هر چه بيشتر تلاش مي كنه بيشتر از او متوقع مي شوند! همه از او توقع دارند كه رضايتشون رو بدست بياره! و او هر چه بيشتر تلاش مي كنه كمتر موفق مي شه ! او هيچوقت محبوب نيست! هيچ كسي دوست نداره باهاش همراه بشه... هرچند كه او بيشترين تلاش،‌ بهترين سرويس،‌ بهترين خدمات رو ارائه مي ده كه به دوستانش خيلي خوش بگذره! ولي هميشه آخرين نفره!
    شما بايد در مورد افرادي كه باهاشون ارتباط نزديكي داريد هر روز جرات مند تر باشيد چرا كه تنها در اين شرايط باهاشون صميمي خواهيد بود!

  8. 4 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 آذر 94), sahelneshin (یکشنبه 05 آبان 92), she (یکشنبه 19 آبان 92), رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  9. #15
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط heaven65 نمایش پست ها
    همسر من صبح از دست من ناراحت شد چون بهش سلام نکردم ا.مد با لحن تندی گفت :الیک السلام
    من چون از دستش خیلی ناراحت بودم اما با این حال داشتم تند تند صبحانه آماده می کردم تا گرسنه نره.در مواقع شبیه به این می گفتم :ببخشید حواسم نبود سلام .اما این بار گفتم اونقدر صبح بد اخلاقی کردی که دل خوش برای آدم نمی زاری عدم رفتار جرات مندانه كه مصاديق اصلي اون،‌ استفاده از جملات "تو" به جاي جملات"من" هست! اين نوع رفتار يعني پرخاشگري! / مصداق دوم اون قهر است! فرد جرات مند نيازي به قهر كردن نداره/ نيازي به متلك گفتن نداره وقتي مي تونه با استفاده از تكنيكهاي گفتگو حرفش رو بزنه! پس نيازي به اين نوع رفتار منفعلانه نبود! حرفتون رو با صراحت،‌ با استفاده از تكنيك xyz مطرح مي كرديد و براي حقوق ايشون احترام قائل مي شديد.
    . مثلا مي گفتيد: وقتي صبح اول وقت،‌(موقعيت x) تو رو خوشحال نمي بينم و ناراحتي، (رفتار y) احساس بدي دارم و من هم ناراحت و پكر مي شم (احساس z)
    اين اصلا با سلام نكردن،‌ قهر كردن،‌ و هزاران كار ديگه حل نمي شه!!!
    بعد از آماده کردن صبحانه رفتم شلوارشو که داشت تمیز می کرد رو ازش گرفتم و گفتم تو برو صبحانه بخور من تمیزش می کنم .اما بهم گفت تو اونقدر بی شعوری که بلد نیستی باید به بزرگترت سلام کنی منم گفتم تو که فحش می دی باید چه اسمی برات گذاشت گفت ساکت شو و لال شو.من ادامه ندادم .اما می دونستم ظهر که بیاد این در نهایت منم که محکوم میشم .با این حال از این که پایین توی انبار داشت بار خالی می کرد و گرسنه بود براش صبحانه بردم اما باز با بی محلی رو به رو شدم .آیا این ترس از محکوم شدن و دلسوزی برای گرسنه بودنش نشون از انفعاله؟

    در قسمت بالا توضيح دادم كه چگونه بهتر بود رفتار مي كرديد.

    جواب خانم del:

    شما نوشتيد:
    من هم به عنوان خانم این آقا؛ حق دارم که از ایشون بخوام حداقل شب موقع خواب؛ من رو در آغوش بگیره تا یه کم آرامش بیشتری رو تجربه کنم.
    اگر اين حق رو داريد خب استفاده كنيد! منتظر نباشيد كه اين اتفاق به طور ارادي و ناخودآگاه از طرف ايشون باشه... بهشون بگيد:‌ بعضي وقتها خيلي ناراحتم،(موقعيت x) وقتي كمي در آغوشم مي گيري (رفتار y) احساس خيلي خوبي دارم(احساس z). مي توني لطفا كمي در آغوشم بگيري! (البته ايشون حق دارند با درخواست شما مخالفت كنند/ كه ما سعي مي كنيم براي اينكه همسران با درخواستهاي هم مخالفت نكنند از تكنيك خلاقيت عاشقانه استفاده كنيم.
    اين يك التماس نيست! اين درخواستي جرات مندانه است! اين فرق مي كنه با گفتن اين كه : بي احساس! نمي فهمي بايد بغلم كني؟؟؟
    مي بينيد وقتي كه حرفاتون وحقوقتون رو ابراز مي كنيد اصلا چيزي پيش نمياد كه بخواهيد قضاوتش كنيد... ببينيد حق با كيه! وقتي به حقوق هم احترام مي گذاريد... چه مشكلي هست!
    وقتي احساس كرديد كه چيزي در ذهن شما،‌ داره روح شما رو مي خوره و مي گه چرا اين كار رو نكردي... چرا نگفتي... بدونيد بدون شك جايي منفعل پرخاشگر بوده ايد! رفتار جرات مندانه آرامش به شما مي ده

    جواب خانم ستايش92:
    اگر شما يا هر شخص ديگري تاپيكي رو ايجاد كنند و خبري كنند حتما نگاه مي كنم. من وقتم متاسفانه خيلي محدوده.... خيلي دوست دارم به همه شما كمك كنم
    دقت كنيد :‌گريه مصداق انفعال نيست... گريه و اشك ريختن به هيچ وجه بد نيست و مي تونيد جرات مندانه گريه كنيد! اما اگر گريه از روي ضعف باشه،‌ بده!
    سوالتون رو دقيقتر بگيد تا بتونم جواب بدم... ببينيد اونچه بايد شما،‌ و بويژه خانم she‌ توجه كنند اينه كه چه مي خواهيد بگوييد؟ آيا مي خواهيد مشكلي از شما حل شود و به آرامش برسيد؟ خب دو راهكار به ذهن مي رسه: درد دل كردن با صداي بلند! غصه خوردن و جيغ زدن و گريه كردن و حرفهاي بد زدن و به نوعي خودتون رو خالي كنيد! اين راه به نظر به آرامش ختم مي شه... اما در واقعيت به هيچ چيزي جز تعارض / تقابل/ تشديد/ ناراحتي/ دعوا ختم نمي شه... و راه دوم استفاده از مهارت رفتار جرات مندانه/ تكنيكهاي گفتگو/ تكنيك كنترل تعارضه كه نه تنها به آرامش ختم مي شه كه موجب افزايش صميميت مي شه!
    وقتي جايي تعارض وجود داره و تعارض بالا مي گيره،‌ يك اتفاقي مي افته كه اكثر خانمها از اون غافلند! خانمها نمي دونند كه اونها قادر نيستند و توانايي اون رو ندارند كه در تعارض شديد،‌ حرفشون رو بزنند و ذهنشون رو كنترل كنند! اين در مورد اكثر خانمها مصداق داره... آقايون مي تونند!
    پس يك خانم اگر ببينه تعارض و بحث داره شديد مي شه، بايد بدونه كه شرايط غير قابل كنترل مي شه! بايد بگه به نظرم بحثمون خيلي شديد شده،‌ مي شه يه موقع ديگه راجع بهش صحبت كنيم! و از تكنيك " زمان تنفس" استفاده كنه! چون اگر بحث با شدت ادامه پيدا كنه، خانم نمي تونه بحث رو كنترل كنه و نمي تونه جرات مندانه برخورد كنه! خانمها بر خلاف آنچه تصور مي شه در محيط آرام بسيار موفق تر هستند.
    مراقب خودتون باشيد

  10. 5 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    khaleghezey (چهارشنبه 04 آذر 94), sahelneshin (یکشنبه 05 آبان 92), she (یکشنبه 19 آبان 92), کاغذ بی خط (سه شنبه 10 دی 92), رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  11. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    آقای دانشمند واقعن ازتون ممنونم. خیلی وقته اینقدر خوشحال و هیجان زده نبودم! من دارم هزاربار پست های شما رو می خونم و می نویسم و حتمن اجرا می کنم مواردی رو گفتید... فقط چندتا سوال دارم راجع به مطالبی که گفته شد :
    .
    1. بعضی درخواست ها هست که از قبل می دونم اگر از همسرم بخوام اون جوابش منفیه! مثلا وظایفش رو فراموش کرده یا هر چی ... حق من هست اما می دونم اون جوابش نه هست. آیا درخواست کردنش باعث نمیشه من کوچیک بشم؟ بهتر نیست از خیرش بگذرم و خودم انجامش بدم یا اصلا فراموش کنم و سعی کنم اهمیت ندم؟ چه فایده داره آدم چیزی رو بخواد که جوابش نه هست؟
    مادرم میگه اینجور مواقع چیزی ازش نخواه، چون عادت میکنه که بهت بگه نه!!
    .
    .
    2. بعضی مسائل هست که شوهرم در موردش ذهنیت و پیش فرض هایی داره. مثلا پذیرفتن برخی درخواست ها رو نشون دهنده زن ذلیلی خودش میدونه یا می ترسه که بزرگی و مردانگی اش به خطر بیفته و به شدت در این موارد محتاطه. چه کارباید بکنم؟ درخواست من نه تنها باعث جواب رد میشه که باعث ناراحتی و دلخوری اون هم میشه!
    یعنی خب من اون موضوع رو حق خودم میدونم ولی اون حق من نمی دونه!! ضمن اینکه شوهرم همش در برابر من جبهه داره و صمیمی نیست. و باید مراقب باشم که حساسش نکنم.
    (توی پست قبلی ام یکی اش رو گفتم،سلام کردن-- میشه خواهش کنم لطفا به پست قبلی من که ویرایش کردم مجددا یه نگاهی بندازید)

    - - - Updated - - -

    3. لحن درخواست هم می دونم که مهمه. مثلا اگر خیلی با محبت و عشقولانه چیزی ازش بخوام مواظبه مبادا دارم خرش می کنم. اگر هم بعدش زیاد خوشحال بشم از انجام کاری دیگه اون رو به راحتی انجام نمیده!! ولی اگر هم بخوام لحن خشکی داشته باشم خودم راحت نیستم. گاهی پیش میاد که میگه داری دستور میدی!! و انجامش نمیده.

    - - - Updated - - -

    مشق این دوهفته ی من (آقای sci گفتند دوهفته ی پیش رو) :

    نقل قول نوشته اصلی توسط sci نمایش پست ها
    راهكارهايي رو مي گم كه شروع كنيد!
    اين تمرينات براي شروع رفتار جرات مندانه لازم و اساسي است.
    .
    .
    - براي شما حقوق فردي رو نام بردم! در پست قبل خونديد اونها رو...
    .
    يك دفترچه تقويم كوچك برداريد:
    ابتدا در صفحه اول اون،‌ حقوق فردي رو بنويسيد و براي هر بندي يك كد در نظر بگيريد و در هر روز بنويسيد چه حقوقي رو پايمال كرديد با كد: مثلا بنويسيد : بند 5 رو رعايت نكردم براي همسرم!
    يا ناديده گرفتن بند 4 براي خودم.
    .
    2. استفاده تکنیک xyz در گفتگوها: از جملاتی استفاده کنید که با فرمول xyz باشند. هنگامی که در موقعیت x، عمل y را انجام دادی، احساس z کردم! دقت کنید که ترتیب مهم نیست، ادبیاتش مهم نیست... فقط ابراز کنید!
    .
    3. استفاده از جملات "من":
    از جانب خودتون صحبت کنید! این نخستین مهارت حرف زدن است! و در مقابل جملات "تو" قرار دارد. وقتی به کسی می گویید: تو اصلا گوش نمی کنی چی می گم! (این جمله "تو" است) جملات " تو" حالت دفاعی در دیگران ایجاد می کند و باعث می شود که آنها در مقابل حرفهای شما مقاومت کنند! جالبه؟ نه؟؟
    .
    استفاده از فرمول بالا xyz یکی از تکنیکهای جملات "من" هست. گاهی هم بیان افکار و احساسات شما باید ابراز شود:
    مثالی از جملات "من" و شیوه صحیح بیان افکار و احساسات:
    - در مورد خودتون: از وقتی پیاده روی می کنم ، احساس بهتری دارم
    - در مورد رابطه: احساس می کنم از وقتی با هم صریح صحبت می کنیم، روابطتمون بهتر و گرم تره!
    - در مورد همسر: احساس می کنم مدت زیادیه که کار می کنی و خسته می شی!
    .

    4. شنونده خوبي باشيد: وقتي كسي حرف مي زنه،‌ تمام تلاشتون رو كنيد كه به حرفاش گوش كنيد ! و از اول به جوابي كه مي خواهيد بدهيد فكر نكنيد
    .

    5. در پاسخ به تمام درخواستهايي كه از شما مي شه،‌ بگيد: اجازه بديد فكر كنم و خبر بدم!

    6. ذهن خواني آفتي است كه شما با آن درگير هستيد! ذهن خواني رو فورا متوقف كنيد... چطوري؟ هر زماني كه خواستيد ذهن خواني كنيد،‌ فورا با صداي بلند بگيد:‌شايد اينطور كه من فكر مي كنم نباشه!!! صبر كن ببينيم چي مي شه/ چي مي گه!

    7. قضاوت نكنيد! شما حق نداريد قضاوت كنيد... هر زمان كه خواستيد قضاوت كنيد با صداي بلند بگيد: استپ!!!! قضاوت ممنوع!

    8. تمرين آيينه براي شما: هر روز به مدت 2 دقيقه/ دو بار در روز،‌ در مقابل آيينه بايستيد و يك تا دو بيت شعر يا متني كه دوست داريد، با صداي بلند بخونيد.

    9. دو هفته پيش رو، بهترين لباسهاتون رو مطابق سليقه خودتون بپوشيد. همه جا شيك ظاهر بشيد! حتي جاهايي كه اصلا نيازي نيست و ارزشي شايد نداشته باشد... عطر بزنيد و خوب و تميز و آراسته باشيد. به شكل راه رفتن خودتون توجه ويژه اي داشته باشيد و سعي كنيد صحيح راه بريد.

  12. 2 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    sahelneshin (یکشنبه 05 آبان 92), رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  13. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام آقای sci. من اوضاع خوبی ندارم. دلم می خواست می تونستم حودم رو نابود کنم. اوضاع خیلی بدتر از اونه که فکر می کردم . فقط دارم دفترچه رو سیاه می کنم.. شوهرم دیگه شورش رو درآورده. موضوع جدید ما : حجاب!! میگه تا حالا دقت نکرده بودم و این وضع حجابت گناه داره و جلوی موهات پیداست و ... و این بحث رو میکشونه به توهین به پدر و مادرم.

    - - - Updated - - -

    حق با شماست. من حتی نمی تونم درست راه برم. خودم رو می کشونم انگار. از این زندگی متنفرم. هر روز یه موضوع تازه راه می اندازه. بعدش همه رو گردن من می ندازه. خودش بی گناهه! نمی فهممش. آبروم رو توی خیابون برد. دستم رو گرفته می کشونه جلوی شیشه مغازه می گه خودت رو نگاه کن! ببین موهات پیداست. داد میزنه.
    امروز بلیط رایگان موزه گرفته بودم. به سختی. پول زیادی نداریم بابت این جور کارها. فکر کردم بهمون خوش می گذره. اینبار به شلوارم گیر داد ... برگشتیم... فقط می تونستم گریه کنم.

    - - - Updated - - -

    ازش متنفرم. دوباره اون تفکرات قبلی ام برگشته. این که فکر میکردم با چاقو میکشمش... ترسناک شدم... نمی تونم حتی درست نفس بکشم..

    - - - Updated - - -

    آقای sci من انگیزه ای برای ادامه ندارم. هر چی توانم رو جمع می کنم باز هم با رفتار شوهرم از بین می ره. نمی تونم پیش بینی کنم موضوع بعدی دعوامون چیه. بالاخره یه چیزی پیذا می کنه.
    تمام دغدغه اون تلافیه! تلافی کمبودهای خودش، تلافی ذهنیت های اشتباه خودش، تلافی تعصب ها و ... می دونم این ها همش بهانه است. اگر کوچک ترین ناراحتی ای براش پیش بیاد تا مدت ها به بهانه های مختلف دعوا راه می اندازه.
    .
    من هم ... نکنه من هم سندرم 30 سالگی رو دارم؟ من داشتم تلاش می کردم.. من...

  14. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  15. #18
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    بله می دونم سخته و درک می کنم.
    با پشتکار راهکارها رو انجام بدید
    منتظر گزارش کارهایی که انجام دادید هستم. کمی بردبار باشید

    سن شما چقدره؟
    اگر شرایط سنی شما طوری باشه که سندروم سی سالگی هم داشته باشید، باز هم راهکارها فرق نمی کنه و باید همین راهکار ها رو انجام بدید.
    دنبال مشکل نباشید... اون رو بسپرید به من! شما به دنبال انجام کارهایی باشید که مشکل رو حل کنه

  16. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  17. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    با شوهرم حرف زدم و گفتم شلواری رو که دوست نداره نمی پوشم. ولی از نظر خودم ایرادی نداره. ضمن اینکه نزدیک دو ساله که دارم همین شلوارو می پوشم و دیگه کهنه شده! گفت من از دست پدر و مادرت ناراحتم!!!! و برگشت سراغ دعواهای قبلی.
    .
    وقتی به من گفته بود از خونه برو بیرون. تلفنی به مادرم گفتم. گفت نمی تونه همچین کاری کنه و ازش شکایت می کنیم و شوهرم شنید که اسم عقدنامه رو آوردم ...
    .
    پدر و مادر من خدا شاهده به جز محبت (محبت اضافی و منفعلانه) به شوهرم نداشتند. و بابت هیچ کدوم از کارهاشون نه تنها تشکری ازشون نشده بلکه شوهرم ظلبکارتر شده.
    .
    .
    .
    من 28 سالمه. شب ها خواب های بد میبینم و چندبار بیدار میشم و حالات افسردگی دارم. ریزش مو و پوستم هم کدر شده یه جوری خراب شده نه اینکه جوش زیاد بزنم ولی پوست شادابی نیست، زیر چشم هام گوذ شده و ...
    توقف ذهن سطحی رو هم از روی توصیه های شما در همین تالار تمرین کردم. تنفس، پیاده روی، بخشیدن،... بهتر شدم.
    من تحصیلات خوبی دارم. کار خوبی دارم. زیاد راضی نیستم ولی وقعیتش اینه که خوبه. قیافه نسبتا خوبی دارم. پدر و مادرم هم تحصیلات خوبی دارند و آدم های روشنفکری هستند. توی خانواده ما تقریبن فرزندسالاری بوده و من بچه ی اولم.
    .
    من داشتم برای پذیرش دکتری اقدام می کردم که ازدواج کردم و منتفی شد. فکر کردم عاشق شدم. راجع به شرایط، خودم خودم رو گول زدم. پدر و مادرم هم اهمیتی به پول نمی دادند. سه ساله زندگی ما با بی پولی و بی کاری شوهرم همراه بوده. خانواده اون کمکی به ما نکردند. حالا اوضاع مالی بهتره. شوهرم کار ثابتی پیدا کرده. و پر مدعاتر شده. من علی رغم همه این ها همیشه دوستش داشتم.
    .
    آقای دانشمند نوشته ی شما بهم انرژی داد. من ادامه میدم. بدترین ویژگی شوهرم اینه که کینه ایه. اهل تلافیه. و خیلی هم حساسه و اصلا انتقادپذیر نیست. بحث و گفتگو هم باهاش بی فایده است چون دائما موضوع رو منحرف میکنه.
    .
    .
    .
    من نباید قهر کنم. باید قوی باشم و باید به کارهای خونه برسم ... فردا باید برم سر کار... ممنونم. از این که هستید ممنونم. چه شعرهای خوبی نوشته بودید برای pooh. منم رفتم و حافظ رو آوردم و خوندم... ممنونم آقای دانشمند.
    .

  18. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)

  19. #20
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array
    بله با توجه به شرایط سنی که دارید می تونید در بحران سی سالگی گرفتار شده باشید.
    نتایج آزمایشاتتون روبرام بنویسید. اگر نرفتید دقیقا به شکلی که به خانم pooh گفتم شما هم نزد متخصص برید
    البته توصیه های ایشون رو می تونید عملی کنید و به بهبود حالتون کمک می کنه اما نیاز شما به رفتار جرات مندانه بسیار حیاتیه!
    در ابتدا که این رفتار رو شروع کنید شاید دیگران در مقابل شما موضع گیری کنند... نگران نباشید! عادت می کنند.
    موفق باشید
    منتظر گزارشهای شما هستم

  20. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    رویاا (سه شنبه 30 اردیبهشت 93)


 
صفحه 2 از 16 نخستنخست 123456789101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نحوه دسترسی به انجمن های همدردی(مشاوره تخصصی عمومی و مشاوره تخصصی خصوصی )
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 01 شهریور 99, 19:28
  2. مشاوره تخصصی با آقای sci
    توسط sidni در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 اردیبهشت 93, 17:57
  3. مشاوره تخصصی she با جناب آقای sci -- ادامه
    توسط she در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 آذر 92, 19:11
  4. میخوام خودمو بیشتر بشناسم! یه شناخت تخصصی و ریشه ای!!!
    توسط del در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 مهر 92, 12:46

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.