مثلا میریم خونه پدرم از اول تا آخر جدا میشینه لب تاب یا گوشی دستش بازی میکنه.نمیاد تو جمع الان من برم خونه پدر اونا ۲ دقیقه گوشی بگیرم دستم صداش در میاد که تو آداب معاشرت بلد نیستی و بی ادبی میکنی.
به پدرم که زیاد بی احترامی میکنه و واقعا این مورد رو اصلا نمیتونم تحمل کنم و خودش هم میگه من بی احترامی نکردم!
نمیدونم ایرا ای ریز دیگه همیشه میگیره مثلا موقع راه رفتن دستت رو چرا اینجوری میگیری و کیفت رو چرا اونجوری گرفتی و چرا اونجوری نشستی و پاتو انداختی رو پات و پاتو تکون دادی و ..... کلا همه چی دیگه...چی بگم آخه
از نظر ظاهری بد نیستم ازش هم پرسیدم اتفاقا گفته که ظاهر مهم نیست که اخلاق مهمه
- - - Updated - - -
واقعا نمیدونم انتظار چه جوابی ازم داشتید!!!!شاید باید حتما میگفتم شوهرم معتاده خیانت میکنه دست بزن داره که میتونستید کمک کنید!!!!
به هر حال ممنون وقت گذاشتی....
- - - Updated - - -
راستی شوهرم فکر میکنه من هنوز بچه ام و غیر قابل پیش بینی و برای همین نمیتونم مادر باشم.
بهم میگه احساساتت نسبت به شرایط درست نیست مثلا براش قابل درک نیست مثلا وسط یه مهمونی که خوشحالم یهو یکی یه کاری کنه یه حرکتی بکنه و من ناراحت بشم میگه قابل پیش بینی نیستی ولی به نظر من خب تو هر شرایطی ممکنه یهو اتفاقی بیفته که احساساتت رو تغییر بده!
- - - Updated - - -
یه موضوع دیگه هم هست که من به واجبات دینی زیاد اهمیت میدادم که الان به خاطر همسرم خیلی کمترش کردم متاسفانه.مثلا همسرم دادن خمس یا کفاره و ... رو ریا کردن میدونه
یا قبلا من نمازام همیشه سر وقت بود.جایی بودیم خونه پدر من یا پدر ایشون یا جایی که امکان نماز خوندن اول وقت بود میخواستم نماز بخونم بهم میگفت ریا کار....چقدر بحث کردم که آخه اگه من دارم اون کار رو میکنم خودم احساس ریا ندارم! ولی آخرش کوتاه اومدم و الان شبیه خودش شدم نمازای دقیقه ۹۰ و گاهی قضا و .... که دیگه خیالش راحت شده ایراد نمیگیره
گاهی بحث بچه پیش میاد اینم اشاره میکنه که من دوست ندارم بچه م از لحاظ دینی مدل تو بزرگ بشه...منم اصلا قبول ندارم حرفش رو و نظرم اینه که از بچگی باید قواعد دینی رو به بچه یاد داد
علاقه مندی ها (Bookmarks)