به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 13:17]
    تاریخ عضویت
    1392-12-16
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    45
    سطح
    1
    Points: 45, Level: 1
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 11 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستای گلم بخاطر همدردی تون خیلی خیلی ممنونم.
    raeika ی عزیز، ممنونم بخاطر راهنماییت، می دونم که سرنوشت یه زن طلاق گرفته به ندرت می شه که بهتر از حال خواهر عزیز شما بشه. انشاالله که خدا همه ی رنج های این دنیاشو با خوشی های اون دنیا تلافی کنه که امید امثال ما جز این نیست.
    دوستای عزیزم، تا موقعیت منو درک نکنید، که انشاالله هیچ وقت نمی کنید، متوجه صحبتام نمی شید. هر لحظه فکر می کنم از کجا معلوم که الان کجاس و داره با کی خوش می گذرونه و بازم سر منو با دروغاش شیره مالیده؟
    می تونید اینو تصور کنید؟ با کلی ذوق و شیطنت کشوندمش خونه و گفتم که امشب یه مهمون داریم که باید بخاطرش زودتر بیای. بعدم که اومد، کلی مزه ریختم و بعد خبر مهمون کوچولومونو (پسرمون) رو بهش دادم و اونم کلی خوشحال شد و همش می گفت تا مدت ها می گفت از موقعی که حامله شدی چند برابر دوستت دارم. دو روز بعد، پنج شنبه شب بود، قرار بود فرداش بریم خونه مامانم و شیرینی ببریم و خبر خوشو بهشون بدیمو، اما یهو اون گفت که جمعه باید برای کار برم کاشان. روز جمعه زن حامله شو تنها گذاشت خونه و خودش رفت برای خوشگذرونی به دوست دخترش. مدامم از اونجا بهم زنگ می زد و می گفت خسته شدم و حوصله م تو شهر غریب سر رفته که من بهش شک نکنم. من احمقم دلم براش می سوخت و قربون صدقه ش می رفتم که جمعه ش خراب شده، غافل از اینکه...
    این یه نمونه ش بود. موردای دیگه رو نگفتم که طولانی نشه و اذیت نشید.
    اولش که اومد خواستگاریم هیچی نداشت ولی با کمک برادر من و رعایتای من حالا برای خودش آقایی شده و پول روی پول می ذاره. فکر می کنم هر چی وضعش بهتر شه این کارا رو بیشتر حق خودش می دونه.
    فعلا تنها امیدم اینه که بیمار باشه و قابل درمان. آخه دیروز وقتی دید خیلی داغونم گفت که حاضره پیش هر مشاوری با هر هزینه ای بیاد تا زندگی مون دوباره خوب شه. منم بردمش پیش یه روانپزشک. ازش تست گرفتن. روانپزشک بهم قول داد که سه شنبه با بررسی تست بگه که اون یه بیماره یا داره بخاطر آبروش سر منو شیره می ماله.
    خیلی دعام کنید. شدیدا محتاج دعای شما دوستای گلم هستم. من که انقدر بدرگاه خدا روسیاهم که هر چقدر ضجه زدم جوابی نشنیدم. نمی دونم شایدم اون داره کمک می کنه و من نمی فهمم. ولی من انقدر در خونه شو می زنم تا جوابمو حداقل بخاطر بچه معصومم بده.

    - - - Updated - - -

    فریبای عزیز، ممنونم که راهنمایی م کردی
    اگه قرآن و دعا خوندن و امید اینکه خدا شاهد همه دردام هست نبود که تا الان نمی دونم چه بلایی سرم اومده بود.
    جالبه که بدونی کار همسرم یه کاریه که 99 درصد با آقایون در ارتباطه. پارچه فروشی عمده به تولیدی ها. فکر می کنم هیچ کار دیگه ای نمی شه پیدا کرد که کمتر از این با خانوم ها در ارتباط باشه. هیچ کدوم از روابطش هم ربطی به کارش نداشته.
    به خانواده همسرم نمی تونم بگم چون خیلی بی فرهنگن و ممکنه نتونن جلو دهنشون رو نگه دارن و آبروی شوهرم تو محل بره که اونوقت دیگه آب رو از سر گذشته می بینه و آشکارا این کار ها رو می کنه. ولی حداقل می دونه الان هم خانواده هم هم محلی ها روش یه حساب دیگه ای می کنن و حسابی از آبروش می ترسه. آخه اون یه فرد سرشناس و محبوب تو محله. بخاطر اینکه موقعیتی داره که نمی تونم بگم چون دوست ندارم در مورد این قشر از جامعه فکر دیگه ای کنید که در هر قشری خوب و بد پیدا می شه. ضمنا من با خونه ی مادرشوهرم فقط چند کوچه فاصله دارم. اونا هم فکر می کنن این امامزاده س و همچین کارهایی ازش بر نمیاد. همونطور که من این فکرو می کردم.
    و این هم بگم که از نظر رسیدن به زندگی براش هیچی کم نذاشتم. من آدم مذهبی هستم و بیرون از خونه آرایش نمی کنم. ولی اکثر روزها به شوق اومدنش براش کلی آرایش می کردم و قشنگ ترین لباسامو برای شوهرمو می پوشیدم. هر چیزی که مد می شد تو خونه براش می پوشیدم که نکنه حسرت زن های دیگه رو بخوره. حتی گاهی وقتا که خونه میومد می گفت خونه ی ما مثل ترکیه شده. تو رفتارمم سعی می کردم خیلی جذاب باشم، پر از ناز و عشوه و شیطنت زنانه. با خانواده م هم خیلی روابط خوبی داره و خیلی موقع ها با اصرار خودش با اونا مسافرت یا تفریح می ریم. فکر می کنم اون هیچی کم نداشت. حتی خودشم به این اعتراف کرد.

  2. 7 کاربر از پست مفید nilo0o0_64 تشکرکرده اند .

    abi.bikaran (یکشنبه 18 اسفند 92), del (دوشنبه 19 اسفند 92), deljoo_deltang (دوشنبه 19 اسفند 92), fahimeh.a (دوشنبه 14 تیر 95), fariba s (دوشنبه 19 اسفند 92), دختر بیخیال (دوشنبه 19 اسفند 92), رها70 (دوشنبه 19 اسفند 92)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    عزیزم نگران نباش. ولی کاش اول می رفتید پیش مشاور بالینی و بعد روانپزشک. البته می تونید از روانپزشکتون بپرسید که نیاز هست که به مشاور هم رجوع کنید یا نه.
    راستی شما می دونید روابطش در چه حد بوده؟ شما چطوری متوجه روابط همسرت شدی؟
    اگر همسرت روابط متعدد داره احتمال ابنکه دچار بیماری روحی باشه زیاده. فقط خواستم باهات همدردی کنم . مطمئنم شما اینقدر قوی هستی و می تونی از این برهه زندگیت پیروز بیرون بیایی.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 دی 95 [ 20:43]
    تاریخ عضویت
    1392-12-02
    نوشته ها
    79
    امتیاز
    3,055
    سطح
    34
    Points: 3,055, Level: 34
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 45.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 57 در 35 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم سعی کن آروم باشی.این ک حق حضانت و طلاق و بهت داده و خونه رو ب نامت زده یعنی عاشقته ولی کاراش دست خودش نیس.ب نظر من یه کم غیر طبیعیه.اون خودشم

    در عذابه.نمی خواد از دستت بده.ولی نمیتونه کاراش و ترک کنه نه اینکه نمیخواد اون عادت کرده...نمی دونم چی بگم.من خودم بهم خیانت شده.این کارایی ک گفتی و همسر من

    ب هیچ وجه انجام نمیده.تحت هیچ شرایطی خونه ک هیچ یه ماشینم ب نامم نمیکنه.شاید باورت نشه یک ساله ک شهریه دانشگاهمو ندادم تنها کاری ک کرد پنج ماه پیش یه چک داد

    ک پاس نشد و آقا اصلا ب روش نیاورد ک زنش چقد تحت فشاره آخرش هم امروز مجبور شدم رفتم طلامو فروختم تا شهریه بدم....بهش ک گفتم تنها چیزی ک گفت این بود ک چرا بهم

    نگفتی؟دوساعت بعدش هم جک و اس متنی فرستاد و اصلا عین خیالش هم نبود ک تازه عروسش طلاشو فروخته.

    من نمیتونم جدا شم چون از هیچ طریقی حمایت نمیشم.تو اگ خدای نکرده ب جایی رسیدی ک دیگه نتونسی ادامه بدی دستت پره.بچت مال خودته.حق طلاق داری خونه داری...

    فقط آروم باش...خدا هست.هواتو داره.بهش توکل کن

  5. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array
    این نقل قول رو از مدیر همدردی براتون گذاشتم . موردشون شبیه به شما بوده. امیدوارم براتون مفید باشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی نمایش پست ها
    با سلام و احترام
    ضمن عرض معذرت به خاطر تاخیری که در ارسال پاسخ پیش آمد.
    بنده جهت اینکه موارد یادتون باشه به طور اختصار و در بندهای مختلف، مهمترین آنچه که شما باید به کارگیرید را می آورم.


    یکم: نگاه خود را به زندگی تصحیح فرمایید.
    واقعیت این است که زندگی یک سفره آماده نیست که وقتی ازدواج کنیم بدون مشکل سر سفره بنشینیم. باهر کسی که ازدواج کنیم به زودی متوجه یکسری مشکلات و دردسرها خواهیم شد. یا بعدا پیش می آید.
    اینکه وقتی مشکلی دیدیم، زود احساس شکست بکنیم وتصور کنیم اگر انتخاب دیگری داشتیم بدون مشکل بودیم این صحیح نیست.
    بلکه صحیح اینست که هنگام ازدواج مانند دانش آموزی که به مدرسه می رود منتظر مسائل و امتحانات جدید باشیم. به این معنی که هر انسانی به میزانی که با این آزمایشات مشغول هست و صحنه را خالی نمی کند به همان اندازه از زندگی بهره می برد و رشد می کند.
    به دیگر سخن:
    تعارض ها در زندگی و مشکلات در زندگی سرمایه های زندگی برای رشد و خودسازی و بزرگ شدن هست. اگر در زندگی تعارض و دردسر نباشد به هیچ وجه از بچگی در نمی آییم.
    لذا هیچ وقت این باور و انتظار رانداشته باشید که در زندگی مشکل و دردسر و تعارض نباشد.
    لینک ذیل مکمل مطالب این بند هست که مطالعه بفرمایید و بسیار مهم هستند.
    آرامش و نحوه مواجهه افراد با مسائل و مشکلات زندگي





    دوم: شما فردی بسیار حساس هستید.

    وقتی فردی زیاد حساس باشد مشکل را حس می کند، اما به خاطر حساسیتش مشکل را بیشتر از اندازه واقعی اش ارزیابی می کند.
    مانند دزد گیر ماشین که اگر حساسیتش بالا باشد، حتی یک باد کوچک صدای آژیر آن را بلند می کند.
    شما فردی هستید که مرتب افکار اتوماتیک و شدیدی در مورد خیانت همسرت به ذهت و مغزت هجوم می آورد. نمی گویم همسرت مشکل ندارد. بلکه مشکل را شما بیش از اندازه در ذهن خود بزرگ می کنید و مساوی با شکست در زندگی می دانید و این را باید اصلاح کنید.
    شما باید بدانید همه آنچه که احساس می کنید به خاطر کارهای شوهرتان نیست. ایشون عامل اصلی هست اما شما آن را در ذهن خود، چندین برابر قویتر می کنید و واکنش می دهید.
    لینکها ذیل مکمل مطالب این بند هست که مطالعه بفرمایید و بسیار مهم هستند.
    انرژی احساسی صلح آمیز
    « بی ثباتی احساسی ارتباطات انسانی را تخریب می کند»




    سوم: ارزیابی مشکل همسرتون.
    اینکه همسر شما در همسر داری مهارت کمی دارد، شکی نیست. او از نظر پختگی و بلوغ برای یک زندگی رشد کمی کرده است. همچنین به خاطر تکرار رفتارهاییبدون اینکه توجه داشته باشد در او عادت ایجاد شده است.
    اعتیاد یا تکرار مکرر یک رفتار می تونه در مورد هر چیزی اتفاق بیفتد. اما همسر شما درنحوه مواجه شدن با افراد مونث ضعیف هست.
    اینکه می گوید واقعا شما را و زندگیش را دوست دارد راست می گوید. اینکه ابراز پشیمانی می کند. همه سعی خود را می کند و ... نشانه های مثبت از اراده ایشون به ترک این رفتار ناپسند هست.
    اما از نظر روانشناختی ترک عادت کاری سخت و زمان بر هست و نیاز به کمک دارد.
    مثلا شما ممکن است عادت به دروغ، زودرنجی، خشم، و غم داشته باشید. خب خانم محترم الان خودتان تصمیم بگیرید که صد در صد ترک کنید.
    آیا از فراد شما فردی صادق، پرتحمل، صبور و شاد خواهید شد!!!!
    مسلم هست که نه.
    چون آن چیزی که یکباره تغییر می کند آگاهی و دانش هست. اما در رفتار چون تمرین و تکرار ملاک هست باید وقت و کمک و انرژی گذاشته شود.
    به طور خلاصه همسر شما پتانسیل بهبود دارد. اراده بهبود هم دارد. لیکن ممکن است لغزش هم داشته باشد. شما باید هم صبرتان را افزایش دهید. هم مهارتهای ارتباطی خود را و هم تحمل و سعه صدر خود را و هم کنترل احساس خود را.
    یعنی با روش صحیح ، مودبانه و البته قاطعانه باید به او بگویید که نمی توانید با ارتباطهای خارج خانواده ایشون با خانمها به هیچ وجه کوتاه بیایید. اما این بدین معنا نیست که مرتب اخن کنید، قهر کنید، دعوا کنید و اعصاب خود را خرد کنید. بلکه باید روشهایی برای اعمال رفتار صحیح بیابید که بنده به لینکهای آن اشاره می کنم.
    مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)
    چگونه می توانم فردی صبور باشم!!!

    چهارم: همسرت باید چه کار کند؟
    به همسرت بگو، می خواهی کمکش کنی.
    نه اینکه بخواهی مچش را بگیری
    لذا همه انرژی و مهرهمسری خودت را برای بهبود او قرار می دهی.
    به او دلگرمی بده که کنارش می مانی تا وقتی که می بینی او همه سعیش را می کند.
    به او بگو شرط کمک من به تو، صداقت، شفافیت و آشکار بودنت هست.
    بگو کنارش می مانی اگراو بپذیرد که این رفتارش سم زندگی هست. و خواهان ترک هست.




    الف)به این منطور باید قرار های ذیل را تعهد کند.
    1 – قول بدهد و تعهد کند که دیگر نه کلامی، نه پیامی ، نه تلفنی و نه حضوری با خانمی ارتباط نگیرد.
    2 – برای پشتوانه قولش تعهد کند که شفاف هست ، لذا تا وقتی که این عادتش کاملا ترک نکرده است باید ضمن تغییر شماره تلفن خود، روی گوشی خود پسورد نگذارد و گوشی اش اعم از مکالمات و پیامکهایش را در معرض دید شما بگذارد.
    3 – به هیچ وجه گوشی را با خود به حمام، دستشویی نبرده یا پنهان نکند.
    4 – به محض اینکه مونثی زنگ یا پیامک به او زد به شما گزارش کند حتی اگر اشتباهی زنگ زده بود. و شماره او را به شما جهت تحقیق و بررسی بدهد.
    5 – شما اجازه داشته باشید در صورت لزوم هر وقت از روز که خواستید سر زده به محل کارش سر بزنید.


    ب ) شما هم تعهد کنید

    1 -با او درگیر نشوید
    2 - قهر نکنید
    3 - خواسته های عاطفی و جنسی او را برآورده کنید.
    4 - او را به عنوان همسری مهربان و دلسوز دوست داشته باشید.
    5 - و در نهایت اگر بعد از مدتی نگرانی شما بر طرف شد، کم کم بررسی ا زاو را کاهش دهید.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 اردیبهشت 93 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1393-2-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    13
    سطح
    1
    Points: 13, Level: 1
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوستان عزیز منم تقریبا مشکل ایشو ن رو دارم


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستی هلی متعدد و پیاپی
    توسط Pooh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 20 آذر 94, 16:48
  2. کمکم کنید - دعوا و اختلاف های پیاپی بعد از 2 سال عقد
    توسط fff در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: دوشنبه 11 دی 91, 22:51
  3. شکستهای عشقی پیاپی
    توسط الو در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 27 آبان 91, 15:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.