الهام عزیزم؛ من با این درخواستت موافقم.
به شوهرت زنگ بزن. البته خیلی بهتر بود که وقتی باهاش رفته بودی خونه باغ. بعد از رابطه با حالت اندوه و البته خسته گی که می گفتی:
عزیز دلم، احساس میکنم خیلی وقته به خودم از لحاظ روحی نرسیدم. یه کم حس میکنم خسته ام. خیلی دوست دارم که یه چند روزی واسه خودم باشم. اگه نگرانم نمیشی. من میخوام یه چند روزی گوشیمو خاموش کنم و یه چند روز بدون هیچ دغدغه ای یه کم استراحت کنم و به مغزم استراحت بدم تا شاید یه کم آروم تر شم و با انرژی بیشتری به طرفت برگردم.
این دفعه که توی دانشگاه دیدیش، توی یه جایی باهاش قرار بذار، مثل یه کافی شاپ یا پارکی جایی و خواسته ات رو خیلی ظریف بدون اینکه اشاره ای به رفتارهاش داشته باشی. فقط از جانب خودت مطرح کن و بعدش هم ازش تشکر کن که درکت کرده و قبول کرده. بگو یه کم دلم واسه خودم تنگ شده. بگو میدونی که بعضی وقت ها ادم ها نیاز دارن که یه کم تنها باشن و یه تجدید قوا کنن. مطمئن باش بعد از این چند روز با انرژی بیشتری به طرفت برمیگردم.
----------------------------
الهام! خواهش میکنم ازت که توی این چند روز فکر کن مجردی و به زمانی برگرد که کسی رو نداشتی که بهش وابسته باشی. خودت بودی و خودت. فعلا پرونده ی زندگی مشترکت رو مختومه اعلام کنم و به خودت بگو من قبل از این چه جور دختری بودم؟
راستی جایی خوندم که زمانی که دختر بودی و مجرد خونه ی پدرت، اون زمان که با همسرت دوست بودی توی اون زمان هم با همسرت رابطه ی جنسی داشتی! فکر میکنی همین نشونه ی این نیست که الهام یه شخصیتی داره که احساسی تصمیم میگیره و اصلا واسه خودش، روحش و جسمش ارزش قائل نیست؟ فکر نمی کنی باید یه تجدیدی روی رفتارهای خودت داشته باشی؟
ببین! الان اصلا موضوع رابطه ی زناشوئی بین تو و همسرت نیست. میدونی چرا؟ واسه اینکه هر جایی که بری و با هر کسی هم که حرف بزنی از لحاظ عرفی، شرعی و قانونی این وظیفه ی زنه که مردش رو تمکین کنه! اما یه نکته ی خیلی خیلی ریز و لطیفی این وسط هست که به هنر و مهارت آموزی زن و مرد برمیگرده که این رابطه رو تبدیل کنن به وظیفه یا تبدیلش کنن به یه فرصت طلایی واسه اینکه عشق شون به هم بیشتر بشه و با تنش های زندگی بهتر بتونن کنار بیان.
شما هنوز نامزدی هستی و خیلی راحت وقتی حوصله نداری با زبون عشقولانه و از سرمحبت و احترام همسرت رو سرشار کن از عاطفه؛ اما باهاش رابطه نداشته باش.
باید صبرت رو بیشتر کنی و بتونی با احساسات منفیت مبارزه کنی و خودت و ذهنت رو آروم کنی.
راستی از لیست کارهایی که برات نوشتم کدوم رو انجام دادی؟
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)