به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 97

موضوع: من و مادرم

  1. #21
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آبان 03 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,074
    امتیاز
    23,798
    سطح
    94
    Points: 23,798, Level: 94
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 552
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,698

    تشکرشده 2,236 در 911 پست

    Rep Power
    224
    Array
    سبک زندگی ناسالم در دوران کرونا... این خیلی جای بحث داره. ما خیلی رعایت کردیم به حساب خودمون. ولی بالاخره ویروس یه جوری خودشو وارد کرده و ضربشو زده.

    این عذاب وجدان باهام هست که اگه مادر بواسطه من رفته باشه چی. نمیدونم شاید بقیه اعضای خانواده هم نقش داشتن در این انتقال. ولی عذاب وجدانشون اینقدر مثه من نمود بیرونی نداره. مثلا چند روز قبل .... ولش کن اصلا. حالم بد میشه به این سناریوها فکر میکنم...

    امید دارم رفتم اون دنیا، مادرم ازم رو برنگردونه. اگه من بصورت مستقیم یا غیرمستقیم در مرگ مادرم نقش داشتم )(غیرمستقیم مثه اینکه خوب روحیه ندادم به مادر)، امیدوارم مادرم منو ببخشه. دست خودم نیست، درجه احساس مسئولیتی و عذاب وجدانیم بالاس و اگه یک دهم درصد هم مقصر باشم، خودمو نمیبخشم.

    باز خداروشکر چند سالی تونستم به اندازه اپسیلونی نوکریشو بکنم. امروز قبل رفتن، خواهرم بهم گفت مادر همیشه میگفت این پسرم همیشه میاد کارامو انجام میده، بدعادت میکنه منو. حس خوبی گرفتم، با اینکه دلمم تنگ شد
    ویرایش توسط gholam1234 : پنجشنبه 01 مهر 00 در ساعت 19:38

  2. 6 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    miss seven (پنجشنبه 01 مهر 00), فرزانه 123 (یکشنبه 04 مهر 00), لاله123 (جمعه 02 مهر 00), میشل (جمعه 02 مهر 00), zolal (پنجشنبه 01 مهر 00), باغبان (پنجشنبه 01 مهر 00)

  3. #22
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 22:54]
    تاریخ عضویت
    1393-12-20
    نوشته ها
    3,198
    امتیاز
    91,962
    سطح
    100
    Points: 91,962, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    7,875

    تشکرشده 6,853 در 2,399 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها


    این عذاب وجدان باهام هست که اگه مادر بواسطه من رفته باشه چی. نمیدونم شاید بقیه اعضای خانواده هم نقش داشتن در این انتقال. ولی عذاب وجدانشون اینقدر مثه من نمود بیرونی نداره. مثلا چند روز قبل .... ولش کن اصلا. حالم بد میشه به این سناریوها فکر میکنم...



    آفرین غلام - نباید بذاری ذهنت برای تو دادگاه محاکمه درست کنه . اون هم بدون هیچ دلیل و شواهد 100 درصدی ای .
    شیطان دوست داره ذهن انسان ها را در بند خودش بگیره و افکار منفی را وارد کنه . از این طریق یه نا امیدی به انسانها وارد می کنه .
    هدف شیطان اینکه انسانها را ناامید کنه ،،،
    معمولا در این جور اتفاقات تمام ماها این فکرها را مرور می کنیم .


    یه چیز دیگه هم بگم :
    مادر شما که تنها با تو در ارتباط نبوده ،،،
    همسایه ها - مراکز خرید و ...
    خیلی از پزشکان میگن حتی دو سه روز قبل از علائم اصلی که احوال طرف خوبه ، ویروس در بدنش هست و می تونه انتقال بده .
    مثلا میری پیش همسایه تون همه چیزش خوبه- ولی در حالی که مبتلا به کرونا هست .
    برای همین امکان داره اصلا از طرف شماو خانواده شما نباشه .
    شما و خانواده شما هم رعایت می کردید .
    من برادرم کرونا گرفت . خودم هم کنارش بودم ( ماسک هم نمی زدم ) با دیگر اعضای خانواده - هیچ کدام کرونا نگرفتیم .
    جواب آزمایش ما هم منفی در آمد .
    اینجور نیست یکی در خانواده کرونا بگیره 100 در صد بقیه هم کرونا بگیرن .
    از طرفی اگه به احتمال یک در صد از طرف خانواده شما بوده ، از قصد و عمد نبوده و کرونا یه بیماری کاملا ناشناخته هست .
    نگران نباش شرمنده مادرگرامیتون نمیشید از این بابت .
    تنها چیزی که باعث میشه مادر گرامی ناراحت بشه افکار منفی و نا امیدی باز مانده ها هست .
    تاپیک زندگی پس از زندگی کمک خیلی خوبی بهت می کنه .


    قرآن خیلی بخون - کمکت می کنه .
    انس با قرآن ،انسی هست قلبی بین هر انسان با خدا و لازم نیست برای اینکه به آرامش قرآن برسی یه متخصص کنارت استخدام کنی ،،،
    می تونی نوار بذاری گوش کنی قبل از خواب ،،،
    این فکرها میره .


    ویرایش توسط باغبان : پنجشنبه 01 مهر 00 در ساعت 21:40

  4. 6 کاربر از پست مفید باغبان تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 01 مهر 00), miss seven (پنجشنبه 01 مهر 00), Mvaz (پنجشنبه 01 مهر 00), لاله123 (جمعه 02 مهر 00), میشل (جمعه 02 مهر 00), zolal (پنجشنبه 01 مهر 00)

  5. #23
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 01 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1394-9-10
    نوشته ها
    1,024
    امتیاز
    36,001
    سطح
    100
    Points: 36,001, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    5,233

    تشکرشده 2,947 در 957 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    258
    Array
    سلام آقا غلام وقتتون بخیر ،
    بهتون تسلیت میگم ، ان شاءالله روحشون شاد و غریق رحمت الهی باشه و بحق این روزا که نزدیک اربعین آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام هستیم ،خود آقا امام حسین علیه السلام شفیعشون باشن.
    متاسفانه خیلی از خانواده ها بخاطر این بیماری عزیزانشون را از دست دادن . گفتین خیلی برای مادرتون کار کردین ولی کمتر دوستی خودتون را در قالب کلمات بهشون گفتین و بابت این موضوع ناراحتید .
    من یه چیزی بهتون بگم: شما از نگاه خودتون به این موضوع نگاه میکنید ولی مادرتون قطعا محبت شمارو از طریق همون فعالیت هایی که انجام میدادین دریافت میکردن و چه بسا بیشتر دلشون رو شاد میکردین وقتی براشون کار میکردین و در فعالیت های خانه کمکشون میکردین.
    یه مثال بارز بگم از خودم ، زیاد اهل فعالیت در خانه نیستم، ولی تا دلتون بخواد قربون صدقه مامان و بابام میرم و عمیقا هر روز بار ها بهشون میگم دوسشون دارم ، براشون گاهی هدیه میخرم حتی بی مناسبت . اما تا حالا بار ها وقتی به مامانم گفتم خیلی دوستت دارم بهم گفته ممنونم ولی در عمل هم نشون بده و فعالیتی هم در خانه انجام بده و کمک من بکن:))
    البته جدیدا خیلی بهتر شدم و کمک میکنم .

    این را بهتون گفتم که بدونید فرزند خوبی برای مادرتون بودین.

    مدتی پیش در فضای مجازی یه بخش کوتاه از برنامه زندگی پس از زندگی رو داشتم میدیدم و یه آقایی مرگ رو تجربه کرده بودن ، میگفت وقتی روح به بدنم برگشت با خودم گفتم : اگر این مرگ بود پس چقدر شبیه زندگی و زنده بودن بود .
    حقیقت اینه درسته از دست دادن عزیزان خیلی خیلی سخته و برای افرادی که تجربه اش نکردن غیر قابل درک هست ولی اونا فانی نشدن و زنده هستن .
    ان شاءالله خدا همه ی عزیزان این تالار و همه مردم دنیا رو براشون حفظ کنه و سلامت باشن .
    در حال حاضر خواندن قرآن ، دعا و خیرات بیشتر از همه ایشون رو خوشحال میکنه .


  6. 6 کاربر از پست مفید miss seven تشکرکرده اند .

    gholam1234 (پنجشنبه 01 مهر 00), Mvaz (پنجشنبه 01 مهر 00), لاله123 (جمعه 02 مهر 00), میشل (جمعه 02 مهر 00), zolal (پنجشنبه 01 مهر 00), باغبان (پنجشنبه 01 مهر 00)

  7. #24
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 03 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    574
    امتیاز
    20,010
    سطح
    89
    Points: 20,010, Level: 89
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 340
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,235

    تشکرشده 1,431 در 468 پست

    Rep Power
    137
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط gholam1234 نمایش پست ها
    از حضور شما در اینجا واقعا خوشحالم، ایشالا خدا واسمون نگهت داره توی این فضای مجازی
    سلام آقا غلام، چه کار خوبی کردید که اینجا تاپیک زدید... پست هاتونو می خونم تحسینتون میکنم و غبطه می خورم چون معلومه که در زمان حیات مادرتون، تا تونستین هواشون داشتید این خیییلی دستاورد بزرگیه... عشق و محبت داشتن به عزیزان خیلی با ارزشه. مادر که دیگه جای خود داره.
    نمیدونم اما خوب بود بقیه دوستان تالار هم که عزیزی رو از دست دادن بیان و مثل شما از غمشون بگن. فکر میکنم کمک کننده باشه.
    همه پست های شما و دوستان عزیز رو خوندم. واقعا آدم کلی ازتون یاد میگیره.
    به آقای باغبان هم سلام میکنم خیلی دلم برای پست هاشون و این آرامش خاصی که در نوشته هاشون هست تنگ شده بود. همون طور که گفتید من هم امیدوارم همواره سالم و سلامت باشند چون دوست مجازی فوق العاده ای هستن.

    دوستان گل اینجا همه یه خلوص و صمیمیت قلبی دارند و مصداق این شعر هستند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. خودتون هم از این دسته هستید آقا غلام و ماها با اینکه اصلا ندیدیمتون اما مثل دوست
    و برادرمون برامون عزیزید.
    ان شاالله دلتون آروم بشه و بیش از پیش با امید و حال خوب ادامه بدید. پست های بچه ها رو بخوانید بازم خیلی حرفای مهمی زدن که هر کدومشون یه کلیده.

    به نور نگاه کن ! سایه ها پشت سرت خواهند بود.
    ویرایش توسط zolal : پنجشنبه 01 مهر 00 در ساعت 23:35

  8. 5 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 02 مهر 00), Mvaz (دوشنبه 05 مهر 00), لاله123 (جمعه 02 مهر 00), میشل (جمعه 02 مهر 00), باغبان (پنجشنبه 01 مهر 00)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 شهریور 03 [ 00:11]
    تاریخ عضویت
    1393-6-31
    نوشته ها
    574
    امتیاز
    20,010
    سطح
    89
    Points: 20,010, Level: 89
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 340
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    1,235

    تشکرشده 1,431 در 468 پست

    Rep Power
    137
    Array
    راستی آقا غلام حتما به کلبه برفی خودت برو، یادته؟ قبلا ازش تعریف کردی.

  10. 4 کاربر از پست مفید zolal تشکرکرده اند .

    gholam1234 (جمعه 02 مهر 00), Mvaz (دوشنبه 05 مهر 00), میشل (جمعه 02 مهر 00), باغبان (جمعه 02 مهر 00)

  11. #26
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آبان 03 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,074
    امتیاز
    23,798
    سطح
    94
    Points: 23,798, Level: 94
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 552
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,698

    تشکرشده 2,236 در 911 پست

    Rep Power
    224
    Array
    ممنونم خانم زلال. این سری یه طوفان خیلی بدی اومد، چندین مرتبه هم اومد. حقیقتش کار از کبله و اینا گذشته بود. ولی با این حال ضجه زدم کنار کلبه (داخلش نبودم). گفتم شاید یکی بیاد کمکم. شاید باید بیشتر داد میزدم. این شد دیگه آخرش... دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی

  12. 3 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (دوشنبه 05 مهر 00), zolal (دوشنبه 05 مهر 00), باغبان (شنبه 03 مهر 00)

  13. #27
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آبان 03 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,074
    امتیاز
    23,798
    سطح
    94
    Points: 23,798, Level: 94
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 552
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,698

    تشکرشده 2,236 در 911 پست

    Rep Power
    224
    Array
    اساسا کل گوهر وجودی و قدرت و جلال و زیبایی مادرم توی دستاش خلاصه میشد. دستاش پر از خستگی بود، سالیان سال از این دستا کار کشیده بود و خیلی خیلی خسته بود دستای مادرم. ولی وقتی دستاشو میگرقتی، کلی انرژی میگرفتی. بعضی وقتا بهم میگفت بیا دستامو بگیر. دستاش همیشه یه مقدار گرم بود، بعد همینجوری که دستام توی دستاش بود، دستامو فشار میداد. درد میگرفت دستام. بس که زور داشت دستاش، با اینکه بدنش ضعیف شده بود ، بس که از این بدن کار کشیده بود.
    روی تخت آی سی یو هم که بود، دستاشو گرفتم و باز دستامو فشار داد با همون شدن همیشگی. اصلا فشارش کم نشده بود. سرمو گرفتم زیر دستاش و دستاشو کشیدم روی سرم. آخه دستاش کلی انرژی داشت وقتی روی سرم میکشید.
    تقریبا میشه گفت از سال ۱۳۸۴ من دیگه توی خونه نبودم و مدام این شهر و آن شهر بودم. بهمین خاطر خیلی ندیدمت توی این شانزده سال. ولی مادرم! باور کن که اینا به عشق خودت بوده، دوست داشتم توی شهر غریب یه پولی در بیارم و برات خرج کنم (هر چند چیز زیادی ازم نخاستی و منم تنبلی کردم و برات حتی یه روسری نگرفتم) . بیشتر کمک خرج خانه بودم و برای پوشاک و کفش و اینا خیلی تنبلی کردم برات. ولی چی بگم که شما همش قناعت داشتی و هیچی برای خودت نگرفتی ....

    میدونی مادر! من خیلی دوست داشتم، بهمین خاطر تصمیم گرفتم بچه خوبی باشم برات، زورمم زدم. ولی باز یادم رفته بود که یه روزی قراره از پیشمون بری و من باید تلاشمو بیشتر میکردم.

    الان ذهن من شده محلی برای پردازش خاطرات قشنگی که با شما داشتم. محلی برای شنیدن صدای قشنگت.

    مادر! چرا به خوابم نمیای؟؟! اینقدر از دستم ناراحتی؟

    مادر! بعضی وقتا نفسم بالا نمیاد. . . وقتی میبینم که دیگه بینمون نیستی...
    مادر! دیگه من به چه عشقی برگردم خونه؟؟!

    چند سال آخر با گوشت و پوستم درک کرده بودم که مادر گرمابخش کانون خانه و خانوادس. وقتی خونه نبود، انگار یه چیزی کمه. الان این کمبود دائمی شده و ما باید با این کمبود عادت کنیم

  14. 4 کاربر از پست مفید gholam1234 تشکرکرده اند .

    Mvaz (دوشنبه 05 مهر 00), فرزانه 123 (یکشنبه 04 مهر 00), zolal (دوشنبه 05 مهر 00), باغبان (شنبه 03 مهر 00)

  15. #28
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 آبان 03 [ 11:09]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    502
    امتیاز
    12,236
    سطح
    72
    Points: 12,236, Level: 72
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 214
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    124

    تشکرشده 544 در 280 پست

    Rep Power
    87
    Array
    خدا رحمت کنه مادرتون رو
    مطمین باشید همون احترام یه دنیا خوشحالش میکرده

  16. 4 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    gholam1234 (شنبه 03 مهر 00), Mvaz (دوشنبه 05 مهر 00), zolal (دوشنبه 05 مهر 00), باغبان (شنبه 03 مهر 00)

  17. #29
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آبان 03 [ 13:30]
    تاریخ عضویت
    1398-6-08
    نوشته ها
    1,074
    امتیاز
    23,798
    سطح
    94
    Points: 23,798, Level: 94
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 552
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,698

    تشکرشده 2,236 در 911 پست

    Rep Power
    224
    Array

  18. کاربر روبرو از پست مفید gholam1234 تشکرکرده است .

    باغبان (یکشنبه 04 مهر 00)

  19. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 02 [ 01:54]
    تاریخ عضویت
    1397-2-11
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    7,883
    سطح
    59
    Points: 7,883, Level: 59
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    431

    تشکرشده 358 در 165 پست

    Rep Power
    49
    Array
    سلام آقا غلام
    ضمن تسلیت مجدد، واقعا بعضی مطالبی که نوشتین مارو هم به فکر فرو می بره. انشالله روح مادرتون در آرامش باشه. همه ما روزی از این دنیا می ریم. یکی زودتر یکی دیرتر. باز خداروشکر که مادر شما سرو سامون گرفتن بچه هارو دیده و تا حدودی خیالش راحت بوده که شما از آب و گل دراومدین. فرزندان صالحی مثل شما داشته که بهر حال باعث افتخارش بودین. اینا همه مهمه.

  20. 3 کاربر از پست مفید فرزانه 123 تشکرکرده اند .

    gholam1234 (یکشنبه 04 مهر 00), zolal (دوشنبه 05 مهر 00), باغبان (یکشنبه 04 مهر 00)


 
صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.