به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 108
  1. #91
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط امیر مسعود نمایش پست ها
    سلام و عرض ارادت خدمت همه دوستان






    شما در كنار خصوصيات مثبت زيادى كه داريد ( ادب، احترام، معرفت، ...) يه ضعف كوچيكم داريد و اون اينه كه دنباله يه حرف رو زياد ميگيرى. ميخاى حرفتو إثبات كنى كه حرف و كار من تو چارچوب اصول بوده و به اين دلايل كار و رفتار ديگران اشتباه بوده
    نمونش رو تو همين تاپيك ديديم
    خانم شيدا اومد يه نظر داد در خصوص پيغام برادرتون ،كه شما هم تو پست بعدى جوابشونو داديد.( كه البته لازم هم بود كه پاسخ بديد و جوابتون هم كاملا منطقى بود)
    بعدش خانم شيدا اومدن گفتن منظورم اونى كه شما برداشت كرديد نبود منظورم اين بود كه مثلا شما بريد زن سابق دوست و ... رو بگيريد.. ( منظور اين كه اكه حتى تو پست قبليشون هم اشتباهى كرده بودن با اين جواب موضوع رو جمش كردن)
    منتهى شما اومديد گفتيد نه وقتى شما اين جمله رو ميگيد دقيقا همين منظور رو داشتيد ......
    چه لزومى داشت همچين جوابى بديد و دوباره موضوع رو باز كنيد و يه جورايى فضا رو به سمت كل كل و... اينا ببريد ؟؟ و نتيجه بشه حاشيه هاى بعدى كه تو اين تاپيك ديديم


    خب حالا منظورم اينه كه همين طور كه تو اين تاپيك از يه حرف حاشيه درست شد . تو زندگى هم از يه مشكل بحران ميسازيد .




    اين مشكلاتى كه گفتيد شايد به مراتب بدترش تو زندگى ديگران هم بوده ولى اينقدر حاشيه ساز نشده .
    نه كتك كارى بوده نه قطع رابطه ....
    چرا حالا يه تعداد تونستن اون مشكلات رو بهتر از شما مديريت كنن ؟
    دليلش اين ميتونه باشه كه ديد درستى نسبت به مسير و مشكلات آينده داشتن ، و در نتيجه مشكلات رو بزرگتر از واقعيت نديدن. و از يه مشكل بحران نساختن.
    قبول كردن اين دست مشكلات تو زندگى هست بايد مديريتش كرد. اونا هم اينقدرى متوجه ميشن كه تو فلان موضوع مادر پسر يا پدر دختر مقصر بوده .
    منتهى سياست به خرج دادن . از همون اول كار دشمن تراشى نكردن. دنباله هر حرفى رو نگرفتن . خيلى جاها يه گوش در كردن و اون يكى رو دروازه .
    فرض شما بريد خيلى محكم به مادرتون بگيد كه تو اين ماجرا شما مقصر بوديد نتيجه كار چى ميشه ؟؟؟؟
    مادر شما متحول ميشه ؟ يا احتمالا ميره يه فاميل رو هم با خودش همراه ميكنه كه عروس من لايق خانوده ما نبود
    نهايتش اينه كه پيش شما به ظاهر مراعات خانمتون رو بكنه
    ميخام بگم گره مشكلات شما پيدا كردن مقصرو اين موضوعات نيست . نداشتن سياسته .


    با اين ديدگاه جلو برى ٤ ماه ديكه ورق برميگرده . و اون وقت اين خانم شماست كه مقصر مشكلات ميشه . اون زمان مادر شماست كه به شما فشار مياره . حالا ميخاى بياى يه تاپيك بزنى خانمتو محكوم كنى ؟
    ٦ ماه ديگه عيد ميشه اقا شهروز منتظره فاميل در خونشو بزنه، ميبينه هيج كى نيومد . چرا ؟ چون فاميل ميگن اينا وقتى مادر و خواهر خودشونو پسند نميكنن . عروسى خواهرزادشون نميان .ما رو كه أصلا به حساب نميارن بريم خونه اقا شهروز چيكار!!!


    اون موقع خانمت بر ميگرده ميگه فاميل شما احترام و آداب معاشرت بلد نيستن ، ما رفتيم خونه عمو و خاله ... اونانيومدن.
    فاميل منو بببين اومدن به ما سر زدن


    جمع بندى اينكه مشكلات شما اون قدر بزرگ و حاد نبوده . خودتون الكى بزرگش كرديد و بحران درست كرديد . يكى از دلايلشم همين روحيه شماست كه دنباله هر حرفى رو ميگيريد. و دنبال مقصر هستيد . در صورتى كه از خيلى از موضوعات بايد گذر كنيد.


    حالا با توجه به شرايط شما
    فعلا اصرار نكن كه با شما بياد خونه مادر و خواهرت...
    ولى باهاش صحبت كن بگو هيچ اجبارى نيست كه با من بياى ولى تا كى ؟ خودتم ميدونى يه روز به اين نتيجه ميرسى كه با خانواده من رفت و اومد كنى منتهى هر چقدر اين فاصله بيشتر بشه كار برات سخت ميشه ، خودتم ميدونى اوايل زندكى اين دست مشكلات هست كه به مرور زمان كمرنك ميشه و اخلاق دو خانواده دست هم مياد .


    الانم سعى كن از اين فضا دور شى يه مسافرتى ... بريد تا يه انرژى بگيرى



    سلام .ممنون ازتعریف شما و توضیحات و راهنمایی. دلیل موشکافی من و دقت در جزئیات علتش رشته ای که خواندم ما طبق تمرین و عادت و نوع نگرش سمت هر چیزی بریم برای ما پررنگ تر میشه.اون سیاستی که فرمودید من تا حدی فاقدش هستم و اعتراف میکنم شاید علت یک سری رفتارهای خانواده و همسرم بوده و شاید نه احتمالا من یک رفتارهایی رو که میتونسته حساسیت بوجود بیاره رو نباید بروز میدادم
    بطور کل بحث کردن با خانم ها اعصاب فولادین میخواد و هراندازه بخواهی به سمت دیگری بروی باز یک موضوع رو وارد بحث میکنند من امروز دیگه قاطی کردم.اگر از دوستان کسی از من رنجیده خاطر شد امیدوارم به دل نگرفته باشند.
    خیر من اصراری ندارم همراه همسرم به منزل پدرومادرم فعلارفت وآمد کنم.

    در پاسخ به خانم رویای آبی یک سری مسائل و مشکلاتی که باعث دوگانگی و برخوردهایی در خانواده شده از این دسته مشکلاات و حرفها بوده و خواهی نخواهی برای بازکردن موضوعات و موشکافی باید گفته میشد و این موضوعات به من منتقل شد و درجریانش قرارگرفته بودم.

    درخواست بستن تایپیک رو دادم .درهرصورت ممنون از همه دوستان عزیز وقتشون رو در اختیار من قراردادند از راهنمایی های همه از نظرات موافق و مخالف سپاس
    یا علی
    التماس دعا
    ویرایش توسط shahrouz : دوشنبه 05 مهر 95 در ساعت 01:56

  2. کاربر روبرو از پست مفید shahrouz تشکرکرده است .

    نیکیا (دوشنبه 05 مهر 95)

  3. #92
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    سلام
    شیدای گرامی
    1. قانون مدنی در مواد 1035 تا 1040 طی پنج ماده به وعده ی ازدواج پرداخته که اگرچه ایجاد علقه ی زوجیت نمیکنه و به قول شما دختر هنوز مجرده اما طبق قواعد عمومی قرارداد ها تعهداتی رو با خودش میاره مثل اینکه خسارتی از یکی از طرفین به دیگری رسیده باشه(هدیه ای داده باشن... خرجی کرده باشن) باید جبران بشه...
    اینکه این آقا گفته دوست دخترم بوده قاعدتا توی ماهیت وعده ی ازدواج تغییری ایجاد نکرده و این رابطه توی قانون به وعده ی ازدواج و بین حقوقدانها به نامزدی شناخته شده و هیچ جا هم گفته نشده که حتما باید رفت خواستگاری تا بعد نامزدی پیش بیاد. اسمش روش هست وعده ی ازدواج...
    من نگفتم یک دختر با وعده ی ازدواج متاهل میشه شما فرمودید توی قانون حرفی ازش نیومده و من گفتم توی پنج ماده بهش پرداخته شده...
    2. شما با تعابیر مختلف آدمها رو مورد حمله قرار میدید اول گفتید شماره ی نامزد این آقا دست برادرش چیکار میگرده و حتما برادرش چیزی از خانومش دیده که بهش پیام داده... بعدش اومدید گفتید منطورتون چیز دیگری بوده در حالیکه هر بچه ای پست شما رو میخوند میفهمید منطورتون چی بوده.
    3. بعد اومدید به خانواده های مذهبی توهین کردید و گفتید چون شرع اجازه داده یک مرد متاهل از یک دختر مجرد خاستگاری کنه پس برادر این آقا چون خانواده ی مذهبی داشته حق داشته به نامزد برادرش نطر داشته باشه...
    ما دو جور عرف داریم (برای اینکه فکر نکنید دارم اینا رو از خودم میگم میتونید کتاب اصول دانشگاهی عماد شبخیز قسمت عرف رو مطالعه کنید) عرف عام و عرف خاص... عرف عام عرف مردم عادیه و عرف خاص عرف خواص مثل عرف پزشکی عرف حقوقدانها و عرف متشرعین...
    شما وقتی میگید شرع این اجازه رو داده پس هر ادم مذهبی به خودش اجازه ی این کار رو میده دارید به عرف متشرعین توهین میکنید... اصولا مگه ما هر کاری که میتونیم بکنیم رو باید انجام بدیم... اگر مادر شما از روی نیاز 100 هزار تومن از کیف شما پول برداره شما میتونید به جرم سرقت ایشون رو روانه زندان کنید اما ایا این کار رو میکنید؟؟؟ و چون این کار از نظرتون اخلاقی نیست بقیه ی قوانین رو هم انجام ندید چراغ قرمز رو رد کنید کلاهبرداری اختلاس و... چون این قسمت از قانون با وجدان شما جور در نمیاد... اصولا مگه ادمها هر کاری که بتونن رو باید بکنن...
    بله زنداداش ایشون متاهله اما اگر روزی با برادر این اقا قهر کردند و دچار تردید جدایی شدند این اقا میتونن به زن برادرشون بگن اگر جدا بشی و مطلقه بشی من باهات ازدواج میکنم اما آیا باید این کار رو بکنن؟؟ شرع و قانون هیچگاه مطلق نیست و همیشه نظر به اخلاقیات دارن...
    3. بله اگر به دو نفر بگیم ازدواج کنید بدون رابطه ی جنسی حتما به عقل من شک میکنه اما اگر بهشون بگیم ازدواج کنید هفته ای دو بار با هم رابطه داشته باشید بدون مودت و رحت و موانست خیلی بیشتر به عقل ما شک میکنه... رابطه ی جنسی حتما بخشی از فرایند ازدواجه اما همه اش نیست شوهرم یکبار مثال خیلی خوبی برام زد گفت رابطه جنسی شاید برای مردها اهمیتش 60 گرم باشه و مهر و محبت 40درصد و 40 گرم اما رابطه جنسی مثل آهن میمونه که 60 گرمش فضای کمی رو اشغال میکنه و محبت و موانست مثل پنبه میمونه که همون چهل درصد و چهل گرمش فصای بیشتری رو اشغال میکنه و در نهایت بیشتر فضای زناشویی حتی برای مردها به مهر و محبت تعلق میگیره(این رو شوهرم دو سال پیش به من گفته)...
    آقای شهروز شما همسر باهوش و تحصیلکرده و طبق گفته ی خودتون مهربانی دارید... امیدوارم قدرش رو بدونید و همیشه شاد و خوشبخت باشید نوشته ام رو با حرفی از فرشته ی مهربان که توی یکی از تاپیک ها خوندم و همیشه آویزه ی گوشمه خاتمه میدم...
    عاشق همسرتون باشید، عاشق خالص...
    عشق هر دردی رو خیلی زود درمان میکنه...

  4. 2 کاربر از پست مفید نیکیا تشکرکرده اند .

    sahar67 (دوشنبه 05 مهر 95), shahrouz (دوشنبه 05 مهر 95)

  5. #93
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    من بعد از مدتها اومدم و با خوندن این تاپیک برق از سرم پرید و بسیار متاسف شدم

    چقدر جالب تمام رفتارهای زشت خونواده ی ایشون توجیه شد و خانوم ایشون تبدیل به دیو بی شاخ و دم شد البته والله بعضیها شاخ و دم هم برا خانوم ایشون درست کردن

    راستش اونقدر متاسف هستم و حرف دارم برا زدن که نمیدونم از کجا شروع کنم

    اما حرف من اینه کسی که لذت عشق رو نچشیده باشه نمیتونه خیلی مسایل رو درک کنه و طبیعیه که انقدر خشک نظر بده

    من مطمینم و حاضرم قسم بخورم همسر ایشون به مرور اگر اقای شهروز درست رفتار کنن خیلی ارومتر میشن و بعد عشقشون به اقای شهروز باعث میشه خیلی بهتر با این مسایل رفتار کنن به شرط اینکه ایشون عقل خودشو نده دست هرکس و خیلی از مسایل به راحتی حل خواهد شد با گذر زمان

    مسیله بعدی که واقعا برای من جالب بود جبهه گیری بود که در برابر مدرک همسر ایشون بود که باهاش نا اشنا نیستم و به شدت خودم بخاطر مدرکم خیلی جاها قضاوت نابجا شدم مخصوصا در خونواده همسر
    چون متاسفانه همه این تفکرو دارن فلانی چون دکتره پس حتما خودشو میگیره و خودشو بالا میبینه و ......
    و دوم حسادتی هست که داشتن این مدرک در بعضی افراد ایجاد میکنه و من به شدت با این حسادت ها و قضاوت های الکی مانوس هستم و میفهمم ریشش کجاست

    سوم اینکه کی گفته مدرک دندانپزشکی از لیسانس یه مرحله بالاتره؟؟؟ چون فقط دو سال بیشتر از لیسانسه که دلیل نمیشه میدونید که مدرک دندانپزشکی دکترای حرفه ای هست؟؟؟؟ و این تقریبا بیشتر به پی اچ دی نزدیک هست نه لیسانس!!!!!!!

    حالا اصلا دندانپزشکی پایین تر از لیسانسم هست چه ربطی به این قضیه و این مشکل داره؟؟/ با انکار کردن نمیشه لول و سطح ادمهارو اورد پایین فقط خودمونو خراب میکنیم کاری که خونواده ی ایشون به شدت در حال انحام دادنش هستن

    چرا ما زنها خودمون زورمون میاد مردی زنی رو خیلی دوست داشته باشه و الویت اولش زنش باشه

    شیدای عزیزم با همه ی احترامی که همیشه برای شما به شدت قایل بوده و هستم باید بگم حتی یک خط از حرفای شما منطقی نیست و من به شدت باهاش مخالفم و به شدت تخریب کننده زندگی مشترک هست

    حرفاتون به شدت جبهه گیری درش وجود داره و قضاوتهای نادرست

    من نمیدونم شما عشق رو تجربه کردین؟؟؟ و ایا به عشقتون رسیدین؟؟؟
    زندگی با عشق این تفکر رو از بین میبره که تعلق فقط با رابطه خونی به دست میاد

    خواهر شوهر من بارها به همسر من گفت واسه تو دختر زیاده اما پدر مادر فقط یکیه
    نمیگم حرف شما یا ایشون غلطه حتی تا حدی هم درک میکنم منظور ازین حرف چیه اما کی گفته که اگه رابطه زنو شوهر بهم بخوره دو ساله فراموش میشه اما اگر مادر یا پدر ادم مثلا خدای نکرده فوت بشن فراموش نمیشن؟؟؟

    همه چیز تو دنیا ربط داره به عمق احساس ادمها نسبت به هم
    الان من همسرمو از همه کس تو دنیا بیشتر دوس دارم و رضایت اون از هرکسی برام بیشتر اهمیت داره اگرچه دلیل نمیشه که بخاطر عشقم خونوادمو فراموش کنم اما همسرم برام الویته و همیشه سعی کردم تا مجبور نشم ازین الویت دادن استفاده نکنم اما اگر مجبور بشم قطعا و بدون شک اینکارو میکنم و طبعا همین انتظارو از همسرمم دارم

    گذر زمان هم به من و هم به همسرم اثبات کرد که برای من کسی جز همسرم و برای ایشون کسی جز من تو این دنیا پیدا نمیشه و اینو کسی درک میکنه که طعم بی نظیر عشق رو تجربه کرده باشه

    پس اگر میخواهید مردی رو مجاب کنید که خونوادشو بعد ازدواج فراموش نکنه ازین حرفها استفاده نکنید چون بارها نقض شده

    اقای شهروز بسیار مرد فهمیده و عاقلی هستن مثال زیبایی زدن
    ایشون گفتن اگر بحثی بین ایشون با شوهرخواهرشون پیش بیاد ایا واقعا خواهرشون از همسرش میگذره برای برادر؟؟؟؟/ قطعا و صد درصد خیر
    این حرف ایشون نشان دهنده درک بسیار بالای ایشون از زندگی مشترک هست

    خونواده ی ایشون صد درصد مقصرن و باید خودشونو اصلاح کنن خانوم ایشون نباید تاوان اشتباه کس دیگه رو بده اگرچه همه دوس داریم خانومشون ارومتر بشن و بخاطر زندگیشون و عشقشون گذشت بیشتری داشته باشن و من مطمینم با روندی که ایشون در پی گرفتن قطعا به این نتیجه خواهند رسید

    اما خواهشا جای مقصرهارو عوض نکنیم
    هیچ کس تو این دنیا به اندازه ی من خانوم ایشونو درک نمیکنه چون به سرم اومده

    متاسفانه خیلی از خونواده ها به اسم دلسوزی برا برادر زندگی برادر رو به اتیش میکشن هیچ کس حق دخالت به هر دلیل و توجیهی رو تو زندگی یه زوج جوان نداره و من به شدت به این قضیه معتقدم جوریکه خودم هم دقیقا همین طور با عروسمون رفتار میکنم و تا بحال کرده ام
    خیلی جاها به خودم گفتم به من چه برادرم سی و خورده ای سالشه و خودش عقل داره و این یعنی احترام به برادر خودم در درجه ی اول

    به خواهر ایشون چه ربطی داره که ایشون به نامزدش با پول خودش کی میخواد کادو بده؟؟؟؟من به هیچ وجه درک نمیکنم

    یا خواهر ایشون در کمال پررویی از همسر ایشون چرا باید بخواد که ظرفهارو بشوره اونم با این لحن و با بی ادبی محض

    من خودم هروقت عروسمون اومده خونمون حتی اگر خودش خواسته من نذاشتم دست به سیاهو سفید بزنه حتی اگر برم خونه ی مادرمم و اون اونجا باشه حتی اجازه نمیدم یه استکان بلند کنه برای اینکه وظیفه ی خودم میدونم نه عروس بیچاره

    این حرفهارو فقط برای این زدم که بگم رفتار خونواده ی ایشون به شدت از روی حسادت هست و مدام با رفتارهاشون دلشون میخواد به عروسشون بگن فکر نکنی چون دکتری پس ما خیلی باید بهت احترام بذاریم و این اخر نامردی و بی احترامی هست ایکاش خونوادشون به عروسشون به دلایل منطقی تری ازین دست رفتارها میکردن

    و اما کلام اخر با اقای شهروز

    صبر دوای مشکل شماست
    حرفهای نیکیا رو با طلا بنویسید و بخونید و اجرا کنید
    من و نیکیا تجربه مشترکی داریم و رفتار همسرانمون به شدت مشابه و منتج به نتیجه ی خوب

    همسر من با گذشت و محبت و احترام و فداکاری و حمایت همه جانبه از من با من کاری کرد که الان حاضرم بخاطرش هرکاری بکنم ارتباط با خونوادش کوچکترین کاری هست که دلم میخواد براش انجام بدم علی رغم همه ی رفتارهای بدشون

    اما همسرم برا دادن اطمینان به من و اثبات عشقش به من نزدیک سه سال صبر کرد تا دلمو قرص کنه الان اگر خودشم بخواد رابطه با خونوادشو کم کنه من نمیذارم چون به این باور منو رسوند اگر دنیا منو نخوان اگر دنیا دشمن من باشن همسرم پشتمه و عاشقانه منو میخواد و همین برای من کافی بود که براش جون بدم این گذشتها که اصلا چیزی برام نبود

    ولی اگر به حرفهای خواهرشوهرانه ی خواهر شوهرم (که بسیار شبیه حرفای بعضی از دوستان بود) گوش میداد شک نکنید همون سالهای اول زندگیمون از هم پاشیده میشد
    شما به زوج درمانی و ......نیازی ندارید خودتون بسیار عاقل و منطقی هستین با همین روش ادامه بدین مطمینم نتیجه میگیرید

    در پست اولم هم بهتون گفتم چطوری سعی کنید دل خانومتونو نرم کنید
    با صبر با حمایت با پشتیبانی و در نهایت ابراز نیاز و لزوم به رابطه با خونوادتون
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید

  6. 2 کاربر از پست مفید sahar67 تشکرکرده اند .

    shahrouz (دوشنبه 05 مهر 95), نیکیا (دوشنبه 05 مهر 95)

  7. #94
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم نیکیا .خانم sahar67
    ممنون
    خانم نیکیا از قرار حقوق خواندند و خانم sahar67 دندانپزشکی .یک نوع تشابه رفتاری خاص خصوصا در طرز فکر شما خانم sahar67 با خانمم قاعدتا" وجود داره.
    اگر شما دو بزرگوار درباره مشکلات با همسرتون تایپیک دارید محبت کنید لطفا لینک رو برای من بگذارید مطالعه کنم.
    با تشکر

  8. کاربر روبرو از پست مفید shahrouz تشکرکرده است .

    نیکیا (دوشنبه 05 مهر 95)

  9. #95
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 مهر 95 [ 00:24]
    تاریخ عضویت
    1395-6-27
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    924
    سطح
    16
    Points: 924, Level: 16
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 86.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    81

    تشکرشده 56 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خانم sahar67 همسر شما پزشک هستند ؟شما تخصص دارید؟
    خانمم نظرش این هست بریم روسیه اون تخصص بخونه و من هم آنجا ادامه تحصیل بدم.
    البته فعلا یک مقدار از لحاظ مالی برای این کار بودجه کم دارم.
    شما اطلاعی از سطح علمی دانشگاههای روسیه در این زمینه دارید؟

  10. #96
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 آبان 00 [ 02:20]
    تاریخ عضویت
    1393-4-25
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    17,344
    سطح
    83
    Points: 17,344, Level: 83
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,156

    تشکرشده 742 در 286 پست

    Rep Power
    77
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط shahrouz نمایش پست ها
    خانم نیکیا .خانم sahar67
    ممنون
    خانم نیکیا از قرار حقوق خواندند و خانم sahar67 دندانپزشکی .یک نوع تشابه رفتاری خاص خصوصا در طرز فکر شما خانم sahar67 با خانمم قاعدتا" وجود داره.
    اگر شما دو بزرگوار درباره مشکلات با همسرتون تایپیک دارید محبت کنید لطفا لینک رو برای من بگذارید مطالعه کنم.
    با تشکر
    روی اسم هر کاربری کلیک کنید و گزینه ی نمایش مشخصات رو انتخاب کنید بعد یه صفحه ای براتون باز میشه که سمت راست اون صفحه یک گزینه ای هست" مشاهده همه موضوعات آغاز شده"
    روی این گزینه کلیک کنید یه صفحه باز میشه و تمام تاپیک های اون کاربر رو میتونید ببینید
    باید این نکته رو یاد آوری کنم که اولین تاپیک من دو سال پیش و زمانی بود که یکی دو ماه از عقد من و همسرم میگذشت و شناخت خیلی کمی از همسرم داشتم. پس چیزهایی که اونجا نوشتم بخشیش احساس من بوده و نه واقعیت همسرم...
    البته اتفاقها همه اش بر اساس حقیقت اونها بوده...
    ویرایش توسط نیکیا : دوشنبه 05 مهر 95 در ساعت 23:06

  11. کاربر روبرو از پست مفید نیکیا تشکرکرده است .

    shahrouz (دوشنبه 05 مهر 95)

  12. #97
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 08 اردیبهشت 96 [ 21:40]
    تاریخ عضویت
    1393-10-03
    نوشته ها
    345
    امتیاز
    7,833
    سطح
    59
    Points: 7,833, Level: 59
    Level completed: 42%, Points required for next Level: 117
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    299

    تشکرشده 738 در 270 پست

    Rep Power
    80
    Array
    اقای شهروز من دندانپزشک عمومیم و همسرم متخصص یکی از رشته های دندانپزشکی هستن
    دانشگاههای روسیه از نظر تخصص دندونپزشکی بسیار ضعیف هستن و مدرکشونو ایران قبول ندارن

    یکی از دانشگاههای ترکیه هست که خودشون کمک هزینه هم میدن هزینه ی تحصیلش اگر اشتباه نکنم یا رایگانه یا خیلی کم و مدرکشو هم ایران قبول داره هم کشورهای دیگه
    خیلی دارن تبلیغاتشو میکنن تو خود ایرانم ظاهرا دفتر زدن برا جذب دانشجو

    البته معمولا کسایی میرن اون دانشگاه که بخوان برنگردن
    پرس و جو بکنید پیدا میکنید من لینکشو داشتم اما متاسفانه فکر کنم حذفش کردم

    راجع به تاپیک من هم تو پیجم هست و اینکه مثل نیکیا اون تاپیک مال تقریبا دو سال پیشه و بیشتر شرح ماوقع خیلی کمک خاصی بعید میدونم بهتون بکنه
    شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن
    زندگی شگفت انگیز است اگر بدانید که چطور زندگی کنید
    ویرایش توسط sahar67 : دوشنبه 05 مهر 95 در ساعت 23:32

  13. کاربر روبرو از پست مفید sahar67 تشکرکرده است .

    shahrouz (دوشنبه 05 مهر 95)

  14. #98
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    سلام

    من این یکی دو روز به موضوع شما فکر می کردم ( منظورم گاهی فکر می کردم چرا این تاپیک اینطوری شد؟) ولی فرصت نمی کردم فکرم را مرتب کنم و بیام براتون بنویسم.

    پستهای اخیر را زیاد نخوندم. نمی خوام برای کسی هم جواب بنویسم. بحث در مورد این که در حالت جنرال یا کلان چی درسته و چی غلطه ... دردی از شما دوا نمی کنه.

    همین که شما اومدید تاپیک زدید ( آقایون کمتر دنبال راه حلهای این چنینی می رن) و حتی در مورد مشاوره پیگیر هستید نشون میده شرایط موجود را نپذیرفتید اما راهش را نمی دونید.
    من همیشه فکر می کنم برای بررسی مشکلات بین آدمها و تاپیکهایی که اینجا مطرح می شه باید به کودکی و خانواده ی اون فرد و شخصیتش دقت کرد.
    ریشه مشکل از کجاست

    مشابهت زندگیها در رشته ی دانشگاهی مشترک نیست. زندگی شما اشتراک چندانی با زندگی سحر نداره. من تاپیکهای سحر را می خوندم و تقریبا بیشتر جاها احساس می کردم رفتارش درست بوده و مشابهتی بین رفتار ایشون و رفتار خانم شما ندیدم.
    سحر، خانمی زیر سی سال و همسرش آقایی حدود چهل سال هست. این اختلاف سن خیلی مهم تر از تشابه رشته همسر شما و سحر هست. رابطه این دو آدم ( و زندگی همسر سحر و علت مخالفت خانواده ی همسرش) خیلی با زندگی شما فرق داشت.

    نیکیا هم همینطور. زندگیش مشابهتی با شما نداره و شخصیت همسرش و خودش با شما متفاوته.

    آقای شهروز، مگه می شه بخش اعظم مواد اولیه شما ( خانواده تون، ژنهاتون، کودکیتون) بد باشن و شما که محصول این ترکیب هستید خوب یا حتی عالی باشید؟

    همه ی ما نواقص و ایرادات و مشکلات تربیتی و ... داریم، ولی در مجموع کنار گذاشتن یک خانواده به شکل کامل نشون می ده همسر شما معتقده خانواده شما اشکالات اساسی دارند که قابل کنار اومدن نیست.
    همسر شما بخاطر ناتوانی در مدیریت ارتباط، صورت مساله یعنی خانواده شما را کاملا حذف کرده.

    نمی دونم مشاوره قبل ازدواج رفتید یا نه. در مورد شخصیتهاتون بررسی کردید یا نه.
    من فکر می کنم بیشتر از اون که به زوج درمانی نیاز باشه به روانشناس نیاز دارید یا حتی روانکاو.
    اول خودتون را بشناسید شخصیتتون را بشناسید ...

    ممکنه فاصله سنی شما با مادر و خواهرتون باعث شده به خانمهای بزرگتر گرایش داشته باشید. خانمی که به نوعی به شما مسلط باشه و هدایتتون کنه به سمت مورد نظر
    ممکنه به خاطر این که همیشه پسر کوچولوی خانواده بودین الان از تامین یک زن اینقدر خوشحالید که حتی مسئولیتهای شخصی اون را به عهده می گیرید.
    یه روانشناس خوب می تونه کمکتون کنه از بین این ممکنها علتهای محتمل تر را پیدا کنید و مسلط تر و مدبرانه تر رفتار کنید.


    به هر حال ایشون اگر هفت هشت سال هست دندانپزشک هستند و به قول خانم فکور با درآمد چند ماهشون می تونستن جهیزیه بخرن
    ( می دونم که دندانپزشکهای جوان و کم سابقه درآمد خاصی ندارن اما دونستن من مهم نیست، خود شما باید باور کنید که چیزی کمتر از خواستگارهای دیگه اش ندارید که نکردید)
    اگر غروری که امینا می گه توی عمق وجودش بود، هیچوقت قبول نمیکرد شما کاری را که باید ایشون می کرده بکنید. سهم ایشون در این زندگی مشترک چی بود؟
    چی گذاشت وسط برای ساختن این زندگی؟ تنها نقشش و هنرش این بود که پای خانواده شما را از زندگیتون ببره؟

    همسر شما خوب می دونه چطور از دیگران استفاده کنه و از بین خواستگارانی که می گید اونی را که قابل سواستفاده تر بود انتخاب کرده.
    اگر طبق روال عادی پیش رفته باشید ایشون هشت ساله دندانپزشکه و شما شش ساله لیسانسید.
    اما یه لیسانس با جنم و باعرضه که روی پای خودش وایساده و ازدواج کرده و همه چیز زندگیش را خودش آماده کرده
    و یه دندانپزشک که احتمالا اجاره مطبش را هم شما می دید ( یکی از نزدیکترین آدمهای زندگی من دندانپزشک متخصص هستن. برای دوستان دندانپزشک سوتفاهم نشه)

    می دونید وقتی به نقل قولهای شما از ایشون فکر می کنم و این که می گید خواستگارهای خوب داشت
    به خودم می گم یعنی آقا شهروز این همه برتری های خودش را نمی بینه؟
    من به جای خواهر و مادر شما از این که اینطور خودتون را در مقابلش نادیده می گیرید ناراحت می شم
    نمی شه که همه ی خانواده ی شما اشتباه کنن و همسرتون نه.
    یه جای این کار یه اشکالی داره ... باور کنید اونا اینقدر هم که خانمتون می گه بد نیستن و خانمتون هم اونقدر که باورش شده، خاص نیست.

    حتی پیشنهادشون برای ادامه تحصیل باز نوعی ... منو ببر روسیه درسم را بخونم تو هم یه کاری بکن دیگه !
    شاید صحبت من درست نباشه، ولی فکر می کنم حقوق در هر کشوری تا حد زیادی فقط توی همون کشور کاربرد داره.

    ایشون فقط یکی را برای پیشبرد زندگیش پیدا کرده، نه همراه و همدم
    هر جا هم خسته بشه خداحافظ

    شخصیتش این مدلیه و البته شخصیت شما هم سرویس دهنده هست. اصلا شخصیت شما برای اون شخصیت ساخته شده، دعوای ما هم بی فایده است.

    اما اگر با روانشناس صحبت کنی، متعادل تر رفتار می کنی ( بعید می دونم به این راحتی بهتر بشید) و روزی که چشمهاتون باز بشه کمتر احساس متضرر شدن می کنید

    براتون لینک یه سری تاپیک را می ذارم ببینید همسر این آقا وقتی به اندازه کافی جلو رفت و احساس کرد دیگه این مرد برای استفاده چیزی نداره
    چه راحت گفت ... همونطور که تو را به دست آوردم از تو بهترش را هم به دست می آرم و رفت ... (نقل به مضمون)

    هدفش از این زندگی جلو رفتن بود نه با هم رفتن.
    به مقصدش که رسید راهش را جدا کرد.

    من خانمی در شرایطی تقریبا مشابه می شناسم که حتی از اون مرد بچه دار شد
    در صورتی که وقت جدایی گفت من هفت ساله دارم برای جدایی آماده می شم ( قبل از بچه داشتن)
    و وقتی همسرش پرسیده بود پس چرا بچه دار شدی ... گفته بود چون می خواستم پدر بچه ام و خانواده پدری بچه ام شما باشید.

    این جور آدمها تا این حد بقیه را وسیله ی زندگی خودشون می دونن.
    حتی تصمیم می گیره که بچه اش فرزند اون مرد باشه ( بخاطر منافعش ) اما قصد زندگی با اون مرد را نداره.

    نمی خوام بگم یه آدمهای خبیث و پلیدی هستن که دائم در حال نقشه کشیدن هستن
    خوبیهایی هم دارن ... اما این بخش اصلی شخصیتشونه. دیگران وسیله ی زندگی تو هستن.

    نوع رفتار و ازدواج و ... همسرتون به من می گه توی این گروه هست.
    اشکالی هم نداره. به هر حال شما با هر کس ازدواج می کردید یه ایراداتی داشت و تکرار می کنم که احتمالا شخصیت شما هم همچین فردی را می طلبه
    اما می تونی با شناخت بهتر از خودت و همسرت، متعادل تر در این مسیر پیش بری.
    همه ی زندگیت را نذار در گرو رسیدن ایشون به اهدافش.

    امیدوارم بتونی رابطه ات را با خانواده ات به مسیر درستی هدایت کنی که خودت هم خوشحال باشی.


    این لینک تاپیکهای اون آقا

    اینم لینکهایی که شاید کمکتون کنه

    http://www.hamdardi.net/thread-38860.html#post384485

    تیپ شناسي شخصیت در فضای آنلاين


    تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟



    این لینک خیلی عمیق تر هست ولی اگه وقت دارید و علاقمندید مجموعه سخنرانیهای جالبی داره برای رسیدن به عمق موضوع

    دکتر بابایی زاد


    الیزابت شوئنفلد، محقق این تحقیق و پژوهشگر دانشگاه تگزاس دریافته است که مردها با شروع
    رابطه‌ جنسی
    و یا انجام مشترک فعالیت‌ها
    عشق
    خود را نشان می‌دهند، زنان احساسات خود را با ادعای کمتر و سازگاری بیشتر نشان می‌دهند.
    منبع

    آیا عشق ورزیدن در مردان با زنان متفاوت است؟
    اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
    مادر ترزا
    ویرایش توسط شیدا. : سه شنبه 06 مهر 95 در ساعت 16:37

  15. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    fgh (چهارشنبه 07 مهر 95), Mr DaNi (سه شنبه 06 مهر 95), nardil (سه شنبه 06 مهر 95), paiize (سه شنبه 06 مهر 95), shahrouz (سه شنبه 06 مهر 95), مهرآیین (سه شنبه 06 مهر 95)

  16. #99
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 96 [ 15:07]
    تاریخ عضویت
    1394-12-02
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    4,191
    سطح
    41
    Points: 4,191, Level: 41
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 159
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    414

    تشکرشده 240 در 117 پست

    Rep Power
    40
    Array
    من دقیقا با این پست اخیر خانم شیدا موافقم، بعضی ها کلا دوست دارن متنفع باشن. چه زیادن پسرها و دخترهای این مدلی در اطرافم که فقط میخوان خودشون براورده بشن و بس! و این جمله ی شیدا دقیقا درسته که از دید اونها " دیگران وسیله ی زندگی تو هستند". خیلی از پسرها و دخترها متاسفانه در اطراف ما اینطورین و دوست دارن همیشه ذی نفع باشن! باور کنین منم دلم هوس کرد یه همسری با خصوصیات شما نصیبم بشه که هی بگه خانومم دکتره و حلوا حلوا کنه منو رو سرش! جدا شما خیلی سرترین تو سن 28 سالگی اینقدر مستقل! یک آفرین از ته دل میگم بهتون و خوش به حال همسرتون که همچین شوهری داره!

  17. 3 کاربر از پست مفید nardil تشکرکرده اند .

    fgh (چهارشنبه 07 مهر 95), shahrouz (سه شنبه 06 مهر 95), شیدا. (سه شنبه 06 مهر 95)

  18. #100
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 01 [ 02:09]
    تاریخ عضویت
    1395-4-23
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    8,211
    سطح
    61
    Points: 8,211, Level: 61
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 239
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    255

    تشکرشده 416 در 195 پست

    Rep Power
    50
    Array
    من هم با پست آخر خانم شیدا موافقم. من خیلی خوب حرفای شیدا خانم رو درک میکنم. البته بهتر بود در پست های قبلی یکم با لحن ملایم تر صحبت میکردن تا باعث جبهه گیری بقیه نشه.
    حتما به صحبت های دکتر بابایی زاد گوش بدید. فوق العاده هست.


    به نظر من شخصیت آقا شهروز طوری هست که خانمی با این ویژگی ها را می پسنده... به نظر میاد که خانمتون از نظر عاطفی خیلی خوب شما رو تامین میکنن و شما در عوض ایشون رو حمایت میکنید. برای اینکه در زندگیتون تعادل داشته باشید باید روی شخصیت خودتون کار کنید تا از نظر عاطفی کمتر وابسته ایشون باشید و عزت نفستون رو بالا ببرید. چون شما ویژگی های خیلی مثبتی دارید. این به معنی بد رفتار کردن با همسرتون نیست. بر عکس میتونین در شرایط بحرانی بهتر خودتون رو کنترل کنید و بحثتون به عصبانیت شدید و کتک کاری هم نرسه...


    در مورد خانوادتون... به هرحال موضوع تاپیکتون نشون میده که شما از نظر عاطفی به خانوادتون هم وابسته هستید. بنابراین دیر یا زود همین مساله شما رو در مقابل خانمتون قرار خواهد داد. بهتره از الان یکم روی نیازهای خودتون تمرکز کنید، شما الان دو تا نیاز دارید. یکی ارتباط خوب با همسر و یکی ارتباط خوب با خانواده... هم همسر و هم خانوادتون باید برای تحقق نیازتون به شما کمک کنن. در ازاش شما هم به نیازهای اونها پاسخ میدید. پس انتظار نداشته باشید که همه خواسته های (کوچک و بزرگ) همسرتون رو براورده کنید. ولی از خانواده انتظار کوتاه آمدن داشته باشید. بعضی آقایون هم برعکس میخوان فقط به خانواده سرویس بدن و در ازاش همسرشون کوتاه بیاد.اینم خیلی بی منطقیه. تعادل داشتن واقعا مساله حیاتی و مهمی هست.
    در نهایت اینکه اگر شما نیازهای خودتون رو در اولویت بزارین و شخصا پیشرفت و ارامش و شادی داشته باشید:
    ۱- در کنارش تا اندازه ای که وظیفه هست (و نه بیشتر) به همسرت و زندگیتون اهمیت بدی، در نگاه همسرت ادم ارزشمندی خواهی بود و همسرت هم اگه از خانوادت متنفر باشه به خاطر شما بهشون احترام میزاره...
    ۲- در کنارش هوای خانوادت رو داشته باشی (در حد معقول)... در نگاه خانوادت ادم ارزشمندی خواهی بود و اونها اگه از همسرت هم متنفر باشن به خاطر شما بهش احترام میزارن.


    یه مثال میزنم.. شما نیاز داشتید که در عروسی خواهرزادتون شرکت کنید. طبق صحبت های خودتون هیچ طرفی تلاش جدی نکرده... خانوادتون میتونستن یه واسطه (یا حتی مادرتون) بزارن که به خانمت زنگ بزنه و زاضیش کنه با شما بیاد عروسی... نه بخاطر خانمت... به خاطر شما...به خاطر خود خود شما! ... همسرتون هم میتونست یکم راحت تر ببخشه یا این وسط یه تلاشایی بکنه که در نهایت هردوتون با هم برین عروسی.... نه به خاطر خواهرتون... به خاطر خودتون!
    شاد باشید.

  19. 2 کاربر از پست مفید بهاره جون تشکرکرده اند .

    shahrouz (سه شنبه 06 مهر 95), شیدا. (جمعه 09 مهر 95)


 
صفحه 10 از 11 نخستنخست 1234567891011 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میل به ازدواج در کنار ترس از آن ، راه حل چیست ؟
    توسط یه آدم در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 تیر 94, 15:02
  2. همسرم پشت من نیست
    توسط hamdard20 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 مرداد 93, 09:00
  3. چک لیست بهداشت روانی = چک لیست مسلمانی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن دین و روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 خرداد 93, 03:00
  4. در مسابقه ی زندگی گل زدن هنر نیست بلکه گل شدن هنره !
    توسط مو طلایی در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 10:40

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.