با سلام من هم حدودا یک ماه پیش مانند شما درگیر چنین اتفاقی شدم :توصیه میکنم ابتدا آرامش خود را برای گذر از بحران بدست بیاورید و در لحظات خشم به اعصاب خود مسلط باشید و تصمیم گیری را برای بعد بگذارید. همچنین به خدا توکل نمائید. نکاتی را پس از اینکه آرام شدیدمد نظر داشته باشید:آیا همسرتان از لحاظ اخلاقی مقید است و این اتفاق ناشی از یک لغزش است یا خیر؟ در مورد تعهدات و دیگر قول های که داده پای بندبوده است؟ از لحاظ عاطفی قادر به برآوردن نیاز هایتان بوده است یا خیر؟ آیا در دیگر رویداد های زندگی ازاینکه او را در کنار خود داشته اید خرسند بوده اید؟ آیا قبلا مواردی حاکی از اینکه میتوان یا نمیتوان به او اعتماد نمود داشته اید ؟ آیا در صورت طلاق قادر خواهید بود به تنهایی از کودکان خود مراقبت کنید و پاسخ گوی نیازهایشان باشید و یا اینکه بدون آنها زندگی کنید؟ آیا در هر صورت چه بعد از طلاق شما با فرزندانتان باشید که نیازمند فداکاری مضاعف برای فرزندان که پدر را در کنار خود ندارند و یا اینکه فرزندانتان با پدرشان باشند و شما حسرت لحظه لحظه با آنها بودن را داشته باشید ....نمیتوان بجای آن فداکاری که در نوع خود ارزشمند است و در صورت مثبت بودن جوابهاب بالا اکنون یک شانس دیگر به خودتان و زندگیتان بدهید؟ اگر بنا را بر ماندن گذاشتید از تکنیک های توقف فکر و قفس شیشه ای و ریلکسیشن برای کاهش استرس استفاده نمائید که در تالار با یک جستجوی ساده می توانید آنها را بیابید ،به یک مسافرت کوتاه بدون حضور کودکانتان بروید. سعی در ایجاد محیط صمیمی و در عین حال سر شار از آگاهی را داشته باشید و از خدا کمک بخواهید که او را ببخشید.....از او بخواهید که با اعمال و رفتار خود اعتماد از دست رفته را به شما باز گرداند ....و یک نکته اینکه برای بخشش باید منتظر گذشت زمان باشید تا خاطره این اتفاقات ناگوار در ذهنتان کم رنگ شود...و اگر با بررسی فراوان به این نتیجه رسیدید که باید جدا شوید تمام تمهیدات لازم برای اینکه کمترین آسیب را ببینید بکار ببندید با آرزوی آرامش و خوشبختی برای شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)