سلام
اول بگم این اولین پستمه و تازه با این سایت آشنا شدم. بعد از کلی سرچ کردن دیدم اینجا محل مناسبیه که بتونم جوابمو بگیرم. البته اگه دوستان راهنمایی کنن
حقیقتش نمیدونم چجوری بگم. بعضی از تاپیک های اینجا رو خوندم.
من 19 سالمه و دانشجو هستم. ترم2 رو تموم کردم. شاید بگین بخاطر جو دانشگاه و اینجور چیزاست. ولی باور کنید من در همون هفته اول دیوانه وار عاشق یکی از همکلاسیام شدم!
راستش اوایل خودمم درگیر بودم که چرا این احساس رو بهش دارم. خواستم فراموشش کنم. حدود 2هفته به هر بهانه ای سعی میکردم به خودم بقبولونم که فقط یه حس بچگانه است. ولی بعدش دیدم فقط دارم خودمو گول میزنم. کسی که از صبح تا شب یه لحظه هم نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم.
احساسی که به اون دارم به هیچکس دیگه ای ندارم. میخوام زندگیمو با اون بسازم
اینا رو گفتم تا بدونید قصدم برای آینده اس. الان موقعیت ازدواج ندارم ولی تا حدود 2-3سال دیگه میتونم.
به هیچ عنوان هم نمیتونم بذارم چند سال بعد اینو بهش بگم چون دختریه که خیلی زود ممکنه از دست بره و اون موقع دیگه...
سرتونو درد نیارم. بعد از گذشت 2ترم ، هنوز نتونستم حتی رفتاری از خودم نشون بدم که بفهمه بهش علاقه دارم. البته من پسر خجالتی هستم. نه اینکه حرف نزنم، با اونی که بهش علاقه دارم نمیتونم درست حرف بزنم. هول میشم و تنم میلرزه. ترم1 حتی نتونستم «سلام» کنم!!!
ولی خدا رو شکر ترم2 وضع بهتر شد. چند بار درباره مسائل درسی باهاش حرف زدم. ولی همش 1% احتمال میدم که از احساسم باخبر باشه.
ایشونم همیشه و هرجا که میره با دوستاشه و فقط بعضی وقت ها سر صبح تنها میاد.
منم چند بار خواستم مستقیم احساسمو بگم، ولی هردفعه که باهاش روبرو میشم احساس ضعف میکنم و نمیتونم.
میترسم بهش بگم و ناراحت بشه. اونوقت دیگه روم نمیشه تو چشاش نگاه کنم چون بیشتر کلاسا باهمیم.
بخدا دیگه موندم چیکار کنم!
نه از رفتارم میفهمه، نه میتونم خودم بهش بگم. باز اگه میدونست، راحتتر میتونستم مستقیم احساسمو بگم.
از لحاظ خصوصیات هم یه دختر معمولی و متعادل و درسخون. البته شهر زندگیمون از هم دوره. ولی من مشکلی با این مورد ندارم.
حالا از دوستان میخوام راهنمایی کنند و یه راهی جلو پام بذارن.
بخدا آینده و سرنوشتم به این بستگی داره
علاقه مندی ها (Bookmarks)