با سلام خدمت تمام دوستان گرامی در سایت وزین همدردی.... اینجانب پسری 30 ساله هستم که قصد ازدواج دارم. تا کنون 4 دخترخانم به من معرفی شده اند اما نمی دانم خواستگاری کدام یک بروم. قبل از معرفی دختر خانم ها خودم رو معرفی می کنم. از کلیه دوستان خواهشمندم این پسر تنها رو راهنمایی بفرمایند تا انتخاب درستی داشته باشم چون به دلیل تنهایی زیاد به شدت نیاز به ازدواج دارم. مقصود نیاز عاطفی جهت رفع تنهایی هست نه نیاز جنسی. چرا که من تک فرزند هستم و تمام فامیلهامون در شهرستان هستند و شخصیتی درونگرا و تا حدی خجالتی دارم. فوق لیسانس برق دارم و موهای سرم هم ریخته. در واقع ظاهرم بیشتر از سنم نشون می ده و وقتی می گم سی سال دارم بقیه تعجب می کنند چون فکر می کنند 40 سالمه. اما اگر به خودم برسم جوانتر می شم. مثلا وقتایی که اصلاح می کنم و صورتم رو با نمره صفر می زنم بقیه می گن جوون شدی. همیشه هم شلوار پارچه ای و پیرهن می پوشم اما اگر لباس اسپرت بپوشم جوون تر می شم. البته به غیر از موهام که ریخته....
فعلا به عنوان کارآموز فعالیت می کنم اما قراره شرکت جدیدی برم که ماهی 1 میلیون درآمد دارم و پدرم هم قراره برام یک واحد آپارتمان بخره و دو تا ماشین داریم که یکیش مال منه. یک پراید قدیمی هست....
من به شدت عاشق ادبیات و موسیقی کلاسیک هستم و زبان های انگلیسی و فرانسه و اندکی اسپانیایی بلدم. دلیل اینکه تا الان کار ثابت نداشتم این بود که عاشق کارای تحقیقاتی و تدریس در دانشگاه بودم که متاسفانه درآمد زیادی نداره. اما حالا که قراره تشکیل خانواده بدم مجبورم برم دنبال یه کار حقوق ثابت با بیمه. برخلاف ظاهرم انسان بسیار رمانتیکی هستم و فکر می کنم خیلی خوب می تونم نیازهای عاطفی طرف مقابلم رو برآورده کنم چون اون قدر رمان عاشقانه خوندم که اخلاق دخترها کاملا دستم اومده.... در واقع بیشتر نگرانم همسرم نتونه نیازهای عاطفی منو بر آورده کنه.... شاید چون خواهری نداشتم بسیار رمانتیک شدم و زیاد خیال پردازی می کنم و متاسفانه ناخداگاه دنبال عکسای عاشقانه تو نت می گردم. رفتاری که شاید در شان یک پسر 30 ساله نباشه.... متاسفاته یک دوست دختر هم داشتم که دوماهه از هم جدا شدیم و من هم ضربه بسیار سختی از این مسیله خوردم.... و تاپیکش هم هنوز تو سایت هست.... اینم لینکش .... الان تنهایی اونقدر بهم فشار میاره که می خوام زودتر یه نفر بیاد تو زندگیم.... تنها انتظاری که از همسرم دارم اینه که نیازهای عاطفی من رو برآورده کنه و یک لبخند بهم تحویل بده.... راستش الان هیچ انگیزه ای واسه کار کردن ندارم... با خودم می گم پول در بیارم که چی بشه.... وقتی خانواده ای ندارم که خرجش کنم... با کمال میل حاضرم تمام درآمدم رو خرج همسرم کنم.... تنها خواسته ای دارم اینه که شرایط منو درک کنه.... یعنی متوجه شه که من یک میلون بیشتر در ماه درآمد ندارم.... حاضرم همه حقوقم رو بدم به همسرم اما حاضر نیستم سر خرجای الکی و چشم و هم چشمی برم پول قرض کنم...
خانوادم مذهبی و تا حدی تندرو هستند در برخی مسایل...اما باهشون صحبت کردم و گفتن کاری به کارت نداریم.... حالا مشخصات دختر خانم ها:
1- یک دختر خانم 18 ساله که امسال کنکور داره و 12 سال از من کوچیک تره. خانوادش مثل خانواده خودم مذهبی و تا حدی تند هستند. تا حالا ایشون رو ندیم اما نعریفشون رو شنیدم و می گن از سنش پخته تر هست....عیبش این هست که اختلاف سنمون زیاده و سن من هم از ظاهرم بیشتر نشون می ده.... اما من اونقدر رمانتیک هستم که می تونم نیازهای عاطفیش رو برآورده کنم.... بیشتر نگرانم شاید ایشون به خاطر سن کم نتونه نیازهای عاطفی من رو برآورده کنه.... مزیتش هم اینه که چون جوون هستند مشکل ناباروری ندارند و تا 20 سال دیگه فرصت برای بچه دار شدن داریم. از طرفی خانوادش هم به لحاظ فرهنگی به ما می خوردن.... از طرفی چون کم سن و سال هست شاید بیشتر با شرایط من بسازه.... اصطلاحا آفتاب مهتاب ندیده.... اما همین سن کم ممکنه باعث یه سری رفتارهای بچه گانه بشه....
2- دقیقا بر خلاف مورد قبلی.... یک دختر 31 ساله که از منم یک سال بزرگتر هستند.... دکترای ادبیات... پدرشون روحانی هست و خانواده ساده زیست اما اهل مطالعه... یه کتابخونه بزرگ دارن که تو اتاق پدرشون هست و تمام دیوارها تا سقف پوشیده از کتاب هست.... عیبش اینه که 1 سال از من بزرگترن و نهایت تا 40 سالگی می تونن بچه دار بشن.... یعنی ده سال بیشتر وقت نداریم که با شرایط مالی الان شاید فقط یک بچه بتونین داشته باشیم.... چون خانوادشون ساده زیست هستن شاید به مشکل مالی نخوریم.... اما از طرفی خیلی هم مذهبی هستند.... تو عروسی برادرشون یه دونه آهنگم نذاشتن.... ولی من آهنگ و حتی صدای زن گوش می دم و دوست دارم سفر خارجی هم برم.... از طرفی اهل مطالعه هستند و ادبیات هم خوندن که پختگی فرهنگی برای من خیلی مهم هست....
3- ایشون یه دختر 23 ساله هست و ارشد مدیریت می خونن در تهران.... خانوادشون هم مثل ما مذهبی و از لحاظ مالی در یک سطح هستن.... خانوادشون اصرار دارن که چادر سرشون کنن اما ایشون موافق نیست.... من با این مسیله مشکلی ندارم.... همسرم رو مجبور به چادر سر کردن نمی کنم.... این شاید یک وجه مشترک باشه چون هر دومون یه مقدار از سخت گیری خانواده هامون به تنگ اومدیم.... از طرفی مادربزرگامون یک دعوای قدیمی سر ارث و میراث دارند که می ترسم دخالتاشون در آینده باعث مشکل بشه....مزیتشون این هست که سنشون به من می خوره و هر دو فوق لیسانسیم و در یک سطح.... اما همین سخت گیری خانواده ممکنه باعث شده باشه یه کم جری شده باشه....می ترسم یه کم لجباز شده باشه....
4- این مورد یکی از همکلاسیهام تو کلاس زبان هستند.... راستش چون یک بار از دوست دختر ضربه بدی خوردم جریت نمی کنم سمتش برم... ایشون 25ساله، لیسانس زبان انگلیسی و فوق فرانسه داره و به شدت علاقه مند مطالعه رمان از همون سبکی که من می پسندم.... دختری چادری اما با فکر باز و احساسی، رمانتیک و اجتماعی هستند چون خیلی رمان های رمانتیک می خونن و فیلم می بینن... موسیقی هم کار می کنن.... یعنی همون حوزه های فرهنگی که من خیلی دوست دارم.... و من هم شیفته همین رویکرد فرهنگی و رمانتیک بودنشون شدم.... مزیتشون این هست که اشتراک فرهنگی زیادی حداقل در حوزه ادبیات داریم و چادری هم هستند و خانوادم قبولشون می کنند.... عیبش اینه که وضع مالیشون فکر کنم از ما بهتر باشه چون در یکی از مناطق اعیان نشین شهر می شینن و شاید حاضر نشه با من زندگی کنه.... از طرفی اگر بهش پیشنهاد بدم و نه بیاره دیگه رومون نمیشه بریم کلاس زبان و چشم تو چشم شیم....
حالا به نظر شما کدام گزینه مناسب من هست؟ اصلا به نظر شما شرایط ازدواج رو دارم؟ چون به تازگی از دوست دخترم جدا شدم خیلی احساس تنهایی می کنم.... اما نمی خوام احساسی عمل کنم و دختر مردم و خودم رو بدبخت کنم.... خیلی ها میگن با گذر زمان احساسات ناشی رابطه قبلی از بین میره.... اما من بعد از دو ماه بعضی وقتا یاد اون دوران می افتم..... راستش همین احساس تنهایی بود که باعث شد به سمت دوست دختر کشیده شم چون اون زمان جسارت لازم واسه ازدواجو نداشتم. الان به خوبی فهمیدم چرا می گن دوستی ها قبل ازدواج خوب نیست.... اما نمی خوام هم که نسنجیده عمل کنم و از چاله در بیام و به چاه بیفتم.....
خودم بیشتر به دو گزینه آخر تمایل دارم اما دو گزینه اول هم مزایای خودشون رو دارند که نمیشه نادیده گرفت.... ضمن اینکه دو گزینه آخر ایراداتی هم دارند.... به هبر حال همه نقاط قوت و ضعفی دارند... ممنون می شم راهنماییم کنید....
و آخرین نکته.... یه مسیله هست که خیلی آزارم میده و از همه خانم ها خواهش می کنم به عنوان یک خواهر در موردش نظر بدن... من تمام موهای سرم ریخته و به خاطر همین مسیله نگرانم هیچ دختری بهم جواب مثبت نده....
ببخشید خیلی پرحرفی کردم.... اما بحث یک عمر زندگی هست.... پیشاپیش از راهنمایی دوستان متشکرم