سخنی با scarface ،،، برای نقدشون به تاپیک دلایل عینی منع دوستی دختر و پسر (سخت گیرد جهان،،، بر مردمان سختگیر )
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرشته مهربان
قابل توجه دختر خانمها :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
.................
سلام دوستان.از همه کسانی که راهنماییم خواهند کرد پیشاپیش تشکر میکنم.
من با دختر خانمی آشنا شدم که ایشون همه معیارهای منو دارن ولی تنها از بابت خانواده اصلا جور نیستیم و تصمیم به جدایی دارم.تقریا هم سنیم.26 سالمونه
ایشون برای من خیلی محترمن و خیلی عزیز.دوسشون دارم و حدود دو ساله که باهمیم.
میخوام لطف کنین کمکم کنین که دختر خانم بابت جداییمون اصلا اذیت نشه تحمل اذیت شدنشونو ندارم.ایشون در این وضعیت پیش اومده سهمی ندارن.راستش بلد نیستم دل بشکونم.نمیخوام از خودم بد بگم و بهانه بیارم چون نمیخوام باعث آیندشونم بشم که نتونن اعتماد کنن.در مرحله خواستگاری هستیم.
متن زیر را خوب دقت کنید... استدلال این آقا را .... از همان اول اگر به این حرفشون پای بند بودند اجازه نمی دادند رابطه ای عاشقانه را دوسال ادامه دهند و بعد بخواهند کنار بروند ....
برای این است که تاکید می کنیم اگر پسری به شما گفت ارتباط برای آشنایی بیشتر ... نپذیرید و بخواهید از طریق خانواده وارد شوند و آشنایی بیشتر زیر نظر خانواده ... و یا با مشاوره سریعتر به نتیجه شناختی رسیدن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
..............
ببینین وقتی کسی ابراز احساسات میکنه در مورد همه چیزش مسوله.وقتی من نتونم دختر خانمی که میخواد زندگی آرومی داشته باشه رو نتونم فراهم کنم پس هیچ وقت وارد مشکلات نمیکنمش.
دوست داشتن در کنار هم موندن نیست دوست داشتن مسولیت داره و والله به خاطر خودم هم نمیخوام ازشون جدا بشم.
.
نقل قول زیر را هم دقت کنید ... بیانگر خصوصیت مردان هست ..... که میشود عاشق کسی بود با او ارتباط داشت و ... اما لزوماً لازم نیست او را به همسری بگیری ...
اما خانمها چه روحیه ای دارند ؟ دقیقاً یک رابطه پایدار و با ثبات و مستمر که تکیه کنند و تامین شوند نه فقط مورد بهره برداری قرار بگیرند و این رابطه هم جز در ازدواج ممکن نیست ... پس بدانید که پسرانی که سراغ شما می آیند لزوماض هدفشان ازدواج نیست و مطرح کردنش برای توجیه خود و شما جهت رابطه است
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
.............
تمام حرف من اینه دوست داشتن مقدسه و میشه از دور هم عاشق هم بود.
بارها و بارها گفته ایم که این روابط دوستی در بسیاری موارد بخاطر مخالفت خانواده ها منجر به ازدواج نمیشه پس پرهیز کنید ...
می بینید که تازه این آقا می فرماید خانواده اش مشکلی ندارند و خودش مشکل دارد با خانواده دختر خانم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
...............
هرچند خانواده من اصلا با ایشون مشکلی ندارن و کاملا مورد تایید هستن فقط شرابط خانوادگی ایشون این مشکلات بوجود آورده.
بحث پشیمون شدن نیست.من الان بیشتز از اول رابطه دوسشون دارم.
این همه مثال عینی از مضرات رابطه دوستی دختر و پسر آوردین. یه بار هم یه مثال از طرف مقابل قضیه رو بخونین.
خدا رو شاهد میگیرم تا الان که 31 و اندی از سنم میگذره با هیچ دختری کوچکترین رابطه ای نداشتم. هرجا احساس کردم به کسی دارم علاقه مند میشم سریع خودم رو جمع کردم چون شرایط ازدواج رو نداشتم. این تابستون گذشته بالاخره شرایط کمی مناسب شد و میخواستم برم جلو که باز هم وضعیت مالیم به هم خورد و نشد و با این وضعیت گل و بلبل اقتصادی هم بعید میدونم حالا حالاها بشه سمت ازدواج رفت.
ولی تا کی میخواد این وضعیت ادامه پیدا کنه؟ میلیون ها جوون مثل من تو این وضعیت گیر کردن و نمیدونن چیکار کنن. یا باید مثل من احساساتشون رو سرکوب کنن و تو اوج نیاز، تنهایی رو تحمل کنن یا اینکه برن سراغ این مدل دوستیها. و یه نگاه به وضعیت جامعه هم نشون میده که اکثریت کدوم مسیر رو انتخاب کردن. یه ذره احساس نمیکنین یه جای کار میلنگه؟ 40 ساله صدا و سیما و آموزش و پرورش و صدها نهاد فرهنگی و آموزشی دیگه دارن مشابه حرفهای این تاپیک رو تکرار میکنن ولی هیچکس نفهمید، یا نمیخواد بفهمه، یا میفهمه ولی براش مهم نیست که نهی کردن از یه عمل اشتباه وقتی موثره که یه جایگزین سالم براش وجود داشته باشه. اینکه مجبور باشی بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنی اسمش دین و ایمون نیست.
شرمنده میدونم اینجا جای بحث و جواب دادن نیست و جواب حرفام هم یه مشت شعار بیشتر نخواهد بود ولی دلم خیلی پر بود باید این حرفهارو میگفتم.
سخنی با scarface ،،، سخت گیرد جهان،،، بر مردمان سختگیر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
scarface
این همه مثال عینی از مضرات رابطه دوستی دختر و پسر آوردین. یه بار هم یه مثال از طرف مقابل قضیه رو بخونین.
خدا رو شاهد میگیرم تا الان که 31 و اندی از سنم میگذره با هیچ دختری کوچکترین رابطه ای نداشتم. هرجا احساس کردم به کسی دارم علاقه مند میشم سریع خودم رو جمع کردم چون شرایط ازدواج رو نداشتم. این تابستون گذشته بالاخره شرایط کمی مناسب شد و میخواستم برم جلو که باز هم وضعیت مالیم به هم خورد و نشد و با این وضعیت گل و بلبل اقتصادی هم بعید میدونم حالا حالاها بشه سمت ازدواج رفت.
ولی تا کی میخواد این وضعیت ادامه پیدا کنه؟ میلیون ها جوون مثل من تو این وضعیت گیر کردن و نمیدونن چیکار کنن. یا باید مثل من احساساتشون رو سرکوب کنن و تو اوج نیاز، تنهایی رو تحمل کنن یا اینکه برن سراغ این مدل دوستیها. و یه نگاه به وضعیت جامعه هم نشون میده که اکثریت کدوم مسیر رو انتخاب کردن. یه ذره احساس نمیکنین یه جای کار میلنگه؟
سلام آقای اسکار
شرایط سختیه ، اما راه حل چیه ؟
راه حل باید کم ضرر ترین و کم ریسک ترین باشه ، باید به آرامشمون کمک کنه .
پست خانم فرشته مهربان کاملا درست بود ، توی این دوستی ها خیلیا آسیب دیدن
دخترا و پسرا یه مدت درد دل میکنن یه مدت برای دیدن همدیگه هیجان زده میشن بعدش چی ؟
بعدش خداحافظ شما ، نخود نخود ..هر که رود خانه ی خود .
خوب هزینه بیشتر ازین ؟
اون تاپیک خیلی کامل آسیب ها رو نوشته ، دوست دارم اینجا از راه حل بنویسم .
راه حل چیه ؟
اجازه بدید ابتدا یه کوچولو از تجربه خودم بنویسم که بدونید چقدر درکتون میکنم ،
در زندگی متاهلی قبلیم مشکلات مالی بسیاری داشتم ،
هزینه خوراک و.. هیچی صفر بودم ، حتی شما بگو کرایه ماشین ،
و خانوادم که دلشون برام تنگ میشد خودشون باید میومدن دنبالم .
هزینه اقساط خونه و دست گلهای آقای خدابیامرز شریک زندگی سابق بماند .
ازین لحاظ سختی کشیدم و خوب میدونم این جمله رو که " این کف دست ، مو نداره " یعنی چی .
گرچه مشکلات مالی شخص خودم بعدها حل شد .
اینارو گفتم که همدردی منو بپذیرید و بدونید نفسم از جای گرم بلند نمیشه .
اما علت طلاق من مشکلات مالی نبود و خدا میدونه چقدر شاد و سرحال بودم .
مشکل من بزه کاری ایشون و.. بود . چیزی که دیگه دست من نبود .
**** آقای اسکار با خیلی خانمها از علت طلاقشون جویا شدم
بواسطه اینکه چند تن از دوستان و بستگانم وکیل بودن تحقیق خیلی خوبی شد .
اگر اون یکسری خانمها و آقایون که اصلا توی باغ نبودن و نمیدونستن زندگی چیه ، کنار بگذاریم ،
کسانی که علت طلاقشون ، قابل استناد بود ، علت طلاق اصلا مسائل مالی نبود .
اگر شما ازدواج درستی داشته باشید
خیلی مسائل رو میتونید با مهارت و با آرامش حل کنید .
زمان مجردیم به اندازه خودم در رفاه بودم
چه تحصیل چه پوشاک و تفریح و.. .
اما زمان تأهل معنی " قناعت " رو خوب درک کردم چون مجبور بودم .
امروز فهمیدم نه ....، معنای قناعت وساده زیستی رو اون زمان هم درک نکرده بودم .
بلکه بیشتر گویا گذشت میکردم و کوتاه میومدم .
و حقیقت ساده زیستی چیز دیگری است .
**** " ساده زیستی" مقابل " تجمل " است .
یعنی سخت نگیریم و انعطاف پذیر باشیم .
به نیازهای منطقی مون فکر کنیم و اینها رو در لیست هزینه هامون بیاریم .
به اونچه بقیه دارن و این در ناخودآگاه ما نهادینه شده که پس ما هم باید داشته باشیم ، فکر نکنیم .
در واقع " قناعت " کنیم که از مهمترین اثراتش آرامش هست .
قناعت یعنی بسنده کردن و راضی بودن .
یک مثال براتون میزنم :
چند وقت پیش تصمیم گرفتم هزینه هامو به حداقل برسونم ،
میخواستم کمترین نیاز رو به " پول و درآمد " داشته باشم .
وامی بهم تعلق میگرفت با کارمزد 4درصد ، ضامن هم آماده بود .
اقساطش هم به اندازه جیب من بود .
میتونستم ماشین دلخواهمو بخرم ، ماشین دلخواه منظورم بنز نیستا ، فقط از پراید و 206 بهتر بود:311: .
خلاصه نه وام رو برداشتم و نه ماشین رو خریدم ،
حتی همین امروز هم که هزینه خرید ماشین رو دارم بازم نخریدم .
چرا ؟
"وام" مساوی است با " قسط" ،
و اقساط مساوی با داشتن درآمد .
"ماشین " یعنی" استهلاک " ، هر چی گرونتر استهلاکش بیشتر ،
استهلاک ماشین یعنی داشتن درآمد .
به همین راحتی
قسط.... پَر .
استهلاک ماشین...... پَر .
به همین ترتیب هر چی بهش نیاز ضروری ندارم ...پَر .
الان که چند وقته بی ماشین موندم دیگه عادت کردم و حتی از بی آرتی های خلوت لذت میبرم
چون دیگه در ساعتای شلوغ بیرون نمیرم .
مثال بعدی
وقتی یه خانم کارمند نباشه چه هزینه هایی پَر میشه ؟
در ساعت پیک ترافیک بیرون نمیره
و بی آرتی و مترو خلوت هستن و نیاز به آژانس و ماشین خود خودی رفع میشه .
چون وقتش آزاد شده به جای اینکه با هزینه در کلاس آموزش فلان مهارت رو فشرده بگذرونه
خودش وقت میذاره که یاد بگیره.
میتونه از بیمارستانهای تخصصی خوب دولتی برای درمان استفاده کنه. به جای مطب های سریع ولی هزینه بر .
میتونه به جای اینکه کفش و لباسش رو پشت میز کار خراب کنه بیشتر ازشون استفاده کنه.
و....
اکثر خانمها که من دیدم شاغل هستن بیشتر درآمدشون در همین چند بند بالا هزینه میشه .
لباس و کرایه و بنزین و محصولات بهداشتی و رستوران و تفریح و کلاس و..
من خودم
به دوستام گفتم وقتی قرار شده همدیگه رو ملاقات کنیم بریم جای مقرون به صرفه
به خانوادم گفتم عروسی یکی از بستگان نزدیکه ، لباس جدید نمیخرم و همون قبلی ها رو میپوشم .
و الی آخر ...
یکی از دوستانم میگفت یه بار داشتم به یه خانواده 4نفری نگاه میکردم
وسط اتوبان 4نفر آدم روی یه موتور داغون .
معلوم بود پدر خانواده مرد زحمت کشیه ،
و معلوم بود دارن میرن مهمونی ، بعدش توی اتوبان کل لباس آدم بوی دود میگیره
چقد این خانواده به یه پراید معمولی احتیاج داشتن
چقد یه پراید میتونست به پدر خانواده حتی در امرار معاش کمک کنه .
دوستم میگفت گیسو یعنی من اگه اون یه کامیون لباس و کیف و کفشمو میفروختم میشد واسه اینا ماشین خرید
خیلی از لباس بدش اومده بود و میگفت چرا تا حالا انقد راحت اینهمه لباس و کیف و کفش خریده
میخواد با خودش ببره توی قبر .
خلاصه همون شد دیگه . بیچاره الان بهش میگیم بیا لباس بخر ما رو میزنه :311:
فقط کافیه وابستگی هامونو کم کنیم .
ببینید شما هم هزینه ها رو بررسی کنید
مردم صبح تا شب دارن چی میخرن ؟
تمام خیابونا پر از مراکز خرید پوشاک و رستوران هستن .
همه میرن سرکار که لباس بخرن و کلاس برن و کرایه و بنزین بدن و نهایتا یه مسافرت برن .
من نمیگم اصلا کار نکنیم ، ببینید خودم هم بیکار نیستم .
میگم برای شخص من این اندازه قناعت جواب میده ،
فقط باید حتما در اجتماع باشم ، اجتماعی رو انتخاب میکنم که با روحیاتم سازگاره و هزینه بر نیست .
برای شما چی جواب میده ؟
بشینید نیازسنجی کنید
هزینه ها تون رو برآورد کنید
**** خیلی از خانمها و آقایون میگن هزینه عروسی بالاست ، دوران نامزدی دعوا دارن سرمسائل مالی
اون موقع که نه بچه ای هست نه کرایه خونه نه هیچی . دعواها سر چیه ؟
سر اینکه چند نوع غذا بدیم ، عکاس کی باشه ، حتما باید برامون کلیپ بسازه فلان عمارت رو اجاره کنیم
لباس فلان باشه ،تالار کجا باشه ، مهمونا چند تا باشن . جهیزیه چی باشه ،
کلا دعوا سر پوله .
پولی که حداقل دراین مرحله به هیچ دردی جز تجملات نمیخوره .
و اینجاست که معنی " سخت گیرد جهان ، بر مردمان سختگیر " خیلی خوب درک میشه .
ازدواج خوب و درست اتفاق شیرینی هست .
چرا این نعمت طبیعی رو از خودتون محروم میکنید ؟
اصلا همه اینها به کنار
آقای اسکار باور کنید خدا خیلی بزرگه .
این جمله رو باور کنید که خدا خیییلییی بزرگه .
دوست دارم الان توی این تاریکیه شب این جمله رو فریاد بزنم .
اصلا مگه همه چی دست من و شماست ؟
نه اصلا هیچی دست من و شما نیست جز تلاش . نتیجه ها واقعا با ما نیست .
یکی 50سال پولداره ، سال پنجاه و یکم یهو فقیر میشه . اصلا نمیفهمه چی شد همه دارایی اش دود میشه میره هوا .
یکی راننده پیک موتوری ست ، چهل سال ناامید زندگی کرده یهو میشه میلیاردر .
دست منو شماست ؟
نه . ما فقط باید تلاشمونو کنیم و خوشحال باشیم .
دوستان این تاپیک برای بحث آزاد نیست ،
برای اینکه تاپیک منتقل نشه اینجا بحث نکنیم ، بریم دم خونه خودمون بازی کنیم
صرفا اشتراک یکسری تجربه ها بود .
ممنون :72: