راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
سلام
اول بگم این اولین پستمه و تازه با این سایت آشنا شدم. بعد از کلی سرچ کردن دیدم اینجا محل مناسبیه که بتونم جوابمو بگیرم. البته اگه دوستان راهنمایی کنن:316:
حقیقتش نمیدونم چجوری بگم. بعضی از تاپیک های اینجا رو خوندم.
من 19 سالمه و دانشجو هستم. ترم2 رو تموم کردم. شاید بگین بخاطر جو دانشگاه و اینجور چیزاست. ولی باور کنید من در همون هفته اول دیوانه وار عاشق یکی از همکلاسیام شدم!
راستش اوایل خودمم درگیر بودم که چرا این احساس رو بهش دارم. خواستم فراموشش کنم. حدود 2هفته به هر بهانه ای سعی میکردم به خودم بقبولونم که فقط یه حس بچگانه است. ولی بعدش دیدم فقط دارم خودمو گول میزنم. کسی که از صبح تا شب یه لحظه هم نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم.
احساسی که به اون دارم به هیچکس دیگه ای ندارم. میخوام زندگیمو با اون بسازم:302:
اینا رو گفتم تا بدونید قصدم برای آینده اس. الان موقعیت ازدواج ندارم ولی تا حدود 2-3سال دیگه میتونم.
به هیچ عنوان هم نمیتونم بذارم چند سال بعد اینو بهش بگم چون دختریه که خیلی زود ممکنه از دست بره و اون موقع دیگه... http://www.hamdardi.net/images/smilies/sad.gif
سرتونو درد نیارم. بعد از گذشت 2ترم ، هنوز نتونستم حتی رفتاری از خودم نشون بدم که بفهمه بهش علاقه دارم. البته من پسر خجالتی هستم. نه اینکه حرف نزنم، با اونی که بهش علاقه دارم نمیتونم درست حرف بزنم. هول میشم و تنم میلرزه. ترم1 حتی نتونستم «سلام» کنم!!!
ولی خدا رو شکر ترم2 وضع بهتر شد. چند بار درباره مسائل درسی باهاش حرف زدم. ولی همش 1% احتمال میدم که از احساسم باخبر باشه.
ایشونم همیشه و هرجا که میره با دوستاشه و فقط بعضی وقت ها سر صبح تنها میاد.
منم چند بار خواستم مستقیم احساسمو بگم، ولی هردفعه که باهاش روبرو میشم احساس ضعف میکنم و نمیتونم.
میترسم بهش بگم و ناراحت بشه. اونوقت دیگه روم نمیشه تو چشاش نگاه کنم چون بیشتر کلاسا باهمیم.
بخدا دیگه موندم چیکار کنم!
نه از رفتارم میفهمه، نه میتونم خودم بهش بگم. باز اگه میدونست، راحتتر میتونستم مستقیم احساسمو بگم.
از لحاظ خصوصیات هم یه دختر معمولی و متعادل و درسخون. البته شهر زندگیمون از هم دوره. ولی من مشکلی با این مورد ندارم.
حالا از دوستان میخوام راهنمایی کنند و یه راهی جلو پام بذارن.
بخدا آینده و سرنوشتم به این بستگی داره:302:
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
دوست عزیزسلام.به همدردی خوش اومدی
نقل قول:
شاید بگین بخاطر جو دانشگاه و اینجور چیزاست. ولی باور کنید من در همون هفته اول دیوانه وار عاشق یکی از همکلاسیام شدم!
شاید نه..حتماً حسین جان:)
ما هم روزای شبیه تو روگذروندیم.یه پسربود تو کلاسمون که همون هفته اول حداقل 50 درصد دخترای کلاس مثلا عاشقش شده بودن.
وقتی یه دفعه از محیط مدرسه بدون هیچ اموزش و پیش زمینه ای وارد دانشگاه میشیم،جایی که بیشتر عمرمونو با تعداد مشخصی از جنس مخالف میگذرونیم،اونم در کشاکش بلوغ و این حرفا هر کدوممون یه معشوق پیدا میکنیم.
تا اینجاش زیاد بد نیست اما ازاین جا به بعدش مهمه که باید کنترل بشه.
چرا؟
چون دو حالت داره.که حالت اول احتمالش بیشتره.
یه رابطه دوست دخت و پسری شکل میگیره.ما رو از کار و درس میندازه.فکرمونو الکی مشغول میکنه.و بقیه ماجرا رو تو تاپیک زیر بخون.
دلایل عینی برای منع رابطه های دوستی دختر و پسر
حالت دوم تصمیم برای ازدواجه..اما نه دختر اماده ازدواجه نه پسر..یه ازدواج صرفا ازروی احساسات پرشور صورت میگیره.که بعد تموم شدن اون تب احساسی اختلافات شروع میشه.
یا صبر کنیم تا بعد ازدواج کنیم.هیچ تضمینی نیست بعد ازگذراز این مرحله و رسیدن به ثبات عقیده خواسته ها و نظراتتون عین الان باشه.همچنین اون دختر.
نقل قول:
تا بدونید قصدم برای آینده اس. الان موقعیت ازدواج ندارم ولی تا حدود 2-3سال دیگه میتونم.
برای دو سه سال بعد همون موقع تصمیم بگیر..ازدواج باید کاملا نقد باشه.
ضمنا چطوری فهمیدی اون دختر مناسب ازدواج با توئه بدون اینکه مستقیم باش در ارتباط باشی؟.
خلاصه پسر جان از توقف فکر استفاده کن..تمرکزت رو بذار رو درس و کار که این فرصت دیگه برنمیگرده.به موقش همسری که مناسبته رو پیدا میکنی و به حال الانت لبخند میزنی.
موفق باشی
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
آینده ت به درسخوندن الآنت بستگی داره.تقریبن همه ی پسران هم سن تو وقتی وارد دانشگاه می شن این
احساساتو تجربه می کنن.اگر وارد این بازی ها بشی آینده خودت و طرف مقابلتو تباه کردی.سنتم اونقدر پایینه
که جرات پیشنهاد دادن ازدواج م ندارم.الآن فقط درس و کسب مهارت.
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
نقل قول:
حالت دوم تصمیم برای ازدواجه..اما نه دختر اماده ازدواجه نه پسر..یه ازدواج صرفا ازروی احساسات پرشور صورت میگیره.که بعد تموم شدن اون تب احساسی اختلافات شروع میشه.
یا صبر کنیم تا بعد ازدواج کنیم.هیچ تضمینی نیست بعد ازگذراز این مرحله و رسیدن به ثبات عقیده خواسته ها و نظراتتون عین الان باشه.همچنین اون دختر.
ببینید من اگه بخوام همه اتفاقایی رو در طی این مدت به من گذشت رو توضیح بدم خیلی طولانی میشه.
شما میگید رسیدن به ثبات عقیده. کدوم عقیده؟؟ عقیده ای که به خاطر اینکه 1کلاس بیشتر باهاش باشم حاضرم واحدی که نمیخوام رو تو ترم بردارم بعدش امتحانشو ندم و درس حذف بشه؟؟
میگید شاید جوگیر شدم. شاید اینی که الان میخوام بگم بهم بخندین. به دلیلی که نمیتونم بگم، اواخر ترم1 حس کردم برای همیشه رفت. خیلی افسرده شدم و استرس گرفتم. یه لحظه دیگه نفسم در نمیومد. انگار یکی داشت خفم میکرد. نمیتونستم اعضای بدنمو زیاد کنترل کنم. چشام سیاهی میرفت و صداها خفه بود. کافی بود 1دقیقه دیگه اون وضع ادامه پیدا میکرد تا من بیهوش میشدم. تااینکه دوستم که قط اون از موضوع خبر داره یه چای با 10تا قند بهم داد و حالم بهتر شد.
از دم صبح تا وقت خواب تو ذهنمه. من پسر درسخونی نیستم. دبیرستان همش تجدید میشدم. حالا بخاطر این مسئله چنان درس میخونم که معدل الف میارم! اونوقت شما میگی بچسب به درس و کار، درحالی که بخاطر این مسئله من چسبیدم به درس:311:
نقل قول:
برای دو سه سال بعد همون موقع تصمیم بگیر..ازدواج باید کاملا نقد باشه.
ببینید من اصلا قصدم دوستی نیست. فقط میخوام نظر این خانوم رو درمورد خودم بدونم. به هیچ وجه هم تمایل ندارم تا اون موقع باهاش رابطه داشته باشم. فقط در حد همین رابطه همکلاسی که الانم داریم.
نقل قول:
ضمنا چطوری فهمیدی اون دختر مناسب ازدواج با توئه بدون اینکه مستقیم باش در ارتباط باشی؟.
از اون موقع تا الان همیشه زیرنظرش داشتم. اخلاقش ، رفتار ، با کی رفت و آمد داره ، عقایدش ، حتی سلیقه هاش هم میدونم. ترم2 خیلی وضع بهتر شد. هم بیشتر شناختمش هم اون منو میشناسه.
نقل قول:
خلاصه پسر جان از توقف فکر استفاده کن..تمرکزت رو بذار رو درس و کار که این فرصت دیگه برنمیگرده.به موقش همسری که مناسبته رو پیدا میکنی و به حال الانت لبخند میزنی.
اگه دقت کرده باشید گفتم که یه مدت خواستم فراموشش کنم و نتونستم. حال الان من خنده داره. واقعا هم خنده داره! فقط در این حد بدونین که اگه به هر دلیلی(مثل عشق یکطرفه) بهش نرسم، هرگز حاضر نیستم با کسی زندگی کنم که عشق اول و آخرم نبوده...
ببینم...هنوزم سر حرفی که میگین جوگیر شدی هستین؟؟؟ یعنی من 7ماهه جوگیرم؟؟!! نمیدونم چرا همه فکر میکنن فقط آدمای بالای 22سال میتونن عاشق بشن. بله قبول دارم اکثرا اینجوری هستن که چون تازه وارد این محیط شدن جو زده میشن. ولی همیشه بین اکثریت ، یه گروه اقلیتی هم وجود داره.
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
حرفای شما منو یاد یکی از همکلاسی هام می اندازه. دقیقا ترم 2 بودیم که یه نامه از طریق یکی از دوستام به دست من رسید که یکی از آقایون برام نوشته بود و ایشون هم به گفته خودشون از همون هفته های اول عاشق شدن و هر کاری می کنن نمی تونن منو فراموش کنن و قصد ازدواج دارن. حتی برادراشون رو آورده بودن دانشگاه تا من رو ببینن. من پیشنهادشون رو قبول نکردم. الانم ایشون تو شهر خودش داره زندگی می کنه و منم تو شهر خودمون و هیچ خبری از هم نداریم. فعلا خیلی زوده واسه تصمیم گیری! سعی کن اولویت بندی تو زندگیت داشته باشی. هر کاری رو سر موقعش انجام بده که بعدا پشیمون نشی. اگه قصد دوستی هم نداری تا موقع ازدواج(البته خیلی کار خوبیه) پس دلیلت واسه ابراز علاقه چیه؟ فقط ذهن دختر خانم رو هم مشغول می کنی و نمی ذاری به درسش برسه
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط marzieh411
حرفای شما منو یاد یکی از همکلاسی هام می اندازه. دقیقا ترم 2 بودیم که یه نامه از طریق یکی از دوستام به دست من رسید که یکی از آقایون برام نوشته بود و ایشون هم به گفته خودشون از همون هفته های اول عاشق شدن و هر کاری می کنن نمی تونن منو فراموش کنن و قصد ازدواج دارن. حتی برادراشون رو آورده بودن دانشگاه تا من رو ببینن. من پیشنهادشون رو قبول نکردم. الانم ایشون تو شهر خودش داره زندگی می کنه و منم تو شهر خودمون و هیچ خبری از هم نداریم. فعلا خیلی زوده واسه تصمیم گیری! سعی کن اولویت بندی تو زندگیت داشته باشی. هر کاری رو سر موقعش انجام بده که بعدا پشیمون نشی. اگه قصد دوستی هم نداری تا موقع ازدواج(البته خیلی کار خوبیه) پس دلیلت واسه ابراز علاقه چیه؟ فقط ذهن دختر خانم رو هم مشغول می کنی و نمی ذاری به درسش برسه
میدونم الان موقعش نیست. ولی آیندم به الان ربط داره. همیشه این حال هستش که آینده رو میسازه.
دلیلم اینه که ایشون هر لحظه ممکنه از دست بره. چون هم درسش خوبه و هم ساده اس و خلاصه مناسبه. حتی میدونم یکی دو نفر تو دانشکده خودمون میخوان بهش پیشنهاد بدن. واسه همین میخوام از احساسم باخبر بشه تا من تکلیف خودمو بدونم! اگه بگم و شکست بخورم خیلی تحملش راحت تره تا اینکه نگم و یهو از دستش بدمhttp://www.hamdardi.net/images/smilies/sad.gif
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
نقل قول:
کدوم عقیده؟؟ عقیده ای که به خاطر اینکه 1کلاس بیشتر باهاش باشم حاضرم واحدی که نمیخوام رو تو ترم بردارم بعدش امتحانشو ندم و درس حذف بشه؟؟
گل پسر اینی که تو میگی وابستگی و هیجانات فوران شده است..یکی از شرایط مهم ازدواج داشتن عملکرد منطقیه..این کارای تو درست نیستن که بهشون استناد میکنی.کاملا نشون دهنده اینه که اماده ازدواج نیستی.
دوست عزیزم شاید فکر کنی حالتو نمیفهمم اما برعکس شرایط الانتو خیلی از ماها تجربه کردیم و الان که گذشته و نگاه میکنیم میبینیم که فقط احساس هیجانی بوده.
اصلا نمیخوام به احساست حمله کنم فقط باید احساست رو کامل بشناسی و با روی خوش کنترلش کنی.
نقل قول:
فقط میخوام نظر این خانوم رو درمورد خودم بدونم. به هیچ وجه هم تمایل ندارم تا اون موقع باهاش رابطه داشته باشم. فقط در حد همین رابطه همکلاسی که الانم داریم.
حتی اگه الان نخوای هم بینتون رابطه ای شکل میگیره.
ضمنا ازالان نمیشه واسه چند سال بعدتون تصمیم بگیرید.سن الان تو سنی هست که احساسات و دیدت به زندگی و دنیا تغییر خواهد کرد.
و بازضمنا میخوای مثلا اون خانوم معطل تو بمونه..معطل اینده ای که معلوم نیست چه جوریه؟
نقل قول:
از اون موقع تا الان همیشه زیرنظرش داشتم. اخلاقش ، رفتار ، با کی رفت و آمد داره ، عقایدش ، حتی سلیقه هاش هم میدونم.
این ارتباط دورادور وهمراه با مه وابستگی کافی نیست.
مثه رانندگی تو مه هست.
نقل قول:
گه دقت کرده باشید گفتم که یه مدت خواستم فراموشش کنم و نتونستم
حتما راه درستش رو نرفتی.
نقل قول:
حال الان من خنده داره. واقعا هم خنده داره!
حالت خنده دار نیست..قابل درکه
موفق باشید
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
اوکی
مرسی
فقط میشه بگی همچین کسی وقتی چندین سال بعد که با کس دیگه ای زندگی کنه، هروقت که به گذشتش و عشق پرشوری که داشت رجوع کنه و...دلش واسه عشق اولش تنگ بشه باید چیکار کنه؟؟ از نظر من این احساس درونی خیانت به 2نفره: یکی خودش ، یکی اونی که فقط داره باهاش زندگی میکنه...
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
یه سکه رو که بندازی بالا تا بیاد پایین هزار تا چرخ می زنه. از کجا می دونی 2 3 سال دیگه چه موقعیتی داری؟ راستی، می خوای بری چی بگی بهش؟ اینکه دوستش داری؟ خب فرض کن ایشون هم مقاومت ی نشون نداد. خب بعدش؟ قصد دوستی هم که نداری. خب مسلما دختره نمی گه که باشه من تا 3 سال دیگه صبر می کنم. واقعا دختر خانوم چی باید بگه؟
RE: راهنمایی ابراز علاقه به همکلاسی که نمیدونه بهش علاقه دارم!
نقل قول:
فقط میشه بگی همچین کسی وقتی چندین سال بعد که با کس دیگه ای زندگی کنه، هروقت که به گذشتش و عشق پرشوری که داشت رجوع کنه و...دلش واسه عشق اولش تنگ بشه باید چیکار کنه؟؟
اگه راه درست بره..یعنی اتفاقی که افتاده رو بپذیره،سیر کامل کنار اومدن رو انجام بده و بعد همه چیرو رها کنه با به یاد اوردن گذشته حس خاصی پیدا نمیکنه..فقط بهش به عنوان بخشی اززندگیش نگاه میکنه.
نقل قول:
از نظر من این احساس درونی خیانت به 2نفره: یکی خودش ، یکی اونی که فقط داره باهاش زندگی میکنه...
اینکه ادم ازخودش و زندگیش و ایندش و همچنین زندگی اون دختر با یه تصمیم درست مراقبت کنه خیانت نیست بلکه یه قدم در جهت بزرگ شدن روح هست.
عشق فقط همین احساس پرشور به همکلاسی تو اوج هیجان نیست..وقتی پخته تر بشی..نگاهت عوض میشه...معیارات تغییر میکنه..فاکتورای زندگی مشترک رو میشناسی..زندگی با منطق ،علاقه درست و تعهد رو شروع میکنی و ازحلاوتش یه عمر لذت میبری.
موفق باشی