سلام
اوصيكم به تماشاى فيلم شاوشنگ
والسلام
تشکرشده 6 در 2 پست
سلام
اوصيكم به تماشاى فيلم شاوشنگ
والسلام
تشکرشده 42 در 12 پست
تشکرشده 593 در 152 پست
سلام دوباره دوست عزیز
ممنون بابت تشکرت واسه تاپیک زبان . وظیفه بود. خوشحالم که مفید بوده. بهش عمل کن وگرنه مدیونی :)
چند تا نکته عرض کنم خدمتتون :
1- تصمیم بد بهتر از نگرفتن تصمیمه.
2- در زندگی ، به اونچه لیاقت شماست فک کنید و برید جلو ، نه اونچه که از ان می هراسید.
بنده حالت مشابه شما رو داشتم. گیر کردن بین دو انتخاب مهم و ترس . دو سال از عمرم هدر شد. بعد دلو زدم به دریا و یکی رو انتخاب کردم. کاری که اول باید می کردم.
من اگه جای شما بودم :
هدفم رو تعیین می کردم : کار ؟ پول ؟ ازدواج ؟ ادامه تحصیل ؟ مدرک ؟ چی ؟....
بعد بر اون اساس به اون دو حالت انتخابم ضریب میدادم ، این که کدوم یک من رو از راه امن تر و سریع تری به هدفم می رسونه.
شما هدفت چیه برادر ؟
اگه کارت خوبه و واست مهمه که خب ادامه بده ، برو تا تهش ، حالشو ببر ...
اگه ادامه تحصیل واست مهمه ، اگه نیاز داری واسه هزینه ها بری سر کار ، خب باید بری دوست عزیز ، ولی فقط در حد تامین هزینه ها.
ببخشید بنده عقلم بیشتر از این دوحالت رو برداشت نمیکنه. یا این یا اونه دیگه . شما چرا گیر کردی این وسط؟
همش میگی می ترسی ؟ از چی می ترسی ؟
ببین یه زمانی می رسه که میگی یه سال دیگه دوسال دیگه ده سال دیگه ، فقط بشه ، پس از این تعلل دست بکش و اقدام کن.
این که بعدا چی بشه چی نشه و این حرفا رو ول کن.
اشتباه من رو نکن. هر دو تا رو باهم پیش ببری از کسایی که هر کدومش رو تنها انتخاب کردن ، عقبی.از خودت هم عقبی. مگه این که مجبور باشی.
اگه ازدواج هدف اصلیته ، خب باید کار خوب و اینده دار ردیف کنی. یا این که درس بخونیو یکیو پیدا کنی که با شرایطت قانع باشه.
اگه کار واست هدفه ، درس رو ول کن بچسب به کار.
اگه درس میخای بخونی ، اگه از نظر هزینه تامینی ، سفت و سخت بچسب به درس. مگر این که در حد تامین مخارج بری سر کار. رشته معماری هم که خب یه کم کار عملی زیاد داره.
نظر شخصیم : اگه کارت خوبه و اینده داره برو دنبال کار، اینطوری خودت روبراه میشی ، خواستی ازدواج هم میکنی ، ادامه تحصیل هم اگه مردش باشی وقت هست واسش.
فک کنم همه اهدافت رو پوشش میده.
در غیر اینصورت اگه کارت فرعیه ، در حد تامین مخارج برو سر کار ، هدف اصلیت هم درس باشه. نگران نباش ، با استعدادی که شما داری خیلی زود از این رشته ، موفقیت رو می کشی بیرون.
نهایتا یه کم از این محدوده عدد سی بیا بیرون. خودت رو محدود نکن.زندگی یه کم بزرگتره...
فقط یک هدف ، یک راه ...
ببخشید بیش از این توان عقل ما که نکشید :)
موفق و موید باشی رفیق
ویرایش توسط love less : سه شنبه 02 دی 93 در ساعت 00:19
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93), rayehe (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 6 در 2 پست
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93), rayehe (سه شنبه 02 دی 93), sasha (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 281 در 127 پست
سلام دوست گرامی
یه چیزی بگم: شما که تازه 26 سالتونه! واقعا سن زیادی نیست!!! و تازه اول راه و جوونی هستید..شما خیلی کارها انجام دادید و این خودش خیلی قابل تقدیره. درسته که شاید الآن اثرات مفید کارهاتون رو نمی بینید ولی قطعا در همون گذشته خوشحال بودید و حس خوبی داشتید..پس کارها و زحماتتون اثرات خوبی داشته و مفید بوده، اما خب الآن دیگه اثری ازشون نیست.(اشکالی نداره که). البته شایدم اثرات مفیدشون باشه و شما نمی بینید!! به هرحال عیبی نداره!
تا قبل از سن 30 سال هر کاری که بکنید بازدهی اون چند برابر کاری هست که در سالهای بعد از 30 سالگی انجام می دید! این نکته خودش خیــــــــلی مهم و قابل تامله..از لحن و ادبیات کلامتون هم پیداست که انسان بسیار فهمیده ای هستید...
مثلا در مورد همین زبان انگلیسی که اشاره کردید، شما قطعا الآن سطح زبانتون از گذشته که حداقل یه کمی که بهتر شده؟! بعد از اینم با یه برنامه ریزی روزانه می تونید سطح زبانتونو خیلی بالا ببرید »»»با کمک از تایپیک خوب آقای love less ««« و به راحتی مدرک تافل یا آیلتس بگیرید و شاید بعدش بتونید اپلای هم بکنید! (اگه یه وقتی به فکر اپلای هم افتادید، می تونید سایت های اپلای ابرود و آکادمیا کافه رو ببینید. در کل واسه معماری، ایتالیا خوبه. بورسیه استانی داره و هزینه نمی خواد بکنید و دانشگاهاشم خوبه.)
در مورد رشته تون هم چون منم معماری خوندم، کاملا می فهمم چی می گید.. با این حسابی که گفتید، اگه کارشناسی پیوسته هستید یا حتی کاردانی ناپیوسته، می تونید بعد از حدود 2 یا 3 ترم دیگه که مدرک معادل کاردانی دارید، می تونید برید سرکار مرتبط با معماری(توی شرکتها و دفاتر معماری)، بعد همزمان ادامه تحصیل هم بدید و کارشناسی بگیرید و دیگه هم لیسانس دارید و هم 2 سال سابقه ی کار.
پس اصلا نگران نباشید..فقط 3D MAX و اتوکد رو حتما تقویت کنید که هم کارهای دانشگاتونو خودتون با کیفیت های خوب انجام بدید هم باخیال راحت بتونید برید سر کار..
اصلا نگران آینده نباشید..مثبت نگاه کنید لطفا! شما خدا رو شکر الآن سالم و سلامت هستید و توانا و کلی هم تجربه و اطلاعات دارید، با همین تلاش خوبی که دارید می تونید زندگی خوبی رو برای خودتون رقم بزنید و ازش لذت ببرید..
در پناه خدا باشید..
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93), rayehe (سه شنبه 02 دی 93), sasha (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 80 در 36 پست
با سلام / مهمترین مساله اینه که آدم به این آگاهی برسه که در کجا ایستاده و چه کاری باید انجام بده ..... و شما بحمدالله به این مرحله رسیدی ... پس موفق باشید.
خداوندا! دستم را گرفته اي ... مگذار دستت را رها كنم ...
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93), rayehe (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 42 در 12 پست
اصلیترین هدفم در حال حاضر اینه که درسم رو تا رسیدن به نتیجه ادامه بدم.
کار و ازدواج هم هدفهای اصلیای هستن که فعلاً تا تموم شدن دانشگاه، در فرع قضیه جا خوش کردن!
ترسی که من داشتم این بود که درسم رو نگه دارم (حتی با خطر از دست دادن کار فعلیم) اما بعد از مدتی، نتونم کار پارهوقت دیگهای پیدا کنم و متعاقبش از پس هزینههای دانشگاه هم برنیام و کلاً هم درس رو از دست بدم هم کار رو.
فکر کردن به این قضیه (با پسزمینهای که از اشتباهات گذشتهام در ذهن دارم) منو محتاطتر از حالت نرمال کرده و باعث شده تصمیمی که از نظر شما و سایر دوستان «منطقی» و «واضح» جلوه میکنه، برای من یکم «پرریسک» به نظر بیاد.
در هر حال، از شرایط نمیتونم فرار کنم.
چه بخوام درس رو از دست بدم چه کار رو، بالاخره باید یه اقدامی بکنم.
بهترین کار اینه که طبق راهنماییهای شما و سایر عزیزان، هدفهام رو اولویتبندی کنم و باتوکل برم جلو.
بابت توجهتون به حال و روزم ممنونم.
همچنین دوباره به خاطر تاپیک زبانتون و انگیزههایی که به بقیه دادین (که در تصمیم من برای تکمیل تسلطم بیتأثیر نبود) باید تشکر کنم.
- - - Updated - - -
البته نباید بیگناه بودن اندی رو هم نادیده بگیریم.
شاید اگه اون بندهخدا هم خودش رو گناهکار میدونست، تصمیماتی متفاوت از چیزی که توی فیلم دیدیم میگرفت.
ولی مهم منظور کلامتون بود که بهم رسید.
در مورد فروش وسایل، به نظرم پیشنهاد بدی نیست.
شاید در این مورد، یکی از خوبیهای دوران بیخیال بودنم این بود که چیزهای گرونقیمتی میخریدم! (بدون درنظر گرفتن درست یا اشتباه بودنش)
مثلاً سیستمی که چـــند سال پیش خریدم رو هنوز میتونم حدود ۳ میلیون بفروشم!
اگه فرضاً کارم رو از دست دادم و نتونستم منبع درآمد دیگهای در ادامه جور کنم، فروش اینجور وسایل میتونه تا حدی جبرانکننده باشه.
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), rayehe (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 383 در 141 پست
سلام دوست عزيز، منم همينجورى درس خوندم، هم كار كردم هم دانشگاه رفتم هم روى دوتا زبان خارجى كار كردم، يه شبايى بود از شدت استرس كار و درس دو روز نمى خوابيدم، مريض مى شدم و گريه مى كردم ولى الان دارم پايان نامه ارشدمو ميدم ، انصافا به اون روزهاى سخت نگاه مى كنم مى بينم ارزششو داشت، هر چيزى كه آدم با سختى به دست بياره مى چسبه به جيگرش
ali -guilan (سه شنبه 02 دی 93), AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93), zolal (سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (سه شنبه 02 دی 93)
تشکرشده 600 در 162 پست
گذشتتو کلا فراموش کن و به اینده بچسب !
قشنگ درستو بخون تا 3 سال دیگه لیسانستو گرفتی یعنی 29 سالگی
همزمان باید تو این 3 سال سراغ کاری بری که بعد بتونی توش استاد بشی استارت بزنی ...
برو نگاه کن چه کار سود دهی رو میتونی پاره وقت انجام بدی که بعد از 3 بتونی کسب و کار خودتو راه بندازی ؟
دلیل هم نمیشه لیسانس معماریتو گرفتی باهاش بتونی کار سود ده راه بندازی !
اصلا رو مدرکت فکر نکن...خیلی ها با دیپلم دارن اقایی میکنن تو بازار ...
برو دنبال یه شغلی که بتونی باهاش بعد 3 سال زن بگیری ...
مثلا برو ارایشگری یاد بگیر ! ارایشگری خودتو بزن... کارت خوب باشه 4 میلیون حداقل در ماه داری !
یا برو این میکانیکی ها این 3 سال رو شاگردی کن ... بخدا همش به پدر و مادرم میگم چرا منو نبردن شاگرد مکانیکی ... سود خیلی خوبی داره...
این 3 سال رو اصلا و ابدا از دست نده !
تو باید 3 سال دیگه یه اوسایی چیزی شده باشی .
ویرایش توسط ali -guilan : سه شنبه 02 دی 93 در ساعت 19:07
AmirEhsan (سه شنبه 02 دی 93),love less(سه شنبه 02 دی 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 03 دی 93)
تشکرشده 42 در 12 پست
پستتون واسهام سرشار از انرژی و انگیزه بود.
بعضی اوقات وقتی کسی دور و برت نیست که بتونی باهاش مشورت کنی، حضور توی محیطهایی مثل اینجا و شنیدن حرفهایی مثل پست شما، باعث میشه خستگی ذهنت برطرف بشه.
سعی میکنم بهترین استفاده رو از راهنماییهاتون بکنم.
ممنون دوست عزیز.
راستش تا قبل از ایجاد این تاپیک، فقط ابعاد تاریک شرایطم رو میدیدم.
و خب الان میبینم میتونم نگاهم رو به جنبههای روشنتر قضیه معطوف کنم.
خوشحالم که تونستین به نتیجهی دلخواهتون برسین.
قبول دارم؛ وقتی برمیگردیم و به چیزی که با سختی به دستش آوردیم نگاه میکنیم، به خودمون افتخار میکنیم!
فقط این سختی مسیر هست که پدر آدمو درمیاره!
امیدوارم منم بتونم مثل شما این روزهای شیرین رو تجربه کنم.
rayehe (سه شنبه 02 دی 93), sasha (چهارشنبه 03 دی 93), بانوی آفتاب (چهارشنبه 03 دی 93)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)