به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array

    با موضوع خیانت این زن (همسرم) چه برخوردی کنم؟

    سلام
    در مورد احساسی که دو سه شب بعد از اطلاع اولیه م باهاش مواجه بودم در تاپیک احوال یاران همدردی نوشتم قبلا و خانم سحر بهاری ازم خواستن که یه تاپیک براش ایجاد کنم تا هم راهنمایی بهتری بگیرم و هم بقیه افراد تالار از این تجربه استفاده کنن، که الان حس میکنم بعد از حرفهایی که دیروز در صحبتمون زدیم رد و بدل شد میتونم تاپیک کاملی بزنم.
    اینکه چطور متوجه شدم؛
    بعد از شک به ساعاتی که بعد از ساعت اداری طول می‌کشید برگرده خونه و اینکه همیشه روی گوشیش رو از من می پوشوند، ذهنم درگیر شد و هم تلگرام و هم واتساپش رو هک کردم. (من قبلش اصلا حتی سرک به گوشیش نمیکشیدم)
    موضوع که مشخص شد از همه چتهاش اسکرین شات گرفتم. حدود چهارصد صفحه اسکرین شات.
    بعد به روش آوردم که انکار و حاشا کرد و بعد همون‌طور که حدس میزدم تمام چتهاش رو حذف کرد و تازه اون موقع گوشیش رو به من نشون داد که نگاه نکردم و عکس العملی نشون ندادم و هیچ تصمیمی هم نگرفتم. رفتم سر کار و اونجا موضوع داشتن اسکرین شات رو بهش با پیام اطلاع دادم و سه راه پیش روش گذاشتم که یا اسکرین ها رو به خانواده ها نشون میدم تا آبروش بریزه و بعد شکایت در دادگاه میکنم تا حد رجم براش ببرن (هر دو خانواده خیلی آبرومند و موجه هستن و یکی از بستگان نزدیک این زن از اعضای کابینه فعلی هستن)، یا مستقیم بره تقاضای طلاق بدون دردسر کنه، یا همه چیز رو از زبون خودش با کوچکترین جزییات برام تعریف کنه قبل از اینکه من از ریز چتهاش در اسکرین شات ها مطالب مد نظرم رو در بیارم.
    طبیعتاً پیشنهاد سوم رو قبول کرد، من نمی‌دونم دادن پیشنهاد سوم درست بود یا نه. ولی با توجه به شناختی که ازش داشتم ترسیدم کارش به اقدام به خودکشی بکشه و دردسر بزرگتری پیش بیاد. شایدم میخواستم ریز موارد رو خودش اعتراف کنه و حالت کارآگاهانه پیدا نکنم که بیشتر بهم شوک و هیجان وارد کنه. نمی‌دونم

    خلاصه همه چیز رو گفت و اینکه مدت سه ماهه که با همکار محل کار فعلیش هر هفته چندبار به دفتر کارش میرن. مجبورش کردم حتی روشها و طرز ارتباط جنسیشون رو هم ریز بیان کنه، شاید برای اینکه بیشتر له بشه در مقابلم، شایدم برای اینکه ذهن خودم رو از نفس قضیه منحرف کنم و کمی این گرمای کوره وار روی صورتم کمتر حس کنم.
    مورد بعدی رو هم که یکی از همکارای شاغل در شهر مجاور محل کارش هست گفت که اون فرد رو یک بار دعوت کرده به خونه وقتی که من در مأموریت در شهر دوری بودم. این هم به همون شکل مجبورش کردم همه چیز و حتی جاهایی از منزل که این کار رو کردن کامل بیان کنه و وقتی فهمیدم که روی سرویس خواب بسیار گرون قیمتمون بودن الان به شدت از اون سرویس خواب هم متنفر هستم و هر تصمیمی برای زندگی بگیرم این سرویس رو نگه نخواهم داشت.
    مورد بعدی فردی بود که بین تاریخ عقد و نامزدی مون در شهرستان آخرین ارتباطشون بوده و این هم خیلی بیشتر من رو سوزوند. حتی با اینکه خودم اعتقاد ندارم بهش می‌خوام بگم که طبق قوانین مذهبی که آنقدر بهش اعتقاد داشتی اون عقد ما باطل به حساب میاد چون بین ارتباطات با اون و عقد ما فاصله چهار ماه رو رعایت نکردی پس ما به هم حرام ابدی هستیم.
    موارد دیگه فقط در حد سکس چت و دیدار و گردش در بیرون از منزل بوده که با توجه به اینکه موارد بالا رو قبلش مطلع شدم دیگه این چیزا برام پیش پا افتاده به حساب اومد و پیگیری زیادتری نکردم.
    بعد از صحبتهاش چند تا سوال ازش کردم که یکیش این بود که اگر ایشون جای من بود چه تصمیمی می‌گرفت که با وقاحت گفت، راحت یه فرصت دیگه میدادم.
    یکی این بود که به من حق میده چه تصمیمی بگیرم که جواب مشخصی نداد ولی هر بار با بغض و ناامیدی می‌گفت من می‌دونم تو به راه طلاق خواهی رفت.
    یکی این بود که عکس العمل من در مقابل فهمیدن خیانتش چطور بود که جواب صریحی نداد.
    یکی این بود که اگر بخوام پیش مشاوری که تخصصش کمک به آرامش بعد از دیدن خیانت باشه بریم، حاضره بیاد و اعتراف کنه همه چیز رو؟ که قبول کرد.
    یکی اینکه باید قبل از هر تصمیم دیگه ای هر دو بریم آزمایش اچ آی وی بدیم که قبول کرد.
    حرف آخری که زدم هم از روی بغض و کینه آنی بود و گفتم اگر جاهامون عوض میشد، چندشت نمیشد که تا مدت طولانی حتی دستم بهت بخوره ؟ که جوابی نداد و فقط بغض.
    آخرش هم تنها توجیهی که آورد این بود که این سرد بودن و بی محلی کردن های تو منو به این روز انداخت و همینطور آه زن حامله همون همکارم منو تو این جایگاه نشوند.
    پیشنهاد آخر خودش این بود که گوشیش رو یک ماه کامل در اختیارم بگذاره.
    ضمنا من بدون اطلاعش تمام حرفهاش رو ضبط کردم.
    بعد از اتمام حرفها و گریه و التماسی که ایشون کرد که اگر هم می‌خوام به راه پیشنهادی دوم برم آبروش رو نریزم، متاسفانه قول دادم که راه های اول و دوم رو فعلا در پیش نخواهم گرفت تا ایشون بغض و گریه ش تموم شد و با خوردن قرص به خواب خیلی زود و سنگینی رفت و من هم رمز گوشیش رو عوض کردم و با خودم به محل کار آوردم
    حالا سوالم اینه که برخورد من و تصمیماتم درست بوده یا نه. راستش کمی احساس آرامش دارم ولی ذهنم اصلا تخلیه نشده. آیا برخورد بهتری میشد داشت؟
    ببخشید اگر جسته و گریخته نوشتم و احتمالا اشکالات املایی و انشایی داشته باشه متنم.
    تنها باید حقیقت را بیان کرد، نه دروغی را که حقیقی انگاشتنش خوب است.

    "بخشی از پیام برتراند راسل برای آیندگان"

  2. کاربر روبرو از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده است .

    wisdom (چهارشنبه 22 بهمن 99)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام
    نظر دادن در این مورد خیلی سخته
    شما بچه هم دارید؟
    چند سال هست که ازدواج کردید؟

    ارتباط در حد چت و ... نبوده. به عبارتی سطح ارتباطات پیشرفته بوده
    مربوط به قبل ازدواج هم نبوده که بشه باهاش کنار اومد
    ایشون در حالی که تعهد ازدواج داشته این عمل رو انجام داده

    خیلی شرایط سختی هست
    اونم تو فرهنگ ما
    هرچند تو فرهنگ غربی هم حتی تا زمانی که در تعهد دوستی هم هستن حق ارتباطات اینچنینی با افراد دیگه رو ندارن

    اگر مطمئن هستید که نهایتا تصمیم شما به طلاق هست، چرا میخواین با ایشون به مشاوره برید؟
    مشکل ایشون هر چی که هست می تونن با روانکاو و مشاور بعدا مطرح کنند.

    موضوع اینه که اگر شما مچ گیری نمی کردید این جریانات ادامه پیدا می کرد. اینم خودش خیلی مهمه

    ولی خوب اگر بچه دارید برای اینکه این وسط آسیب نبینه باید حتما از مشاور کمک بگیرید.

    نمی دونم تا اینجای کار شاید هر کس جای شما بود همین برخورد رو می کرد

    از اینجا به بعدش هم بستگی به وابستگی عاطفی شما به این خانم و حضور یا عدم حضور بچه داره

  4. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    wisdom (چهارشنبه 22 بهمن 99), اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99), زن ایرانی (سه شنبه 21 بهمن 99)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 اردیبهشت 03 [ 18:33]
    تاریخ عضویت
    1394-4-10
    نوشته ها
    498
    امتیاز
    11,849
    سطح
    71
    Points: 11,849, Level: 71
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 201
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    120

    تشکرشده 542 در 278 پست

    Rep Power
    85
    Array
    مهم ترین بخش ماجرا اینه که به نظر نمیرسه ایشون پشیمون باشه و....
    چون دو سه بار بود ه و با افراد مختلف
    و دلیل تراشی زشتی که برای عملشون دارند
    مخصوصا اون بخش که همسر اون آقا باردار بوده

    خدا صبرتون بده

  6. 2 کاربر از پست مفید حیاط خلوت تشکرکرده اند .

    wisdom (چهارشنبه 22 بهمن 99), اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    ممنون از پاسختون.
    خیر ما فرزندی نداریم.
    وابستگی عاطفی اگر بنده داشته باشم خیلی کم و قابل نادیده گرفتن هست. ولی این خانم فکر میکنم (ادعای خودش هست) خیلی وابسته هست.
    من خودم خیلی ترس از دشواری های مسیر طلاق دارم و اینکه جواب خانواده ها رو چی بدیم؟ این ترس رو این خانم هم داره و گفته اگر همچین تصمیمی در آخر بگیری من به خانواده م اطلاع نمیدم و تو همین شهر می مونم.
    وااای که وقتی در مورد این مسایل و دشواریهای تصمیمات اینچنینی فکر میکنم چقدر احساس ناامیدی و استیصال میاد سراغم.
    مورد دیگه هم اینکه وقتی می‌شنوم آقایون دیگه جامعه ما تو چنین مواقعی دست به خونریزی و اقدامات خیلی خشن دیگه میزنن و من چنین فکری اصلا به ذهنم نمیتونه وارد بشه، کمی احساس انگشت نما بودن بهم وارد میشه

  8. 2 کاربر از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده اند .

    wisdom (چهارشنبه 22 بهمن 99), اقای نجار (یکشنبه 13 تیر 00)

  9. #5
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 خرداد 03 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,437
    امتیاز
    287,971
    سطح
    100
    Points: 287,971, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,608

    تشکرشده 37,112 در 7,017 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اثر راشومون نمایش پست ها
    حتی با اینکه خودم اعتقاد ندارم بهش می‌خوام بگم که طبق قوانین مذهبی که آنقدر بهش اعتقاد داشتی اون عقد ما باطل به حساب میاد چون بین ارتباطات با اون و عقد ما فاصله چهار ماه رو رعایت نکردی پس ما به هم حرام ابدی هستیم.
    .
    با سلام
    متاسف و متاثر شدم از مشکلی که برای زندگی شما پیش آمده است.
    مسائل فکری و شناختی لازم ولی کافی نیست.
    واقعیت اینست که روش استدلال و دسته بندی شما مبتنی بر شیوه های حل مسئله است که ابزارش افکار و فرمول بندی ذهنی هست.
    اگر خاطرتون باشد شما هنگام ازدواج هم چنین فرمول بندی هایی و حساب و کتاب های ذهنی در تاپیک خود شماره بندی نمودید.

    اما از آنجا که ما ماشین نیستیم و دارای ابعاد و جنبه های دیگری هستیم. این شناخت ها همه آن چیزی نیست که مشکلات ما از آنها باشد یا راه حل ها بر اساس آن ها طرح ریزی شود.

    مثلا ابعاد احساس ، نیاز، زمینه های شخصیتی، طرحواره هایی که بر اساس شرایطمان از کودکی در ما شکل گرفته است مواردی هست که در زندگی ما تاثیر می گذارد.

    اینجاست که پیچیدگی مسئله بیش از آن است که صرفا بر اساس دو دو تا چهار تا اینجا جواب بگوییم. و نیاز به بررسی دقیق دارد.

    به عنوان مثال شما در تاپیک مفصلی که در خصوص تفاوت معیارهایتان با خانواده اتان صحبت کرده اید صریحا گفته اید که آتئیست می باشید. ، اما در همین تاپیک تصمیم گرفته اید در مورد حرام بودن ابدی با همسرتان صحبت کنید علیرغم اینکه خودتان هم گفته اید قبول ندارید.


    چه نتیجه ای می خواهیم برسیم.
    از آنجا که اینگونه مسائل (عدم تعهد همسر)، آنچنان روی احساس ما تاثیر می گذارد. که گاه گزارهای منطقی ناپدید می شود.(مثل اینکه گفتید :از اون سرویس خواب هم متنفر هستم و هر تصمیمی برای زندگی بگیرم این سرویس رو نگه نخواهم داشت. )، همچنین بر اساس شخصیت حتی روشهای ذهنی ما دستخوش تغییر می شود. و موارد.....، حل مشکل پیش آمده نیاز به مراجعه حضوری به یک روانشناس و مشاور می باشد که طی جلساتی با واضح کردن ابعاد مسئله شما را به تصمیم گیری برساند.
    همه اینها فقط نصف از ماجراست.
    نصف دیگر ماجرا همسرتون و شخصیت، نیازها، مشکلات و افکارشون هست که باید مورد واکاوی قرار گیرد. اینکه زمینه هایی او را لغزش داده اند. یا لغزش جزء شخصیتش شده است. یا اینکه سایر خصوصیاتش چگونه است و چگونه به زندگی نگاه می کند. اینها هم مواردی هست که باید برای تصمیم گیری مورد توجه قرار گیرد.

    معمولا بحث خیانت بیشترین اثر را روی احساسات می گذارد و میزان جذب منفی ها بر اساس شخصیت فرد اندازه گیری می شود. پس انتظار نداشته باشید با روشهای عقلانی شده و حل مسئله ای که این تاپیک را شروع کردید بتوانید بر آن فائق شوید. برای اینکه بر سردرگمی ، ناامیدی و احساس پوچی شما افزوده نشود. توصیه می کنم. گام به گام در جلسات حضوری مشاوره پیش بروید .



    پاورقی:
    شما در هر صورت (چه بازسازی زندگی چه ترک زندگی) نیاز نیست که این مشکل را باز گو کنید یا پخش کنید که خانواده ها و همکاران و ... .متوجه شوند. اینطور حداقل برای ادامه روند(هر روندی که شما به تصمیم می رسید)، تبعات کمتری بار می شود.
    تبعاتی مثل اینکه ایشان نتوانند به خانواده برگردند.، یا اینکه شما انگشت نما بشوید یا .....

  10. 11 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    Aram_577 (سه شنبه 21 بهمن 99), MimiBahar (دوشنبه 05 اردیبهشت 01), Mvaz (سه شنبه 21 بهمن 99), Pooh (سه شنبه 21 بهمن 99), sanjab (چهارشنبه 22 بهمن 99), اقای نجار (یکشنبه 13 تیر 00), اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99), زونیام (چهارشنبه 22 بهمن 99), زن ایرانی (سه شنبه 21 بهمن 99), سحر بهاری (سه شنبه 21 بهمن 99), صبا_2009 (چهارشنبه 22 بهمن 99)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    خوب این که این خانم به شهر خودش برمیگرده یا نه به نظرم مسئله ای نیست که شما بخواین بهش فکر کنید
    این موضوعی مربوط به خود ایشون هست
    ایشون قبل از انجام این اعمال بایستی به اینجای کار هم فکر می کرد

    از نظر شما چه دلایلی برای ماندن در این زندگی، وجود داره؟ اگر دلایلی به ذهنتون میرسه بنویسید
    بالاخره کسی جای شما نیست

    اگر مشکل گفتن به خانواده ها و پروسه طلاق نبود، تصمیم شما صد در صد به طلاق بود؟ یا نه به هر حال به دلایل دیگه ترجیح می دادید این اتفاق نیفته

    اینکه بعضی از آقایون دست به خونریزی و ... می زنند به نظرم مال عصر حجر هست. چرا باید آدم کاری کنه که برای خودش مشکل پیش بیاد و زندگی خودشو به آتش بکشه
    اگر آدم بخواد می تونه با خونسردی به پروسه طلاق فکر کنه و اگر نخواد می تونه به ماندن فکر کنه
    برخورد هیجانی و خون و خونریزی چه مفهومی داره

    اگر همسر آدم اشتباهی کرده خودش به تنهایی تاوان میده چرا خود آدم با یه برخورد هیجانی و خشن باید تا آخر عمر خودشو اسیر و بدبخت کنه

    اگر تنها دلیل ماندن شما خجالت از خانواده هاست اصلا دلیل خوبی نیست
    به نظرم اگر خواستید جدا بشید بعد از اتمام پروسه جدایی به خانوادتون اعلام کنید
    بگید خیلی وقت بود تفاهم نداشتیم مشکلاتی داشتیم که نمیخوام بگم
    بی سر و صدا تمام کنید

    اگر دلیلی برای ماندن دارید اون دیگه بحث دیگه ای هست
    و چقدر خوبه که بچه ای این وسط نیست

  12. 5 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    MimiBahar (دوشنبه 05 اردیبهشت 01), Samin28 (دوشنبه 25 اسفند 99), sanjab (چهارشنبه 22 بهمن 99), اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99), زن ایرانی (سه شنبه 21 بهمن 99)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 00 [ 03:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    12,870
    سطح
    74
    Points: 12,870, Level: 74
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 380
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,421

    تشکرشده 552 در 189 پست

    Rep Power
    55
    Array
    از جناب مدیر خیلی متشکرم که آنقدر ریز و دقیق مسأله من رو بررسی کردن.
    تصمیم دارم تمام امروز رو روی جملاتی که مدیر همدردی فرمودند فکر کنم و تصمیم جدیدی نگیرم. متاسفانه این سه روز آینده هم همه دفاتر مشاوره به خاطر تعطیلات بسته هستن و نمیشه مراجعه کنم و اگر جناب مدیر همدردی هم همراهم نبودن احتمال میدم که مشکل جسمی بزرگی برام پیش میومد
    چون با خوندنش اولین باره که در این سه روز کمی احساس آرامش بهم دست داده

  14. 4 کاربر از پست مفید اثر راشومون تشکرکرده اند .

    Mvaz (سه شنبه 21 بهمن 99), Pooh (سه شنبه 21 بهمن 99), مدیرهمدردی (سه شنبه 21 بهمن 99), اقای نجار (یکشنبه 13 تیر 00)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 02 [ 23:10]
    تاریخ عضویت
    1391-1-16
    محل سکونت
    همین نزدیکی
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    11,959
    سطح
    71
    Points: 11,959, Level: 71
    Level completed: 78%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    825

    تشکرشده 868 در 166 پست

    Rep Power
    44
    Array
    به نام خدا

    سلام

    مطالبی که آقای مدیر براتون نوشتند ، بسیار درست و پرمحتوا بود ..... پیشنهاد میکنم که روی تک تک جملاتشون دقت و تفکر کنید

    اما از جنبه ایی دیگه مختصر صحبتی دارم که عرض میکنم.

    اول : مراقب سلامتی خودتون باشید ، این مسئله چنان فشار شکننده ایی بر شما خواهد داشت که آسیب جدی و جبران ناپذیری بر جسم شما میتواند بگذارد ... آسیب روحی که جای خود دارد! .... حالتی بین زمین و هوا بودن را تجربه خواهید کرد که قابل توصیف نیست!

    دوم : بسیار مراقب باشید که از روی دلسوزی و ترحم صرف و یا کینه و تسویه حساب نسبت به طرف مقابل خود ، تصمیم نگیرید.

    سوم : دانستن جزئیات ماجرا به جز زجر دراز مدت برای شما ، هیچ سود دیگری ندارد .... شدیدا شما رو منع میکنم از کنجکاوی در جزئیات که متاسفانه انجام دادید اما دیگر ادامه ندهید!!

    چهارم : دقت نمایید ، در عین ناباوری ، در موارد اینچنینی ، دیده شده که پس از مدتی مسئله وارونه جلوه داده میشود و طرف مقابل ، همان کار را به شما نسبت خواهد داد ..... گوشه ذهنتان از این قضیه غافل نباشید!!

    پنجم : گاهی برای بیداری ما آدمها و یا رشد به مرحله بالاتر ، اتفاقات سخت رخ میده که حکمتش را بعدها شاید بفهمیم .... پس ناامید نباشید ..... عبور از بعضی سختیها طلیعه ظهور شخصیت قویتر و بهتر میتونه باشه.

    در پناه حق.
    گر در طلب منزل جانی ، جانی / گر در طلب لقمه نانی ، نانی
    این نکته رمز اگر بدانی ، دانی / هر چیز که در جستن آنی ، آنی
    مولانا

  16. 7 کاربر از پست مفید Aram_577 تشکرکرده اند .

    MimiBahar (دوشنبه 05 اردیبهشت 01), Mvaz (سه شنبه 21 بهمن 99), Pooh (سه شنبه 21 بهمن 99), Samin28 (دوشنبه 25 اسفند 99), sanjab (چهارشنبه 22 بهمن 99), اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99), سحر بهاری (سه شنبه 21 بهمن 99)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فکور نمایش پست ها
    خوب این که این خانم به شهر خودش برمیگرده یا نه به نظرم مسئله ای نیست که شما بخواین بهش فکر کنید
    این موضوعی مربوط به خود ایشون هست
    ایشون قبل از انجام این اعمال بایستی به اینجای کار هم فکر می کرد

    از نظر شما چه دلایلی برای ماندن در این زندگی، وجود داره؟ اگر دلایلی به ذهنتون میرسه بنویسید
    بالاخره کسی جای شما نیست

    اگر مشکل گفتن به خانواده ها و پروسه طلاق نبود، تصمیم شما صد در صد به طلاق بود؟ یا نه به هر حال به دلایل دیگه ترجیح می دادید این اتفاق نیفته

    اینکه بعضی از آقایون دست به خونریزی و ... می زنند به نظرم مال عصر حجر هست. چرا باید آدم کاری کنه که برای خودش مشکل پیش بیاد و زندگی خودشو به آتش بکشه
    اگر آدم بخواد می تونه با خونسردی به پروسه طلاق فکر کنه و اگر نخواد می تونه به ماندن فکر کنه
    برخورد هیجانی و خون و خونریزی چه مفهومی داره

    اگر همسر آدم اشتباهی کرده خودش به تنهایی تاوان میده چرا خود آدم با یه برخورد هیجانی و خشن باید تا آخر عمر خودشو اسیر و بدبخت کنه

    اگر تنها دلیل ماندن شما خجالت از خانواده هاست اصلا دلیل خوبی نیست
    به نظرم اگر خواستید جدا بشید بعد از اتمام پروسه جدایی به خانوادتون اعلام کنید
    بگید خیلی وقت بود تفاهم نداشتیم مشکلاتی داشتیم که نمیخوام بگم
    بی سر و صدا تمام کنید

    اگر دلیلی برای ماندن دارید اون دیگه بحث دیگه ای هست
    و چقدر خوبه که بچه ای این وسط نیست
    آقای اثر راشومون
    من این مطلب را قبل از خواندن نظر مدیر همدردی ارسال کرده بودم
    اگر متفاوت با روند ارائه شده توسط مدیر هست آن را نادیده بگیرید

    و یک پیشنهاد اینکه اگر خواستید عضو انجمن آزاد همین سایت شوید و در آنجا برای گرفتن مشاوره خصوصی از مدیر همدردی تاپیک بزنید. البته در کنار مشاوره حضوری که مدیر عنوان کرد
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  18. کاربر روبرو از پست مفید فکور تشکرکرده است .

    اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 خرداد 00 [ 09:12]
    تاریخ عضویت
    1399-6-01
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,788
    سطح
    24
    Points: 1,788, Level: 24
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط اثر راشومون نمایش پست ها
    وقتی فهمیدم که روی سرویس خواب بسیار گرون قیمتمون بودن الان به شدت از اون سرویس خواب هم متنفر هستم و هر تصمیمی برای زندگی بگیرم این سرویس رو نگه نخواهم داشت.


    مورد دیگه هم اینکه وقتی می‌شنوم آقایون دیگه جامعه ما تو چنین مواقعی دست به خونریزی و اقدامات خیلی خشن دیگه میزنن و من چنین فکری اصلا به ذهنم نمیتونه وارد بشه، کمی احساس انگشت نما بودن بهم وارد میشه
    دلیل اونکار خانمت عزیزم دقیقا همین بوده
    ویرایش توسط sa3er : سه شنبه 21 بهمن 99 در ساعت 18:06

  20. کاربر روبرو از پست مفید sa3er تشکرکرده است .

    اثر راشومون (سه شنبه 21 بهمن 99)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.