من حدود 4 سال قبل به عقد آقایی در اومدم ولی دو ماه بعد عقدم با مراجعه به پزشک متوجه شدم امکان بچه دار شدنم نیست و وقتی این موضوع را با همسرم در میون گذاشتم ایشان در ابتدا بسیار پیگیر مشکلمون بود و دکترای مختلف در شهرهای مختلف رفتیم ولی همه به اتفاق واحد ناامیدمان کردند تا اینکه خانواده همسرم با تحت فشار قرار دادن ایشان بعد از سه ماه عقد باعث جداییمان شدند و ضربه روحی بزرگی به من وارد شد..قضیه ی بچه دار نشدنم از یه طرف و قضیه ی طلاقم از طرف دیگه تاثیر خیلی بدی روی من گذاشت بعد اون تنها موندم و از ترس اینکه کسی مشکلمو متوجه نشه نه تمایلی به ازدواج نشون دادم و نه قبول میکردم که کسی به خواستگاریم بیاد...حدود 33 سال سن دارم و با توجه به افزایش سن نیاز به یک همدم رو در خودم احساس میکنم ولی کسی که منو با وجود این مشکل بخواد یا کسی که همچین مشکلی خودش داشته باشه که قابل درک باشه براش و تا همیشه کنارم بمونه.با این وجود تا الان زندگی موفقی داشتم چون خانواده ام از همه لحاظ حمایتم میکنن..هدفم از گذاشتن این تاپیک این بود که بگم زندگی زناشویی فقط توی بچه خلاصه نمیشه و چه بسا زنانی که یک کدبانوی تمام عیار هستند ولی بخاطر نقص خدادادی از زندگی که لایقشون هست محروم میشن.کاش بیشتر از اینها واقع بین باشیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)