به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 38
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام
    ابتداازایشون بخواهیدکه اگرشمارامیخواهنداقدام رسمی کنیدواجازه ندهیداحساسات برشماغلبه کند چون ادم باخودش میگه اجازه نمیدم احساسات بهم غلبه کنه ولی دوست عزیزاحساس ادم درنمیزنه تاازت اجازه بگیره اجازه هست واردماجراشوم خودش بدون اینکه چیزی بدونیدواردمیشه
    میدونیدبعضی ازاقایون دنبال همچین رابطه هایی هستنداول اعتماددخترروجلب میکنندوبهش ثابت میکنندکه به اعتقاداتش احترام میگذارند اعتمادکه جلب شدوابستگی بوده واین وابستگی بیشترمیشه بعدکم کم حرفهای خودشون روکرسی میشونند مثلامدام اصرارمیکننددست بدیداوایل اصلاقبول نمیکنیدولی بعدهاراضی میشیدبعدش میگن اجازه هست نزدیکتربهت بشینم بازم اجازه نمیدی ولی بازاصرارمیکنندوازاحساساتش ون مایه میگذارندوراضیت میکنندکم کم جلومیرند والاهیچ دختری همون اول کاری راضی نبوده رابطه جنسی داشته باشه نقشه های زیرکانه اقاپسروجلب اعتمادوحرفهایی که میزنه باعث شده درضمن وقتی حرف ازخواستگاری به میون میادمسئله رومیپیچونند میگن خانوادم راضی نمیشه خودم اماده نیستم کارهام اینطوریه وهزارتابهانه دیگر
    اگردوستان ازتون میخواندکه قطع رابطه کنیدفقط به خاطرخودتونه
    نمیدونم چرامادخترهافکرمیکنیم که برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشیم بایستی اول خودمون اشنابشیم درحالیکه که اشتباه محضه چشم ادم کورمیشه نمیتونه واقعیت هاروببینه احساسات بهش اجازه نمیده
    اگرایشون شمارابخواهندبرای خواستگاری رسمی اقدام میکننددرغیراینصورت متوجه میشویدشمارونمیخواستندوفقط به فکروقت گذرانی بوده اند

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط roseflower : دوشنبه 04 شهریور 92 در ساعت 13:34

  2. 2 کاربر از پست مفید roseflower تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 04 شهریور 92)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 فروردین 93 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    556
    سطح
    11
    Points: 556, Level: 11
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همه چی آدم ها به قسمت و خواست خدا مربوط میشه واقعا تصمیم گرفتن واسم سخت شده و نمی دونم باید چه کار کنم .از طرفی همه حرفهای شما دوستان رو قبول دارم و از طرفی این پسر رو دوست دارم و بعضی وقتها فکر می کنم کمی بهش وقت بدم شاید منو بشناسه و اعتماد پیدا کنه ولی می بینم که گاهی سعی می کنه خودش رو از من دور کنه که بهم وابسته نشه واین یعنی راجع به من هنوز تصمیمی نگرفته..........اینطوری میترسم که من وابسته تر بشم و بعدا ضربه بخورم.یه مورد خواستگار بهم پیشنهاد شده که نمیدونم آشنا شدن با اون شخص رو داشته باشم یا نه. از طرفی حس می کنم قبولش خیانت به کسیه که باهامه از طرفی من از این شخص مطمئن نیستم.وقتی بهش گفتم خواستگاری هست چیکار کنم گفت صبر کن بیشتر آشنا شیم ولی بعدش هم گفت من مانعت نمیشم هرطور خودت صلاح میدونی.......
    همه حرفهاش من رو به تضاد میندازه .

  4. کاربر روبرو از پست مفید fate تشکرکرده است .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92)

  5. #23
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    دوست عزیز اگرکسی اینجاراهنمایی میکنه یاحرفی میزنه یاازروی تجربه خودش هست یااطرافیان
    احساسات روکناربگذاردوستش دارم وکناربگذارمیدونم سخته احساسات بهت اجازه نمیده حتی برعقل ومنطق هم غلبه میکنه امابه چه قیمتی
    این رودرنظربگیر اگرشمامنتظراین اقابمونی وخواستگارت روردکنی بعدازیه سال یاکلابهتره بنویسم بعدازیه مدتی وقتی شماکاملا وابسته شدی وچشمتون به غیرایشون کسی روندیدازهمه رفتارهای بدگذشتید چون احساس بهت میگه تحمل میکنم برگشت بهت گفت نمیتونم به خواستگاریت بیام یافراموشم کن یابه دردهم نمیخوریم چیکارمیکنی؟
    یه پیشنهادخواهرانه :هیچ وقت درباره خواستگارت به دوستت نگو شمااین کارروکردیدکه اگرواقعاخواهان شماست اقدام کنه ولی میبینیدکه اینطورنشده ایشون برای اینکه فردابرای گفتن حرفی داشته باشندبهتون گفتندمن مانعت نمیشم فقط برای اینکه فرداخدای نکرده به مشکل برخوردیدبهتون بگه من که گفتم منتظرم نمون خودت منتظرموندی
    به نظرمن به خواستگاری که معرفی شده اجازه خواستگاری بدهیدچه بساشرایط ایشون بهترازاین اقاپسرباشد چون این اقاتعهدی درقبال شماندارندوقولی هم به شمانداده اند
    بازهم خوب فکراتون روبکنید

    - - - Updated - - -

    دکترشریعتی یه جمله خوبی دارند قسمت روماخودمون رقم میزنیم اگه بخوایم میشه واگرنخوایم نه
    پس اول کاراین شماهستیدکه تصمیم میگیریدبعدادامه ماجرا

  6. 3 کاربر از پست مفید roseflower تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92), fate (چهارشنبه 06 شهریور 92), فرهنگ 27 (چهارشنبه 06 شهریور 92)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 فروردین 93 [ 14:31]
    تاریخ عضویت
    1392-2-22
    نوشته ها
    38
    امتیاز
    851
    سطح
    15
    Points: 851, Level: 15
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 18 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خواهر خوبم سلام ...
    منم همین الان حال تو رو دارم گلم اگه بخواد قبل از اینکه تو بگی خودش میگفت حداقل با خواهرش یا مادر ش در ارتباط باشید.اینم مث خیلی از پسرای دیگه توی این سن با حرف زدن با شما ارضا نمیشه منم فک نمیگردم هیچ وقت به پسری اجازه بدم در رابطه ا مسائل جنسی از من سوال کنه .اما من و تو هم نیاز داریم .وقتی احساست پر میشه از دوست داشتن یه پسر اصلا خودت بدون اینکه متوجه باشی میخوای لمست کنه ببوستت.شاید نهایتا شرم و حیا بهت اجازه نده تو شروع کننده باشی ولی موقعیتش رو برای اون فراهم میکنی.
    عزیزم من خودم یه هفته هست ک دارم با خودم کل کل میکنم رابطه ام تموم کنم هر شب تا صبح هزار بار بیدار میشم .کارام همه مونده خیییییییییییلی سخته اما باز راحتر از یکسال دیگه هست.به خواستگارت فرصت بده .بذار این امادگی رو برای قبول یه نفر در خودت پیدا کردی درست ب ثمر برسه.
    برای منم دعا کن....

  8. 2 کاربر از پست مفید پیدای پنهان تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92), دختری تنها (چهارشنبه 06 شهریور 92)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    دوست عزیزپیداپنهان بحث نیازنیست بسیاری ازپسرها بانقشه قبلی جلومیروندمیدونندچیکارکنند کجاچه حرفی روبزنند ازبس تجربه دارند ومدام هم بحث رومیکشونندروی موضوع موردنظرشون جالب اینجاست که وقتی شمانیمخواهیدچیزی روبگید میگن مگه روی فلان چیزبحث نکردیم این ازاون بدتره ماکه درباره همه چی بحث کردیم اینکه چیزی نیست توبایدبامن راحت باشی من رومحرم خودت بدونی وازاین حرفاتادختربه خودش بیادمیبینه گول چه حرفهایی روخورده وتن به چه کارهایی داده که نبایدمیداده ازاعتمادسازی شروع میشه تابه جاهای باریک میکشه
    به خودتون اعتمادداشته باشیدباخودتون روراست وصادق باشید وخودتون رودست کم نگیرید

    - - - Updated - - -


    درد دارد وقتی:
    همه چیز را میدانیو فکر میکنند نمیدانی!!
    و غصه میخوری که میدانی و..
    میخندند که نمیدانی...

  10. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    **سهیل ** (چهارشنبه 06 شهریور 92)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 شهریور 92 [ 15:21]
    تاریخ عضویت
    1392-5-08
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    171
    سطح
    3
    Points: 171, Level: 3
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم.به نظرمن یه بار خیلی مستقیم ازش بپرس نیتت از این رابطه چیه؟اگه دیدی جواب سربالاداد دپس بدون اون فعلا اهل زندگی نیست اما اگه گفت قصدم خیره بگو باید زیرنظرخانواده هامون ادامه پیداکنه.نزار رابطه ات طولانی بشه که تنها کسی که شکسته میشه فقط خودتی.

  12. #27
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 فروردین 93 [ 23:04]
    تاریخ عضویت
    1392-6-03
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    556
    سطح
    11
    Points: 556, Level: 11
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 19 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از راهنمایی هاتون. من هر وقت ازش پرسیدم گفته حالا عجله نکن,صبر کن رابطه مون روال خودش رو طی کنه . دیگه نمی دونم, دوست ندارم بیشتر از این بهش بگم چون حس می کنم ارزشم پایین می آد و فکر می کنه معطل یه شوهرم فقط. حالا قصد دارم یک بار خواستگارم رو ببینم شاید به دلم نشست و اگه خدا بخواهد از این رابطه تا معلوم بیرون بیام. آخه من خیلی هم مشکل پسندم از هرکسی خوشم نمی یاد .به خاطر همین اینقدر تو این رابطه به قول معروف دارم دست به عصا راه می یام

  13. #28
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 دی 92 [ 21:12]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    373
    سطح
    7
    Points: 373, Level: 7
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    43

    تشکرشده 24 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اگه میخوای به سرنوشت من دچار نشی تمومش کن میخوای بگم بعد چی میشه؟ هر روز سرد تر و سردتر میشه تو هم وابسته تر در اخر یه روز میگه تو خیلی به من گیر دادی خیلی اذیت کردی من عاشق بودم اما دیگه سرد شدم بعد تو میمونی با قلبی که به بودنش عادت کرده داغون میشی من تو رابطم یه چیزو خوب فهمیدم اولین نشونه ها اونایی که کوچیک میشماریمشون بی محلیا جواب ندادنا اینا مهمترین نشونه هان که اکثرا فکر میکنیم حل میشنو بی خیالشون میشیم اما اینا یعنی این ادم متعهد نیست یعنی این ادم براش مهم نیست که تو با این کارش داری اذیت میشی یعنی تا روزی هواتو داره که حسش قویه اگه حسش کم شد یا حسی نداشت لهت میکنه له. کسی که به من میگفت طاقت دیدن غمتو ندارم وقتی ازم سیر شد وقتی ازم جسمی و عاطفی کام گرفت تو چشام نگاه کرد و گفت فکر میکنی اگه دوستت داشتم طاقت دیدن اینجوری زار زدنتو داشتم ؟من دوستت ندارم .میدونی جواب این ادم چیه باید میگفتم تو اگه انسان بودی طاقت دیدن اشکمو نداشتی این دور از انسانیته ...و مطمین باش اگه خودت امروز از این رابطه خارج نشی یه روز با همین جملات به زور از زندگیش بیرونت میکنه بهت پیشنهاد میکنم تاپیک منو بخون چون شروع سرد شدنش عینا مث دوست پسر تو بود دقیقا میگفت بعد از اینکه من گفتم تا زمان ازدواج دوست نباشیم سرد شد .و اینو بدون اگه وقعا تورو بخواد از اینکه تو دوستی باهاش نموندی لذت میبره و میفهمه خودتو بازیچه کسی نمیکنی و اگه واقعا دوستت داشته باشه وقتی شرایط مهیا بود به خواستگاریت میاد اما دوستی چیزی جز تباهی و جدایی نداره

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-30368.html

  14. کاربر روبرو از پست مفید minajoon تشکرکرده است .

    sanjab (دوشنبه 01 مهر 92)

  15. #29
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 23 دی 92 [ 00:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-30
    نوشته ها
    19
    امتیاز
    365
    سطح
    7
    Points: 365, Level: 7
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط fate نمایش پست ها
    نه از نظر کار و سربازی و... مشکلی نداره. سربازی رفته کار هم با در آمد خوب داره.
    چرا ,میگه قصدش ازدواجه ولی من که چیزی ازش میپرسم که برنامه ای داری یا کی میخوای ازدواج کنی جواب درستی نمیده!!!یکبار که گفت بهش فکر نکردم هنوز! چطور آدمی که میخواد ازدواج کنه برنامه ریزی نداره ؟!
    برداشت خودم اینه که می خواد من رو همینطور نگه داره تا زمانی که تصمیم به ازدواج بگیره .چون میدونم قصدش سوء استفاده نیست میدونه من دختر معتقدی هستم
    ببین خواهر من من خودم این روزها خیلی حالم خرابه روزهایی که تمام زندگیمو از دست دادم وابستگی شدید که حتی بعد از بی وفاییش هنوز هم وابسته هستم و دارم سعی می کنم فراموشش کنم ما قبلا مثل خواهر و برادر بودیم متاهل بود اما چون اختلاف داشت قرار شد با هم ازدواج کنیم قرار شد اما هنور یک هفته از این حرف نگذشته با قراری که برای دیدن هم داشتیم منو به زور بغل کرد و ... البته به مسئله جنسی نرسید اما به زور منو وادار به کارهای دیگه کرد و من دیوانه نمی دونم چرا انقدر خشکم زده بود چون اصلا باورم نمیشد من هم معتقد بودم با ایمان و خانواده اصیل کسی که یه حرف بهش می زدن به سرعت جبهه می گرفتم و برخورد می کردم نمیخام از خودم تعریف کنم اما مذهبی بودم مذهبی واقعی ولی وقتی عاشق بشی و مطمئن بشی برای خودشی وقتی یکدفعه این بلا رو سرت بیاره به جای اینه بزنی تو گوشش خشکت میزنه پس نزار وابستگیت مثل من بشه که یک عمر بسوزی بهش بگو اگه قصدش ازدواجه از طریق خانواده بیاد جلو هی نگه فرصت و زمان به خدا ضرر می کنی من شکست خوردم تو دیگه اشتباه منو تکرار نکن خواهرم

  16. کاربر روبرو از پست مفید سادگی تشکرکرده است .

    sanjab (جمعه 05 مهر 92)

  17. #30
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 دی 00 [ 21:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-23
    نوشته ها
    709
    امتیاز
    18,833
    سطح
    86
    Points: 18,833, Level: 86
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    3,454

    تشکرشده 2,695 در 688 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    127
    Array
    این مقاله رو بخون شاید کمکتون بکنه.

    http://www.hamdardi.net/thread-30482.html


 
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  2. آیا با دوستایی که دوست پسر دارن ارتباط داشته باشم یا نه ؟؟
    توسط مهنا67 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 آذر 91, 13:10
  3. تنهایی و نداشتن حتی یک دوست صمیمی یه پسر 18ساله
    توسط mrarabi7 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: سه شنبه 20 تیر 91, 10:00
  4. دوست داشتن دختری که با پسر دیگری است و می گوید مرا دوست دارد
    توسط mehdi1369 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 28 آبان 90, 11:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.