سلام .دوستان
بین دختری و پسری که تو یکی از جلسات خواستگاری نشستن و دارن با هم صحبت میکنن چه جور حرفایی باید ردو بدل بشه؟
منظورم اینه که چه جوری و با چه سوالایی میشه پی به شخصیت طرف برد؟( در حالت کلی چه سوالاتی باید مطرح بشه؟)
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام .دوستان
بین دختری و پسری که تو یکی از جلسات خواستگاری نشستن و دارن با هم صحبت میکنن چه جور حرفایی باید ردو بدل بشه؟
منظورم اینه که چه جوری و با چه سوالایی میشه پی به شخصیت طرف برد؟( در حالت کلی چه سوالاتی باید مطرح بشه؟)
سلام آرامش
خوش آمدی
یه کمی منتظر باش..
سلام آرامش عزيز،دوطرف بايد بدونن هدف طرف مقابل از ازدواج چيه،راجع به ارزشهاي طرف مقابل همين طور ارزشهاي خودشون صحبت كنن مثل پوشش،اعتقاد به خدا،احترام به خانواده، طرز برخورد با ديگران و...
سلام
خوب باید خودت ببینی چه مسائلی برات مهمن
سلام
به نظر من فقط با سوالات مستقیم نمی شه پی به شخصیت طرفت ببری و اون رو بشناسی. همه چیز که پرسیدنی نیست. باید غیر مسقیم اینو بفهمی . چون توی این شرایط خیلی ها به خاطر اینکه خودشون رو همونی که تو می خوای نشون بدند سعی می کنند همون جواب دلخواه تو رو بدهند .خیلی سوالات را باید مستقیم بپرسی و مواضع رسمی اونو به عنوان همسر بشنوی اما خیلی چیز ها رو باید غیر مستقیم فهمید . مثلا تو نمی تونی از اون بپرسی که " آیا شما در تصمیم گیری های زندگی آینده نظر من را هم دخیل می دانی یا نه؟"ولی می توانی از بین حرفهایش و رفتارش مخصوصا رفتارش با خانواده ی خودش این ها رو بفهمی .
سلام آرامش عزیز . اگه فکر میکنی با یک جلسه خواستگاری میتونید به شخصیت و اهداف همدیگه پی ببرید اشتباه میکنید . باید ببینی که آیا اونچیزی که توی تصورت داشتی طرف مقابل همون هست یا حداقل بهش نزدیک هست یا نه . یه چیز دیگه رو هم از طرف برادر کوچیکت به یاد داشته باش : ببین آیا خانواده های همدیگه با هم همگن هستن یا نه ؟ مطمئن باش ممکنه سوالاتی رو که از هم میپرسید جوابش اونی نباشه که میخواهید . این طبیعیه که یه تضاد هایی با هم داشته باشید دلیلش هم اینه که با دو فرهنگ مختلف بزرگ شدید . فقط باید ببینید آیا میتونید با این تضاد مقابله کنید اگه جواب مثبت بود خیلی از مشکلات با اراده خودتون حل میشه . سرافراز باشی .
سلام به همه .
یاس عزیز ورودت رو تبریک میگم. خیلی خوب گفتی. ممنون
آقای سنگ تراشان تا کی صبر کنیم ؟؟؟
سلام برای اینکه تا وقتی من جواب عملیاتی این سئوال قشنگ را بدهم، بهتر است شما یه کمی با زیر بنای طرح چنین سئوالاتی و نحوه گرفتن پاسخ آشنا بشوید. در واقع پرسیدن سئوال نتیجه و محصول یک دیدمنطقی و عمیق به ازدواج است. لذا بدون این دید ژرف، صرف پرسیدن سئوال به قول yas مشکلی را حل نمی کند.
برای اینکه سئوالاتی که در اینجا آورده می شود با توجه به مبنای نظری و علمی آن باشد. پیشنهاد می دهم در این فاصله مقالات بخش مشاوره ازدواج را در سایت همدردی را مطالعه فرمائید.
خدا را چه دیدید؟ شاید با خواندن این چند مقاله در این بخش ، خودت بتوانید سئوالات دقیقتر و کاملتر تهیه کنید.( یادتون هست که گفتم این سئوالات نتیجه آن مفاهیم است):18:
بسم الرب النور
سلام، جناب آرامش
ورودتون رو به تالار همدردی خوشامد می گم
جلسه خواستگاری جلسه مهمیه من بابا اینکه شناخت دیگری بعد از شناخت اولیه از طریق گفتگوی مستقیم اصل می شه،بهتره سعی کنید سوالات رو در چند گروه طبقه بندی کنید، و اونی که اهمیتش از همه مهمتره آخر بپرسید اینطوری اگر اشتراکاتی در اون وجود داشت باعث نمی شه که اونقدر مهم بشه که بقیه سوالای ریز و درشتی که دارید رو نپرسید، همچنین در هرگروه سوال، سوالتی وجود داره ((مثلا در بحث تحصیلات، علایق تحصیلی، اجزازه همسر برای ادامه تحصیل، نظرشون در مورد ادامه تحصیل خودشون، تطابق تحصیلی، اشتراکات رشته تحصیلی، آینده شغلی، اجازه همسر برای اشتغال در راستای رشته تحصیلی و ....... ))
بهتره یه لیستی تهیه بفرمایید و همشون رو مکتوب کنید و بپرسید، نکته ای هم که هست باید در پرسید ظرافتی به خرج بدید که نظر خودتون رو نرسونیدکه باعث بشه در راستای نظر شما پاسخ بدند، گروه سوالای پیشنهادی می تونه موارد زیر باشه
1- وضعیت فرهنگی : ازدواج با یک فرد باعث پیوند خوردن شما با یه فرهنگ دیگه می شه، هرچه این تفاوت کمتر باشه سال های کمتری صرف این می شه که این تفاوت ها رو کاهش بدیم، مثلا در مورد ازدواج دو غیر همشهری لزوما ازدواج موفقی نخداهد بود، یا یک ترک زبان با یک لر زبان، خوبی ازدواج فامیلی اینکه که این تفاوت ها به حاقل می رسه، شاید قبلا نسخه می دادند که مشکل وراثتی پیش میاد ولی حالا با ازمایش و این حرفها مشکلی نداره
2- وضعیت اقتصادی : ا دقيقاً توقع تون از نظر مالي چيه ؟ ( دقيقاً ) و بعد هم با عقلت جور در بياد ، چشم و گوش بسته نباشه هر چی شما بگید داماد بگه چشم اگر اینطور بود به عقل آقا داماد شک کنید، نه ، اينجوري نه ، عقلاني، توي ازدواج تون جووني نكنيد . اینو برای آقایون می گم که بگید : خانم از نظر مالي توقع شما چيه ؟ مثلاً مي گه : توقع من اينه كه يه خونه اينطوري باشه . بگو : خُب نظر شما اين هست كه كجاي شهر خونه بگيريم ، خونه چه قيمتي مي خواي ؟ قشنگ كنار بياين . اين طور نشه كه بعد از عقد بفهمي شما توقع تون اين بوده كه يه خونه به 2 ميليون تومن رهن كنيد ، خانم توقعش اين بوده كه يه جايي خونه بخره به 200 ميليون تومن ! خُب اين كه خيلي اختلاف نظره . بهتره مرد در این زمینه از همسرش بالاتر باشه.
3- وضعیت اعتقادی : هر کسی برای خودش اعتقاداتی داره و سنخیت طرف مقابل د راین امر براش مهمه از اونجايي كه بسياري از قسمتهاي زندگي انسان چه در دنيا و چه در آخرت بستگي به توفيق يا عدم توفيق در اين امتحان بسيار بسيار مهم و ظريف و دقيق الهي داره اهميت اين بحث زیاده البته نوع برخورد با این بحث رای هر فردی متفاوته، برخورد کسایی که مذهبی هستند در این مقوله اینه که ازدواج باعث رشد و شکوفایی بیشتر اونا در این زمینه باشه، و این که کاملا مشخص کنید بنده خدا دوست داره واجبتشم رو انجام بده ، گناه هم حتي الامكان نمي كنه. اگه يه وقت گناه كرد ، توبه مي كنه . تمام ! بيشتر از اين نيست ! اهل فلان کار مذهبی یا مطالعه دینی نیست . شرعاً ايرادي هم نداره ، ولی مراحل ایمانی هر کسی فرق می کنه و اینکه می خوایم به کجا برسیم در این مسیر مهمهو خیلی خوبه همسر آدم کسی باشه که همراه خوبی برای ما باشه.
4 ـ جمال : بحث جمال ، يكي از مسائلي است كه بايد در خواستگاري روي اون تأكيد بشه، بلاخره جوری باشه که ظاهر طرف به دل آدم بشینه، و این به مفهوم صرف توجه به زیبایی نیست ، به دل نشستن با توجه به زیبایی متفاوته ممکنه کسی خیلی زیبا هم باشه ولی به دل آدم نشینه
5 ـ هم كُفو بودن در تحصيلات : تحصيلات مرد و زن طوري نباشه كه مرد وقتي يه چيزي ميگه زن اصلاً نفهمه ، هر كدوم توي يه وادي . خُب اين مرد توي خونه ارضا نمي شه . يا مثلاً زنه يه چيزي مي گه ، مرده نمي فهمه . حالا مثلاً زنه دكتره ، مرده هم عمله است ! اين زن توي خونه ارضا نمي شه ، مجبور مي شه اون صحبت هايي كه بايد با شوهرش مي كرد رو با دكترهاي همكارش داشته باشه . مرد و زن بايد از نظر تحصیلات اختلاف چنداني با هم نداشته باشند . البته بهتره مرد از خانومش کمی بالا تر باشه
6- اخلاق : معمولا دریافت اخلاق فرد در جلسه یا جلسات خواستگاری به طور کامل حاصل نمی شه بهترین کار اینه که بعد از این که مراحل قبل طی شد و رضایت حاصل شد از افرادی که ارتباطی با خانواده و فرد خواستگار کننده یا شونده تحقیقی صورت بگیره، خوب توی این مرحله تیزهوشی هم باید به خرج داد که بشه به طور نسبی فهمید
حالا باید با توجه به اهمیت و وزن هایی که سوالات دادید جمع بندی کنید و نظر خود رو بگید،
نکته کنکوری : به هیچ وجه من الوجود احساسات رو دخیل این تصمیم حیاتی نکنید قرار نیست عاشق بشید و یا علاقه ی زیادی حاصل بشه اگر با منطق پیش برید بدلیل اینکه در آینده معیارهایی که برایتون مهم بوده در طرف از بین نمی ره بر خلاف احساسات گذرا در انتخاب، عشقی پایدار و روز افزونی خواهید داشت البته علاقه در حد نرمال و کم برای شروع زندگی خوبه، به مرور زیاد می شه، و تبدیل به عشقی پایدار می شه.
در پناه ایزد یکتا
یا مهدی (عج)
سلام به همه دوستانی که در این موضوع مطلب ارسال کرده اند، چه آنها که طرح سئوالات در جلسات آشنایی دختر و پسر را ، لازم می دانستند چه آنها که ناکافی و چه آنها که مخالف بودند.
من به جای ماهی دوست دارم در مورد ماهیگیری صحبت کنم. یعنی نحوه ساختن سئوال را می گویم، سئوال را خودتان طرح کنید.
نکاتی وجود دارد که در طرح سئوالات جلسات خواستگاری و شناسایی دختران و پسران در رابطه هایشان ، کمک می کند که فرد شناخت عقلانی ( نه احساسی) نسبت به طرفش کسب کند
این سئوالات باید دارای شرایطی باشد که بعضی از آنها به قرار ذیل است:
1 - فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جوابهای مشخص باشد،
نباید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک باشیم و سعی کنیم سئوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.
2 - سئوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند.
مثلا این سئوالات:
نظر شما در مورد حجاب چیست؟
- شما چه توقعی از همسر آیند ه ات داری؟
- شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟
- میعارهای شما برای ازدواج چیست؟
- شما نظرتان در مورد مرد و زن چیست؟
چون سئوالات این چنین کلی، حتما جواب کلی دارد و جوابهای کلی چون مبهم و ناشفاف هستند ، طرفین همانطور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را، با تحریف روبرو می سازد
3- به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند. یک مثال خوب:
لطفا شما اینجا را کلیک کنید و موضوع حجاب را مطالعه کنید، این یک موضوع کلی هست، نه تعریف درست و مشخصی از آن شده ، و نه مثالی و ....، صرفا افراد ذهنیات کلی خود را در آنجا مطرح می کنند، شما در این موضوع متوجه می شوید که گردآفرید و مثلا alireza نظرات متفاوت دارند، اما متوجه سایر تفاوت نظرات در بقیه افراد نمی شوید، چون مفهوم کلی هست.
شما به جای اینکه این سئوال کلی را بپرسید که: نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید؟
آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟
آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟
آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟
آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟
آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟
آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست ، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشه؟
آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود داره، تفاوتش چیه؟
آیا با فرض حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست ، مثل یک کارخانه یا معدن یا ...، اشکالی داره؟
آیا حجاب فقط در پوشش هست، در نوع صبحت، نوع نگاه، نوع حرکت و ... هم حجاب وجود صدق می کند؟
آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشه ؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟ وچه کسی باید تعیین کند؟
آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟
آیا خنده ، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانمهای دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانمها
می پذیرید؟
و صدها سئوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثالهایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.
( این به شما بستگی دارد که سئوالها را جزئی و با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید)
4 - حال که در بند یک متوجه شدیم سئوال کلی نباشه و قابل انعطاف باشه و از پاسخ سئوالات قبلی در بیاید و در بند دوم هم جزئی سازی و شفاف سازی را گفتیم نوبت به این می رسد که این سئوالات جزئی و دقیق و عملیات را حول چه محورهایی تهیه کنیم. بعضی از مهمترین محورها اینها هستند:
الف) سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد
مثلا شغلش، تحصیلاتش، وظایف دوستی و خانوادگی که به گردن داشته و .....
یعنی ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟
مثلا:
شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
آیا در انجام کارها در خانواده با پدر و مادرتان مشاجراتی داشتید، آیا آنها کارهایی را به زور از شما می خواستند؟ رفتار همکارنتان با شما چگونه است؟ ( معمولا افرادی که با خانواده و همکار و ...، دیگران مشاجره دارند و ناسازگارند کسانی هستند که نسبت به انجام وظایف و مسئولیت های خود کوتاهی می کنند)
ب ) سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد
مثلا:
با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟ مثلا یک آقای 27 ساله چه میزان تحصیلات داره ، چه میزان سرمایه داره ، چه میزان تخصص داره و ....؟ چون این فرد حداقل 7 سال از بهترین زمان جوانی را در اختیار داشته در ازای آن چه اندوخته است؟ ( این سئوال با سئوالات سنتی والدینی که فقط به داشته های فرد توجه دارند متفاوت هست، مثلا ممکن است این فرد 7 سال کار کرده و سرمایه خود را خرج درمان پدر بیمارش کرده و اکنون هیچ ندارد ، ولی این فرد با ثبات هست. چون داشته هایش برای ما مهم نیست ، بلکه گذران عمرش و ثباتش در کار و زندگیش برای ما مهم هست)
- کسی که معلوم نیست جوانی خود را چه کرده ، نه تحصیلاتش مشخصه، نه سرمایه اش و نه هنر و تخصصش ، این نقطه منفی در ثبات اوست.
- همچنین سئوال از رابطه های عاطفی او به طور مشخص مهم هست. آیا او دوست پسر یا دختری داشته؟ چند تا؟ تا چه اندازه در این رابطه ها پیش رفته است؟ و....،
ج ) انعطاف پذیری
این بند هم بسیار مهم هست، ما باید با طرح سئوالاتی متوجه بشویم این فرد تا چه میزان خاصیت لاستیکی و کششی دارد و حاضر به انعطاف و تغییر در نظراتش هست.
به این سئوال توجه کنید:
اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
نحوه پاسخگویی به این سئوال مهم هست نه خود جواب.
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم برنامه مسافرت داریم و نمی توانیم در خدمت شما باشیم.( این نشانه عدم انعطاف هست)
اگر فرد بگوید به آنها می گوییم قدمتان روی چشم بفرمائید( این هم نشانه عدم انعطاف هست)
در حالیکه فرد منعطف به راههای دیگری به غیر از بلی یا خیر نیز توجه دارد. مثلا می گوید:
باید ببینم سفر ما چقدر اهمیت داره؟ آن فامیل کیست؟ ضرورت میهمانی او چیست؟ تاثیر رفتن به این سفر روی ما چقدر هست؟ و ....، یعنی بررسی همه جوانب و جوابی شبیه این:
به او می گوییم قصد سفر داریم، اما خیلی دوست داریم در خدمت شما باشیم ، لذا تا ساعت 18 که وقت حرکت ماست می توانیم در خدمتتون باشیم. یا اینکه ما می توانیم هفته آینده این سفر را برویم لذا خوشحال می شویم در خدمتتون باشیم.
( فراموش نکنید اینها مثال هستند، شما می توانید مسائل دیگری را طرح کنید ، حتی گذشته فرد هم نشان می دهد که او در برابر مشکلاتی که در حوزه شغلی ، تحصیلی و خانوادگی داشته هست تا چه اندازه انعطاف پذیر و سازگار بوده است)
نکته مهم اینست که از نشانه های عدم انعطاف پذیری، عدم رابطه صحیح فرد با خانواده ، دوستان، همکاران و ...هست. یعنی کسی که نتوانسته است نسبت به خواسته های خود در قبال والدینش انعطاف نشان دهد، حتما در برابر همسر هم دارای انعطاف نخواهد بود.
د) تقسیم وظایف و نقش زن و مرد
شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....
هـ) مسائل اقتصادی خانواده
این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟ محل مسکونی چگونه است ، کجاست؟ مشترک هست ؟ شخصی هست؟ اجاره ای هست؟ موقعیت جغرافیایی آن ؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟
و) میزان استقلال یا وابستگی فرد
مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟
سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.
یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
یا سئوالهایی از این دست که آیا پس از ازدواج مسافرت یا تفریح یکی از همسران بدون طرف دیگر به همراه دوست را می پذیرید؟ چند بار در سال یا ماه؟
ز) صفات شخصی و روانی:
افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند.
همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.
ح) مسائل اعتقادی و اخلاقی:
این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم.
این سئوال را دقت کنید:
آیا وقتی ما به دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟
آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟
آیا شما با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟
چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟
ط) دوستان
اگر بتوانید از طریق سئوال یا تحقیق بر دوستان فرد احاطه پیدا کنید و مورد شناسایی قرار دهید ، مسائل زیادی در مورد همسر آینده خود متوجه خواهید شد.
سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)
با کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالبی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)
با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)
ی) خانواده فرد
سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده و ...، هم به شناسایی شما نسبت به این خانواده بیشتر کمک می کند.
ک) بیماریهای جسمی، معلولیت ها و .... در فرد و خانواده اشان
این مورد باید مستقیم سئوال شود. خیلی ها در جلسات شناسایی دروغ نمی گویند، اما خود را ملزم نمی بینند که همه چیز را بگویند. مثلا اگر بپرسی شمابیماری مزمن یا حادی داشته ای؟ جواب صحیح می دهند، اما اگر نپرسی ضرورتی برای توضیح این موارد در خود نمی بینند.
( البته اگر سلامتی جسمی همسر آینده اتان در تصمیم گیری شما تاثیر دارد)
ل) برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده
شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.
م ) و سئوالات زیادی در مورد هر یک از معیارهای ازدواج که به صورت عینی و دقیق و انعطاف پذیر و شفاف طرح شود را می توان مطرح کرد.
هماطور که قبلا گفته بودم، باید مفاهیم تئوری و زیر بنایی معیارهای ازدواج را خوب بشناسید تا خوب بتوانید بر اساس آن نسبت به فرد مقابل خود شناسایی حاصل کنید، باز توصیه می کنم که مقالات بخش ازدواج سایت همدردی را به دقت مطالعه فرمائید، مخصوصا مقاله « اگر چنین هستید، صبر کنید ازدواج نکنید» این بار این مقاله را از دیدگاه دیگری بخوانید.
از این دیدگاه بخوانید که بر اساس بندهای آن سئوالات عینی در بیاورید و متوجه شوید ، آیا همسر شما زمان ازدواجش فرا رسیده است، یا فردی هست از نظر احساس و فکری کودک و از نظر سنی بالغ)
در خاتمه توصیه دیگری هم دارم.
از آنجا که خیلی مسائل شناسایی در ازدواج مهم هستند، اگر بتوانید به همراه هم به مشاور خانواده مراجعه کنید، و نظر او را نیز بگیرید، کمک زیادی در تصمیم گیری به شما می شود.
با سلام خدمت همه دوستان و بخصوص آقای سنگ تراشان
من می خواستم بپرسم که اگر بدانیم می خواهیم چه سوالاتی را بپرسیم اما از پرسیدن آنها خجالت بکشیم باید چی کار کنیم؟ (چطوری آدم می تونه 20-30 تا سوال رو روز اول آشنایی از کسی بپرسه؟)
سلام نرگس عزیز
سوال پرسیدن که خجالت نداره مسئله یک عمر زندگی است الان اگر خجالت بکشی فردا تو زندگی به مشکل بر می خوری چون ممکن با یک سوال از طرف تو جوابی دریافت کنی که مسیر زندگیت را عوض کنه
پس خجالت نکش
سلام
به نظر من تنها به صحبت های جلسه خاستگاری نمی شه اکتفا کرد در عین اینکه این جلسه یا جلسات بسیار مهمه اما تنها می شه 50 درصد شناخت و مد نظر گرفت . یک راهی که می شه روش حساب کرد. صحبت کردن با دوستان طرفه و مخصوصا نزدیک ترین دوستش . بالاخره هر انسانی با دوستش و یا دوستاش در طی دوره زمانی کوتاه یا طولانی هست و با پرسیدن از اونا می شه به خیلی چیزا پی برد. البته توصیه من اینکه که بعد از حداقل دو جلسه خاستگاری سراغ دوستاش برید. تو این جلسات سوالاتی که برادرا و خواهرانم توضیح کامل و وافر دادن رو مد نظر قرار بدید. و با صحبت های دوستاش مقایسه کنید. نظر دوستاشو می شه از طریق گرفتن شماره تلفونشون از خود طرف باشه و یا راه دیگه . البته مهم نیست که شما حتما مورد ازدواج رو مطرح کنید در مکالمه با دوستان طرف . و اگر مجبور شدید واسه گرفتن جواب مطمئن وجدانشونو بیارین وسط و اهمیت صحبتاشونو واسشون در سرگیری ازدواج و یا عدم اون توضیح بدید. . مرسی.
چقدر خوشحالم که با این سایت اشنا شدم
نظرتون را میخوام بدونم آیا صحبت کردن با یک پسر بدون اطلاع خانواده ها برای خواستگاری درست هست یانه ؟
سخت می توان به این پرسش پاسخ مثبت داد؛اگر براستی این کنترل را بر خود دارید تا با نگاه ها و تغییر تن صداها و حرکات و عشق ورزی های خودتان و او که پس از مدتی پدید می آید،مقابله کرده و وابسته و دلبسته نشوید،درست است.
نکته دیگر جو جامعه و بیشتر خانواده هاست که اگر شما را با او ببینند،برای هر دوی شما تبعاتی در پی خواهد داشت و در مواردی اندک هم خیر.
اغلب دختران و پسران در جامعهی امروزی، موفق شدهاند که به اعتمادبهنفس و اتکا به خویش دستیابند، در مجامع عمومی حضور یابند، تحصیل کنند، در دریای بیکران و پرتعداد جوامع به تعامل با مردم بپردازند و در ارتباط با جنس مخالف در محیطهای شغلی، فرهنگی، خرید، سفر و... انفعالی عمل ننمایند. حقوق خود را شناخته و به آن عمل نموده و آنرا درخواست نمایند، اما همین دختران و پسران جوان که در محیطهای اجتماعی اینچنین توانا عمل میکنند، هنگامیکه پای خواستگاری و ازدواج و صحبت آن به میان میآید، در استرس و فشار قرارگرفته و تنش حاصل از این امر مهم، بر اعصاب و فیزیولوژی و روان آنان تأثیرهای منفی بهجای میگذارد تا جایی که خیلی از گفتنیها، ناگفته باقیمیماند و خیلی از بررسیها انجام نمیشود و خیلی از تحقیقها به تأخیر میافتد و درنتیجه اگر ازدواج سرنگیرد، تجربه و اندوختهی مثبتی از این گذران وقت، حاصل نمیگردد و حتی سرخوردگی و تنفر، از این ارتباطِ بدانجام شکل میگیرد. اگر خدای ناکرده، سرانجام آن به زندگی مشترک منتهی شد که وای بر هر زوجی که عدم شفافسازیهای لازم، آنان را در برابر عمل انجامشدهای قراردهد که این خود، شروع داستان غمانگیز زندگی زوجهایی است که بعد از ازدواج، بهعلت عدم هماهنگی به چهکنم چهکنمهایی میافتند که سرآغاز مشکلهای شدید روحی و لطمههای عاطفی یک نسل را پایهریزی مینهد.
در این مقاله، راهکارهایی برای جوانانی که قصد ازدواج دارند، ارائه گردیده که با توجه به آن و البته با قراردادن آن در متن زندگی خود به گفتوشنودی منطقی در نشست خواستگاری بپردازند:
- بهصورت کلی از خود، گذشته و حال خویش صحبت کنید و از همسر احتمالی خود نیز تقاضا کنید که بهطور متقابل از خود بگوید. (به جزئیات نپردازید.)
اولین نمایی که یک فرد از خود میدهد، تصویری است که او از خود دارد، ببینید آیا این تصویر را میپسندید؟ آیا میان گذشته و حال او تغییری مثبت مشاهده میکنید و آیا این تصویر با آنچه شما از او در ذهن دارید و از همسر آیندهتان انتظار دارید، مطابقت دارد؟
- از او سؤال کنید که هدفش از ازدواج چیست؟
ازدواج، یک تعامل چندجانبه است و هدف فردی را جوابگو نیست. اگر مرد یا زنی فقط برای فرار از تنهایی، امرار معاش و یا نیاز جنسی و... به ازدواج تن دهد، در راه پرخطری گام نهاده است. او بهطور دقیق باید بداند که همسرش، دوست او نیست و فراتر از یک دوست و یا یک حمایتکنندهی مالی در زندگیاش ارزش دارد.
- احساس مسؤولیتپذیری او را بسنجید:
میتوانید با سؤالهایی در ارتباط با خانواده و یا دوستان و همکارانش و اینکه در چه مواقعی با آنان بیشتر ارتباط دارد (شادی یا غم) آگاه شوید که او نسبت به کسانی که دوستشان دارد تا چه حد احساس مسؤولیت میکند و در مواقع اضطراری، اولویتها را برای خود درنظر میگیرد یا عزیزانش؟ این سؤال را از خود نیز بپرسید.
- اعتماد او را به جامعه و اطرافیانش بررسی کنید:
شک، بدبینی و بیاعتمادی، پایههای لرزانی را در زندگی زناشویی بنیان مینهند. دیدگاه خوشبین و امیدوارانه به آینده، زیربنایی برای تلاش مداوم است. پنجرهی نگاه او را نسبت به جامعه و اطرافیانش ارزیابی نمایید. آنانی که از سرنوشت گله دارند، درحقیقت از خود گلهمندند و نمیتوانند نسبت به اطرافیان خویش، خوشبین باشند.
- هماهنگیهای سلیقهای همدیگر را مقایسه کنید:
زندگی مشترک، نیاز به همکاری، همفکری و همدلی دارد که در صورت درک متقابل، امکانپذیر میباشد. برای این همآوایی، بهتر است که بهصورت نسبی، سلیقههایتان در یک راستا باشد. پس سلیقههای خود را بازگو و نظرهای او را جویا شوید.
- از وضعیت اقتصادی همسر احتمالیتان آگاه شوید:
از مهمترین موارد مشکلزا در روابط زوجها، عدم شناخت کافی از وضعیت مالی یکدیگر میباشد. مهم این است که از هماکنون بدانید که در آینده، خود را باید در چه سطح اقتصادی قراردهید تا قصری خیالی برای خود تصور نکنید. در رابطه با این گزینه، بهگونهای شفاف گفتوگو کنید. مهم این است که وضعیت مالی همسر شما اکنون در چه سطحی است نه در آینده.
- نظر او را در ارتباط با تشریک مساعی جویا شوید:
اگر کسی که با او ازدواج میکنید، دیدگاهی افقی به شما داشته باشد و از بالا به شما نگاه نکند، از شما در کارهایش مشورت خواهد گرفت و شما در شادیها و مشکلهای یکدیگر سهیم میشوید و نسبت به نظرهای همدیگر جبههگیری نمیکنید.
- دربارهی کسانی که برای شما و او مهماند، با یکدیگر صحبت کنید:
اگر در آغاز زندگی مشترک، اهمیتی که برای خانواده و دوستان خود به نسبت اولویت قائلاید را مطرح کنید، در طول زندگی از روابط صمیمانهی او با گروهی از افراد نخواهید رنجید. حد و حدود این اهمیت را سؤال کنید و دربارهی خود نیز اولویتهایتان را مطرح کنید.
- حریمشناسی و احترام را در رفتار او جستوجو نمایید:
احترام زوجها در زندگی برای یکدیگر و عدم حرمتشکنی، مانع کدورتهای کوچک خواهد شد. آجرهای بیاحترامی را اگر به سمت یکدیگر نشانه بگیرید، پس از مدتی خانهای وسیع از کینه و دلسردی ساخته خواهد شد. باید پذیرفت که هر انسانی، منحصربهفرد است و حریم خود را دارد. از او دامنهی اعتدال حرمت را برای همسرش سؤال کنید و خود نیز در این مورد نظر دهید.
- نظر او را در مورد پیشرفت و رشد در طول زندگی سؤال کنید:
همسران میبایستی بستر نرم و مناسبی برای رشد و پیشرفت روزافزون یکدیگر باشند تا به موازات یکدیگر تعالی یابند و راکد نمانند. گاه لازم است که یکی از زوجها به ادامهی تحصیل، یادگیری هنر و یا زندگی در شهری دورافتاده بپردازد، همراهی در این مواقع، ضروری است.
- خواستههای موردنظر خود را بدون شرم، بازگو کنید:
اگر ازدواج در این مقطع سرنگیرد، بهتر از این است که در مرحلههای بعدی، وقتی هزینههای عاطفی و اقتصادی بسیاری برای آن انجام شد، بههم بخورد. ملاکها، ارزشها، خواستهها، توقعها و تفکرهای خود را بدون شرم بیان کنید تا تصمیم شما از روی منطق باشد و زندگیتان را با کسی سهیم شوید که بر شما بیفزاید نه اینکه از داشتههایتان بکاهد.
در مورد ازدواج پیشنهاد می کنم کتاب ایا تو ان گمشده ام هستی ؟نویسنده :باربارا دی انجلیس انتشارات نسل نواندیش
سلام ارامش عزیز
ممکنه بگی این بنده خدا چقدر تنبله ولی منم این سوالو داشتم و برام جالب بود ولی وقت خوندن همه نظرای دوستان رو ندارم به یه جمع بندی کلی که رسیدی به منم خبر بده ممنون ... شاد باشی
سلام دوستان
ازاونجايي كه بخش بسيار زياد ومهمي از شخصيت آدمها در خانواده شكل ميگيره ديدن وضعيت خانواده طرف مقابل وسنجيدن رفتار آنها در همه زمينه ها ميتونه كمك خوبي براي طرح سوالات ما باشه.
سلام عزیزم به نظر من توی جلسه خواستگاری هر سوالی باید پرسیده بشه وخجالت وشرم حیا نباشه چون قراره یه عمر با اون آدم زندگی کنی پس باید بدونی چه خصوصیاتی داره البته خیلی ها هستن که توی جلسه خواستگاری هزاران حرف میزنن ولی بعدا عمل نمیکنن پس زیاد هم جدی نگیر عزیزم خوش باشی
سلام به نظر منم اینکه در جلسه ی خواستگاری نباید احساسی و عاطفی برخورد کرد مهمه اما برخورد اول و نگاه اول و اون احساس و برخوردی که در اولین جلسه چه رسمی چه غیر رسمی بین دو طرف پیش می یاد خیلی مهم هست. چون اگه برخورد اول طرف رو نتونی تحمل کنی مطمئنا نمی تونی یه عمر باهاش زندگی کنی؟
سلام
به نظر شما اگر شخصی بیماری داشته و درمان شده (اما آثار خارجی اون مثل جای جراحی در قسمت پوشیده بدن تا حدی باقی مونده) باید این موضوع رو چه موقعی از جلسات خواستگاری مطرح کنه؟ باید بعد از قطعی شدن موضوع و قبل از انجام مراسم مطرح بشه یا جلسه اول؟ تا چه حد از جزییات رو باید شرح داد؟نظر شما چیه؟
باسلام، اول ببخشيد كه طولانيه ، چون مي خوام دقيق بگم .
من رويا25 ساله ، كارمندوليسانس پرستاري هستم .2 ماه پيش يكي از همكارانم ( 38 ساله ، مهندس عمران ) در اداره اجازه خواست كه مادر و خواهرش را براي امر خير خانه مان بفرستد .يكسال است كه باهم همكاري نزديك داريم و حداقل هر 2-3 ساعت يكبار (براي كار) همديگر را درشركت مي بينيم . هر دو رفتاري كاملاً مودبانه و پاك داريم و از حسن شهرت بسيار خوبي هم بهره مندند ، هفته بعد مادر و خواهرش فقط براي ديدن به خانه مان آمدند و براي خواستگاري رسمي اجازه خواستند ، همه چيز خوب پيش رفت ولي والدينم به محض شنيدن سن ايشان ( كه اصلا به ظاهرشان نمي خورد )بدون هيچگونه تحقيق يا حتي ديدن خودش جواب رد دادند .(پدرم بسيار سختگير است و حتي نظر من را هم در مورد هيچ خواستگاري نمي پرسد ،تا الان چون درگير درس بودم زياد برايم مهم نبود ولي حالا قصد ازدواج دارم) ايشان بعد از شنيدن جواب بعد از چند روز مرخصي (كه از سر ناراحتي و براي فراموش كردن من گرفته بود )اومد و گفت قانع نشده و به نظرش اختلاف سني دليلي منطقي نيست چون من هم از لحاظ جسمي و هم فكري خيلي بيشتر از سنم مي زنم (خودمم قبول دارم )و اون كسي هستم كه هميشه دنبالش مي گشته و ميخواد پدر و مادرمو ببينه . از طريق شوهر خواهرش كه دوست پدرم هم بود قراري گذاشته شد و آن شب اومدن و صحبت هاشون رو كردند ( ولي خودش چون خيلي محجوبه فقط وقتي ازش سوالي مي شد جواب مي داد )از اون موقع من شروع به بررسي اش كردم تو پرس و جوها هيچ چيز بدي راجع بهش نشنيدم ، كلي مقاله و كتاب خوندم ، تو رفتار گذشته اش دقيق شدم و به اين نتيجه رسيدم كه 60% ملاكهاي منو داره . اما ملاكهاي والدينم با ملاكهاي من فرق دارن اونا سن و قيافه و چيزهاي سطحي براشون مهمه و من پاكي و صداقت و ايمان و ...بالاخره بعد از يك هفته پدرم بدون هيچ تحقيق يا فكري دوباره همان جواب قبلي را بهشون دادند با اين تفاوت كه من بهشون گفته بودم چون 60% معيارهايمو داره ارزش بيشتر فكر كردن و تحقيق را دارن ولي قبول نكرد و حرف خودش را زد و اينكه هنوز سالگرد فوت پدربزرگم نشده رو هم بهونه كرد. دوباره همكارم اومد و گفت ميخوام نظر خودتو بدونم ؟ گفتم به نظر من شما ارزششو داريد ولي چون ازدواج يه ريسكه نمي خوام جلو روي پدر و مادرم بايستم و شايد اونا يه چيزي مي دونن كه ما نمي دونيم و اميدوارم با كس ديگه اي خوشبخت بشه و ...گفت تا سالگرد پدربزرگت (4 ماه ديگه ) صبر مي كنم و دوباره جلو مي يام چون واقعا دلبسته ات شدم . ( پدرم آدم دمدمي مزاجي و سنتي است و هرلحظه و با هر مشورتي با فاميل امكان عوض كردن تصميمش وجود دارد .) من تا بحال با هيچ مردي هيچ ارتباط دوستي نداشتم و خيلي به پاك بودن اهميت مي دهم بخاطر همين سعي كردم بهش دلبسته نشم و ارتباط هاي روزانه مون از همكاري فراتر نره ( تا دلبسته اش نشم و تا حالا نشدم !)ولي در عين حال در مورد خانواده هامون و نظراتمون در مورد موضوعات مختلف ( جسته و گريخته ) تو اين مدت ( در حين كار ) صحبت مي كرديم . اونم خيلي پاك و با صداقته و رعايت مي كنه ولي نظر هردومون اينه كه بيشتر با هم آشنا بشيم . ولي چون نمي خواستم ارتباط sms با هم داشته باشيم بهش گفتم كليه سوالامونو بنويسيم و بهم بديم . در ضمن تو اين مدت فهميدم يكبار تا مرحله نامزدي ( نشون ) پيش رفته كه چون دختره مال شهر ديگه اي بود و به اجبار خانوادش بود ، بهم زده ، چندين جا برا ديدن رفته ولي نمي پسنديده ( به گفته خودش پيشنهاد بودن نه انتخاب ) فقط 2 تا انتخاب داشته كه اونا قبول نكردن (به دليل اختلاف سني ) اين چيزيه كه نگرانم مي كنه !!!!!!!از طرف خانوادش هم خيلي برا ازدواج تحت فشاره ولي گفته اين دليل انگيزه اش برا ازدواج نيست !!!!از طرفي هرچي بيشتر پيش مي ريم بيشتر مي فهميم كه با هم تفاهم داريم . مي ترسم صبر كنه ، بيشتر دلبسته بشه و جواب بي منطق بابام دوباره منفي باشه ، ولي نمي خوام به تنهايي هم تصميم بگيرم و همه پلهاي پشت سرمو خراب كنم . به نظر شما اقدام ما براي شناخت بيشتر درسته ؟ در ضمن بهش گفتم مي خوام 2 هفته برم مسافرت و هيچ ارتباطي نداشته باشيم ، شايد بتونه فراموش كنه . حالا من چيكار كنم صبر كنم شايد بتونه بابامو راضي كنه ،يا ازش بگذرم ؟( فرصت خوبيه و نمي خوام از دستش بدم چون هرچي در مورد مشكلات اختلاف سني مطالعه كردم ، فهميدم كه يا قابل چشم پوشين بين ما حل شده هستن ). من خيلي وقته كه موضوعات اين سايتو مي خونم . پس منتظر راهنمايي هاي دلسوزانه دوستان خوبم هستم . با تشكر
سلام بچه ها.خیلی وقت بود میخواستم برگردم اینجا و تجربیاتمو اینجا بزارم من همونم که این سوالو چند سال پیش وقتی میخواست تصمیم بگیره مطرح کرد....
من کورکورانه تصمیم خودمو گرفتم و حالا من یه دختر طلاق گرفته......میدونین دقیقا چند روز مونده به عروسیمون نامزدیمو بهم زدم.درسته اولش اشتباه تصمیم گرفته بودم نباید بله رو میدادم اما ادامه اون زندگی و رفتن زیر یک سقف با اون آقا برای من معنی نابودی کاملو داشت..اون پسر از لحاظ فکری در حد یه بچه 10 ساله بود...نه بیشتر!!!!!!کسی که حتی کوچکترین حرفیو نمیتونست تو دهنش نگه داره و همش تو دهن کل فامیلشون بود...متاسفانه اون عادت کرده بود که براش تصمیم بگیرن حتی فامیلای دورشم واسه زندگی ما تعیین تکلیف میکردن..من تنها کسی بودم که بهش شخصیت داده بودمو ازش نظر میخواستم اما متاسفانه اون یادگرفته بود که توسری بخوره نه اینکه مرد زندگی خودش باشه...اط هر لحاظ من باید یه بچه 10 ساله رو بزرگ میکردم!!!!!خدارو شکر میکنم که دیگه مجبور نیستم تحملش کنم...خداروشکر که کمکم کرد همه چیو تموم کنم...خدارو شکررررررر
عزیزان میخوام بدونم آیا درسته که در جلسه خواستگاری از گذشته طرف سوال بشه و هر چی هست رو بشه؟ منظورم دوستیها و رابطه های قبل از ازدواجه.
:325:
با سلام
من تازه با این سایت آشنا شدم و برام جالب بود نظرات و دیدگاه های آدمای دیگرو هم راجع به ازدواج بدونم
اگر در جلسه اول خواستگاری از دختر خانوم خوشت بیاد بهترین روش برای جلب نظر اولیه اون دختر چی میتونه باشه؟؟؟؟؟؟ بعبارتی چکار میشه کرد که این جلسه آخرین بار صحبتاتون نباشه و چه صحبتهایی میشه کرد که نظر اولیه دختر برای ادامه جلسات مثبت باشه؟؟؟؟؟
سلام
قراره اخر ماه برم خواستگاری دختر عموم ایشان 25 سال و فوق لیسانس هستن و من 34 و دانشجوی ارشد بودم که انصراف دادم مشکل اینجاست که احساس میکنم زن عموم کمی یا شاید بیشتر از کمی مخالفن و صحبتشون فاصله سنی من و دختر عموم هست قراره رسما اخر ما بریم منزلشون حالا سوالم اینه او روز با دختر عموم در مورد چی باید صحبت کنم اینم بگم به علت دوری مسافت خیلی کم ایشان میدیدم حال من فقط همون شب فرصت دارم که بتونم موافقت ایشان بگیرم راحت تر بگم بله رو بگیرم اگر گفتن نه بازم باید رفت یا بیخیال شد از چی بگم ایا باید احساسم رو هم بگم نکنه بگه این اول کار احساسی عمل کرده نمیشه در مورد زندگی اینده بهش تکیه کرد چطوری حرفام بزنم با چی شروع کنم خیلی استرس دارم نمیدونم چه اتفاقی می افته لطفا راهنماییم کنید چطور باید انجامش بدم
با سلام
تاریخ تاپیک مربوط به سالهای قبل هست. همچنین مقاله ای در خصوص سئوالات جلسه خواستگاری تهیه و در تالار قرار گرفته است لینکش:
چه نوع سوالاتی باید در جلسه خواستگاری از یکدیگر بپرسیم؟